مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر بخشودگی بین فردی و تحمل پریشانی در زنان آزاردیده از خشونت های خانگی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه، شامل تمامی زنانی بود که در زمستان 1398 و بهار 1399 به اورژانس اجتماعی شهر ساری مراجعه کرده بودند. از بین آن هاهاها 45 زن به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه کنترل و دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (طی 8 جلسه) و رفتار درمانی دیالکتیکی (طی 12 جلسه) دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های بخشودگی بین فردی (احتشام زاده، 1389) و تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD انجام گرفت. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به طور معناداری باعث افزایش بخشودگی بین فردی (32/16= F و 0003/0= p ) و تحمل پربشانی (34/7= F و 01/0= p ) شده است. همچنین، رفتاردرمانی دیالکتیکی به طور معناداری باعث افزایش بخشودگی بین فردی (78/11= F و 002/0= p ) و تحمل پریشانی (3/7= F و 012/0= p ) شده است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که درمان پذیرش و تعهد بر بخشودگی بین فردی (9/9= F و 05/0> p ) و تحمل پریشانی (8/9= F و 05/0> p ) تاثیر بیشتری نسبت به رفتاردرمانی دیالکتیکی دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت افزایش بخشودگی بین فردی و تحمل پریشانی به صورت موثرتری نسبت به رفتاردرمانی دیالکتیکی در زنان آزاردیده از خشونت های خانگی استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی بر تحمل پریشانی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی بر تحمل پریشانی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) انجام شده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به ام اس مراجعه کننده به انجمن ام اس مازندران در بین سال های 98-1397 بود. 45 زن به عنوان نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) گمارش شدند. سپس آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک طی 8 جلسه به ترتیب درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی را دریافت کردند. مقیاس تحمل پریشانی ( سیمونز و گاهر، 2005 ) به عنوان ابزار پژوهش در دو مرحله قبل و بعد از آموزش در هر سه گروه اجرا شد. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد هر دو رویکرد درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (09/6= F و 05/0> p ) و تن آرامی (03/16= F و 05/0> p ) موجب بهبود تحمل پریشانی در زنان مبتلا به ام اس شده است. نتایج آزمون LSD نشان داد اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به تن آرامی بر تحمل پریشانی بیشتر است. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره بیماران مبتلا به ام اس، کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی کارآمد و نویدبخش به نظر می رسد.
اثربخشی گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اشتغال ذهنی به بدشکلی بدن و ترس از تصویر بدنی در افراد دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اشتغال ذهنی به بدشکلی بدن و ترس از تصویر بدنی در افراد دارای اضافه وزن یا چاقی در دوران پاندمی ویروس کرونا صورت گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. 14 نفر از افراد دارای اضافه وزن یا چاقی در بازه زمانی شهریور تا مهر 1399 به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت 7 جلسه 120 دقیقه ای جلسات آنلاین قرار گرفت، اما گروه کنترل تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای سنجش این پژوهش پرسشنامه ارزیابی فراشناختی بدشکلی بدن (ربیعی و همکاران، 1390) و ترس از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005) بود. یافته ها نشان داد که گروه درمانی آنلاین مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش اشتغال ذهنی به بدشکلی بدن و ترس از تصویر بدنی در افراد دارای اضافه وزن یا چاقی اثربخش است (05/0> p ). از این یافته ها می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت مجازی برای افراد دارای اضافه وزن اثربخش بوده است و می توان از آن به عنوان یک راهکار جایگزین در دوران پاندمی ویروس کرونا استفاده کرد.
رابطه استحکام من با جرأت مندی: نقش تعدیل کننده بهشیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده بهشیاری در رابطه استحکام من با جرأت مندی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تهران در سال تحصیلی 97-98 بود. نمونه آماری شامل 301 دانشجو بود که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا به پرسشنامه های جرأت مندی راتوس (راتوس، 1973)، استحکام من (بشارت، 1386) و بهشیاری براون و رایان (براون و رایان، 2003) پاسخ دهند. یافته های حاصل نشان دادند که بین جرأت مندی با استحکام من و جرأت مندی با بهشیاری رابطه مثبت معنا دار وجود دارد. نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که بهشیاری نمی تواند به عنوان عامل تعدیل کننده در رابطه استحکام من با جرأت مندی اثر گذار باشد.
بررسی اثر بخشی موریتا درمانی بر کیفیت زندگی و شدت درد در سالمندان مبتلا به درد مزمن زانو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی موریتادرمانی بر کیفیت زندگی و شدت درد در زنان سالمند مبتلا به درد مزمن زانو است. روش پژوهش از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری مطالعه شامل سالمندان مبتلا به درد مزمن زانو در سال 1399 در بازه زمانی خرداد تا مرداد در شهر تبریز بودند. نمونه پژوهش 30 بیمار 60 تا 70 ساله زنِ مبتلا به درد مزمن زانو بودند که براساس روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند و به صورت جایگزینی تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی- فرم کوتاه (سازمان بهداشت جهانی، 1996) و پرسش نامه درد مداوم و متناوب استئوآرتریت (هاوکر و همکاران، 2008) بود. برای گروه آزمایش، موریتا درمانی به مدت 9 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک روز برگزار شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد موریتادرمانی به طور معناداری باعث افزایش کیفیت زندگی و کاهش شدت درد در گروه آزمایش شده است. بر اساس نتایج تحقیق، موریتادرمانی می تواند به افزایش کیفیت زندگی و کاهش شدت درد در زنان سالمند مبتلا به درد مزمن زانو کمک کند و به عنوان شیوه ای موثر و مکمل در کنار درمان های رایج دیگر به کار گرفته شود .
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر بی حسی هیجانی (کرختی) و ساده انگاری هیجانی در مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مادران کودکان کم توان ذهنی دارای مشکلات هیجانی بسیاری هستند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر بی حسی هیجانی و ساده انگاری هیجانی مادران کودکان کم توان ذهنی بود. این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران دارای کودک کم توان ذهنی کمتر از پانزده سال، شهرستان اردبیل در بهار سال 1399 بود. با مراجعه به اداره بهزیستی شهر اردبیل از بین مراکز توانبخشی و مدارس استثنایی به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله، 4 مرکز و مدرسه انتخاب شد و تعداد 40 نفر از خانواده های کودکان مبتلا به اختلال کم توان ذهنی را به روش نمونه گیری تصادفی ساده و همخوان با ملاک های ورودی پژوهش و متمایل به شرکت در درمان از مرکز بهزیستی شهرستان اردبیل انتخاب کرده و مادران خانواده به صورت گمارش تصادفی در دو گروه، آزمایش (20= n ) و کنترل (20= n ) قرار گرفتند. گروه آزمایش، 10 جلسه، طرحواره درمانی هیجانی گروهی را دریافت کرده اما گروه کنترل دریافتی نداشتند. اعضای دو گروه به مقیاس طرحواره های هیجانی لیهی (2002) قبل و پس از درمان پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر بی حسی هیجانی (01/0> P ) و ساده انگاری هیجانی (01/0> P ) معنی دار است. به عبارت دیگر این درمان باعث کاهش معنادار در نمرات متغیر های بی حسی هیجانی و ساده انگاری هیجانی در مادران کودکان کم توان ذهنی مورد مطالعه در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی هیجانی می تواند به عنوان یک درمان موثر در اصلاح بسیاری از طرحواره های هیجانی مادران کودکان کم توان ذهنی مورد توجه قرار گیرد.
مدل معادلات ساختاری رابطه بین سبک های دلبستگی و پریشانی روانشناختی : نقش واسطه ای طرحواره های هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افسردگی و اضطراب جزء رایج ترین اختلالات روانشناختی هستند که علاوه بر تحمیل هزینه های گزاف بر فرد و جامعه با بسیاری از اختلالات روانشناختی نیز همپوشانی دلرند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای طرحواره های هیجانی در رابطه بین سبک های دلبستگی و پریشانی روان شناختی بود. تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویانی بود که در سال تحصیلی 99-1398 در دانشکده های علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه های تهران و شهید بهشتی تحصیل می کردند و از این تعداد، 154 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همه افراد به پرسشنامه های سبک های دلبستگی کالینز و ریدز (کالینز و رید، 1990)، مقیاس افسردگی اضطراب استرس (لاویباند و لاویباند، 1995) و پرسش نامه طرحواره های هیجانی (لیهی، 2002) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها و تعیین اثر غیرمستقیم از آزمون میانجی گری سوبل استفاده شد. نتایج نشان داد که طرحواره های هیجانی سازگار در رابطه بین سبک های دلبستگی ایمن و ناایمن و پریشانی روانشناختی نقش واسطه ای ایفا می کنند (05/0 p≤ ). میان سبک های دلبستگی و پریشانی روانشناختی با درنظر گرفتن طرحواره های هیجانی به عنوان عامل واسطه ای رابطه غیرمستقیم وجود دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان پیشنهاد نمود که برای درمان افسردگی و اضطراب به طور همزمان به ترمیم و بهبود سبک های دلبستگی و طرحواره های هیجانی پرداخته شود.
نقش قدرت ایگو و دشواری تنظیم هیجان در پیش بینی رفتار خود آسیبی بدون قصد خودکشی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط قدرت ایگو و دشواری تنظیم هیجان با رفتارهای خود آسیبی بدون قصد خود کشی در دانش آموزان است. پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی- توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری آن تمامی دانش آموزان دبیرستانی دوره دوم شهر اردبیل بودند که از میان آنان تعداد 197 دانش آموز (102 پسر و 95 دختر) از چهار دبیرستان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های قدرت ایگو مارک استروم و همکاران (1997)، دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004) و پرسشنامه آسیب به خود سانسون، ویدرمن و سانسون (1998) استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که رفتارهای خود آسیبی با مولفه های امید، اراده، شایستگی و هدف از قدرت ایگو رابطه منفی معنادار و با مولفه های عدم پذیرش، دشواری در مهار و فقدان آگاهی هیجانی از دشواری تنظیم هیجان رابطه مثبت و معنادار دارد (01/0 > P ). همچنین مولفه های امید، شایستگی و هدف از قدرت ایگو و مولفه از دشواری در مهار از دشواری تنظیم هیجان توانستند رفتارهای خود آسیبی را به صورت معنادار پیش بینی نمایند. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده قدرت ایگو و دشواری تنظیم هیجان با احتمال وقوع رفتارهای خود آسیبی مرتبط بوده و لازم است که در تدوین برنامه های مداخله ای و پیشگیرانه مورد توجه قرار گیرند.
اثربخشی برنامه آموزشی دلسوزی به خود بر کنترل خلق افسرده، خشم و اضگراب در دختران مبتلاء به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه آموزشی دلسوزی به خود بر کنترل خلق افسرده، خشم و اضطراب در دختران مبتلاء به چاقی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش 40 نفر از دانش آموزان دختر چاق پایه دهم و یازدهم بودند که از بین دانش آموزان شهرستان اهر در سال 1397 به روش دردسترس انتخاب و در دو گروه (آموزش دلسوزی به خود 20 نفر و گروه کنترل 20 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 70 دقیقه ای آموزش دلسوزی به خود دریافت کرد. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس کنترل عواطف (ویلیامز و همکاران، 1997) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره ( MANCOVA ) صورت گرفت. یافته ها نشان داد برنامه آموزشی دلسوزی به خود تأثیر معناداری بر بهبود خلق افسرده (014/0 P< )، خشم (009/0 P< ) و اضطراب (001/0 P< ) در دختران مبتلاء به چاقی داشت. این نتایج بیان می کند که این آموزش از قابلیت عملی خوبی برای بهبود خلق افسرده، خشم و اضطراب برخوردار بوده و می تواند به عنوان یک گزینه آموزشی/ درمانی از سوی روانشناسان مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی قلدری شغلی از طریق تعارضات کار-خانواده و نیازهای بنیادین روانشناختی در پرستاران و بهیاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی قلدری شغلی از طریق تعارضات کار-خانواده و نیازهای بنیادین روانشناختی در پرستاران و بهیاران صورت گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی پرستاران و بهیاران شاغل در شهرستان زرندیه بودند که از میان آنها تعداد 132 نفر به روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های اعمال منفی- تجدید نظر شدۀ (اینارسن و همکاران، 2009)، نیازهای بنیادین روانشناختی (گاردیا و همکاران، 2000) و تعارض کار- خانواده (کارلسون و همکاران، 2000) بود. داده ها با تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس یافته ها بین قلدری شغلی با تعارض کار- خانواده و تعارض خانواده – کار رابطه مثبت معنی دار و با نیازهای بنیادی روان شناختی (و مولفه های آن) رابطه منفی معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 33 درصد از تغییرات قلدری شغلی، توسط نیازهای بنیادی روان شناختی، 1/44 درصد توسط تعارضات کار – خانواده و 2/47 درصد توسط تعارضات خانواده- کار قابل تبیین است. براساس نتایج حاضر می توان گفت که تعارضات کار-خانواده و نیازهای بنیادین روانشناختی از عوامل تأثیرگذار بر قلدری پرستاران و بهیاران است. لذا تدارک برنامه های ی از سوی مسئولان مربوطه به منظور انجام مداخلات روانشناختی در راستای بهبود این عوامل می تواند زمینه ساز کاهش قلدری در محیط های مراقبت پزشکی گردد.
اثربخشی آموزش سبک زندگی متناسب با دوران covid-19 بر سلامت روان و رعایت پروتکل های بهداشتی: کاربرد مدل بزنف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش سبک زندگی متناسب با دوران کووید-19 (مبتنی بر مدل بزنف) بر سلامت روان و رعایت پروتکل های بهداشتی دانش آموزان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه نهم دبیرستان ابن سینا در شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1399-1400 بود. از میان آنها، 30 نفر به شیوه نمونه گیری به صورت در دسترس وارد پژوهش شدند و با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 نفر) قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ و هیلر (1979) و پرسشنامه محقق ساخته رعایت پروتکل های بهداشتی گردآوری شد. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چند متغیره، تفاوت معنادار میان گروه آزمایش و کنترل را در متغیر سلامت روان و زیرمؤلفه های آن و متغیر رعایت پروتکل های بهداشتی نشان داد (05/0 P< ). بر اساس یافته های پژوهش می توان از آموزش گروهی سبک زندگی مبتنی بر مدل بزنف برای افزایش سلامت روان و رعایت پروتکل های بهداشتی دانش آموزان در دوران همه گیری کووید-19 استفاده کرد.
بررسی رابطه ی بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال شخصیت ضد اجتماعی و مرزی با میانجی گری خصومت مرضی و عاطفه ی منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه ی بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال شخصیت ضد اجتماعی و مرزی با میانجی گری خصومت مرضی و عاطفه ی منفی است. این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل مسیر است که نمونه آماری 359 نفر (230 نفر زن و 129 نفر مرد)، که به صورت در دسترس از بین افراد دامنه سنی 18 تا 50 سال شهرستان مشهد انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1990)، اختلالات شخصیت بگبی و فارولدن (2007) و پرسشنامه شخصیت براساس DSM-5 گروگر و همکاران (2012) بود. تایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که مدل مورد نظر برازش مناسبی دارد. ضرایب مسیر گاما ( g )شامل طرحواره های رهاشدگی، نگرانی، خودتنبیهی و بی اعتمادی به متغیر عاطفه منفی معنادار شدند (05/0 P < ). همچنین ضرایب مسیر گاما شامل طرحواره های نگرانی، نقص، ایثار، برتری و خویشتن داری به متغیر خصومت مرضی معنادار است. نهایتا ضرایب مسیر بتا ( β ) عاطفه منفی به اختلال شخصیت ضد اجتماعی و خصومت به شخصیت ضد اجتماعی معنادار شدند. همچنین ضریب مسیر خصومت مرضی به شخصیت مرضی معنادار بودند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری عاطفه منفی و خصومت مرضی، قادر به پیش بینی اختلال شخصیت مرزی و ضد اجتماعی است.
اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر شرم درونی شده و ترس از شکست دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم زمانی بلوغ با دوره انتقال به دبیرستان چالشی مهم برای دانش آموزان ششم ابتدایی در ایران است که می تواند به پیدایش احساسات منفی مانند شرم و ترس از شکست در دختران منجر می شود. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شرم درونی شده و ترس از شکست دختران پایه ششم بود. پژوهش حاضر یک طرح نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه ششم مدارس ابتدایی شهر بابل استان مازندران در سال تحصیلی 98-1397 بود که 30 نفر از آن ها بر اساس شرایط ورود به پژوهش با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس شرم درونی شده (فرگوسن و همکاران، 2000) و پرسشنامه ترس از ارزیابی شکست عملکرد (کانروی، 2002) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. گروه آزمایشی 8 جلسه 60 دقیقه ای درمان پذیرش و تعهد به صورت هفتگی دریافت کردند، درحالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت . نتایج تحلیل داده ها نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش شرم درونی (001/0> p ؛ 94/36= F ) و ترس از شکست (001/0> p ؛ 50/34= F ) مؤثر بوده است. بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند به عنوان مداخله ای مؤثر جهت کاهش ترس از شکست و شرم درونی شده دانش آموزان دختر استفاده شود.
مقایسه برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی رفتاری بر مکانیسم های دفاعی و علائم افراد دچار اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی رفتاری بر مکانیسم های دفاعی و علائم افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. جامعه پژوهش حاضر را افراد با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی شهرهای تهران و گرگان تشکیل می دادندکه دارای پرونده فعال در فصل پاییز و زمستان سال 98 بودندکه از این تعداد 45 نفر از افراد به صورت در دسترس انتخاب شدند و در یک گروه گواه و دو گروه آزمایش جایگزین شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه سبک های دفاعی (آندرز و همکاران، 1993) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران، 2000) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد بین درمان برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی رفتاری از لحاظ نمرات مکانیسم های دفاعی و علائم اضطراب اجتماعی در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود ندارد(05/0 p > ). به طور کلی بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت درمان برنامه زمانی پارادوکسی و شناختی رفتاری باعث کاهش مکانیسم های دفاعی و علائم در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شده اند.
مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و هیپنوتراپی شناختی رفتاری(CBH) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان بود. دراین پژوهش از طرح های تک آزمودنی ( A - A-B ) استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا می باشند که در سال 98 به مراکز درمانی شهر گرگان مراجعه کرده اند. با توجه به طرح پژوهش حاضر از تعداد 9 مراجع استفاده شد. از این تعداد 3 بیمار درمان هیپنوتیزم بالینی و 3 بیمار درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) دریافت کردند. سه بیمار نیز در گروه در انتظار درمان به عنوان کنترل جای گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه علائم جسمی پاول و انرایت ( (PE_PSQ (1991) و پرسشنامه چند بعدی رضایت جنسی زنان (SSSW ) (1393) استفاده شد. مداخلات درمانی برای گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه برگزار شد، یک گروه نیز مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی، درصد بهبودی استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان داشت که در رابطه با رضایت جنسی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی با 36/59 درصد بهبودی اثربخشی بیشتری داشته است، همچنین در علائم جسمی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی اثربخشی با 14/57 درصد بهبودی موثرتر بوده است . به طور کلی بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفته هردو درمان نسبت به گروه بدون مداخله توانسته اند بر متغیرهای پژوهش تاثیر بیشتری بگذارند. بنابراین توصیه می شود پزشکان در درمان این سندرم به درمان هیپنوترابی شناختی رفتاری نیز توجه داشته باشند.
بررسی تحول شناخت اجتماعی در کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم و نقص توجه/ بیش فعالی: یک مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلالات طیف اوتیسم و نقص توجه/ بیش فعالی ( ADHD ) با نقایص شناختی اجتماعی گسترده ای همراه می باشند که بر روی ارتباطات اجتماعی آنها تأثیرگذار است. در همین راستا، پژوهش مروری حاضر با هدف بررسی تحول شناخت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم و ADHD انجام شد. در این مطالعه فراتحلیل نظام مند، مقالات منتشر شده پیرامون تحول شناخت اجتماعی در کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم و ADHD در طی سال های 2008 تا 2020 مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور دست یابی به مستندات علمی مرتبط کلید واژه های Social Cognition ، Autism Spectrum ، Exceptional Children و ADHD Disorder در عنوان و چکیده مقالات منتشر شده در پایگاه های علمی معتبر داخلی و بین المللی نظیر SID ، Magiran ، Google Scholar ، PubMed ، Scopus و ScienceDirect مورد جستجو قرار گرفت و کلیه مقالات فارسی و انگلیسی مرتبط فهرست شدند. از مجموع 872 مقاله مرتبط منتشر شده تا سال 2020، 25 مقاله فارسی و انگلیسی واجد شرایط مرور شدند. بر اساس نتایج حاصل از مطالعات بررسی شده، کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم و ADHD از نظر شناخت اجتماعی و تحول ابعاد شناخت اجتماعی مانند تئوری ذهن، همدلی، تصمیم گیری، تشخیص حالات چهره، رفتار و تعاملات اجتماعی در سطح پایینی قرار داشتند. باتوجه به یافته های پژوهش حاضر توصیه می شود مداخلاتی توسط روانشناسان و درمانگران در جهت توانبخشی و بهبود شناخت اجتماعی و پیشگیری از آسیب هایی روانشناختی آن در کودکان مبتلا به ASD و ADHD اتخاذ گردد.
اختلال بدشکلی بدنی: مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال بدشکلی بدنی ( BDD ) در ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی به عنوان یک اختلال مشخص در طیف وسواس های فکری-عملی و اختلال های مرتبط معرفی شده است. وجه غالب این اختلال نسبتاً شایع، نقص در ادراک تصویر بدنی و شرم از بدن است که منجر به بروز رفتارهای وسواسی جهت رفع این نقایص می شود. در این مطالعه مروری، ضمن معرفی اختلال بدشکلی بدنی، مفهوم شناسی، همه گیری شناسی، علت شناسی، همبودی ها، نظریه ها و رویکردهای درمانی اختلال بدشکلی بدنی بررسی می شود. در زمینه درمان اختلال بدشکلی بدنی، روش های رایج دارودرمانی و مداخله های شناختی-رفتاری مورد بررسی قرار می گیرند و روان درمانی پارادوکسی، به عنوان یک مدل جدید روان درمانی به منظور درمان اختلال بدشکلی بدنی معرفی می شود.
مداخلات و ویژگی های روانشناختی موثر بر کووید- 19 و آسیب شناسی روانی ناشی از آن: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیماری کرونا (کووید-19) که تهدیدی برای سلامتی جهانی است، علاوه بر اینکه سلامت جسمی افراد را به خطر می اندازد، تاثیرات جبران ناپذیر روانشناختی نیز ایجاد می کند. با توجه به این امر، شناخت عوامل روانشناختی مثبت و درمان های روانشناختی موثر برای مقابله با کرونا ضرورت دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی مداخلات و ویژگی های روانشناختی موثر بر بیماری کرونا و آسیب های روانی آن به روش مرور نظام مند بود. به این منظور، مطالعات در سال های 1398 تا 1399 در پایگاه های اطلاعاتی فارسی با جستجوی کلیدواژه های کرونا، کووید 19، قرنطینه، ویژگی های روانشناختی و سلامت روان مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس معیارهای ورود از بین مقاله های مورد بررسی 23 مقاله وارد پژوهش شدند و نتایج آن ها طبقه بندی، خلاصه و گزارش شد. ارزیابی حاصل از نتایج نشان داد افزایش اضطراب و افسردگی، مشکلات خواب، ترس از مرگ و استرس پس از آسیب از جمله پیامدهای روان شناختی شیوع این بیماری برای مردم عادی به شمار می رود. همچنین داشتن ویژگی هایی مانند تاب آوری، سرسختی روانشناختی، شوخ طبعی و حس انسجام خود می توانند در مقابل فشارهای بیماری کرونا به افراد کمک کنند. همچنین درمان های روان شناختی شامل درمان های مبتنی بر معنویت، واقعیت درمانی، شناختی- رفتاری و پذیرش و تعهد در کمک به بهبود و مقابله با بیماری موثر هستند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، نیاز است مداخلات آموزشی و درمانی در راستای کاهش مشکلات روان شناختی و تقویت ویژگی های روان شناختی مثبت جهت مقابله با بیماری کرونا صورت گیرد.
سرطان، کرونا و چشم انداز درمانی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه گیری کوید-19 تاثیراتی جهانی بر بیماران مزمن، سیستم سلامت و آینده درمان ها گذاشته است. در بین بیماران مزمن، افراد مبتلا به سرطان به دلیل بدخیمی و درمان های مهارکننده به عنوان گروهی آسیب پذیر نسبت به کرونا شناخته می شوند. مقاله پیش رو به صورت توصیفی تحلیلی در پایگاه های الکترونیکی فارسی و انگلیسی و با جستجوی واژگان کلیدی کوید-19، سرطان، درمان های دیجیتال، خدمات سلامت الکترونیک، تشخیص، غربالگری و درمان در سال های 2019 و 2020 (1399) بر ادراک مبتلایان به سرطان از دوران همه گیری، وضعیت آزمایش های تشخیصی، غربالگری، درمانی و آینده نظام سلامت متمرکز است. نگاه مبتلایان به سرطان نسبت به همه گیری در طیفی از احساس اضطراب و افسردگی تا دورانی آرام همراه با احساس کنترل و خودکارآمدی بیشتر نسبت به غیربیماران متغیر بود. همچنین، آمار منتشر شده از انجمن های مختلف سرطان همگی نشانگر آنند که نرخ مراجعه برای غربالگری و ادامه درمان نسبت به قبل از شروع همه گیری کاهش قابل توجهی داشته و این خود می تواند بسترساز پیش روی بیماری و مرگ ناشی از سرطان در دهه های آینده باشد. با این حال، تعویق تمام آزمایش های غربالگری خطرناک نیست. از طرفی، به دلیل آنکه درمان مبتلایان به سرطان نسبت به زمان حساس است، نظام سلامت باید رویکردهایی دیجیتال و فوری با حضور حداقلی بیماران در نظر بگیرد تا بدون فوت وقت، وضعیت آنان مدیریت شود. خدمات سلامت الکترونیک، پس از ظهور کوید-19 رشد چشم گیری کرده، ارائه خدمات را برای بیماران و متخصصین تسهیل نموده و اقبال عمومی هم نسبت به آن مثبت گزارش شده است.
استفاده از فنّاوری ردیابی چشم در اختلال های خوردن: مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال های خوردن از موضوعات مورد توجه بسیاری از پژوهشگران هستند که از جنبه های متعددی مورد بررسی قرار گرفته اند. این اختلال ها طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی شامل اختلال پایدار در غذا خوردن یا رفتارهای مربوط به خوردن می شوند و انواع مختلفی از جمله بی اشتهایی روانی، پراشتهایی روانی، اختلال پرخوری، پایکا و سایر اختلال ها دارند و منجر به آسیب های قابل توجه جسمانی، روانی و اجتماعی می گردند. یکی از ابزارهایی که در چند سال اخیر توجه ویژه ای به آن شده است، فنّاوری ردیاب چشمی است که از طریق ردیابی حرکات چشم، اطلاعات مفیدی در اختیار پژوهشگر قرار می دهد. از این فنّاوری برای بررسی توجه افراد مبتلا به اختلال های خوردن به محرک های مختلف استفاده شده است. هدف مطالعه مروری حاضر جمع بندی و خلاصه سازی داده های به دست آمده از این مطالعات است. بدین منظور کلید واژه های مرتبط با موضوع در پایگاه های Science Direct و Pubmed جستجو شد و پس از خارج کردن مقالات نامتناسب با هدف پژوهش، 19 مقاله مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتند. نتایج به سه دسته کلی محرک های غذایی، بدن و هیجان های چهره به عنوان محرک های اصلی در زمینه پژوهش اختلال های خوردن با استفاده فنّاوری ردیابی چشم منتهی گردید.