مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تعیین کارآمدی ترکیب درمان مواجهه و بازداری از پاسخ و درمان پذیرش و تعهد (ACT+ERP) بر کاهش علائم وسواسی در مبتلایان به اختلال وسواسی اجباری بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع طرح تجربی تک موردی با استفاده از طرح «خط پایه چندگانه» با آزمودنی های متفاوت، است. جامعه پژوهش را کلیه بیماران مرد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری که به درمانگاه بیمارستان شفا رشت از ابتدای سال 1400 مراجعه و بر اساس مصاحبه بالینی ساختار یافته برای تشخیص اختلال های محور یک (SCID-I)، تشخیص اختلال وسواسی اجباری را دریافت کردند، تشکیل می دادند که از بین آنها 3 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای ﺳﻨﺠﺶ ﺷﺪّت وﺳﻮاس از ﻣﻘیﺎس وﺳﻮاس ﻓکﺮی و ﻋﻤﻠی ییﻞ- ﺑﺮاون (Y-BOCS) و ﺑﺮای ارزیابی اﺿﻄﺮاب و اﻓﺴﺮدﮔی هم ﺑﻪ ﺗﺮﺗیﺐ از پرسشنامه های اﺿﻄﺮاب بک (BAI) و اﻓﺴﺮدﮔی ﺑک - ویرایش دوم (BDI-2) اﺳﺘﻔﺎده شد. ﺑﺮای ﺗﺠﺰیﻪ و ﺗﺤﻠیﻞ داده ها از تحلیل ﻧﻤﻮداری، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا استفاده گردید. یافته ها نشان داد که شدت اختلال وسواس، افسردگی و اضطراب بیماران به صورت معناداری (آماری و بالینی) به واسطه استفاده از پروتوکل ترکیبی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مواجهه و بازداری از پاسخ (ACT+ERP) کاهش یافته است؛ بنابراین می توان از پروتوکل ترکیبی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان مواجهه و بازداری از پاسخ (ACT+ERP)، برای کاهش علائم وسواسی در مبتلایان به اختلال وسواسی اجباری بهره برد.
اثربخشی درمان پویشی فشرده و کوتاه مدت (ISTDP) بر مکانیسم های دفاعی و ابراز هیجانی در افراد با اضطراب مرگ ناشی از کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان پویشی فشرده و کوتاه مدت(ISTDP) بر مکانیسم های دفاعی و ابراز هیجانی در افراد با اضطراب مرگ ناشی از ویروس کرونا بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان کارشناسی رشته حسابداری دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز نیم سال اول 1400 بود که در پرسشنامه اضطراب مرگ ناشی از کرونا نمره بالاتر از خط برش (70 به بالا) کسب کردند که 34 نفر به شیوه هدفمند پس از غربال گری انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 17 نفر) قرار گرفتند. درمان (8 جلسه 75 دقیقه ای به صورت هفتگی) به گروه آزمایش به صورت فردی ارائه گردید. همچنین برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سبک های دفاعی (DSQ، آندروز و همکاران، 1993)، هیجان ابراز شده (EEQ، کینگ و آمونز، 1990)، اضطراب مرگ ناشی از کرونا (CDA، ناجی، 1400) استفاده شده است و در نهایت داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان پویشی فشرده و کوتاه مدت سبب کاهش اضطراب مرگ ناشی از کرونا، دفاع های روان رنجور و رشدنایافته و افزایش ابراز هیجان و دفاع های رشدیافته می شود (01/0p<). درمان پویشی می تواند با ارائه راهکارهای پویشی روش های مقابله با اضطراب و نیز چگونگی ابراز صحیح هیجان را تسهیل کند و سبب شود مکانیسم های دفاعی مناسب تری استفاده شود. لذا می توان گفت با توجه به اهداف درمانی مدنظر، می توان از درمان پویشی به جهت تأثیرگذاری بر ابعاد مختلف مشکلات فردی استفاده کرد.
کیفیت زندگی بر اساس تیپ شخصیت D: نقش میانجی راهبردهای مقابله ای در مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی راهبردهای مقابله در رابطه تیپ شخصیت D و کیفیت زندگی در مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر در سال 99-1398، ساکن کاشان تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی در بیماران روده تحریک پذیر (IBS-QOL-34) پاتریک و دراسمن (1998)، مقیاس تیپ شخصیتی D (DS-14) دنولت (2005) و مقیاس راهبردهای مقابله برای موقعیت های استرس زا (CISS) اندلر و پارکر (1990) بود. جهت تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان دادند که مدل مفروض برازش مطلوبی دارد. در این مدل تیپ شخصیت D رابطه مستقم و معناداری با راهبردهای مقابله داشت (05/0P<) و راهبردهای مقابله رابطه مستقم و معناداری با کیفیت زندگی داشت (05/0P<)، همچنین تیپ شخصیتD بصورت غیرمستقیم بواسطه راهبردهای مقابله هیجان مدار و اجتنابی قادر به پیش بینی کیفیت زندگی بود (05/0P<). بنابراین اتخاذ اقداماتی در جهت مداخلات شخصیتی و شناختی، برای بهبود کیفیت زندگی مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر توصیه می گردد.
مقایسه اضطراب سلامت، دشواری در تنظیم هیجان و باورهای فراشناختی در افراد با و بدون بیماری های پوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اضطراب سلامت، دشواری در تنظیم هیجان و باورهای فراشناختی در افراد با و بدون بیماری های پوستی بود. این مطالعه از نوع علی مقایسه ای بود و جامعه آماری پژوهش شامل تمام افراد مبتلا به اختلالات پوستی مراجعه کننده به متخصصین پوست شهر ارومیه در بازه زمانی سال 97-98 و افراد غیرمبتلا شهر ارومیه بودند. نمونه گیری در این پژوهش به صورت هدفمند بود و با این روش 100 نفر (50 نفر از افراد مبتلا به اختلالات پوستی و 50 نفر از افراد غیرمبتلا) انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اضطراب سلامت (18-HAI) (سالکوسیس و واروویک، 2002)، پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (DERS) (گریتز و روئمر، 2004) و پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ-30) (ولز، 1997)، جمع آوری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد بین اضطراب سلامت، دشواری در تنظیم هیجان و باورهای فراشناختی (باورهای مثبت درباره نگرانی، باورهای منفی درباره کنترل پذیری افکار، عدم اطمینان شناختی، نیاز به کنترل افکار و خودآگاهی شناختی) در افراد با و بدون بیماری های پوستی تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود دارد (05/0P<). این یافته ها بیان می کند که اضطراب سلامت، دشواری در تنظیم هیجان و باورهای فراشناختی از متغیرهای مرتبط با بیماری های پوستی هستند و در افراد مبتلا به بیماری های پوستی نسبت به گروه غیرمبتلا به گونه ای متفاوت مشاهده می شوند. بر این اساس آموزش های روانشناختی می تواند در جهت تعدیل ویژگی های روان شناختی آسیب پذیر در این گروه از افراد استفاده شود.
اختلال وسواسی _ جبری و مسائل فرهنگی مرتبط با آن در ایران: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل فرهنگی و محیطی در کنار عوامل زمینه ساز ژنتیکی، می تواند منجر به بروز اختلال روانی و کاهش سلامت روان شود. اختلال وسواسی _ جبری، از جمله بیماری های روانی است که می تواند تحت تأثیر عوامل فرهنگی بروز یابد. در پژوهش حاضر، مسائل فرهنگی اثرگذار بر این اختلال در جامعه ایرانی مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه، از نوع مطالعات ثانویه و به روش مرور نظام مند انجام شده است. پس از جستجو در بانک های اطلاعاتی داخلی از سال 1380 و بانک های اطلاعاتی خارجی از سال 2000 تاکنون و با استفاده از روش پریزما، در کل 377 مقاله مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به ملاک های ورود و خروج، در نهایت 21 پژوهشِ مرتبط وارد مطالعه شد. بررسی مطالعات مرتبط نشان داد که بیشترین تأثیرات فرهنگی بر اختلال وسواسی _ جبری به ترتیب ناشی از باورهای نادرست دینی و مذهبی، روابط خانوادگی، واکنش اعضای خانواده و هیجاناتی که در بیمار ایجاد می کند، هنجارها و دیدگاه های اجتماعی نسبت به افراد و نیز سایر باورها و نگرانی های خاص فرهنگی است. توجه به مسائل فرهنگی خانواده و جامعه بیماران، جهت درمان اختلالات وسواسی _ جبری امری ضروری است. بر این اساس، با افزایش آگاهی اعضای خانواده، دوستان و نزدیکان، معلمان و متصدیان بهداشت روان جامعه نسبت به مسائل فرهنگی، می توان در جهت کاهش علائم و نشانه های بیماران وسواسی _ جبری، کمک بسزایی کرد.
مهارت های اجتماعی فرزندان بر اساس سرمایه اجتماعی خانواده با توجه به نقش واسطه ای منش های اخلاقی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی مهارت های اجتماعی فرزندان بر اساس سرمایه اجتماعی خانواده با توجه به نقش واسطه ای منش های اخلاقی والدین بود. جامعه پژوهش شامل کلیه والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد بود که در سال تحصیلی 1398-1399 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه تعداد 400 نفر از والدین بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای (چندمرحله ای) انتخاب شدند و از این تعداد 382 نفر پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه های مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990) (SSRS) ، سرمایه اجتماعی خانواده اکبری (1393) (FSCQ) و پرسشنامه منش های اخلاقی خرمائی و قائمی (1397) ( MCQ ) استفاده شد. جهت انجام معادلات ساختاری از PLS-SEM استفاده شد. یافته ها نشان داد که مسیر مستقیم سرمایه اجتماعی به منش های اخلاقی معنی دار است (001/0> p ، 23/0= β ). مسیر مستقیم سرمایه اجتماعی به مهارت های اجتماعی معنی دار است (002/0= p، 26/0= β ). مسیر مستقیم منش های اخلاقی به مهارت های اجتماعی معنی دار است (001/0> p ، 25/0= β ). مسیر غیرمستقیم سرمایه اجتماعی به مهارت های اجتماعی با توجه به نقش واسطه ای منش های اخلاقی نیز معنی دار است (045/0= p ، 057/0= β ). شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که مدل مذکور برازش مناسبی دارد. می توان نتیجه گرفت که سرمایه اجتماعی خانواده هم به صورت مستقیم و هم به واسطه منش های اخلاقی والدین می تواند مهارت اجتماعی فرزندان را پیش بینی کند.
مطالعه کیفی نقش فیلم های نمایشی شبکه های فرامرزی بر نحوه تعامل زنان خانه دار و شاغل با همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر یک پژوهش کیفی با هدف مطالعه نقش فیلم های نمایشی شبکه های فرامرزی بر نحوه تعامل زنان خانه دار و شاغل با همسرانشان بود. جامعه مورد مطالعه شامل زنان متأهل خانه دار و شاغل ساکن در شهر تهران در سال1399 که فیلم های نمایشی شبکه های فرامرزی را تماشا می کردند. از میان این جامعه نمونه گیری به روش هدفمند به صورت گلوله برفی و تا حد اشباع انجام گرفت. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته اطلاعات مرتبط با افراد نمونه جمع آوری شد و یافته های پژوهش به شیوه تحلیل مضمون، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. پس از تحلیل محتوای مصاحبه ها و کدگذاری آنها، در ارتباط با نقش فیلم های نمایشی شبکه های فرامرزی بر نحوه تعامل زنان خانه دار با همسر، 9 مضمون و زنان شاغل 8 مضمون اصلی استخراج گردید. یافته های پژوهش نشان داد، نقش فیلم های نمایشی شبکه های فرامرزی بر نحوه تعامل زنان خانه دار و شاغل با همسرانشان، به ترتیب شامل دو مضمون هسته ای "اگرچه بی ثباتی خانواده ها در فیلم های فرامرزی مورد نکوهش زنان خانه دار است اما سبک زندگی و نحوه تعاملات آنان متأثر از این فیلم ها قرار گرفته است" و "اگرچه بی ثباتی خانواده ها در فیلم های فرامرزی مورد نکوهش زنان شاغل است اما سبک زندگی مجلل، تعاملات رمانتیک و ارتباطات راحت در این فیلم ها، مورد انتظار آنان است"، می باشد. بر اساس نتیجه بدست آمده فیلم های شبکه فرامرزی بر تعاملات زنان در زندگی زناشویی آنان تاثیر می گذارد.
پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس مقایسه اجتماعی و سبک تبادل زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی دلزدگی زناشویی براساس مقایسه اجتماعی و سبک تبادل زوجین بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری افراد متأهل مبتلا به دلزدگی زناشویی شهر تهران در نیمه اول سال 1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 298 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها عبارت بودند از پرسشنامه دلزدگی زناشویی (CBM) پاینز (1996)، پرسشنامه سبک های تبادل اجتماعی (SESQ) لیبمن و همکاران (2011) و پرسشنامه مقایسه اجتماعی (SCQ) گیبونز و بونک (1999). داده ها توسط نرم افزار SPSS24 و با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل گردید. نتایج نشان داد مقایسه اجتماعی و سبک های تبادلِ پیگیری، فردگرایی و منفعت طلبی با دلزدگی زناشویی رابطه مثبت دارند، در حالی که سبک های تبادلِ انصاف و سرمایه گذاری افراطی با دلزدگی زناشویی رابطه منفی داشتند (01/0p<)؛ 35% از کل واریانس دلزدگی زناشویی توسط سبک های تبادل زوجین و مقایسه اجتماعی را تبیین گردید (001/0>p). براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت مقایسه اجتماعی و سبک غیرانطباقی تبادل زوجین، موجبات دلزدگی زناشویی آن ها را فراهم می سازند.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی بر بهبود تاب آوری تحصیلی و هیجانات تحصیلی در دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی بر بهبود هیجانات تحصیلی و تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان دختر بود. روش مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه ی دوره دوم شهر اردبیل در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه پژوهشی شامل 40 نفر بودند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و در دو گروه 20 نفری (گروه آزمایش و گروه گواه) به صورت تصادفی ساده جایگذاری شدند. برای گروه آزمایش آموزش برنامه مهارت های اجتماعی-هیجانی در 10 جلسه 75 دقیقه ای (به صورت 1 جلسه در هفته) برگزار گردید. برای گروه گواه هیچ مداخله ای صورت نگرفت. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری تحصیلی (ARI) ساموئلز (2004) و هیجان های تحصیلی (AEQ) پکران و همکاران (2005) استفاده شد. برای تحلیل داده های از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) با بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی تأثیر معنا داری بر افزایش هیجانات تحصیلی (01/0>p) و تاب آوری تحصیلی (01/0>p) در دانش آموزان گروه آزمایش داشت. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی بر بهبود تاب آوری تحصیلی و هیجانات تحصیلی در دانش آموزان مؤثر است؛ لذا مشاوران و روانشناسان مدارس می توانند از این روش آموزشی به منظور بهبود هیجانات تحصیلی و تاب آوری تحصیلی استفاده نمایند.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه انتظارات خودجرحی بدون قصد خودکشی در دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روانسنجی (پایایی و اعتبار ) نسخه فارسی پرسشنامه انتظارات پیامدهای خودجرحی بدون قصد خودکشی در دانش آموزان دوره متوسطه است. پژوهش حاضر به لحاظ روش توصیفی و از نوع ارزشیابی بود. جامعه پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان متوسطه اول و دوم دختر و پسر شهر رشت در سال تحصیلی 1400-1399 می باشند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 1900 نفر انتخاب شده و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ارزیابی کارکرد خودجرحی (FASM، لوید و همکاران،1997)، فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ-S، گارنفسکی و کرایج، 2006)، نسخه فارسی پرسشنامه انتظارات پیامد خود جرحی بدون قصد خودکشی (NSEQ، هاسکینگ و بویز،2017)، مقیاس خودکارآمدی برای اجتناب از خودجرحی بدون قصد خودکشی (SEA-NSSI، کزیز و همکاران، 2014) و مقیاس خودکارآمدی عمومی (GSE، شوارتز و جروسالم، 1997) استفاده شد. نتایج تحلیل عوامل تأییدی نشان داد که نسخه فارسی پرسشنامه با عوامل پنجگانه اولیه خود برازش مناسبی داشته و از روایی همزمان، واگرا و از همسانی درونی (پایایی) بالایی (تمامی عوامل بین 0.75 تا 0.85) برخوردار است. لذا می توان از نسخه فارسی این پرسشنامه برای ارزیابی جمعیت دانش آموزی و نوجوانان ایرانی استفاده کرد.
رابطه ادراک نوجوان از تعارض والدین با بهزیستی روانشناختی و ناامیدی در دانش آموزان دختر نوجوان: بررسی نقش میانجی شیوه های مقابله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه تعارض زناشویی والدین از دید فرزند نوجوان و بهزیستی روانشناختی و ناامیدی با در نظر گرفتن نقش میانجی شیوه های مقابله در دانش آموزان دختر بود. طرح این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر 13-16 سال مدارس آموزش و پرورش ناحیه 2 شهر اصفهان در سال 1397 تشکیل می دانند که از این بین آن ها 271 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده ها به وسیله پرسشنامه های ادراک کودک از تعارض با والدین (CPIC؛ گریچ، سید و فینچام، 1992)، خودگزارشی سبک های مقابله ای (SRCM؛ کاوزی و دابو، 1992)، ناامیدی در کودکان و نوجوانان (HSC؛ کازدین، رودگرز و کولباس، 1986) و مقیاس بهزیستی کودکان استرلینگ (SCWBS؛ لیدلی و کارتر، 2010) جمع آوری و با استفاده از تحلیل مسیر به کمک نرم افزار SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد تعارض والدین رابطه مستقیم و مثبتی با دور شدن از مشکل، بیرونی ساختن و ناامیدی و رابطه مستقیم و منفی با حل مسئله و بهزیستی روانی دانش آموزان داشت (01/0>p). نتایج تحلیل مسیر نشان داد که تعارض والدین می تواند به طور غیرمستقیم با تأثیر بر شیوه های مقابله بیرونی سازی و حل مسئله، بهزیستی و ناامیدی را در دانش آموزان تحت تأثیر قرار دهد. شاخص های برازش نیز نشان داد مدل پیش فرض از برازش مناسب برخوردار است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که بیرونی سازی و حل مسئله از شیوه های مقابله، نقش میانجی معنی داری در ارتباط بین تعارض والدین و بهزیستی روانشناختی و ناامیدی در دانش آموزان دارد.
نقش واسطه ای باورهای انگیزشی در رابطه خودراهبری در یادگیری با کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمک طلبی تحصیلی به عنوان یک راهبرد یادگیری عمل می کند که توانایی های روان شناختی و انگیزشی دانش آموزان را ارتقاء می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای باورهای انگیزشی در رابطه خودراهبری در یادگیری با کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر دبیرستانی منطقه 18 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. همچنین 256 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های خود راهبری در یادگیری- (SDLQ) (فیشر و همکاران، 2001)، باورهای انگیزشی- (MSLQ) (پینتریچ و دی گروث، 1990) و کمک طلبی تحصیلی- (HSQ) (ریان و پینتریچ، 1997) پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار Spss 22 و Lisrel 8.8 استفاده شد. شاخص های برازش نشان دهنده برازش قابل قبول داده ها با مدل اصلاح شده بود. نتایج نشان داد که خودراهبری در یادگیری به صورت مستقیم توانست کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر را پیش بینی کند (01/0 p<)، همچنین خودراهبری در یادگیری به صورت غیرمستقیم و باز طریق باورهای انگیزشی نیز توانست کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر را پیش بینی نماید (01/0 p<). از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که راهبردهای خودراهبری در یادگیری و باورهای انگیزشی می توانند نقش مهمی در به کارگیری مهارت کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان داشته باشند. همچنین توجه به برنامه ریزی آموزشی با هدف ارتقاء این راهبردها در راستای درک و کنترل یادگیری، کسب تصمیمات کارآمد در مواجهه با مشکلات تحصیلی و پیشرفت در فرایند یادگیری دانش آموزان حائز اهمیت است.
بررسی رابطه ی خود کارآمدی تحصیلی و مسئولیت پذیری تحصیلی با در نظر گرفتن نقش میانجی انگیزش درونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئولیت پذیری از مهم ترین و هدفمندترین بخش تربیت آدمی است که اثرات آن را می توان در ابعاد گوناگون زندگی مشاهده کرد. در محیط آموزشی هم مسئولیت پذیری می تواند احساس تعهد و تعامل مثبت را بالا ببرد و موجب پیشرفت تحصیلی شود. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر واسطه ای انگیزه درونی در رابطه بین خودکارامدی تحصیلی و مسئولیت پذیری تحصیلی در دانشجویان دانشگاه تهران بوده و نمونه ی آماری این پژوهش 300 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران بود که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به سه پرسشنامه ی خودکارآمدی تحصیلی (CASES) اون و فرانمن (1998) و انگیزش تحصیلی (AMS) والراند و همکاران (1993) و مسئولیت پذیری تحصیلی (ARS) آکبای و همکاران (2016) پاسخ دادند و داده های جمع آوری شد. جهت بررسی آماره های توصیفی از نرم افزار SPSS-26 و برای مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار Amos-24 استفاده شد و نتایج پژوهش نشان داد که متغیر مستقل خودکارامدی تحصیلی با تأثیر بر متغیر میانجی انگیزه درونی بر مسئولیت پذیری تحصیلی اثر معناداری دارد (01/0>p) و برای بالا بردن حس مسئولیت پذیری تحصیلی در دانشجویان می توان با بالا بردن حس خودکارامدی تحصیلی در آن ها و رساندن دانشجویان به این باور که آن ها توانا هستند و می توانند از عهده ی تکلیف فردی دانشگاهی بربیایند انگیزه درونی را در آن ها افزایش بدهیم و با افزایش انگیزه درونی در دانشجویان حس مسئولیت پذیری دانشجویان بالاتر می رود و با بالا رفتن این حس در آن ها، می توانند بهتر از عهده تکالیف دانشگاهی بربیایند.
مطالعه کیفی بسترها و پیامدهای دوستی های در هم تنیده در میان دختران: یک مطالعه نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داشتن دوست در رشد طبیعی نوجوانان و جوانان بسیار مهم است اما گاهی این روابط به دلایلی به صورت افراطی و نابهنجار بروز می یابد. پژوهش حاضر با هدف تبیین بسترها و پیامدهای دوستی های درهم تنیده در میان دختران انجام شد. روش این پژوهش از نوع کیفی با رویکرد نظریه زمینه ای بود. نمونه ها شامل 12 دانشجوی دختر در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در استان تهران در سال 1398 بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه ی نیمه ساختار یافته بود. پس از بررسی و مقوله بندی یافته ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، 35 مفهوم اولیه به دست آمد که در مرحله کدگذاری محوری به 14 مقوله رسید و سپس در مرحله کدگذاری انتخابی این تعداد به 3 مقوله ی عوامل موثر بر میزان گرایش به روابط با همجنسان، ابعاد مختلف موجود در حین رابطه و پیامدهای فردی-اجتماعی این گونه روابط رسید. نتایج پژوهش حاضر نشان داد، ارضای نیاز عاطفی و میل به مورد محبت واقع شدن از جمله عواملی است که موجب روی آوردن به برقراری دوستی های در هم تنیده می شود و خلاء عاطفی به عنوان شرایط زمینه ساز؛ شرایط خانوادگی و عمومیت داشتن این گونه روابط بین همسالان هم به عنوان مقوله های مداخله گر، بر پدیده اصلی اثرگذار می باشند. دوستی های در هم تنیده موجب به کارگیری راهبردهایی در افراد می گردد؛ از جمله کاهش وقت گذرانی با خانواده، صرف وقت و انرژی زیاد برای طرف مقابل و اولویت یافتن وی بر هرچیزی. همچنین این دوستی های در هم تنیده پیامدهایی را به دنبال دارد که عبارتند از: مختل شدن روابط خانوادگی، مختل شدن روند زندگی شخصی و نگرش منفی نسبت به خود، و دیدگاه اجتماعی منفی نسبت به فرد.
اثربخشی آموزش برنامه ریزی عصبی-کلامی بر اهمال کاری تحصیلی و خودتنظیمی هیجانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش برنامه ریزی عصبی-کلامی بر اهمال کاری تحصیلی و خودتنظیمی هیجانی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان در حال تحصیل در مقطع متوسطه اول منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای اندازه گیری پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی (APQ) (سولومون و راثبلوم، 1984) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (ERQ) (هافمن و کاشدن، 2010) بودند. آموزش برنامه ریزی عصبی-کلامی بر اهمال کاری تحصیلی و خودتنظیمی هیجانی به مدت 10جلسه 60 دقیقه ای و هفته ای دو بار بر روی گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش برنامه ریزی عصبی-کلامی بر کاهش اهمال کاری تحصیلی و افزایش خودتنظیمی هیجانی تأثیر داشته است (05/0P<). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه ریزی عصبی-کلامی موجب کاهش اهمال کاری تحصیلی و افزایش خودتنظیمی هیجانی دانش آموزان می شود، لذا اجرای کارگاه های آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در مدارس توصیه می شود.
بررسی اثربخشی مداخلات روان شناختی بر روی اضطراب و افسردگی در زمان پاندمی کووید 19: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سطوح افسردگی و اضطراب هم در بازماندگان بیماری و هم در جمعیت عمومی در طول همه گیری ویروس کووید-19 به طور قابل توجهی افزایش پیداکرده است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی و جمع بندی روش های درمانی مؤثر بود تا بتواند عاملی جهت تصمیم گیری های آگاهانه از طرف دولت و سازمان های مربوطه با بیماری و راهنمایی برای کاربرد بالینی درمان اضطراب و افسردگی شود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و روش کتابخانه ای (از نوع مروری) بود. به منظور بررسی منابع متعددی در حوزه اضطراب و افسردگی و با استفاده از کلیدواژه های: (درمان، اضطراب، افسردگی، کووید 19) تعدادی مقاله و پایان نامه داخلی و خارجی از سال های (2019 تا ۲۰۲۱) به وسیله موتورهای جستجوگر (پایگاه جهاد دانشگاهی، مگیران، نورمگز، اسپرینگر ، ساینس دایرکت و گوگل اسکولار ) یافت شد. درنهایت از تعداد 124 مورد مقاله بدست آمده، 35 مقاله مورد تحلیل و بررسی نهایی قرار گرفتند. درمانگران در سراسر دنیا برای درمان آسیب های روانی ذکرشده مداخلات روان شناختی مختلفی مانند درمان شناختی رفتاری به ویژه به صورت آنلاین، تکنیک های رهایی هیجانی، ذهن آگاهی، تکنیک های تنظیم هیجان و نوروفیدبک استفاده کردند. یافته های دیگر در این بررسی نشان دادند که ویژگی های روان شناختی مثبت مانند سلامت معنوی و مقابله مذهبی بالا، انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری بالا، هوش معنوی بالا، خود مراقبتی و وظیفه شناسی می توانند در مقابله با بیماری کرونا و مشکلات آن به افراد کمک کنند. بر طبق مرور مطالعات انجام شده، مشخص شد که به طورکلی در زمان پاندمی کووید-19 با افزایش شیوع اضطراب و افسردگی لازم است مداخلات روان شناختی به خصوص خدمات تلفنی و آنلاین صورت گیرد و ویژگی های روان شناختی مثبت برای مقابله با بیماری کرونا تقویت گردد.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت تفکر خلاق و مدیریت استرس بر سازگاری اجتماعی، عاطفی و آموزشی) در نوجوانان بی سرپرست 15-17 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت تفکر خلاق و مدیریت استرس بر سازگاری اجتماعی، عاطفی و آموزشی در نوجوانان بی سرپرست 17-15سال انجام شد. پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. به این منظور از بین تمامی نوجوانان بی سرپرست که در مراکز شبانه روزی سازمان بهزیستی منطقه 20 شهر ری و منطقه 3 شمیرانات در نیمه اول سال 1397، 36 نوجوان، بصورت در دسترس بعنوان نمونه انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند (هر گروه 12نفر). سپس شرکت کنندگان گروه آزمایش اول و دوم به ترتیب طی 8 و 7 جلسه 70-60 دقیقه ای تحت آموزش مهارت تفکر خلاق و مدیریت استرس قرار گرفتند. گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار استفاده شده در پژوهش مقیاس سازگاری دانش آموزان (AISS) (سینها و سینگ، 1993) بود. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) نشان داد آموزش مهارت تفکر خلاق و مدیریت استرس موجب افزایش سازگاری اجتماعی در نوجوانان بی سرپرست شده است (05/0 P<). همچنین نتایج به دست آمده از آزمون t مستقل نشان داد که تأثیر آموزش تفکر خلاق بر سازگاری نوجوانان بیشتر از مدیریت استرس است (05/0 P<). بنابراین آموزش مهارت تفکر خلاق و مدیریت استرس می تواند به عنوان یک عامل حمایتی، از پدید آمدن مشکلات روان شناختی و اجتماعی در نوجوانان پیشگیری کند و هم به عنوان اساس و پایه ای برای رشد سالم آن ها مورد استفاده مشاوران و مربیان قرار گیرد.
مدل تمایل به تبعیت افراد از توصیه های بهداشتی درحین پاندمی کرونا ویروس (کووید 19) بر اساس تحلیل احساسات کاربران شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از منابع ارزشمند در خصوص هیجان های افراد در مورد پدیده های مختلف، شبکه های اجتماعی است، که با استفاده از تحلیل آنها می توان اطلاعات با ارزشی بدست آورد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل تمایل به تبعیت از توصیه های بهداشتی بر اساس تحلیل احساسات کاربران شبکه های مجازی در پاندمی کرونا طراحی شد. روش این پژوهش داده کاوی بود. جامعه آماری این پژوهش متون کاربران ایرانی شبکه های اجتماعی مجازی توئیتر، تلگرام و اینستاگرام بود. به منظور انجام این پژوهش نمونه ای متشکل 2500 متن از داده های پیش پردازش شده ی شبکه های مجازی توئیتر، تلگرام و اینستاگرام در بازه زمانی 1 اسفند 1398 تا 31 فروردین 1399 مورد بررسی قرار گرفتند و با استفاده از الگوریتم ماشین بردار پشتیبان در طبقه های تمایل به تبعیت از توصیه های بهداشتی و احساسات دسته بندی شدند، در آخر نیز به منظور بررسی سئوال پژوهش از روش رگرسیون لجستیک استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که بر اساس پنج هیجان ترس، اعتماد، غم، شادی و پیش بینی، می توان تمایل به تبعیت کاربران از توصیه های بهداشتی را پیش بینی کرد. همچنین نتایج نشان داد که هیجان شادی با تمایل به تبعیت رابطه منفی و هیجان های ترس، اعتماد، غم و پیش بینی با تمایل به تبعیت رابطه مثبت معناداری دارد (۰۵/۰P ‹). به طور کلی یافته های این پژوهش موید نقش هیجان ها در تمایل به تبعیت افراد از توصیه های بهداشتی بود.
اثربخشی واقعیت درمانی بر تعارضات زناشویی و شدت ناتوانی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی واقعیت درمانی بر تعارضات زناشویی و شدت ناتوانی در زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون، با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران زن مبتلا به ام.اس مراجعه کننده به انجمن ام.اس و کلینیک های تخصصی شهر قزوین در سه ماهه سوم سال 1396 بودند که از بین آنها 24 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در 2 گروه 12 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90-75 دقیقه ای بصورت هفتگی تحت آموزش واقعیت درمانی قرار گرفتند. اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ی تعارضات زناشویی (ثنائی و همکاران، 1375) و مقیاس ناتوانی گسترش یافته (EDSS) (کورتزک، 1983) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار 18-SPSS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد واقعیت درمانی به طور معناداری موجب کاهش تعارضات زناشویی (01/0P<) و شدت ناتوانی (01/0P<). زنان مبتلا به ام.اس شد. براساس نتایج، واقعیت درمانی جهت بهبود روابط زوجی و شدت ناتوانی زنان مبتلا به ام.اس می تواند مورد استفاده درمانگران و مشاوران متخصص قرار گیرد.
نقش دشواری در تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود و سبک های مقابله ای در پیش بینی تفکر ارجاعی در نوجوانان با سابقه مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش دشواری در تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود و سبک های مقابله ای در پیش بینی تفکر ارجاعی در نوجوانان با سابقه مصرف مواد مخدر بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش نوجوانان مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد منطقه 12 شهر تهران شش ماهه نخست سال 1400 بودند. از بین آنها تعداد 120 نفر که دارای سابقه مصرف مواد مخدر بودند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تفکر ارجاعی (PTQ) (اهرینگ و همکاران، 2010)، پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (DERS) (گراتز و روئمر، 2004)، پرسشنامه تمایزیافتگی خود (DSI-R) (اسکورن و فریدلندر، 1989) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای (CISS) (اندلر و پارکر، 1990) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. یافته ها نشان داد دشواری در تنظیم هیجان (دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و عدم وضوح هیجانی)، تمایزیافتگی خود (واکنش هیجانی و گسلش عاطفی) و سبک مقابله ای هیجانی رابطه مثبت و معنادار و جایگاه من و سبک مقابله ای مسئله مدار رابطه منفی و معنادار با تفکر ارجاعی دارند (05/0P<). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود و سبک های مقابله ای توانستند 36/0 تفکر ارجاعی را پیش بینی کنند. با توجه به اینکه دشواری در تنظیم هیجان، تمایزیافتگی خود و سبک های مقابله ای با تفکر ارجاعی در ارتباط هستند برای کاهش بازگشت به اعتیاد می توان این مفاهیم را در قالب کارگاه های آموزشی اجرا کرد.