مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس خودسنجی افسردگی کودکان و نوجوانان 12-17 سال بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است، روش کار به این ترتیب بود که بعد از ترجمه و اجرای مقدماتی مقیاس، نمونه ای با حجم 797 نفر دانش آموز (401 دختر و 396 پسر) دبیرستانی دوره اول و دوره دوم با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از بین دانش آموزان شهرستان قدس استان تهران انتخاب شدند. برای محاسبه روایی همگرا و واگرای مقیاس خودسنجی افسردگی از پرسشنامه افسردگی بک، افسردگی کودکان، مقیاس شناخت های فاجعه آمیز و پرسشنامه خودکارآمدی نوجوانان استفاده شد. برای بررسی ساختار عاملی این مقیاس از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخِ و باز آزمایی مقیاس افسردگی نوجوانان 75/0 و 77/0 به دست آمد که در حد رضایت بخشی بود. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که ساختار عاملی مدل بیرلسون برازش قابل قبولی دارد. بررسی ضرایب همبستگی نشان داد که پرسشنامه افسردگی نوجوانان با پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه افسردگی کودکان و مقیاس شناخت های فاجعه آمیز رابطه مثبت معنی دار و با پرسشنامه خودکارآمدی رابطه منفی معناداری دارد؛ بنابراین نتایج به دست آمده از روایی ملاک همزمان، واگرا و همگرا رضایت بخش گزارش شد. نتایج این پژوهش نشان داد که مقیاس خودسنجی افسردگی، ویژگی های روان سنجی مناسبی دارد و می توان آن را برای اهداف پژوهشی و مشاوره های فردی و گروهی مورد استفاده قرار داد.
رابطه راهبردهای شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رشته های نظری مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه راهبردهای شناختی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه در رشته های علوم انسانی، علوم تجربی، و ریاضی فیزیک شهرستان شهرکرد بود. پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دبیرستان های شهرستان شهرکرد بودند که از میان آنها به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای222 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای سنجش راهبردهای یادگیری شناختی پرسشنامه ای با اقتباس از پرسشنامه های وینشتین و پالمر (2002) و والترز (2004) طراحی شد. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره به شیوه همزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که همبستگی معناداری بین راهبردهای شناختی و پیشرفت تحصیلی در رشته های مختلف تحصیلی وجود دارد (01/0>P). همچنین، از بین سه راهبرد مرورذهنی، بسط معنایی و سازمان دهی تنها راهبرد بسط معنایی سهم معنی داری در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رشته های علوم انسانی و ریاضی فیزیک دارد. در مورد رشته ی علوم تجربی هیچیک از راهبردها پیش بینی کننده ی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نیست.
پیش بینی مؤلفه های بهزیستی روانی بر اساس مؤلفه های هوش هیجانی با واسطه گری تاب آوری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه گری تاب آوری در رابطه بین مؤلفه های هوش هیجانی و بهزیستی روانی در دانش آموزان صورت گرفت. شرکت کنندگان این پژوهش شامل 405 نفر (212 دختر و 193 پسر) از دانش آموزان دبیرستان های شهر شیراز بودند که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری متغیرهای پژوهش، پرسشنامه های هوش هیجانی (پترایدز و فارنهام، 2001)، تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و بهزیستی روانی (ریف و کیز، 1995) مورد استفاده قرار گرفتند. برای ارزیابی مدل پیشنهادی، از نرم افزار آموس و از روش تحلیل مسیر استفاده گردید که با توجه به مقادیر شاخص-های به دست آمده، داده ها با مدل تحقیق برازش داشت. برای تعیین معنی داری اثرات غیر مستقیم نیز از روش نمونه گیری های مکرر" خودراه انداز" استفاده شد. محاسبه میزان تأثیر متغیرهای مستقل بر وابسته، حاکی از آن بود که 57 درصد از تغییرات متغیر تاب آوری، 12 درصد تغییرات مؤلفه خودمختاری، 22 درصد تغییرات مؤلفه پذیرش خود، 20 درصد تغییرات مؤلفه رابطه مطلوب با دیگران، 60 درصد تغییرات مؤلفه رشد شخصی و 19 درصد تغییرات مؤلفه هدفمندی در زندگی توسط مدل تبیین می شود.
اثربخشی برنامه های پرورش خلاقیت در برنامه درسی هنر بر خلاقیت دانش آموزان دوره ی ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تعیین اثربخشی برنامه های پرورش خلاقیت در برنامه درسی هنر بر خلاقیت دانش آموزان دوره ی ابتدایی بود. بر اساس طرح پژوهشی آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و اجرای آزمون خلاقیت تصویری تورنس، اطلاعات لازم جمع آوری شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی مناطق روستایی شهرستان اورمیه در سالتحصیلی 94- 1393بود. نمونه ی مورد مطالعه متشکل از 50 نفر دانش آموز مقطع ابتدایی(32 نفر پسر که به ترتیب 17 و 15 نفر در گروه آزمایش و کنترل و 18 نفر دختر به ترتیب 8 و 10 نفر در گروه آزمایش و کنترل) با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. نتایج تحلیل داده ها با روش آماری کوواریانس، نشان داد که برنامه های پرورش خلاقیت در برنامه ی درسی هنر بر میزان خلاقیت دانش آموزان مؤثر بوده است. بنابراین می توان دوره های آموزشی برنامه های پرورش خلاقیت در برنامه درسی هنر برای معلمان و مربیان اجرا کرد تا بتوانند برنامه های مطلوب پرورش خلاقیت را در کلاس های درس اجرا کنند.
بررسی پایایی و روایی مقیاس لذت اسنیت- همیلتون در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پایایی و روایی مقیاس لذت اسنیت- همیلتون ( SHAPS )، در دانشجویان بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را کلیه ی دانشجویان دانشگاه اصفهان تشکیل می دادند که از میان آن ها تعداد 294 نفر به روش تصادفی چندمرحله ای به عنوان نمونه ی پژوهش، انتخاب شدند. جهت بررسی پایایی SHAPS از ضرایب آلفای کرونباخ و دو نیمه سازی استفاده شد و روایی همزمان این ابزار با استفاده از پرسشنامه ی شادکامی آکسفورد ( OHQ ) و پرسشنامه ی افسردگی بک ( BDI ) مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که SHAPS از پایایی قابل قبولی برخوردار است. ضرایب همبستگی معنادار این ابزار با OHQ و BDI روایی همزمان این ابزار را تأیید کرد (05/0 P< ). همچنین نتایج تحلیل عاملی تأییدی، نشانگر تأیید روایی عاملی این ابزار بود. براساس نتایج به دست آمده در این پژوهش، SHAPS یک ابزار معتبر و پایا جهت سنجش لذت در جمعیت دانشجویان است.
اثربخشی آموزش توانایی خودمهارگری بر کاهش میزان پرخاشگری دانش آموزان با رفتارهای پرخاشگرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دلایل شایع پرخاشگری، شکست درخودمهارگری است، با این حال تحقیقات نشان می دهند که تمرین خودمهارگری پس از مدتی می تواند خودمهارگری را در سال های بعدی بهبود بخشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برنامه آموزش توانایی خودمهارگری بر کاهش میزان پرخاشگری دانش آموزان با رفتارهای پرخاشگرانه دوره راهنمایی تحصیلی بود. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر دوره راهنمایی در سال تحصیلی92 - 1391 شهرستان آستانه اشرفیه بود، که از بین آن ها پس از اجرای اولیه پرسشنامه پرخاشگری 20 نفر که دارای پرخاشگری معناداری بودند، انتخاب و در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل به شیوه تصادفی جایدهی شدند. سپس برای گروه آزمایش، 12 جلسه 60 دقیقه ای به مدت 1 ماه، برنامه توانایی خودمهارگری، آموزش داده شد در حالی که گروه کنترل چنین آموزشی را دریافت نکردند، و در پایان هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند. ابزار سنجش پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) بود و داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تک متغیری (آنکووا) و چندمتغیری (مانکووا) تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش توانایی خودمهارگری به طور معنا داری موجب کاهش پرخاشگری در دانش آموزان می گردد. همچنین، دانش آموزان گروه آزمایش در تمامی چهار خرده مقیاس پرسشنامه پرخاشگری (پرخاشگری فیزیکی، پرخاشگری کلامی، خشم، و خصومت) نسبت به پیش آزمون در پس آزمون نمره های پایین تری به دست آوردند؛ به این معنی که نمره پرخاشگری آن ها، کاهش قابل ملاحظه ای یافت. بنابراین می توان نتیجه گرفت که از برنامه های آموزش خودمهارگری می توان به عنوان یکی از روش های درمان پرخاشگری در کودکان استفاده کرد.
بررسی رابطه ی خودکارآمدی و امیدواری با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل فردی مختلفی می توانند در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان موثر باشند که از میان آن ها می توان به خودکارآمدی و سطح امیدواری اشاره نمود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی خودکارآمدی و امیدواری با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر بندرعباس در سال تحصیلی 94 - 1393 بود. نمونه ی مورد بررسی 300 نفر از دانش آموزان بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند.برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی خودکارآمدی عمومی و مقیاس امید اسنایدر و جهت سنجش پیشرفت تحصیلی از میانگین نمرات پایان نیمسال تحصیلی دانش آموزان استفاده شد. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان تجزیه و تحلیل شدند. نتایج همبستگی نشان داد که بین خودکارآمدی و امیدواری با پیشرفت تحصیلی رابطه ی مثبت و معنادار وجود دارد(01/0 > P ). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که خودکارآمدی و امید می توانند 21 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را تبیین کنند. می توان نتیجه گرفت که خودکارآمدی و امیدواری توان پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را دارند.
اثر بخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری بر کنترل خشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر کنترل خشم است. طرح مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم شهر قم در سال تحصیلی 94- 1393 بودند. مقیاس خشم صفت- حالت اسپیلبرگر بر 148 دانش آموز شهر قم که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند اجرا شد. پس از اجرای تست از میان افرادی که بالاترین نمره را در مقیاس خشم داشتند تعداد 20 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی، 10 نفر از آنان در گروه آزمایش و 10 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. درمان گروهی کنترل خشم به مدت 11 جلسه برای گروه آزمایشی اجرا شد و پس از پایان نیز مقیاس خشم از هر دو گروه آزمایشی و کنترل به عمل آمد. داده های به دست آمده با آزمون t تحلیل شد. در مقایسه میانگین پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایشی، در سه خرده مقیاس خشم کلی، ابراز خشم درونی و ابراز خشم بیرونی، میانگین کاهش و در خرده مقیاس کنترل خشم میانگین پس آزمون افزایش معنادار داشت اما در گروه کنترل تفاوت بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون معنادار نبود. همینطور در مقایسه تفاوتهای گروه آزمایشی و گروه کنترل واریانس معناداری مشاهده شد. نتایج تحقیق نشان داد که درمان گروهی مدیریت خشم بر کنترل خشم دانش آموزان دوره متوسطه موثر است. نتایج این پژوهش به مسئولین مدارس متوسطه کمک خواهد کرد تا با آموزش گروهی مدیریت خشم در برنامه های خود باعث کاهش خشم دانش آموزان و در نتیجه پیامدهای ناگوار آن گردند.
بررسی رابطه بین ادراک زوج ها از حیث شباهت چهره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدفهدف از پژوهش حاضر شناسایی نقش شباهت چهره در انتخاب جفت، هم از نظر خود زوج ها (شباهت ادراکی) و هم از نظر ارزیابان (شباهت واقعی) می باشد .روشطرح مورد استفاده در این پژوهش از نوع طرح های همبستگی بود. در این پژوهش، 100 نفر (50 زن و 50 مرد) به مقیاس واحد ذهنی شباهت چهره پاسخگو بودند و همسر خود را از جهت میزان شباهت به چهره خودشان و هم ارزیابگران شباهت چهره آن ها در یک دامنه 10 نمره ای ارزیابی کردند. نتایجطبق نتایج پژوهش با 99 درصد اطمینان تفاوت معناداری در شباهت چهره بین زوج های واقعی در برابر زوج های تصادفی دیده شد بدین معنا که شباهت چهره در زوج های واقعی توسط ارزیابگران مشاهده شد. نتیجه گیریطبق نتایج به دست آمده افراد کسانی را به عنوان همسر برای خود انتخاب می کنند که شباهت به چهره خودشان داشته باشد که این انتخاب به صورت ناخودآگاه انجام می شود
روان شناسی در برزخ تعریف اصل خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حالی که روان شناسان بدون کمترین تردیدی درباره موضوع مطالعه و علم خود تدریس، تحقیق و حتی مداخلات بالینی انجام می دهند، اما هم چنان موضوع اصلی روان شناسی یعنی مفهوم "روان" در .... از ابهام غرق است. با گذشت حداقل یک قرن از رسمیت یافتن علم روان شناسی و توسعه خارق العاده شعبه ها و شاخه ها و گرایش های مختلف روانشناختی، هنوز اتفاق نظری درباره این موضوع حاصل نشده است. روان، ذهن، رفتار و فرایندهای روان شناختی تعابیری بوده است که در طول تاریخ معرفت بشر ، از آغاز تولید و حداقل ثبت آن تاکنون مورد استفاده گرفته است. این مقاله با تمرکز خود بر کالبدشکافی موضوع روان شناسی در تاریخ علم، در تلاش است تا ایعاد این ابهام را مرور کرده و سیطره این ابهام را در شرایط کنونی نیز نشان دهد.
بررسی سبب شناسی و تحول خودشیفتگی از منظر روان پویشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خودشیفتگی آسیب شناختی سبکی از شخصیت است که که با احساس اهمیت و شایستگی افراطی، نگرش و رفتار خودخواهانه، فقدان همدلی، نیاز به تحسین و عزت نفس شکننده مشخص می گردد. پژوهش حاضر به بررسی چگونگی تحول پدیده خودشیفتگی از دیدگاه روانپویشی پرداخته و مدل تبیینی روانپویشی را در سبب شناسی و رشد خودشیفتگی مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش سعی کرده است با روش مروری، به این سوال پژوهشی پاسخ دهد که، خودشیفتگی از دیدگاه روانپویشی چگونه ایجاد و تحول می یابد و علل بنیادین در سبب شناسی خودشیفتگی چیست؟ در نظریه های روانپویشی، خود شیفتگی مرحله ای از رشد طبیعی است که در مراحل بعدی رشد به عشق خارجی (دیگری) تحول می یابد و کودک می تواند به دیگران عشق بورزد. ولی در حالت خودشیفتگی بیمارگونه، کودک برای بدست آوردن محبت و عشق مطمئن به درون برمی گردد تا براحساس شکننده طرد شدن (دوست نداشته شدن) غلبه کند. خودشیفتگی در رویکرد روانپویشی، به عنوان خودخواهی ناشی از عدم تمییز خود از دیگری شناخته می شود. رویکرد روانپویشی جامعیترین توصیف و پوشش نظری را در مفهوم سازی، سبب شناسی و تحول خودشیفتگی با توجه به ابعاد و انواع خودشیفتگی ارائه می دهد. به طورکلی سبب شناسی سازه خودشیفتگی از دیدگاه روانپویشی، بر مفاهیم عزت نفس شکننده، خودپنداره بزرگ منش، نقص در سبک های فرزند پروری و عدم پاسخدهی مطلوب والدین به نیازهای رشدی کودک در سنین اولیه رشد، بازگشت محبت به درون و جبران احساس حقارت اساسی تاکید دارد. عزت نفس ناپایدار و شکننده عاملی مهم در بوجود آمدن خودشیفتگی است. از دیدگاه روانپویشی، فرد خودشیفته ممکن است با حالت دفاعی، پوششی از خودبینی و عزت نفس بالا ولی به صورت توخالی و شکننده را در خود رشد بدهد تا احساسات زیر بنایی را به صورت پنهان نگه دارند. همچنین خودشیفتگی می تواند با سطوح بالا یا پایین عزت نفس ارتباط داشته باشد. خود دوستداری فرد خودشیفته ناپخته و هیجانی است و باعث رشد خودانگاره بزرگ منش می گردد. چنین مفهوم سازی جامعی که مبتنی بر سبب شناسی پدیده خودشیفتگی است، در صورت بهره مندی از پشتوانه تجربی می تواند فرمولبندی مناسب درمانی را برای مداخله در کاهش مشکلات بیماران خودشیفته به دنبال داشته باشد.
بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس و میزان تحمل مراقبتی در مادران کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس و میزان تحمل مراقبتی در مادران کودکان مبتلا به اوتیسم انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران کودکان مبتلا به اوتیسم ۴ - ۶ سال در مراکز آموزشی اوتیسم در استان البرز، در سال تحصیلی 94-95 بودند. از این میان، 30 مادر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. سپس برای گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 8 جلسه به صورت گروهی، انجام شد. در مورد گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای انجام نشد و پس از اتمام جلسات، مرحله پس آزمون به اجرا درآمد. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استرس ادراک شده و پرسشنامه میزان تحمل مراقب استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل نتایج از تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات استرس ادراک شده در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته است (05/0 P < ). همچنین میانگین نمرات تحمل مراقبتی در گروه آزمایش به طور معناداری افزایش یافته است (05/0 P < ).