مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
اورارتو
حوزههای تخصصی:
هنر هخامنشی، هنر درباری و متاثر از هنر ملل تابعه امپراتوری مانند بین النهرین، مصر، آسیای صغیر و به ویژه هنر اورارتو بوده است؛ نقوش برجسته دیواره ها و دروازه کاخ ها به ویژه در تخت جمشید، بیانگر نفوذ و تاثیر عناصر هنر مادی، ایلامی و بین النهرین (آشور و بابل) بر هنر هخامنشی است. همچنین پس از فتوحات کوروش در آسیای صغیر، هنر متعالی و ظریف یونانیان در بناهای هخامنشی به چشم می خورد. معماری به عنوان مهم ترین هنر هخامنشیان، ابتدا تحت تاثیر معماری ماد و ایلامی قرار گرفت. همچنین تاثیر عناصر معماری اورارتویی مانند؛ آرامگاه های سنگی، راهروهای باریک آرامگاه های شاهان هخامنشی به خوبی قابل تشخیص است. از طرفی فتح مصر توسط هخامنشیان و اقامت طولانی داریوش اول در مصر علاقه مندی و تمایل وی به معماری مصر را در او بیدار کرد که تجلی آن در کاخ داریوش در تخت جمشید به وضوح دیده می شود. هدف از این تحقیق مطالعه تاثیر هنرهای ملل تابعه بر هنر معماری هخامنشیان است.
بررسی نظریه خاستگاه قنات در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری اجتماعات انسانی پیرامون منابع آب، یکی از پایه های اصلی رشد تمّدن های بشری محسوب می گردد. فلات مرکزی ایران تا دوره نئولیتیک (نوسنگی) از شرایط اقلیمی متفاوتی برخوردار بوده و فراوانی جریان های سطحی آب در گذشته بسیار بیشتر از وضع موجود برآورد شده است، اما تغییرات اقلیمی به تدریج موجبات خشکی منطقه را فراهم آورد. ساکنان بخش هایی از این فلات که سابقاً متکی به جریان های آب های سطحی بوده اند، اندک اندک به منابع آب های زیرزمینی رو آوردند و آب مورد نیاز را از طریق سامانه ی قنات استحصال می کردند. نیاز ساکنان فلات ایران به منابع آب پایدار و ضرورت ابداع قنات در این سرزمین موجب گردید که ایران، خاستگاه این تکنیک در جهان معرفی شود. در این پژوهش نخست وضع طبیعی و ژئومورفولوژیک ایران مورد بررسی قرار گرفته، سپس تئوری «اورارتو، خاستگاه قنات» که نخستین بار هانری گوبلو در سال 1960 م. آن را مطرح کرد، تشریح می شود و سرانجام براساس نقطه نظرات مورّخان، اسناد مکتوب، مطالعات باستان شناسی و آخرین تحقیقات انجام شده پژوهشگران، نظریه ی مذکور بررسی و تحلیل می شود
دیسک مفرغی کتیبه دار افسار اسب اورارتویی در موزة باستان شناسی آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
مطالعه تطبیقی نمادها و نقش مایههای تزئینی تخت جمشید و دژ اِربونی
هنر امپراتوری هخامنشی را هنری فرانژادی، اختلاطی و ترکیبی خوانده اند، چراکه تأثیر و تأثر تمدن های دیگر در آن مشهود است. ازاین رو، ارتباط آن با هنر اقوام دیگر، به منظور دستیابی به شناخت بیشتر، نیازمند واکاوی می-باشد. یکی از این اقوام که پیش از هخامنشیان وجود داشته و بعدها به مستعمره آنها بدل شد، اورارتو بود که در طول قرن نهم پیش ازمیلاد در فلات مرتفع ارمنستان شکل گرفت. بنابراین، به منظور واکاوی و شناخت ژرف تر ارتباطات این دو تمدن، پژوهش حاضر درصدد تبیین تمایزات و تشابهات میان نمادها و نقش مایه های برجای مانده از آنها در دو بنای مهم این تمدن ها، بنای تخت جمشید و دژ اِربونی، می باشد. بدین منظور، از روش تحلیلی-تطبیقی بهره گرفته شده و مبنای استناد نیز، منابع کتابخانه ای بوده است. نتایج این تطبیق نشانگر اشتراک تخت-جمشید و دژ اِربونی در نمادها و نقش مایه هایی نظیر درخت زندگی، شیر و گاو، لاماسو، گریفین، لوتوس، عناصر تزئینی، تأکید، تکرار و تقارن بوده که علاوه بر تفاوت در جزئیات عناصر مشترک شان، این نمادها و نقش مایه های تزئینی در دژ اِربونی بیشتر در قالب فرسکو با رنگ های زنده به تصویر کشیده شده، امّا در تخت جمشید بیشتر به-صورت حجاری و نقش برجسته نمود یافته که پویایی، قدرت و ابهت بیشتری را القا می سازد.
تبارشناسی نقوش آثار تپه زیویه در هنرهای باستانی بین النهرین و آسیای صغیر
ریشههای هنرهای باستانی ایران، علاوه بر فرهنگ بومی ایرانی، در فرهنگ تمدن های همسایه نیز نهفته است. هر بخشی از ایران در دوران باستان با تمدن های مهمی هم مرز بودهاند. طوری که از شرق با فرهنگ های هندی و از غرب با مردم شهرنشین بین النهرین روابط تنگاتنگی داشتند. این ارتباطها آثار خود را در همه جوانب زندگی نشان میدادند. و هنر به عنوان یکی از بخش های مهم فرهنگ، از این اثرات بی نصیب نبود. این مقاله قصد دارد، برخی از نقوش هنر بومی باستانی غرب ایران را در فرهنگ های باستانی بین النهرین تبارشناسی کند. روش تحقیق توصیفی تحلیلی خواهد بود و نمونه های آماری مطالعه، محدود بر آثار تپه زیویه. نتایج پژوهش نشان داده است که قالب کلی اکثر آثار بر اساس هنر آشوری انتخاب شده و تنها در مورد دستبند طلایی، شکل کلی اثر مبتنی بر هنر اورارتویی بوده است. جزئیات در آثار پیش گفته بیشتر از اینکه تحت تأثیر آشوریان بوده باشد، یا ملهم از فرهنگ بومی است و یا اینکه با نگاهی به هنر اورارتویی پرداخته شده است. مانند ظاهر انسانی پادشاهان، داشتن تبسم یا کم پشت بودن ریش مردان. مفاهیم و دلالت های نقوش آثار هنری تپه زیویه، براساس تفکرات بومی شکل گرفته ولی به دلیل تأثیرات بصری همسایگان، برخی از دلالت های ضمنی وارد هنر ماننایی شده است.
بررسی میزان تاثیرگذاری معماری اورارتو بر معماری هخامنشی (نمونه موردی کاخ آپادانای شوش)
حوزههای تخصصی:
اورارتو نام تمدنی است که در غرب آذربایجان امروزکه حدود 1000 سال ق.م. قدرت گرفت. این تمدن همزمان با آشوری ها در شمال عراق و تمدن عیلام نو در غرب ایران بود. بیشتر اطلاعات از تمدن اورارتو، از نوشته های آشوری است. سلطنت اورارتو در قرن 8 ق.م. از بین رفت و باقیمانده آن، به زیر قدرت مادها در آمد. آنان قومی مبتکر، خلاق و آبادکننده بودند. اورارتوها در سرزمینی که در زمان قدرت آنها از ساحل باختری دریای خزر تا سوریه کنونی گسترده بود؛ شهرها، کاخ ها، دژها و معابد متعدد ساختند، تاکستان ها و باغ های میوه به وجود آوردند.آنها برای تأمین آب مورد نیاز، نهرها وکانال های بسیاری حفر کردند و در فلزکاری نیز سرآمد اقوام آن ادوار بودند. به نظر می رسد به دلیل همجواری مادها و پارس ها به مدت دویست سال با اورارتو و در ادامه به دست گرفتن قدرت توسط پارس ها، آنها بسیاری از روش ها و شیوه های ساخت بناها را از اورارتوئیان الگوبرداری کردند و در ایجاد بناهای پرشکوه خود همچون آپادانای شوش و تخت جمشید از آن بهره جستند. این مقاله سعی دارد ابتدا نگاهی به تاریخ و معماری اورآرتوئیان داشته باشد و سپس با بررسی کاخ آپادانای داریوش در شوش، بر مبنای روشی تحلیلی-تطبیقی، میزان تاثیرگذاری تمدن اورارتو در معماری دوره هخامنشیان مورد بررسی قرار دهد. نتایج نشان می دهد اگرچه هخامنشیان از تمامی تمدن های پیشین خود در ساخت بناهای باشکوه بهره جستند، اما در این میان نقش اورآرتو پررنگ تر است. نقشی که کمتر از آن یاد می شود.
بررسی های باستان سنجی در محوطه اورارتویی قلعه بسطام با استفاده از روش مغناطیس سنجی
حوزههای تخصصی:
روش مغناطیس سنجی به دلیل نداشتن اثرات مخرب محیطی یکی از بهترین روش ها در اکتشافات باستان شناسی به شمار می آید. قلعه اورارتویی بسطام با 80 هکتار مساحت یکی از سه قلعه بزرگ اورارتوها در شمال غرب ایران است که در 9 کیلومتری شهر قره ضیاءالدین در شمال استان آذربایجان غربی واقع شده است. هدف از انجام این پژوهش، شناخت بهتر این محوطه با استفاده از دانش نوین و شیوه های جدید بررسی در باستان شناسی بدون کوچک ترین دخالت در محوطه است. پرسش مطرح شده در این پژوهش درخصوص شناسایی معماری اورارتوها در بخش محوطه مسکونی و بخش شرقی قلعه است. این پژوهش با استفاده از روش مغناطیس سنجی به شناسایی ساختارهای زیرسطحی محوطه باستانی قلعه بسطام پرداخته است. به این منظور داده های مغناطیس سنجی در محدوده موردنظر برداشت شده و پس از تصحیحات لازم روی داده ها، نقشه های آنومالی مغناطیسی تهیه گردید. نقشه های حاصل از بررسی مغناطیس سنجی و داده های به دست آمده از گمانه های باستان شناسی نشان دهنده وجود ساختارهای معماری منظم و متراکم در بخش محله مسکونی است. فضاهای معماری درجهت شرقی-غربی و در امتداد هم گسترش یافته اند و از قطعات سنگ در ابعاد بزرگ و متوسط با ملات گِل در ساخت آن ها استفاده شده است. ساختار معماری در بخش شرقی شامل بناهای تک واحدی است که احتمالاً برای استفاده طبقات پایین جامعه بوده است. در جنوب قلعه بقایای لایه های خاکستر و کف سنگ فرش به دست آمده که نشان دهنده وجود لایه های استقراری اورارتویی است و در سمت غرب قلعه در امتداد رودخانه آغ چای بخشی از بقایای کانال آبرسانی دیده می شود که نشان دهنده استفاده ساکنان از این کانال جهت تأمین آب قلعه است که از قطعات سنگ با ملات گِل و آهک ساخته شده است.
بازنگری نهشته های پسااورارتوئی دژ بسطام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
85 - 100
حوزههای تخصصی:
پژوهش درباره تمدن اورارتو از اوایل قرن نوزدهم میلادی و با اعزام شولتز از سوی انجمن آسیایی در اطراف دریاچه وان صورت جدی به خود گرفت. نتیجه کشفیات شولتز و مطالعات دیگر موجب شد تا اورارتو از زیر قرن ها خاموشی سربلند کند. رمزگشایی از خطوط میخی توسط پژوهشگران سایر حوزه ها به خواندن کتیبه های اورارتویی کمک نمود. پژوهش های اورارتویی در شمال غربی ایران، با کشف کتیبه ای مربوط به روسای دوم (۶۸۰-۶۴۶ پ.م) در نزدیکی روستای بسطام واقع در شمال دریاچه اورمیه، توجه جامعه پژوهشگران اورارتو را متوجه ایران کرد. کاوش های باستان شناسی توسط ولفرام کلایس از سال ۱۹۶۷ شروع گردید و تا ۱۹۷۸ ادامه داشت. مطالعه روی نهشته های پسااورارتویی در محوطه بسطام و همچنین، سنجش آن با نهشته های سایر محوطه های اورارتویی از جمله شرق آناتولی نشان می دهد که فروپاشی اورارتو تقریباً از زمان سقوط آشور توسط ماد و بابل و حتی قبل از آن شروع شده بود و سرزمین های اورارتویی در شمال غربی فلات ایران در آن زمان توسط مادها اشغال شده بودند. میزان تأثیر نهشته های پسااورارتویی یافت شده در محوطه های مورد کاوش از اهداف این پژوهش است. برای این پژوهش از روش تاریخی، تحلیلی و توصیفی استفاده شده و شیوه گردآوری اطلاعات نیز کتابخانه ای بوده است. در نهایت، بنابه بررسی نهشته های پسااورارتویی و تحلیل تاریخی، نتیجه گرفته شد که فروپاشی اورارتو از حدود ۶۳۵ پ.م شروع شده و بر طبق آثار فرهنگی و معماری یافت شده از بسطام و نیز سنجش آن با محوطه های دیگر در شرق آناتولی، سرزمین های شرقی اورارتو از این زمان در اشغال مادها و اقوام ایرانی بوده است.
بررسی و مقایسه گونه شناختی یافته های فلزی اورارتویی شمال غرب ایران با نمونه های مشابه خارج از ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۵ پاییز و زمستان ۱۳۸۷ شماره ۱۰
112 - 129
حوزههای تخصصی:
مطالعه و بررسی یافته های فلزی اورارتویی مکشوفه از محوطه های باستانی ایران، که هم اکنون در موزه های باستان شناسی کشور نگهداری می شوند؛ مبحث اصلی نوشتار حاضر را تشکیل می دهد که در آن باتوجه به تکنیک های ساخت همچون ریخته گری و قالب گیری و لحیم کاری و ...، هنرفلزکاری اورارتو را به عنوان یکی از شاخص ترین عناصر هنری و صنعتی این تمدن هزاره اول پ.م مورد پژوهش قرار داده است. در نتیجه، این مطالعات و مقایسه تکنیک های بکار رفته در یافته های مذکور، مشخص می گردد که فلزکاری اورارتو، در سرزمین آناتولی با پشتوانه تجارب چندین هزار ساله صنعتگران این سرزمین به حد اعلای خود رسیده بود و خصوصاً در زمینه ریخته گری اشیاء ظریف، همچون سرپیکان ها و سنجاق های قفلی زنجیر دار با مهارت اجرا می گردید. این هنر پس از ورود به شمال غربی ایران دچار تأثیر و تأثر متقابلی با تجارب تکنیکی و هنری فلزکاری شمال غربی ایران گردیده است و تولیدات فلزی اورارتویی شمال غربی ایران در حالی که به لحاظ ساختاری و فرم کلی عیناً مشابه نمونه های آناتولیایی خود هستند؛ اما در عین حال برخی از عناصر صنعتی و هنری فلزکاری شمال غربی ایران نیز در آنها نمود پیدا کرده اند و فلزکاران شمال غربی ایران در ساخت تولیدات فلزی با تبعیت از فرم ها و تکنیک های صنعتی اورارتویی تجارب و تکنیک های بومی خود را نیز اعمال نموده اند. ضمن این که برخی از آثار فلزی اورارتویی نیز محصولات وارداتی بوده اند.
معرفی و بررسی باستان شناختی گورهای گویجه قلعه مراغه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۲
33 - 46
حوزههای تخصصی:
گویجه قلعه مراغه در فاصله ۴۶ کیلومتری جنوب شرق شهرستان مراغه واقع شده است. متاسفانه، در منابع مختلف از این قلعه به اشتباه با اسامی گوجور قلعه و گوهر قلعه یاد می شود در این قلعه دو گونه متفاوت تدفینی به دست آمده است که مهمترین آن یک گوردخمه صخره ای است که تا به امروز شناخته نشده و به دلیل جمع شدن آب نزولات آسمانی در آن موجب گمراهی در تشخیص کاربرد آن به عنوان آب انبار شده است. همچنین، یک فضای مربعی تمام صخره ای و شش نمونه از گورهای صندوقی شکل که قابل قیاس با نمونه های اورارتویی و ماناییست، در این قلعه به دست آمده است. در این پژوهش، سعی گردیده است تا ضمن اصلاح نام محوطه، با بررسی میدانی محوطه و شناسایی قبور و برداشت پلان و تجزیه و تحلیل ساختار و اجزاء فضای موسوم به آب انبار و مقایسه آن با نمونه های مشابه، با رد کار کرد آب انبار برای اثر مربوطه کاربرد این فضا را که شامل یک اتاق اصلی با اتاق های الحاقی و مدخل ورودی چهارگوش در ترکیب با پله های سنگی وصولی است به عنوان گوردخمه ای از نوع تک اتاقه پیوسته که مربوط به حکام دست نشانده و خراجگزار اورارتویی بوده، مشخص نماییم.
گونه های اثرمُهر مقام اَصولی اورارتویی در بسطام
حوزههای تخصصی:
اورارتوها از حدود سده نهم تا ششم پیش ازمیلاد، در اطراف دریاچه های ارومیه، سوان، چیلیدر و وان حکومت می کردند. از زمان پادشاهی «روسا دوم» استفاده از گوی ها و نوشتن الواح و ممهور کردن آن ها رواج یافت و از اثرمُهرهای مسطح و استوانه ای به دست آمده اورارتویی می توان اطلاعات بسیاری درباره آن ها کسب کرد. ازمیان انواع اثرمهرهای استوانه ای اورارتویی به نوعی از آن ها می توان پرداخت که متعلق به مقامی با نام «اَصولی» (aṣuli) بوده است. ذکر مقام یا نام اصولی ها بر اثرمهرهای گوی ها و الواح از محوطه های اورارتویی مانند: بسطام، آیانیس، انزاف و کارمیربلور در ترکیه دیده شده است. پیش تر پژوهشگرانی برروی این اثرمهرها پژوهش های محدودی انجام داده و حدس هایی درباره مقام اصلی از این قبیل که اصولی شاهزاده، ولیعهد یا مقامی دیگر است زده اند. نگارنده در این نوشته تلاش کرده است که انواع مهر اصولی ها را در همه محوطه ها با تأکید بر اثرمهرهای بسطام بررسی و به هفت گروه تقسیم بندی کند. درواقع، جزئیات نقش موجودات اساطیری در دو سوی درخت مقدس با توجه به متن و جاسازی کتیبه میخی در بالا و پایین صحنه اثرمهرها تمایزاتی ایجاد می کند. برخی از اثرمهرهای اصولی ها برای نخستین بار انتشار می یابند. پیش تر از این پیشنهادهایی درباره این که اصولی می توانسته شاهزاده، ولیعهد یا مقام دیگری باشد، ارائه شده است. در این نوشته، نگارنده دلایل و احتمالاتی برای این که اصولی مقامی اداری و احتمالاً مهردار بوده ارائه می کند که شاید گاهی می توانسته شاهزاده نیز باشد؛ چراکه اصولی هایی که نام پدرهایشان قابل قرائت هستند، شاه نبودند؛ بلکه مهر آن ها جهت رسمیت بخشیدن استفاده می شده است. هم چنین این احتمال وجود دارد که مهرهای کاملاً مشابه که در محوطه های مختلف به دست آمده احتمالاً به این دلیل است که گوی یا لوح ممهور به مهری خاص از یک محوطه به دیگری ارسال می شد.
طرح حفاظت و مرمت کتیبه اورارتویی سقین ،دل ورزقان آذربایجان شرقی ایران
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی نحوه حفاظت مرمت و استحکام بخشی اثر و پیشنهادهای قابل اجرا برای بهبود شرایط نگهداری و پایدارسازی کتیبه و به تبع آن محوطه تاریخی سقین دل است. کتیبه سقین دل یکی از آثار مهم سنگنوشته های دوران اورارتویی در شمال غرب ایران است که قدمت آن به ۲۷۵۰ سال قبل باز میگردد این کتیبه در سال ۱۳۳۰ ه.ش در جوار روستای سقین دل و در ذیل یک مجموعه محوطه باستانی کشف شده است. کتیبه های سنگی دسته ای از آثار هستند که عموما در محیط باز قرار دارند و مستعد تخریب و فرسودگی هستند. پیش از این در رابطه با این کتیبه مطالعات ساختار شناسی آسیب شناسی و شناخت وضعیت موجود انجام نشده بود. نتایج حاکی از اولویت بخشی به مبحث پایدارسازی و تثبیت اضطراری برای جلوگیری از سقوط کتیبه انجام اقدامات عملی برای تداوم حفاظت از آن و در نهایت انجام حفاظت پیشگیرانه است. با توجه به این که کتیبه در فاصله حدود ۲ کیلومتری روستای سقین دل است مواردی از قبیل (۱) ایجاد مشارکت مردمی در امر حفاظت (۲) بهبود شرایط گردشگری منطقه و کاهش حفاریهای غیر مجاز به سبب افزایش تعداد بازدید کنندگان (۳) ساخت جاده از روستا تا نزدیکی محوطه (۴ محوطه سازی و تعیین مسیر حرکت تا رسیدن به پای کتیبه (۵ اجرای راه پله سنگی طبیعی (۶) طراحی و ساخت تابلوهای راهنما و اطلاعات اثر (۷) احیاء پوشش گیاهی دره هم جوار کتیبه مهمترین پیشنهادهای اجرایی هستند.
کوچ اجباری در دولت اورارتو: مجازات یا سیاست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۵
30 - 37
حوزههای تخصصی:
اورارتوها یکی از اقوام باستانی هستند که نقش مهمی در پیشرفت تکنولوژی در هزاره اول قبل میلاد در شرق باستان داشته اند. در متون آشوری در قرن ۱۳ق.م نام اورارتو به شکل (U(ru)a†ri) ظاهر می شود و با وقفه، مجدد در میانه قرن 9 ق.م در متون مستند می گردد. براساس منابع اورارتویی، می توان دریافت که چرا با وجود تغییرات اساسی در ساختار جوامع در آغاز هزاره اول ق.م کوچ اجباری، تبعید و اسکان مجدد اتفاق افتاده و قومیت های ساکن همچنان به عنوان یک قدرت محدود باقی ماندند. مسئله اصلی این پژوهش مشخص کردن رویکرد کوچ اجباری توسط دولت اورارتو است. بر این اساس سؤالات بدین شرح ذیل مطرح شده است: دلایل و اهمیت کوچ اجباری توسط دولت اورارتو چیست؟ رویکرد و تبعات کوچ اجباری در زمان اورارتو چگونه قابل بیان است؟این پژوهش در چارچوب مطالعات تاریخی انجام گرفته است و هدف آن مشخص کردن تبعات کوچ اجباری در دولت اورارتو است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی براساس منابع مکتوب می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اورارتو ها پس از جنگ ها و لشکرکشی های طاقت فرسا، برخلاف آشوری ها، قصد داشتند بر مناطق پیرامونی تسلط پیدا کنند. آن ها با اعمال نفوذ بر ایالت ها و ایجاد روابط مطلوب سیاسی از طریق پیوندهای قومی، احترام به خدایان منطقه و انجام آیین ها، سعی کرده اند سیاست کوچ اجباری را متفاوت از دیگر اقوام قدرتمند منطقه به اجرا بگذارند.