مقالات
حوزه های تخصصی:
دوره ی نوجوانی جز پر استرس ترین دوره زندگی هر فرد محسوب می شود. این استرس ها ناشی از عوامل مختلف فردی نظیر ویژگی های شخصیتی، جنسیت، عزت نفس، خودکارامدی و مواردی از این دست و هم چنین عوامل محیطی نظیر مسائل مربوط به مدرسه، هم سالان و والدین می شود. نوجوانان از شیوه های مختلفی برای مواجهه و مقابله با استرس در این دوران استفاده می کنند. این استراتژی های مقابله ای با استرس آن ها می تواند مفید یا مخرب باشد و اثرات مخنلفی روی سلامتی روحی و جسمی آن ها بگذارد. در صورتی که دانش آموزان بالاخص نوجوانان نتوانند از سبک های مقابله ای با استرس کارا استفاده کنند، استرس درک شده در آن ها منجر به پیامدهای منفی نظیر افسردگی، اضطراب، جسمانی سازی و حتی خودکشی در آن ها شود. یکی دیگر از این پیامدها در ارتباط با انگیزه و موفقیت آن ها در تحصیل در مقاطع دانشگاهی خواهد بود. تحصیلات دانشگاهی می تواند آینده ی شغلی و فرصت های رشد بعدی فرد را رقم زند و اگر به دلیل استرس و پیامدهای آن دچار مخاطره شود، فرد دچار مشکلات عدیده خواهد شد. این پژوهش به تحلیل ارتباط عوامل موثر فردی و محیطی در ایجاد استرس، سبک های مقابله ای با استرس و پیامد آن بر سلامتی و موفقیت های آتی فرد پرداخته است
مروری بر مداخلات مبتنی بر ذهن سازی و کارکرد تأملی والدینی(PRF)؛ مقدمه ای بر معرفی روش های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر پژوهش های بسیاری در زمینه توانایی ذهن سازی و نقش کارکرد تأملی والدینی در بروز انواع اختلالات روان شناختی انجام گرفته است. این توانایی حکایت از فهم و درک والدین از وضعیت روانی کودک داشته که در نهایت باعث می شود کودک نیز در طول رشد به این توانایی دست یابد. در این مطالعه، مروری بر مداخلات مبتنی بر نظریه ذهن سازی، مطالعات تجربی در زمینه کارکرد تأملی، به ویژه نقش توانایی ذهن سازی والدین بر اختلالات و مشکلات رفتاری کودکان خواهیم داشت. به این منظور، مقالات در دسترس تا پیش از سال 2019 و با رعایت معیارهای ورود و خروج، مورد مطالعه قرار گرفتند. عبارت های ذهن سازی، کارکرد تأملی، کارکرد تأملی والدینی، مداخلات مبتنی بر ذهن سازی در پایگاه های معتبر مقالات علمی جستجو شد. در نهایت مقالات استخراج شده مورد مطالعه قرار گرفته و نقاط اشتراک و افتراق آنها مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
واکاوی دلالت های قوانین و اصول فیزیک کوانتوم در حوزه استعدادیابی(نظریه کوانتومی استعداد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله استعدادیابی یکی از مباحث مهم در حوزه آموزشی و پژوهشی است که همیشه به عنوان دغدغه ای برای نظام های آموزشی مطرح بوده است. بررسی مسائل شناسایی و هدایت دانش آموزان مستعد می تواند بخش عظیمی از فعالیت های مجریان و دست اندرکاران را روشن و شفاف نماید، تا رسالت خود را به نحو احسن انجام دهند؛ از سوی دیگر، فیزیک کوانتوم همواره در مسائل آموزشی به کاررفته و در تبیین مسائل آموزشی و تربیتی بسیار اثربخش بوده است. هدف این پژوهش بررسی دلالت های قوانین و اصول فیزیک کوانتوم در حوزه استعدادیابی دانش آموزان بود. در این مطالعه با توجه به ماهیت پژوهش از روش کیفی جستارنظرورزانه استفاده شد. در این پژوهش ضمن بررسی مفاهیم فیزیک کوانتومی همچون دوگانگی موجی-ذره ای، عدم قطعیت هایزنبرگ، اصل مکملیت بور، گربه شرودینگر، کل انگاری و پدیده تداخل(سازنده/ویرانگر) به تبیین مسائل حوزه شناسایی و هدایت دانش آموزان با استعداد پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد که دوگانگی موجی-ذره ای بر آگاه سازی و تحریک حوزه استعدادی یادگیرندگان، مسئله عدم قطعیت هایزنبرگ، اندازه گیری بور، شرودینگر بر استفاده از چندین ابزار ومنابع جهت شناسایی، شناسایی در موقعیت خاص استعداد و مشاهده دقیق یادگیرندگان در محیط های مختلف، مسئله کل انگاری بر خروج از نگاه کلی به حوزه استعدادی ونگاه ریزبینانه به آن دلالت دارد و همچنین پدیده تداخل ناظر بر ایجاد موقعیت مشارکت یادگیرندگان با حوزه استعدادی مشترک و توجه به نحوه رفتارهایمان در برخورد با دانش آموزان با استعداد، است
مدل های هویت یابی همجنسگرایان: مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت یابی یکی از اصلی ترین تکالیفی است که هر فرد باید در زندگی آن را انجام دهد که همان پاسخ به سؤال «من کیستم» است. در طی فرایند پاسخ به سؤال «من کیستم»، فرد در ابتدا به این نتیجه می رسد که «من مرد هستم» یا «من زن هستم» که همان هویت جنسیتی است و در ادامه دست به انتخاب شریک عاطفی در زندگی می زند که این انتخاب، بیان کننده گرایش جنسی است. اما در جامعه، افرادی وجود دارند که در انتخاب شریک عاطفی خود به سمت هم جنس های خود کشیده می شوند. در این خصوص باید گفت کمتر شناختی از فرایند هویت یابی آنان در دسترس است. در این مقاله سعی شده است به روش پژوهش مطالعات کتابخانه ای و یادداشت برداری و خواندن اسناد و جمع آوری مطالب علمی در مقالات بین المللی، منابع و مدل های مطرح هویت یابی در همجنس گرایان در پایگاه های فارسی و انگلیسی زبان از سال های 1970 تا 2019 به شناختی لازم و کافی نسبت به این افراد دست یابیم تا در نهایت نتایج به دست آمده، برای ارائه خدمات مشاوره ای و روان شناختی بهتر به آنان مورد استفاده متخصصان بهداشت روان قرار گیرد. یافته ها مشخص کرد که شش مدل معروف در هویت یابی همجنس گرایان وجود دارد که این فرایند را به خوبی توضیح می دهند. نتیجه اینکه هویت یابی در همجنس گرایان و غیرهمجنس گرایان تفاوت های بسیاری با هم دارند و عوامل زمان و مکان به شدت بر روی آن تاثیر می گذارد.
پیش بینی انگیزه پیشرفت دانش آموزان دختر بر اساس کمال گرایی و ویژگی های شخصیتی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی انگیزه پیشرفت دانش آموزان دختر بر اساس کمال گرایی و ویژگی های شخصیتی مادران انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. بدین منظور تعداد 384 نفر از بین کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های انگیزش پیشرفت هرمنز (1987)، کمال گرایی فراست (1990) و پنج عاملی نئو کاستا و مک کری (1987) استفاده شد. به منظور نجزیه و تحلیل داده ها از آزمون رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که ابعاد کمال گرایی مادر به میزان 5/56 درصد از انگیزه پیشرفت دانش آموزان دختر را پیش بینی می کنند که بیشترین سهم به ترتیب مربوط به مؤلفه تردید نسبت به اعمال، مؤلفه استانداردهای فردی، انتقاد والدین، نگرانی در مورد اشتباهات و نظم و ترتیب بود. از این میان مؤلفه های تردید نسبت به اعمال، انتقاد والدین و نگرانی در اشتباهات به صورت منفی و مؤلفه های استانداردهای فردی و نظم و ترتیب به صورت مثبت در پیش بینی انگیزه پیشرفت سهم داشتند؛ همچنین مؤلفه انتظار والدین سهم معناداری در پیش بینی مدل نداشت. همچنین، مؤلفه های شخصیت مادر به میزان 6/46 درصد از انگیزه پیشرفت دانش آموزان دختر را پیش بینی می کنند که بیشترین سهم به ترتیب مربوط به مؤلفه های باوجدان بودن، انعطاف پذیری، دلپذیر بودن، روان نژندی و برونگرایی بود. از این میان تنها مؤلفه روان نژندی به صورت منفی در پیش بینی انگیزه پیشرفت سهم داشت.
رابطه ویژگی های شخصیتی و سبک های عشق با ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و سبک های عشق با ناگویی هیجانی پرداخت. این تحقیق از نوع همبستگی بود. از جامعه زنان متاهل 20 تا 50 ساله دانشگاه آزاد کرج در سال 1398-1397 نمونه ای با حجم 100 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. نمونه مورد مطالعه به سه پرسشنامه شامل پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو، سبک های عشق استرنبرگ و ناگویی هیجانی تورنتو پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان داد که میان ویژگی شخصیتی روان رنجور گرایی و ناگویی هیجانی رابطه مثبت و میان ویژگی شخصیتی وجدانی بودن و ناگویی هیجانی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. اما میان ویژگی شخصیتی برون گرایی، گشودگی نسبت به تجربه و سازگاری با ناگویی هیجانی رابطه معناداری مشاهده نشد . میان صمیمیت و ناگویی هیجانی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. اما میان هوس، تعهد و ناگویی هیجانی رابطه آماری معناداری مشاهده نشد . همچنین، یافته ها حاکی از آن است که ویژگی های شخصیتی و سبک های عشق قادر به پیش بینی ناگویی هیجانی بودند .
بررسی نقش ارضاء نیازهای بنیادین روانشناختی و خودشفقت ورزی در پیش بینی قلدری دانش آموزان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ارضاء نیازهای بنیادین روان شناختی و خود شفقت ورزی در پیش بینی قلدری دانش آموزان دبیرستانی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر و دختر دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 224400 نفر بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 380 نفر برآورد شد و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت گرداوری اطلاعات از پرسشنامه ی قلدری (پاچین و هیندوجا، 2011)، مقیاس ارضای نیازهای روانی بنیادی (لاگاردیا و همکاران، 2000 ) و مقیاس خود شفقت ورزی (نف، 2003) استفاده شد. نتایج با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که خود شفقت ورزی با قلدری رابطه منفی و معناداری داشت. از بین نیازهای بنیادین روان شناختی، ارتباط با دیگران و خودمختاری با قلدری رابطه منفی و معناداری داشت. درحالی که بین شایستگی و قلدری رابطه معناداری مشاهده نشد. خود شفقت ورزی، ارتباط با دیگران و خودمختاری به طور معناداری قلدری را در دانش آموزان پیش بینی نمودند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که مداخلات روان شناختی و آموزشی مبتنی بر ارتقاء خود شفقت ورزی و ارضاء نیازهای بنیادین روان شناختی به منظور کاهش قلدری دانش آموزان برگزار شود
اعتبار و روایی پرسشنامه ناگویی هیجانی پرث و رابطه آن با تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی شاخص های روانسنجی پرسشنامه ناگویی هیجانی پرث ( PAQ ) و رابطه آن با تنظیم شناختی هیجان بوده است. جهت بررسی روایی پرسشنامه از تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از چرخش واریماکس در نرم افزار spss نسخه 24 استفاده گردید. نتایج نشان داد 22 گویه از مجموع 24 گویه در مقیاس ترجمه شده به زبان فارسی برای فرهنگ ایران مناسب می باشند و تعداد 4 عامل را پوشش داده که روی هم رفته 90/60 درصد واریانس کل را تبیین کردند. ضریب آلفای کرونباخ برای کلیه خرده مقیاس ها و در کل مقیاس بالاتر از 7/0 و مقداری عالی بود. در خصوص بررسی رابطه بین ناگویی هیجانی و تنظیم شناختی هیجان مقیاس کل ناگویی هیجانی تنها با خرده مولفه های "خودسرزنشگری"، "دیگرسرزنشگری، "فاجعه نمایی" و "تمرکز مجدد مثبت" و کل مقیاس دارای رابطه مستقیم و معنادار بود.
زندگی اجتماعی، تکامل هوش، رفتار و اندازه مغز انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی اجتماعی یکی از مهم ترین عوامل تکامل رفتار در نخستی ها و انسان است. عوامل زیادی همچون رشد اندازه مغز، مدول های سازشی و جوریدن با پیچیدگی های گروه های اجتماعی در ارتباط است. اگرچه برخی، غذایابی را به عنوان فرضیه ای رقیب برای تکامل رفتار ذکر کرده اند. در این پژوهش به نقش زندگی اجتماعی و عواملی مرتبط همچون افزایش اندازه مغز، مدول تقلب یاب، نظریه ذهن و اندازه گروه در تکامل رفتار انسان پرداخته شده و در پایان پیرامون کارکرد گروه و سازوکارهای انسجام گروه بحث می شود.
ارائه مدل برای روابط ساختاری سبک های دلبستگی با اعتیاد به اینترنت با توجه به نقش میانجی عزت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین روابط ساختاری سبک های دلبستگی با اعتیاد به اینترنت با توجه به نقش میانجی عزت نفس در دانشجویان بود. این مطالعه از نوع توصیفی همبستگی بود. تعداد ۳۰۰ نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 97-98 به شیوه نمونه گیری چندمرحله ای خوشه ای انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1998)، دلبستگی بزرگسالان هازن و شاور (1987) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1979) بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل اندازه گیری شده با مدل نظری برازش نسبتاً مطلوب دارد (92/0= GFI ، 91/0 = CFI ،04/0 RMSEA= ). سبک های دلبستگی علاوه بر نقش مستقیم، توانستند به واسطه عزت نفس نشانه های اعتیاد به اینترنت را به طور معنی دار تبیین نمایند. مبتنی بر این یافته ها می توان نتیجه گرفت که نقص در کارکردهای والدینی و روابط ناایمن با مراقبان، عزت نفس افراد را تحت تأثیر قرار می دهد و عزت نفس بی ثبات هم با رفتارهای مشکل ساز ازجمله گرایش افراطی به اینترنت مرتبط هستند. پیشنهاد می شود در مداخلات پیشگیری و درمان اعتیاد به اینترنت به نقش سبک های دلبستگی و عزت نفس اهمیت ویژه داده شود.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و دلزدگی زناشویی مردان وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و دلزدگی زناشویی مردان وابسته به مواد مخدر انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه مردان وابسته به مواد مخدر بودند که در شش ماهه دوم سال 1397 برای درمان به یکی از مراکز ترک اعتیاد شهر رشت مراجعه کرده بودند. 30 نفر از مردان معتاد به روش نمونه گیری هدفمند (ملاک های ورود و خروج) انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 15 نفر و گروه کنترل 15 نفر گمارده شدند. درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی گروه آزمایش به صورت گروهی، هفته ای یک بار در 8 جلسه 90 دقیقه ای انجام شد؛ گروه کنترل به مدت دوماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و دلزدگی زناشویی پاینز (1996) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و گروه کنترل در متغیرهای کیفیت زندگی و دلزدگی زناشویی، تفاوت معناداری وجود دارد. در مجموع می توان گفت که، درمان مبتنی بر کاهش استرس بر اساس ذهن آگاهی بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش دلزدگی زناشویی مردان وابسته به مواد مخدر تأثیر دارد.
رابطه سبک های دلبستگی با تمایزیافتگی خود، انعطاف پذیری شناختی و صمیمیت زناشویی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک های دلبستگی می توانند تبیین گر بسیاری از ویژگی های روان شناختی از جمله؛ تمایز یافتگی خود، انعطاف پذیری شناختی و صمیمیت زناشویی افراد باشد که لزوم توجه به این متغیر را نمایان می سازد. از این رو، هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه سبک های دلبستگی با تمایز یافتگی خود، انعطاف پذیری شناختی و صمیمیت زناشویی در دانشجویان زن متأهل دانشگاه آزاد بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان زن متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در سال بودند. نمونه ای به حجم 300 نفر به صورت در دسترس انتخاب شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه های سبک های دلبستگی بزرگسال هازن و شاور (1987)، تمایز یافتگی خود اسکورن و فریدلندر (1998)، انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و صمیمیت زناشویی والکر، اسکونرسکی و تامپسون (2003) جمع آوری شدند. داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بین تمایزیافتگی خود و انعطاف پذیری شناختی با سبک دلبستگی ایمن رابطه مثبت و با سبک های دلبستگی نا ایمن اجتنابی و اضطرابی-دوسوگرا، همبستگی منفی معنادار وجود دارد (05/0 P < ) . همچنین بین صمیمیت زناشویی با سبک دلبستگی ایمن رابطه مثبت و با سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی-دوسوگرا رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/0 P < ) . با توجه به نتایج به دست آمده و اهمیت سبک های دلبستگی در صمیمیت زناشویی زوجین، پیشنهاد می شود در رابطه با شکل گیری سبک های دلبستگی در سنین گوناگون توجه بیشتری صورت گیرد تا در آینده زوجین مشکلات کمتری را تجربه کنند.
مطالعه و تحلیل اندیشه های تربیتی میشل فوکو با تاکید بر هدف، روش و محتوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل اندیشه های تربیتی میشل فوکو فیلسوف پست مدرنیسم انجام شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی، تحلیلی بوده و جامعه آماری کلیه کتاب ها، آثار و مقالات موجود در حوزه تفکر میشل فوکو بوده است. نمونه آن به صورت کاملا هدفمند، کلیه متون در دسترس بوده است. برای جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی و ابزار پژوهش فیش برداری استفاده شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها، توصیفی تحلیلی بوده است. یافته های پژوهش در بعد هدف، روش و محتوی به ترتیب عبارتند از اینکه میشل فوکو هدف آموزش و پرورش را آزادسازی قدرت و خود آفرینی معرفی می کند. در بعد روش، به روش تدریس فعال و پویا و تربیت دانش آموزان نقاد معتقد است؛ و نیز در خصوص بعد محتوی، نتایج نشان داد محتوی باید با توجه به موقعیت ها انتخاب شود. و مدیریت این برنامه را صبورانه و تساهلی پیشنهاد می کند
اثربخشی امیددرمانی به شیوه گروهی بر تاب آوری و شادکامی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش اثربخشی امیددرمانی به شیوه گروهی بر تاب آوری و شادکامی دانش آموزان دختر بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل برابر اجرا شد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان دختر در مقطع دبیرستان شهرستان قوچان که مشغول به تحصیل در سال 1392-93 ارجاع داده شده اند، تشکیل می دهد. به منظور انتخاب نمونه از 21 دبیرستان دخترانه موجود در شهرستان قوچان یک دبیرستان به صورت تصادفی انتخاب شد و از کسانی که مایل به شرکت در این طرح پژوهشی بودند دعوت به همکاری شد تا در این طرح پژوهشی ثبت نام نمایند. در نهایت تعداد 45 نفر در دو گروه آزمایشی ( هر گروه 15 نفر) و 1 گروه کنترل (به تعداد 15 نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. سپس جلسات آموزشی برای افراد گروه آزمایش به صورت گروهی 8 جلسه یک ساعته بر طبق پروتکل اسنایدر (2002) اجرا گردید و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار اندازه گیری پژوهش، پرسشنامه کونور و دیویدسون (2003) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد در گروه آزمایش اجرا گردید. برای تجزیه تحلیل داده های جمع آوری شده علاوه بر آمار توصیفی از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) استفاده گردید. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت نمره های پیش آزمون- پس آزمون دو گروه برای متغیر تاب آوری و شادکامی دانش آموزان دختر معنادار است. این مطالعه نشان می دهد که امیددرمانی به شیوه گروهی بر تاب آوری و شادکامی دانش آموزان دختر اثربخش بوده و می تواند به عنوان یک مداخله روانشناختی در کنار سایر مداخلات مورد استفاده قرار گیرد .
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران دارای کودکان با اختلال نقص توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران دارای کودکان با اختلال نقص توجه-بیش فعالی در شهر تهران انجام شد. در یک طرح نیمه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون، 30 نفر از مادران کودکان دارای اختلال نقص توجه-بیش فعالی که به صورت در دسترس نمونه گیری شده بودند به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جای داده شدند. برای گروه آزمایش 7 جلسه 120 دقیقه ای آموزش مثبت اندیشی اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندورال ( CFI ) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون ( CD-RISC ) بهره گرفته شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مثبت اندیشی می تواند در افزایش انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران تاثیر معنادار داشته باشد. بنابراین می توان مثبت اندیشی را مداخله ای موثر برای افزایش انعطاف پذیری شناختی و تاب آوری مادران کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی دانست.