مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش های مربوط به خواب در افراد با نشانه های وسواس- اجبار اندک و پراکنده است، اما ادبیات پژوهشی در حال رشدی وجود دارد که نشان می دهد نشانه های وسواس- اجبار اغلب با اختلالات خواب مرتبط است. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش باورهای وسواسیِ مسئولیت پذیری، کمال زدگی و اهمیت دادن به افکار در کیفیت خواب بود. بدین منظور نمونه ای 200 نفره از دانشجویان دانشگاه های شهر تهران به صورت در دسترس انتخاب گردید. جهت گردآوری داده ها از دو پرسشنامه باورهای وسواسی (2005) و پرسشنامه کیفیت خواب پیتسبورگ (1989) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین باورهای وسواسیِ مسئولیت پذیری، کمال زدگی و اهمیت دادن به افکار و کیفیت خواب رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، باورهای وسواسی، کیفیت خواب را پیش بینی می کنند (05/0 p< ) . بعلاوه، در بین باورهای وسواسی، اهمیت دادن به افکار قوی ترین پیش بین کیفیت خواب است. با توجه به این یافته ها و نقش بهداشت خواب در بروز و درمان نشانه های وسواس- اجبار توجه همزمان به باورهای وسواسی و کیفیت خواب در افراد با نشانه های اختلال وسواس- اجبار به درمانگران توصیه می شود.
پیش بینی سبک های دلبستگی بزرگسالی از طریق تجارب سوءرفتار در کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین عوامل محیطی در شکل گیری دلبستگی، تجربه های دوران کودکی به ویژه تجربه سوء رفتار کودکی است. این مطالعه با هدف تعیین نقش تجربه های سوء رفتار دوره کودکی در شکل دهی ابعاد دلبستگی در بزرگسالی انجام شد. این پژوهش توصیفی – تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش همه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه در سال 1394 بودند. در مجموع 385 دانشجو با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. همه آنان پرسشنامه خودگزارشی کودک آزاری (محمدخانی و همکاران، 2003) و پرسشنامه سبک های دلبستگی ( وان آودن هاون و همکاران، 2003) را تکمیل کردند. داده ها با روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند، بین سوء رفتار جسمی، عاطفی، جنسی و غفلت با دلبستگی ایمن رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بین سوء رفتار عاطفی با دلبستگی اشتغال خاطر و هراسان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین سوء رفتار جسمی و جنسی با دلبستگی اجتنابی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. سوء رفتار غفلت با دلبستگی های ناایمن (اشتغال خاطر، هراسان و اجتنابی) ارتباط معنی داری ندارد. همچنین تجربه های سوء رفتار کودکی به طور معناداری توانستند 15 درصد از تغییرات دلبستگی ایمن، 6/8 درصد از تغییرات دلبستگی اشتغال خاطر، 6/1 درصد از تغییرات دلبستگی هراسان و 5/5 درصد از تغییرات دلبستگی اجتنابی را پیش بینی کنند (01/0 ≥ p ). با توجه به نتایج این پژوهش مشاوران و درمانگران باید به این متغیرها توجه کرده و بر اساس آنها برنامه های مناسبی برای ایجاد دلبستگی ایمن و جلوگیری از شکل گیری ابعاد دلبستگی ناایمن طراحی کنند.
اثر توانبخشی شناختی بر بهبود نقائص توجهی در بیماران مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر توانبخشی شناختی بر بهبود نقائص توجهی در بیماران مبتلا به اختلال بیش فعالی بود که بر مبنای روش شبه تجربی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی مراجعه کنندگان با تشخیص اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی دارای پرونده فعال در بیمارستان روان پزشکی روزبه تهران (1396-1397) بود که به صورت نمونه گیری در دسترس و هدفمند و ملاک ورود و خروج تعداد 30 به طور غیرتصادفی انتخاب و در دو گروه کنترل و گواه قرار گرفتند. آزمودنی ها، قبل و بعد از شروع مداخله که شامل آزمون کامپیوتری استروپ (1935) و آزمون عملکرد مداوم (رازولد و همکاران، 1956) بود، توسط آزمون ساخت دنباله (باتری،1994) و پرسشنامه کانون توجه (وودی، چامبلس و گلاس، 1997 نقل از خیر و همکاران، 1387) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج پژوهش بیان کرد که توانبخشی شناختی بر بهبود نقائص توجهی، توجه انتخابی، توجه مداوم، توجه تقسیم شده در بیماران مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی اثر دارد
اثر بخشی آموزش خود شفقتی بر بهزیستی روان شناختی و نشخوار فکری در مادران دارای دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خود شفقتی بر بهزیستی روان شناختی و نشخوار فکری در مادران دارای دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص انجام گرفت. 30 نفر از مادران دارای دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص به صورت در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین گشتند. پرسشنامه بهزیستی روان شناختی و نشخوار فکری به عنوان پیش آزمون اجرا شد. سپس مادران 8 جلسه در برنامه آموزش خود شفقتی شرکت کردند. مجدداً همان پرسشنامه ها به صورت پس آزمون برای همه افراد به اجرا در آمد. مقادیر پیش آزمون و پس آزمون با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها نشان دهنده افزایش معنادار نمرات بهزیستی روان شناختی و کاهش معنادار نمرات نشخوار فکری در مادران بود. این یافته ها اثربخشی آموزش خود شفقتی بر بهزیستی روان شناختی و کاهش نشخوار فکری در مادران دارای دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص را مورد تأیید قرار می دهد
مقایسه خستگی از شفقت، پریشانی روان شناحتی و مهارت های ذهن آگاهی در بین مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی و مادران کودکان غیرمبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بروز بیماری های جسمی حاد و مزمن در فرزندان باعث آسیب به سلامت روانی والدین و به خصوص مادران می شود. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف مقایسه خستگی از شفقت، پریشانی روان شناختی و مهارت های ذهن آگاهی در بین مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی و مادران کودکان غیرمبتلا انجام گرفت. روش این پژوهش، علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی و مادران کودکان غیرمبتلا در شهر تهران در سال 1396 بود . حجم نمونه شامل 100 مادر دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی و 100 مادر دارای کودک غیرمبتلا بود که به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه کیفیت زندگی حرفه ای (استام، ۲۰۰۵)، پرسشنامه پریشانی روان شناختی (کسلر و همکاران، 2002) و پرسشنامه مهارت های ذهن آگاهی (بایر، اسمیت، و آلن، 2004) بود. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش با استفاده تحلیل واریانس چندمتغیری صورت گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین خستگی از شفقت، پریشانی روان شناختی و مهارت های ذهن آگاهی در مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی و مادران کودکان غیرمبتلا تفاوت معنادار وجود دارد( p<0/0001 ). بدین صورت که مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی از میزان خستگی از شفقت و پریشانی روان شناختی بالاتر و ذهن آگاهی پایین تری نسبت به مادران کودکان غیرمبتلا برخوردار هستند. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی به دلیل درگیری درمانی و روان شناختی با بیماری فرزند خود، دارای خستگی از شفقت و پریشانی روان شناختی بالا و ذهن آگاهی پایینی هستند که لازم است برای بهبود این مولفه ها، از درمان های مرتبط با این مولفه ها نظیر درمان ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد استفاده شود.
تأثیر گروه درمانی فعال سازی رفتاری بر راهبردهای تنظیم هیجان و افکار خودکشی دانش آموزان دختر با اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر گروه درمانی فعال سازی رفتاری بر راهبردهای تنظیم هیجان و افکار خودکشی دانش آموزان دختر با اختلال افسردگی اساسی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمام دانش آموزان دختر پایه سوم دوره متوسطه دوم شهر شیراز در در نیم سال اول تحصیلی 98-1397 تشکیل دادند که 30 نفر از آنها پس از تشخیص اختلال افسردگی اساسی و سپس مص احبه بالینی، به عنوان نمونهٌ پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای دوبار) برنامه گروه درمانی فعال سازی رفتاری را دریافت کردند؛ گروه کنترل در به مدت دوماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه های راهبردهای تنظیم هیجان گراس و جان (2003) و افکار خودکشی بک ( 1979 ) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت معناداری در بین میانگین نمرات مؤلفه های راهبردهای تنظیم هیجانی شامل ارزیابی مجددشناختی و فرونشانی و افکارخودکشی وجود دارد (01/0 P< ). به عبارت دیگر می توان گفت که، گروه درمانی فعال سازی رفتاری بر بهبود راهبردهای تنظیم هیجانی و کاهش افکارخودکشی دانش آموزا ن دختر با اختلال افسردگی اساسی تأثیر دارد.
تأثیر آموزش مهارت حل مسئله بر میزان خلاقیت و انگیزش پیشرفت دانش آموزان دختر پایه دوم دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت حل مسئله بر میزان خلاقیت و انگیزش پیشرفت دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم دوره دوم متوسطه شهر مشهد در نیم سال تحصیلی اول 98-1397 تشکیل دادند که از این بین 30 نفر با توجه به ارزیابی های اولیه و به صورت هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، برنامه آموزش گروهی مهارت حل مسئله را در 8 جلسه 90دقیقه ای در هر هفته یک جلسه دریافت کردند؛ گروه کنترل به مدت دو ماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های خلاقیت (عابدی، 1372) و انگیزش پیشرفت هرمنس (1972) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش در متغیرهای خلاقیت و انگیزش پیشرفت، تفاوت معناداری وجود دارد ( 001/0 P< ). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت، آموزش مهارت حل مسئله بر افزایش میزان خلاقیت و انگیزش پیشرفت دانش آموزان دختر تأثیر دارد.
مقایسه قضاوت اجتماعی، کمک طلبی و مقبولیت اجتماعی در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری خاص خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور مقایسه قضاوت اجتماعی، کمک طلبی و مقبولیت اجتماعی در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری خاص خواندن انجام شد. روش پژوهش علّی-مقایسه ای از نوع پس رویدادی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص خواندن مقطع ابتدایی شهر رشت در نیمه اول سال تحصیلی 1397-1398 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 60 نفر (30 نفر با اختلال یادگیری خاص خواندن و 30 نفر بدون اختلال یادگیری) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس قضاوت اجتماعی، پرسشنامه کمک طلبی و پرسشنامه مقبولیت اجتماعی کودکان استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره( MANOVA ) با بهره گیری نرم افزارآماری SPSS 20 انجام شد. یافته ها نشان داد قضاوت اجتماعی، کمک طلبی و مقبولیت اجتماعی در بین دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری خاص خواندن تفاوت معنی داری وجود دارد(01/0 p< ). به طوری که دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص خواندن در هر سه متغیر نمرات پایینی در مقایسه با دانش آموزان بدون اختلال یادگیری دریافت کردند. این نتیجه تلویحات مهمی در زمینه آموزش و ارتقای بهداشت روانی دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری دارد.
نقش خود شفقت ورزی و انعطاف پذیری روان شناختی در پیش بینی فرسودگی شغلی پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسودگی شغلی در میان پرستاران یک مسئله جدی است که سلامتی خود و بیماران را تهدید می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش خود شفقت ورزی و انعطاف پذیری روان شناختی در پیش بینی فرسودگی شغلی پرستاران انجام شد. این پژوهش با توجه به هدف، کاربردی و روش اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی پرستاران شاغل در بیمارستان های دولتی شهر تهران در سال 1397 تشکیل دادند. تعداد 150 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه پذیرش و عمل نسخه دوم ( AAQ-II )، مقیاس شفقت ورزی به خود ( SCS ) و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش ( MBI ) استفاده شد. نتایج با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد بین انعطاف پذیری روان شناختی و خود شفقت ورزی با فرسودگی شغلی رابطه معناداری وجود دارد؛ و 23 درصد از واریانس متغیر فرسودگی شغلی به وسیله ی انعطاف پذیری روان شناختی و خود شفقت ورزی قابل پیش بینی است. با توجه به یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که مداخلات روان شناختی و آموزشی مبتنی بر ارتقاء خود شفقت ورزی و انعطاف پذیری روان شناختی به منظور کاهش فرسودگی شغلی پرستاران توسط مراکز مربوطه برگزار شود.
رابطه انسجام خانواده و توانایی حل مسئله با نگرش به رفتارهای بزهکارانه در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه انسجام خانواده و توانایی حل مسئله با نگرش به رفتارهای بزهکارانه در نوجوانان دختر انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه ای به حجم 250 نفر از دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه منطقه 17 تهران بر اساس جدول کرجسی و مورگان از بین جامعه 2500 نفری در سال تحصیلی 97-1396 به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه نگرش به رفتارهای بزهکارانه فضلی (1389)، مقیاس انسجام سازمان یافته خانواده فیشر و همکاران (1992) و پرسشنامه حل مسئله هپنر (1988) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که نگرش به رفتارهای بزهکارانه با انسجام خانواده (327/0- r= )، توانایی حل مسئله (372/0- r= )، اعتماد در حل مسئله (263/0- r= )، اشتیاق در حل مسئله (366/0- r= ) و کنترل شخصی در حل مسئله (145/0- r= )، همبستگی منفی و معنادار دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش بین 21/0 از واریانس نگرش به رفتارهای بزهکارانه را پیش بینی می کنند. از مجموع یافته ها می توان اینگونه نتیجه گرفت که انسجام خانواده و توانایی حل مسئله از جمله عوامل موثر بر کاهش نگرش به رفتارهای بزهکارانه در نوجوانان دختر است. در مجموع نتایج این مطالعه از اهمیت توانایی های حل مسئله در کاهش نگرش نوجوانان دختر به رفتارهای بزهکارانه حمایت می کند. با استناد به این نتایج و اهمیت کاهش بزهکاری در دختران، پیشنهاد می شود که توانایی های حل مسئله و مهارت های مقابله ای کارآمد به نوجوانان آموزش داده شود.
اثربخشی آموزش روش حل تعارض میلر بر دلزدگی زناشویی و شادکامی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش حل تعارض میلر بر شادکامی و دلزدگی زوجین دارای مشکلات زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش افراد مراجعه کننده به مرکز مشاوره فرهنگسرای قم بود که با استفاده از نمونه گیری در دسترس 20 زوج به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 زوج) و کنترل (10 زوج) جایگزین شدند. پروتکل آموزشی میلر، برای گروه آزمایش در 7 جلسه به مدت 7 هفته اجرا شد و گروه کنترل در این مدت هیج درمان روان شناختی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس دلزدگی پاینز و پرسشنامه شادکامی آرجیل و لو استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس انجام پذیرفت. یافته ها نشان داد که آموزش حل تعارض به روش میلر باعث افزایش شادکامی زوجین (01/0 P< ) و کاهش دلزدگی آنان (01/0 P< ) شد. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که به کارگیری برنامه آموزش حل تعارض میلر در افزایش شادکامی و کاهش دلزدگی زوحین تاثیر دارد.
واکنش های شناختی دختران با نشانگان شکست عشقی: یک مطالعه ی پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانگان شکست عشقی، مجموعه علائمی است که پس از پایان یک رابطه ی عاطفی به وجود می آید و عملکرد فرد را در حوزه های مختلف مورد تاثیر منفی خود قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف تبیین واکنش های شناختی دختران با نشانگان شکست عشقی ساکن خوابگاه انجام شد. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی، انتخاب گردید. جامعه پژوهش را کلیه دختران دانشجوی خوابگاهی دانشگاه تهران که در سال 1397 تجربه ی شکست عشقی داشتند، تشکیل دادند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند، دختران ساکن یکی از خوابگاه های دانشجویی دانشگاه تهران طی یک فراخوان انتخاب شدند. نمونه گیری، تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 14 نفر انتخاب و با مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد مطالعه قرار گرفتند. تحلیل داده ها از طریق روش کلایزی انجام شد. نتایج منجر به تولید 2 مضمون اصلی، 9 مضمون فرعی و 38 مفهوم اولیه گردید. مضمون اصلی نخست «واکنش های سازگارانه ی شناختی» بود که مضمون های فرعی (1- افکار دفاعی مثبت، 2-تصمیم گیری سازگارانه، 3-رشد و بالندگی شناختی) را در بر می گرفت. مضمون اصلی دوم، «واکنش های ناسازگارانه ی شناختی» شامل مضمون های فرعی (1-گم گشتگی، 2-تصمیم گیری غیرسازشی، 3-چانه زنی، 4-تغییر باورها، 5-تحریفات شناختی، 6- نشخوار فکری) بود. نتایج نشان دهنده واکنش های متنوع در مشارکت کنندگان بود. حمایت های محیطی و روانشناختی، بینش فردی و تیپ شخصیتی در کیفیت واکنش ها موثر بود و افردی که خودآگاهی و استقلال بالاتری داشتند تاثیرات محدودتری را از این آسیب کسب کرده بودند.
مرور نظام مند و فراتحلیل کیفی نقش استرس در سبب شناسی دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استرس روان شناختی در بسیاری از بیماری های مزمن شایع است و شواهد قابل ملاحظه ای حاکی از نقش آن به عنوان یک عامل خطر آفرین جدی در سبب شناسی و سیر بیماری دیابت است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف مرور نظام مند و فراتحلیل کیفی نقش استرس در سبب شناسی دیابت نوع یک و دو انجام شد. جامعه پژوهش در این فراتحلیل کیفی و مرور سیستماتیک تمامی مقالات و پایان نامه ها مرتبط با کلید واژه ها و در راستای اهدف پژوهش بود. جستجو در پایگاه های اطلاعاتی ( ERIC ، MEDLINE ، PubMed ، ProQuest ، SAGE ، Science Direct ، Springer ، مگیران، نورمگز و اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی) بین سال های 2010 تا 19 20 با کلید واژه های استرس، دیابت نوع یک و دو و همچنین جستجو بر اساس میزان استنادات مقالات پژوهشگران بنام این حوزه انجام شد. کلیه پژوهش هایی که در این پژوهش مورد واکاوی و ارزیابی قرار گرفتند درمجموع 35 پژوهش بود که دراین بین 32 پژوهش (28/ 94 درصد) مقاله و دو پژوهش (71/5 درصد) نیز پایان نامه بودند. یافته های پژوهش نشان داد که 57/68 درصد از پزوهش های انجام شده در بازه ی زمانی 2019-2016 انجام شده است. نتایج حاصل از فراتحلیل حاضر حاکی از آن بود که استرس و دیابت از طریق سیستم های شناختی، رفتاری، فیزیولوژیکی و زیست- شیمیایی با یکدیگر در تعامل بوده اند و می توانند تعامل دوطرفه داشته باشند. استرس می تواند با تاثیر بر خود تنظیم گری و خود کنترلی باعث نوسان در کنترل رفتارهای مرتبط با خوردن و رژیم خوراکی در بیماران مبتلا به دیابت شود که نتیجه آن عدم کنترل قند خون و تشدید مشکلات جسمی و روانی در این بیماران است. همچنین، استرس می تواند با بی نظمی در خواب، عدم تحرک و پرخوری به تشدید مشکلات بیماران دیابتی منجر شود. در واقع رابطه بین استرس و دیابت یک رابطه دوسویه است که هر کدام می توانند باعث دیگری شده و کنترل اوضاع را از دست بیمار خارج کرده و آسیب های مخرب جسمی و روانی در پی داشته باشند. یافته های به دست از پژوهش حاضر می تواند در بحث آموزش و طراحی پروتکل های درمانی مناسب جهت کاهش پیامدهای منفی بیماری دیابت، این فرصت را در اختیار روان شناسان، مشاوران و متخصصین سلامت روان آن ها قرار می دهد تا انتخاب های بیشتری برای درمان انواع مختلف اختلال های شناختی و روان شناختی این بیماران در اختیار داشته باشند.
عوامل تأثیرگذار بر اعتماد گزینشی کودکان به گفته های دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان از تولد تا بزرگسالی به صورت اجتماعی زندگی می کنند و یادگیری بخش اصلی زندگی آن ها است. بدون یادگیری، آن ها دانش لازم برای زندگی را کسب نمی کنند. اما دوران کودکی برای به دست آوردن حجم انبوهی از اطلاعات و مهارت های پیش نیاز برای زندگی در این جهان به عنوان یک بزرگسال، فرصت محدودی است و کودکان نمی توانند همه اطلاعات لازم را به وسیله تجربه شخصی در طول کودکی به دست آورند. بنابراین نیازمند آموختن از گفته های دیگران، مخصوصاً بزرگسالان هستند. اما مسئله آن است که همه افراد در دسترس دانش کافی را ندارند و ممکن است اطلاعات غلط بدهند و یا از عمد، کودک را فریب دهند. بنابراین کودکان نمی توانند بی مهابانه به هر کس اعتماد کنند و گفته های هر کسی را بدون بررسی بپذیرند. در این مقاله با بررسی پژوهش های گذشته، توضیح داده می شود که کودکان به طور گزینشی اعتماد می کنند و پس از آن چهارده عاملی که بر اعتماد گزینشی کودکان اثرگذار هستند ذکر شده است. در آخر، به عنوان نتیجه گیری بیان شده است که اعتماد کودکان ثابت نیست و لحظه به لحظه با دریافت اطلاعات جدید در مورد خبردهنده های مختلف به روزرسانی می شود.
مروری نظری بر مفهوم اضطراب و نقش آن در تنظیم هیجان از منظر روانکاوی از زمان فروید تا به امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانایی تنظیم هیجان و مدیریت اضطراب تنها به واسطه تجربه ی رابطه ی صمیمانه نوزاد با سوژه دلبستگی ای که به لحاظ هیجانی با او هماهنگ است در کودک محقق می گردد، این ظرفیت برای تحول اجتماعی، هیجانی، شناختی و عصب زیست شناختی کودک حائز اهمیت بوده و همچنین ظرفیت کودک برای مقابله با اضطراب میزان موفقیت وی در روابط آتی را پیش بینی می کند. بنابراین مروری نظری بر این مفهوم به منظور شناخت عمیق تر این سازه حائز اهمیت است.در این مقاله برداشت روانکاوان از اضطراب ، از زمان فروید تا کنون، یعنی زمانی که دنیای عصب شناسی بصیرت جدیدی در مورد فرمول بندی های روانکاوی فراهم آورده است، عنوان شده است.