مقالات
حوزه های تخصصی:
اضطراب مرتبط با کرونا تاثیرات نافذی برجنبه های مختلف افراد جامعه گذاشته است. بعضی افراد نسبت به این اوضاع پذیرش بهتری دارند و سایرین هیجانهای منفی زیادی را تجربه می کنند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، مطالعه ارتباط بین اجتناب تجربه ای و دشواری در تنظیم هیجان با میزان اضطراب از کرونا در جامعه شهر کرمانشاه بود. در این مطالعه 317 نفر به صورت آنلاین از طریق شبکه های مجازی به پرسشنامه های دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رو ئمر (2004)، نسخه دوم پذیرش و عمل بوند و همکاران (2007) و مقیاس اضطراب کرونا لی (2020) پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که اضطراب کرونا با دشواری در تنظیم هیجان همبستگی مثبت معناداری دارد اما با اجتناب تجربه ای همسبتگی منفی دارد ) 01/0 (p< . نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که اجتناب تجربه ای و دشواری در تنظیم هیجان 305/0 از واریانس اضطراب کرونا را پیش بینی می کنند. این نتایج نشان داد افرادی که انعطاف پذیری کمتری دارند؛ نسبت به رویدادهای زندگی پذیرش کمتری نشان می دهند و کسانی که در تنظیم هیجانات خود با مشکل روبرو هستند، حوادثی مثل کرونا تاثیرات منفی بر آنها خواهد گذاشت. بنابراین برگزاری کارگاه های آموزشی آنلاین و طراحی مداخلات روان شناختی مناسب ضروری می باشد.
ادراک دانش آموزان از نقش خانواده در سازگاری تحصیلی آنان با شرایط قرنطینه در زمان شیوع کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی ادراک دانشآموزان از نقش خانواده در سازگاری تحصیلی آنان با شرایط قرنطینه در زمان شیوع کرونا به انجام رسید. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی انجام شد جامعه مورد پژوهش دانشآموزان پسر مقطع ابتدایی پایه پنجم شهر تهران که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل هستند بود روش نمونهگیری هدفمند میباشد و مصاحبهها تا زمان اشباع نظری ادامه یافت و در مجموع 13 م شارکتکننده مصاحبه شدند. گردآوری دادهها، از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته بر روی نوار ضبط و تمامی محتوا (کلمه به کلمه) بر روی کاغذ آورده شد و نهایتا دادهها با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل واقع شد. تحلیل دادهها نشان داد نقش خانواده در سازگاری تحصیلی فرزندان در دوران کرونا منجر به استخراج چهار مضمون فراگیر گردید که شامل موارد زیر بوده است: حمایت آموزشی، حمایت عاطفی- روانی، حمایت رفتاری، حمایت مالی- ابزاری . نتایج این پژوهش حاکی از اهمیت خانواده در سازگاری تحصیلی فرزندان در دوران بیماریهای همهگیر از جمله کرونا میباشد پیشنهاد میشود مشاوران مدارس از یافتههای این پژوهش در آموزش خانوادهها برای سازگاری هر چه بیشتر دانشآموزان استفاده نمایند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری(CBT) و درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری(CBH) بر تاب آوری و کیفیت خواب زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری ( CBT ) و درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) بر تاب آوری و کیفیت خواب بیماران مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان ب ود. در این پژوهش از طرح های تک آزمودنی ( A - A-B ) استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا می باشد که به مراکز درمانی شهر گرگان مراجع ه کرده اند. با توجه به طرح پژوهش حاضر از تعداد 9 مراجع استفاده شد. از این تعداد 3 بیمار درمان شناختی رفتاری و 3 بیمار درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری دریافت کردند. سه بیمار نیز در گروه گواه جای گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و پرسشنامه کیفیت خواب یتزبورگ (بویس، 1989) استفاده شد. مداخلات درمانی برای گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه برگزار شد، گروه گواه هیچ گونه مداخلات درماتی دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی و درصد بهبودی استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت در رابطه با اختلال خواب بی شترین اثربخشی مربوط به درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری با درصد بهبودی 22/61 میباشد که در سطح 05/0 درصد معنی دار بوده است (05/0 p < ) و در رابطه با تاب آوری نیز بی شترین اثربخشی مربوط به درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری با درصد بهبودی 88/59 میباشد که در سطح 05/0 درصد معنی دار بوده است (05/0 p < ). بطور کلی بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت هردو درمان نسبت به گروه بدون مداخله توانسته اند بر متغیرهای پژوهش تاثیر بگذارند. بنابراین توصیه می شود تا پزشکان در درمان این سندرم به درمانهای شناختی رفتاری و هیپنوترابی شناختی رفتاری نیز توجه داشته باشند.
اعتباریابی مقیاس رضایت تحصیلی لنت در دانش آموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف اعتباریابی مقیاس رضایت تحصیلی در دانشآموزان ایرانی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع اعتباریابی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشآموزان متوسطه دوره اول ناحیه دو قم در سال تحصیلی ۹ ٦ - ١ ۳۹ ۵ بودند که از بین آنها ۳ ١٠ نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامههای رضایت تحصیلی (لنت و همکاران، ٢۰۰۵) و جهتگیری اهداف پیشرفت (الیوت و مکگریگور، ٢۰۰١) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از تحلیلعاملی اکتشافی و تأییدی و همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که این مقیاس دارای یک عامل است. ضریب آلفای کرونباخ برابر با ٨١ / ٠ محاسبه گردید. نتایج همبستگی بین مؤلفههای رضایت تحصیلی با جهتگیری اهداف پیشرفت نشان داد که بین رضایت تحصیلی با تمام مولفههای جهتگیری اهداف پیشرفت رابطه معناداری وجود دارد ) ٠١/٠ .( p< با توجه به نتایج پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که مقیاس رضایت تحصیلی لنت در جامعه ایرانی از روایی و پایایی کافی برخوردار است و میتواند به عنوان ابزار پژوهشی در مطالعات روانشناسی و آموزشی مورد استفاده قرار گیرد .
اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر کاهش اضطراب جدایی در کودکان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروهدرمانی شناختی-رفتاری ( CBT ) بر کاهش اضطراب جدایی در کودکان کمشنوا بود. روش پژوهش مطالعه حاضر از نوع نیمهتجربی است که در آن از طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعهی آماری شامل کلیه کودکان کمشنوا 6 تا 12 ساله تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان کامیاران در سال 1397 بود. 26 نفر از کودکانی که نمره بالاتر از نقطه برش را در زیرمقیاس اختلال اضطرابی جدایی در پرسشنامه علائم مرضی کودکان کسب کرده بودند، به صورت تصادفی در گروه آزمایش (13 نفر) و گروه گواه (13 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت آموزش مهارتهای مبتنی بر CBT قرار گرفت. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تفاوت معنیداری بین گروه آزمایش و گواه در نمرات اضطراب جدایی در پیشآزمون و پسآزمون را نشان داد (001/0 p< ). بنابراین میتوان گفت که آموزش مهارتهای مبتنی بر CBT موجب کاهش اضطراب جدایی در کودکان کمشنوا میشود و به عنوان یک مداخله درمانی سودمند برای کودکان کمشنوا در مراکز بهزیستی و درمانی توصیه میشود.
پیش بینی رفتار پرخطر بر اساس تمایزیافتگی خود و مشکلات بین فردی در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیشبینی رفتارهای پرخطر بر اساس تمایزیافتگی خود و مشکلات بینفردی در دانشجویان دختر است. جامعه پژوهش شامل دانشجویان دختر دانشگاه اصفهان بودند که از آن میان 100 نفر با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس خطرپذیری (زادهﻣﺤﻤﺪی و همکاران، 2011)، پرسشنامه تمایز یافتگی خود - فرم کوتاه (درک، 2011) و پرسشنامه مشکلات بینفردی (بارخام و همکاران، 1996) بود. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام انجام گرفت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که پرخاشگری به طور مثبت و معنادار قادر به پیشبینی رانندگی پرخطر، خشونت و مصرف الکل است. صراحت و مردمآمیزی به طور مثبت و معنادار قادر به پیشبینی روابط جنسی است. گشودگی به طور منفی و معنادار قادر به پیشبینی مصرف مواد مخدر و مصرف الکل است. از بین ابعاد تمایزیافتگی خود، جایگاه من به طور منفی و معنادار قادر به پیشبینی خشونت است و گریز عاطفی به طور منفی و معنادار قادر به پیشبینی دوستی با جنس مخالف است. با توجه به یافتهها میتوان نتیجه گرفت که تمایز یافتگی خود و مشکلات بینفردی باید برای برنامهریزی جهت کاهش و یا جلوگیری از بروز رفتارهای پرخطر مدنظر قرار گیرند.
مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و درمان شمارش پیشرونده بر اضطراب، استرس و افسردگی بیماران عمل جراحی بای پس عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی دو روش درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و شمارش پیشرونده بر اضطراب، استرس و افسردگی بیماران جراحی بای پس عروق کرونر بود. طرح پژوهشی نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران جراحی بای پس عروق کرونر مراجعه کننده به کلینیک بازتوانی مرکز قلب تهران بود، که نمونه ای به تعداد 36 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و در گروههای آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در گروههای آزمایشی، هر بیمار در 6 جلسه 45 دقیقه ای به صورت انفرادی تحت درمان قرار گرفت و در گروه کنترل هیچ مداخلهای صورت نگرفت. هر سه گروه مقیاس تجدید نظر شده تاثیر رویداد (ویس و مارمار، 1997) و مقیاس 21 سوالی افسردگی، اضطراب و استرس (لاویباند و لاویباند، 1995) را در قبل و بعد از مداخله و در پیگیری تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد. نتایج مقایسههای زوجی بین گروهها هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری نشانگر تفاوت معنادار بین گروه درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و گروه کنترل، و گروه شمارش پیشرونده و گروه کنترل در متغیرهای افسردگی (فقط در مرحله پیگیری) و استرس (در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری) بود و این تفاوت بین گروهها در متغیر اضطراب مشاهده نشد. همچنین نتایج هیچ گونه تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش نشان نداد (01/0 p< ). بنابراین، روش درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و روش شمارش پیشرونده در کاهش افسردگی و استرس در بیماران جراحی بای پس عروق کرونر موثر می باشند.
اثربخشی موسیقی درمانی بر توجه پایدار و توجه انتخابی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی موسیقیدرمانی بر توجه پایدار و توجه انتخابی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-بیشفعالی بود. روش پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی مراجعهکننده به مراکز روانشناختی شهر گرگان در بهار 1399 بود. از بین آنها 30 نفر بهصورت در دسترس انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای اندازهگیری شامل آزمون رنگ - واژه استروپ (مکلئود، 1996) و آزمون عملکرد مداوم (رازولد و همکاران، 1956) بود. برای گروه آزمایش 12 جلسه 60 دقیقهای برنامه موسیقیدرمانی ارائه شد ولی گروه کنترل مداخلهای دریافت نکردند. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس تکمتغیری و چندمتغیری نشان داد موسیقیدرمانی بر بهبود توجه پایدار و توجه انتخابی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-بیشفعالی مؤثر است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت موسیقیدرمانی از طریق تحریکات ریتمیک منجر به افزایش توجه پایدار و توجه انتخابی در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-بیشفعالی شده است.
اهمال کاری: نقش پیش بین خطا های شناختی و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیشبینی اهمالکاری از طریق خطاهای شناختی و کمالگرایی است. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دبیرستانی شرق شهر تهران در سال تحصیلی 94- 1393 بودند. 280 نفر از آنها با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه خطاهای شناختی منفی (لیتنبرگ و همکاران، 1985)، مقیاس چندبعدی کمالگرایی (هویت و فلت، 1991) و پرسشنامه اهمالکاری رفتاری (لِی، 1986) استفاده شد. نتایج با روش تحلیل همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون تی مستقل تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد اهمالکاری با انواع خطاهای شناختی رابطه مثبت معنادار دارد. همچنین اهمالکاری با کمالگرایی خودمدار و جامعهمدار به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار دارد (01/0> p ). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خطاهای شناختی و کمالگرایی خودمدار میتوانند 5/15 درصد از واریانس اهمالکاری را پیشبینی کنند (01/0> p ). نتایج آزمون تی مستقل هم نشان داد که نمرات دختران و پسران در هیچ یک از متغیرها تفاوت معناداری ندارد (05/0< p ). این نتایج اهمیت خطاهای شناختی و کمالگرایی را در اهمالکاری روشن میسازد و درمانگران و طراحان کارگاهها و برنامههای آموزشی مبتنی بر شناختدرمانی میتوانند از این یافتهها جهت غنیتر کردن مداخلات خود استفاده نمایند.
تأثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر سبک های حل مسئله و یادگیری خودراهبر دانش آموزان پسر پایه سوم دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر سبکهای حل مسئله و یادگیری خودراهبر دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان پسر پایه سوم دوره دوم متوسطه شهر کرمانشاه در نیم سال تحصیلی دوم 98-1397 تشکیل دادند. ا ز بین آنها، 30 نفر دانش آموزان پسر پایه سوم به صورت هدفمند بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، برنامه آموزش راهبردهای خودتنظیمی را در 8 جلسه 90 دقیقهای در هر هفته یک جلسه بهصورت گروهی دریافت کردند؛ گروه کنترل به مدت 2 ماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامههای سبک های حل مسئله را کسیدی و لانگ (1996) و یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران (2001)، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیشآزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای سبک های حل مسئله و یادگیری خودراهبر، تفاوت معناداری وجود داشت. در مجموع، با توجه به نتایج این پژوهش میتوان گفت که آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر افزایش سبکهای حل مسئله و یادگیری خودراهبری دانش آموزان مؤثر بود.
بررسی نقش میانجی نشخوار فکری در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و افسردگی در اختلالات روان پزشکی سرپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشخوار فکری بهعنوان یک راهبرد شناختی ناسازگار در اختلالات مختلف همچون افسردگی تأثیرگذار است. هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی نشخوار فکری در رابطه دلبستگی ناایمن اضطرابی و اجتنابی با افسردگی است. در پژوهش 120 نفر افراد مبتلا به اختلالات افسردگی، وسواس-اجبار و اضطرابی از بیمارستان مهر بهصورت هدفمند انتخاب شدند. افراد به مقیاس نشخوار فکری (نولن هوکسما و مارو، 1991)، پرسشنامه افسردگی بک ( ﺑﻚ و همکاران، 1961 ) و پرسشنامه تجربیات در روابط نزدیک (برنن و همکاران، 1998) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که نشخوار فکری به طور معناداری در رابطه دلبستگی ناایمن اضطرابی و افسردگی نقش میانجی را ایفا میکند. در این پژوهش رابطه بین نشخوار فکری و دلبستگی اجتنابی تأیید نشد. بر اساس نتایج پژوهش سبک دلبستگی اضطرابی میتواند با تاثیر بر میزان نشخوار فکری در شکلگیری افسردگی نقش داشته باشد.
اثربخشی مداخله کوتاه مدت شفقت به خود بر عاطفه مثبت و منفی و رضایت از زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی کوتاهمدت شفقت به خود بر عاطفه مثبت و منفی و رضایت از زندگی صورت گرفته است. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز تشکیل میدادند که از میان آنها 40 نفر به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (20 نفر در هر گروه) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش حاضر، پرسشنامه عاطفه مثبت و منفیِ (واتسون، کلارک و تلگن، 1988) ، مقیاس رضایت از زندگی (دینر و همکاران، 1985)، پرسشنامه شفقت به خود (نف، 2003)بودند. گروه مداخله، دوره آموزشی شفقت را در طی 5 جلسه به شیوه جلسات هفتگی 90 دقیقهای دریافت کرد و گروه کنترل، مداخلهای دریافت نکرد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که بین نمرات شفقت به خود، عاطفه مثبت و عاطفه منفی گروه آزمایش و کنترل در مرحله پسآزمون تفاوت معنیداری وجود دارد (001/0 ≥ p ) . افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پسآزمون نمرات بیشتری در شفقت به خود و عاطفه مثبت و نمرات کمتری در عاطفه منفی کسب کردند. بر اساس یافتههای این پژوهش ، آموزش شفقت به خود میتواند بهعنوان گزینه مناسبی جهت افزایش شفقت به خود و عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی افراد باشد.
نظریه مدیریت وحشت: مفاهیم نظری، پژوهش های تجربی و انتقادات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه مدیریت وحشت ( TMT ، گرینبرگ، پیزینسکی و سولومون، 1986) میل به بقا را انگیزه زیربنایی برای رفتارهای انسان در نظر میگیرد. انسان با توجه به ظرفیت شناختی و قابلیت تفکر انتزاعی در مورد آینده، متوجه است که مرگش اجتنابناپذیر است. همین امر وحشتی فلجکننده بهوجود میآورد. انسان برای محافظت از خود در مقابل این وحشت، ساختاهای روانشناختی خاصی را گسترش داده است. جهانبینی فرهنگی و حرمت خود برآمده از آن، مهمترین ساختارهای دفاعی روانشناختی هستند. نظریه مدیریت وحشت با شکل دادن سه مفروضه بنیادی، این نظریه را به بوتهی آزمون نهاده است که عبارتند از: فرضیه برجستگی مرگ، دسترسیپذیری افکار مرتبط با مرگ و سپر اضطرابی. با وجود پشتوانه پژوهشی قوی، به این نظریه انتقادهایی نیز وارد است از جمله ابطالناپذیری، یافتههای مغایر، تبیینهای جایگزین و عدم حساسیت به زبان و فرهنگهای غیرغربی. در نهایت بنظر میرسد، نظریه مدیریت وحشت، به نکته مهمی در رفتارشناسی انسان اشاره کرده است، که با رفع کاستیها، یک نظریهی قوی و جذاب در روانشناسی خواهد بود.
بررسی گفتمان امید در نوجوانانی با هویت موفق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی مولفه های گفتمان امید در نوجوانانی با هویت موفق پس از عبور از بحران نوجوانی انجام شده است. روش پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی بوده است. جامعه آماری شامل نوجوانان در دسترسی بوده که مایل به شرکت در این تحقیق بوده اند، نمونه گیری به صورت هدفمند صورت گرفته و نمونه افرادی بوده اند که ملاک ورود را داشتند. ابزار گردآوری داده ها شامل؛ نسخه دوم پرسشنامه عینی گسترش یافته منزلت هویت من (بنیون و آدامز 1986)، و همچنین مصاحبه عمیق بوده است، جمع آوری داده ها تا حصول اشباع داده ها ادامه یافت، در پایان تعداد شرکت کنندگان در پژوهش به 12 نفر رسید و تجزیه تحلیل داده ها طی سه مرحله کد گذاری شد، که بر اساس آن مولفه های گفتمان امید شامل دو مولفه؛ شناسایی و شکوفایی هدف و همچنین پنج زیر مولفه شامل؛ پویایی، جهت دهی، توانمندی راهبرد، توانمندی عمل و نیک بینی بوده است. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان می دهد که گفتمان امید، مقدمه یا زمینه ساز هویت موفق است، چرا که نوجوانان با تجربه فضای گفتمانی امید، کاوشی پویا را آغاز می کنند و با تعهد نسبت به آن کاوش شکوفایی هدف را به عمل می رسانند.
شناسایی مولفه های آموزشی مبتنی بر تربیت اخلاق جنسی در دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از تغییرات مهم در طول زندگی، رشد جنسی است و لازمهی هدایت آن، برخورداری از اخلاق جنسی است. هدف این پژوهش، شناسایی، طراحی و اعتباریابی مؤلفههای آموزشی مبتنی بر تربیت اخلاق جنسی در دوره متوسطه دوم بود. پژوهش حاضر با استفاده از طرح پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی انجام شد. در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی و در بخش کمی از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد. سپس بر اساس مؤلفههای دست آمده، پرسشنامه 73 گویهای ساخته شد. نمونه آماری در بخش کمی شامل 375 نفر از متخصصان حوزه برنامه درسی و اساتید علوم تربیتی، معاونان و مدیران آموزش و پرورش استان خراسان رضوی و همچنین اعضای هیات علمی و متخصصین حیطه اخلاق بودند. به منظور تجزیهوتحلیل اطلاعات از روش تحلیل عاملی تأییدی و رویکرد مدلسازی معادله ساختاری استفاده شد. یافتههای حاصل از تحلیل مضمون منجر به طراحی مدل آموزشی مبتنی بر تربیت اخلاق جنسی با چهار مضمون سازماندهنده اهداف، محتوا، روشهای یادهی-یادگیری و ارزشیابی و 19 مضمون پایه گردید. یافتهها نشان داد که ابزار سنجش از اعتبار عاملی برخوردار بود. همچنین مقادیر مربوط به برآورد ضریب آلفای کرونباخ، به منظور سنجش همبستگی درونی مضامین پایه بالاتر از 7/0 شد، در نتیجه ابزار سنجش مربوط به این مفاهیم از دقت اندازهگیری کافی برخوردار بود. بر اساس یافتههای حاضر میتوان بیان نمود که گنجاندن مؤلفههای آموزشی مبتنی بر تربیت اخلاق جنسی میتواند در تربیت اخلاق جنسی در بین دانشآموزان دوره متوسطه دوم مفید فایده واقع گردد.
نظریه خودتعیین گری وحلقه ارتباط آن با نظریه هدف گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خودتعیینگری از مفاهیم مهم برگرفته شده از رویکرد انسانگرایانه است که نقش مهمی در بهزیستی روانشناختی فرد ایفا مینماید. اینکه چه عوامل و یا انگیزشهای درونی و بیرونی به تقویت و یا بازداری خودتعیینگری میپردازند، از جنبههای مورد توجه روانشناسان در حیطههای متفاوت است. مطالعه حاضر، با اهمیت بخشیدن به خودتعیینگری به عنوان یک فرانظریه و با رویکردی تحلیلی، ابتدا به بررسی نظریههای منشعب از آن همچون نظریه نیازهای اصلی، ارزیابی شناختی، یکپارچگی ارگانیسمی و جهتگیری علّی میپردازد و سپس مصادیق بیرونی خودتعیینگری نظیر بروز تیپهای شخصیتی مطیع، فرافکن و استقلالمحور را با نگاه به عوامل اجتماعی بازدارنده یا کنترلگر تبیین مینماید. از سویی، با ملاحظه سطح کیفی-بهزیستی اهداف و انگیزشهای مرتبط با خودتعیینگری، به بررسی دو گرایش عمده هدفگذاری در افراد یعنی گرایش به تسلط و گرایش به عملکرد و میزان انطباق آن دو با ویژگیهای خودتعیینگری میپردازد. در این قیاس، گرایش به تسلط در افراد بیش از گرایش به عملکرد به فراخوانی خودتعیینگری در فرد میانجامد، زیرا به توسعه توانش فردی، تقویت انگیزشهای درونی و خودمختار و بروز رابطه سالم در یک بافت اجتماعی کمک مینماید. در پایان، به قابلیت کاربردی-مشاوره ای نظریه خودتعیینگری در کشف عوامل کنترلگر بیرونی که باعث ایجاد تنشهای روانی در فرد هستند، اشاره شده است.