مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
آیکونولوژی
حوزه های تخصصی:
نوشته حاضر ضمن اشاره به نظریه خاص اروین پانوفسکی درباره آیکونولوژی و آیکونوگرافی، تابلوی سفیران هانس هولباین را بر اساس این نظریه مورد تحلیل قرار می دهد.
آیکونوگرافیک جلو ه های بصری توسل به امام رضا(ع)در نگارگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال سوم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۱
197-215
حوزه های تخصصی:
توسل به پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) از امتیازهای خاص فرهنگ تشیع به شمار می رود که ریشه در آیات و روایت ها دارد. از آنجایی که هر یک از امامان (ع) مظهر یکی از اسمای حسنای الهی هستند، در حین توسل به ایشان، بایستی به نوع مظهریت و تجلی ویژة آنها توجه کرد . از این رو، هنرمندان صفوی، بازنمایی توسل به امام رضا (ع) را که دارای ارزش معنوی و نمایانگر سنت مضمونی است، در قالب باور اعتقادی به تصویر کشیده اند. هدف مقالة حاضر، بررسی جلوه های بصری نگارة «نجات مردم دریا توسط امام رضا (ع) » به شیوة آیکونولوژی به عنوان یکی از رویکردهای جدید در زمینة روش های کیفی در حیطة هنر است. این روش پویا و همه جانبه نگر، در نیل بهمعنا و محتوای آثار هنری به ویژه نگارگری ایرانی که فراتر از زیبایی بصری دارای نظام پیچیده و گسترده ای از ظرایف ارزش های اخلاقی، عرفانی، اجتماعی و روان شناسی بوده، شایان توجه است. زیرا فرایند تفسیر اثر هنری طی سه مرحلة راهبردی توصیف، تحلیل و تفسیر، پژوهش ها را به صورت نظام مند توسعه می دهد. نوشتار پیش رو، ضمن مطالعة تاریخچة آیکونولوژی و ویژگی های مکتب نگارگری قزوین، به بررسی آیکونوگرافیک نگارة یادشده می پردازد. روش، آیکونولوژی و گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. بررسی ها نشان می دهد نگارگری دورة صفویه بازتاب تحول بنیان های فکری هنرمندان آن دوره بوده که متأثر از شرایط و اوضاع اجتماعی خاص آنها است. بنابراین روش تأویلی مانند آیکونوگرافی موجب بازشناسی و معرفی ارزش های نمادین در این آثار می شود
تفسیر شمایل شناسانه ی نگاره ی «بهرام گور و آزاده در شگارگاه» در شاهنامه های آل اینجو (725-758ه.ق)" بر مبنای آرای پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
60 - 73
حوزه های تخصصی:
در نیمه اول قرن هشتم ه. ق در شاهنامه های مصور شیراز با بازنمایی خاصی از نگاره «بهرام گور و آزاده در شکارگاه» مواجهیم که در دو شاهنامه «کاما»ی سلجوقی، و شاهنامه 833 ق تیموری، دیده نمی شود و آن نقشمایه «آزاده در حال مرگ» در شاهنامه های 731، 733 و 753 ق اینجوست. تاکنون، به ارتباط بستر فکری، سیاسی و اجتماعی زمانه ایلخانیان بر نقشمایه آزاده مُرده در نگاره های اینجو پرداخته نشده است. از این رو پژوهش حاضر می کوشد با تکیه بر رویکرد پانوفسکی و با روش توصیفی، تحلیلی به تفسیری متفاوت از صحنه مذکور در شاهنامه های اینجو دست یابد و به این پرسش ها پاسخ دهد که چرا نقشمایه «کنیزک و بهرام سوار بر شتر» در دوره اینجو استمرار نیافت و به جای آن «بهرام و کنیزک مرده» تصویر شد؟ و آیا رابطه و نسبتی میان ویژگی های ایزد باستانی بهرام با شخصیت واقعی سلاطین ایلخانی و اینجو وجود دارد که منجر به تحول نقشمایه مذکور شده است؟ از اهداف این پژوهش، یافتن رابطه میان نقشمایه «کنیزک مرده» در شاهنامه های اینجو و «اندیشه های دربار اینجو و تغییرات تفکر ایرانی» است و نیز بررسیِ نسبتِ میان ایزد باستانیِ بهرام و سلاطین دربار اینجو و ایلخانی. براساس نتایج این تحقیق، بن مایه کنیزک مُرده در شاهنامه های اینجو بر اساس اعتقادات، فرهنگ و زمینه های اجتماعی جامعه ایلخانی، و آل اینجو، با تباری مغولی، شکل گرفته است. شواهدی تاریخی بیانگر وجود «وجه تنبیهیِ» ابوسعید ایلخانی و رفتار خشن او در تبریز، مبنی بر تنبیه کونجاک خاتون، به دلیل همراهی با شوهرش در جنگ علیه سلطان مذکور است. این زن، چون «کنیزک بهرام گور»، به دستور ابوسعید به وسیله لگد چارپایان، کشته شد و به نظر می رسد نقاشان اینجو نیز از این صحنه متعلق به شاهنامه بزرگ ایلخانی، در سه شاهنامه اینجو الگوبرداری کردند. همچنین گویا نقاش با تصریح بر جنبه حماسی داستان، سعی دارد با تأکید صِرف بر کنش بهرام، شخصیت بهرام ساسانی را در حالی که به هیئت شاه زمانه (ابوسعید و شاهان اینجو) درآمده، به ایزد بهرام نزدیک نماید و بدین ترتیب بیشترین اهتمام را در جهت تأکید بر معنای اسطوره باستانیِ ایران به کار گیرد.
آیکونولوژی نگاره لیلی و مجنون در سفال سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
47 - 52
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: داستان عشق لیلی و مجنون حدیث دو دلداده است که علاوه بر شعر، در نگارگری ایرانی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و همواره حوادث گوناگون آن، در مکاتب مختلف نگارگری ایرانی نقاشی شده است. بر اساس مطالعات انجا م شده، صحنه لیلی و مجنون در مکتب خانه، برای نخستین بار در بشقاب سفالی سلجوقی ترسیم شده و پس از آن، در مکاتب مختلفی همچون هرات و شیراز و... بارها تکرار شده است. مقاله حاضر به بررسی جنبه های ساختاری و محتوایی اولین نمونه از تصویرگری «لیلی و مجنون در مکتب خانه» در سفالینه سلجوقی می پردازد. در بررسی هایی که تاکنون صورت گرفته، همگامیِ مثنوی نظامی با نگارگری مطرح می شود. اروین پانوفسکی اما برای تفسیر موضوعی آثار هنری، علاوه بر شناسایی متون ادبی، شیوه اندیشیدن یک ملت را در یک دوره خاص لازم می داند. بنابراین، دغدغه نگارندگان پاسخگویی به این پرسش است که الگوهای بصری و مفهومی نگاره «لیلی و مجنون در مکتب خانه» در سفالینه سلجوقی، علاوه بر مثنوی نظامی با کدام اندیشه حاکم در عصر سلجوقی ارتباط دارد؟ هدف:در عصر سلجوقی، احمد غزالی از اندیشمندان ایرانی (متوفی 520 هجری/ 1126 میلادی)، آرای خویش را در باب مفهوم عشق با تفسیرهای بدیعی ارائه کرد و تحولاتی چشمگیر در نگرش عارفانه ایرانی پدید آورد. از این رو، هدف اصلی این مقاله، کشف ارتباط میان اندیشه نوین احمد غزالی مبنی بر کمال عشق با تصویرگری اثر مورد پژوهش است. روش تحقیق:در این پژوهش، مطالب به طریق اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده اند و روش تحقیق، تاریخی-تحلیلی است. شناخت محتوای درونی تصویر از طریق رویکرد آیکونولوژی پانوفسکی و در سه مرحله توصیف پیش آیکونوگرافی، تحلیل آیکونوگرافی و تفسیر آیکونولوژی به انجام رسیده است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد الگوهای بصری و مفهومی سفالینه سلجوقی با نقش لیلی و مجنون در کالبد دو کودک خردسال در مکتب خانه، تلفیقی از گفتمان ادبی نظامی و شیوه اندیشیدن نوین احمد غزالی در باب سرشت عشق لیلی و مجنون است.
رمزپردازی نگاره معراج پیامبر(ص) در فالنامه تهماسبی به روش آیکونولوژی اروین پانوفسکی
منبع:
پیکره دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۸
36 - 53
حوزه های تخصصی:
نگاره معراج در «فالنامه تهماسبی» در عهد صفوی و با بیانی نمادین، به روایت تصویریِ شیعی از این واقعه می پردازد. این نگاره، با ارائه تصویری متفاوت از معراج، برای اولین بار از آیکون ترکیبی «شیر و خورشید» برای نمایش پیامبر(ص) و امام علی(ع) بهره برده است. «آیکونولوژی» با اتخاذ رویکردی نظام مند، منطقی و چندوجهی، معانی نهفته در آثار هنری را تفسیر می کند. این پژوهش با همین رویکرد به تحلیل سه مرحله ای جلوه های بصری نگاره معراج می پردازد. دو مرحله یِ نخست به توصیف و تحلیل «آیکونوگرافیک» نگاره می پردازد و مرحله یِ سوم به تفسیر آیکونولوژی و شناسایی ارزش های نمادینِ مستتر در آن اختصاص دارد. در بررسیِ نگاره یِ معراجِ فالنامه، این پرسش ها مطرح می شود: در بررسی آیکونولوژی، چه مواردی را به عنوان معنای پنهان و ارزش های نمادین آن می توان مشاهده نمود و آیا با آیکونوگرافی نگاره، می توان به شرایط خلق اثر و جهان بینی رایج دوره صفوی دست یافت؟ هدف پژوهش حاضر، بررسی آیکونولوژیِ عناصر بصری در این نگاره است. فرضیه یِ اصلیِ پژوهش، تاثیرگذاری شرایط دوران صفوی بر بیان نمادین در نگاره هاست. شیوه یِ تحقیق، توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده است. بررسی ها حاکی از این است که در شناختِ لایه هایِ معناییِ پنهان در نگاره، استفاده از راهکارِ آیکونوگرافی بسیار مؤثر است. مطالعه ی آیکونولوژی نشان می دهد که آیکونِ ترکیبی «شیر و خورشید» در گذر زمان تداوم یافته و با تغییر ارزش های نمادین، در جایگاهی جدید به کار گرفته شده است.
آیکونولوژی نقش انسانی در دو قطعه پارچه ساسانی (با تصویر جنگ شاهی و تصویر درخت زندگی)
منبع:
پیکره دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۷
40 - 61
حوزه های تخصصی:
آثار هنری در طول قرون متمادی نمایشگر فرهنگ، باورها و عقاید هر قوم بوده و با تاریخ هنر اقوام پیوندی ناگسستنی دارد. آنچه از دوره ساسانی برجای مانده به دلیل وقایع سیاسی، دینی و اقتصادی این دوره اهمیت ویژه ای دارد و تفسیر این آثار کمک می کند تا هر چه بیشتر با رمز و رازهای نهفته این دوره آشنا شد. بیشترین مشخصه هنر ساسانی نقوش تزئینی آن است و یکی از تجلیات این نقوش در منسوجات ساسانی است. مسئله ای که مطرح می گردد این است که چه لایه های معنایی آشکار و پنهانی در نقوش پارچه های ساسانی وجود دارد. ازاین رو ضروری می نماید که این هنر، با رویکردهای جدیدی که در حوزه نقد هنری و زیبایی شناسی مطرح است، مورد تحلیل قرار بگیرد. یکی از رویکردهایی که برای بررسی محتوای متون تصویری غالباً سودمند است، رویکرد آیکونولوژی است. با این حساب، مقاله حاضر با هدف تعمیق در نمادها و نشانه های پارچه های آن روزگار به واکاوی لایه های معنایی آن ها پرداخته است. این تحقیق به شیوه کیفی انجام پذیرفته است و گردآوری اطلاعات بر اساس شواهد بصری و به صورت اسنادی (کتابخانه ای) به سرانجام رسیده است. برای نیل به این مقصود، مقاله حاضر به دنبال این پرسش است: «لایه های معنایی آشکار و پنهان نقوش انسانی در دو قطعه پارچه ساسانی با تصویر جنگ شاهی و درخت زندگی براساس رویکرد آیکونولوژی چیست؟». نتایج حاصل از این پژوهش که در آن به شیوه توصیفی- تحلیلی، دو قطعه از پارچه های دوره ساسانی را طبق الگوی آیکونولوژی خوانش و در مراحل سه گانه آن مورد بررسی قرار داده است، نشان می دهد نقوش موجود در پارچه های ساسانی ریشه در اندیشه مذهب رسمی و حاکمیت سیاسی دارد و حاکی از ایدئولوژی آنان در اداره حکومت و کسب مشروعیت برای آن است.
بررسی تطبیقی گرز گاوسار در نگاره های شاهنامه تهماسبی (ضحاک، رستم و سهراب و بیژن) بر اساس الگوی خوانش تصویر پانوفسکی
یکی از روش های خوانش تصویر، روش پانوفسکی است؛ که در آن آیکونوگرافی با آیکونولوژی پیوند خورده و به مدد آن می توان سفری به عمق تصاویر نگارگری ایران،که چون پنجره ای است به سوی فرهنگ، تاریخ باستان، اساطیر و باورهای ایرانیان ، داشت.در بررسی جایگاه انسان واشیاء بکار رفته در نگاره های سه داستان ضحاک،رستم وسهراب، بیژن ؛از شاهنامه تهماسبی،گرزی گاوسار مشاهده می شود، و این پرسش در ذهن ایجاد می شود که چرا پهلوانان در دست خود گرزگاوسار دارند،و نگارگران صفوی در خلق آن چه پیامی دارد. در این مقاله سعی شده با نگاهی تطبیقی وبا استفاده از الگوی پانوفسکی؛به محتوا و معنای مستتر وکارکرد درتصویر پی برد..اطلاعات در این مقاله به روش کتابخانه ای گردآوری شده و روش تحقیق آن تحلیلی_توصیفی می باشد.در نهایت دو نگاه درباره گرز گاوسار وجود دارد،اول سلاحی که به پهلوانان در نبرد یاری می رساند و از نفوذ دشمن جلوگیری می کند.دوم به این دلیل که فریدون طرح آن را برخاک می کشد و به آهنگران سفارش می دهد، اشاره به عصر مفرغ و آهن و منابع غنی در سرزمین ما دارد.نگارگر نیز با توجه به فضای عصر صفوی،خود را در فضای حماسی شاعر می بیند،گویی قلم در دست چون گرز بود و او پهلوان، آن را به هوا برد و پا بر زمین کوبید تا خفتگان را بیدارسازد.
تحلیل آیکونوگرافی نقش مایه ی تمبر شیروخورشید دوره ی قاجار (موجود در موزه ی ملک)
این مقاله به تحلیل نقش مایه ی تمبر شیر و خورشید دوره ی قاجار میپردازد؛ مطالعه ی نقوش در ادوار مختلف، از دیرباز در پژوهش های هنری مورد توجه محققان و پژوهشگران بوده است. نقوش آثار باستانی و تاریخی همچون اسناد تصویری به شمار می روند که مطالعه ی آن ها می تواند در ارائه ی اطلاعات مربوط به زمانه ی پیدایی اثر موردتوجه قرار گیرد. ازاین رو نقوش و تصاویر تمبرها نیز می تواند در قالب یک اثر، بازتاب دهنده ی ویژگی های فرهنگی، هنری، اجتماعی و... زمانه ی مربوط به پیدایی آن باشد. مساله تحقیق با تمرکز بر رابطه ی این نقوش در دوران قاجار با تحلیل آیکونوگرافی طرح گردید. بر این اساس پژوهشگر بر آن است که بیانگر پیدایش تمبرها از بدو به دلیل در اختیار بودن نظام های حاکم عمدتاً منقوش به تصاویر حکام، نقوش ملی و گاه دربردارنده ی چهره ها و اشخاص مهم دوران خود بوده اند؛ در این راستا برای تبیین مفاهیم نهفته در پس نقش و نگاره ی تمبرها به منظور دست یابی به ارزش ها و مفاهیم بنیادین فرهنگی و اجتماعی دوره ی مربوطه پژوهش حاضر با تکیه بر روش آیکونوگرافی طی سه مرحله ی توصیف، تحلیل و تفسیر به درک معنایی نقش نمادین تمبرهای مربوطه در دوره قاجار می پردازد. نتایج نشان از آن دارد که نقوش خورشید و شیر ریشه در اساطیر و باورهای مردمان ایران باستان دارد؛ که به سبب اهمیت و ارزش آن در طول تاریخ تطور یافته و به عنوان نماد ملی بر روی درفش، سکه ها، مدال ها، تمبرها و... تصویر شده است.
نمادینگی نقش ماکیان در منسوجات ساسانی از منظر آیکونولوژی اروین پانوفسکی (مورد مطالعاتی: خروس، مرغابی، طاووس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اروین پانوفسکی در بررسی تصویر، سه مرحله درنظر می گیرد: گام اول به توصیف آیکونوگرافیک/ پیش شمایل نگارانه مشهور است. در گام دوم یا تحلیل آیکونوگرافیک (آیکونوگرافی)/ شمایل گردانی، معنای مکنون در یک اثر محل توجه قرار می گیرد و سرانجام در گام سوم؛ یعنی آیکونولوژی، محقق با تفسیر آیکونوگرافیک یک نقش مایه، نسبت به کشف محتوای ذاتی آن اقدام می کند. با این رویکرد در مقاله پیش رو، پرسش آن است: از منظر آیکونولوژی اروین پانوفسکی، نقش ماکیان پرتکرار در منسوجات ساسانی چگونه تحلیل و تفسیر می شود؟ فرضیه آنکه، این نوع پرندگان به رغم بی بهرگی از جلوه های ترکیبی و غریب، بر مفاهیم فراتری دلالت می کنند که هم سو با شکوه و حشمت سلطنت ساسانی است. نتیجه به روش تحلیلی تاریخی، با استفاده از مطالعات اسنادی و گزینش سه قطعه پارچه به شیوه هدفمند نشان می دهد نقش ماکیان پر کثرت در پارچه های ساسانی به خروس، مرغابی و طاووس ارجاع می دهد. هر کدام از این نقوش با معانی قراردادی خاصی خویشاوندی دارد که به ترتیب در قالب نویدبخش روشنایی، آب های پاک و حیات مجدد قابل تعریف است. در بحث تفسیر ارزشهای نمادین نیز می توان مدعی بود هر سه مورد با مفهوم فرّه ایزدی، اقبال و نیک بختی سلطنتی، قرابت معنایی برقرار کرده و پایداری و فزونی آن را برای دارنده خود تمنّا می کنند.
شمایل شناسی نقش انسان بالدار در نقاشی های بقعه شاهزاده ابراهیم کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بقعه شاهزاده ابراهیم کاشان به عنوان یکی از بناهای مذهبی دوره قاجار، دارای نقاشی های دیواری درخور توجه ای است که تصویر چندین انسان بالدار را همچون نگهبانانی بر بالای سر شخصیت های مذهبی نشان داده است. مهم ترین سوال این پژوهش شناخت مفهوم انسان بالدار در این بنا و چرایی وجود آن ها با اندامی نیمه برهنه بر بالای سر شخصیت های مذهبی بوده که روش پانوفسکی به لحاظ دقت مرحله به مرحله از توصیف تا تفسیر، به عنوان چارچوب نظری، انتخاب شده است. در نتیجه طی کردن این مسیر به روش فوق، نگارنده به این نتیجه رسید که با توجه به التقاطی بودن فرهنگ قاجار، ردپای گرایش عمومی به مذهب، غرب گرایی و باستان گرایی در نقاشی های این بنا، مشاهده می شود. مفهوم فرشته نگهبان که در فرهنگ شیعی و باور عامه به عنوان مددرسان و حافظ پیامبر و خاندان وی شناخته می شود، بر وفور تصویرگری این نقش در دوره قاجار بی تأثیر نبوده است. شکلی از فرشتگان عریان و فربه نیز، تحت تأثیر نقاشی غربی در هنر ایران رواج یافت که شباهت بسیاری با انسان های بالدار امام زاده ابراهیم دارند. همچنین با توجه به تمایلات باستان گرایانه در هنر قاجار، خاستگاه مفهومی فرشته نگهبان را می توان در هنر پیش از اسلام با مصادیقی چون ایزد سروش، فروهر و الهه نیکه نیز جستجو کرد.
تحلیل معنای قالیچۀ تصویری بختیاری با روش آیکونولوژی پانوفسکی
حوزه های تخصصی:
خوانش آثار بصری هنری، به خصوص وقتی اطلاعاتی دربارۀ معنای پنهان آن ها موجود نیست، مسئله ای است که باید به طریقی نظام مند و روش مند در جست وجوی حل آن برآمد. گذر از تصویر به معنا، فرایندی است که همواره و به طور ناخودآگاه در ذهن همۀ مخاطبان آثار هنری با شیوه های کم و بیش متفاوت صورت می گیرد. تعیین نظام مند چنین گذری در زمینۀ خوانش نقادانۀ آثار هنری، به صورت روش های نقد هنری متفاوت خواهد بود. در این پژوهش با کاربست آن روی تصویر یک تخته قالیچۀ بختیاری از منطقۀ هینه گان، که از جمله قالیچه های تصویری برجستۀ ایران است و اطلاعاتی از معنای آن موجود نبود، قابلیتش در رسیدن از تصویر محض به معنا را نشان داد. قالیچه ای که در این پژوهش بررسی شد، دربردارندۀ تصاویری بود که اولا در میان قالیچه های عشایری همتایی از آن مشاهده نشد و در مرتبۀ بعدی، نقوش آن دلالت بر مذهبی بودن مضمون آن داشت، اما ماوقع تصویرشده در قالیچه با هیچ یک از روایات مذهبی هم خوان نبود. پس از مطالعۀ این قالیچه به روش توصیفی تحلیلی و با شیوۀ پانوفسکی، مشخص شد که سه گروه نقش مایه هایی که در نگاه اول هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند، با استفاده از روش پانوفسکی و بهره گیری از کوچکترین جزئیات بصریشان می توانند شبکه ای از معانی پنهان متصل به هم را به وجود بیاورند که نشان دهندۀ آن است که هنرمند طراح یا بافندۀ این قالیچه، به صورت ناخودآگاه و با قرار دادن دو بخش خاص از زندگی پیامبر (ص) که از نظر او اهمیت ویژه ای داشته، از نیاز بنیادین انسان برای رسیدن به تکامل از طریق صعود و نزول مداوم سخن به میان آورده است.
سنجش امکان بهره گیری از روش اروین پانوفسکی د ر خوانش نماهای خانه های تاریخی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم بهمن ۱۳۹۹ شماره ۹۲
89 - 102
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: د ر پژوهش های تاریخ معماری ایران، به غیر از خود بناها، منابعی تاریخی که بتوان با اتکاء بر آنها به انجام این پژوهش ها اقد ام کرد ، عموماً محد ود ند . بنابراین ضرورت آشنایی و تسلط بر روش هایی که از طریق خوانش بناهای تاریخی، می توانند اطلاعات تاریخی مورد نیاز را د ر اختیار قرار د هند ، احساس می شود . د ر میان روش شناسی های شناخته شد ه ای که به منظور خوانش آثار تاریخی مورد استفاد ه پژوهشگران قرار می گیرند ، آیکونولوژی (شمایل شناسی) «اروین پانوفسکی» روشی است که به د نبال فهم معنای اثر د ر تقابل با فرم آن است. این روش که د ارای مراتبی سه گانه است، د ر ایران هرچند د ر پژوهش های تفسیری-تاریخی د ر حوزه هایی چون نگارگری، فرش و یا اشیای تاریخی مورد استفاد ه قرار گرفته، اما به ند رت د ر حوزه پژوهش های تاریخ معماری مورد توجه بود ه است. هدف پژوهش: تحقیق حاضر د ر د رجه اول به د نبال فهم آن است که آیا روش خوانش آیکونولوژیک پانوفسکی به طور کلی د ر پژوهش های تاریخ معماری کاربرد د ارد ، و پس از اطمینان حاصل کرد ن از این موضوع د ر د رجه بعد ی به د نبال پاسخگویی به این پرسش است که د ر صورت کاربست این روش مشخصاً د ر مطالعه نمای خانه های تاریخی ایران، قابلیت ها و محد ود یت های آن د ر این زمینه چیست. روش پژوهش: پس از اطمینان یافتن از کارکرد عمومی روش شناسی آیکونولوژی د ر پژوهش های تاریخی معماری با تکیه بر روش مطالعه کتابخانه ای، با اتکاء بر روش پژوهش مورد ی، یک نمونه نما مربوط به خانه ای قاجاری-پهلوی د ر شهر تبریز، بر مبنای مراتب سه گانه آیکونولوژی پانوفسکی مورد خوانش قرار گرفته است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می د هد خوانش آیکونولوژیک پانوفسکی به طور کلی د ر حوزه تاریخ معماری کاربرد د اشته و همچنین د ر زمینه مطالعه نمای خانه د ر معماری تاریخی ایران قابل استفاد ه است، ضمن اینکه بهره گیری از آن د ر این حوزه، پژوهشگر را با برخی قابلیت ها و محد ود یت ها مواجه می کند .
بررسی تطبیقی گرز گاوسار در نگاره های شاهنامه تهماسبی (ضحاک، رستم و سهراب و بیژن) بر اساس الگوی خوانش تصویری پائوفسکی
یکی از روش های خوانش تصویر، روش پانوفسکی است؛ که در آن آیکونوگرافی با آیکونولوژی پیوند خورده و به مدد آن می توان سفری به عمق تصاویر نگارگری ایران،که چون پنجره ای است به سوی فرهنگ، تاریخ باستان، اساطیر و باورهای ایرانیان ، داشت.در بررسی جایگاه انسان واشیاء بکار رفته در نگاره های سه داستان ضحاک،رستم وسهراب، بیژن ؛از شاهنامه تهماسبی،گرزی گاوسار مشاهده می شود، و این پرسش در ذهن ایجاد می شود که چرا پهلوانان در دست خود گرزگاوسار دارند،و نگارگران صفوی در خلق آن چه پیامی دارد. در این مقاله سعی شده با نگاهی تطبیقی وبا استفاده از الگوی پانوفسکی؛به محتوا و معنای مستتر وکارکرد درتصویر پی برد..اطلاعات در این مقاله به روش کتابخانه ای گردآوری شده و روش تحقیق آن تحلیلی_توصیفی می باشد.در نهایت دو نگاه درباره گرز گاوسار وجود دارد،اول سلاحی که به پهلوانان در نبرد یاری می رساند و از نفوذ دشمن جلوگیری می کند.دوم به این دلیل که فریدون طرح آن را برخاک می کشد و به آهنگران سفارش می دهد، اشاره به عصر مفرغ و آهن و منابع غنی در سرزمین ما دارد.نگارگر نیز با توجه به فضای عصر صفوی،خود را در فضای حماسی شاعر می بیند،گویی قلم در دست چون گرز بود و او پهلوان، آن را به هوا برد و پا بر زمین کوبید تا خفتگان را بیدارسازد.
نقد و تحلیل کتاب Studies in Iconology, Humanistic Themes in the Art of the Renaissance By: Erwin Panofsky (درآمدی بر آیکونولوژی، مفاهیم انسان گرایانه در هنر رنسانس، نوشته اروین پانوفسکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب «درآمدی بر آیکونولوژی، مفاهیم انسان گرایانه در هنر رنسانس» نوشته اروین پانوفسکی چگونگیِ کاربستِ روش شناسیِ آیکونولوژی را در تفسیر آثار هنری نشان می دهد. هدف از نقد کتاب مذکور بیان اهمیت پژوهش های بینارشته ای و چگونگی سازماندهی روشمند مطالب در تحلیل آثار هنری است. ازین رو در این مقاله، شکل و محتوای اثر و مواضعِ نویسنده در تحلیل و ارجاعات به منابع بر اساس روش آیکونولوژی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به لحاظ شکلی، کتاب موردبحث ایده محوریِ رابطه میان فرم و موضوع در تحلیل آثار هنری را مدنظر داشته، و چگونگی تحلیل و تفسیر آثار هنری را با توجه به زمینه تاریخی پدید آمدن آثار نشان داده است. البته مواردی چند از عدمِ ارجاع به تصاویر در متن کتاب و نیز فقدانِ ترتیب در استفاده از تصاویر در متن و عدم ارجاع به منابع معتبر به ویژه در ارجاع به منابع فلسفه اسلامی موجب برخی محدودیت ها در استفاده از کتاب مذکور شده است. علی رغم وجود این موارد، پژوهشگران با استفاده از روش تحلیل بینا رشته ای مطرح شده توسط پانوفسکی، با فراروی از مطالعاتِ فرمی، پژوهش هایی بارور در جهتِ فهم معنای ذاتی یا محتوا در آثار هنری خواهند داشت.
شمایل شناسی نگاره براق در نقش مایه های دوران اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شناخت بیشتر و بهتر هنرهای سنتی ایران مستلزم بهره گیری از رویکردهای نوین در حوزه مطالعات عالی هنر است. شمایل شناسی یا آیکونولوژی، رویکردی است که آثار هنری را با در نظر گرفتن زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هر دوره تحلیل می کند. در این شیوه، هنر به عنوان سندی از یک دوره تاریخی معرفی شده و در نهایت دستیابی به محتوای معنایی اثر ممکن می شود. در این پژوهش، نگاره براق، با بهره گیری از مطالعات شمایل شناسی به هدف شناسایی زمینه های شکل گیری و لایه های درونی این نقشمایه و دستیابی به الگوی تصویری رایج آن، مورد مطالعه قرار گرفته است. پرسش های پژوهش بدین قرار است: ریشه فرمی این شمایل به کجا باز می گردد؟ بار معنایی لایه های درونی این نقش مایه چیست و عوامل موثر بر شکل گیری آن کدامند؟ گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای صورت پذیرفته است. پس از جمع آوری 26 نمونه تصویری به روش نمونه گیری در دسترس؛ به توصیف، تجزیه، تحلیل و ریشه یابی تصاویر پرداخته شده و با رسیدن به الگوی تصویری نگاره، تحلیل نهایی انجام شده است. در این پژوهش، به واسطه تطبیق نتایج حاصل از مطالعه بصری با روایات ادبی و دینی و دیگر علوم، این نتیجه حاصل می شود که ریشه فرمی و معنایی نگاره براق به هزاره های قبل از میلاد باز می گردد و تاکنون ادامه یافته است. گرچه این نگاره در هر دوره، با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و دانش عمومی، با اندک تفاوت ظاهری مواجه شده، ولی تا به امروز از معنای نمادین آن چیزی کاسته نشده و احتمال این می رود که هدف هنرمند از تلفیق علم، هنر و دین، تأکید هر چه بیشتر بر معنای خدای گونه، روحانی و مذهبی براق بوده است تا در باور عموم، مرکبی متناسب با منزلت نبی اکرم(ص)، ترسیم و معرفی کرده باشد.
تحلیل آیکونولوژیک عنصر تاج در قالیچه های محرابی دوره قاجار (مطالعه موردی قالیچه محرابی مظفرالدین شاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
77 - 86
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله : قالی و قالیچه ها به عنوان بستری جهت انتقال مفاهیم هر د وره از تاریخ و فرهنگ ایران بود ه است. جایگاه عناصر خاص و نقش مایه ها د ر قالی ها می توانند مبین اند یشه د وره ای باشد که اثر د ر آن خلق می شود . از جمله عناصری که د ر د وره قاجار د ر قالیچه های محرابی رواج گسترد ه ای پید ا می کند تاج است. این عنصر د ر زیر پیشانی محراب برخی از قالیچه های محرابی د وره قاجار جانشین قند یل یا اسم اعظم خد اوند د ر د وره های پیشین می شود . از ویژگی های برجسته د یگر این عنصر همنشینی آن با د رخت یا گلد ان است. د ر میان قالیچه های د وره قاجار که عنصر تاج د ر آن جایگاه ویژه ای د ارد ، قالیچه ای است که د ر موزه فرش ایران نگهد اری می شود ؛ این قالیچه د ارای متن کلامی و د ید اری است که هر د و به تاج گذاری مظفرالد ین شاه اشاره د ارند . همچنین د ر پیشانی محراب عنصر تاج با گل نیلوفر و... همنشین می شود که این پژوهش به د نبال پاسخ به چرایی و چگونگی ارتباط میان نام مظفرالد ین شاه، گل نیلوفر و تاج د ر زیر پیشانی محراب است و د ر شکل گسترد ه تر آن به تبیین و تحلیل نشانگان کلامی و د ید اری د ر همنشینی عنصر تاج است. هد ف پژوهش : هد ف از این پژوهش تحلیل و تبیین نقوش موجود د ر قالیچه محرابی مظفرالد ین شاه با تأکید بر عنصر تاج است. روش پژوهش : این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی است و د ر آن با روش آیکونولوژی، قالیچه محرابی مظفرالد ین شاه د ر سه سطح بررسی می پرد ازد . نتیجه گیری : پس از بررسی و تحلیل قالیچه نشان د اد ه می شود با توجه به گفتمان باستان گرایی، تاج د ر قالیچه هویت متفاوتی می یابد . مطابقت میان تاج کیانی و فرّ کیانی، د ر این گفتمان و قرارگیری آن د ر زیر پیشانی محراب محل آیه نور، آن را جانشین نور الهی می سازد . همچنین همنشینی آن با گل نیلوفر، د رخت و نام مظفرالد ین شاه به اعطای فره الهی به او اشاره د ارد . به علاوه بر ایجاد حکومت جد ید توسط مظفرالد ین شاه تأکید می کند .
آیکونولوژی بهشت و جهنم در دیوار نگاری مذهبی دورۀ قاجار (نمونه موردی بُقعۀ پیر رودبند دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوار نگاری، بخشی از تزیین بناهای مذهبی، نظیر کلیسا، مساجد و بقاع، با الهام از اعتقادات و روایات دینی ترسیم می شده است. مضمون بهشت و جهنم، یکی از موضوعات دیوارنگاری مذهبی در بقعه های دوره قاجار، مورد توجه بسیاری از نقاشان بوده است. مسئله ای که در این مقاله مطرح می شود، نگاره های بهشت و جهنم در دیوارنگاری بقعه پیر رودبند دزفول، در استان خوزستان، از مهم ترین گونه های دیوارنگاری ایرانی که دوران اوج و شکوفایی خود را در دوره قاجار و در پیوند با بافت مذهبی این شهرستان، سبک و سیاق نقاش، بازتاب معنای خاص نگاره ها، سپری نموده است. تاکنون به ارتباط بستر فکری، فرهنگی، اجتماعی بازه زمانی قاجار بر نقشمایه ی بهشت و جهنم بقعه پیر رود بند دزفول پرداخته نشده است. بر این اساس، با استفاده از رویکرد آیکونولوژی، تلاش می شود با رمزگشاییِ منظر تاریخی، معنای ذاتی و محتوا را مورد خوانش قرار دهند. آیکونولوژی یا شمایل شناسی شاخه ای از آنالیز آثار هنری در مطالعات تاریخی است. که در سه مرحله مختلف؛ توصیف، تحلیل و درنهایت به تفسیر آثار می پردازد. از این رو پژوهش حاضر، با تکیه بر نظریه پانوفسکی و با روش توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و ابزار آن، عکاسی و مشاهده تصاویر می باشد. در بیان نتایج این پژوهش می توان گفت که بررسی عواملی نظیر تاثیر پذیری نقاش و آموزش های گذرانده در اصفهان، در روند شکل گیری و خلق نقوش، به نگرش اجتماعی، فرهنگی و تاریخی در دوره قاجار مربوط می شود. در ادامه با واکاوی نگاره ها مشخص شد که نقاش در ترسیم دیوارنگاره بنای مذهبی فوق، متاثر از کلیسا و نماد های مسیحی، نمود های دینی در اسلام با تلفیقی ایرانی تصاویر را خلق نموده است. که زائرین را در حین ورود، درگیر ارتباطات عرفانی و روحی می کند.
خوانش آیکونولوژیک «گل» در مجموعه فتوکلاژهای «تصویر خیال» اثر بهمن جلالی
منبع:
فردوس هنر سال دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶
50 - 65
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: بهمن جلالی عکاس معاصر ایرانی، سه دهه از فعالیت هنری خویش را صرف مستند ساختن روزمرگی در شهرهای مختلف ایران، انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ساخت، و دهه ی آخر را به بازسازی عکس های دوران قاجار و در نهایت تولید فتومونتاژها و فتوکلاژهای با عنوان «تصویر خیال» پرداخت. «تصویر خیال» مجموعه ای کاملا متفاوت از دیگر آثار جلالی است که در آن هنرمند به بازتولید عکس های باقی مانده از دوران قاجار پرداخته است. هدف: تغییر ژانر در آثار این هنرمند یکی از موضوعاتی است که مورد توجه برخی منتقدین و علاقمندان به این هنرمند، چه در دوران حیات وی چه پس از فوت هنرمند قرار گرفته است. سوال تحقیق: مفهوم گل در مجموعه فتوکلاژهای تصویر خیال اثر بهمن جلالی، مستندنگار معاصر ایران، تحت تاثیر چه شرایط و ارزش های اجتماعی و فرهنگی صورت گرفته است؟ روش تحقیق: با توجه به تمرکز رویکرد آیکونولوژی بر اسناد تاریخی، اجتماعی، سیاسی، هنری و ...، و مقایسه ی تغییرات یک آیکون در طول دوران های مختلف در جامعه مورد نظر، این رویکرد برای پاسخ گویی به سئوال های مطرح شده در این تحقیق مورد استفاده قرار می گیرد. با هدف تمرکز هرچه بیشتر، در این مقاله مجموعه ی «گل ها» از فتومونتاژها و فتوکلاژهای «تصویر خیال» انتخاب شده است تا با بررسی آیکون «گل» ارزش های نمادین جامعه و تاثیر شرایط زمانی و مکانی که در خلق این آثار موثر بودند، یافت شوند. روش تحقیقی که در این پژوهش، توسط پژوهشگر منتخب گشته است، به صورت توصیفی- تحلیلی است، همچنین گردآوری اطلاعات بر بنای منابع کتابخانه ای، آرشیوی و تحقیق میدانی صورت گرفته است. نتیجه تحقیق: آیکون گل در بسیاری از آثار ادبی و هنری ایران از دوران باستان تا به امروز به کار رفته است، با برسی آثار در طول تاریخ به مفهومی مشابه از گل، در ادبیات و هنر ایران خواهیم رسید که همه ریشه در فرهنگ و تمدن دارند
نسخه مصور «ورقه و گلشاه» و تصویرگری یک زن آرمانی؛ تحلیل آیکونولوژیک یک نگاره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
55 - 70
حوزه های تخصصی:
نسخه مصور ورقه و گلشاه از نمونه های برجسته نگارگری دوره سلجوقی است. این منظومه که سروده عیوقی است توسط محمد مومن خویی مصور شده است. این داستان روایتگر ماجراهای دو دلداده به نام ورقه و گلشاه است. گلشاه به عنوان شخصیت مهم این روایت نقشی محوری در پیش برد داستانی دارد. از اقدامات مهم گلشاه می توان به مبارزه او با دشمنان ورقه، آزاد سازی ورقه و مبدل پوشی برای رفتن به میدان جنگ اشاره کرد. این مراحل در نگاره ها به تصویر درآمده است. در این پژوهش این پرسش مورد نظر است که از منظر آیکونولوژی نقش گلشاه در نگاره «مبدل پوشی گلشاه و آشکار شدن چهره او در مقابل ربیع» چگونه تحلیل و تفسیر می شود؟ هدف آن است تا طبق الگوی آیکونولوژی اروین پانوفسکی، خوانش نگاره در مراحل سه گانه ی آن انجام شود تا از طریق این روش لایه های معنایی اثر شناسایی شود. توصیف پیشا شمایل نگارانه، تحلیل شمایل نگارانه و تفسیر شمایل شناسانه این مراحل سه گانه را تشکیل می دهند. این پژوهش که با روش تحلیلی- توصیفی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسناد مکتوب انجام شده است، به دنبال آن است تا ویژگی های تصویر گلشاه را در این نگاره بررسی کند. این مطالعه نشان می دهد تصویر گلشاه در این نسخه نوعی تصویر آرمانی از یک پهلوان زن است که کمتر در منابع فارسی دیده می شود. آنچه از تصویر گلشاه برمی آید این است که گلشاه با نشان دادن شجاعت خود و اقدامتی مانند مبدل پوشی در میدان جنگ مناسبات اجتماعی و فرهنگی زمانه خود را به چالش گرفته است. در نسخه مصور شده این تصویر آرمانی ارائه شده است.
شمایل نگاری و شمایل شناسی نقوش زوج های سلطنتی بر روی ظروف سیمین عصر ساسانی بر اساس رویکرد اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقوش و تصاویر بانوان در طیف گسترده ای از آثار هنری عصر ساسانی، به ویژه ظروف سیمین این دوره به نمایش درآمده است. این نقوش مادینه، بازتاب نگرش و دیدگاه های ایرانیان در اواخر دوران باستان به بانوان و مسائل ویژه زنان در جامعه ایران ساسانی است که به واسطه مهارت صنعتگران و هنرمندان بر رویه آثار هنری نقر شده است. بنابراین، لزوم تحلیل و تفسیر نقش مایه های مادینه منقوش بر روی ظروف سیمین ساسانی غیرقابل انکار است. در این پژوهش، نقوش و تصاویر زوج های سلطنتی بر روی سه نمونه از ظروف نقره ای ساسانی، از طریق شیوه سه مرحله ای اروین پانوفسکی از پژوهشگران پیشگام حوزه تاریخ هنر مورد مطالعه قرار گرفته است. در روش مذکور، در مرحله نخست جزئیات هر نقش مایه، توصیف شده و سپس به تحلیل آیکونوگرافیک آن پرداخته می شود. در واپسین مرحله نیز هر نقش مایه با استفاده از اطلاعات به دست آمده در مراحل پیشین، در معرض تفسیر آیکونولوژیک قرار می گیرد. مطالعه حاضر نمایانگر آن است که سنت همنشینی و معاشرت با زنان و بانوان در مجالس بزم که در متون ادبی و تاریخی نیز نمود یافته، ریشه در فرهنگ کهن ایران باستان داشته و از دیرباز به عنوان یکی از مؤلفه های برجسته و دیرپای این فرهنگ، مطرح بوده است.