مقالات
حوزه های تخصصی:
به نظر میرسد برای برخی از افراد، جایگاه اجتماعی عاملی اثرگذار بر میزان صرفهجویی برق است. هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی مقیاس صرفهجویی برق مبتنی بر ارتقای جایگاه اجتماعی بود. برای انجام پژوهش ابتدا با استفاده از نظریات مرتبط، اقدام به تهیه گویههای مقیاس شد. برای بررسی ویژگیهای روانسنجی از نظر متخصصان و تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد و برای بررسی همسانی درونی مقیاس از شاخص آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. تعداد گویههای اولیه، 20 گویه بود که بعد از بررسی توسط متخصصان به 13 گویه تقلیل یافت. حجم نمونه در بررسی اولیه برابر با 193 و در بررسی ثانویه 366 نفر بود که از ایرانیان کاربر فضای مجازی با شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. نتایج نشان داد که 9 گویه بار عاملی مطلوب برای سنجش عوامل را داشتند و مدل 2 عاملی بهترین برازش را با دادهها دارد. همچنین تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که بار عاملی 40/0 و بالاتر همه گویهها، نشانگر قابلیت اعتماد کافی سازهها بود. شاخصهای بهدستآمده در تحلیل عامل تأییدی هم بیانگر روایی بالای مقیاس بود. 1.93= χ2/df ، 93/0 =GFI ، 95/0 =AGFI ، 025/0 = RMR ،92/0 =NFI ، 99/0 =NNFI ، 97/0 =IFI ، 97/0 =CFI ، 049/0 =RMSEA . شاخص آلفای کرونباخ برای عامل اول 88/0 و برای عامل دوم 85/0 به دست آمد. این مطالعه از مفهومسازی ارتباط انگیزه جایگاه اجتماعی و صرفهجویی برق حمایت کرد و شواهدی را در جهت معتبر بودن ابزار خود گزارش دهی که بر اساس این مفهومسازی تهیه شده بود، فراهم کرد. به نظر میرسد برخورداری از صفات شخصیتی مانند حفظ تصویر اجتماعی و منزلت اجتماعی، دو بعد مرتبط با صرفهجویی در انرژی برق هستند.
اضطراب در قلمرو شخصیت: نقش نگرش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبحث شخصیت و ویژگی های شخصیتی در عین اینکه بسیار در پژوهش ها به آن پرداخته شده است از لحاظ بررسی برخی متغیرها در ارتباط با آنها مورد غفلت قرار گرفته است. اینکه این ویژگی ها با واسطه گری نگرش های ناکارآمد چگونه با اضطراب مرتبط هستند موضوعی است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است. به این منظور تعداد 240 نفر از دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان به عنوان نمونه انتخاب گردید و پرسشنامه های اضطراب بک (1990)، پرسشنامه نگرش های ناکارآمد بک و وایسمن (1978) و پرسشنامه شخصیتی نئو مک کری و کاستا (1985) به آنها داده و پر شد که تعداد 6 نفر از افراد پرسشنامه ها را به صورت مخدوش پر کرده بودند لذا نمونه نهایی تعداد 234 نفر انتخاب گردید. نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که به طور کلی مدل پژوهش دارای برازش نیکویی مطلوبی است. روابط بین اضطراب با روان رنجورخویی با حضور و بدون حضور متغیر میانجیگر نگرشهای ناکارآمد معنیدار و مثبت میباشد و همچنین روابط بین اضطراب با برونگرایی با حضور و بدون حضور متغیر میانجیگر نگرشهای ناکارآمد معنیدار و معکوس میباشد. همچنین یافته ها حاکی از آن بودند که در سطح معناداری 01/0 تنها متغیر روان رنجورخویی به واسطه نگرشهای ناکارآمد با اضطراب رابطه معنی داری دارد و این رابطه برای برون گرایی برقرار نیست. بنابراین می توان نتیجه گرفت که نگرش های ناکارآمد می توانند به عنوان یک میانجی بین روان رنجورخویی و اضطراب عمل کنند.
مقایسه اثربخشی روش سنتی و روش بازی تاکتیکی برای آموزش مهارت های ورزشی بر لذت از فعالیت بدنی در کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی تمایل به اجتناب از مشارکت در فعالیتهای بدنی دارند که منجر به عملکرد حرکتی ضعیف و پیامدهای منفی روانی در آنها می شود. هدف پژوهش حاضر مقایسۀ اثربخشی روش سنتی و روش بازی تکتیکی در آموزش مهارتهای ورزشی بر لذت از فعالیت بدنی در کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی بود. تعداد 30 نفر از کودکان پسر دارای اختلال هماهنگی رشدی شهر کرمانشاه به صورت در دسترس وارد پژوهش شدند و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره تمرینی روش بازی تاکتیکی و گروه تمرین سنتی قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل یک دوره برنامه آموزش بسکتبال بود که طی 12 هفته و هر هفته سه جلسه یک ساعته به دو روش سنتی و بازی تاکتیکی انجام گرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامۀ اختلال هماهنگی رشدی ویلسون ( DCDQ'07 )، آزمون ارزیابی حرکات جنبشی کودکان هندرسون ( MABC-2 ) و مقیاس لذت از فعالیت بدنی ( PACES ) بود. جهت تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس در نرمافزار SPSS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که گروه روش بازی تاکتیکی نسبت به گروه روش تمرین سنتی افزایش معناداری را در نمرات لذت از فعالیت بدنی داشتند (05/0> P ). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد میشود در آموزش مهارتهای ورزشی به کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی از روش بازی تاکتیکی به جای روش سنتی استفاده شود.
پیش بینی نشانه های اضطراب و افسردگی بر اساس مشکلات بین شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی نشانه های افسردگی و اضطراب بر اساس مشکلات بین شخصی بود. تعداد 362 نفر (220 مرد، 142 زن) از دانشجویان دانشگاه تهران به صورت نمونهگیری در دسترس، از رشتههای مختلف تحصیلی در این پژوهش انتخاب شدند. از شرکتکنندگان خواسته شد مقیاس مشکلات بینشخصی ( IIP ، هرویتز، روزنبرگ، بایر، اورنو و ویلاسنور، 1988) و مقیاس اضطراب افسردگی استرس ( DASS ، لاویباند و لاویباند، 1995) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان دادکه انواع مشکلات بینشخصی (قاطعیت، مردمآمیزی، اطاعتپذیری، صمیمیت، مسئولیتپذیری و مهارگری) با نشانههای افسردگی و اضطراب همبستگی مثبت معنادار دارد (01/0 < P ) . نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مشکلات بینشخصی 6/21% واریانس مربوط به نشانههای افسردگی و 4/19% واریانس مربوط به نشانههای اضطراب را تبیین میکند. بر اساس یافتههای پژوهش، توجه به مشکلات بینشخصی برای پیشگیری از اختلالهای افسردگی و اضطراب و درمان افراد مبتلا به نشانههای افسردگی و اضطراب دارای اهمیت هستند.
پیش بینی شدت سردردهای میگرنی براساس اضطراب، مکانیسم های دفاعی و شفقت به خود در بیماران مبتلا به سردردهای میگرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبانی نظری و مطالعات انجام شده حاکی از تاثیر عوامل روان شناختی در بروز و تشدید میگرن است که شناسایی این عوامل میتواند در درمان و پیش آگهی این بیماری نقش بسزایی داشته باشد. لذا هدف پژوهش حاضر پیشبینی شدت سردردهای میگرنی بر مبنای اضطراب ،مکانیسمهای دفاعی و شفقت خود بوده است . به این منظور 200 بیمار مبتلا به سردرد میگرنی از بین بیماران مراجعه کننده به کلینیک های مغز و اعصاب شیراز به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و از آنها خواسته شد به پرسشنامه ی اضطراب حالت – صفت اسپیلبرگ ر(1970) ، پرسشنامهی شدت علایم میگرن نجاریان (1376)،پرسشنامهی سبکهای دفاعی باند(1983) و مقیاس شفقت خود نف(2003) پاسخ دهند. نتایج آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که بین اضطراب، سبک های دفاعی و شفقت خود با شدت سردردهای میگرنی رابطه وجود دارد .(P < 0/01) همچنین نتایج نشان داد که اضطراب، سبکهای دفاعی و شفقت خود به ترتیب 19/0، 14/0 و 16/0 از شدت سردردهای میگرنی را پیشبینی می کنند.
پیش بینی مشکلات جنسی براساس ترس از صمیمیت و اهمال کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت متغیرهای تاثیرگذار بر مشکلات جنسی زوجین می تواند در قالب برنامههای پیشگیری و درمان مرتبط با این نوع مشکلات به کار بسته شود. هدف این پژوهش پیش بینی مشکلات جنسی بر اساس ترس از صمیمیت و اهمال کاری بود. بدین منظور تعداد 220 دانشجوی متاهل از دانشگاه های شهر تهران (130 زن، 90 مرد) در سال تحصیلی 1398 در این پژوهش شرکت کردند و مقیاس ترس از صمیمیت (دسکاتنر و ثلن، 1991)، مقیاس اهمال کاری ناب (استیل، 2010) و پرسشنامه وضعیت جنسی گلومبک ـ راست (گلومبک و راست، 1986) توسط آن ها تکمیل شد. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای ترس از صمیمیت و مشکلات جنسی و همچنین بین متغیرهای اهمال کاری و مشکلات جنسی رابطه مثبت معنادار وجود دارد که در سطح (01/0 ≥ p ) معنادار است. ضریب تعیین (درصد واریانس) در گام اول تحلیل رگرسیون 52/0 و در گام دوم، 56/0 به دست آمد که این مقادیر در سطح (01/0 ≥ p ) معنادار است. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که ترس از صمیمیت و اهمال کاری می توانند مشکلات جنسی را پیش بینی کنند و متغیر ترس از صمیمیت، نسبت به متغیر اهمال کاری، پیش بینی کننده قوی تری برای مشکلات جنسی است. بررسی این متغیرها در افراد می تواند به پیشگیری و درمان کارآمدتر مشکلات جنسی کمکی قابل توجه کند و رضایت زناشویی زوجین را ارتقا ببخشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر افکار خودکشی، خودنهان سازی و تنظیم شناختی هیجان در زنان دارای افکار خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر میزان افکار خودکشی، خودنهانسازی و تنظیم شناختی هیجان در زنان دارای افکار خودکشی بود. این پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام زنان دارای افکار خودکشی مراجعهکننده به مراکز جامع سلامت شهر اردبیل در سال 1398 بودند. 40 نفر از زنان جامعه مذکور به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش جایگزین شدند (هر گروه 20 نفر ). به منظور گردآوری دادهها از مقیا س ا فکا ر خو د کشی ( بک و ستیر، 1991 )، مقیاس خودنهانسازی ( لا ر سو ن و جا ستین ، 1990 ) و فر م کو تا ه پر سشنا مه تنظیم شنا ختی هیجا ن ( گا ر نفسکی و کرایج، 2006 ) استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره ( MANCOVA ) صورت گرفت. یافتهها نشان داد که درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش تأثیر معناداری بر کاهش خودنهانسازی و افکار خودکشی و افزایش تنظیم شناختی هیجان در زنان دارای افکار خودکشی دارد (001/0 P< ). این نتایج نشان میدهند که درمان پذیرش و تعهد احتمالا میتواند با بهبود تنظیم و ابراز هیجان در کاهش میزان افکار خودکشی موثر باشد
مقایسه مهارت حل مسئله و سطح عزت نفس کودکان در پیش دبستانی های کودک محور و معلم محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش مقایسه مهارت حل مسئله و سطح عزتنفس کودکان در پیشدبستانیهای کودکمحور و معلممحور بود. این مطالعه از نوع علیمقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان در حال تحصیل در پیشدبستانیهای منطقه 15 شهر تهران بودند. 50 کودک (25 نفر با آموزش کودکمحور و 25 نفر با آموزش معلممحور) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس مصاحبهی بالینی راهحلهای مختلف (شور و اسپیواک، 1988) و پرسشنامه عزتنفس کودکان (عزیزیمقدم، 1386) جمعآوری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج این بررسی نشان داد مهارت حل مسئله و زیرمؤلفههای آن (راهحلهای مرتبط، طبقات مرتبط و پاسخهای غیرمرتبط) و سطح عزتنفس و زیرمؤلفههای آن (عزتنفس اجتماعی و عزتنفس تحصیلی) کودکان در پیش دبستانیهای کودکمحور به طور معناداری بالاتر از پیشدبستانیهای معلممحور است (05/0 P< ). با توجه به تأثیر نوع آموزش مربی بر مهارت حل مسئله و سطح عزتنفس کودکان، اجرای آموزشهای مبتنی سبک کودکمحور میتواند جهت تعدیل ویژگیهای روانشناختی کودکان استفاده شود .
رابطه بین عاطفه آموزشگاهی و انگیزش تحصیلی حالتی با هدایت مسیر شغلی: نقش واسطه ای خودپنداره تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل علّی جهت بررسی رابطه عاطفه آموزشگاهی و انگیزش تحصیلی حالتی با هدایت مسیر شغلی با در نظر گرفتن نقش واسطه ای خودپنداره تحصیلی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود . جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دوره متوسطه اول شهر سنندج در سال تحصیلی 99-1398 بود. 284 نفر به شیوه نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبی بر حسب جنسیت و پایه تحصیلی وارد پژوهش شدند. برای جمعآوری دادههای مورد نیاز از پرسشنامه انگیزش تحصیلی حالتی (درخشان و همکاران، 1396)، پرسشنامه عاطفه آموزشگاهی (مک کوچ، 2003)، پرسشنامه خودپنداره تحصیلی (لی و همکاران، 2005) و پرسشنامه رشد مسیر شغلی فرم کوتاه ویرایش استرالیا (کرید و پاتون، 2004) استفاده شد. تحلیل دادهها با روش مدلسازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد عاطفه آموزشگاهی و انگیزش تحصیلی حالتی میتوانند به طور معناداری از طریق خودپنداره تحصیلی بر رشد مسیر شغلی تاثیرگذار باشند. با توجه به نتایج، میتوان راه رسیدن به رشد مسیر شغلی را در پرتوی توجه به عاطفه آموزشگاهی، انگیزش تحصیلی و خودپنداره تحصیلی برای دانشآموزان فراهم نمود.
پیش بینی شرم درونی شده نوجوانان بر اساس اضطراب اجتماعی، رابطه با والدین، عزت نفس و خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرم درونی شده هیجان منفی بسیار رنج آوری است که با احساس خواری، حقارت و بی ارزشی همراه است. این پژوهش با هدف پیش بینی شرم درونی شده نوجوانان بر اساس اضطراب اجتماعی، ارتباط با والدین، عزت نفس و خودکارآمدی انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر 15 تا 19سال شهر دهاقان که در سال تحصیلی 99-98 مشغول به تحصیل بودند و نمونه آماری شامل 270 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس شرم درونی شده کوک (1993)، مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1979)، مقیاس خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982)، پرسشنامه روابط والد فرزندی فاین (1983) و سیاهه اضطراب اجتماعی کانر(2000) بود. داده ها با استفاده از آزمون آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین اضطراب اجتماعی با شرم درونی شده در سطح 01/0 رابطه مثبت و معنادار و بین عزت نفس، رابطه با والدین و خودکارآمدی با شرم درونی شده رابطه منفی و معنادار وجود دارد(01/0> P ). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش بین در مجموع 33 درصد از تغییرات شرم درونی شده را تبیین می کنند. نتایج این پژوهش به شناسایی عوامل موثر بر شرم درونی شده کمک کرده و لزوم توجه بیشتر والدین و مسئولان را به این عوامل جهت کاهش رنج نوجوانان نشان می دهد.
مقایسه مزاج های عاطفی- هیجانی در زنان با و بدون اختلال میل/ برانگیختگی جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه مزاجهای عاطفی- هیجانی در زنان با و بدون اختلال میل/ برانگیختگی جنسی است. این پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسهای است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه زنان مراجعهکننده به ورزشگاههای سطح شهر رشت در سالهای 98-1397 بود. نمونه پژوهش شامل 65 زن دارای اختلال میل/ برانگیختگی جنسی و 85 زن بدون اختلال بود که به شکل هدفمند وارد پژوهش شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه علاقه و میل جنسی زنان (سیلز و همکاران، 2005)، مصاحبه بالینی براساس ملاکهای DSM-5 ، پرسشنامه ترکیبی مزاجهای عاطفی- هیجانی (لارا و همکاران، 2012) و پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ، 1979) استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که زنان دارای اختلال میل و برانگیختگی جنسی از لحاظ مزاج عاطفی از اضطراب، افسردگی، ادوارخویی، ملالت و تغییرپذیری بیشتر و سرحالی و هیجانزدگی کمتر و از لحاظ مزاجهای هیجانی از اراده، مقابله وکنترل کمتری در مقایسه با گروه بدون اختلال برخوردار هستند. اما بین دو گروه، در بیتفاوتی، وسواس، تحریکپذیری، بازداریزدایی و سرخوشی (مولفههای مزاج عاطفی) و خشم، بازداری و حساسیت (مولفههای مزاج هیجانی) تفاوتی دیده نشد. بر اساس این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که مزاجهای عاطفی- هیجانی میتواند در شکلگیری و تشدید اختلال میل و برانگیختگی جنسی زنان موثر باشد. این یافتهها میتواند به بحث در مورد آسیبشناسی، آموزش و درمان این زنان کمک کند.
مقایسه روابط ابژه ای، ذهنیت های طرحواره ای و آسیب دوران کودکی در افراد دارای نشانگان اختلال های شخصیت مرزی و شخصیت وسواسی- جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه ذهنیتهای طرحوارهای، آسیب دوران کودکی و روابط ابژهای در افراد دارای نشانگان اختلال شخصیت مرزی و شخصیت وسواسی- جبری بود. روش پژوهش علی مقایسهای و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره دولتی و خصوصی در شهر تهران در سال 1398 بود که از میان آنها براساس خط برش پرسشنامه چندمحوری میلون 90 نفر با نشانگان شخصیت مرزی و 90 نفر با نشانگان شخصیت وسواسی- جبری به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه چند محوری بالینی میلون (1983) (MCMI) ؛ پرسشنامه ذهنیتهای طرحوارهای لوبستال و همکاران (2010) (SMI) ؛ پرسشنامه آسیب کودکی برنستاین و همکاران (۱۹۹۴) (CTQ) و پرسشنامه روابط موضوعی و واقعیت آزمایی بل (1986) (BORRTI) بود. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس تحلیل شدند. افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت مرزی در مؤلفههای ذهنیت کودک عصبانی (05/0> P )، ذهنیت کودک تکانشی (01/0> P )، ذهنیت کودک بیانضباط (05/0> P )، ذهنیت خودبزرگمنش (01/0> P )، سوءاستفاده عاطفی (05/0> P )، غفلت عاطفی (01/0> P )، خودمحوری (05/0> P ) و دلبستگی ناایمن (01/0> P ) میانگین نمرههای بالاتری نسبت به افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت وسواسی- جبری کسب کردند. افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت وسواسی- جبری در مؤلفههای ذهنیت محافظ بیتفاوت (01/0> P )، ذهنیت والد تنبیهگر (05/0> P ) و ذهنیت والد پرتوقع (01/0> P ) و بیکفایتی اجتماعی (01/0> P ) میانگین نمرههای بالاتری افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت مرزی کسب کردند. براساس نتاج پژوهش حاضر، به نظر میرسد که روابط ابژهای، ذهنیتهای طرحوارهای و آسیبهای دوران کودکی در شکلگیری نشانگان اختلال شخصیت مرزی و شخصیت وسواسی- جبری نقش دارند.
پدیدارشناسی تغییرات هویت همسری مادران پس از تولد اولین فرزند از دیدگاه همسرشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات هویت همسری مادران پس از تولد اولین فرزند از دیدگاه همسرشان بود. برای دستیابی به این هدف از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. جامعه موردپژوهش، پدران ساکن شهر تهران بود که از تولد اولین فرزندشان حداقل یک سال و حداکثر هفت سال گذشته باشد. نمونهگیری به روش هدفمند انجام شد و ۱۲ نفر شامل بهعنوان نمونه انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته محققساخته و تحلیل دادهها با بهرهگیری از روش تحلیل مضمون صورت پذیرفت. درنهایت یافتههای پژوهش در قالب ۱۳ مضمون فرعی و ۳ مضمون اصلی به دست آمد. مضامین مستخرج عبارتاند از: تغییرات نقشی (کاهش حمایت عاطفی، افزایش حمایت عاطفی، کاهش حمایت ابزاری، افزایش حمایت ابزاری و کاهش حمایت اطلاعاتی)، تغییرات قواعدی (محوریت فرزند، ارتباط با خانوادههای اصلی و دوستان، گسترش انتظارات از همسر و افزایش توجه به خانواده) و تغییرات درونی (رشد شخصی، ویژگیهای رفتاری و شخصیتی، تنشهای درونی و نگرش و جهانبینی). نتایج بهدستآمده نشان داد گروهی از مشارکتکنندگان تغییر هویت همسری بانوانشان را بعد از تولد فرزند، مثبت و گروهی دیگر این تغییرات را منفی تلقی میکنند. به نظر میرسد کیفیت روابط زناشویی قبل از ورود فرزند، حمایتهای خانواده اصلی و مشارکت مرد در مسئولیتهای والدینی و امور منزل، از عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری هویت منسجم مادران در گذار به مرحله والدینی است.
ابعاد روانشناختی رابطه والد-کودک در همه گیری کووید-19: مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیدایش بیماری همه گیر کووید-19 علاوه بر تغییرات گسترده ای که در سطوح مختلف به همراه دارد به طور خاص نیز منجر به بروز تغییراتی در سطح خانواده شده و آثار قابل توجهی را در بسیاری از والدین و رابطه آنها با فرزندانشان در سراسر جهان به وجود آورده است؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی پیامدها ، ابعاد روانشناختی، عوامل خطر و عوامل محافظ در روابط والد-کودک طی بحران همه گیری کووید-19 است. روش این مطالعه مروری بر مطالعات انجام شده در این زمینه بود بدین صورت که یافتههای پژوهشی در پایگاههای اطلاعاتی پاپمد، اسپرینگر، اسکوپس، پروکوئست، ساینس دایرکت و گوگل اسکلار، با جستجوی کلیدواژههای کووید-19، تاثیرات روانشناختی، رابطه والد-کودک، مشکلات رفتاری-هیجانی، عوامل خطر و محافظ، قرنطینه و کودکان مورد بررسی قرار گرفت که در نهایت براساس معیارهای ورود از بین 58 مقاله مورد بررسی، 12 مقاله وارد پژوهش و نتایج طبقهبندی، خلاصه و گزارش شد . نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که بحران همه گیری آثار قابل توجهی بر کودکان، والدین و نیز نوع رابطه والدین با فرزندانشان داشته و به دنبال افزایش استرس وارد شده بر والدین، احتمال فرسودگی آنها و کودک آزاری افزایش یافته است. در مقابل برخورداری والدین از مهارت های همدلی و خودکارآمدی از عواملی هستند که می توانند در این شرایط رابطه والد-کودک را بهبود بخشند. لذا با توجه به پیامد های اجتناب ناپذیر کووید-19 بر سبک زندگی، سلامت روانشناختی و رابطه والد-کودک؛ طراحی و برنامه ریزی راهبرد های مداخله ای و حمایتی و شناخت بهتر نیاز های روانشناختی خانواده و کودکان در جهت آگاهی بخشی و بهبود روابط والدین با کودکان خود در جهت کاهش آثار منفی و افزایش اثرات مثبت توصیه می شود.
مروری اجمالی بر ارتباط تجربه بدرفتاری در دوران کودکی و خودجرحی بدون هدف خودکشی در نوجوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دو دهۀ گذشته، اهمیت بالینی و پژوهش پیرامون خود جرحی بدون هدف خودکشی بهعنوان تخریب مستقیم و تعمدی بافتهای بدن که فاقد هدف و یا نیت خودکشی است روندی افزایشی داشته است. پژوهشها حاکی از شیوع بالای این رفتار در دورۀ نوجوانی است، رفتاری که به عنوان یک راهبرد جبرانی جهت مقابله با و مدیریت هیجانات منفی شدید مفهومپردازی میشود. آنچه دورۀ نوجوانی را کانون مطالعات این رفتار قرار میدهد تحولات جسمانی و روانشناختی در این دوره است که خود به عنوان عوامل پریشانیزا عمل میکنند، حال آنکه میزان این پریشانی میتواند متاثر از تاریخچۀ فرد نیز باشد. تعاملات اولیه با والدین و تجارب تحولی به عنوان عواملی معرفی شدهاند که بیشترین نقش را در پیشبینی رفتار خودجرحی در میان نوجوانان دارند. نوشتار حاضر با تاکید بر نظریههای تبیینی و کارکردی مروری اجمالی بر ارتباط تجربۀ بدرفتاری در دوران کودکی و رفتار خودجرحی از منظر مطالعات اخیر است. در پایان جستجویی پیرامون مطالعات داخلی انجام شد لیکن علیرغم شیوع چهار الی پنج درصدی در میان جامعۀ نوجوانان ایرانی، گویا مطالعۀ این رفتار از منظر پژوهشگران داخلی پنهان مانده است.
مصاحبه صورت بندی فرهنگی: نقش فرهنگ در آسیب شناسی روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ، به عنوان مجموعهای از باورها، ارزشها، قوانین و آداب و رسوم که بر تمام ابعاد زندگی انسان اثرگذار است، میتواند در فرآیند شکلگیری آسیبشناسی روانی و اختلالات روانشناختی نقش مهمی ایفا کند. هدف از این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است، بررسی نقش فرهنگ در بروز و ظهور رفتارهای نابهنجار و آسیبشناسی روانی، با تاکید بر نقش مصاحبه صورتبندی فرهنگی است. با وجود جنبههای کاربردی بالینی و پژوهشی این مصاحبه، محدودیتها و نقدهایی نیز در مورد آن مطرح شده است. بنابراین، استفاده از این ابزار در فرآیند ارزیابی و تشخیص بالینی، علاوه بر نکات مثبت، نیازمند در نظر گرفتن محدودیتها و نقدهای وارد شده بر آن و انجام پژوهشهای بیشتر در انواع فرهنگها و جوامع متخصصان بالینی (نه فقط جامعه روانپزشکان) در خصوص کارایی این مصاحبه است.