آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۱

چکیده

هدف پژوهش حاضر مقایسه ذهنیت­های طرحواره­ای، آسیب دوران کودکی و روابط ابژه­ای در افراد دارای نشانگان اختلال شخصیت مرزی و شخصیت وسواسی- جبری بود. روش پژوهش علی مقایسه­ای و جامعه آماری این پژوهش شامل تمام افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره دولتی و خصوصی در شهر تهران در سال 1398 بود که از میان آن­ها براساس خط برش پرسشنامه چندمحوری میلون 90 نفر با نشانگان شخصیت مرزی و 90 نفر با نشانگان شخصیت وسواسی- جبری به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه چند محوری بالینی میلون (1983) (MCMI) ؛ پرسشنامه ذهنیت­های طرحواره­ای لوبستال و همکاران (2010) (SMI) ؛ پرسشنامه آسیب کودکی برنستاین و همکاران (۱۹۹۴) (CTQ) و پرسشنامه روابط موضوعی و واقعیت آزمایی بل (1986) (BORRTI) بود. داده­ها با استفاده از روش تحلیل واریانس تحلیل شدند. افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت مرزی در مؤلفه‌های ذهنیت کودک عصبانی (05/0> P )، ذهنیت کودک تکانشی (01/0> P )، ذهنیت کودک بی‌انضباط (05/0> P )، ذهنیت خودبزرگ‌منش (01/0> P )، سوءاستفاده عاطفی (05/0> P )، غفلت عاطفی (01/0> P )، خودمحوری (05/0> P ) و دلبستگی ناایمن (01/0> P ) میانگین نمره­های بالاتری نسبت به افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت وسواسی- جبری کسب کردند. افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت وسواسی- جبری در مؤلفه‌های ذهنیت محافظ بی‌تفاوت (01/0> P )، ذهنیت والد تنبیه­گر (05/0> P ) و ذهنیت والد پرتوقع (01/0> P ) و بی‌کفایتی اجتماعی (01/0> P ) میانگین نمره­های بالاتری افراد دچار نشانگان اختلال شخصیت مرزی کسب کردند. براساس نتاج پژوهش حاضر، به نظر می­رسد که روابط ابژه­ای، ذهنیت­های طرحواره­ای و آسیب­های دوران کودکی در شکل­گیری نشانگان اختلال شخصیت مرزی و شخصیت وسواسی- جبری نقش دارند.

تبلیغات