مطالعات کتابداری و سازماندهی اطلاعات (کتاب سابق)
مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات دوره 32 تابستان 1400 شماره 2 (پیاپی 126) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: شناسایی عوامل پیش روی تبدیل کتابخانه های عمومی به مراکز اجتماعی هدف این پژوهش است، این که کتابخانه های عمومی چگونه می توانند بر اساس نظریه حوزه عمومی یورگن هابرماس، به عنوان مکانی برای استفاده ه دائم و روزمره و محلی برای ملاقات شهروندان با یکدیگر، اظهارنظر و کسب اطلاعات و معلومات در زمینه های گوناگون تبدیل شوند. روش: این مطالعه به روش کتابخانه ای و با رویکردی تحلیلی انجام شد. متون مربوط به کارکردهای اجتماعی کتابخانه های عمومی، مطالعات موجود در حیطه کتابخانه های عمومی و حوزه عمومی و ارتباط بین این دو مفهوم، مرور شد. برای اطمینان از انجام جست وجوی دقیق، از تکنیک زنجیره استنادی نیز بهره جویی شد، به این معنا که پس از بازیابی پژوهش های مرتبط، و بارگیری و مطالعه آن ها، با مراجعه به فهرست منابع هر مقاله، چنانچه مآخذی بنا به هر دلیلی در پایگاه های اطلاعاتی بازیابی نشده بودند، با جستجوی عنوان مقاله و نام پژوهشگر(ان) جستجو، بازیابی و بررسی شد. یافته ها: چشم انداز حوزه عمومی در کتابخانه ها می تواند بر نحوه مشروعیت بخشی به مسائل و امور اجتماعی، و از راه های عادلانه محقق شود. یک چارچوب حوزه عمومی، قادر است به عنوان روشی مؤثر برای بیان ارزش ها و جایگاه سیاسی و اجتماعی این کتابخانه ها استفاده شود. کتابخانه های عمومی می توانند سه عرصه ه گفتمانی شامل حاکمیت، مشروعیت بخشی، اشتراکات و یکپارچگی در حوزه عمومی را نمایش دهند. این عرصه ها قادر خواهند بود که ارتباطی دوسویه بین کتابخانه و جامعه برقرار نماید. مرور مطالعات انجام شده نشان می دهد که پژوهش های مربوطه را می توان به دو دسته موضوعی تقسیم کرد 1) ادبیاتی که چگونگی عملکرد کتابخانه ها به عنوان زیرساخت حوزه عمومی را بررسی کرده اند؛ 2) ادبیاتی که کتابخانه های عمومی را یک حوزه عمومی سنجیده، اگر انتظار داشته باشیم که کتابخانه در هیاهوی نفوذ شبکه های اجتماعی، مشکلات و معضلات زندگی، همچنان بتواند جامعه ه بالفعل را حفظ، و جامعه ه بالقوه را به خود جذب کند، باید توانایی نفوذ به بطن زندگی مردم را در خود پرورش دهد، تا جامعه را جزئی لازم برای بقای خود بدانند. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، لازم است قبل از اینکه کتابخانه های عمومی به صورت عملیاتی و کاربردی، با کاربست نظریه حوزه عمومی یورگن هابرماس به مراکز اجتماعی تبدیل شوند، نخست از لحاظ نظری و پژوهشی، مطالعات متمرکزی انجام شود و به یک الگوی واحد و مشترک دست یافت، سپس بر اساس آنچه که به دست آمده یک مدل عملیاتی ارائه شود تا در نهایت، کتابخانه های عمومی به مکانی برای استفاده ه دائم، روزمره و محلی برای ملاقات شهروندان با یکدیگر و همچنین برقراری ارتباط، تبادل عقیده، به اشتراک گذاری اطلاعات، اظهارنظر، کسب اطلاعات، معلومات و دانش در زمینه های گوناگون تبدیل شوند.
تحلیل نشانه شناسانه از مؤلفه های مؤثر بر تفسیر و شکل گیری مفهوم جهت کاربست در هستی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از مشکلات هستی شناسی کم توجهی به فرایندهای شکل گیری معنا در ذهن انسان است. هستی شناسی دارای ساختار ارجاعی است و تنها با برقراری روابط بین مفاهیم سعی دارد معنا را بازیابی کند؛ اما به مسئله شناخت و فرایندهای تفسیر و شکل گیری مفهوم در ذهن و خلق معنا در انسان توجهی ندارد. هدف پژوهش حاضر این است که با استفاده از الگوی سه وجهی نشانه پیرس و تمرکز بر مؤلفه تفسیر این الگو، مؤلفه هایی را که در شکل گیری مفهوم در ذهن انسان و خلق معنا تأثیر دارند شناسایی و برای کاربرد در هستی شناسی معرفی کند. برای رسیدن به این هدف از عاشورا به عنوان یک چندمعنایی استفاده شده است. روش: این پژوهش کیفی در دو گام انجام شده است. در گام نخست، صفحات شخصی اینستاگرام پنج گروه (افراد پرطرفدار، مداحان، پدیدآورندگان آثار عاشورایی، مردم عادی، و افرادی با نگاه متفاوت) به عنوان جامعه پژوهش، انتخاب و یادداشت های منتشرشده در صفحات ایشان با روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. در گام دوم 10 نفر از پدیدآورندگان آثار عاشورایی درزمینه های نقاشی، ادبیات، خوشنویسی، فیلم و کاریکاتور انتخاب و تجربه زیسته آنها در خلق آثار با روش پدیدارشناسی تحلیل شدند. یافته ها: تعداد 29 مقوله اصلی و 292 مقوله فرعی از تحلیل محتوای کیفی، 6339 یادداشت صفحات اینستاگرام در گام نخست و 8 مقوله اصلی و 47 مقوله فرعی از تحلیل مصاحبه های پدیدآورندگان آثار عاشورایی در گام دوم، شناسایی و استخراج شدند. نتیجه گیری: تفسیر فردی از یک واقعه و تشکیل مفهوم و الگوهای ذهنی در وی به سه جهان ( جهان شخصی، جهان اجتماع و جهان فناوری) وابسته است که تجربه ها و پیش داشته های ذهنی و همچنین بافتی که فرد در آن قرار دارد را شکل می دهند. مفهوم، بافت محور است و تفسیر آن فقط به تفسیرگر فردی بستگی ندارد؛ بلکه وابسته به بافت اجتماعی است. ترجیح شخصی انسان، تنها راه تفسیر نشانه ها وعامل تعیین کننده اصلی در شکل گیری نظام های معنایی مانند هستی شناسی ها نیست. بافتی که انسان در آن به سر می برد، قواعد اجتماعی و همچنین عادت ها، محدودیت هایی را برای تفسیر ایجاد می کند. براین اساس، استفاده از نظام ارجاعی و قواعد منطق و همچنین به کارگیری ابزارهای هوش مصنوعی و علوم رایانه به تنهایی نمی تواند در هستی شناسی به بازنمایی معنا کمک کند؛ بلکه ویژگی های فردی، بافت، پیش داشته های ذهنی و مؤلفه های موجود در سه جهان شخصی، اجتماعی و فناورانه در شکل گیری مفهوم و ساخت معنا مؤثر، و توجه به آن ها در هستی شناسی به ویژه در موضوع های چندمعنایی و بافت محور مانند عاشورا ضروری است.
ترسیم شبکه معنایی مفاهیم اسناد دیوانی دوره قاجار (مطالعه موردی:پایگاه اسناد آرشیو ملی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: . ترسیم شبکه معنایی اسناد دیوانی دوره قاجار از طریق مقوله بندی و برقراری روابط اصطلاح نامه ای هدف پژوهش است. روش: پژوهش حاضر، از لحاظ هدف کاربردی است که از روش تحلیل محتوای کمّی، کیفی و اکتشافی استفاده شده است. برای مفهوم شناسی شبکه ای و درک ارتباط سیستمانیک و تا حدودی سلسله مراتبی میان مفاهیم از نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. با تحلیل و واکاوی پربسامدترین مفهوم اسناد دیوانی دوره قاجار از طریق کدگذاری مفاهیم اسناد شبکه معنایی حاصل از آن ترسیم شد. همچنین از نرم افزارهای اس.پی.اس.اس. و اکسل در بخش کمّی پژوهش استفاده شده است. یافته ها: بالاترین بسامد فراوانی مربوط به مفهوم القاب و مناصب با فراوانی 6920 مقوله فرعی یافت شد. با توجه به اهمیت این مفهوم در ساختار دیوان سالاری دوره قاجار، ترسیم شبکه معنایی حاصل از آن براساس رابطه های معنایی اصطلاحنامه ای (سلسله مراتبی، هم ارزی و وابسته) ارائه شده است. این شبکه معنایی براساس مقوله های اصلی و فرعی استخراج شده از القاب و مناصب دیوانی ترسیم شد. مقوله های اصلی عبارت انداز: القاب و مناصب مالی-دیوانی، القاب و مناصب نظامی-دیوانی، القاب و مناصب درباری-دیوانی، القاب و مناصب دیوانی-دیوانی و القاب و مناصب شرعی و قضایی- دیوانی. همچنین پربسامدترین مقوله اصلی مقوله القاب و مناصب مالی-دیوانی با (34 درصد) و پربسامدترین مقوله های فرعی مناصب مستوفی و مستوفی الممالک از مقوله مالی- دیوانی است. نتیجه گیری: شبکه معنایی حاصل از این پژوهش یکی از روش های بازیابی داده است که با استفاده از دانش معناشناسی به تعیین موضوع، تحلیل و مفهوم سازی نیاز اطلاعاتی پژوهشگران کمک می کند. همچنین کاربران اسناد به گستره موضوعی و در نهایت به دانش گستری و تولید دانش در اسناد دیوانی دوره قاجار پی می برند. ترسیم نقشه معنایی اسناد دیوانی دوره قاجار در موضوع مطالعات اسناد دیوانی دوره قاجار، شروعی برای هوشمندسازی، خودکارسازی و کارآیی بیشتر هستی شناسی تخصصی مطالعات آرشیوی است. در پژوهش حاضر تلاش شد برای دست یافتن به راهکارهای نوین احاطه و تسلط بر دایره مفهومی واژگان اسناد دیوانی، الگوهای ادراکی در روابط معنایی اسناد، به صورتی قابل فهم، برای رایانه و نظام های ذخیره و بازیابی ساخته شود، به طوری که هم نمایه ساز و هم جستجوگر (متخصصان و اصطلاح شناسان موضوعی) بتوانند از گستردگی و زمینه ارتباط میان مفاهیم آن و اندیشه های مرتبط با این مفاهیم به خوبی بهره گیرند.
شناسایی مؤلفه های خودکارآمدی پژوهشی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: شناسایی مؤلفه ها، تعیین روابط بین آنها و ارائه راهکارها و پیشنهادهایی برای تقویت خودکارآمدی پژوهشی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی. روش: این پژوهش کاربردی با رویکرد کیفی و روش نظریه پردازی زمینه ای انجام شد. جامعه پژوهش اعضای هیئت علمی و پژوهشگران سازمان بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق 26 مصاحبه باز و نیمه ساختاریافته گردآوری و مصاحبه ها تا زمانی که اطلاعات گردآوری شده تکراری شد و به اشباع رسید ادامه یافت. پس از پیاده سازی، متن مصاحبه ها در سه مرحله کدگذاری باز (اسخراج مفاهیم و مقوله های فرعی)، کدگذاری محوری (دسته بندی مقوله های فرعی در مقوله های اصلی) و کدگذاری انتخابی (شامل ارائه مدل نظری روابط بین مقوله های اصلی) تحلیل شد. یافته ها: 80 مقوله در رابطه با مقوله مرکزی «خودکارآمدی پژوهشی» شناسایی شد. این مقوله ها در 5 دسته: شرایط زمینه ای شامل 3 مفهوم، شرایط علّی شامل 16 مفهوم، شرایط مداخله گر شامل 21 مفهوم، راهبردها شامل 23 مفهوم و پیامدها شامل 17 مفهوم دسته بندی شدند. بیشترین فراوانی در مصاحبه ها از شرایط زمینه ای «ویژگی های روانشناختی» ، از شرایط علّی «اهمیت داشتن پژوهش در سازمان»، از مداخله گرها «مدیریت و برنامه ریزی در سازمان»، از راهبردها «حمایت های مادی و معنوی» و از پیامدها «ارتقای سازمان» بیشترین فراوانی را داشتند. نتیجه گیری: به طورکلی مؤلفه های خودکارآمدی پژوهشی در سازمان با عوامل فردی، سازمانی و فراسازمانی مرتبط است. تقویت و توجه به هریک از مؤلفه ها باعث رشد و تقویت خودکارآمدی پژوهشی در سازمان خواهد شد که در نهایت منجر به ارتقای جایگاه پژوهشی سازمان می شود. آنچه که از مصاحبه های انجام شده به دست آمد، نشان داد که مصاحبه شوندگان به اهمیت و جایگاه پژوهش در ارتقای جایگاه سازمان و نقش آفرینی اعضای هیئت علمی و پژوهشگران سازمان در تقویت مرجعیت سازمان اذعان داشتند و حمایت های سازمان از مقوله پژوهش از جمله »خودکارآمدی پژوهشی« را ضروری برشمردند.
ضرورت بازسازی برنامه درسی جدید دوره کارشناسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تعیین وضعیت برنامه درسی جدید رشته علم اطلاعات و دانش شناسی از منظر رویکرد تدوین، میزان تغییر محتوا، همخوانی بین عنوان رشته و محتوای برنامه درسی، و برجستگی ها و کاستی های آن. روش شناسی: از روش های تحلیل محتوا و تحلیل اسنادی استفاده شد. محتوای برنامه درسی جدید کارشناسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی (مصوب 28 بهمن 1393) و برنامه های درسی قبلی تحلیل شد. همچنین 71 مقاله مربوط به موضوع آموزش و برنامه های درسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی با روش نمونه گیری هدفمند تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد محور اصلی برنامه درسی کارشناسی رشته، علم کتابخانه است که عمده دروس آن شامل 6 رکن است: 1) منبع شناسی، 2) مجموعه سازی، 3) سازماندهی، 4) خدمات رسانی، 5) طراحی و معماری، و 6) مدیریت. خروجی این برنامه یک متخصص علم اطلاعات یا دانش نیست، بلکه کتابداری است آشنا با فناوری های کاری. این برنامه، به دلیل تنوع و پراکندگی دروس، کل جنبه های اساسی هسته برنامه یعنی کتابخانه را نیز در بر نمی گیرد. با توجه به طیف گسترده موضوع کتابخانه که یک سر آن به کتابخانه سنتی و سر دیگر به کتابخانه هوشمند ختم می شود، لازم است در تدوین دروس تخصصی مانند مجموعه سازی و تولید محتوا، سازماندهی، طراحی، مدیریت، بازاریابی و خدمات رسانی، این طیف در تدوین سرفصل ها لحاظ شود. در کنار برجستگی های برنامه درسی جدید، خطاها، ضعف ها و کاستی های چشمگیری نیز به ویژه از نظر محتوا در آن مشاهده می شود. از نظر رویکرد، شواهد نشان می دهد که برنامه درسی جدید میل به سمت یک رویکرد ترکیبی یعنی رویکرد فناورانه-بازارپسندانه- عمل گرایانه با محوریت علم کتابخانه دارد. درباره میزان تغییر برنامه درسی به نسبت برنامه های قبلی، 80 واحد دوره کارشناسی دانشگاه تهران قبل از انقلاب در 45 واحد برنامه درسی مصوب 1393 تجمیع شده است. درباره تغییرات برنامه درسی جدید به نسبت برنامه درسی سال 1375، 27 درس برنامه جدید، قالب دروس برنامه سال 1375 را با خود دارند. یعنی 80 واحد دروس تخصصی برنامه درسی 1375 در 57 واحد درسی برنامه 1393 تجمیع شده است. همچنین نتایج نشان داد بین عنوان رشته (علم اطلاعات و دانش شناسی) و محتوای برنامه درسی تناقض آشکاری وجود دارد. اضافه بر این، لازم است سازوکارهای برای تضمین کیفیت برنامه های درسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در کشور ایجاد شود. پیشنهاد می شود، با توجه به سازوکارهای موجود در انجمن کتابداری و اطلاع رسانی ایران، اعتبار برنامه های درسی توسط این انجمن سنجیده شود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه، ضرورت بازسازی برنامه درسی جدید را به روشنی نشان می دهد. در مجموع، اکوسیستم اطلاعاتی در حال دگرگونی است. از یک طرف محیط سنتی کتابخانه و نظام های برآمده از آن مانند فهرست نویسی و رده بندی با چالش های جدی مواجه اند؛ از سوی دیگر، وب، کتابخانه جدید است و وب شناس حرفه جدید این قلمرو. ما در حال گذار از کتابخانه سنتی به کتابخانه جدید هستیم. طبیعی است که این محیط جدید و این گستردگی فعالیت ها و خدمات، دانش و مهارت های جدید را می طلبد که خود به خود بازنگری سرفصل های رشته را اجتناب ناپذیر می کند.
مرور نظام مند پژوهش های داده های پیوندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مرور مطالعات انجام شده در رابطه با موضوع داده های پیوندی و شناسایی بیشترین موضوعات پرداخته شده در این موضوع، مزایا و چالش های موجود. روش: روش پژوهش مرور نظام مند است. در جستجوی اولیه در وبگاه علوم مشخص شد که 20 مجله بنا به نتایج پژوهش دارای بیشترین تولیدات علمی موضوع داده های پیوندی در مقوله علم اطلاعات و دانش شناسی اند. پس از بررسی و پایش 22966 مقاله استخراج و سپس با استفاده از راهنمای استاندارد پریزما، نهایتاً 20 مقاله انتخاب شد. ابزار پژوهش از نوع سیاهه وارسی بر مبنای معیارهای ورود و خروج بود و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی استفاده شد. یافته ها: وب معنایی، هستی شناسی، داده های باز پیوندی، تعامل پذیری، شباهت داده ها، پردازش زبان طبیعی، فراداده و کتابخانه دیجیتال بیشترین موضوع هایی است که در مقالات موردنظر به آنها پرداخته شده است. مزایا و چالش های فنی(مرتبط با مجموعه داده های پیوندی، ابزارهای داده های پیوندی مرتبط با مسائل فناورانه، و هستی شناختی)، عوامل مالی و انسانی در مقالات بررسی شد. در ادامه طبق یافته ها مشخص شد که مزایا و چالش های داده های پیوندی هر دو به تفکیک به مقوله فنی و زیرمقوله فرعی«مزایا و چالش های مرتبط با مجموعه داده های پیوندی» هر کدام با 35 درصد اختصاص یافته است. امکان کشف گسترش موجودیت ها با بررسی انواع پیوند در داده های پیوندی، ایجاد پیوند مناسب داده ها با داده های سایر خدمات پیوسته، بهبود در کشف داده های باز، افزایش رؤیت پذیری داده های پیوندی با داده های سایر خدمات پیوسته از جمله مزایای مرتبط با مجموعه داده های پیوندی، و تنوع بیش از حد داده های بین رشته ای، پیچیدگی واژگانِ در دسترسی، مشکلات مربوط به فهرست نویسی منابع از جمله چالش های مرتبط با مجموعه داده های پیوندی است. طبق یافته های پژوهش، بیشترین روش ها و ابزارهای به کارگیری داده های پیوندی مربوط به «نظام ساده سازماندهی دانش» یا اسکاس، هستی شناسی دی.بی.پدیا، هستی شناسی کتابشناختی و اف.اُ.ا.اف. به ترتیب با 7، 7، 5 و 4 فراوانی است. راهکارها و پیشنهادهایی در مقالات مورد بررسی نیز در رابطه با به کارگیری داده های پیوندی ارائه شد که باز، مفید، قابل کشف، سالم و پیوندی بودن داده ها از جمله آنها است. نتیجه گیری: با توجه به مطالعات مورد بررسی، برای پیاده سازی و به کارگیری داده های پیوندی در کتابخانه ها، مراکز اطلاع رسانی و پروژه های مختلف خارجی از روش ها و ابزارهای مختلفی استفاده شده است که با وجود چالش های موجود، سازماندهی، جستجو، و بازیابی اطلاعات را تسهیل کرده است و مزایای مختلفی نیز به همراه دارد. پژوهشگران علم اطلاعات و دانش شناسی، مهندسان نرم افزار و... با آگاهی از موارد مطرح شده در این پژوهش می توانند در معماری کتابخانه های دیجیتال و پروژه های مبتنی بر وب موفق تر عمل کنند.