مقالات
حوزه های تخصصی:
سازگاری با بیماری های مزمن، راهبرد اساسی برای رضایت بیماران از زندگی فردی و اجتماعی، و نیز برای ارتقا سطح عملکرد و کارآمدی آنها به همراه ابتلا به بیماری های مزمن می باشد. بیماری های مزمن علاوه بر ایجاد اختلالات بیولوژیک، مشکلات و اختلالات روانی را برای بیماران به وجود می آورد، به طوری که تاب آوری آنها را به میزان قابل ملاحظه ای کاهش می دهد. کاهش تاب آوری باعث می شود علاوه بر احساس رنج جسمانی، همواره یک رنج روانی را نیز تجربه نمایند. سازگاری با بیماریهای مزمن، پیامدهای نابهنجار روانی را کاهش داده و رضایت از زندگی را در بیماران مبتلا به بیماری های مزمن افزایش می دهد. اضطراب، استرس و افسردگی ناشی از بیماریهای مزمن در شرایط شیوع جهانی کرونا، به دلیل ترسناک و مرموز بودن ویروس، و میزان مرگ و میر بالای آن، به اضطراب ناشی از بیماری مزمن، اضافه شده است. لذا برای سازگاری با بیماریهای مزمن در شرایط پاندمی، کوشش بیشتری لازم است و ضرورت دارد که در پروتکل های سنتی تجدید نظر شده و با شرایط کنونی، منطبق شوند. از بین عواملی که درکاهش پیامدهای روانی ابتلا به بیماریهای مزمن، موثر هستند، معنویت نقش پر اهمیتی دارد که دراین مقاله توضیح داده شده است.
واکاوی علل عدم تزریق واکسن COVID-19 در جامعه ایرانی: یک پژوهش پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه انجام واکسیناسیون یکی از راه های پایان پاندمی بیماری کووید-19 قلمداد می شود، با وجود این بسیاری از افرادی که دسترسی به واکسن دارند از دریافت آن خودداری می کنند. هدف پژوهش حاضر واکاوی دلایل افرادی بود که علی رغم در دسترس بودن واکسن کووید-19 از دریافت آن خودداری می کردند. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع پژوهش کیفی پدیدارشناسی توصیفی است و در سال 1400 انجام شد. جامعه پژوهش را کلیه ایرانیان 18 تا 55 ساله ساکن ایران تشکیل دادند که تا زمان شروع پژوهش هیچ نوع واکسنی برای بیماری کووید-19 دریافت نکرده بودند. از میان آن ها 35 نفر به روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. لازم به ذکر است که نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت. ابزار این پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته و روش تحلیل داده ها روش هفت مرحله ای کلایزی بود. یافته ها شامل 26 کد اولیه، 12 خوشه و سرانجام 6 مضمون اصلی بودند که مضامین اصلی شامل «ابهام»، «ناکارایی»، «بی اعتمادی»، «تبلیغات»، «ترس» و «بی نیازی» می باشند. ممکن است بتوان نتیجه گیری کرد که سیاست گذاری بهداشتی حول این مضامین در رسانه های جمعی و آموزش مداوم مردم با تکیه بر ابهام زدایی، اعتمادزایی و ایجاد اطمینان خاطر برای اجتناب کنندگان از تزریق واکسن، می تواند منجر به کاهش فرار و اجتناب از دریافت واکسن و بهبود ایمنی جمعی شود.
ساخت و اعتباریابی مقیاس آسیب های انتخاب رشته تحصیلی ورود به دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتبار یابی مقیاس آسیب های انتخاب رشته ورود به دانشگاه بود. روش پژوهش مورد استفاده در این مطالعه روش آمیخته و جامعه آماری نیز دانشجویان ورودی دانشگاه تبریز و دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. در بخش کیفی نمونه ای به حجم 24 نفر از دانشجویان گروه های علوم انسانی، فنی و مهندسی، علوم پایه و گروه علوم پزشکی به شیوه هدفمند انتخاب شد و مورد مصاحبه قرار گرفتند. در ادامه و در بخش کمی این مطالعه و بررسی اولیه 188دانشجو و اجرای نهایی 375 دانشجو از گروه های آموزشی بصورت نمونه گیری خوشه ای طبقه ای متناسب انتخاب شدند. نتایج حاصل از اعتبارسنجی به شیوه همسانی درونی براساس آلفای کرونباخ83/0 به دست آمد. بررسی های مربوط به روایی محتوا، پیش بین و سازه مقیاس آسیب های فرایند انتخاب رشته ورود به دانشگاه نشان مؤید روایی مقیاس مذکور بود. یافته های حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی نشان داد که آسیب های فرایند انتخاب رشته تحصیلی ورود به دانشگاه از سه عامل اصلی: آسیب های فردی، آسیب های اجتماعی و آسیب های ساختاری و مدیریتی تشکیل شده است. براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که فرم 19گویه ای مقیاس آسیب های فرایند انتخاب رشته ورود به دانشگاه در دانشجویان ایرانی از روایی و پایایی کافی برخوردار است.
واکاوی علل زمینه ساز و پیامدهای روابط فرازناشویی (خیانت زناشویی) از دیدگاه جوانان متاهل شهر کرمانشاه: یک مطالعه ی نظریه ی زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، در راستای واکاوی علل زمینه ساز و پیامدهای روابط فرازناشویی (خیانت زناشویی) از دیدگاه جوانان متاهل شهر کرمانشاه بود. روش پژوهش از رویکرد روش شناختی کیفی، با استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شد. جامعه آماری تمامی جوانان متاهل درگیر روابط فرازناشویی شهر کرمانشاه در سال 1398 بود. براساس روش نمونه گیری نظری، 22 نفر (11 مرد و 11 زن)، با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته در پژوهش شرکت نمودند. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که دو مقوله هسته ای در حوزه های مسائل فردی و میان فردی، و مسائل جامعه، به عنوان عوامل زمینه ساز به دست آمد. در حوزه مسائل فردی و میان فردی؛ فردگرایی، مسائل گذشته، ضعف اخلاقی و دینی، عدم رفع نیاز جنسی، عدم رفع نیازهای عاطفی و روانی، خشونت کلامی، جسمی و جنسی، و نبود نظارت بر زندگی تاثیرگذار بوده است. در حوزه مسائل جامعه؛ مسائل محیطی، اجتماعی و سیاسی، فقر و مشکلات اقتصادی، اعتیاد، و جنگ رسانه ای اثرگذار بود. در مجموع، یافته های این مطالعه نشان داد که برآورده نشدن نیازهای جنسی و عاطفی، فقر و مشکلات اقتصادی، به همراه اعتیاد از اصلی ترین علل خیانت از دیدگاه زنان و مردان به شمار می رفت. از پیامدهای روابط فرازناشویی می توان به مشکلات بین فردی بین زوج ها، کاهش عمکرد شخصی، انزوای اجنماعی، اختلال استرس پس از سانحه، افسردگی، اضطراب، خودکشی و قتل اشاره کرد. پژوهشگران و سیاست گذاران حوزه ازدواج و خانواده می توانند از طریق رفع علل گرایش زوج ها به روابط فرازناشویی و تقویت عوامل بازدارنده و محیط کارکردی شان، احتمال گرایش به روابط فرازناشویی کاهش داده و زمینه ثبات سیستم زوجی و نهاد خانواده را فراهم کنند.
عوامل روانشناختی موثر بر فرهنگ و آگاهی امنیت سایبری در دوره شیوع کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل روانشناختی موثر بر فرهنگ و آگاهی امنیت سایبری در دوره شیوع کووید-19 به روش کیفی و از نوع تحلیل مضمون انجام شد. داده های پژوهش از اسناد بالادستی که شامل کلیه مقالات معتبر منتشر شده در سال های 2020 الی 2022 در داخل و خارج کشور بوده است، با 4 کلیدواژه (فرهنگ، آگاهی، امنیت سایبری، عوامل روانشناختی) در پایگاه های سیویلیکا، نورمگز، مگ ایران، گوگل اسکولار، ساینس دایرکت جمع آوری و در چارچوب نرم افزار MAXQDA مورد بررسی قرار گرفته است. معیار ورود مقالات به پژوهش، محتوی قابل اجرا برای سوال پژوهش و مطالعات مربوط به متغیر هدف و معیارهای خروج خلاصه مقالات، فصل های کتاب، گزارش های کوتاه و عدم دسترسی به متن کامل مقاله بوده است. سنجش روایی با استفاده از روایی محتوی و برآورد پایایی داده ها با استفاده از روش هولستی انجام شد. یافته ها نشان داد از مجموع 44 مضمون شناسایی شده از کدگذاری اسناد و متون بالادستی، 6 مضمون فرعی (روانشناختی، رفتاری، خانوادگی-اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و فنی)، تشکیل شد. براساس یافته ها، در بین کلیه مضمون های فرعی شناسایی شده، بیشترین مضمون ها مرتبط با مضمون روانشناختی بوده (16 مضمون) که در آن مضمون های خودکارآمدی، دلبستگی، استرس عاطفی، هیجانات، افکار و باورها، نگرش، انگیزش، ویژگی های شخصیتی و سلامت روان مضامینی بودند که دارای اهمیت ویژه ای هستند.
پاسخگویی ادراک شده همسر یک سازه بازدارنده (محافظت کننده) تأثیرگذار؛ مستحکم ترین پل برای تجربه صمیمیت در روابط: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افراد با استفاده از سازوکارهای مختلف می توانند با یکدیگر صمیمی شوند اما یکی از کلیدی ترین این عوامل، پاسخگویی ادراک شده همسر (PPR) است. ازآنجاکه ادبیات پژوهشی غنی در مورد این سازه در کشور وجود نداشت، هدف مطالعه حاضر روشن ساختن مفهوم پاسخگویی ادراک شده همسر، عناصر سازنده آن، نحوه اثرگذاری این سازه، تأثیرات قابل توجه این سازه بر حوزه های مختلف زندگی افراد و پیامدهای مثبت وجود آن در روابط و پیامدهای منفی فقدان آن در تعاملات انسان ها بود. این مطالعه، مروری نظام مند در بین اکثر منابع علمی مرتبط با این سازه در پایگاه داده های علمی بود. منابع مرتبط از سال 1992 تا سال 2022 از پایگاه های داده گوگل اسکالر، پابمد، اسکوپوس، ساینس دایرکت، سیج، وایلی، اشپرینگر، تیلور و فرانسیس و شبکه اجتماعی- علمی ریسرچ گیت دانلود گردیدند و آن دسته از منابعی که منطبق با ملاک های پژوهش (منابعی که دربردارنده نقش خنثی کنندگی پاسخگویی ادراک شده همسر بودند و هم چنین کلید واژه های PPR و صمیمیت را شامل می شدند) بودند وارد مطالعه شده (57 مطالعه) و منابع نامرتبط (84 مطالعه) کنار گذاشته شدند (درمجموع 141 مطالعه). یافته های پژوهش های مختلف دلالت بر این دارند که پاسخگویی ادراک شده همسر از طریق خنثی کردن پیامدهای منفی و افزایش هیجانات، عواطف مثبت و نگرش سازنده افراد نسبت به یکدیگر در تعاملات، همواره مهم ترین پیش بین صمیمیت و رضایت در روابط بوده است. در نتیجه، PPR خوشبختی و بهزیستی افراد را افزایش می دهد.
در جستجوی انسانیت: مروری بر نظریه های انسانیت کاهی و انسانیت زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنگ بنای انسانیت چیست و انکار خصایص انسانی که تحت عنوان انسانیت زدایی مفهوم می گردد به چه معناست؟ پژوهش حاضر به منظور دستیابی به تعریفی جامع از مفهوم انسانیت و انسانیت زدایی به مرور نظریات اخیری که این مفاهیم، بن مایه های اصلی آن ها را تشکیل می دهد، می پردازد. مطالعات انجام شده که درصدد یکپارچه سازی آراء موجود در خصوص این مفاهیم بوده اند، انسانیت را متشکل از وجوهی دوگانه که برخی از آن ها منحصر به انسان و برخی دیگر به ماهیت انسان بودن تعلق دارند، تقسیم می کنند. متعاقب این مفهوم پردازی از انسانیت، انکار هر یک از وجوه و یا هر دو وجه، نمودهای مختلف انسانیت زدایی را پدید می آورد. انسانیت زدایی پیامدهایی شایع و درعین حال وخیمی همچون کاهش رفتار جامعه پسندانه، همدلی جانبدارانه، افزایش رفتار ضداجتماعی و نقض حقوق اخلاقی افراد و گروه های انسانیت زدایی شده را به همراه دارد؛ که بر ضرورت توجه بیشتر به راهکارهای پیشگیری کننده و تعدیل کننده این پدیده و پیامدهایش اشاره دارد. در همین راستا، مطالعات راهکارهایی همچون افزایش تماس اجتماعی و ایجاد هویت مشترک ورای سوگیری های مرسوم را پیشنهاد کرده اند.
مدل ها و سازوکارهای شناختی- گفتمانی ترغیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترغیب، بطور کلی، فرایندی است که در آن عاملی با ارائه پیام و یا بکاربردن برخی فرایندها و راهبردهای شناختی هدف گرا سعی می کند رفتارها یا نگرش های دیگران در مسئله ای خاص را تغییر دهد. مقاله حاضر، با رویکردی کیفی، روشن ساختن این فرایندهای شناختی را اساس مطالعه خود قرار داد. برای این منظور، ابتدا، پیشینه مختصری از قدیمی ترین نظریه ترغیب از دیدگاه ارسطو، همچنین، طبقه بندی های مکس وبر از کنش های اجتماعی در علوم اجتماعی نوین ارائه شد. سپس، برای تشریح ساز وکارهای ترغیب، چهار مدل معروف با توضیح مختصری از شباهت ها و تفاوت هایشان ارائه گردید. این چهار مدل به ترتیب عبارتند از مدل سازنده گرای سیالدینی، مدل های بسط-احتمال و گمانه زنی-نظام دار که عمدتاً از نوع پردازش دوگانه هستند و نهایتاً مدل کُل نگر دانشِ ترغیب. علاوه بر آن، شرحی از ابزارهای گفتمانی ترغیب نظیر طرح واره های متنی و ژانرها به همراه اهداف اجتماعی-شناختی خاصی که در اجتماع های گفتمانی دنبال می کنند ارائه شد. در پایان، خلاء مدل های بومی ترغیب سازگار با مؤلفه های عاطفی شناختی گروه های فرهنگی جامعه ایرانی و ضرورت پژوهش میدانی در این مورد به محققین آینده گوشزد گردید.
بررسی تربیت جنسی در دختران دارای روابط قبل از ازدواج (جنسی، عاطفی و یا عاطفی-جنسی): یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برقراری ارتباط با جنس مخالف بخش مهمی از زندگی انسان ها، به ویژه جوانان است؛ که عوامل متعددی از جمله تربیت جنسی، در میزان گرایش یا عدم گرایش به این گونه روابط تاثیرگذار هستند. هدف از این پژوهش، بررسی تربیت جنسی در دختران دارای روابط قبل از ازدواج بود. جامعه پژوهش دختران جوان ساکن در تهران بودند که تجربه روابط قبل از ازدواج با جنس مخالف ( اعم از جنسی، عاطفی و یا عاطفی-جنسی) را داشتند. نمونه ها شامل 12 دانشجوی دختر در گروه سنی 22-۲۸ و ساکن تهران در سال 1398-1400 و دارای چنین روابطی بودند و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده شد. نتایج به شناسایی 2 مقوله اصلی، 7 مقوله فرعی و 20 مفهوم اولیه منجر شد. دو مقوله اصلی عبارتند از: عملکرد و نگرش خانواده در رابطه با تربیت جنسی و منابع اطلاعاتی اجتماعی- فرهنگی در رابطه با تربیت جنسی. پژوهش حاضر نشان داد عدم تربیت جنسی مناسب، چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم، افراد را به سمت برقراری رابطه با جنس مخالف در قبل از ازدواج سوق می دهد؛ بنابراین پیشنهاد می شود در مراکزی چون مهد کودک، مدارس و سرای محله ها جلساتی مبتنی بر ارائه تربیت جنسی به والدین و مربیان آموزشی صورت گیرد و شیوه های آموزشی مناسب و ارتقاء دهنده ای به آن ها اعمال گردد. همچنین، توصیه می شود به منظور جلوگیری از شیوع روزافزون روابط قبل از ازدواج، دانشگاه ها، خانواده ها، مسئولین و برنامه ریزان فرهنگی از برنامه های پیشگیرانه در این راستا استفاده نمایند.
عوامل خطر و محافظت کننده پیش بین مصرف مواد در پسران نوجوان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوء مصرف مواد یکی از چالش های پیش روی پسران نوجوان است. هدف از این پژوهش، بررسی عوامل خطر و محافظت کننده همبسته با مصرف مواد در پسران نوجوان ایرانی بود. داده ها با استفاده از روش مرور نظام مند در چهار پایگاه داده ای سیویلکا، نورمگز، پایگاه اطلاعات علمی (SID)، و پایگاه اطلاعات علمی ایران مورد جستجو قرار گرفتند و 246 مدرک یافت شد. بیست مطالعه فارسی که با روش همبستگی عوامل خطر و محافظت کننده فردی، خانوادگی، اجتماعی و زیستی مرتبط با مصرف مواد روان گردان در پسران نوجوان را در بیست سال گذشته در جامعه ایرانی مورد بررسی قرار داده بودند واجد معیارهای شمول این پژوهش بودند. 20 متغیر به عنوان عوامل خطر و 26 متغیر به عنوان عوامل حفاظت کننده از مصرف مواد شناسایی و گروه بندی شدند. در بین متغیرهای شناسایی شده، 4 متغیر، همبستگی قوی، 35 متغیر همبستگی متوسط و 7 متغیر همبستگی ضعیف با متغیر ملاک مصرف مواد داشتند. در بین عوامل خطر، خودبیگانگی تحصیلی، هیجان خواهی و هیجان های منفی و در بین عوامل محافظت کننده، رفتار جامعه پسند، تاب آوری و کارکرد خانواده بالاترین همبستگی را با متغیر ملاک مصرف مواد داشتند. تحلیل یافته ها نشان دادند فراوانی و شدت تجارب هیجانی، بویژه هیجانات منفی مثل غم و خشم و راهبرده ای تنظیم آنها همبستگی قوی با متغیر ملاک مصرف مواد در پسران نوجوان ایرانی دارند.
واکاوی عوامل توانمندساز در رابطه مادر-کودک در طی نوجوانی در حال ظهور: مطالعه ای مبتنی بر نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه مادر-کودک یکی از عوامل موثر بر تحول روانشناختی کودکان است. بسیاری از توانایی های انسان همچون تفکر، زبان، خودآگاهی و غیره از دل اولین رابطه انسانی که کودک در آن درگیر است، حاصل می شود. هدف این پژوهش طراحی الگوی مفهومی رابطه مادر-کودک بر اساس تجارب بی واسطه ی مادران، در قالب یک رویکرد عمیق بود. پژوهش حاضر از نوع کیفی و نظریه ی زمینه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را تمامی مادران دارای فرزند دختر 10 الی 11 سال در ناحیه تبادکان شهر مشهد در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل دادند. مشارکت کنندگان در پژوهش30 نفر از مادران بودند که به روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از ابزارصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها مطابق با الگوی سیستماتیک استراوس کوربین صورت گرفت و در مجموع 112 مفهوم شناسایی شد که در 14 مضمون فرعی و 5 مضمون اصلی تنظیم شدند. نتایج مطابق الگوی پارادایم مورد نظر در حیطه های زمینه ای و محیطی، میانجی، راهبرد و پیامد جای گرفتند. یافته ها نشان داد که عواملی چون خودآگاهی مادر، والدگری ذهن آگاهانه و توانایی تنظیم هیجانی، می توانند به عنوان راهبردهای موثر بر توانمندسازی مادر برای بهبود بخشیدن به رابطه با کودک خویش استفاده شوند. عوامل زمینه ای و محیطی موثر بر کیفیت ارتباط همچون داشتن الگوی مناسب و پایگاه اجتماعی-اقتصادی نیز جزو پیش نیاز هایی هستند که می توانند کیفیت رابطه را تحت تاثیر خود قرار دهند. راهبردهای پیشنهادی در این مطالعه موجبات دستیابی به رابطه ای حسنه که اساس روابط بعدی کودک در اجتماع هست را فراهم می سازد که خود سرمایه ای بلندمدت است. برنامه ریزی و اهتمام به منظور توانمندسازی والدین به خصوص مادران، در راستای بهبود این رابطه اساسی می تواند مورد توجه دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت قرار گیرد.
تجربه زیسته تعاملی جوان تک فرزند: روایت پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نیم قرن اخیر تغییرات بنیادی در شکل و ویژگی های خانواده، انتقال خانواده گسترده به هسته ای و به تبع آن کاهش سطح زادوولد و افزایش تمایل به تک فرزندی اوری در ایران امری محسوس است. پژوهش حاضر با هدف کاوش و بررسی ابعاد فردی و بین فردی زندگی یک تک فرزند با توجه به روایت های او از زندگی اش انجام شد. روش انجام این پژوهش، کیفی از نوع روایت پژوهی است. ابزار گرداوری اطلاعات در این پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. تحلیل روایت بر اساس روش کدگذاری استراوس و کوربین بود. نتایج نشان داد: دوسوگرایی در تعاملات خانوادگی (ارتباط محافظتی و وابستگی-تنهایی)، شاکله شخصیتی نامنسجم (ویژگی های اخلاقی و رفتاری مثبت و منفی) و تعاملات اجتماعی محدود (محدودیت ارتباطی با اقوام و بستگان؛ ضعف ارتباط با دوستان و همسالان). به طورکلی می توان گفت که نیمرخ روانی تک فرزندان و گستردگی یا محدودیت تعاملات اجتماعی آن ها، پدیده ای چندوجهی و متأثر از عوامل متعدد است. درمجموع بستر و بافت روابط خانوادگی است که شرایط تکوین ویژگی های گاه متناقض تک فرزندان را توجیه می کند.
تجربه زیسته دانش آموزان از چالش های آموزشی پس از بازگشت به مدرسه در دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه چالش های دانش آموزان پس از بازگشت به مدرسه در دوران کرونا بود. روش تحقیق این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته انجام گرفت. جامعه شامل کلیه دانش آموزان دختر 18-15 ساله شهرتهران در سال 1400 بود. نمونه گیری به صورت هدفمند صورت گرفت و مصاحبه ها تا اشباع داده ها ادامه یافت. تعداد مشارکت کنندگان این پژوهش 10 نفر بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات با روش هفت مرحله ای کلایزی صورت گرفت. مضامین اصلی پژوهش « چالش های کلاس حضوری پس از بازگشت به مدرسه در دوران کرونا » و «چالش های تغییر سبک تحصیلی و سازگاری پس از بازگشت به مدرسه در دوران کرونا» بود. باتوجه به نتایج این پژوهش آموزش حضوری پس از آموزش آنلاین و قرنطینه، دانش آموزان را با چالش های جدی مواجه کرده است. درواقع چالش های دانش آموزان در ابعاد گوناگون نشان می دهد که لازم است برنامه های آینده بر پیشگیری و کاهش آسیب های خانه و مدرسه دانش آموزان متمرکز شود. لذا لزوم برنامه ریزی جهت کاهش و مدیریت چالش های دانش آموزان در دوران بازگشت به مدرسه امری اساسی خواهد بود.
پیامدهای بیماری کووید 19بر افراد با کم توانی ذهنی و خانواده آن ها: یک مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کووید 19 تأثیر های عمیقی بر جمعیت در سراسر جهان داشته است و در سراسر جهان، سلامت روان شناختی و جسمانی افراد را به خطر انداخته است. افراد با کم توانی ذهنی یک گروه آسیب پذیر به ویژه در برابر تهدیدهای ناشی از بیماری کووید 19 هستند. هدف پژوهش حاضر مروری بر پژوهش های انجام گرفته در زمینه پیامدهای بیماری کووید 19 بر افراد با کم توانی ذهنی بوده است. روش بررسی داده ها در پژوهش حاضر به صورت یک مطالعه مروری نظام مند بود است. روش شناسی آن نیز مبتنی بر گردآوری، طبقه بندی و خلاصه کردن یافته های مقالات علمی مرتبط با بیماری کووید 19، افراد با کم توانی ذهنی و خانواده آنها در بین سال های 2022-2019 میلادی برگرفته از پایگاه های اطلاعاتی فارسی و انگلیسی، ساینس دایرکت، اریک، ابسکو، گوگل اسکولار اسکوپوس، پاب مد، اس.آی.دی، مگیران و نورمگز بود. و کلید واژه های کرونا، افراد با کم توانی ذهنی و خانواده آنها جست و جو شده است. در جست و جوی اولیه 70 مقاله انتخاب شدند و در ادامه 31 مقاله که مرتبط با پیامد بیماری کووید 19 در افراد با کم توانی ذهنی و خانواده های آنها بود، انتخاب شدند. از بین آنها 6 مقاله به دلیل عدم دسترسی به متن کامل مقاله ، 5 مقاله به علت تکراری بودن در چند پایگاه اطلاعاتی حذف گردید و نهایتاً 20 مقاله انتخاب گردید. نتایج نشان داد به دلیل آسیب پذیری افراد با کم توانی ذهنی در برابر عفونتِ بیماری کووید 19 و عواقب اجتماعی، آموزشی روانشناختی و سلامتی آن ضروری است، متخصصان و دست اندرکاران ضمن شناخت پیامدهای بیماری کووید 19 بر افراد کم توان ذهنی زمینه را برای پیشیگری، آموزش، مداخله و درمان این افراد و خانواده های آن ها فراهم آورند.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس تعادل ذهنی (ES-16)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعادل ذهنی نوعی آگاهی پذیرا همراه با نگرشی غیر واکنشی است که به عنوان مؤلفه اصلی تمرین ذهن آگاهی بوده و ساز و کار کلیدی مداخلات بر پایه ذهن آگاهی است. هدف از این پژوهش بررسی اعتبار و قابلیت روان سنجی نسخه فارسی مقیاس تعادل ذهنی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش تمامی مراجعان مراکز مشاوره و روان درمانی شهر تهران در سال 1399 بودند که 315 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل مقیاس تعادل ذهنی(ES-16) (راجرز، شیرز و کایون، 2020) پرسشنامه خودکنترلی(SCQ) (تانجی، بامیسر و بون، 2004) و مقیاس تحمل پریشانی (DTS) (سیمونز وگاهر، 2005) بودند. داده های پژوهش به روش تحلیل عاملی تأییدی (CFA)، آلفای کرونباخ و ضریب پیرسون با استفاده از نرم افزارهای SPSS 24 و AMOS 22 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که نسخه ایرانی مقیاس تعادل ذهنی شامل 16 سؤال و دو خرده مقیاس است. شاخص های برازش مدل تحلیل عاملی تأییدی برازش مناسب مدل را تأیید نمود. بین مقیاس تعادل ذهنی با تحمل پریشانی و خودکنترلی رابطه مستقیم معنادار برقرار بود(01/0p<) .آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 79/0 به دست آمد. نسخه فارسی مقیاس تعادل ذهنی از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است و می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
ویژگیهای روان سنجی پرسشنامه فرزندپروری ذهن آگاهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی های روان سنجی پرسشنامه فرزندپروری ذهن آگاهانه مک کافری و همکاران (2017) بود. مشارکت کنندگان پژوهش 323 نفر از مادران دانش آموزان کلاس های متوسطه دوم (دهم تا دوازدهم) مدارس چهارگانه شهر شیراز در سال تحصیلی 1399-1398 بودند که براساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های فرزندپروری ذهن آگاهانه،MIPQ) ، مک کافری و همکاران، 2017)، سرزندگی تحصیلیAB) ، دهقانی زاده و حسین چاری، 1391) و ذهن آگاهی نوجوان و بزرگسال AAMS)، دروتمن و همکاران، 2018) را تکمیل نمودند . برای بررسی روایی از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و روش پایایی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی دو عامل حضور در کنار فرزند (کمترین بارعاملی 40/0 و بیشترین 60/0) و تربیت ذهن آگاهانه (کمترین بارعاملی 36/0 و بیشترین بارعاملی 66/0) را تایید نمود. نتایج همبستگی درونی نیز روایی همگرا (همبستگی نسبتاَ زیاد 72/0 بین ابعاد حضور در کنار فرزند و تربیت ذهن آگاهانه و همبستگی زیاد 86/0 و 89/0 بین هر بعد و نمره کل مقیاس، 01/0P<) و واگرای مقیاس (عدم رابطه معنادار بین سرزندگی تحصیلی و فرزندپروری ذهن آگاهانه) را تایید می کند. برای تعیین پایایی مقیاس از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که تمامی ضرایب (حضور کنار فرزند 82/0، تربیت ذهن آگاهانه 85/0 و ضریب پایایی کل 90/0) حاکی از همسانی درونی قابل قبول زیر مقیاس ها و نمره کل مقیاس بود. نتایج نشان می دهد که مقیاس فرزندپروری ذهن آگاهانه از روایی و پایایی بسیار خوبی در مادران ایرانی برخوردار است.
مطالعه ی کیفی الگوهای ارتباطی زنان قربانی خشونت مکرر براساس بن مایه ی تعارضی ارتباط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قربانیان خشونت مکرر افرادی هستند که بارها تحت خشونت قرار گرفته و از رابطه خارج نشده اند. این دسته از قربانیان ویژگی های منحصربه فردی دارند که به تعاملات پیشین شان وابسته است. این ویژگی ها گرچه بر ارتباطات فرد اثرگذارند اما پژوهش ها مشخصاً به بررسی الگوهای ارتباطی این دسته از افراد نپرداخته بودند. هدف پژوهش حاضر، بررسی الگوهای ارتباطی از طریق بن مایه ی تعارضی ارتباط بود تا بدین شکل تاثیر احتمالی گذشته افراد را ردیابی شود و از روش کیفی پایه استفاده شد. جامعه ی مورد مطالعه، شامل زنان قربانی خشونت مکرر شهر تهران در سال 1400 بود و نمونه گیری پژوهش حاضر پس از انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با نفر هشتم به اشباع رسیده و پایان یافت. یافته ها نشان داد این افراد عمده ی روابطشان را تنها بر حسب نیاز به دوست داشته شدن شکل داده اند و آرزوهایشان تنوع چندانی ندارد. به علاوه در روابط فعلی این افراد یک ترومای ارتباطی دیده شد که از خانواده مبدأ نشئت گرفته و روابط فعلی را تحت تاثیر قرار داده بود. تروما به طور کلی منتقل شده بود اما در ارتباط با افراد گوناگون ویژگی های متفاوتی نشان می داد. برای مثال الگوهای ارتباطی والدین و همسر کاملا مشابه بود اما رابطه با دوست شکل دیگری داشت. نیاز به خوداظهارگری و مستقل بودن تنها در روابط اجتماعی فرد حضور داشت و می توان گفت روابط اجتماعی فرد نزیسته ی زندگی شخصی و عاطفی این دسته از افراد است. به نظر می رسد آنچه سبب شده بود ارتباطات اجتماعی اندکی از کلیشه های آن ها فاصله بگیرد این بود که فرد در این روابط احساس عاملیت می کرد و احساس می کرد در رابطه ی برابرتری قرار گرفته است. در نتیجه اگر بناست تکرار خشونت متوقف شود، باید عاملیت و اثرگذاری ای که این افراد می توانند داشته باشند را به تجربه دریابند.
مطالعه کیفی ادراک معلمان از موانع تحصیل اثربخش در روستا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحصیل و یادگیری به عنوان بخش مهمی از پیشرفت و هویت هر فرد از جایگاه ویژه برخوردار است. از این رو توجه به این مقوله و موانع تحقق آن در موقعیت های متفاوت و دارای ساختار ویژه آموزشی مانند روستاها ضروری است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه کیفی ادراک معلمان از موانع تحصیل اثربخش در روستاها بود. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع کیفی و تحلیل محتوا بود و از تکنیک تحلیل مضمون براون و کلارک (۲۰۰۶) استفاده شد. جامعه آماری معلمان استان قم در سال ۱۴۰۰ بودند که سابقه خدمت در روستا را داشته اند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ۲۴ معلم انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود که حاوی سوالات مربوط به موانع تحصیل اثربخش در روستاها بود. نتایج نشان داد که موانع تحصیل اثربخش در روستاها از منظر معلمان در ۶ حوزه قابل بررسی است: ۱) مشکلات و موانع زیر ساختی ۲) موانع خانوادگی ۳) موانع درون شخصی ۴) موانع آموزگار ۵) موانع موقعیتی ۶) موانع اقتصادی. همچنین معلمان برای برون رفت از این مشکلات راه کارهایی را ارائه داده اند که از آن تحت عنوان مولفه های پیشگیرانه مشکلات و عوامل ترمیم کننده یاد شده است. می توان نتیجه گرفت موانع تحصیل اثربخش در روستا از منظر معلمان از زوایای گوناگون که در نتایج به آن اشاره شده است قابل بحث و برنامه ریزی است. از این رون توجه بیشتر به مقوله آموزش و یادگیری در روستاها از اهمیت زیادی برخوردار است.
نشانگان اختلال اجتناب /محدودیت غذا در کودکان؛ عوامل زمینه ساز، پیامدها و درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال اجتناب/ محدودیت غذا به عنوان یک اختلال تغذیه و خوردن جدید در ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال روانی، معرفی شده و یک طبقه تشخیصی نسبتا جدیدی از اختلالات تغذیه و خوردن می باشد. افراد دارای اختلال اجتناب/ محدودیت غذا به دلایل مختلف و نه به دلیل تمایل به کاهش وزن یا به دلیل اختلال در تصویر بدنی، از غذا اجتناب می کنند یا به آن بی علاقه هستند. بروز چنین اختلالی در کودکان به دلیل قرار گرفتن آنها در دوره رشدی می تواند منجر به عوارض جبران ناپذیری پزشکی و اختلا عملکردی_ اجتماعی شود. از آنجایی که از زمان تعریف این اختلال، پژوهش های اندکی در مورد شیوع، تشخیص، درمان و پیامدهای گوناگون این اختلال در کودکان وجود دارد، بنابراین هدف از این مقاله توصیف و روشن کردن معیارهای تشخیصی، تظاهرات بالینی، شیوع، سبب شناسی، پیامدها، پیشگیری و درمان اختلال اجتناب/محدودیت غذا در کودکان است. تا زمینه نظری جهت پژهش های بیشتر، آگاهی برای والدین و حمایت و دانش لازم جهت تشخیص و درمان بهتر توسط درمانگران فراهم شود.
معنای زندگی از مسیر ذهن آگاهی و عمل مسئولانه: مطالعه پدیدارشناسی بر روی دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احساس معنا در زندگی تجربه ای است که ره یافتن به آن برای انسان پر تشویش جامعه امروزی، امری خواستنی و مطلوب قلمداد می شود. این امر به سبب تأثیری که برخورداری از معنا بر رضایتمندی و شادکامی افراد دارد قابل توجه پژوهشگران حوزه سلامت روان قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی پدیدارشناسانه روش ها و سبک هایی در زندگی افراد که منجر به تجربه معنا می شود صورت گرفته است. مطالعه حاضر پژوهشی از نوع کیفی به روش تحلیل درون مایه ای است که با بهره گیری از مصاحبه نیمه ساختاریافته در 5 گروه متمرکز و با مجموع تعداد 33 نفر، به بررسی تجربه دانشجویان ایرانی در مقاطع تحصیلی و سنی مختلف از احساس معنا و روش های دستیابی به آنها پرداخته است. راهبرد شش مرحله ای براون و کلارک (2006) برای استخراج درون مایه ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج این مطالعه در قالب یک درون مایه سایبانی «رهتوشه معنا»، دو درون مایه «ذهن آگاهی» و «عمل مسئولانه» و سه درون مایه فرعی «نگرش عاملیت»، «اقدام» و «استمرار» طبقه بندی و گزارش شده است. نتایج این مطالعه در راستای کمک به دسترس پذیر کردن تجربه معنا چه در قالب آموزش و چه درمان قابل استناد برای متخصّصین خواهد بود.