مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز در ناحیه پیش پیشانی بر عملکرد شناختی در سالمندان مبتلا به آلزایمر بود . روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را سالمندان مبتلا به آلزایمر مراجعه کننده به کلینیک های نورولوژی شهر تهران تشکیل دادند. از میان آنها 22 نفر به روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل اختصاص یافتند. گروه آزمایش 14 جلسه تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز در ناحیه پیش پیشانی دریافت کردند؛ در حالی که افراد گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. به منظور گردآوری داده ها از نسخه تجدیدنظرشده آزمون شناختی آدن بروک ( ACE-R ) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز در ناحیه پیش پیشانی تأثیر معناداری بر عملکرد شناختی (توجه و جهت یابی، حافظه، زبان، سیالی کلامی و توانایی دیداری- فضایی) در سالمندان مبتلا به آلزایمر داشته است ( p<0.05 ). بر اساس پژوهش حاضر، می توان تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز در ناحیه پیش پیشانی را بعنوان روشی جهت بهبود عملکرد شناختی در سالمندان مبتلا به آلزایمر در نظر گرفت.
ویژگی های روان سنجی مقیاس نیاز به تعلق بر اساس نظریه کلاسیک آزمون و سوال-پاسخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اعتباریابی، بررسی ساختار عاملی و پارامترهای سوال-پاسخ مقیاس نیاز به تعلق ( NTBS ) در دانشجویان بود. طرح پژوهش توصیفی- همبستگی و اعتباریابی آزمون بود. جامعه آماری را دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند تشکیل می دادند. طی دو مطالعه 164 و 236 نفر از این دانشجویان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. گردآوری داده ها با مقیاس های نیاز به تعلق ( NTBS ؛ کلی، 1999) ، احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی بزرگسالان ( SELSA-S ؛ دی توماسو و همکاران، 2004 )، افسردگی، اضطراب و استرس ( DASS-21 ؛ لوی باند و لوی باند، 1995 )، احساس تعلق از مقیاس ارضای نیازهای بنیادین در روابط ( BNS-RS ؛ لاگواردیا و همکاران، 2000 ) و رضایت از زندگی ( SWLS ؛ داینر و همکاران، 1985) صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با بررسی همسانی درونی، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و پارامترهای تمیز و آستانه و منحنی های آگاهی سوال و آزمون انجام گرفت. نتایج نشان داد که مقیاس نیاز به تعلق، ساختاری یک عاملی با واریانس تبییین شده 87/67 درصد دارد. روایی عاملی تأییدی نیز به تأیید رسید. ضرایب آلفای کرونباخ 95/0 و 91/0 و ضرایب دو نیمه کردن 94/0 و 89/0 نشان از اعتبار مناسب مقیاس داشت. شاخص های سوال پاسخ نیز در سطح مطلوبی بودند (05/0 > P ). به نظر می رسد مقیاس نیاز به تعلق در دانشجویان از اعتبار و روایی مناسبی برخوردار است.
سلامت روان دانش آموزان در طول اپیدمی کرونا: نقش پیش بین اضطراب کرونا، تحریف شناختی و سرسختی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بین اضطراب کرونا، تحریف شناختی و سرسختی روانشناختی با سلامت روان دانش آموزان در طی اپیدمی کرونا انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیف ی و از نوع همبستگی بود . جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان مدارس دوره دوم متوسطه شهرستان آستارا در سال تحصیلی 1400-1399 در شرایط اپیدمی کرونا بود. 150 دانش آموز، به روش نمونه گیری در دسترس و از طریق برنامه مجازی شاد در پژوهش شرکت کردند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های استاندارد سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1987)، ( GHQ )، اضطراب کرونا ویروس علی پور و همکاران (1398) ( CDAS )، تحریف شناختی حمامچی و همکاران (2004) ( PHI ) و سرسختی روانشناختی کوباسا (1982) ( ICDS ) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل همبستگی و رگرسیون چندگانه و از طریق نرم افزار 23 Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد سلامت روان دانش آموزان با اضطراب کرونا و تحریف شناختی رابطه معنادار منفی و با سرسختی روانشناختی رابطه معنا دار مثبت داشت (01/0> P )؛ اضطراب کرونا، سرسختی روانشناختی و تحریف شناختی توانستند 54 درصد واریانس سلامت روان دانش آموزان را تبیین کنند (01/0> P ) . با توجه به نتایج به دست آمده، روانشناسان و مسئولین مدارسان با در نظر گرفتن ویژگی های شناختی و شخصیتی دانش آموزان می توانند در کنترل سلامت روان آنها در شرایط اپیدمی کرونا نقش حائز اهمیتی را ایفا کنند.
تبیین سازگاری دانشجویان با دانشگاه بر مبنای ادراکات والدینی: سازوکار میانجی گرایانه انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین سازگاری با دانشگاه و ادراکات والدینی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه بیرجند در نیمسال دوم تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. از این رو، تعداد 286 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به مقیاس ادراکات والدینی (رابینز، 1994) سیاهه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و واندروال، 2010) و پرسشنامه سازگاری با دانشگاه (بیکر و سریاک، 1984) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که ادراکات والدینی به طور غیرمستقیم و با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی بر سازگاری دانشجویان با دانشگاه اثر معنادار دارند (01/0 > P ). شاخص های برازش کلی مدل نیز نشان داد که مدل مذکور برازش مناسبی دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بهبود سازگاری تحصیلی دانشجویان، مستلزم شیوه های فرزندپروری حمایت کننده و نیز تقویت انعطاف پذیری شناختی است.
بررسی نقش درون فکنی موضوع برتکوین فرایند نمادسازی از منظر روانکاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی فرایند نمادسازی متعاقب تجربه غیاب و درون فکنی موضوع در موضع افسرده وار است. خلل در شکل گیری نماد نمود خلل در رابطه ایگو با موضوع است. به طور خاص، اختلال در تمایزگذاری بین ایگو و موضوع منجر به اختلال در تمایزگذاری بین نماد و موضوع نمادین شده می شود که موجبات تفکر عینی روان پریشانه را فراهم می آورد. بنابراین بررسی فرایند نمادسازی در رابطه بین ایگو و موضوع حائز اهمیت است. در همین راستا در این مقاله به بررسی روند تکوین مفهوم نمادسازی پرداخته شد. بخش نخست این مقاله به مسأله چارچوب نظری کلاینی می پردازد و پس از درک موضع های روانی و نمادسازی در موضع افسرده وار، مفهوم نمادسازی از منظر هانا سگال مطرح می گردد.
پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس استحکام من و تنظیم شناختی هیجان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی سازگاری اجتماعی براساس استحکام من و تنظیم شناختی هیجان انجام بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر در مقطع دبیرستان بود. در این پژوهش 337 دانش آموز دختر دبیرستانی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند . ابزارهای پژوهش شامل: مقیاس سازگاری بل، (1961)، ( BAI )، مقیاس استحکام من بشارت، (1386)، ( ESS ) و مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج، (2006)، ( CERQ ) بود . این پژوهش یک مطالعه توصیفی همبستگی است . برای تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش نمره فرد در راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان (05/0 p< ،60/0 = r ) و استحکام من (05/0 p< ،50/0 = r ) میزان سازگاری اجتماعی افزایش می یابد. از طرف دیگر نتایج پژوهش نشان داد که با کاهش نمره در راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان (05/0 p< ،54/0- = r ) میزان سازگاری اجتماعی افزایش می یابد. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که ترکیب متغیرهای پژوهش به طور معنی داری با سازگاری اجتماعی رابطه دارند و 47 درصد از واریانس آن را تبیین می کنند (05/0 p < ،47/0 = R 2 ). با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که استحکام من به عنوان ظرفیتی روان شناختی و هیجان ها به عنوان پاسخ های زیست شناختی بر تعاملات و کارکرد اجتماعی مؤثر هستند. پیشنهاد می شود برای ارتقاء سازگاری اجتماعی به پرورش استحکام من و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان پرداخته شود.
پدیدارشناسی مدیریت تعارضات والد-فرزند در دوران شیوع ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه پدیدارشناسی شیوه های مدیریت تعارضات والد فرزند در دوران شیوع ویروس کرونا انجام شد. روش این تحقیق کیفی بوده و با استفاده از طرح پدیدارشناسی به توصیف عمیق موضوع پرداخته است شرکت کنندگان در این پژوهش 12 نفر از والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1400 بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. داده ها در طول مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از روش کلایزی تحلیل شدند. درنهایت پس از تحلیل داده ها، 4 مقوله اصلی در حوزه های بهداشتی، تحصیلی، مالی و روابط بین فردی و 11 مقوله فرعی به دست آمد. می توان نتیجه گرفت این پژوهش درک تازه ای از رابطه والد فرزند در شرایط فعلی ارائه داده است. بدین صورت که ایجاد محیط رابطه مدار در خانواده و تأمین نیازهای رشدی فرزند و حمایت و مراقبت از او در کنار متعهد کردن او به مسئولیت هایش می تواند به افزایش کیفیت رابطه والدین و فرزندانشان کمک کند و منجر به ایجاد جوی امن و آرام در کانون خانواده حتی در دوران همه گیری بیماری کرونا و ترس جهانی از آن شود.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی خودمهارگری و انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن در بیماران مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی خودمهارگری و انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن در بیماران مبتلا به چاقی بود. روش پژوهش حاضر با توجه به موضوع آن، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل تمامی بیماران مبتلا به چاقی داوطلب جراحی اسلیو و بای پس معده مراجعه کننده به مرکز درمان چاقی تهران در سال 1398 در بازه زمانی دی ماه تا بهمن ماه بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 30 بیمار (15 نفر گروه آزمایش، 15 نفر گروه کنترل) از بین جامعه آماری بودند که براساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت جایگزینی تصادفی بین دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودمهارگری (تانجی و همکاران، 2004) و پرسشنامه انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن (ساندز و همکاران، 2013) بودند. برای گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته دو روز برگزار شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث افزایش خودمهارگری و انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن در بیماران چاق شد. پیشنهاد می شود جهت ارتقاء خودمهارگری و انعطاف پذیری تصویر ذهنی از بدن بیماران چاق در کنار سایر مداخلات از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد استفاده شود.
اثر بخشی طرحواره درمانی شناختی بر نشانگان ترکیبی اضطراب و افسردگی در بیماران سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی شناختی بر کاهش اضطراب و افسردگی در زنان مبتلا به سرطان پستان در تهران انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود جامعه مورد مطالعه عبارت بود از کلیه ی زنان با تشخیص سرطان پستان مراجعه کننده به یکی از بیمارستان های شهر تهران که از بین 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس یا داوطلبانه انتخاب شدند . سپس در دو گروه 30 نفره آزمایشی و کنترل به صورت گمارش تصادفی قرار گرفتند . پروتکل دوازده جلسه ای طرحواره درمانی یانگ بر روی گروه آزمایشی اجرا گردید . هر دو گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1979) را تکمیل کردند . نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که طرحواره درمانی بر کاهش اضطراب و افسردگی معنادار بود (001/0 p< ). بر این اساس میتوان گفت : طرحواره درمانی شناختی می تواند سبب کاهش اضطراب و افسردگی در زنان مبتلا به سرطان پستان شود. که برای تحقیقات آتی می توان این درمان را عاملی مؤثر در بهبود وضعیت بیماران مبتلا به سرطان پستان و افزایش سلامت روانی آنان دانست.
اثربخشی طرحواره درمانی بر کارکردهای خانوادگی و جنسی زنان مبتلا به سردمزاجی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر کارکردهای خانوادگی و جنسی زنان مبتلا به سردمزاجی در شهر اصفهان بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه در کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به سردمزاجی مراجعه کننده به مرکز سلامت جنسی شهر اصفهان در سال 1398 بودند که از بین آنها تعداد 40 نفر از زنان مبتلا به سردمزاجی با روش نمونه گیری هدفمند پس از غربالگری با شاخص عملکرد جنسی زنان ( FSFI ) روزن و همکاران (2000) و مصاحبه بالینی کاپلان ( KCI ) ( 2015 )، انتخاب و در دو گروه آزمایش و در انتظار درمان به صورت گمارش تصادفی قرار گرفتند. پروتکل 10 جلسه ای طرحواره درمانی بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. هر دو گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، مقیاس سنجش عملکرد خانواده ( FAD ) میلر و همکاران (2013) و شاخص عملکرد جنسی زنان ( FSFI ) روزن و همکاران (2000) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس چندمتغیره نشان داد؛ طرحواره درمانی بر بهبود کارکرد های خانوادگی و جنسی زنان مبتلا به سردمزاجی تأثیر معناداری داشت (05/0 P< ) . براین اساس می توان گفت؛ طرحواره درمانی به عنوان یک روش مکمل برای اصلاح کارکردهای خانوادگی و جنسی زنان دارای اختلال سردمزاجی و ارتقاء کیفیت روابط زناشویی آنها موثر است.
نقش سبک های تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی سلامت روان شناختی و عملکرد تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش سبک های تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی سلامت روان شناختی و عملکرد تحصیلی دانشجویان بود. این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه این پژوهش شامل 240 نفر از دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 99-1398 بود که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001) و سلامت عمومی (گلدبرگ، 1978) و برای سنجش عملکرد تحصیلی از معدل کل آنان استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که از بین سبک های سازگار تنظیم شناختی هیجان، ارزیابی مجدد مثبت و از میان سبک های ناسازگار تنظیم شناختی هیجان، فاجعه انگاری قوی ترین پیش بینی کننده های سلامت روان شناختی بودند. همچنین نتایج نشان داد که راهبردهای سازگار تنظیم شناختی هیجان رابطه ی مثبت و راهبردهای ناسازگار رابطه منفی معنادار با عملکرد تحصیلی دانشجویان داشتند و راهبرد ارزیابی مجدد مثبت قوی ترین پیش بین عملکرد تحصیلی بود. یافته ی جانبی دیگر پژوهش حاضر نشان داد که پسران بیشتر از دختران از راهبردهای سرزنش خود استفاده می کردند. لذا با توجه به نقش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در سلامت روان شناختی و عملکرد تحصیلی، آموزش راهبردهای مناسب تنظیم شناختی هیجانی (به ویژه ارزیابی مجدد مثبت) می تواند نه تنها در افزایش سلامت روان دانشجویان بلکه در عملکرد تحصیلی آنان نیز مؤثر واقع شود.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای (tDCS) بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای ( tDCS ) بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه در انتظار درمان بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که در پاییز سال 1397 به درمانگاه اعصاب و روان بیمارستان فاطمی شهر اردبیل مراجعه کردند. از بین آن ها 32 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و در انتظار درمان (16 نفر) جایگزین شدند. اعضای هر دو گروه به صورت انفرادی به مقیاس های پردازش هیجان ( EPS ) باکر، توماس، توماس و اونز (2007) و نگرش ناکارآمد ( DAS ) وایزمن و بک (1978) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. سپس مداخله با استفاده از دستگاه تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر روی اعضای گروه آزمایش به مدت 10 جلسه متوالی طی 20 دقیقه به صورت قرارگرفتن آند در ناحیه F3 و کاتد در ناحیه F4 اجرا شد. درحالیکه آزمودنی های گروه در انتظار درمان چنین مداخله ای را دریافت نکردند. سپس اعضای هر دو گروه به پرسشنامه های فوق به عنوان پس آزمون پاسخ دادند. داده های به دست آمده با تحلیل کوواریانس چند متغیری ( MANCOVA ) با استفاده از نرم افزار SPSS -24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه در مؤلفه های مزاحمت، سرکوبی، عدم کنترل تکانه، ناموزونی و تجزیه از مقیاس پردازش اطلاعات و مؤلفه های کامل طلبی، نیاز به تأیید دیگران، نیاز به راضی کردن دیگران و آسیب پذیری ارزشیابی عملکرد از مقیاس نگرش های ناکارآمد تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 P< ). این نتایج حاکی از اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر بهبود تنظیم هیجان و نگرش های ناکارآمد در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی می باشد. با توجه به مقاومت بالای افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی نسبت به درمان های روانشناختی، نتایج این مطالعه می تواند نویدبخش مداخلات جدید نوروسایکولوژیک برای این اختلال باشد.
فرایند انتقال مولفه های اخلاقی از والدین به فرزندان نوجوان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نحوه انتقال مؤلفه های اخلاقی از والدین به فرزندان نوجوان در فرایند تربیت اخلاق محور بود. این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. بدین منظور 15 نفر از والدین دارای فرزندان نوجوان 13-17 ساله به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. تجارب والدین در انتقال مؤلفه های اخلاقی به فرزندان از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفت. داده ها جمع آوری، ثبت و سپس کدگذاری شد و در قالب مقوله های اصلی طبقه بندی گردید. تحلیل تجارب شرکت کنندگان منجر به شناسایی 103 گزاره اولیه، 33 مضمون فرعی و 8 مضمون اصلی شد. مضامین اصلی عبارت بودند از راهبردهای پرورش شناخت و استدلال اخلاقی ، راهبردهای پرورش گرایش و بازدارندگی عاطفی اخلاقی ، راهبردهای پرورش اراده اخلاقی ، بسترسازی محیطی اخلاقی ، مؤلفه های انضباطی در تربیت اخلاق محور ، مؤلفه های ارتباطی در تربیت اخلاق محور ، روش های فعال ایجاد عملکرد اخلاقی ، روش های القایی ایجاد عملکرد اخلاقی. راهبردهای پرورش شناخت و استدلال اخلاقی، راهبردهای پرورش گرایش و بازدارندگی عاطفی اخلاقی و راهبردهای پرورش اراده اخلاقی اولین عامل زمینه ساز و بسترسازی محیطی اخلاقی به عنوان دومین عامل زمینه ساز در تربیت اخلاق محور مشخص شدند. والدین از روش های القایی و فعال برای انتقال مؤلفه های اخلاقی در تربیت اخلاق محور استفاده می کنند که این راهبردها و روش ها زمانی مؤثرتر واقع می شوند که والدین سبک فرزندپروری مسئولانه را در پیش گیرند.
ارتباط میان افزایش سن، سطح تحصیلات و استرس با سطوح خستگی در سالمندان آسایشگاهی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سالمندی با کاهش عملکرد جسمانی بدن و توسعه ی بیماری های مختلف جسمانی و روانی همراه است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط میان افزایش سن، سطح تحصیلات و استرس با خستگی در سالمندان آسایشگاهی شهر تهران بود. پژوهش حاضر از نوع مقطعی همراه با طرح پرسشنامه بود که جامعه آماری آن را افراد مسن ساکن خانه سالمندان تشکیل می دادند. با توجه معیار ورود و خروج از تحقیق تعداد 131 نفر در این پژوهش به صورت داوطلبانه شرکت کردند. در ابتدا شاخص های آنتروپومتریک از قبیل قد، وزن، محیط دور کمر به لگن، و شاخص توده بدنی با استفاده از متر نواری و دستگاه بادی کامپوزیشن مدل OMRON BF511 اندازه گیری و ثبت شدند. سپس سطوح استرس و خستگی ارزیابی و ثبت شدند. در نهایت از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تی-مستقل و همچنین نرم افزار SPSS ورژن 23 به منظور تجزیه و تحلیل آماری استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد که در گروه استرس بالا، سطوح خستگی ( P<0.01 ) و سن ( P<0.01 ) به میزان معنی داری بالاتر از گروه استرس پایین بود. همچنین میان سطوح استرس و نمره خستگی ارتباط معکوس و معناداری ( P<0.01 ) وجود داشت به طوریکه با افزایش سطوح خستگی، استرس نیز افزایش می یابد. میان نمره خستگی با سن ( P<0.01 ) ارتباط معکوس و با وزن ( P<0.01 ) و تحصیلات ( P<0.01 ) ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت. با توجه به نتایج این پژوهش میتوان بیان کرد که بکارگیری راهکارهایی مانند برگزاری کلاس های آموزشی در جهت بهره مندی از فواید آموزش و یادگیری و همچنین فراهم کردن امکانات روانی و محیطی مناسب در مراکز سالمندان به منظور کاهش سطح استرس افراد از بسیاری از تغییرات منفی فیزیولوژیک و روانی حاصل از پیری جلوگیری می کند. همچنین این مسئله میتواند با کاهش سطوح خستگی در سالمندان آسایشگاهی زمینه را برای بهبود سلامت و افزایش طول عمر آن ها فراهم کند.
نقش ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی، دشواری در تنظیم هیجان و احساس تنهایی در پیش-بینی ترس از صمیمیت در زنان کارگر جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی، دشواری در تنظیم هیجان و احساس تنهایی در پیش بینی ترس از صمیمیت در زنان کارگر جنسی بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز گذری کاهش آسیب ( DIC ) شهر تهران در شش ماه دوم سال 1399 بودند که از میان آنها به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 50 نفر وارد پژوهش شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ترس از صمیمیت (دسکانتر و تلن، 1991)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی (لاگاردیا و همکاران، 2000)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (گریتز و روئمر، 2004) و فرم کوتاه شده مقیاس احساس تنهایی اجتماعی - عاطفی بزرگسالان (دی توماسو و همکاران، 2004) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد احساس تنهایی و دشواری در تنظیم هیجان با ترس از صمیمیت رابطه مثبت و معنادار و ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی با ترس از صمیمیت رابطه منفی و معنادار داشتند (01/0 P< ). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی، دشواری در تنظیم هیجان و احساس تنهایی توانستند 76/0 ترس از صمیمیت را در زنان کارگر جنسی پیش بینی کنند (05/0 P< ). با توجه به اینکه ترس از صمیمیت در زنان کارگر جنسی از عدم ارضای نیازهای بنیادین روان شناختی، دشواری در تنظیم هیجان و احساس تنهایی تاثیر می پذیرد، برگزاری کارگاه های آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در این دسته از زنان ضروری به نظر می رسد.
مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و انعطاف پذیری روان شناختی در افراد غیر مبتلا و افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی و محرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و میزان انعطاف پذیری روانشناختی در افراد غیر مبتلا و افراد مبتلا به سوءمصرف به مواد افیونی و محرک بود. این مطالعه از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه مردان غیر مبتلا و مردان مبتلا به اختلال سوءمصرف مواد افیونی و محرک مراجعه کننده به مراکز درمانی و کمپ های ترک اعتیاد شهر یزد در سال 1397 بوده است. روش نمونه گیری در این پژوهش، روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند بود که برای هرگروه 45 نفر در نظر گرفته شد. به منظور جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه طرح واره های یانگ ( 1998 ) و پرسشنامه پذیرش و عمل ( بوند و همکاران، 2011 ) و اطلاعات جمعیت شناختی محقق ساخته مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شد . نتایج نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه مصرف کنندگان مواد افیونی و مواد محرک میانگین بالاتر معناداری نسبت به گروه غیر مبتلا دارند(05/0> P )و میانگین انعطاف پذیری روان شناختی گروه مصرف کننده مواد محرک از میانگین انعطاف پذیری روان شناختی گروه مصرف کننده مواد افیونی و گروه افراد غیر مبتلا به صورت معناداری کمتر است(05/0> P ). بنابراین طراحی و اجرای مداخلات طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد برای مصرف کنندگان مواد افیونی و مواد محرک میتواند تا حد زیادی راهگشا باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش خودشفقت ورزی بر میزان گرایش به خودارضایی و هرزه نگاری اینترنتی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش خودشفقت ورزی بر میزان گرایش به خودارضایی و هرزه نگاری اینترنتی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود . جامع ه آم اری ای ن پژوه ش کلیه نوجوانان پسر شهر اهواز در سال تحصیلی 1400-1399 بود، ک ه از میان آن ها 75 دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم پایه دوازده، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. گروه آزمایش اول تحت آموزش ایمن سازی در برابر استرس مایکنبام (2008) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش دوم تحت آموزش خودشفقت ورزی گیلبرت (2009) طی 8 جلسه 180 دقیقه ای قرار گرفتند و برای گروه گواه مداخله ای انجام نشد. ابزارهای م ورد اس تفاده شامل پرسشنامه گرایش به خودارضایی ( MTQ ) جوزاک (1396) و پرسشنامه ولع در هرزه نگاری اینترنتی ( PCQ ) کریس و روزنبرگ (2014) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتای ج تحلیل داده ه ا نش ان داد ک ه آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش خودشفقت ورزی ب ر میزان گرایش به خودارضایی و هرزه نگاری اینترنتی نسبت به گروه گواه در نوجوانان پسر تأثیر داشته و همچنین مشخص شد اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی در کاهش گرایش به خودارضایی و هرزه نگاری اینترنتی نسبت به آموزش ایمن سازی در برابر استرس بیشتر بوده است (001/0> P ). نتای ج نش ان دهنده اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش خودشفقت ورزی ب ر میزان گرایش به خودارضایی و هرزه نگاری اینترنتی در نوجوانان ب ود.
پیگیری یک ساله فرسودگی مراقبین بیماران دوقطبی پس از روان درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افراد مبتلا به اختلال دوقطبی فشار روانشناختی زیادی به مراقبین خود تحمیل می کنند که می تواند پیامدهای ناخوشایندی برای مراقبین به دنبال داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف پیگیری یک ساله فرسودگی مراقبین افراد مبتلا به اختلال دوقطبی پس از رواندرمانی این بیماران انجام شد. این پژوهش تحلیلی-مقطعی در ادامه یک کارآزمایی بالینی در مراقبین افراد مبتلا به اختلال دوقطبی انجام شد. در پژوهش کارآزمایی 30 مرد مبتلا به اختلال دو قطبی در دو گروه مداخله (15 نفر) و گواه (15 نفر) به روش تصادفی از بیمارستان روانپزشکی اصفهان مشارکت داشتند. گروه مداخله تحت روان درمانی پویایی حمایتی- بیانگر و پیگیری سه ماه و شش ماه بود. در شروع کارآزمایی، پس از اتمام آن و یکسال پس از آن فشار روانی مراقبین دو گروه مداخله و گواه مقایسه شد (مراقبین هیچ مداخله ای دریافت نکرده بودند). جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه فرسودگی مراقبین زاریت (1980) انجام شد. تحلیل داده ها در نرم افزار آماری SPSS-24 و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج تفاوت های بین گروهی نشان داد بین مراقبین گروه های مداخله و گواه در زیرمقیاس های فرسودگی فردی (008/0= P ، 368/6= F )، عاطفی (014/0= P ، 115/7= F ) و نمره کل (012/0= P ، 420/7= F ) تفاوت معنادار وجود دارد و به ترتیب 27، 24 و 25 درصد از تغییرات ناشی از عضویت گروهی است؛ اما در زیرمقیاس های فرسودگی اجتماعی و اقتصادی تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0< p ). د ر مجموع می توان نتیجه گرفت که روان درمانی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی می تواند در بلندمدت نقش موثری در کاهش فرسودگی مراقبین آن ها داشته باشد، اما نیازمند مداخلات همه جانبه و مداوم است.
مروری بر نظریات توطئه در ارتباط با کووید-19 و پیش بین ها و پیامدهای روانشناختی باور به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پی وقوع همه گیری جهانی ویروس کووید-19، باورهایی پیرامون منشأ و دلیل انتشار آن شروع به ظهور و رواج در گفتمان روزمره فرهنگ های مختلف نمود. این باورها از نظر محتوا و ساختار با نظریات شناخته شده تحت عنوان نظریات توطئه در ادبیات روانشناسی اجتماعی مطابقت دارند. در مدت زمان گذشته از شیوع کووید-19 پژوهش هایی در رابطه با پیش بین ها و پیامدهای باور به این نظریات انجام گرفته اند. مقاله حاضر به مرور و دسته بندی یافته های این پژوهش ها می پردازد، از جمله اینکه ماهیت و محتوای نظریات توطئه مرتبط با کووید-19 چه هستند، پیش بین های شخصیتی باور به آنها کدام موارد هستند، چه پیامدهایی برای استفاده از راهبردهای بهداشتی پیشگیرانه در سطح جامعه دارند، و چگونه می توان با شیوع آن ها مقابله کرد. بنا بر این پژوهش ها، هیجانات (ترس و عصبانیت)، ترجیحات سیاسی، خوشبینی و بدبینی، و احساس درماندگی و عدم اطمینان رایج ترین پیش بین های باور به نظریات توطئه بودند. در خصوص پیامدها، باور به نظریات توطئه در مورد ویروس کووید-19 با مبادرت کمتر به رعایت دستورات بهداشتی مخصوصا رعایت فاصله اجتماعی، و همچنین ابراز خشونت و بیگانه هراسی بیشتر مرتبط بود. یافته های این مطالعه مروری نه تنها برای دولت ها و مسئولان بهداشت عمومی، بلکه برای سازمان های مرتبط و جوامع نیز می تواند مفید واقع شود.
مروری بر مدل های سبب شناختی اختلال بازی اینترنتی با تاکید بر مدل تعاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال بازی اینترنتی به معنای استفاده مداوم و مکرر از اینترنت در راستای بازی است که به طور معناداری منجر به آشفتگی و نقص در کارکرد شود. در دو دهه اخیر مدل های شناختی رفتاری و عصبی شناختی زیادی برای اختلالات استفاده از اینترنت به صورت عام و خاص ارائه شده است. مدل تعاملی ( I-PACE ) که مدلهای پیشین خود را ادغام کرده است، به طور خاص برای اختلال استفاده اختصاصی از اینترنت همچون اختلال بازی اینترنتی ارائه شده است. شواهد پژوهشی از مولفه های نظری مدل I-PACE حمایت می کنند، با این حال در مورد ادغام رویکردهای درمانی مختلف با مدل I-PACE در ادبیات پژوهشی خلأ وجود دارد. پژوهش حاضر با مروری بر مدل های سبب شناسی اختلال بازی اینترنتی با تاکید بر مدل تعاملی، می تواند راهگشای مطالعات بیشتر در زمینه پیشگیری و درمان اختلال بازی اینترنتی باشد.