مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
آموزش معماری
حوزههای تخصصی:
کاربرد روزافزون تکنولوژی در زمینه طراحی معماری و مهندسی از مهمترین دستاوردهای اخیر بشر در راستای ارتقای فرایند طراحی و افزایش بهره وری در مراحل مختلف ساخت و ساز محسوب میشود. با افزایش کاربرد کامپیوتر در فرایند طراحی معماری ابزار
CAAD 1 تا حدودی جای ابزار دستی طراحی مانند کاغذ، قلم و تخته رسم را گرفته است. اما جایگزینی کامل ابزار CAAD به جای ابزار دستی طراحی در همه مراحل مربوط به فرایند طراحی در هالهای از ابهام است. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی تأثیرات بکارگیری کامپیوتر در فرایند ترسیم اسکیسهای معماری است. روش تحقیق این پژوهش آزمایشیـ پیمایشی است.
در این مقاله سه روش ترسیم اسکیسها و طرحوارههای معمارانه با ابزار کامپیوتری (نرمافزارSketch Up)، با ابزار دستی و با روش ترکیبی (کامپیوتری و دستی) که به عنوان اصلیترین فعالیت طراحی کانسپچوال محسوب میشوند در جامعه آماری پژوهش با همدیگر مقایسه شدهاند.
برای تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از تحقیق از میانگین نمرات هیئت داوران به اسکیس های دانشجویان، تحلیل عاملی پرسشنامه و آزمون آماری تحلیل واریانس چندگانه ـ مانوا ـ استفاده شد. نتایج مطالعات آماری نشان داد روش های طراحی و ترسیم اسکیس بر عملکرد دانشجویان مؤثر است. همچنین با توجه به میانگین نمرات دانشجویان در سه گروه شرکت کننده در آزمون اسکیس، گروه اسکیس با روش ابزار دستی (کاغذ و قلم و تخته رسم) بالاترین میانگین نمرات را به دست آورد. لذا مشاهده شد نرمافزارSketch Up همچنان نمیتواند جایگزین مناسبی برای ابزار دستی در مراحل اولیه فرایند طراحی باشد.
آموزش سنتی معماری در ایران و ارزیابی آن از دیدگاه یادگیری مبتنی بر مغز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود آثار ارزشمند معماری گذشته ایران، نشان از ساخته شدن آنها به دست هنرمندانی است که از توانمندی های بالای هنری، فنی و فرهنگی برخوردار بوده اند؛ چنین توانمندی هایی به خودی خود نشان دهنده وجود دانش معماری مناسب در میان آنهاست. بدیهی است که برخورداری از این توانمندها علیرغم عدم وجود نظام آموزشی دانشگاهی در میان معماران سنتی، صرفاً از طریق تجربههای شخصی و بدون بهرهگیری از آموزش های حرفه ای مناسب نمیتواند صورت پذیرفته باشد. نظام آموزشی فعلی در ایران صرفاً با الگوبرداری از برخی سیستم های آموزشی غربی و برخی تغییرات در آن بنیان نهاده شده و با چشمپوشی از تجربیات مثبت گذشته، خود را از استفاده از آنها محروم کرده است، بنابراین شناخت تجربههایی که پیشینیان برای پرورش معماران از آن بهره می بردند و تلفیق جنبه های مثبت آن با نظام های فعلی آموزشی، می تواند در ارتقای این نظام ها مفید واقع گردد. نگارنده این مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که عناصر اصلی در شکلدهی به آموزش معماران در معماری گذشته چه بوده است؟ پژوهش مورد نظر، نوعی پژوهش کیفی است که با استفاده از روش تئوری مفهومسازی بنیادی به مطالعه نظام سنتی آموزش معماری در ایران و بررسی مباحث و روش های آموزشی در آن پرداخته، و نظام آموزش سنتی معماری را بر اساس نظریه های آموزشی مبتنی بر نظریه های یادگیری مبتنی بر مغز با هدف شناخت ویژگی های مثبت در نظام آموزش سنتی معماری ارزیابی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، برخلاف آنچه غالباً تصور می شود، نظام سنتی آموزش معماری در ایران صرفاً شامل آموزش های عملی نبوده و آموزش مباحث نظری و مبانی فکری، بخش دیگری از آموخته های معماران را تشکیل می دادهاند.
بررسی سازه هدف و کاربست آن در ایجاد انگیزش در نوآموز معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش روابط ایران و غرب از اوایل سده چهاردهم هجری شمسی، تغییرات گسترده ای در ساختار اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و آموزشی به وجود آمد. همگام با این تحولات، روند آموزش معماری نیز تحت تأثیر قرار گرفت، و آموزش سنتی و شیوه استاد ـ شاگردی، جای خود را به آموزش امروزی و شیوه دانشگاهی (آکادمیک) داد. از سال 1378، اعمال بازنگری ها و تصمیمات شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم، سطح رشته معماری را ازکارشناسی ارشد پیوسته به کارشناسی پیوسته تغییر داد و کنکور اختصاصی ورود به رشته معماری برداشته شد. کاهش شناخت نسبی داوطلبان از این رشته، بروز بی انگیزگی و یا کاهش انگیزه دانشجویان و به خصوص نوآموزان معماری نسبت به رشته و کار خود، از پیامدهای این بازنگری است؛ از آنجا که بی انگیزگی نوآموزان معماری در حال تبدیل شدن به یکی از دغدغه های آموزش معماری است، ضرورت پرداختن به دلایل پیدایش، و روش های کاهش بی انگیزگی و برطرف کردن آن احساس می شود. این نوشتار بر این باور است که توجه مربی به اهدافی که وی برای دانشجویان تعریف می کند و همچنین آنچه ایشان به عنوان هدف برای خود برمی گزینند، در ایجاد انگیزش در دانشجوی معماری، نقش ویژه ای ایفا می کند. هدف این پژوهش، آن است که بر پایه «سازه هدف» (به عنوان یکی از سازه های انگیزشی در علم روان شناسی تربیتی) و بررسی متون موجود در این حوزه، کاربست های آموزشی معمارانه ای را در راستای ایجاد انگیزش در نوآموزان معماری به همراه برخی مصادیق آموزشی آن ارائه کند. در این پژوهش، از روش تحقیق پیمایشی استفاده شده است. کاربست ها و مصادیق ارائه شده (به عنوان یافته های اصلی این پژوهش) در قالب یک پرسش نامه با استفاده از روش دلفی، به نظرخواهی از دوازده نفر از خبرگان آموزش معماری گذاشته شد، که کلیه کاربست ها با اتفاق نظر پذیرفته شدند (برای تحلیل پرسش نامه ها و رسیدن به نتیجه اتفاق نظر، از آزمون فریدمن استفاده شد). نتایج این پژوهش شامل 18 کاربست است که این کاربست ها بر اساس «نظریه تعیین هدف»، «نظریه گرایش به هدف»، و «نظریه انگیزش تسلط» به دست آمده است.
نمونه قبلی : زمینه ساز خلاقیت یا تقلید در طراحی منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقاید متفاوتی در رابطه با تأثیر نمونه های قبلی بر آموزش دانشجویان وجود دارد . درحالی که برخی این امر را عاملی برای افزایش خلاقیت دانشجویان تلقی می کنند برخی معتقدند که نمونه های قبلی تنها زمینه ساز تقلید از ایده ها و نه خلق ایده های نوین اند . گرچه بررسی نقش نمونه های قبلی در طراحی دانشجویان در زمینه های مختلف طراحی سنجیده شده کمتر تحقیقی به نقش آن در آموزش منظر پرداخته ست . تحقیق حاضر بر آن ست که در ابتدا طی یک تحقیق کیفی الگوهای متفاوت استفاده از نمونه های قبلی را توسط دانشجویان بسنجد و در ادامه دلایل کپی برداری از ایده ها را در طراحی منظر از زاویه دید دانشجویان بیان کند . برای دستیابی به اهداف تحقیق از روش تحقیق ترکیبی ( کیفی و کمی ) استفاده شده است . نتایج بخش کیفی تحقیق سه الگوی استفاده از نمونه های قبلی را در پروژه های دانشجویان مشخص کرد . گروه A به طور خلاقانه ای از نمونه های قبلی در ارائه راه حل های جدید استفاده کرده بودند . گروه B برخی از عناصر نمونه های قبلی را برای استفاده جدا کرده یا برخی از ویژگی ها را به طور کامل مدل سازی کرده بودند . گروه C کل نمونه را کپی کرده بود . به دنبال مشاهده و مصاحبه های متمرکز دلایل شیوه های متفاوت استفاده از نمونه های قبلی با دانشجویان به بحث گذاشته شد . نتایج این بخش از تحقیق به عنوان مبنایی برای بخش کمی تحقیق مورداستفاده قرار گرفت . نتایج بخش کمی تحقیق نشان داد که کمبود وقت، نداشتن تجربه کاری، علاقه مندی به یک طرح خاص و مهارت در سه بعدی سازی با نرم افزارهای طراحی از مهم ترین دلایلی ذکر شدند دانشجویان را به کپی برداری صرف از تمام و یا بخشی از نمونه های قبلی ( نمونه های اجراشده ) ترغیب می کنند .
واکاوی سبک های یادگیری دانشجویان برای ارتقای آموزش معماری (مطالعه موردی: دانشجویان معماری دانشگاه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
۱۴۹-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
شناخت دانشجویان یکی از عوامل مهم و مؤثر بر آموزش در کارگاه های معماری است. نمی توان شاگرد معماری را بدون شناخت دقیق و بدون توجه به واکنش هایش به داده ها و خواسته ها، تحت یک برنامه منتظم و از پیش تعیین شده بار آورد. یکی از راه های این شناخت، توجه به سبک های یادگیری است که ترجیحات یادگیری و تفاوت های موجود میان افراد در روش های یادگیری را بیان می کند. هماهنگی سبک های تدریس مدرسان با سبک های یادگیری دانشجویان، منجر به تقویت انگیزه یادگیری و پیشرفت تحصیلی خواهد شد؛ ازاین رو با توجه به شمار روزافزون متقاضیان یادگیری در عرصه های متنوع علمی و مهارتی و ویژگی های متفاوت آنان در درک و پردازش محتویات یادگیری، نیاز عاجلی به بررسی شناخت خصوصیات یادگیرندگان در رشته های مختلف تحصیلی از جمله معماری احساس می شود. این مقاله با آسیب شناسی آموزش معماری در حوزه فرایند یادگیری، یکی از راه های رفع کاستی ها و نقایص مربوط را با توجه به سبک های یادگیری دانشجویان عنوان کرده است. روش تحقیق این پژوهش، از نوع توصیفی تحلیلی است که طبق آن، چگونگی توزیع دانشجویان معماری دانشگاه ارومیه در سبک های یادگیری بر اساس سیاهه سبک های یادگیری کُلب، بررسی و داده ها با استفاده از آزمون های متناسب آماری، تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که سبک های یادگیری غالب کاربردی در دانشجویان معماری، به ترتیب جذب کننده و همگرا هستند. همچنین دانشجویان در نیمه ابتدایی تحصیل در رشته معماری بیشتر از سبک جذب کننده و در نیمه انتهایی از سبک همگرا استفاده می کنند و ارتباط معنی داری بین سبک یادگیری و جنسیت وجود ندارد. با تحلیل و ارزیابی یافته ها، پیشنهادهایی در راستای سبک های مورد تقاضای رشته ارائه شده است؛ از جمله: انجام آزمون اختصاصی با پیش نیازهای هنری لازم قبل از ورود به این رشته، انجام آزمون سبک های یادگیری در مراحل اولیه تحصیلات دانشگاهی، انطباق برنامه های آموزشی با سبک های یادگیری دانشجویان در سال های اولیه تحصیلی برای ایجاد انگیزه ادامه تحصیل و آموزش متنوع به فراگیران در حین تحصیل. همچنین راهکارها و مصادیقی برای انطباق برنامه های تدریس با نیازهای دانشجویان معماری با هدف اثربخش تر کردن و ارتقای آموزش معماری ذکر شده است.
محتوای آموزش معماری در ایران و میزان موفقیت دوره کارشناسی در انتقال این محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
91-112
حوزههای تخصصی:
معماری یک مقوله چندمحوری چندبُعدی است. به همین علت، تحقق معماری و یادگیری آن، نیازمند برخورداری از مجموعه ای از معرفت ها و دانش های گوناگون است. مسئله پژوهشی حاضر، بررسی محتوای لازم برای آموزش معماری و تحلیل میزان موفقیت دوره کارشناسی در انتقال این محتواست. این تحقیق یک پژوهش کاربردی به شیوه پیمایش کمّی است. ابتدا محتوای آموزش و آنچه دانشجوی معماری باید بیاموزد، بحث و ارائه گردید و سپس دیدگاه استادان، کارفرمایان، دانش آموختگان و دانشجویان در خصوص میزان موفقیت دوره کارشناسی در انتقال این محتوا، از طریق پرسشنامه اخذ و بررسی شد. بر اساس یافته ها سه بنیان دانش، توانش و بینش، محتوای آموزش معماری را تشکیل می دهد و ارز ی اب ی میزان موفق ی ت دوره کارشناسی معماری در انتقال این محتوا نشان م ی دهد ب ی شتر ی ن موفق ی ت آموزش در انتقال بنیان توانش است که در سطح متوسط قرار دارد و در دو مؤلفه دانش و بینش، سطح موفق ی ت درمجموع پایین تر از حد متوسط است.
ارتقای توانایی طراحی معماری مبتنی بر یادگیری طراحانه سازه های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
193-216
حوزههای تخصصی:
یادگیری هدفمند و کاربردی سازه، به عنوان یکی از ارکان فرایند طراحی معماری، دارای اهمیت بسزایی است. آموزش فعلی سازه در دانشکده های معماری بر پایه مباحث نظری، فرمول های ریاضی و سخنرانی محور است. در نتیجه باعث ناتوانی دانشجویان برای به کارگیری مفاهیم عملی و تحلیل های فرمی سازه ای در طراحی معماری می شود. آموزش مؤثر و کاربردی سازه ها بخش مهمی از فرایند آموزش در همه مقاطع تحصیلی رشته معماری است. برای دستیابی به این مسئله مهم، آموزش هدفمند درس سازه های نو و به کارگیری مؤثر و کارآمد در فرایند طراحی برای افزایش مهارت توانایی در دانشکده های معماری ضروری به نظر می رسد. هدف این تحقیق، تبیین راهکار آموزشی کارآمد در جهت ارتقای توانایی طراحی معماری مبتنی بر یادگیری طراحانه و تکنولوژی های نوین سازه ای است. این راهکار علمی، برآیند دوجانبه توسعه توان طراحی و اتخاذ رویکرد سازنده گرایی در یادگیری تعامل گرای دانشجویان معماری است. در همین راستا این پژوهش با هدف بررسی میزان اثرگذاری هم زمانی و هم مکانی در یکپارچگی سازه های نوین و توانایی طراحی معماری دانشجویان شکل گرفته است. روش تحقیق ترکیبی متوالی بر اساس راهبرد شبه آزمایشی، مبنای این پژوهش است. آزمون پژوهش در دو مرحله پیش آزمون (پایلوت) و پس آزمون (اصلی) در کارگاه طراحی معماری به عنوان محیط یادگیری سازنده گرای تعاملی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق از دانشجویان ترم سوم کارشناسی ارشد معماری دانشگاه آزاد همدان در سه گروه 15 نفری است که یک گروه، اصلی و دو گروه دیگر به عنوان گواه (شاهد) انتخاب شدند. داده های پژوهش بر مبنای مؤلفه های اصلی تحقیق و آزمون های متوالی و بر پایه ملاک های داوری گردآوری شده و تحلیل داوری، مورد سنجش و ارزیابی نهایی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد یادگیری هم زمان سازه های نوین در مکان مشترک آتلیه طراحی به صورت عملی، می تواند باعث ارتقای مؤلفه های اصلی توانایی طراحی گردد.
فتوت نامه معماری
حوزههای تخصصی:
معماری ایرانی اسلامی در پیشینه خویش لااقل پذیرای دو نظام کلی آموزش بوده است. یکی آموزش سنتی معماری است که ریشه در قرون و اعصار دارد و انتقال اطلاعات و مفاهیم در آن به صورت سینه به سینه و استاد و شاگردی انجام می پذیرفته و دوم نظام آموزشی آکادمیک در دوره های اخیر بر اساس الگوی مدارس اروپایی مانند مدرسه هنرهای زیبای پاریس است. آموزش معماری در سنّت پیشینیان از سرچشمه فرهنگ و در نگاه آرمانی توأم با اخلاق و فتوّت بوده است؛ عنصری که در نظام آکادمیک چندان مورد توجه و اهتمام قرار نگرفته و بدین سبب چالش استحاله معماری باهویت و اصیل به سمت معماری بی هویت و تقلیدی نمود فراوان پیدا کرده است. آموزش معماری یکی از عوامل مهم این استحاله به شمار می آید. چگونه می توان الگویی برای ترویج اخلاق در آموزش معماری ارائه نمود؟ این مقاله سر آن دارد تا با معرفی ویژگی های اخلاقی و معنوی حاکم بر محیط متقدم معماری، به مدل و ایده ای برای تدوین اصول اخلاقی و معنوی اسلامی در آموزش رشته شهرسازی و معماری دست یابد.
الگوی درونی سازی ارزش ها در آموزش معماری طرح، کاربست و آزمون مدلی برای رشد عاطفی دانشجویان در کارگاه طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
229-246
حوزههای تخصصی:
عدم تطابق بین حساسیت ها، علاقه مندی ها، نگرش ها و ارزش ها نزد مدرس و دانشجو نسبت به عناصر ارزشمند و درخور توجه موقعیت طراحی، همواره در آموزش معماری تجربه شده است. به طور مشخص تا زمانی که عناصر درخور توجه از دیدگاه مدرس در سامانه ارزشی دانشجو نهادینه نشود، باوری به ارزشمندی و سودمندی آن ها در فرایند طراحی نیز در دانشجو به وجود نخواهد آمد و تضمینی برای توجه به آن ها و به کارگیری شان در عمل وجود نخواهد داشت. بنابراین پرسش اصلی مقاله این است که «درونی سازی یک ارزش و جای دهی آن در سامانه ارزشی دانشجو، در کارگاه طراحی معماری، چگونه اتفاق می افتد؟» بدین ترتیب هدف اصلی مقاله نیز تدوین و طراحی یک مدل یا چارچوب نظری برای «درونی سازی ارزش ها»ست. در این مسیر، ابتدا با تفسیر و تحلیل منطقی بر منابع کتابخانه ای به ویژه مدل پنج مرحله ای رشد در حوزه یادگیری عاطفی، یک الگوی آموزشی برای «درونی سازی ارزش ها» پیشنهاد می شود که از مواجهه عاطفی یادگیرنده با ارزش چیزها حکایت دارد و هرچه این مراحل پیشتر می روند، آن چیز یا ارزش در ساختار درونی کنترل کننده رفتار شخص بیشتر جای می گیرد. مدل یادشده دارای پنج مرحله است: انگیزش غیرفعال، انگیزش فعال، طرح ریزی سناریوی کشف ارزش، طرح ریزی تمرین مواجهه با چند ارزش و در نهایت تعریف تمرین در موقعیت های مختلف. سپس برای سنجش کارایی عملی مدل پیشنهادشده نیز یک آزمون میدانی طراحی، اجرا و گزارش شده است. آزمون از نوع شبه آزمایشی یا شبه تجربی بود و نتایجش گواه آن است که بهره گیری از الگوی پیشنهادی، توسط مدرس کارگاه طراحی، می تواند زمینه ساز رشد عاطفی دانشجویان نسبت به چیزی که مدنظر مدرس است، باشد و به این ترتیب دانشجو آن را، در صورت حضور در موقعیت طراحی، مهم شمرده و در تصمیم گیری هایش در فرایند طراحی وارد می کند.
سازوکار داوری و سنجش طراحی در آموزش معماری پیشنهاد مدلی برای ارزیابی فرآیند و ارزشیابی طرح در تعامل استاد و دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش معماری در سطوح مختلف وجهی از آموزش عالی است که به دلیل نقش و جایگاه حرفه ای این رشته، از روش و فرآیند ویژه ای برخوردار است. در این راستا امر قضاوت و سنجش توانایی های دانشجویان موضوعی است که به تبع ساختار ویژه آموزش معماری، همواره به صورت ویژه مورد پیگیری بوده است.
این نکته که می بایست سازوکار داوری و سنجش طراحی مبتنی بر چارچوبی هدفمند و فرآیندی روشن استوار گردد تا پیشرفت تحصیلی با اتکای بر معیارها و شاخص های دقیق مورد کنترل و نظارت قرار گیرد، از مهم ترین اهداف آموزش معماری در این مقاله به شمار می رود. همچنین این امر که تعامل دوسویه داوری از سوی اساتید و دانشجویان چه نسبتی را در نظام سنجش تحصیلی پدید می آورد و نقش هریک در این نظام چگونه باید تنظیم گردد تا به پیشرفت تحصیلی نایل گردد، از جمله مسائلی هستند که در مقاله حاضر بدان پرداخته شده است.
بطور خلاصه مقاله در پی آن بوده است که برپایه چنین اهدافی و با مرور روش های رایج در ادبیات موضوع، ضمن تبیین سازوکاری مبتنی بر دو شیوه متفاوت اما مکمل «ارزیابی فرآیند» و «ارزشیابی طرح»، به چگونگی سنجش توان طراحی دانشجویان و شیوه قضاوت پروژه های معماری در جهت ارتقای کیفیت آموزش در این رشته بپردازد و مدلی را درخصوص روش صحیح سنجش و داوری به عرصه نقد و آزمون گذارد.
در این راستا جامعه ای آماری به عنوان نمونه مطالعه، مورد بررسی قرار گرفته که پس از محاسبه نتایج حاصل از پیمایش مبتنی بر سازوکار پیشنهادی و آزمون همبستگی میان نتایج برخاسته از رویکردهای متفاوت در آن، تعمیم پذیری و جامعیت مدل ارائه شده نیز ارزیابی می گردد.
تبیین راهکارهای اجرایی دانشکده معماری پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران با تاکید بر آسیب شناسی و ساماندهی کیفیت وضع موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به تغییرات در ساختار مدیریتی دانشکده هنرهای زیبا که منجر به تبدیل وضعیت قبلی به پردیس گردید و با هدف تهیه ی طرح جامعی که در سه حوزه ی مدیریت اجرایی، میانی و راهبردی در سه مرحله ی زمانی گذشته، حال و آینده به منظور ترسیم نقشه ی راه در ساماندهی و توسعه ی کیفی پردیس هنرهای زیبا باشد شکل گرفته است. این نوشتار، به عنوان بخشی از طرح جامع یاد شده، با پرداختن به بازه ی زمانی "حال " و "تبیین مشکل" به هدف ذکر شده پرداخته است. بر این اساس روش پژوهش شامل راهبرد مشابه سازی همراه با راهکارهای مصاحبه با اساتید صاحب نظر و طرح پرسشنامه از دانشجویان دانشکده معماری و تحلیل این اطلاعات بوده و بر این پایه، مصاحبه با اساتید به صورت انتخاب تصادفی و طرح پرسشنامه نیز بر پایه ی مدل شبکه ای پایا و هدفمند که برای طرح جامع طراحی شده بود و از میان 111 دانشجو در مقاطع کارشناسی تا دکتری با ضریب روایی 0/83 (آلفای کرونباخ) صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد اهداف سه گانه ی پژوهشی، آموزشی و کاربردی با عوامل پنجگانه ی سامانه ی آموزش عالی دارای شرایط مختلف ارتباط در طیفی پنج درجه ای می باشند که نیازمند جبران و یا تقویت در برخی شاخصه ها هستند.
مطالعه ی تطبیقی معماری و سینما با رویکرد آموزش معماری به کمک فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
157 - 172
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر، به مطالعه ی تطبیقی دو هنر معماری و سینما پرداخته است؛ رویکرد این مطالعه، آموزش معماری و هدف اصلی آن، استفاده از قابلیت های سینما در راستای تحقق این رویکرد می باشد. با توجّه به مطالعات تطبیقی و نیز تئوری های مرتبط با تاویل اثر هنری پانوفسکی، رویکردی آموزش محور به این پژوهش ها داده شده است. آیا سینما، می تواند به عنوان ابزار مناسب در آموزش معماری مورد استفاده قرار گیرد؟ پاسخ به سؤال و بررسی این فرضیه که "سینما به عنوان ابزار آموزشی معماری، مناسب و کارآمد است"، در گرو پاسخ به سؤالات فرعی است: 1. خروجی کار دانشجویان معماری در صورت نمایش یک فیلم، نسبت به دانشجویان دیگر که از این ابزار محروم بوده اند، چه تفاوتی دارد؟ 2. در صورت بهبود کیفیت اسکیس ها به روش پیشنهادی، میزان تأثیر و چگونگی این روش به چه صورت در کار دانشجویان نمود می یابد؟ این مقاله بر مبنای مطالعات استدلالی-منطقی و به روش بررسی میدانی همراه با تحلیل کیفی در راستای رویکرد پدیدارشناسانه ی نمادها است. هدف مقاله ی پیش رو، رسیدن به روشی کارآمد جهت افزایش راندمان آموزش معماری است و یکی از راه حل های مناسب برای رسیدن به این منظور، بهره گیری از پتانسیل های هنر سینما است. طی خروجی های پژوهش بر مبنای تحلیل کیفی داده ها، مشخص گردید که 75% نمرات Aو Bبه گروهی تعلق گردید که از ابزار فیلم برای آموزش بهره گرفته بودند، این در حالی است که تنها 43.75% از گروه دیگر که محروم از این ابزار بودند توانستند نمرات Aو Bرا کسب کنند؛ به طوری که 81.25% اسکیس های گروه الف به لحاظ معنایی و 62.5% آن ها به لحاظ فرمی از فیلم نمایش داده شده به صورت آشکار یا پنهان بهره جسته اند. از بررسی ها و آنالیزهای صورت گرفته می توان چنین نتیجه گرفت که این فرضیه که "سینما به عنوان ابزار آموزشی معماری، مناسب است." صحیح بوده و میزان و چگونگی آن در حوزه ی عینی و ذهنی بررسی گردیده است.
ارزیابی نظریه یادگیری کُلب در آموزش معماری از منظر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
175 - 192
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در آموزش معماری، چگونگی روند یادگیری است. در آموزش معماری، استفاده معماران از رشته های دیگر ازجمله علوم تربیتی و پرورشی جهت نقد مطلوب آثارشان در طول ارزیابی ها و ارزشیابی ها، از نیازهای مهم در جهت بهبود کیفی طراحی محسوب شده و فقدان آن باعث شکاف میان محیط های پژوهشی و حرفه ای خواهد شد. اما آموزش و پرورش در یک نظام اجتماعی متکی بر اعتقادات اسلامی، می بایست با سایرین متفاوت باشد. اسلام استفاده از مزایای ناشی از کاربرد علوم و دانش به دست آمده در دیگر سرزمین ها را لازم و ضروری می داند؛ اما برای اینکه بتوان این دستاوردها را به گونه ای صحیح در هر عرصه ای همچون معماری وارد ساخت، باید مؤلفه های آن را با مفاهیم و ارزش های بومی و مذهبی هماهنگ ساخت. تلفیق روش های مختلف علمی، فلسفی و مذهبی، بهتر می تواند پدیده هایی چون یادگیری را که جنبه های گوناگونی دارد، تبیین نماید. یکی از نظریات موردتوجه در حوزه یادگیری، نظریه یادگیری کُلب است که در حیطه علوم تربیتی بسیار مورد استناد است و مقبولیت بیشتری در بین محققان دارد. این نظریه به شیوه های متفاوت دریافت و پردازش اطلاعات در افراد می پردازد. این پژوهش با هدف نقد و ارزیابی این نظریه مبتنی بر ارزش ها و اصول اسلامی در آموزش معماری، انجام شده و به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا نظریه یادگیری کُلب با مبانی نظری اسلامی در حوزه یادگیری و آموزش معماری قرابت دارد؟ به همین منظور، یک مقایسه تطبیقی میان این نظریه با نظریه متناظر اسلامی که قابلیت کاربرد برای کلیه فرایندهای انسانی (نظیر یادگیری، آموزش و خلق آثار هنری، معماری و شهرسازی) را داراست، انجام شده است. با توجه به ماهیت میان رشته ای تحقیق، از روش های تحقیق ترکیبی اعم از تفسیری-تحلیلی و استدلال منطقی مبتنی بر دو منبع عقل و نقل استفاده شده است. یافته ها گویای آن است که اساس مدل یادگیری کُلب مبتنی بر تجربه و تفاوت های فردی در امر یادگیری می باشد که از منظر اسلامی قابل تائید بوده و بر آن تأکید شده است. لیکن به منظور استفاده از آن در آموزش صحیح و اسلامی رشته معماری با توجه به ماهیت میان رشته ای آن، مباحثی تکمیلی پیشنهاد شده است. این مدل با بخش هایی از مدل اسلامی مطابقت دارد؛ ولی در مباحث انسان شناسی دارای ضعف هایی می باشد. همچنین مدل کُلب قادر به ارزیابی مفاهیمی، همچون کشف و الهام که مربوط به سطوح بالاتر یادگیری در انسان هاست، نیست. دستیابی به این سطوح منجر به کسب معرفت و حکمت گشته و بر ضرورت پرداختن به آن در نظام آموزش عالی کشور تأکید می گردد.
تأثیر تنوع محرک بصری در خلاقیت طراحی دانشجویان طرح یک معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
127 - 140
حوزههای تخصصی:
در حوزه خلاقیت، مطالعات متعددی در خصوص انواع محرک بین حوزه (تشابه ساختاری با مساله طراحی) و درون حوزه (مشابه با مساله طراحی) در مرحله ایده پردازی طراحی انجام شده است، با این وجود بررسی تأثیر تنوع یا عدم تنوع این نوع محرکها در خلاقیت دانشجویان چندان مورد توجه نبوده است. در کنار این موضوع، از آنجایی که هر نوع محرک بصری تأثیر متفاوتی در اندیشه واگرا و همگرا دارد در خصوص تفاوت این تأثیر در فرآیند طراحی دانشجویان، مطالعات محدودی انجام شده است. در این تحقیق، تأثیر تنوع محرک بصری در خلاقیت دانشجویان معماری و بر اندیشه های همگرا و واگرا مورد بررسی قرار می گیرد. در آزمونهای مورد نظر، محرک بین حوزه و درون حوزه به تنهایی و همین طور با هم (هم زمان یا با توالی زمانی) ارائه می شوند. آزمونها با دانشجویان درس طرح یک معماری در دانشگاه شهید باهنرکرمان صورت می گیرد. آنها اولین تجربه یک پروژه کامل طراحی را می گذرانند. سنجش خلاقیت از طریق ارزیابی محصول طراحی و نمرهای است که داوران به دو عامل "ابتکار " و "تحقق پذیری " می دهند. داده های حاصل توسط تحلیل واریانس بررسی میشود. نتایج حاکی از عدم تأثیر تنوع محرک در خلاقیت دانشجویان و تأثیر محرک درون حوزه به تنهایی، در ارتقاء ابتکار و تفکر واگرا است. هیچ کدام از انواع محرک دراندیشه همگرا و عامل تحقق پذیری تأثیر معناداری ندارند.
سنجش میزان آگاهی عامه مردم از اصول پایه ای معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به بدیهی بودن اهمیت معماری مناسب در کیفیت حالات و رفتارهای انسان در طول شبانه روز ضرورت پرداخت همه جانبه به این مهم از ابعاد مختلف و اساسی آن ایجاب می کند که شناخت اصول معماری درست در مردم نهادینه شود. با توجه به تخصصی شدن علم معماری و به تبع آن کم شدن آگاهی عمومیِ مردم از اصول معماری و همچنین با توجه به تأثیر متقابل معماری بر مردم و مردم بر معماری امروزه شاهد بروز مشکلاتی همچون عدم کنترل و نظارت کافیِ مردم بر معماری، عدم توجه مسئولان ذیصلاح درزمینه ساختمان سازی و معماری به نیازهای فرهنگی مردم و ...، پایین آمدن سطح سلیقه مردم در امور معماری چه درزمینه ساخت و یا خرید و اجاره ساختمان ها اشاره کرد. مقاله حاضر از حیث هدف آن یک تحقیق کاربردی، از حیث نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی (غیر آزمایش) و از شاخه مطالعات میدانی است. روش انجام تحقیق به صورت پیمایشی بوده و به صورت کیفی و توصیفی- تحلیلی بوده است. در این تحقیق کیفی از ابزارهای گرداوری داده همچون روش منابع اسنادی و کتابخانه ای، پیمایش میدانی مانند مشاهده غیرمشارکتی برای جمع آوری اطلاعات و داده ها در سطح شهر استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق با توجه به تنوع فرهنگی از شهر تهران و با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده است. برای تحلیل نتایج از نرم افزار SPSS 16.0 استفاده شده است. به طوری که برای نمایش نتایج از نمودارها و جداول مختلف استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که در مواردی که افراد تجربه زندگی و لمس اطلاعات پایه معماری را داشته اند درصد پاسخگویی درست کاربران بالاتر بوده و در مواردی که این اطلاعات پایه آموزش داده نشده و کاربران نیز در معرض معماری صحیحی که در بردارندِ ی اصول درست نبوده اند درصد پاسخگویی درست به طور معنی داری پایین است.
شناخت و امکان سنجی بکارگیری سیستم مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM) در آموزش معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
145 - 166
حوزههای تخصصی:
گرچه امروزه مدل سازی اطلاعات ساختمان و آموزش آن از موضوعات مهم و رو به رشدی در عناوین پژوهش های اخیر در جهان به شمار می رود، اما این جریان نوین بخصوص آموزش آن درکشور ایران نادیده گرفته شده است. پژوهش حاضر با هدف پیشنهاد چارچوب مفهومی جهت شناخت بکارگیری سیستم مدل سازی اطلاعات ساختمان درآموزش معماری ایران انجام یافته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده و رویکردی آمیخته؛ شامل نمونه موردی ثانویه، پیمایش و گروه کانونی دارد. انتخاب جامعه آماری به روش هدفمند بوده و حجم نمونه تعداد 200 نفر دانش آموخته معماری است. خطای اندازه گیری 05/0 و سطح اطمینان 95 درصد، بوده است. پرسشنامه ها بصورت آنلاین پخش و با استفاده از نرم افزار آماری (اس.پی.اس.اس) تحلیل شده اند. روایی پرسشنامه ها ارزیابی و پایایی متغیرها از طریق آزمون آلفای کرونباخ با ضریب 876/0محاسبه و تایید شده است. ابتدا با استفاده از نمونه های موردی چارچوب نظری پژوهش ترسیم وسپس نظرات مشارکت کنندگان اخذ و تحلیل گردیده و در انتها چارچوب نهایی توسط گروه کانونی از اساتید و خبرگان اعتبار سنجی گشته است. سطح و اهداف دوره با توجه به نتایج آزمون کای اسکوئر چنین بدست آمد که سیستم مدل سازی اطلاعات ساختمان می تواند در مقاطع مختلف و به همراه سایر کلاس های آموزشی بکار رود. همچنین از آزمون های t یک نمونه ای و رتبه بندی فریدمن جهت انتخاب محتوا و اهمیت دوره ها استفاده شده که بیشترین میزان اهمیت کاربرد سیستم مدل سازی اطلاعات ساختمان در مدیریت پروژه، مباحث پایداری و کارگاه طراحی معماری و کمترین میزان اهمیت کاربرد آن در حوزه مفاهیم و تصورات ذهنی بدست آمده است. براساس یافته ها، سه حوزه نرم افزار و مدل سازی؛ مفاهیم و تئوری؛ و مدیریت اطلاعات؛ در چارچوب آموزشی سیستم مدل سازی اطلاعات ساختمان موثر شناخته شده و به عنوان نمونه برنامه درسی دوره کارشناسی معماری مورد بررسی قرار گرفته است و الگوی آموزشی نهایی به صورت تلفیقی در مقاطع مختلف تحصیلی پیشنهاد شده است.
فرایند طراحی زمینه گرا تجربه معماری 89 - 1388(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱
21-34
حوزههای تخصصی:
توجه به بستر معماری و داده های طرح از ابزار مولد اولیه معماران در فرایند طراحی هستند و رویکرد اصلی طراحی را تعریف می کنند؛ این رویکرد، به تجلی گسترده گزینه های طراحی منجر شده است و در نهایت ارزیابی موفق تر از راه حل ها و طراحی های کامل تری را به دنبال دارد. در حال حاضر، بی توجهی به بستر در بسیاری از طراحی ها در آموزش معماری در دانشگاه های امروز رایج است. این مقاله به مطالعه تأثیر توجه به بستر و زمینه طرح در طرح های معماری پرداخته است، به این ترتیب که تحقیق های دانشجویی چهار طرح معماری- معماری ۲ الی ۵- در دو نیمسال تحصیلی 1388 1389 در دانشگاه سوره مطالعه شده اند؛ با استخراج معیارهایی از اصول طراحی معماری در جامعه آماری شاهد و آزمون، آزمایش شده است. وجه تمایز دو گروه طراحی در مدلی ساخته شده از بستر طرح بود که در اختیار گروه آزمون به منظور مطابقت طرح با زمینه قرار گرفت و در نهایت ارزشیابی طرح های دو گروه بر اساس میانگین نمراتی بود که آنان طی ۹ آزمون -که ۹ معیار طراحی بودند- کسب کردند. ارزشیابی نهایی طراحی های دو گروه نشان داد که جامعه آزمون با توجه به میانگین بالاتر نمراتشان، طرح های موفق تری را در هر چهار موضوع طراحی نسبت به گروه شاهد ارائه کردند.
آموزش طراحی محور و نقش آن در موفقیت های علمی هنرجویان معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
67-78
حوزههای تخصصی:
آموزش معماری یکی از مهمترین آموزش ها در دوره متوسطه آموزش عمومی است. مطالعات صورت گرفته مبین آن است که رابطه معناداری میان آموزش هنر و ارتقای سطح خلاقیت دانش آموزان دوره متوسطه وجود دارد. حال مساله کلیدی در این مقاله آن است که آیا می توان این رابطه را میان آموزش معماری و ارتقای سطح خلاقیت دانش آموزان دوره متوسطه قائل شد یا خیر؟ ابزار پژوهش بر اساس مدل نظری تفکر واگرا بر اساس چهار خرده ابزار کلیدی آن ساخته شده که عبارتند از: 1- اصالت یا ابتکار 2- سیالی 3- انعطاف پذیری 4- بسط. پژوهش با انتخاب دو نمونه، یعنی یکی از هنرستان های فنی و یکی از هنرستان هایی که در آن آموزش معماری صورت می پذیرد، مطالعه را پیش می برد و نتایج مورد انتظار پژوهش را استخراج می کند. دستاوردهای کمی و کیفی پژوهش نشان دهنده آن است که آموزش معماری بر میزان خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه تحصیلی تاثیر قابل توجهی دارد. مولفه های انعطاف پذیری، ابتکار، بسط و در نهایت سیالیت به ترتیب از اهمیت بسیار زیاد در این میان برخوردارند و این مقادیر در نمونه شاهد، در مقایسه با مورد، تغییر قابل توجهی را نشان می دهد.
نقش مشارکت جمعی دانشجویان در فرآیند کارگاه طراحی معماری
حوزههای تخصصی:
مشارکت جمعی در طراحی معماری شیوه ای مناسب و راهبردی در زمینه ی آموزش معماری به شمار می رود و گروه تنها به مثابه مجموعه ای از افراد عمل نمی کنند؛ بلکه همراهی و همکاری گروهی منجر به هم افزایی گشته، طبیعتاً نتیجه ی کار از مجموع توانمندی های افراد فراتر می رود. در این گونه طراحی،مشارکت در همه ی اجزای یک طرح و محصول، ارتباطات مفید وسازنده ی افرادی است که به نحوی درگیر فرآیند طراحی بوده اند. برهمین اساس شیوه ی پیشنهادی پژوهش مبتنی مشارکت جمعی، امری مثبت و ارزشمند ارزیابی میگردد؛ زیرا در مراحل رشد علمی و فرهنگی جوامع، مشارکت همه ی اجزای جامعه تأثیر گذار و نقش آفرین خواهد بود. در سال های اخیر فرآیند معماری و آموزش آن، یکی از مباحث مهم در این زمینه به شمار می رود. اهمیت و حساسیت آموزش معماری به عنوان یک امر ضروری و تخصصی، عمومیت یافته است؛ چرا که میراث گذشته، یافته هایی از معماری و تمدنی است که ما باید برای نسل های آتی به یادگار گذاریم و همین اصل بنیادین و اساسی یکی از مصادیق انتقال علم و هنر از نسلی به نسل های دیگر محسوب خواهد شد . در این پژوهش سعی بر آن شد تا با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی، به بررسی معماری مشارکتی و کارگاه های طراحی پرداخته و با اشاره به ضرورت و اهمیت کار تیمی ، ابعاد مرتبط مشارکت در کارگاه های طراحی معماری بیان شود .در این فرآیند، گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع مکتوب و دیجیتال انجام شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که الگوی طراحی آموزش مشارکتی،سبب ارتقاء سطح رشد رفتار جمعی خواهد شد ومشارکت جمعی در کارگاه های معماری سبب بهبود مسئله طراحی و امری مهم ، حائز اهمیت و تأثیر گذار است.
پرورش خلاقیت دانشجویان معماری با بهره گیری از رویکرد پژوهش محور (IBL)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
61 - 75
حوزههای تخصصی:
مطالعه و بررسی رویکردهای آموزشی نشان می دهد، امروزه میان رویکردهای آموزشی، رویکرد یادگیرنده-محور از مهم ترین رویکردهای حاکم بر برنامه درسی است. این رویکرد انواعی دارد که متداول ترین آن در نظام آموزشی فعلی رویکرد فعال یا فعالیت-محور می باشند. رویکرد فعالیت-محور، هم اکنون به عنوان الگویی متداول سرلوحه ی کار کارشناسان دفتر برنامه ریزی و تألیف کتب درسی است. در مقابل رویکرد یاد شده فوق، رویکرد پژوهش-محور قرار دارد که در آن فعالیت ها از بطن پرسش ها و علاقه مندی های دانشجو بر می خیزد و طبیعتا نمی توان آن ها را مانند رویکرد فعالیت-محور بسته بندی و فرموله کرد. این فعالیت ها برای دانشجویان متفاوت نیز به ناچار یکسان نیست. در این رویکرد دانشجو خود به دنبال الگوها و روابطی مرتبط با مشاهده هایش از جهان پیرامون است و به عبارت دیگر نقطه شروع، مراحل کار و نقطه پایان فعالیت ها را خود تعیین می کند. مسئله ای که اینجا مطرح است ارتباط بین ویژگی های برخی علوم ماننند معماری با انتخاب رویکرد آموزشی خاص است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و تکیه بر داده های کتابخانه ای به بررسی این مسئله پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد کاربست رویکرد پژوهش محور هنگامی که فعالیت ها از بطن پرسش های دانشجو بر می خیزد و براساس تجارب او شکل می گیرد، به وی فرصت داده می شود تا تجارب و مشاهده های خود را هم زمان به کار گیرد. نظر به اینکه در سیاستگذاری آموزشیِ معماری، پرورش بر آموزش تقدم مرتبه دارد، دستیابی به اهداف دروس، درک و بیان معماری مستلزم اتخاذ رویکرد و روش های اثربخش و متناسب با این سیاست گذاری است. میان رویکردهای مختلف یادگیری، رویکرد پژوهش محور که گرایشِ پرورشی قوی تری دارد، برای به کارگیری در آموزشِ درک و بیان معماری اثربخش تر و مناسب تراست. اهداف تحقیق: 1.مطالعه و واکاویِ ویژگی هایی رویکرد پژوهش محور 2.تببین نقش رویکردِ پژوهش محور در پرورش خلاقیت دانشجویان معماری سؤالات تحقیق: 1.آموزش پژوهش محور چه ویژگی هایی دارد؟ 2.رویکرد پژوهش محور چگونه در پرورش خلاقیت دانشجویان معماری مؤثر است؟