مقالات
حوزه های تخصصی:
به یاد می آورم که یکی از دوستان از بنده در نگارش مقاله ای در زمینه تصویر بدنی[1] کمک خواست. در روش مقاله چند محدودیت عمده دیده می شد و نگارش ضعیف بود. یافته های آن مطالعه چیزی بود و نتیجه گیری ها چیز دیگری. قبل از این که پیشنهادهایم را به ایشان بگویم، پرسشی کردم که خیلی مورد استقبال ایشان نبود. سوال این بود: « هدف شما از انجام این پژوهش چه بوده ؟» ایشان کمی صبر کردند و با لبخندی آغشته به طعنه و تعجب فرمودند: « چاپ مقاله دیگه!» انگیزه دانشجویان روان شناسی در نگارش مقاله موضوعی جالب توجه است، اما هدف این نوشتار بررسی این موضوع نیست. هدف از این نوشتار، بررسی چگونگی برخورد با یافته های پژوهش است. دو دیدگاه رقیب در اینجا مورد بررسی قرار می گیرند. دیدگاه اول را «گزارش واقعیت» و دیدگاه دوم را «تحقق رویا""نامیده ام
نقد روان تحلیل گری در ادبیات : از جنون نبوغ تا تولد مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با نگاهی گذرا به بررسی سه دوره نقد روان تحلیلی قبل از ژاک لاکان می پردازد. دوره اول با پرچم داری زیگموند فروید، بنیانگذار روان کاوی، آغاز می شود و اثر هنری را نوعی مکانیسم والایش در نظر می گیرد که در آن تکانه ها و آرزوهای ممنوع و سرکوب شده ضمیر ناخودآگاه به گونه ای مبدل و بدیع در اثر ادبی نمایان می شود و اثر هنری هنرمند راهی است که هم او را از قطع ارتباط با واقعیت نجات می دهد و در همان حال، از دریافت درمان واقعی باز می دارد. دوره دوم یا نقد متن محورکه بین سال های 1940 تا 1950 تحت تاثیر نقد نو شکل گرفت معنا را نه در ذهن مولف بلکه در خود متن جست و جو می کند و وجود یک معنای معین را در متن رد می نماید. دوره سوم یا نقد مخاطب محور از دهه 1970 به بعد مطرح گردید. این رویکرد در محور نویسنده- متن – خواننده تاکید ویژه ای بر جایگاه خواننده دارد و معنا را در ارتباط دوجانبه مخاطب و متن جست و جو می کند و معانی متعدد را نتیجه گوناگونی نحوه تعامل خوانندگان با متنی یکسان در نظر می گیرد.
نقش خودمهارگری در نحوه پاسخدهی به استرس ناشی از سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش فزاینده سرطان سینه در میان زنان و اثرات روان شناختی ناشی از اطلاع به ابتلا، شدت بدخیمی، و دورنمای بدخیم آن، یکی از مهم ترین شاخص های زنانگی می تواند استرس بالایی را در بیمار رقم بزند. در این پژوهش 116 نفر (85 بیمار مبتلا به سرطان سینه – 31 فرد سالم) مورد بررسی قرار گرفتند. برای این مطالعه آینده نگر مقیاس خودمهارگری، استرس ادراک شده (PSS)، و سلامت عمومی (GHQ) بکار گرفته شد. نتایج و یافته ها نشان داد فرآیند خودمهارگری نقش تعدیل کننده ی در ارتباط بین استرس ناشی از سرطان سینه و شاخص های سلامت روان دارد. در پایان این یافته ها بر مبنای اهمیت خودمهارگری در سلامت مورد بحث قرار گرفتند.
رابطه بین کنش وری خانواده و تست ترسیم خانواده در کودکان پایه اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر جهت مقایسه نتایج آزمون ترسیم خانواده کودکان 7 ساله با توجه به کارآمدی و یا ناکارآمدی ویژگی های خانواده صورت گرفته است. به این منظور 60 دانش آموز دختر و پسر در پایه اول ابتدایی تست ترسیم خانواده را انجام دادند و یکی از والدین ایشان پرسشنامه کنش وری خانواده را تکمیل نمودند. نتایج پژوهش نشان داد که بین حل مساله با میزان گستردگی و ناحیه ترسیم در کاغذ رابطه منفی معنادار؛ بین مشارکت عاطفی و نقش ها با ارزنده سازی رابطه مثبت معنادار؛ بین کنترل رفتاری و رسم آدمک پرخاشگر رابطه مثبت معنادار وجود دارد.
بررسی رابطه سبک های دلبستگی با ابراز وجود در دانشجویان دانشگاههای کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رضایت از زندگی بیانگر نگرش مثبت فرد نسبت به جهانی است که در آن زندگی می کند و در واقع همان احساس خشنودی است. رضایت از زندگی به متغیرهای متفاوتی بستگی دارد که یک سوی این نیازها به حکومت، سوی دیگر آن به جامعه و در نهایت به خود شخص بر می گردد. مسئله اصلی این
مقایسه زمان عکس العمل و تعادل در کودکان اوتیسم و طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه مقایسه زمان عکس العمل و تعادل در کودکان اوتیسم و طبیعی بود. تحقیق حاضر از نوع علّی - مقایسه ای بود. جامعه آماری، کلیه پسران سنین بین 8 تا 10 ساله اوتیسم و عادی شهر قزوین بودند. 15 کودک مبتلا به بیماری اوتیسم به صورت داوطلبانه و هدفمند، و در مقابل، تعداد 15 کودک سالم و همسان با گروه اوتیسم (از لحاظ متغیرهایی همچون سن، شاخص توده بدنی، اختلالات نافذ رشدی، آزمون های ثبت حسی برای سنجش نیمرخ حسی، عدم وجود اختلالات ارتوپدیک و قلبی تنفسی، عدم بروز حمله ی تشنج در دو سال اخیر و عدم مصرف دارو با عوارض حرکتی) به صورت تصادفی انتخاب شدند. از ابزار سنجش زمان واکنش برای ارزیابی زمان عکس العمل و از دستگاه بایودکس برای سنجش تعادل گروه ها استفاده شد. برای تعیین طبیعی بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف استفاده شد. پس از اطمینان از عدم معنی داری در بین گروه ها، از آزمون t مستقل جهت بررسی تفاوت های بین گروهی استفاده شد. نتایج نشان داد در سطح دشواری تکلیف تعادلی، گروه کودکان اوتیسم عملکرد ضعیف تری را در هر سه شاخص تعادلی (تعادل کلی، تعادل طرفی، تعادل قدامی طرفی) از خود نشان دادند (به ترتیب 001/0P=، 03/0P=، 001/0P=) در حالی که مقایسه سه شاخص تعادلی در سطح بی ثباتی کم، بین دو گروه تفاوت آماری معنی داری را نشان نداد. مضافا اینکه، در آزمون زمان واکنش ساده و انتخابی دیداری، گروه اوتیسم عملکرد ضعیف تری داشتند (001/0P=). مشخص شد در تکالیفی که مستلزم عملکرد تعادلی بالاتری هستند افراد مبتلا به اوتیسم دچار اشکال بوده و همین طور زمان عکس العمل آنها در قیاس با همقطارانشان ضعیف تراست که می بایست تمهیداتی در این خصوص برای مبتلایان درنظر گرفته شود.
بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین تحمل ناپذیری بلاتکلیفی با نگرانی انجام گرفته است. تعداد 254 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران (114 زن، 140 مرد) در این پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندگان مقیاس تحمل ناپذیری بلاتکلیفی فرم کوتاه (IU-12)، پرسشنامه حالت نگرانی پن (PSWQ-16) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان فرم کوتاه (CERQ-18) را تکمیل نمودند. نتایج پژوهش نشان داد که بین تحمل ناپذیری بلاتکلیفی و راهبردهای انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان به ترتیب رابطه منفی و مثبت وجود دارد. همچنین، نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین تحمل ناپذیری بلاتکلیفی با نگرانی در این پژوهش تأیید شد. یافته ها نشان می دهند که بین نگرانی و تحمل ناپذیری بلاتکلیفی رابطه خطی ساده برقرار نبوده و راهبردهای انطباقی و غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان می توانند بر این رابطه تأثیر بگذارند.
بررسی نحوه سازمان یافتگی هویت مدرن و مذهبی و رابطه آن با بهزیستی در دانشجویان دانشگاه تهران: تحلیل سازمان یافتگی خود مبتنی بر اصل های معرفت شناختی باکوبزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه بررسی نحوه ی سازمان یافتگی هویت دینی و مدرن در نسل جوان و رابطه آن با بهزیستی است. روش: تعداد360 دانشجو دانشگاه تهران (180 دانشجو پسر، 180 دانشجو دختر) در این پژوهش شرکت و پرسشنامه های هویت مدرن (حاتمی، 1390)، پرسشنامه هویت مذهبی (رحیمی نژاد و احمدی، 1374)، پرسشنامه سبک هویت (ISIG33، بزونسکی، 1992) و پرسشنامه بهزیستی ( دنیر و همکاران، 1985) را تکمیل کردند. از ضریب همبستگی برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد بین هویت مذهبی و مدرن جوانان در سطح (01/. ) رابطه منفی وجود دارد. بین هویت مدرن و سبک اطلاعاتی در سطح (05/.) و همچنین هویت مذهبی و سبک هنجاری در سطح (01/. ) رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بهزیستی با هویت هنجاری رابطه مثبت معنی دار و با هویت اطلاعاتی و اجتنابی و همچنین سبک های هویت (هویت مدرن و هویت مذهبی) فاقد رابطه معنی دار بود. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن بود که سبک هویت مدرن و مذهبی هر دو سازمان یافتگی مستقل، سازگار و یگانه دارند که می توان از آن با عنوان هویت یکپارچه نام برد. تفاوت های هویت مدرن و مذهبی در پویایی درونی بیشتر مدرن به نسبت هویت مذهبی است و این پویایی بیش از آنکه در سطح ساختار هویت باشد در سطح محتوای آن است و در نهایت بهزیستی با نحوه مواجهه دانشجویان با اطلاعات مربوط به هویت و نه با محتوای هویت در ارتباط بود.
نقش خودکارآمدی و هراس اجتماعی در پیش بینی وابستگی به اینترنت در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال اعتیاد اینترنتی جلب توجه فزاینده ای در رسانه های عمومی و در میان پژوهشگران داشته، به عنوان مقوله ای از اعتیاد رفتاری مفهوم سازی شده و معیارهای تشخیصی مختلفی برای آن پیشنهاد گردیده است. هرچند، توافقی درباره درستی تشخیص اختلال اعتیاد اینترنتی وجود ندارد، اولین نگرانی درباره همبودی های آن است. هدف عمده پژوهش حاضر بررسی ارتباط میان وابستگی به اینترنت، هراس اجتماعی و خودکارآمدی در میان دانش آموزان بود. بدین منظور، نمونه ای به روش خوشه ای و به تعداد 100 نفر از دانش آموزان انتخاب شد. تمامی شرکت کنندگان به سوال های سه پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ، پرسشنامه هراس اجتماعی و خودکارآمدی عمومی شرر پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها نتایج با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که میان وابستگی به اینترنت و هراس اجتماعی (791/0=r و 01/0P <) و همچنین میان هراس اجتماعی و خودکارآمدی (752/0- =r و 01/0P <) رابطه معناداری وجود دارد. بعلاوه، نتایج رگرسیون گام به گام مشخص کرد که خودکارآمدی و هراس اجتماعی می توانند در مجموعه 66 درصد از واریانس وابستگی به اینترنت را پیش بینی کنند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر بر لزوم توجه به حضور همزمان هر دو اختلال مذکور در یک فرد و تقویت خودکارآمدی دانش آموزان تأکید می شود.
Validation of a Short Four-Factor Measure of Psychopathy among Iranian University Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Background: assessment of psychopathy has gained much attention in the past few decades. The four-factor model of psychopathy has proved to be an efficient model for assessment of psychopathy in forensic and non-forensic samples. Several measures have been developed to capture the four-factor model. These four factors are labeled as interpersonal manipulation, criminal tendencies, erratic lifestyle, and callous affect. Research on psychopathy has remained quite limited in Iran. The present study aimed to validate a 20-item measure of psychopathy consistent with the four-factor model of psychopathy. Williams et al. (2007) model and high-loading items were subjected to a Confirmatory Factor Analysis (CFA). Moreover, reliability coefficients and gender differences were evaluated.
Methods: a convenience sample of 260 university students was recruited from Tehran, Iran. For each factor, a battery of 5 high-loading items (c.f., Williams et al., 2007) was prepared and translated into Persian following the standard back-translation technique. Of note, item 13 (I enjoy drinking and doing wild things) was altered a little to be consistent with Iranian culture. The response option was provided in a 5-point Likert-type format. Potential participants were approached and invited to take part in a psychological study about social behavior. Descriptive statistics, factor structure, internal consistency, and gender differences were evaluated.
Results: item 6 (I’ve stolen a motor vehicle) had the lowest mean while item 13 (I enjoy drinking and doing wild things) had the highest. For interpersonal manipulation, criminal tendencies, erratic lifestyle, and callous affect, the alpha coefficients were 0.55, 0.78, 0.70, and 0.52, respectively. Additionally, the full-scale alpha was 0.79. Goodness-of-fit indices suggested an acceptable fit for the hypothesized four-factor structure of the scale (CMIN/DF = 1.80, RMSEA = 0.056, CFI = 0.90, TLI = 0.88, and GFI = 0.91). An evaluation of gender differences indicated that men had higher scores in all four subscales (0.40 < d < 0.66) as well as the total score (d = 0.76).
Conclusion: the present findings supported the factorial validity and internal consistency of the 20-item self-report measure of psychopathy in Iranian university students. Consistent with previous findings, men showed higher psychopathy, as measured by this newly validated measure. This measure could capture the four-factor model of psychopathy. Therefore, this short scale may be used in future psychopathy research in Iran.