فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۳۲۹ مورد.
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
157 - 174
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی بومی در شرایط کنونی نیاز به مطالعات عمیق از منظر روش ها و فرایند تولید دارد. در دنیای مدرن، هم آفرینی به عنوان الگویی علمی و نتیجه بخش در بسیاری از فعالیت های مشارکتی بین متخصصان مختلف مورداستفاده قرار می گیرد. به نظر می رسد این روش برای احیاء، حفظ و توسعهٔ یک هنر-صنعت محلی نیز مفید واقع شود. بر این اساس، پژوهش حاضر درصدد است فرایند هم آفرینی در صنایع دستی را با تأکید بر الگوی پیشنهادی سندرز و استپرز مورد بررسی قرار دهد. به بیانی دیگر، پژوهش حاضر مراحل و چگونگی مشارکت طراحان و صنعتگران صنایع دستی را برمبنای الگوی هم آفرینی تشریح خواهد کرد. مطالعهٔ حاضر از نوع کیفی و برمبنای روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. داده ها نیز به روش کتابخانه ای و از منابع اینترنتی گردآوری شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هم آفرینی در گام اول به عنوان یک ظرفیت برای ایجاد و انتقال دانش در حوزهٔ صنایع دستی، بین افراد و سایر صنایع عمل می کند. ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺗﺠﺮﺑﯽ و داﻧﺸﯽ ﮐﻪ از ﻃﺮﯾﻖ این نوع ﻫﻤﮑﺎری ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﯽآﯾﺪ، ﻋﻨﺼﺮ ﻣﻬﻤﯽ در توسعهٔ ﺣﺮﻓﻪای فعالین این حوزه اﺳﺖ. هم چنین نتایج بیانگر آن است که طراحان این حوزه می توانند به عنوان رابطان تغییر عمل کرده و از ﻧﻈﺮ فنی، اقتصادی و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﺆﺛﺮ واقع ﺷﻮند؛ از طرفی صنعتگران نیز دانش تجربی و ضمنی خود را از این مسیر انتقال و گسترش خواهند داد. درنهایت، هم آفرینی ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ به عنوان رویکردی اﻟﻬﺎم بخش برای توسعهٔ صنایع دستی بومی بسیاری از مناطق ایران، مورداستفادهٔ ﺻﻨﻌﺘﮕﺮان و طراحان این حوزه قرار گیرد.
مطالعه و تحلیل تحولات تاریخی هنر - صنعت دستیِ موتابی در شهرستان میبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
197 - 212
حوزههای تخصصی:
به تابیدن موی بز برای تولید محصولات مستقیمی چون قاتمه، طناب، بارپیچ و محصولات غیرمستقیمی مانند لتِ سیاه چادر، خورجین، جُل گاو، رونکی الاغ، و جهاز شتر، موتابی گفته می شود. قدمت این هنر - صنعت دستی در بفروئیه که یکی از کانون های اصلی آن در کشور می باشد را می توان دست کم بیش از دو قرن دانست. مسئله اصلی این پژوهش، نشان دادن سیر تحولات تاریخی این هنر - صنعت در بفروئیه میبد می باشد. هدف از این تحقیق که به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده، علاوه بر شناخت بهتر موتابی و تحولات تاریخی آن، هویت بخشی به اصحاب این هنر - صنعت و فراهم نمودن مقدمات رونق مجدد آن در اشکال و صورت های به روزتر می باشد. یافته های این پژوهش که داده های آن به روش های میدانی و کتابخانه ای و با ابزار مشاهده، مصاحبه، عکاسی و فیش برداری فراهم آمده است، نشان می دهد که از حدود دههٔ 40 خورشیدی و با ورود انرژی برق، ماشین آلات و اتومبیل به بفروئیه، به تدریج همهٔ محورهای مربوط به موتابی از جمله چگونگی تهیهٔ موی بز، حمل ونقل آن، فرایند تولید، محصولات تولیدی، بازارهای مصرف، نرخ اشتغال و جایگاه آن در اقتصاد، پایگاه اجتماعی شاغلان به این هنر - صنعت و اعتبار شهر بفروئیه دچار دگرگونی شده است. تقویت روحیه و اعتماد به نفس موتاب های بفروئی، کمک به شفاف شدن این نکته که موتابی هنوز هم صفت دستی بودن خود را به طور کامل داراست و هم چنین کمک به فراهم آوردن مقدمات ثبت بفروئیه به عنوان شهر ملی موتابی را می توان از دستاوردهای این پژوهش دانست.
تحلیل بصری نگاره «شاپور صورت خسرو را به شیرین نشان می دهد» با شیوه آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نگارگری ایرانی می توان تفسیر هنرمند از متن ادبی را از طریق بررسیِ متون مصور با مضامین ثابت که توسط نگارگران به تصویر کشیده شده، تحلیل کرد. نگارگران در ترسیم نگاره های خمسه طهماسبی در واقع معنای دیگری را در نگاره ها خلق کرده اند. یکی از نگاره هایی که نگارگر به عنوان مؤلف یک اثر، معنای افزوده ای را ایجاد کرده، تصویر نگاره «شاپور صورت خسرو را به شیرین نشان می دهد» اثر میرزاعلی در نسخه خمسه طهماسبی است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی معنای لایه های پنهانی در نگاره فوق به روش آیکونولوژی شکل گرفته است و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی به طرح این پرسش می پردازد که چه لایه های معنایی پنهان در نگاره مورد نظر وجود دارد؟ نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که این نگاره از نظر بصری وفادار به متن ادبی داستان نبوده و برخلاف خط داستانیِ متن ادبی نظامی، در این نگاره خبری از شادی، رقص، عیش و نوش شیرین و ملازمان نیست؛ و چهره ها با حالت نگران و متعجب به تصویر کشیده است و با وجود تأکید نظامی در متن مبنی بر عدم وجود نامحرمان، میرزاعلی افرادی نامحرم را در اثر نمایان کرده و در نتیجه فضای عاشقانه و تغزلی داستان، تبدیل به فضای خشک، رسمی و درباری در این نگاره شده است. در حقیقت نگارگر با توجه به شروع تدریجی آشفتگی های اجتماعی، بی عدالتی و ظلم حاکمان به مردم در قلمروی ولایت خود و فسادهای درباری در دوره شاه طهماسب صفوی، بر اساس دیدگاه اجتماعی و سیاسی خود با استفاده از عناصر تصویری از قبیل پوشش افراد، مردانی با کلاه تاج حیدری، طبقه کارگری و کشاورزی، کوشک سلطنتی و حالات دسیسه آمیز درباریان، داستان عاشقانه را به یک اثر سیاسی و اجتماعی مربوط به دوران شاه طهماسب صفوی تبدیل کرده است تا به صورت باطنی و غیرمستقیم پیام های هشدارآمیزی مبنی بر نابودی سلطنت در صورت ادامه آشفتگی های اجتماعی را به شاه انعکاس دهد.
خوانشی بر هنر کاشی نگاری در دوره قاجار(نمونه موردی محوطه شرقی کاخ گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
237 - 256
حوزههای تخصصی:
هنر قاجار با قرار گرفتن در سیر انتقالی از سنت گرایی به مدرنیته، دارای ویژگی هایی در زمینه محتوا و ماده است که همین موضوع، باعث جذابیت مطالعاتی آن شده است. هنر کاشی کاری نیز به عنوان یکی از هنرهای تزئینی این دوره، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کاخ گلستان یکی از قدیمی ترین و مهم ترین بناهای سلطنتی دوره قاجار می باشد که تزئینات کاشی کاری بسیاری دارد. کاشی های محوطه شرقی کاخ، همچون دفتری مصور، ویژگی ها و شرایط اجتماعی_سیاسی دوران قاجار را به نمایش گذاشته است. از این رو مطالعه و بررسى این نقش مایه ها، روشنگر بسیارى از مسائل مربوط به هنر دوره قاجار می باشد و می توان با شناخت ویژگی هریک، خلأ تحقیقاتی موجود را تا حدودی پوشش داد. در این راستا هدف این پژوهش، بررسی و طبقه بندی هریک نقش مایه های محوطه شرقی کاخ و واکاوی معنایی و نگارگری هرکدام در قالب جدول است. بر این اساس، پرسش های مطرح شده بدین ترتیب است: 1.عناصر تصویری و نقش مایه های به کار رفته در کاشی نگاره ها کدام اند؟ 2.منابع الهام و شیوه نگارگری مورد استفاده کاشی نگاران در کاخ چیست؟ روش تحقیق پژوهش حاضر کیفی و شیوه گردآوری اطلاعات، به صورت میدانی(عکاسی) و کتابخانه ای است. نتایج این پژوهش نشان می دهد در محوطه شرقی کاخ، نقش نگاره ها به هشت دسته کلی، نقش پرندگان، میوه ها، گل ها، حیوانات، زن، نقوش روایتی، مناظر و ساختمان ها تقسیم شده اند که هرکدام متأثر از فن عکاسی، نقاشی های قهوه خانه ای، تمبر و کارت پستال روایت و داستانی از دوره قاجار را شرح می دهند. پس از دسته بندی نقش نگاره ها دریافتیم که کاشی های متنوع و رنگارنگی به شیوه هفت رنگ و معرق، با اصول قرینه سازی نگارگری شده اند و با رعایت اصل پرسپکتیو، سایه و روشن، واقع گرایی زیادی را برای بیننده ایجاد کرده اند.
تحلیل رفتار اجرایی نوازندگان، بر اساس نشانه های نوازندگی در منابع مکتوب و مواد فرهنگیِ قرون میانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
216 - 236
حوزههای تخصصی:
کم وبیش تمامی یافته های فرهنگی که از لایه های باستان شناسی پدیدار می گردند، در بیان اندیشه و تفکر ویژه ی آدمی وارد میدان تحلیل می شوند. یافته های آراسته به نشانه های موسیقی دربردارنده ی مفاهیمی چون مورفولوژی، سازشناسی، چگونگی شیوه های اجرایی ابزارهای موسیقایی و مسائل دیگر هستند. ازاین رو این نوشته در راستای سبک ها و ساختارهای نوازندگی کهن ِمکتوم مانده، با یک تسلسل تاریخی کارآمد و با دو رویکرد باستان شناسی موسیقی و آیکونوگرافی موسیقی سمت وسو گرفته است. امروزه در امر نواختن تقریباً تمامی نوازندگان برای ارائه ی سُنُریته ی ویژه، نوازندگی خاصی را اجرا می کنند. بدین گونه پژوهش حاضر برای دستیابی به ساختار نوازندگی ها در قرون 3 تا 7 ه.ق، داده های باستان شناسانه و منابع دست اول موسیقی را در اولویت بررسی خود قرار داده است. هدف پژوهش، نگاه موسیقایی به داده های فرهنگی، شناسایی تفاوت ها در نوع نوازندگی و استخراج سبک های مکاتب گوناگون در قرون میانی اسلامی است. پرسش اصلی پژوهش این است که واقع-گرایی ِشیوه های اجرایی سازهای موسیقایی بر ماده های فرهنگی، در گستره ی دید تصویرگر تا چه اندازه صحیح و با واقعیت تطابق دارد که بتواند تفاوت های اجرایی نوازندگان را آشکار کند؟ پژوهش حاضر تقریباً با استفاده از تمامی داده ها (نه صرفاً نسخ خطی) به شیوه های اجرایی نوازندگان در قرون نامبرده پرداخته که تاکنون در نهاد داده های فرهنگی محفوظ بوده اند؛ چنانکه 41 یافته از میان 98 داده ی باستان شناسی که از نوع کاسه، بشقاب، بطری، مرکبدان، قالب سفالی و گچی، مجسمه، کاشی و نسخ خطی هستند، آثار مادی این پژوهش را تشکیل می دهند. این داده ها با روش های کتابخانه ای و موزه ای گردآوری شده و با دیدگاه تاریخی، توصیفی-تحلیلی و تطبیقی-کاربردی مورد موشکافی و تحلیل قرارگرفته اند. نتایج نشان می دهد موسیقی و اصول نوازندگی موسیقی دانان در طول قرون میانی اسلامی باوجود محدودیت هاییْ هیچ گاه متوقف نشده و در قالب هنرهای دیگر معرفی شده اند. نوآوری و تفکر موسیقایی نوازنده در ارائه ی صدادهی اختصاصی چنان برازنده و سزاوار ظاهرشده که افراد عالی رتبه و عام، هنرمندان سلطنتی و کوچه بازاری ِتحت تأثیر را تشویق و تحریک به ثبت رفتار اجرایی اش بر مواد خام باارزش کرده است.
مطالعه تطبیقی هنر سیاه قلم ارامنه تبریز و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلزکاری، شیوه هنری سیاه قلم از ترکیب نقره، مس، سرب و گوگرد حاصل می شود و هنرمندان برای جلوه دهی بیش تر به نقوش حکاکی شده روی فلزات طلا و نقره از سیاه قلم استفاده می کنند. سیاه قلم در میان ارامنه تبریز و وان رواج دارد و با توجه به کمبود منابع در مورد این هنر و اهمیت آن در میان اقوام و هنرمندان کشورهای مختلف، انجام پژوهش حاضر ضرورت می یابد. شناخت هنر سیاه قلم و نقوش تزیینی آن در هنر ارامنه وان و تبریز به عنوان اهداف پژوهش انتخاب شده اند و پرسش های پژوهش عبارتند از: ۱) شیوه هنری سیاه قلم در میان ارامنه تبریز و وان چگونه اجرا می شود؟ ۲) هنر سیاه قلم ارامنه تبریز و وان دارای کدام نقوش تزیینی هستند؟ 3) وجوه اشتراک و افتراق نقوش تزیینی دو منطقه چه اطلاعاتی را ارائه می نمایند؟ در پژوهش حاضر اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی و به صورت کیفی تجزیه و تحلیل شده اند. نمونه های پژوهش شامل پنج اثر متعلق به ارامنه تبریز، پنج اثر متعلق به ارامنه وان ترکیه و یک نمونه محصول مشترک دو منطقه است. روش نمونه گیری پژوهش، هدفمند و با استفاده از داده های میدانی است. نتایج پژوهش نشان می دهد نقوش تزیینی هنر سیاه قلم ارامنه تبریز و وان شباهت زیادی به یکدیگر دارند و بدون توجه به محل تولید آثار می توان گمان کرد همه آثار به خاستگاه یکسانی تعلق دارند. هم چنین وجود نام تبریز و وان بر روی اثر مشترک این دو منطقه نشان می دهد ارامنه تبریز و وان تعاملات فرهنگی عمیقی با یکدیگر داشته اند.
بررسی منظره پردازیِ سه نگاره از لیلی و مجنون (خمسه نظامی) بر اساس اصل تناظر عالم کبیر و عالم صغیر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نگرش سنتی یعنی نگرش برآمده از سنن و وحی الهی باور بر این بود که عالم و آدم هر دو جلوه حق و عالم به عنوان انسان کبیر و انسان به عنوان عالم صغیر هستند. این منظر، اصل دیگری را در پی دارد و آن تطابق میان عالم کبیر و عالم صغیر است. بر اساس آموزه های وحیانی و تفاسیر دینی و عرفانی، جهان دارای سلسله مراتب و هر یک از مراتب به عنوان رمز مرتبه بالاتر، هم جزئاً و هم کلاً دارای مطابقت هستند. مسئله تحقیق این است که نگاره های نگارگری ایرانی و اسلامی از منظر چنین نگرشی که به تناظر عوالم صغیر و کبیر معتقد است، چگونه دیده و تبیین می شود؟ همه تصورات نگارگر اعم از عقلی و خیالی و دریافت های حسّی، همه و همه چیزی جز جلوات حق نیست. نگارگر عارف، به دلیل حضور در زیست جهان سنتی خواسته یا ناخواسته متأثر از این روح دست به آفرینش گری می زند و نگاره او به نحوی دلالت به حق دارد. در این پژوهش سعی برآنست تا از این منظر به تحلیل سه اثر از نگاره های مکتب تبریز دو که با داستان لیلی و مجنون در ارتباط اند بپردازیم. هدف پژوهش حاضر، شناخت و ارائه مؤلفه های تصویری در تناظر بین عالم کبیر و عالم صغیر نگارگر تعلیم یافته در مکتب عرفان اسلامی برای تحلیل نگارگری ایرانی و یافتن نتایج نوین از آن است. این تحقیق از حیث چیستی، کیفی و از لحاظ ابزار، عِلّی و تفسیری است و تعلیل و تفسیر هم مبتنی بر آموزه های ابن عربی است. شیوه گرد آوری اطلاعات به روش مشاهده و مطالعه منابع مکتوب چاپی و الکترونیکی است. نتایج حاصله نشان می دهد که اکثر نگاره ها صرفاً انعکاس جهان بیرونی و یا روایت نیست، بلکه به ارتباط بین «انسان- عالم طبیعت- خداوند» اشاره دارد. گویی نگارگر، آیینه گردانی این دو عالم در برابر هم و سریان عشق را در ارکان هستی به تصویر می کشد. آنجاست که خیال انسان به پدیدههای محسوس در منظره پردازی ها به دیده رمز می نگرد و نگاره ها مانند خواب، تعبیر و تفسیر می شود.
مطالعه مؤلفه های ساختاری و معنایی قالی سنه مربوط به منطقه کردستان ایران، مطالعه موردی قالی شانه ای الوان منطقه کردستان محفوظ در موزه فرش تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۴
7 - 25
حوزههای تخصصی:
دوره قاجار به دلیل گسترش و رواج قالیبافی در شهرها و روستاها دوره رواج قالیهایی با طرحهای سادهتر نسبت به دوران صفوی است. هدف پژوهش حاضر مطالعۀ نقوش و زیباییشناسی قالی شانهای الوان متعلق به منطقه سنه بین قالیهای نفیس این منطقه موجود در موزه فرش ایران است. ازاینرو پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخ به این سؤالات است چه ویژگی مشترکی بین قالیهای منطقه سنه در موزه فرش تهران وجود دارد؟ نمادهای موجود در قالی شانهای الوان به چه پیشینه تاریخی در منطقه کردستان باز میگردد؟شانههای پرتکرار نماد چه هستند؟ پژوهش حاضر با شیوه توصیفی-تاریخی به تجزیهوتحلیل اطلاعات گردآوریشده از منابع کتابخانهای و اسنادی پرداخته است. این پژوهش به این نتیجه دست یافت که شانهها در این فرش نماد مردان هستند که با توجه به پرتکرار بودن این نقش در سرتاسر ترنج بزرگ و تأکید بر آن و رایج بودن دین ارامنه در دوران ناصری در شهر سنه و تطبیق این شانه با نقاشیهای سنت بلیز مقدس، معتقد است که نقش شانه در متن فرش نماد سنت بلیز مقدس یکی از اسقفان ارامنه است که نماد او شانه و حامی پشمبافان است . همچنین نقش دوستکومی در حاشیه اصلی و نقوش تسبیحی در حاشیههای فرعی داخلی و بیرونی فرش نقش محافظت از شانهها و ماهیهای درهم موجود در متن اصلی را بر عهده دارند که در آن زمان از پرتکرارترین نقوش رایج در منطقه بودهاند.
بررسی نظام مند پژوهش های علمی حوزه صنایع دستی ایران در سال ۱۴۰۱: موضوعات، رویکردها و روش شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
193 - 208
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کمّی، به بررسی نظام مند مقالات علمی منتشرشده در حوزه صنایع دستی ایران در سال 1۴01 پرداخته است. سؤال اصلی پژوهش عبارت است از: وضعیت پژوهش های علمی در حوزه صنایع دستی ایران از نظر موضوعات، رویکردها و روش های به کار رفته چگونه است و چه نقاط قوت و ضعفی در این زمینه وجود دارد؟ جامعه آماری پژوهش شامل 1۶ نشریه معتبر مصوب وزارت علوم در حوزه هنر بود که از مجموع ۶۱۱ مقاله منتشرشده، 188 مقاله مرتبط با صنایع دستی شناسایی شدند. هردو نشریه «هنرهای صناعی اسلامی» و «هنرهای صناعی ایران» با 70 درصد بیش ترین سهم در تولید مقالات مرتبط در این حوزه را دارا هستند، هم چنین در این پژوهش ها 12 موضوع و 1۵ رویکرد پژوهشی عمده شناسایی شدند. موضوعات «نگارگری» و «فرش و دست بافته ها» به ترتیب با ۵۹ و 28 مقاله، بیش ترین توجه را به خود اختصاص داده اند، در حالی که موضوعاتی مانند «آبگینه» و «لاکی کاری» هر کدام با ۲ مقاله سهم اندکی از این مطالعات داشته اند. از نظر رویکرد پژوهشی، «بررسی طرح، نقش، ساختار و محتوا» با ۵۵ مقاله بیش ترین سهم را داراست و پس از آن رویکردهای «تاریخی و سیر تحول» و «معنا و مضمون شناسی» به ترتیب با 28 و 2۵ مقاله در رتبه های بعدی قرار گرفته اند. علاوه بر آن یافته ها نشان دادند که استفاده از پژوهش های کیفی و روش توصیفی تحلیلی و هم چنین منابع کتابخانه ای در این مقالات غالب بوده و پژوهش های کمّی با ۱ مقاله و میدانی با ۴ مقاله حضور بسیار محدودی داشتند. این پژوهش ضمن شناسایی نقاط قوت و ضعف موجود، پیشنهادهایی برای توسعه پژوهش های چندوجهی، کاربردی و نوآورانه در این حوزه ارائه می دهد.
مطالعه نقوش سوزن دوزی منطقه بجستان با رویکرد مردم نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنرهای دستی، تجلی ذوق و سلیقه مردم هر دیار و نشان دهنده توجه آنان به دنیای هزار رنگ اطرافشان هستند. سوزن دوزی از زمان قدیم تاکنون در شهرستان بجستان رایج بوده و از باورها و اعتقادات مردم منطقه تاثیر گرفته و حاصل تلاش و خلاقیت این هنرمندان است. هنرمند سوزن دوز بجستانی با طرح های خود روی بسیاری از وسایل زندگی نقش آفرینی می کند. هدف این پژوهش مطالعه نقوش، دوخت و کاربرد سوزن دوزی منطقه بجستان است. در این پژوهش نمونه گیری تصادفی از زنان سوزن دوز منطقه انجام شد و ۳۰ نمونه سوزن دوزی که از غنای هنری مناسبی برخوردار بودند، شناسایی شدند. این آثار به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد مردم نگاری مطالعه شده اند و جمع آوری مطالب به شیوه کتابخانه ای و میدانی انجام گرفته است. هم چنین به مبانی نظری زیبایی شناسی، سنت گرایی و کارکردگرایی نیز توجه شده و به تاثیرات فرهنگی بر این هنر و نحوه نمایش هویت محلی و فرهنگی تا حدودی پرداخته شد. نقوش سوزن دوزی بجستان در سه گروه گیاهی، جانوری و سایر نقوش (شامل نقوش انسانی، اسماء مقدس، یادگاری و اشعار) بررسی شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند که در بیش تر سوزن دوزی ها از تکنیک ساده تو پردوزی، ساقه دوزی و زنجیره دوزی استفاده شده است. کاربرد سوزن دوزی ها در اغلب مناطق شهرستان مشترک بوده و بیش تر برای تزیین لباس، پشتی، جاحوله ای، جالباسی، لب طاقچه ای، بقچه و جانماز استفاده شده اند. اما در مورد کاربرد رنگ تفاوت هایی در مناطق مختلف بجستان وجود دارد. از ویژگی های بصری این آثار، صراحت در فرم، تخت بودن تصاویر، استفاده از رنگ های اصلی، حاشیه گذاری، ریتم، قرینه سازی و توالی طرح را می توان برشمرد. تنوع نقوش شامل انواع گل های پنج پر، شش پر، و حیواناتی مانند شیر، گوزن، آهو، بز کوهی، شتر، قوچ و پرندگانی چون خروس، گنجشک، بلبل و کبوتر است. حاصل پژوهش شناخت کاملی از نقوش، انواع دوخت و کاربرد سوزن دوزی این منطقه ارائه می نماید. با استفاده از رویکرد مردم نگاری، نه تنها ارزش هنری سوزندوزی بجستان شناسایی گردید بلکه ارتباط آن با هویت فرهنگی، اجتماعی و تاریخی مردم منطقه نمایان شد.
مطالعه تطبیقی شکوه شاهانه تصویر در زیورآلات تک پیکره های فتحعلی شاه (اثر میرزابابا) و ناصرالدین شاه (اثر کمال الملک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
117 - 128
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت زیورآلات سلطنتی در ساختار تجسمی و معناشناسانه پیکر نگاری قاجار، می توان به مدد تصاویر به سیر تحول این زیورآلات در دوره قاجار پی برد. مقاله حاضر با مطالعه توصیفی تحلیلی دو نمونه از پیکرنگاری های درباری ایران سده 19 میلادی، و تحلیل داده ها به صورت تطبیقی در پی بیان تحولات مفهومی این زیورآلات بوده است. این پژوهش در تلاش برای پاسخ دادن به این پرسش بوده که در طی قرن نوزدهم میلادی، چه تحولاتی در زیورآلات نقش شده در تک پیکره های فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه شکل گرفته است و این تحولات چه مفهومی داشته اند؟ هدف پژوهش، دستیابی به سیر تحول زیورآلات با مقایسه دو تک پیکره شاهانه اثر دو نقاش باشی زمان خویش است. نقاشی میرزابابا از فتحعلی شاه و نقاشی کمال الملک از ناصرالدین شاه بی درنگ معلوم می نمایند که این دو تصویر به دو قلمروی مجزای زیبایی شناختی و کارکردی تعلق دارند که اساساً از لحاظ تصویرپردازی سلطنتی و شیوه هنری کاملاً متفاوت هستند. اگرچه فتحعلی شاه را در جامه فاخر شرقی و غرق در زیورآلات شاهانه ملاحظه می کنیم اما ناصرالدین شاه با لباس فرم نظامی نمایان شده است. این دو تک پیکره در دو سوی سده قاجار قرار می گیرند؛ سده ای که شاهد تحولاتی ژرف در جامعه ایرانی آن زمان بود. این دو اثر، تحولات واضح زیورآلات در اعصار خاقانی و ناصری را نمایان می کنند. تصویری که میرزابابا از فتحعلی شاه ترسیم نموده از لحاظ اندازه، تکنیک و سبک در حقیقت تداوم سبک سنتی ای است که در آن زمان در اوج بود، اما تصویری که کمال الملک از ناصرالدین شاه ارائه نموده، متعلق به سبک آکادمیکی است که در آن دوره از غرب به ایران وارد شده بود.
مطالعه فرم، نقش و کاربرد تبرزین های دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳)
227 - 240
حوزههای تخصصی:
پیشینه استفاده از فلز در ساخت اسلحه به دوران پیش از تاریخ برمی گردد. در هر دوره تاریخی به فراخور مواد اولیه در دسترس و شیوه های ساخت، فناوری ساخت سلاح ها نیز تغییر نمود. در دوره قاجار به جهت هم زمانی با انقلاب صنعتی استفاده از سلاح های گرم متداول بود و سلاح های سرد به صورت محدود با کاربرد نمادین و تشریفاتی تولید و استفاده می گردیدند. تبرزین ها گروهی از سلاح های سرد دوره قاجار محسوب می شوند که نقش و فرم آن ها دارای تنوع و گستردگی بسیار است. این مقاله در صدد پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان تبرزین های قاجار را از نظر فرم و نقش طبقه بندی نمود و این آثار دارای چه کاربردی بوده اند؟ از این رو هدف این مقاله، مطالعه و طبقه بندی فرم، نقش و کاربرد تبرزین های دوره قاجار است. این پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی و از منظر ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی است. گردآوری اطلاعات این مقاله به شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. نتایج بررسی 1۶ نمونه از تبرزین های دوره قاجار نشان می دهد که همه آثار مورد مطالعه از جنس فولاد هستند که به شیوه ریخته گری ساخته شده اند و در تزیین آن ها اغلب از فنون قلمزنی، طلاکوبی، و حکاکی استفاده شده است. تبرزین های دوره قاجار براساس فرم به چهار گروه تبرزین با تیغه دو لبه؛ تبرزین با تیغه یک لبه و یک سر چکشی؛ تبرزین با تیغه یک لبه و یک سر شبیه اژدها؛ و تبرزین با تیغه یک لبه و یک سر شبیه تاج تقسیم می گردند. نقوش تبرزین ها را می توان در سه گروه شامل نقوش گیاهی، هندسی (شامل گل و برگ، ترنج ها و انواع خطوط و کادرهای هندسی)؛ نقوش کتیبه ای (ازجمله عبارات عربی، شعر فارسی و یا برخی عبارات فارسی شامل نام سفارش دهنده اثر)؛ نقوش انسانی، حیوانی (شامل پیکره های انسانی و حیوانات مختلف مثل شیر، مار، و یا دو پرنده که صورت آنان رو به یکدیگر است) جای داد. تزیینات مجلل این تبرزین ها نشان می دهد که این آثار بیش تر کاربرد نمادین و تشریفاتی داشته اند.
تبیین ویژگی های هنری و فنی منبت چوب قرون هفتم و هشتم هجری قمری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از حمله مغول، آبادی ممالک ایران رو به زوال نهاد، واقعه ای که پس از ایلغار دوم مغول، ایلخانان متوجه آن شدند و در نتیجه فرهنگ شهری و صحرانشینی به هم آمیخت. وزیران ایرانی تفوق قلم بر شمشیر را رقم زدند و هنرها رو به معمور نهادند. پانزده اثر چوبی در قالب صندوق، در، منبر و رحل از زنده بودن هنر منبت در بین مردمان حکایت دارند. تساهل و تسامح مذهبی ایلخانان از سویی و گرویدن غازان خان به اسلام از سوی دیگر باعث رونق امور در صنوف مختلف، ازجمله فعالیت درودگران و نقاران در ساخت اسباب و اثاثیه مذهبی گردید. نوشتار حاضر در پی آن است که به تبیین ویژگی های هنری و فنی آثار منبت قرون هفتم و هشتم هجری قمری دست یازد و در پی پاسخ بدین پرسش است که ویژگی های هنری و فنی آثار منبت قرون هفتم و هشتم هجری قمری چیست؟ روش تحقیق با هدفی بنیادی، ماهیتی توصیفی تحلیلی دارد و جمع آوری داده های آن کتابخانه ای و به ویژه میدانی است. نمونه گیری، تمام شماری شامل پانزده اثر چوبی متعلق به این بازه زمانی است. یافته ها نشان می دهد هنر منبت ایرانی در این دوره، قوام یافته است. کتیبه ها به اقلام رقاع، ثلث و نسخ بوده و گره های هندسی با عناصر گیاهی تلطیف شده اند. عناصر گیاهی عمدتاً اسلیمی های بسیار ظریف هستند که نقشی شبه دکمه را به وفور نشان داده اند. بهره گیری از سرو و چراغدان، احتمالاً در مسیر رونق تصوف بوده و در برخی نقوش، متأثر از ایران باستان است. شیوه روسازی در آثار، بیش تر محدب است، اگرچه آژده کاری های شبه گچی نیز مشاهده شدند. از اواسط قرن هشتم هجری قمری عناصر گیاهی، فراوانی قابل ملاحظه ای یافته و زمینه را برای عصر طلایی هنر منبت ایران در سده های نهم و دهم هجری قمری رقم زده اند.
مطالعه تطبیقی فرم و تزیینات کاسه های شیشه ای عصر تیموریان ایران و مملوکیان مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲
21 - 29
حوزههای تخصصی:
شیشه گری از جمله هنرهای ارزنده سرزمین های ایران و مصر است و از آنجاکه بین این دو سرزمین در مقاطع مختلف تاریخی تعاملاتی در زمینه های مختلف هنری اتفاق افتاده که در هنر شیشه نیز تأثیرگذار بوده است، این پژوهش با هدف مطالعه تزئینات کاسه های شیشه ای ایران و مصر در عصر تیموریان و مملوکیان به منظور افزایش دانش هنر شیشه با رویکردی تطبیقی انجام یافته است تا به این پرسش اساسی که وجوه تفاوت و تشابه کاسه های شیشه ای ایران و مصر به لحاظ فرم، نقوش و تزئینات کدام است؟ پاسخ دهد. روش تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج پژوهش با مطالعه فرم بدنه، پایه، تزئینات و نقوش کاسه های شیشه ای ایران و مصر حاکی از آن است که شیشه گری در دروره تیموریان ایران کم رونق اما در دوره مملوکیان مصر دوره ای درخشان را سپری می کرده است و از این رو کاسه های شیشه ای ایران به لحاظ فرم و تزئینات نسبت به نمونه های مصر ساده تر هستند. فرم بدنه پیاله ای و دهانه گشاد فرم مشترک بین نمونه های ایران و مصر و فرم کروی و بشقابی مختص نمونه های مصر است. کاسه های شیشه ای ایران از پایه مسطح اما کاسه های شیشه ای مصر از پایه ای کوتاه و بلند نیز برخوردار هستند. تزئینات آثار مزبور ایران هندسی، غیرهندسی و گیاهی بوده در حالی که آثار مصر از تنوع تزئینات و نقوش شامل نقوش انتزاعی محض هندسی، غیرهندسی و نوشتاری و نقوش شمایلی-انتزاعی گیاهی و جانوری بهره مند بوده که با رنگ های متنوع و تکنیک های متفاوت به ویژه میناکاری اجرا شده است.
مطالعه تطبیقی منابع مکتوب تاریخی، در باب مینای زرین فام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۳
21 - 38
حوزههای تخصصی:
مطالب تاریخی موجود درباره دستورالعملها وشیوههای ساخت مینای زرینفام نقش مهمی در احیای این هنر درقرن اخیر ایفا کرده است. منابع مورد بررسی شامل الدُرّه المکنونه، جواهرنامه نظامی، عَرایس الجواهر و نَفایس الاطائب و سه کتاب دربارۀ هنر سفالگران هستند که در مناطق مختلفی از جمله عراق، ایران و ایتالیا تألیف شدهاند. همچنین به منابع تاریخی نظیر رساله فی تلویح الزجاج ازکندی و التلویح تألیف یحیی بن محمد زجاج اشاره شده که نسخهای از آنها باقی نمانده است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل محتوای منابع مکتوب تاریخی به منظور شناسایی اطلاعات کلیدی برای بهبود فرایند ساخت مینای زرینفام است. این پژوهش همچنین به تعیین نقاط قوت و ضعف هر منبع و تأثیر آنها بر احیای نقاشی زرینفام میپردازد. در همین راستا، پژوهش درصدد پاسخ به این سؤالات است؛ 1. هریک از منابع مذکور چگونه به ویژگیها و فرایندهای ساخت مینای زرینفام پرداختهاند و چه اطلاعات خاصی در مورد تکنیکها و مواد اولیه ارائه میدهند؟ 2. تفاوتها و نقاط اشتراک بین این منابع تاریخی در روشها، دستورالعملها و استخراج اطلاعات مربوط به مینای زرینفام چیست؟. روش تحقیق بر اساس هدف، از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت و روش از نوع توصیفی و تطبیقی است. دادههای اولیه به صورت کتابخانهای و عمدتاً از کتب تاریخی ذکرشده جمعآوری شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد، که منابع مکتوب تاریخی، بهویژه رساله الدُرّه المکنونه، به دلیل تنوع اطلاعات و بیشترین تعداد دستورالعملها در مورد مینای زرینفام، نقش اساسی در حفظ و احیای این هنر داشته است. در بررسیها مشخص شد که جواهرنامه نظامی به دلیل ارائه توصیههایی در نقاشی زرینفام بر روی شیشه و سرامیک، اطلاعاتی مهم در تنوعبخشی به مواد و تکنیکهای بهکاررفته در این حوزه ارائه کرده است. همچنین منابع عَرایس الجواهر و هنر سفالگران، هم به لحاظ ساختاری وهم به لحاظ محتوایی تفاوتهای قابل توجهی دارند. این تفاوتها شامل روشهای پخت، نوع لعاب پایه و جزئیات اجرایی مینای زرینفام است. بالاترین دقت در توصیف و ارائه دستورالعملها، بهویژه در رساله الدُرّه المکنونه و جواهرنامه نظامی، این نکته را تأیید میکند. ارائه طرحهای کورههای پخت در اکثر منابع به جز عَرایس الجواهر نشان میدهد که جنبههای اجرایی و فنی در این متون تا چه اندازه مورد توجه بوده است. اطلاعات بهدستآمده میتواند به بهینهسازی فرایندهای اجرایی مینای زرینفام و معاصرسازی آن کمک کند.
بازخوانی نگاره های غمنامه رستم و سهراب در شاهنامه شاه تهماسبی بر اساس رویکرد هرمنوتیک گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۳
69 - 80
حوزههای تخصصی:
روایات شاهنامه فردوسی، همواره مورد توجه نگارگران و نقاشان بوده است. پژوهش حاضر به منظور بازخوانی نگارهای از شاهنامه شاهتهماسبی موسوم به غمنامه مرگ سهراب توسط رستم، با رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر به بررسی و خوانش دو نگاره از مجموع سه نگاره موجود از این روایت میپردازد. این پژوهش بهلحاظ ماهیت، توصیفی ـ تحلیلی ـ تاریخی است و از حیث هدف بنیادی و رویکردی کیفی داشته و اطلاعات ضروری تحقیق از منابع کتابخانهای و به شیوه اسنادی جمعآوری شده است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه میتوان نگارههای مذکور را توسط رویکرد هرمنوتیک گادامر خوانش و تفسیر کرد. با بررسی نگارهها توسط این رویکرد، مشاهده شد که به دلیل قرابت رویکرد با بسترهای خلق این اثر، زمینه مناسبی برای بازخوانی نگاره موجود است. همچنین میتوان اذعان داشت که نگارگر این غمنامه با گذر از افق معنایی شعر فردوسی و مکاتب نگارگری پیش از خود و با پیشداوری که از سنت حاصل شده است به مکالمه با آن پرداخته و سپس با افق معنایی روزگاری خود یعنی عصر آرامش و امنیت در فضای سیاسی و اجتماعی دوران صفویه، درآمیخته و اقدام به خلق اثر نموده است. در این میان زبان مشترک فارسی، بستر را برای این ارتباط و تعامل و ایجاد عمل فهم در مفسر ایجاد میکند.
بازنمایی دیداری آیه ای از قرآن کریم در نگاره «جنگ شتران» کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۴
73 - 86
حوزههای تخصصی:
کمالالدین بهزاد، نقاش ایرانی است که در سدههای نهم و دهم هجری، کمالالدین بهزاد، نقاش چیرهدست ایرانی است که در سدههای نهم و دهم هجری زیست میکرده است. وی در بارگاه پادشاهان و امیران تیموری، صفوی و شیبانیان، صاحبمنصب و از نظر نوآفرینی در سبک نقاشی، برجستهترینِ همنوعانش بود. نگاره «جنگ شتران»، «نزاع شتران» یا «دو شتر در حال جنگ با خادمان» یا «وجه تاریک و روشن جهان»، یکی از آثار این نقاش است که در کتابخانه کاخ گلستان نگهداری میشود. بر اساس کتیبه مندرج در این نقاشی، زمان خلق این اثر به سال 1071 هجری میرسد و به سن بالای 70 سالگی بهزاد تعلق دارد. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی و با هدف شناسایی لایههای پنهان تصویری و محتوایی در نگاره «جنگ شتران» بهزاد، تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که «آیه شریفه مندرج در کتیبۀ اثر «جنگ شتران»، چگونه توسط بهزاد بازنمایی شده است؟». نمونه مطالعاتی، به صورت آگاهانه انتخاب و روش گردآوری دادهها، کتابخانهای بوده است. یافتهها بر مبنای مطالعات اسنادی نشان میدهد که تمامی عناصر تصویری موجود در این نگاره با ترکیببندی بینظیر، در ارتباط مستقیم با مفهوم موجود در کتیبه بوده است. این متن برگرفته از آیه 17 سوره غاشیه در مورد توصیه به اندیشه در آفرینش شتر بوده است. شتر مخلوق شگفتانگیز خداوند است که قدرت و استقامت وی در میان سایر حیوانات در آستانه معجزه بوده و در فرهنگ اسلامی نماد زیبایی، سختکوشی، تواضع، توبه و عزتنفس است و بهزاد، شتران را در مرکز به عنوان بازیگران اصلی ترکیب به تصویر میکشد و این بازنمایی تصویری، با تحولات فکری و صوفیانه بهزاد در واپسین سالهای زندگی وی ارتباط عمیقی دارد.
واکاوی نقش رسانه ای طراز کاوش در طراز عصر آل بویه با تأکید بر نظریه ارتباط زبانی یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رومن یاکوبسن زبان شناس برجسته روس، بر این باور است که تمامی ساخت های زبانی دارای اهداف ارتباطی هستند. او معتقد است جهت گیری پیام به سمت هر یک از عناصر شش گانه ارتباطی فرستنده، مجرای ارتباطی، گیرنده، تماس، رمز یا موضوع کارکرد پیام را آشکار می سازد. طبق این نظریه می توان گفت که کتیبه های خط کوفی تزیینی و نقش و نگارین به کار رفته در بستر طراز آل بویه نیز دارای کارکرد ارتباطی هستند. هنرمند پارچه باف عصر آل بویه با نبوغ خاص خود، با استفاده از زبان نمادین رمزگان در کنار نمادها، نشانه ها و کتیبه نویسی ها از بستر پارچه طراز، رسانه ای پویا ساخته است. اهمیت پژوهش حاضر، مطالعه کارکرد طراز عصر آل بویه از منظر یک رسانه است که تاکنون مورد واکاویی قرار نگرفته است و به این پرسش پاسخ داده می شود که؛ طراز عصر آل بویه به مثابه رسانه ای- تبلیغاتی در جامعه نوظهور ایرانی- اسلامی چگونه عمل کرده است؟ محوریت پژوهش حاضر بر مبنای خوانش 26 قطعه پارچه طراز مکشوفه از آرامگاه بی بی شهر بانو و گورستان نقاره خانه شهر ری است. داده ها در این پژوهش با جمع آوری مدارک از منابع کتابخانه ای و وب سایت موزه های معتبر جهانی انجام شده و تجزیه و تحلیل داده ها به صورت کیفی وکمّی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که طراز عصر آل بویه یک رسانه محلی است که به لحاظ محتوای پیام و ترتیب اولویت فراوانی به توزیع و انتقال پیام سیاسی، فرهنگی و دینی پرداخته است. این رسانه بر اساس مطالعه نظریه یاکوبسن به ترتیب الویت فراوانی نمونه ها دارای کارکرد ارتباطی زیبایی شناسی، ارجاعی، فرازبانی، عاطفی، ترغیبی و در نهایت، همدلی است. بیشترین فراوانی پیام نماد درخت زندگی به معنای قدرت، رشد، تعالی، جاودانگی و کمترین فراوانی نماد فیل با مفهوم قدرت است. به علاوه، کارکرد تبلیغاتی- رسانه ای طراز ذیل کارکرد ترغیبی، الویت پنجم این رسانه محسوب می شود و اولویت اول، کارکرد زیبایی شناسی به منظور جلب توجه و ترغیب مخاطب به سمت پیام است.
مطالعه تطبیقی نقوش سوزن دوزی در پوشاک زنان ایل سنگسر و ترکمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پوشش از دیرباز به دلیل بافت و ساختار اجتماعی، فرهنگی و موقعیت جغرافیایی در بین اقوام گوناگون دچار تغییر و تحولاتی شده است که به مرور زمان هر قومی پوشاک سنتی خود را به عنوان هویت بومی حفظ کرده اند. سوزن دوزی از جمله هنر های سنتی ایرانی است که تنوع بی شماری داشته؛ و در هر اقلیمی به شکلی خاص ظهور یافته است. هنر سوزن دوزی اقوام سنگسر و ترکمن با قدمت دیرینه به عنوان عنصر مهمی در تزیینات پوشاک سنتی بانوان این دو قوم بوده است. چراکه همواره این نوع خاص از پوشاک به عنوان یکی از بستر های اصلی سوزن دوزی، در بازه وسیعی آرایه های تزیینی را در خود جای داده و به عنوان هنری مصور با حفظ اصالت بومی مورد توجه بوده است؛ بنابراین پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که وجوه شباهت و تفاوت در نقوش سوزن دوزی پوشاک سنتی بانوان سنگسر و ترکمن کدامند؟ هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های نقوش سوزن دوزی پوشاک سنتی بانوان سنگسر و سپس تطبیق با ویژگی های نقوش سوزن دوزی پوشاک سنتی بانوان ترکمن، جهت دستیابی به وجوه اشتراک و افتراق آن ها و در نهایت، توسعه دانش نظری در خصوص پوشاک سنتی اقوام ایرانی است. نوع تحقیق توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی از نوع مضمونی است. شیوه گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که ویژگی های مشترک بسیاری در نقوش هر دو قوم از قبیل طبیعت، فرهنگ، هویت، عقاید، باورها و غیره در محدوده جغرافیایی در این نوع هنر بومی قابل شناسایی است که بی شک جنسیت هنرمند در خلق این نقوش در هر دو قوم بسیار تأثیر گذار بوده است. وجود فرم های برگرفته از طبیعت مانند طرح های هندسی، حیوانی، گیاهی، انتزاعی و همچنین کاربرد محدود نقوش انسانی، توجه به نکات ظریف و جزئیات در سوزن دوزی پوشاک سنگسر و ترکمن با استفاده از نخ ابریشم متمایز کننده از دیگر نقوش هستند که با گذر زمان این نقوش به صورت نماد هایی با مفاهیم و هویت بومی درآمدند.
بررسی و تحلیل تزیینات وابسته به معماری در خانه های دوران قاجار و پهلوی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
158 - 178
حوزههای تخصصی:
بافت قدیم شهر اردبیل با توجه به دارابودن آثاری در حوزه معماری و شهرسازی اسلامی، یکی از مهم ترین موارد در زمینه مطالعات شهرسازی اسلامی است. یکی از عناصر اصلی باقی مانده از این بافت، خانه های تاریخی ارزشمندی بوده که در سال های اخیر تعدادی از آن ها طی طرح های عمران شهری و تغییر سبک زندگی و غیره، از بین رفته و یا تغییر شکل داده شده اند؛ بنابراین شناخت این بناها، به ویژه تزیینات آن ها، امری ضروری است تا شاید در جهت حفاظت و نگهداری این خانه ها اقدامات بیشتری صورت گیرد. به این منظور، هدف اصلی این پژوهش بررسی و مطالعه تزیینات وابسته به معماری در خانه های دوران قاجار و پهلوی شهر اردبیل و عوامل مؤثر بر این تزیینات بوده است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و روش جمع-آوری یافته ها ترکیبی از دو شیوه میدانی و کتابخانه ای است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هاست: مهم ترین ویژگی تزیینات نما و سردر خانه های تاریخی شهر اردبیل چیست؟ چه ارتباطی بین تزیینات خانه ها و مؤلفه های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی وجود دارد؟ نتایج پژوهش نشان می دهد در دوره قاجار فضاهای مهم مثل ورودی ها، نماهای اصلی و تالار اصلی (شاه نشین) خانه ها تزیین می شدند و در آن ها از انواع تزئینات شامل طرح های آجرکاری، گچ بری، مقرنس کاری، کتیبه نگاری، آیینه کاری، تزیینات چوبی، ارسی، قواره بری، نقاشی دیواری و غیره، بهره می گرفتند. سردر خانه های دوره قاجار به صورت سردری با مقیاس متوسط تا کوچک، دارای دری معمولاً دولته با دو کوبه بوده است. در بالای آن یک طرح آجری به صورت طاق نمای تزیینی کار شده است. همچنین تزیینات منفردی چون طرح های آجرکاری به شکل گل نیلوفر، نصب مجسمه های سنگی در دو قسمت ورودی و قراردادن حلقه و کوبه، در تعدادی از خانه های این دوره نیز مشاهده می شود. در سردر خانه های دوره پهلوی از تزیینات کاسته شده و بیشتر در نمای ساختمان، معطوف شده است. در این دوره معمار کوشیده است انواع طرح های آجرکاری را به صورت ساده در پیشانی نماها به کار گیرد. همچنین وضعیت طبقات اجتماعی و فرهنگی با تزیینات خانه ها در ارتباط بوده است. الگوهای فرهنگی، مانند به کارگیری و نصب کوبه ها و حلقه ها، اصل نفوذپذیری بصری، با به کارگیری بازشوها، اصل محرمیت را به خوبی در خانه های سنتی شهر اردبیل نشان داده است؛ ولی در دوره پهلوی خانه ها از اصل محرمیت دور شدند. همچنین رتبه بندی اجتماعی و طبقاتی صاحب خانه ها، با تزئیناتی پرتکلف و یا ساده نشان از وضعیت آن هاست.