۱.
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی روایت درمانی بر میزان ولع، لغزش و عود در بیماران تحت درمان با متادون انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با مرحله پیگیری (یک ماهه) بود. جامعه آماری شامل کلیه بیمارانی بود که به مراکز درمان سوءمصرف مواد شهرستان گرمسار (سال 1400-1399) مراجعه کرده بودند، که از بین آنها 72 نفر مرد تحت درمان با متادون به روش نمونه گیری دردسترس به صورت تصادفی به 2 گروه آزمایش (36 نفر) و کنترل (36 نفر) تخصیص یافتند. درمان شامل 10 جسله روایت درمانی 90 دقیقه ای به صورت هفتگی بود. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس پیش بینی عود (RPS) رایت و همکاران (1995) و آزمایش مورفین بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون خی دو استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که روایت درمانی باعث کاهش معنادار ولع (58/0)، احتمال لغزش (51/0) و عود (05/0 P< ) در بیماران تحت درمان با متادون شد. همچنین بین دو گروه در پس آزمون و پیگیری از لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود داشت (05/0 P< ). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که از روایت درمانی می توان برای بهبود میزان لغزش، ولع و عود در بیماران تحت درمان با متادون استفاده کرد.
۲.
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش والدگری ذهن آگاهانه بر تنظیم شناختی هیجان مادران و مشکلات د رون سازی شده و برون سازی شده کودکان پیش دبستانی دارای علائم اضطرابی شهر تهران بود . روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران کودکان پنج تا شش ساله دارای علائم اضطرابی مهدکودک های شهر تهران، در سال تحصیلی 98-1397 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری جایگذاری شدند. در این پژوهش گروه آزمایش هفته ای یکبار در 8 جلسه 90 دقیقه ای برنامه آموزش والدگری ذهن آگاهانه را دریافت کردند. همچنین شرکت کنندگان در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسش نامه های نظم جویی شناختی هیجان ( CERQ ، گارنفسکی و همکاران،2002 ) و سیاهه مشکلات رفتاری کودکان( CBCL ،آخنباخ و همکاران،1991) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش والدگری ذهن آگاهانه بر کاهش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان ناسازگار (05/0 p< ،906/10 = F ) ، مشکلات برونی سازی شده (05/0 p< ،002/0 = F ) و مشکلات درون سازی شده کودکان (05/0 p< ، 342 /0 = F ) اثر داشته و این تأثیر در دوره پیگیری پایدار مانده است. با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد که باید به نقش دوره های والدگری ذهن آگاهانه در پیشگیری و کاهش مشکلات روان شناختی کودکان پیش دبستان توجه کرد.
۳.
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ا ی کمال گرایی ن ا س ا زگ ا ر و نشخوار فکری در رابطه بین عملکرد خانواده و رخدادهای استرس زا زندگی با کیفیت خواب دانشجویان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است . جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان پسر دوره ی کارشناسی دانشگاه لرستان در سال 1401-1400 بود. از این جامعه تعداد 562 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل داده ها ابزار سنجش خانواده (1983) FAD ، مقیاس پاسخ نشخواری (1991) RRS ، شاخص کیفیت خواب پیتزبورگ 1989 PSQI ، مقیاس کمال گرایی مثبت و منفی (2007) PANPS ، چک لیست خودارزیابی رخدادهای زندگی (1997) ASLEC بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل انجام شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم عملکرد خانواده، کمال گرایی ناسازگار، رخدادهای استرس زا و نشخوار فکری بر کیفیت خواب دانشجویان مثبت معنادار بود (001/0 p< ). همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای کمال گرایی ناسازگار در رابطه بین عملکرد خانواده با کیفیت خواب (01/0 p< ) و نقش واسطه ای نشخوار فکری در رابطه بین رخدادهای استرس زا با کیفیت خواب (01/0 p< ) معنادار بود. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که الگوی طراحی شده از برازش خوبی برخوردار است و می توان استنباط کرد که عملکرد خانواده، کمال گرایی، تجربه رخدادهای استرس زا و نشخوار فکری از مؤلفه های مهم اثرگذار بر کیفیت خواب در بین دانشجویان هستند .
۴.
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی MBCT با و بدون tDCS بر شدت درد و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فیبرومایالژیا بود. این پژوهش از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و روش آن از نوع نیمه آزمایشی- دو گروه آزمایشی و یک گروه دارونما با پیش آزمون-پس آزمون بود. نمونه گیری به صورت موارد در دسترس صورت گرفت و تعداد ۳۶ نفر از بیماران مبتلا به فیبرومیالژیای مراجعه کننده به متخصصان در سال ۱۳۹۹ در شهر تهران با ملاک های ورود تشخیص بیماری فیبرومیالژیا توسط متخصص روماتولوژی، دامنه سنی 30 تا 55 سال و طول مدت درد حداقل 6 ماه انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه MBCT ، MBCT همراه با tDCS و دارونما قرار گرفتند. بیماران قرار گرفته در گروه های آزمایش و دارونما پیش و پس از مداخله پرسشنامه شدت درد مک گیل و پرسشنامه کیفیت زندگی را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که در مولفه های شدت درد، هر دو درمان در مقایسه با گروه دارونما اثر بخش بودند، به علاوه اثربخشی درمان ترکیبی به صورت معناداری از MBCT بیشتر بود. در زمینه مولفه های کیفیت زندگی، درمان MBCT در مقایسه با گروه دارونما فقط در مولفه های بهزیستی، کارکرد اجتماعی، درد و سلامت عمومی به صورت معناداری موثر بود، در حالی که تاثیر درمان ترکیبی در مقایسه با گروه دارونما در مولفه های کارکرد جسمی، بهزیستی، درد و سلامت اجتماعی معنادار بود. همچنین درمان ترکیبی در مقایسه با MBCT در مولفه های بهزیستی، درد و سلامت عمومی معنادار بود ( P<0.05 ). براساس نتایج این پژوهش اضافه کردن درمان tDCS به MBCT تاثیر معناداری در شدت درد و برخی مولفه های کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا دارد.
۵.
درگیری تحصیلی یکی از سازه های چندوجهی و موثر بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای احساس تعلق به مدرسه در ارتباط بین رابطه معلم-دانش آموز و درگیری تحصیلی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر مشهد 1400-1401 تشکیل می دادند که 360 نفر (251دختر و 109پسر) از آنان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند.. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های درگیری تحصیلی ریو (2013) RAEQ ، پرسشنامه رابطه معلم-دانش آموز مواری و زواک (2011) IT-SR و پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه بری و همکاران (2004) SSCS بودند. داده های جمع آوری شده با استفادهروش مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل پژوهش از نظر شاخص های معنی داری و برازش مورد تایید است و متغیر رابطه معلم-دانش آموز به طور غیر مستقیم از طریق احساس تعلق به مدرسه بر درگیری تحصیلی تاثیر می گذارد(05/0 P< ). اثر مستقیم رابطه معلم-دانش آموز بر درگیری تحصیلی معنادار نبود(05/0 < P ). بر این اساس، احساس تعلق به مدرسه می تواند نقش واسطه ای بین رابطه معلم-دانش آموز و درگیری تحصیلی داشته باشد .
۶.
هدف پژوهش حاضر تحلیل کیفی تغییرات روانی پرستاران و راهبردهای مقابله با آن در دوران کرونا با استفاده از نظریه برخاسته از داده بود. به روش نمونه گیری هدفمند و تا زمان اشباع نظری 15 نفر از پرستاران بیمارستان های کرونایی شهر تهران در این پژوهش شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند بهره گرفته شد که مدت زمان کلی آن 375 دقیقه بود. داده ها از 10 بهمن تا 10 اسفند سال 1400 جمع آوری و روش تحلیل داده ها، براساس نظریه برخاسته از داده (گراندد تئوری) بود. یافته ها نشان داد تغییرات روانی پرستاران و راهبردهای مقابله با آن در دوره کرونا چهار دسته هیجان های منفی، هیجان های مثبت، راهبردهای مقابله ای و پیامدها، 143 کد باز را پوشش می دهند. براساس یافته ها در هیجان های منفی بیشترین تکرار برای کد استرس و فشار کاری، هیجان های مثبت برای ترخیص بیماران بهبود یافته، در راهبردهای مقابله ای برای شستشو و ضدعفونی های مکرر دست ها و تجهیزات، رعایت پروتکل های بهداشتی به طور مداوم و ارائه آموزش های لازم در مورد ویروس به پرستاران و پیامدها برای آشنایی با بیماری و شناخت کامل بیماری کرونا بوده است. بنابراین توجه به متغیرهای ذکر شده در مراکز هدف، در راستای بهبود وضعیت در دوران پساکرونا توصیه می شود تا به افراد کمک شود تا سریعاً سازگار شوند.
۷.
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر واکنش پذیری شناختی، افکار خودکشی و سلامت اجتماعی در اقدام کنندگان مجدد به خودکشی بود. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه درمانجویان اقدام کننده مجدد به خودکشی در سال 1400 در شهرستان مهاباد در محدوده سنی 20 تا 34 سال بودند که از این جامعه تعداد 40 نفر با روش نمونه گیری هدفمند و منطبق با معیارهای ورود و خروج انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه هر گروه 20 شرکت کننده جایگرین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسنامه سلامت اجتماعی ( SHQ ) (کییز، 2004)، مقیاس افکار خودکشی ( BSS ) (بک، 1976) و پرسشنامه واکنش پذیری شناختی ( CRQ ) (ون در دوئز و ویلیامز، 2003) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش و گواه از نظر متغیرهای واکنش پذیری شناختی، افکار خودکشی و سلامت اجتماعی در اقدام کنندگان مجدد به خودکشی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0> P ). در واقع رفتار درمانی دیالکتیکی باعث کاهش واکنش پذیری شناختی و افکار خودکشی و افزایش سلامت اجتماعی در آن ها می شود.
۸.
هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه ابعاد و رفتارهای والدگری است. در این پژوهش توصیفی - هنجاریابی نمونه شامل 329 والد دارای کودکان 7 تا 12 سال در مقطع تحصیلی ابتدایی بود که به صورت نمونه گیری در دسترس در شهرهای سنندج و مریوان در سال تحصیلی 1400-1401 انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ابعاد و رفتارهای والدگری ( PBDQ ، 2015) و پرسشنامه فرزندپروری آلاباما ( APQ ، 1990) استفاده شد. نتایج محاسبه نسبت روایی محتوا ( CVR ) و شاخص روایی محتوا ( CVI ) با نمره بالاتر از 83/0 و 75/0 حاکی از مناسب بودن محتوای پرسشنامه بود. نتایج تحلیل عامل تأییدی، 6 عامل اصلی پرسشنامه و برازش مطلوب مدل را تأیید کرد. نتایج بررسی روایی همگرا و واگرا حاکی از همبستگی معنادار میان زیرمقیاس های پرسشنامه ابعاد و رفتارهای والدگری با زیرمقیاس های پرسشنامه والدگری آلاباما بود ( p<01; p<05 ). همسانی درونی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ ( 87/0 = α ) و ضریب اومگای مک دونالد ( = 0/88 ) تأیید شد؛ بنابراین باتوجه به مطلوب بودن ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی این پرسشنامه (29 سؤالی) می توان از آن در کارهای پژوهشی و ارزیابی، جهت بررسی دقیق تر رفتارهای والدگری در جمعیت والدین ایرانی بهره برد.
۹.
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر تاب آوری در رابطه بین نگرش دینی و منبع کنترل با بهزیستی روان شناختی در زنان سالمند انجام شد. پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات سا خ تاری بود. ج امعه آماری شامل زنان سالمند 60 تا 80 سال عضو کانون سالمندان اداره سلامت شهرداری منطقه 12 تهران در محدوده زمانی خرداد و تیر 1400 بود. تعداد 200 نفر از این افراد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مقیاس های بهزیستی روان شناختی ریف ( RSPWB ، ریف، 1980). نگرش دینی ( RAS ، خدایاری فرد و همکاران، 1379)، منبع کنترل راتر ( RLOC ، راتر، 1966). تاب آوری کانر و دیویدسون ( CD-RISC ، کانر و دیویدسون، 2003) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. شاخص های برازندگی به دست آمده نشان دهنده برازش قابل قبول مدل اصلاح شده با داده ها بود. نتایج نشان داد ضریب مسیر بین تاب آوری و بهزیستی روان شناختی (01/0 > p ) مثبت و معنادار بود. همچنین نگرش دینی (05/0 > p ) و منبع کنترل (01/0 > p ) هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق تاب آوری (01/0 > p ) بهزیستی روان شناختی را در سالمندان پیش بینی نمودند. از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که نگرش دینی و منبع کنترل با میانجی گری تاب آوری در جهت ارتقاء بهزیستی روان شناختی زنان سالمند نقش مثبت و موثری دارد. همچنین توجه به برنامه ریزی آموزشی برای ایجاد بینش و شناخت منبع کنترل زنان سالمند و جهت دادن آن ها به سوی منبع کنترل درونی و افزایش تاب آوری و ارتقاء باورهای دینی آنان حائز اهمیت است.
۱۰.
هدف پژوهش تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر تعدیل طرحواره های ناسازگاراولیه و اضطراب دانش آموزان دوره متوسطه بود. این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه در شهرستان نظر آباد در سال تحصیلی 1400- 1399 بود که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب شدند. این تعداد در بین گروه درمانی شناختی رفتاری و گروه گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه جفری یانگ ( YSQ-SF ) (1998) و پرسشنامه اضطراب بک ( BAI-II ) (1988) جمع آوری شد. مداخله گروه درمانی شناختی رفتاری در 12 جلسه 5/1 ساعته و هفته ای یک بار برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد اثر اصلی مداخله برای بریدگی و طرد (741/ )، خودگردانی و عملکرد مختل (415/ )، محدودیت های مختل (771/0 )، دیگر جهت مندی (315/0 )، گوش به زنگی بیش ازحد (185/0 ) و برای اضطراب (822/0 ) معنادار هستند (05/0> p ) یعنی بین دو گروه از نظر میانگین مولفه های طرح واره های ناسازگار اولیه و اضطراب تفاوت معناداری وجود دارد (05/0> p ). نتیجه گیری می شود با استفاده از گروه درمانی شناختی رفتاری می توان به تعدیل طرح واره های ناسازگار اولیه و کاهش اضطراب دانش آموزان دوره متوسطه کمک کند.
۱۱.
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگی شخصیتی سرشت و منش با اخلاق حرفه ای کارکنان بیمارستان با نقش واسطه ای مکانسیم های دفاعی انجام شد. روش پژوهش توصیفی _همبستگی بود. جامعه آماری را تمامی 214 نفر کارمندان بیمارستان آل جلیل شهر آق قلا در سال 1400 تشکیل دادند. با توجه به تعداد جامعه هدف، به روش تمام شمار تعداد 214 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه اخلاق حرفه ای ( PEQ ، آرمیتو و همکاران، 2012)، مکانیسم های دفاعی ( DSQ ، آندرز و همکاران، 1993) و پرسشنامه ویژگی شخصیتی سرشت و منش ( TCI ، کلونینجر، 1994) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با نرم افزار SPSS18 و Amos23 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که همبستگی منفی و معناداری بین مکانیسم های رشد نایافته و مکانیسم های روان آزرده با اخلاق حرفه ای وجود دارد (01/0> P ). همبستگی مثبت معناداری بین مکانیسم های رشدیافته، سرشت و منش با اخلاق حرفه ای وجود دارد (01/0> P ). همچنین مکانیسم های دفاع روان شناختی در رابطه بین ویژگی شخصیتی سرشت و منش بر اخلاق حرفه ای نقش واسطه ای دارد (01/0> P ). مدل پژوهش دارای برازش مطلوبی بود و مقدار ضریب تبیین کلی در مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم توسط ویژگی شخصیتی سرشت و منش و مکانیسم های دفاع روان شناختی بر اخلاق حرفه ای برابر با 51/0= R 2 بود. به طور کلی با افزایش ویژگی های شخصیتی سرشت و منش می توان شاهد استفاده بهینه از مکانیسم های دفاعی سازگارانه در شرایط متفاوت بود که می تواند احتمال بروز رفتارهای مبتنی بر اعمال اخلاق حرفه ای را در کارکنان بیمارستان تقویت نماید.
۱۲.
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی زناشویی و طلاق عاطفی زوجین متقاضی طلاق در شهرستان تبریز صورت گرفته است. روش پژوهش حاضر، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایشی و گروه کنترل با دوره پیگیری (3ماهه) بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق شهرستان تبریز در سال 1400 بود که به دادگستری مراجعه کردند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20نفر) و گواه (20نفر) قرار گرفتند. برنامه مداخله ای ستیر (8 جلسه 70 دقیقه ای) به گروه آزمایش آموزش داده شد. ابزار پژوهش شامل فرسودگی زناشویی ( CBM ) پاینز(1996) و طلاق عاطفی ( EDQ ) گاتمن(1994) بود. برنامه مداخله ای ستیر ( 8 جلسه 70 دقیقه ای ) به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر مؤلفه های فرسودگی زناشویی، فرسودگی جسمی ( 001/0 P < ،78/9 F = ) ، فرسودگی روانی ( 001/0 P < ، 16/15 F = ) و فرسودگی عاطفی ( 001/0 P < ،18/13 F = ) و طلاق عاطفی ( 001/0 P < ، 09/16 F = ) زوجین متقاضی طلاق در دو گروه آزمایشی و گواه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری دارد ( 01/0 > P ) . همچنین، این اثربخشی در مرحله پیگیری 3 ماهه تداوم داشت . درمجموع، نتایج به دست آمده از این پژوهش، سودمندی و تأثیر زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی زناشویی و طلاق عاطفی زوجین متقاضی طلاق را تأیید می کند.
۱۳.
این پژوهش با هدف پیش بینی کیفیت زندگی سالمندان بر اساس ذهن آگاهی با میانجی گری اضطراب مرگ انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل تمام سالمندان منطقه 4 شهر تهرآن در سال 1399 بود که از این بین 371 نفر از سالمندان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه ذهن آگاهی ( KMQA ، بیر و همکاران، 2004)، اضطراب مرگ ( TDAS ، تمپلر، 21970) و کیفیت زندگی ( WHOQOL-BREF ، سازمان بهداشت جهانی، 1996) را تکمیل کردند . تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد ذهن آگاهی با کیفیت زندگی ارتباط مثبت و معنادار (01/0> p ) و اضطراب مرگ با کیفیت زندگی ارتباط منفی معنادار (01/0> p ) و ذهن آگاهی با کیفیت زندگی از طریق اضطراب مرگ دارای ارتباط غیر مستقیم و معناداری بود (01./0> p ). نتایج این پژوهش نشان داد ذهن آگاهی با میانجی گری اضطراب مرگ، کیفیت زندگی را تبیین می کند و مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. یافته های این پژوهش می تواند در بهبود کیفیت زندگی سالمندان مورد استفاده ی متخصصان حوزه های بهداشت و روان قرار گیرد.
۱۴.
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش کنترل تکانه، نشخوار فکری و شرم درونی شده در پیش بینی گرایش به افکار خودکشی در نوجوانان مراجعه کننده به مراکز گذری کاهش آسیب شهر تهران بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل نوجوانان 14 تا 18 سال مراجعه کننده به مراکز گذری کاهش آسیب ( DIC ) شهر تهران منطقه 12 (محله شوش-هرندی) در چهار ماهه اول سال 1401 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده از میان نوجوانان مراجعه کننده به این مراکز تعداد 300 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس افکار خودکشی ( BSSI ) (بک، 1961)، مقیاس تکانشگری ( BIS-11 ) (بارت و همکاران، 2004)، مقیاس نشخوار فکری ( RRS ) (هوکسما و مارو،1991) و مقیاس شرم درونی شده ( ISS ) (کوک،1993) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه به روش همزمان استفاده شد. نتایج نشان داده است بین کنترل تکانه، نشخوار فکری و شرم درونی شده با گرایش به افکار خودکشی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0 P< ). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که کنترل تکانه، نشخوار فکری و شرم درونی شده در مجموع 78/0 گرایش به افکار خودکشی را تبیین می کنند.
۱۵.
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان هنرهای بیانگر بر زخم دلبستگی زوجین دارای ترومای خیانت بود. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره همتا در سال 1399-1400 بو د. نمونه پژوهش شامل 16 زوج (32 نفر) بوده که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند. همه آن ها پرسشنامه محقق ساخته زخم دلبستگی زوجین را در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند و گروه آزمایش مداخله درمان هنرهای بیانگر را دریافت کرد. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین نمرات متغیر زخم دلبستگی زوجین در پس آزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری در سطح 05/0> P وجود دارد. بنابراین می توان گفت روش درمان هنرهای بیانگر یکی از روش های مؤثر در کاهش زخم دلبستگی زوجین بود.
۱۶.
رضایتمندی زوجی از مهم ترین مولفه های ثبات و پایداری خانواده است و افزایش میزان طلاق در جامعه ی کنونی ایران، ضرورت بررسی عوامل موثر بر سازگاری و رضایتمندی زوجی را آشکار می کند. پژوهش حاضر با هدف پدیدارشناسی تجربه زیسته زوجینِ موفق در مورد عوامل تاثیرگذار بر رضایتمندی زوجی در شهر شیراز انجام شده است. این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی انجام گردید. از بین زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز در سال 1399، تا حد اشباع 15 زوج که از سطح رضایتمندی بالایی برخوردار بودند، برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. 15 مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و میانگین و انحراف معیار زمان هر مصاحبه به ترتیب 47 دقیقه و 5/2 بود. همه مصاحبه ها ضبط و سپس خط به خط دست نویس شد و در نهایت با استفاده از روشِ تحلیلِ تفسیری دیکلمن، آلن و تانِر (1989) تحلیل گردید. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه منجر به شناسایی 178 کد اولیه، 7 زیرمضمون و 2 مضمون اصلی (عوامل درون فردی و عوامل بین فردی) شد. نتایجِ مطالعه حاضر نشان داد که بنابر ادراکِ زوجین موفق مجموعه ای از عوامل درون فردی (جرات ورزی، بلوغِ عاطفی، عزت نفس و ثباتِ درونی) و بینِ فردی (بخشودگی بین فردی، تمایزیافتگی و همدلی) بر موفقیت و رضایتمندی زوجی تاثیر دارد. عوامل درون فردی و بین فردی شناسایی شده از جمله عوامل تاثیرگذار بر موفقیت رابطه زناشویی زوجین مشارکت کننده بودند. عواملی که پرورش آن ها در زوجین می تواند امکان موفقی رابطه را تا حد زیادی افزایش دهد.
۱۷.
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر ارتقای نشاط اجتماعی و سازگاری اجتماعی در دختران اقدام به خودکشی مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دختران اقدام به خودکشی مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی شهر سقز در سال 1400-1399 بود که از طریق روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس معیار های ورود و خروج تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه شادکامی اکسفورد ( OHQ ، 2002) و سازگاری اجتماعی بل ( BAI ، 1961) بود. گروه آزمایش تحت درمان ذهن اگاهی ویلئامز و سگال (2003) به مدت 8 جلسه 2 ساعته قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر صورت گرفت. ی افته ها نشان داد که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر ارتقای نشاط اجتماعی (32/52 = f ، 01/0= p ) و سازگاری اجتماعی (71/39 = f ، 01/0= p ) در دختران اقدام به خودکشی مراجعه کننده به اورژانس اجتماعی معنادار بود و نتایج حاکی از ماندگاری درمان در دوره پیگیری بود ( 01/0= p ). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان ذهن آگاهی روش مناسبی برای ارتقای نشاط اجتماعی و سازگاری اجتماعی در دختران اقدام به خودکشی مراجعه است.
۱۸.
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری بر سرزندگی تحصیلی، درگیری تحصیلی و شایستگی اجتماعی- هیجانی دانش آموزان محروم از آموزش مجازی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوره دوم شهر تهران در نیم سال دوم تحصیلی 1399 بودند که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15نفر)، گمارده شدند. گروه آزمایش بسته آموزشی آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری را در 8 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته 2 جلسه) دریافت کردند؛ گروه گواه به مدت 2 ماه در لیست انتظار قرار گرفت. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391) ( AVQ )، درگیری تحصیلی بلومنفیلد و پاریس (2004) ( SES ) و شایستگی اجتماعی- هیجانی زو و جسی (2012) ( SECQ )، استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری، استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه های آزمایش و گواه در متغیرهای سرزندگی تحصیلی، درگیری تحصیلی و شایستگی اجتماعی- هیجانی، تفاوت معناداری وجود داشت ( 001 . 0 p< ). در مجموع، با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که استفاده از آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری می تواند به عنوان مداخله ای مؤثر در جهت افزایش سرزندگی تحصیلی، درگیری تحصیلی و شایستگی اجتماعی- هیجانی دانش آموزان، مورد توجه مشاوران قرار گیرد.
۱۹.
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خود ارزشمندی و خودکارآمدی سبک زندگی دانش آموزان دارای اضافه وزن بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه پسران دارای اضافه وزن مقطع متوسطه اول شهر بجنورد در سال 1400 بود که در طرح غربالگری چاقی دانش آموزان تشخیص اضافه وزن دریافت کرده بودند. نمونه مورد نظر شامل 30 نفر بوده که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جای گذاری شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی سبک زندگی کلارک و همکاران( WELQ ) و خود ارزشمندی کروکر و همکاران( CSWS ) بود. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند و تجزیه وتحلیل به روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری انجام شد. یافته ها نشان داد بین دانش آموزان شرکت کننده در گروه های آزمایش و گواه ازلحاظ یکی از متغیرهای خود ارزشمندی و خودکارآمدی سبک زندگی تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0> p و 06/34= F ). و با توجه به میزان تأثیر یا تفاوت که برابر 76/0 است، مشخص گردید که 76 درصد تفاوت های فردی در نمره های پس آزمون خود ارزشمندی و خودکارآمدی سبک زندگی دانش آموزان مربوط به تأثیر مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد است (05/0 P <). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی سبک زندگی و خودارزشمندی اثربخش است.
۲۰.
هدف از این پژوهش بررسی نقش احساس پیوستگی، انعطاف پذیری روانی و کنترل عاطفی در پیش بینی رشد پس از سانحه بیماران بهبود یافته از بیماری ویروسی کرونا بود. روش پژوهش حاضر همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد بهبود یافته از بیماری ویروسی کرونا در زمستان سال 1400 بودند که در شبکه های اجتماعی تلگرام فعالیت داشتند. 457 نفر از افراد بهبود یافته از بیماری ویروسی کرونا با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها با پرسشنامه رشد پس از سانحه ( PGI ، تدشی و کالون، 1996 )، پرسشنامه احساس پیوستگی ( SCQ ، آنتونووسکی، 1987)، مقیاس پذیرش و عمل – نسخه دوم ( AAQ-II ، بوند و همکاران، 2007) و مقیاس کنترل عاطفی ( ACS ، ویلیام و همکاران، 1977) انجام شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد بین احساس پیوستگی (257/0= r ؛ 01/0> P )، انعطاف پذیری روانی (234/0= r ؛ 01/0> P ) و کنترل عاطفی (332/0= r ؛ 01/0> P ) با رشد پس از سانحه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد 1/23 درصد از تغییرات رشد پس از سانحه توسط متغیرهای مورد بررسی پیش بینی می شود. بنابراین، احساس پیوستگی، انعطاف پذیری روانی و کنترل عاطفی برای رشد پس از سانحه بیماران بهبودیافته از کرونا نقش مهمی دارند.