پژوهش های میان رشته ای هنر

پژوهش های میان رشته ای هنر

پژوهش های میان رشته ای هنر دوره 2 پاییز و زمستان 1403 شماره 2

مقالات

۱.

کاربرد هنرهای تجسمی در آگاهی به مخاطب درباره سرطان های کولورکتال

کلیدواژه‌ها: بدن آگاهی هنرهای تجسمی کولورکتال مخاطب هنر و پزشکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۲
سلامت در جامعه، روندی در حال تغییر است که پیوسته باید موردتوجه قرار گیرد و دنبال راهکاری برای بهبود وضعیت سلامت جامعه بود. سرطان های کولورکتال (CRC) از سرطان های شایع در بین مردان و زنان است، شیوع این بیماری در حال افزایش و میانگین سن بروز آن کاهش یافته و بار اقتصادی و اجتماعی آن در حال حاضر سنگین و رو به شدت یافتن است، بنابراین آگاهی دادن به مردم برای پیشگیری و شناخت این نوع بیماری، مراحل تشخیص، عوارض ناشی از درگیرشدن و آسیب های مبتلا شدن به آن برای بیمار و خانواده او، می تواند مؤثر باشد. یکی از راهکارهای آگاهی دادن، بازنمایی مفهوم این روند بیماری از طریق آثار هنری است. هنر در پزشکی می تواند به عنوان ابزاری برای آموزش سلامت و انتقال پیام آموزشی و توضیحی به مخاطب موردتوجه باشد. بیماران دارای سرطان کولورکتال، قصه های دراماتیکی دارند که داستان آن ها، می تواند سوژه مناسبی برای آثار هنری ازجمله هنرهای تجسمی باشد که ضمن آگاه سازی و آموزش، می تواند به خلق صحنه های احساسی ماندگار منجر شود. علاوه بر آن آگاهی مخاطب از آناتومی بدن خود می تواند عاملی برای پیشگیری و مراقبت باشد. به همین منظور در این پژوهش به این پرسش پاسخ داده می شود که آگاهی از سرطان های کولورکتال از طریق آثار هنری چگونه بازنمایی می شود؟ با این هدف که؛ انتقال پیام های سلامت محور و آگاهی درباره این نوع بیماری به شکل درستی ارائه شود. این پژوهش کیفی، روش تحقیق توصیفی تحلیلی با رویکرد میان رشته ای و  گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، مشاهده و مصاحبه است. محتوی این بیماری، درگیرشدن بیمار، نوع جراحی توسط جراح کولورکتال، تصاویر واقع گرایانه، به عنوان نمونه مثالی جهت توصیف و تحلیل در آثار هنری استفاده شده است. درنهایت این نتیجه حاصل می شود که هرگونه از آثار هنری توانایی تأثیر مثبت در نگاه مخاطب و توجه بیننده در انتقال پیام درباره بیماری و سلامت دارند.
۲.

تحلیل فرایند ارتباطی موزه های هنر معاصر هوشمند با مخاطب «با تأکید بر فناوری واقعیت افزوده (AR)»

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فرایند ارتباط موزه های هنر معاصر هوشمند مخاطب واقعیت افزوده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : 0
موزه ها امروزه با برنامه ها، وفاداری بازدیدکنندگان، تنوع و جذابیت برای عموم و نیز کیفیت ارزیابی می شوند. در فرایند ارتباط با بازدیدکننده، ابعاد گوناگون زیبایی شناسی، یادآوری، تجربه منحصربه فرد حین بازدید حائز اهمیت است. در نتیجه تحولات تکنولوژیک سال های اخیر، در زمینه موزه ها نیز ویژگی های فناورانه به عنوان مزیت رقابتی در جهت مرتفع ساختن اهداف و آرمان های موزه ها مطرح می شوند. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل فرایند ارتباطی موزه های هنر معاصر هوشمند با مخاطب براساس نظریه ارتباطی یاکوبسن و تبیین راهکارهایی برای ارتقای مقوله ارتباط و به تبع آن تأثیرگذاری مطلوب تر است. پرسشی که در این پژوهش مطرح می شود این است که در جهت رشد و اعتلای هر یک از کارکردهای شش گانه نظریه ارتباطی یاکوبسن و پاسخگویی به نیازهای موزه های هنر معاصر، چه تدابیری را می توان اتخاذ نمود. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای از طریق فیش برداری است. تجزیه وتحلیل داده ها کیفی است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد در جهت رشد و اعتلای هر کدام از نقش های شش گانه نظریه یاکوبسن و پاسخگویی به اعم نیازهای فرایند ارتباط، تدابیری را می توان به کار بست که بدین شرح است: 1. پیاده سازی زیرساخت فناوری های جدید در کنار نمایشگاه ها، برنامه ها و تجربه ها؛ 2. تلاش درجهت ایجاد ویژگی های تعاملی و به کارگیری بازدیدکننده به عنوان عنصر فعال در حین بازدید؛ 3. لحاظ زمینه های اجتماعی، فرهنگی و تکنولوژیکی در محیط برنامه مبتنی بر واقعیت افزوده؛ 4. توجه به جنبه سرگرمی و جذابیت بصری چون محتوای رسانه ای گرافیکی، انیمیشن و ویدئو در طراحی و اجرای AR؛ 5. تقویت و جایگزینی حس های از دست رفته خصوصاً برای اقشار خاص؛ 6. رفع نیازهای بستر اینترنت، سخت افزار، نیروی انسانی متخصص و پژوهش های عملیاتی در حوزه واقعیت افزوده.
۳.

بیان مفهوم کلام با تغییرات هارمونی در کرال های یوهان سباستین باخ

کلیدواژه‌ها: کرال سرود مسیحی یوهان سباستین باخ هارمونی بیان مفهوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : ۱
کرال، سرود مسیحی به زبان آلمانی برای گروه آوازی است که به دنبال اصلاحات پروتستانی شکل گرفت تا بتواند ارتباط واضح و قابل فهم با کلام دینی را برای شنوندگان به همراه آورد. در حالی که کرال های اولیه تک صدایی بودند اما از دوره باروک به بعد، آهنگسازان مختلف مانند یوهان سباستین باخ کرال هایی برای چهار خط صدایی ساختند. در کرال های باخ با استفاده از ریتم متفاوت خط های صدایی، هارمونی در هر لحظه می تواند به سمت آکوردهای موردنظر پیش رود و انواع مختلفی از حالت موسیقی را ایجاد کند. موضوع قابل توجه این است که کرال های باخ عموماً کمتر از یک دقیقه به طول می کشند ولی در اکثر آنها تغییرات هارمونی چه از نظر پی آیی آکوردها و چه از نظر مدولاسیون نسبتاً عجیب و زیاد هستند؛ یعنی درحالی که به نظر می رسد شنونده متناسب با مبانی زیبایی شناسی موسیقی باروک باید عموماً با یکنواختی حالت موسیقی روبه رو شود یا اینکه جریان موسیقی دچار تغییرات جدی نشود اما سؤال اینجا است که چرا در اکثر کرال های باخ تغییرات هارمونی و به تبع آن تغییر حالت موسیقی نسبتاً زیاد است و گاهی حتی بدون توجیه به نظر می آید؟ البته پاسخ می تواند در عنوان کرال ها و به خصوص کلام همراه با موسیقی باشد؛ چراکه کرال از ابتدا تا انتهای خود عموماً بدون سکوت مشخص و با ادای کلمات همراه است، درحالی که با هدف ارتباط واضح و قابل فهم با کلام دینی شکل گرفته است. پس این مفهوم کلام است که تغییرات هارمونی و به تبع آن تغییر قابل توجه حالت موسیقی را به بار می آورد. بر این اساس با روش تحلیل تعداد مشخصی از کرال های باخ که در مجموعه آثار او از 250 تا 438 شماره گذاری شده اند و استخراج نکات جالب توجه از همراهی هارمونی با کلام، می توان به نتیجه پژوهش دست یافت و مشخص کرد که تغییرات هارمونی در کرال های باخ عموماً در ارتباط با مفهوم کلام است؛ در حقیقت این نتیجه به دست می آید که باخ در کرال های خود، برای بیان مفهوم خاص و قابل توجه کلام دینی از تغییرات خاص و گاه غیرقابل پیش بینی در هارمونی استفاده می کند تا با تغییر حالت موسیقی هرچه بیشتر به انتقال آن مفهوم یاری رساند.
۴.

بررسی نا بهنگامی در نقاشی نوگرای ایران؛ مطالعه موردی احمد اسفندیاری

کلیدواژه‌ها: نابهنگامی هنر نوگرا معاصریت مدرنیته احمد اسفندیاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
هنر معاصر پس از گذار از اوج فرمالیسم، همواره به دنبال بیان موضوعی جدید و اندیشه پردازی بوده است. هنرمند به شناسایی و نمایشی از حقیقت در صوری متفاوت روی می آورد و در پی تلاش برای معاصر بودن است؛ اما معاصریت او، در نابهنگامی ابداع هنری نهفته است. او با مشاهده و پذیرش تاریکی های زمانه خود، آنها را می شکافد و حل آن را با نوعی دگرگونی شکلی و ارتباط با دیگر زمان ها، بر پایه نوعی اضطرار پاسخ می دهد. این نابهنگامی، کمک به بازشناسی راه حل هایی که از دل تاریکی ها درآمده اند و هیچ وقت نمی توانند به ما برسند، اما پیوسته به سوی مان می آیند را می دهد. با ورود مدرنیته به ایران، دگرگونی و تحول رویدادهای هنری و اندیشه ای مختلف پدیدار شد. تضاد بین هنر سنتی و مدرنیته، باعث کشاکش بین آنها شد و هنر نوگرا چنین شکل گرفت و به طنین روزگار خود پرداخت. اما این طنین، به  تجلی نابهنگامی در آثار هنر نوگرا ختم شد. پژوهش حاضر به بررسی مفهوم نابهنگامی در نقاشی نوگرای ایران، با تمرکز بر آثار احمد اسفندیاری، می پردازد. هدف اصلی تحقیق آن است که چگونگی تلاقی عناصر سنتی و مدرنیستی در نقاشی های نوگرای ایرانی و تاثیر آن بر هویت معاصر هنری ایران را واکاوی کند. سؤالات تحقیق عبارت اند از: چگونه مفهوم نابهنگامی در آثار احمد اسفندیاری و دیگر هنرمندان نوگرای ایرانی به کار رفته است؟ تا چه میزان این آثار توانسته اند هم زمان بیانگر مضامین بومی و حامل ویژگی های مدرنیستی باشند؟ و چه ارتباطی میان نابهنگامی هنری و بحران هویت فرهنگی در ایران معاصر وجود دارد؟ این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و آرشیوی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که با ورود مدرنیته به ایران، هنرمندان نوگرا ضمن استفاده از سبک ها و تکنیک های مدرن، کوشیده اند تا به بازنمایی عناصر بومی بپردازند. این تلاش برای همزیستی بین گذشته و حال به نوعی نابهنگامی هنری انجامیده که بازتاب دهنده دوگانگی های فرهنگی و هویتی جامعه ایرانی است. آثار احمد اسفندیاری به عنوان نمونه ای از این روند، تلفیقی از سبک های مدرن و مضامین سنتی را نشان می دهند که در عین حال نوآوری و وفاداری به فرهنگ بومی را منعکس می کنند.
۵.

خِلِه: سنت فراخوانی مردم تالش، پیوندی فرهنگی با طبیعت

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تالشه خله سنت فراخوانی اِتنوگرافی زندگی روستایی صدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : 0
تالشه خله، سنت فراخوانی مردم تالش بوده که منشأ شکل گیری آن محیط جغرافیایی و نیاز شغلی دامداران و کشاورزان تالش است. اهالی محلی برای برقراری ارتباط با افراد یا حیوانات اهلی، دور کردن حیوانات وحشی، همچنین مرور خاطرات گذشته و بیان احساسات شخصی در واکنش به محیط اطراف به اجرای خله می پردازند. در این مطالعه، نویسنده به بررسی اهمیت خله در زندگی روزمره روستاییان تالش می پردازد و نگاهی بر این موضوع دارد که یک سنت فراخوانی چگونه ارزش های فرهنگی محلی را بازتاب می دهد و به شکل گیری معانی از طریق صدا کمک می کند. داده های این پژوهش با استفاده از دوازده ماه تحقیق میدانی در سال های 1400 و 1401 شامل اتنوگرافی، نت نوگرافی، ضبط صدای محیطی، مصاحبه فردی و مصاحبه در حین پیاده روی جمع آوری شده است. طراحی این روش شناسی این امکان را برای نویسنده فراهم آورده تا با تمرکز بر تالشه خله به بررسی نقش آن در ساختن معانی، خاطرات، روابط اجتماعی و تعامل با محیط بپردازد. یافته های این پژوهش با معرفی سه شیوه اجرایی خله در فضای باز (خله به منظور برقراری ارتباط با افراد و حیوانات، نیز به منظور بیان احساسات شخصی) نشان می دهد که این آوای فراخوانی نه تنها ابزاری برای برقراری ارتباط است، بلکه بازتابی از هویت تالش، پیوندهای اجتماعی و ارتباط با طبیعت است. خله حس هویت جمعی و مسئولیت پذیری را درون جامعه روستایی تالش تقویت می کند و در عین حال نشان از محبت به حیوانات و ابتکار جامعه محلی در یافتن راه حل های کاربردی برای غلبه بر چالش های محیطی دارد. علاوه بر این، خله وسیله ای است برای بیان احساساتی که روح زندگی روستایی تالش را به تصویر می کشد و به حفظ خاطرات و سنت ها کمک می کند.
۶.

تحلیلی بر بازنمایی شیوه مدیریت بحران در ایران در سریال نون خ 2

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مدیریت بحران بازنمایی سریال تلویزیونی نون خ 2

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : 0
هرساله سریال های تلویزیونی زیادی برای نمایش در رسانه ملی ساخته می شوند که در این میان سریال های طنز از استقبال بیشتری برخوردار هستند. سریال ها می توانند بازنمایی کننده شرایط موجود در جامعه باشند یا به نقد مشکلات موجود بپردازند. از سوی دیگر، کشور ایران به دلیل قرارگیری در موقعیت جغرافیایی آسیب پذیر، یکی از کشورهایی است که همواره با خسارات و تلفات ناشی از وقوع بحران های طبیعی درگیر بوده است. با این حال این موضوع تنها در تعداد معدودی از سریال های تلویزیونی بازنمایی شده است. در این پژوهش فصل دوم سریال نون خ که به بازنمایی موضوع زلزله سال 1396 کرمانشاه می پردازد، به عنوان نمونه موردی جهت بررسی نحوه بازنمایی فرایند مدیریت بحران در این سریال مورد مطالعه قرار می گیرد. از نظر فرایندی، مدیریت بحران شامل سه فاز اصلی پیش از وقوع سانحه (پیشگیری و آمادگی در برابر بحران)، حین وقوع سانحه (مقابله) و پس از وقوع سانحه (شامل امداد و نجات، سرپناه موقت، اسکان موقت و بازسازی و بازتوانی) است. تحلیل سریال نون خ 2 بر اساس چرخه مدیریت بحران نشان می دهد که در این سریال بازنمایی مضامین مرتبط با مدیریت بحران، متمرکز بر فاز پس از وقوع سانحه و خصوصاً مرحله اسکان موقت است. در این راستا سریال به بازنمایی مسائل و مشکلات زلزله زدگان در قالب شیوه اسکان موقت، مشکلات روحی و روانی آسیب دیدگان، مسائل بهداشتی و شیوع بیماری های واگیردار و از همه مهمتر وعده های مسئولین می پردازد. برای بازنمایی این مسایل سریال از زبان طنز، انتخاب یک خط داستانی اصلی به عنوان درون مایه و همچنین خرده داستان ها برای همراه نگهداشتن مخاطب خود استفاده می کند.
۷.

جلوه هایی از اسطوره در هنر: بررسی برخی ظروف آیینی در مراسم یسناخوانی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: یسناخوانی آیین اسطوره ابزار آیینی نظم کیهانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
با در نظر گرفتن این امر که هنر در طول تاریخ همواره یکی از قالب هایی بوده که بشر تفکرات خود را از طریق آن منعکس می ساخته است، یکی از راه های شناخت اندیشه های انسان در دوره های گذشته بررسی آثار هنری برجای مانده است. آثار هنری کاربردی یا به عبارتی ابزارهایی با جلوه های هنری از مفیدترین سوژه های بررسی برای تدقیق در اندیشه بشر در طول تاریخ هستند. هدف پژوهش حاضر درک اندیشه های اساطیری دین زرتشتی از طریق بررسی ظروف مورد استفاده در آیین یسناخوانی است که یکی از مهم ترین آداب دینی جمعی زرتشتیان به شمار می آید. پرسش های پژوهش عبارتند از اینکه ابزار آیینی در مراسم خوانش یسنا چه اندیشه های اساطیری را برای ما آشکار می کنند؛ و اینکه چگونه می توان از پس نمودهای عینی اندیشه ها در مراسم مذکور به باورهای نهفته در آنها پی برد. روش های مورد استفاده عبارتند از مطالعه میدانی: شرکت در مراسم خواندن اوستا، تهیه عکس از ابزارها و مصاحبه با موبدان برگزارکننده مراسم؛ مطالعه کتابخانه ای: بررسی پیشینه باورهای زرتشتی، شناخت اساطیر زرتشتی؛ و در نهایت بررسی تحلیلی برای شناخت شیوه های جلوه اسطوره ها و باورها در ابزار آیینی است که در متن مقاله پس از معرفی هر کدام از ابزار آیینی آمده است. با بررسی های انجام شده امکان درک اسطوره های جاری در اندیشه پیروان آیین زرتشتی از ابتدای شکل گیری این دین و آیین هایش از طریق مطالعه ظروف مذکور تا حد زیادی ممکن شد. از یافته های تحقیقی می توان به این اشاره کرد که زرتشتیان چگونه در آیینی که آن را راهی برای کمک به برقراری نظم جهانی می دانسته اند، عناصری را گنجانده اند که در راستای هدف برگزاری آن مراسم، یعنی همان برقراری نظم کیهانی باشد. آیین های زرتشتی و به خصوص آیین های نیایشی آن، آیین هایی بسیار پرزحمت و دقیق اند و به ابزار و آلات و ظروف و اعمال و نیایش های خاصی برای برگزاری آنها نیاز است. شاید در نگاه اول عجیب به نظر برسد اما هرکدام از قطعات موجود در آیین های زرتشتی و نیز هریک از اعمال آیینی مرتبط با آنها از پیشینه ای اساطیری برخوردار است و درواقع شکلی نمادین از حقیقتی عظیم تر محسوب می شود.
۸.

مطالعه ای در شناخت سازهای ایلامِ نو

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: چنگ ایلامی لوت دسته بلند موسیقی ایلامی تاریخ موسیقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : ۱
بخشی از ریشه های موسیقی ایران را در طول تاریخ باید در غرب ایران و در تمدن ایلام جست وجو کرد. برای شناخت این موسیقی لازم است هر آنچه نشانی از موسیقی ایلامی بر خود دارد مورد مطالعه قرارگیرد. از دوره های تاریخی مختلف ایلام ساز کاملی به دست نیامده است تا بر اساس آن بتوان به مطالعه موسیقی این منطقه پرداخت. در میان الواح ایلامی نیز متنی در مورد موسیقی وجود ندارد. برای مطالعه موسیقی ایلام باید به بررسی آثار باستانی و نقوش برجسته ای پرداخت که روی آنها نقشی از ساز ترسیم شده است. نقوش برجسته کول فرح، جام ارجان و جام های برنزی به دست آمده از لرستان مهم ترین منابع مطالعاتی در موسیقی این دوره اند. این آثار باستای اطلاعاتی در مورد سازهای چنگ های افقی و عمودی و همچنین لوت دسته بلند در خود دارند. تعداد تارهای نقش شده روی سازها، شیوه دست گرفتن ساز و جزئیات نقش شده در بدنه ساز می تواند دید بهتری از صنعت ساخت ساز در این دوره به دست دهد. مطالعه موسیقی این دوره از آن جهت اهمیت دارد که با ورود آریایی ها به این منطقه و ایجاد نخستین امپراتوری، باعث گسترش موسیقی و سازهای این حوزه در تمام فلات ایران شدند. بررسی وضعیت موسیقیِ دوره تاریخیِ منتهی به حضور آریایی ها در ایران می تواند در شناسایی وضعیت موسیقی فلات ایران در دوره های بعدی نقش مهمی داشته باشد. در این مقاله سعی بر آن است تا با توجه و بررسی آثار باستانی که تا کنون به دست آمده، نمایی از موسیقی آخرین دوره حضور ایلامی ها در تاریخ نشان دهد.
۹.

تحلیل گفتمان نوازندگان و سازندگان ساز نی با محوریت نوآوری در دهه های هشتاد و نود شمسی در ایران: مطالعه موردی «نی شش دانگ» حسین عمومی

کلیدواژه‌ها: ابداع در ساز نی گفتمان های موسیقی ایرانی تحلیل گفتمان در موسیقی حسین عمومی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
این پژوهش با تحلیل نظریات نوازندگان و سازندگان ساز نی در مواجهه با تغییرات حسین عمومی بر روی ساز که با نام «نی شش دانگ» شناخته می شود، به تحول دیدگاه در جامعه نی نوازان ایران و دسته بندی گفتمانی آنان با محوریت مقوله ابداع در ساز پرداخته شده است. روش پژوهش پیمایشی توصیفی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه و منابع اسنادی است. از جمله پرسش های این پژوهش عبارتند از: 1- چه گرایش هایی در میان نی نوازانِ ایرانی در ارتباط با مقوله ابداع و نوآوری در نی وجود دارد و هرکدام زاده چه گفتمان هایی هستند؟ 2- چه گفتمان هایی از نظر زمانی قابل دسته بندیِ نسلی، در جامعه نی نوازان است؟ 3- کدام گرایش ها در بستر زمان رواج بیشتری داشته اند و کدام گرایش را در زمان حال می توان، گرایش غالب دانست؟ و 4- گرایش پیروز در عصر حاضر، وابسته به چه منطق هایی است؟ هدف این پژوهش، شرح اجمالی تغییرات حسین عمومی بر روی ساز نی و واکاوی گرایش نوازندگان نی به اجرا با «نی شش دانگ» و مقوله «ابداع» در نسل های مختلف با توجه به هژمونی گفتمان های موسیقی کلاسیک ایران است که در این راستا نظر برخی از نوازندگان و سازندگان خبره که شامل 24 نفر است، مورد ارزیابی قرار گرفته است. عطف به مطالعات پیشین، سه گرایش گفتمانی و یک خرده گفتمان در جامعه فرهنگی موسیقی ایران شناسایی شده است که براین اساس، نوازندگان و سازندگان نی در این گفتمان ها قابل رده بندی هستند. منطق این طبقه بندی، هژمونی و هم زمانی گفتمان ها از نظر تاریخی با دوران زیست و فعالیت نوازندگان و سازندگان نی و بر مبنای نوع نگاه آنان به موضوع ابداع و تغییر در این ساز است. براساس یافته ها، تفاوت های نسلی، ارتباط مستقیمی با هژمونی گفتمانی زمانه نوازندگان نی داشته و تغییرات بر روی ساز، برخلاف نسل قدیم، برای نسل سوم قابل قبول است. بررسی کلیدواژه های موجود در گفته های دو نسل از نوازندگان نشان داد، تغییر محسوسِ گفتمانی در میان نسل های دوم و سوم قابل شناسایی است و گفتمانِ فرادست امروز در ارتباط با ابداع در ساز نی، گفتمانِ «موسیقی کلاسیک ایرانی» است.
۱۰.

بازنمایی تصویر دشمن در نقوش برجسته سنگی بهرام دوم ساسانی و آشوربانیپال دوم

کلیدواژه‌ها: تصویر دشمن هنر ساسانی هنر آشور نقش برجسته بهرام دوم آشوربانیپال دوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۲
این پژوهش به بررسی و مطالعه تطبیقی تصویر دشمن انسانی در نقوش برجسته سنگی پیروزی بهرام دوم ساسانی بر کوشانی ها از تمدن ایران باستان و پیروزی آشوربانیپال بر عیلامی ها از تمدن بین النهرین می پردازد. در بررسی دو نقش برجسته یکی از دوره ساسانیان و دیگری از دوره آشور سعی شده است نقاط اشتراک و افتراق در این دو اثر نمایش داده شوند. هدف از این پژوهش آشنایی با جنگ ها، نحوه بازنمایی آنها و یافتن نمادها و نشانه های مشترک بین دو نقش برجسته است. دشمنان منقوش در این دو نقش برجسته در حالت های کشته، اسیر، زخمی و به تسلیم درآمده دیده می شوند. در نقش برجسته بهرام دوم ساسانی که پیروزی بر دشمن را به صورت نمادین نشان می دهد، پادشاه در مرکز صحنه و دشمنان و سایر نقوش در حاشیه اثر دیده می شوند. در نقش برجسته منتسب به آشوربانیپال صحنه جنگ و پیروزی بر دشمن واقع گرایانه و با جزئیات به تصویر کشیده شده است. با توجه به موضوع تحقیق می توان این سؤال را مطرح کرد: شباهت ها و تفاوت های بازنمایی تصویر دشمن در دو نقش برجسته منتسب به بهرام دوم ساسانی و آشوربانیپال دوم کدام اند؟ نحوه بازنمایی دشمن در دو نقش برجسته ساسانی و آشور و بررسی تفاوت و شباهت های بین دو فرهنگ مذکور مسئله این پژوهش است. نتیجه نشان می دهد که هدف هنر و هنرمند در آثار مورد بررسی نشان دادن عظمت و قدرت پادشاهان و مرعوب کردن دشمنان است. در هنر هر دو دوره از قراردادهای تصویری برای پَست نشان دادن دشمن استفاده شده است. در بررسی آثار، نقوش و قراردادهای تصویری مشترک مانند صف اسرا و سرهای بریده دشمنان در هر دو دوره ساسانی و آشور مشاهده می شوند. پویایی، واقع گرایی و خشونت اعمال شده نسبت به دشمن در هنر آشور بیشتر از هنر ساسانی است؛ با این حال در هنر هر دو دوره وقایع منقوش در آثار هنری عیناً منطبق با واقعیت نیستند. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، تطبیقی و تاریخی استفاده شده است.   
۱۱.

تاریخ نگاری، آشنایی زدایی و تحلیل گفتمان عکس های شخصی در دوره معاصر

کلیدواژه‌ها: عکاسی آشنایی زدایی تحلیل گفتمان بینامتنیت فرکلاف

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۲
از ورود صنعت عکاسی به ایران، این فن به یکی از مهم ترین بسترهای انتقال معنا به مخاطب تبدیل شده است. فراگیر شدن استفاده از عکس در امور اداری در جامعه و علاقه مردم به ثبت لحظات شخصی باعث گسترش عکاسی شخصی در طی 180 سال شده است. هر عکس یک متن است و می توان فنون نقد متن را برای آن به کار برد و در بینامتنیت با متون دیگر بررسی نمود. عکس خنثی نیست و بارِ معنایی دارد . با تحلیل گفتمان می توان معانی آشکار و پنهان عکس و همچنین ایدئولوژی نهان شده در آن و بازتولید گفتمان موجود در عکس به خصوص عکس های اجتماعی و خانوادگی را بازخوانی و آشکار نمود. در تفسیر عکس نیز همچنین از هرمنوتیک نقد متن می توان بهره گرفت. مسئله پژوهش حاضر، بررسی چگونگی  آشکار شدن عناصر تاریخی، گفتمان و ایدئولوژی پنهان در عکس ها با روش آشنایی زدایی و تحلیل گفتمان است. در این پژوهش با روش تحقیق کیفی و اسنادی، تعدادی عکس های پرسنلی و شخصی در دوره معاصر بعد از آشنایی زدایی با روش تحلیل گفتمان فرکلاف بررسی می شوند. نتایج پژوهش نشان می دهد با تجزیه عناصر فرمی سوژه های عکس می توان به دوره تاریخی عکس و تحلیل عناصر کالبدی اطراف سوژه به تغییرات محیطی در طی دوره و تحلیل گفتمان فرم و محتوای عکس های شخصی و خانوادگی به تاریخ دوره، ایدئولوژی و گفتمان پنهان در زمینه و زمانه عکس دست یافت. درحقیقت هر عکس یک متن تاریخی است که با گذر به لایه های پنهان آن می توان لابه لای سطور آن را خواند و بازبینی نمود.
۱۲.

سه نمونه از آوازهای کارِ زنان دشت مُغان (طایفه مغانلو) متون آوازی و بازسازی باورهای کهن

کلیدواژه‌ها: آواز کار مغان پخت سمنو لالایی جان پنداری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۲
موضوع این پژوهش بررسی سه نمونه از آوازهای کار در جامعه زنان در میان مردم دشت مُغان است. دشت مُغان منطقه ای سرسبز و گسترده در شمال آذربایجان است. زنان با حضور در جامعه طوایفی و امکانات زندگی مردمی در بدنه زندگی روستایی دشواری کارهای روزانه را با موسیقی سهل تر کرده و روایتی از زیستِ بومی خود را در آن ترسیم می کنند که در این پژوهش، این امر موسیقایی به مثابه یک متن در بستری انسانی و قومی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. تا کنون پژوهشی درباه موسیقی و آوازِ زنان در دشت مُغان انجام نشده و هر آنچه درباره مردم مغان نوشته شده است، بیشتر به موضوعات تاریخی، زبان، فرهنگ و اسطوره ها ارتباط پیدا می کند. یکی از پرسش های پژوهش حاضر، به قدمت باورها و آئین های ترکان بازمی گردد و این امری است که می بایست با تکیه بر اسناد معتبر تاریخی از آن بررسی کرد. در مقاله حاضر سه نمونه از آوازهای اجراشده در موقعیت های کاری توسط زنان دشت مُغان معرفی می شوند. نخستین مورد یک نمونه لالایی است که توسط زنی در فضای اندرونی خانه و به صورت تک خوانی اجرا می شود. نمونه دوم آوازی است که زنان در فضای بیرون از خانه و هنگام تکان دادن مشک می خوانند و نمونه سوم آوازخواندن مخصوص زنان در هنگام اجرای آئین سمنوپزان در استقبال نوروز است که توسط یک تک خوان و با همراهی زنان دیگر اجرا می شود. هر سه نمونه در بستر دو یا سه نغمه ای و با گردش ملودی ساده اجرا می شوند. محتوا و متن این آوازها متبادرکننده مضامینی هستند که در طی این پژوهش در کنار مطالعه ساختار موسیقایی مورد بررسی قرار خواهند گرفت.