مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
اندیشه ی سیاسی
حوزه های تخصصی:
اندیشه ی مشارکت زنان در فرایند توسعه ی سیاسی با رویکرد عدالت جنسیتی- عدالت در منش و کارکرد اجتماعی، اندیشه ای فرا فقهی (فقه در احکام) و در حوزه ی اندیشه دین شناختی رشد- توسعه (تفقه در دین) از مبانی فلسفه دینی تا مبانی معرفت شناختی تا مبانی هستی شناختی- انسان شناختی، عرصه ی اخلاق و فقه احکام و تا عرصه ی تحقیق توسعه ی دین شناختی است. پردازش گفتمان تحقیق و توسعه ای دین شناختی اندیشه ی ترقی (رشد- توسعه) در فصلی از بازخوانی درون زای خویش در سطوح سه گانه ی مبانی نظری، الگوی مطلوب و نیز الگوی علمی تحقیق و توسعه به اصل عدالت جنسیتی در تدبیر فرایند ترقی و به طور خاص عرصه ی تحقیق و توسعه ی سیاسی می رسد. فصلی از نظریه ی دین شناختی رشد- توسعه و گفتمان عدالت جنسیتی، در عرصه ی مشارکت زنان در فرایند توسعه ی سیاسی، تحلیل و دریافت می شود. ایده ی تبیین شده به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای به قلم آمده و اینک پیش روست.
مراتب نقد آرای محمدحسین نائینی بر «لیبرالیسم»
حوزه های تخصصی:
برخی لیبرالیسم را «نظریه ی مدرن تمدن غرب» در دوران معاصر می دانند. این اندیشه، به صورت واقعی یا وارونه به کشورهای دیگر، از جمله ایران سرایت کرده است و گروهی با آن همراه شدند و آن را پذیرفتند و عده ای نیز با آن به مقابله برخاستند و آن را طرد یا نقد کردند. محمدحسین نائینی از نخستین کسانی است که با ابعاد لیبرالیسم مواجه شده و در مورد آن برای جامعه ی ایرانیِ متناسب با مبانی اسلامی و با عطف توجه به مفاهیم و آموزه های جدید، نظر داده است. با توجه به رویکرد وی از منظر انتقادی، این مقاله بر آن است تا به بررسی سطح آرای او درباره ی لیبرالیسم، بپردازد. از آنجا که نائینی در دوران جدید، آرایی متناسب با شرایط زمان مطرح می کند، همچنین با توجه به مسأله بودن «لیبرالیسم» و تبلور آن در بحث «نزاع سنت و تجدد» در جامعه ی ایران، بررسی دیدگاه ها و آرای وی می تواند جامعه را در موضع گیری مناسب تری درباره ی آن، یاری کند. در این مقاله، شاخص های چارچوب اصولی گری در آرای نائینی که به نوعی سبب اندیشه ورزی وی شده است، و نسبت انتقادی بودن این آرا با لیبرالیسم، به عنوان نظریه ی مدرن تمدن غرب، در شرایطی ارائه می شود که نائینی جزو اندیشمندان پیشرو و نوآور در دوران معاصر ایران به شمار می رود. در این مقاله، نشان داده خواهد شد که آرای نائینی را با وجود اینکه در مسیری متفاوت با لیبرالیسم قرار دارد و در واقع نوعی نواندیشی است، نمی توان در انتقاد به لیبرالیسم تلقی کرد. شاید بتوان گفت که نائینی مباحث و دیدگاه های خود را متناسب با اوضاع تاریخی جامعه ای که در آن زندگی می کرده، مطرح ساخته است.
تحلیل و سنخ شناسی تفکر سیاسی در تاریخ معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفکر سیاسی در ایران معاصر با پیوند خوردن با شرایط سیاسی و اجتماعی خاص دوران خود در چند بستر پیش رفت و جریان هایی متمایز را به وجود آورد. در پژوهش های آکادمیک در ایران از آراء متفکرین مختلفی که در مقوله سیاست اظهار نظر کرده اند، تحت عنوان اندیشه سیاسی یاد می شود. بنابراین لازم می نماید به این سوال مهم پاسخ داده شود که؛ تفکر سیاسی در ایران بیشتر با کدام یک از مفاهیم فکری سیاسی تطابق دارد؛ فلسفه سیاسی، اندیشه سیاسی، نظریه سیاسی، کلام سیاسی یا ایدئولوژی؟ در این نوشتار سعی شده است تا این فرض مورد آزمون قرار گیرد که غالباً تفکر سیاسی در ایران سویه ای ایدئولوژیک داشته و خصلتی عملگرا پیدا کرده است و هر چه بیشتر از خروجی اندیشه سیاسی در تعریف آکادمیک آن دور شده است. در این پژوهش سه جریان عمده ی فکری سیاسی در ایران یعنی، روشنفکری دینی، گرایش های لیبرالی و گرایش های چپ مورد بررسی قرار گرفته تا از منظر ماهیت، سنخیت هر کدام مشخص شود. مهمترین یافته در این پژوهش، عدم تولید معرفت سیاسی در ایران معاصر و بنابراین بیشتر ایدئولوژیک بودن تفکرات سیاسی است.
مفاهیم، کارگزاران و سامان سیاسی در شاهنامه ی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردوسی شاهنامه را با هدف احیای هویت ایرانی و ارائه ی سامان سیاسی بدیلی سرود که یادآور مجد و عظمت از دست رفته ی ایران باشد. از این رو لایه ی درونی یا هسته ی مرکزی شاهنامه، که در نهانگاه، کلیت و جامعیت آن نهفته، متضمن اندیشه ی سیاسی فردوسی و توضیح حکومت آرمانی وی بر پایه ی عناصر پادشاهیِ ایرانشهری است. سیاست در اندیشه ی فردوسی معطوف به تدبیر امر دنیا است اما مبنایی قدسی دارد. مفاهیم اصلی آن عبارتند از: یزدان، فرَه ایزدی، خِرد و داد. کارگزاران سیاست که عمل برگزیدن یک خط مشی و اجرای آن را برعهده دارند شامل شهریار، پهلوان و موبد می شوند. اینان با ابتنای بر آن مفاهیم، در پی تحقق سامان سیاسی آرمانی در ایرانشهر هستند. این سامان با قرار دادن یزدان قادر بر فراز کیهان و اعطای قدرت مطلق به شهریار بر روی زمین و تابانیدن فره ایزدی بر وی شکل می گیرد. امّا شهریار برای آن که بتواند همچو یزدان در کیهان بر خرد و داد حکم براند و دادگری کند باید از مشاوره و رای پهلوانان و موبدان بهره جوید. اگر چنین کند فره در وی مستدام و بر سریر قدرت بماند. اما اگر پند دانندگان نشنود فره از او رخت برمی بندد و از سریر قدرت سقوط می کند. به باور فردوسی بازگشت به این سامان سیاسی چاره ی بحران هویت ایرانی و رهایی ایران از استیلای بیگانگان است.
بررسی تحول مؤلفه های هویت ملی از منظر اندیشه سیاسی درایران از اسکندرغاصب تا اسکندر ذوالقرنین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسکندر مقدونی به عنوان برجسته ترین دشمن ایران زمین سهم مهمی در ادبیات حماسی فارسی دارد. پرداخت جامع و مفصل فردوسی، داراب نامه ی طرسوسی، داراب نامه ی بیغمی و ده ها متن دیگر به زندگی و کارهای او، بخشی از این سهم را شامل می شود. اما این شخصیت تاریخی که درکشورگشایی و نظامی گری به اسطوره ای درادبیات ملل بدل شده، در ادبیات فارسی جایگاهی دوگانه دارد؛ رویه ی نخست آن مربوط به متونی است که عمدتا پیش از قرن ششم تالیف شده اند و سرآغاز آنها هم به دوران پیش از اسلام باز می گردند. در این متون اسکندر گجسته یا ملعون در مقام دشمن قرار دارد، از سوی دیگر، برای توجیه بخشی از اندیشه ی سیاسی ایرانیان باستان، وی به نوعی به نسل دارا (آخرین پادشاه کیانی) متصل می شود. در رویه ی دوم که شاخص ترین تجلی آن در آثار نظامی گنجوی است، شخصیت اسکندر تحولی عظیم پیدا می کند. حکیم گنجه در دو اثر عرفانی خود: شرفنامه و اقبالنامه از اسکندر غاصب، عارفی پیامبر گونه می سازد که البته در جهان گشایی هم ید طولایی داشته است. در این مقاله ، تحول شخصیت اسکندر با توجه به نقش آن در حیات سیاسی ایران، ازمنظر هویتی بررسی شده و نقش دوگانه آن در ادب فارسی، در نسبت با خرد سیاسی ایرانیان سنجیده می شود.
بررسی و نقد جایگاه دین و دولت در اندیشه ها ی سیاسی آیت الله بروجردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شروع تنازع جدّی علما بر سر مشروطه و مشروعه، قربانی شدن رهبران برجسته ی دینی نظیر شیخ فضل الله نوری و سید عبدالله بهبهانی، سرخوردگی علما و اقداماتی نظیر جمع آوری رساله های مهم سیاسی که برخی علما چون میرزای نایینی در له مشروطه نگاشته بودند، اجرایی نشدن خواسته های مذهبی- سیاسی روحانیون از جمله اصل دوم متمّم قانون اساسی مشروطه، تسلط تکنوکرات های سکولار را بر ارکان قدرت برآمده از مشروطه باعث گشت. دراین شرایط روحانیت در موضعی انفعالی قرار گرفتند. آیت الله بروجردی مدت کوتاهی پس از آیت الله حائری، به عنوان یکی از روحانیون برجسته مورد توجه شیعیان قرار گرفت. نگاهی به حیات سیاسی آیت الله بروجردی طی نشدن روندی ثابت،مشخص و مدوّن در اندیشه ی سیاسی ایشان را نشان می دهد. وی در آغاز از الگوی رایجی پیروی می کرد که برخی علما دوره ی صفویه و قاجار مدّ نظر داشتند و لذا در نسبت به امور عرفی و حیطه سلطنت دخالت کمتری می کرد و بیشتر در مسائلی که در حوزه ی شرع قرار می گرفت،مداخله نمود اما بعد از رویکردهای غرب-گرایانه ی رژیم پهلوی و خالی شدن سلطنت از کارویژه هایی که نظام فکری روحانیون شیعه از شاه اسلام پناه انتظار داشتند، ولایت عامه ی فقها را مطرح کرد. البته اندیشه سیاسی بروجردی،برخلاف آنچه مشهور است، جدای از اقدامات عملی و واکنش های وی نسبت به مسائل مختلف سیاسی نبود و بارقه هایی از این امر را در ارتباط با حیات عملی وی می توان ارزیابی نمود. این مقاله برآن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه ی منابع مکتوب و مصاحبه، رابطه ی دین و دولت در عصر غیبت را از منظر
حیات علمی و فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی (1329-1255 ه . ق)
حوزه های تخصصی:
محمد کاظم خراسانی، معروف به آخوند، زاده ی طوس در سال ۱۲۵۵ ه .ق است. آخوند خدمات بسیاری برای جامعه ی فرهنگ و تمدن شیعه انجام داد. عظمت حوزه ی درس آخوند نه تنها در عالم تشیع بلکه در سرتاسر عالم اسلام گسترش یافته بود زیرا تعداد شاگردان بسیاری را تربیت کرد. گفته شده در عالم اسلام بعد از امام صادق (ع) مدرسی مانند آخوند پا به عرصه ی وجود ننهاده است. اندیشه تمدن ساز آخوند شامل نظام سازی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و تولید علوم شیعی بود. وی اصول کشور داری را بر شش محور قرار داده شامل حکومت داری بر مبنای ارزش ها ی اسلامی، گزینش کارگزاران و مشاوران سالم و کارآمد، برنامه ریزی برای توسعه و ترقی کشور، حفظ اقتصاد سیاسی و اقتصاد کشور، گسترش عدالت اجتماعی و رأفت و مردم داری می باشد.، دیدگاه آخوند خراسانی در مقام مجتهدی عقل گرا با دیدگاه وی درباره ی ولایت فقیه در ارتباط است و ارتباط منطقی این دو با هم، اندیشه ی سیاسی او را از انسجام برخوردار می سازد. استدلال فقهی وی در بحث مشروطیت، در زمینه ی مشروعیت حکومت مشروطه فهم پذیر است. آخوند برای رفع ظلم از مظلوم، خصوصاً ملت ایران به مشروطیت روی آورد.
سعدی و سنّت های فکری سازنده ی عرف سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر فارسی یکی از حوزه های مهم زبانی در تاریخ اندیشه ایرانی است که گفتار و آموزه های سیاسی در آن بازتاب یافته اند. یکی از چهره های پراهمیت در تاریخ ادب فارسی که در به نظم آوردن آموزه های سیاسی کوشیده، سعدی است. یکی از مهم ترین مباحث برای فهم گفتار سیاسی سعدی را می توان فهم سنّت های فکری در دوران وی دانست؛ چراکه سعدی را بر آن می داشته است که برای جریان ها و مسائل سیاسی آن زمانه در قالب قبول، رد یا تردید، تأثیر و تأثر و درگیر بودن، بدان ها پاسخ بدهد. پژوهش حاضر بر اساس این دغدغه با روشِ خوانشِ قصد گرای ِاسکینر برای کشفِ نیّت سعدی؛ محیط فکری و جهان ذهنی آن دوران را که در این پژوهش با سنّت فکری از آن یادشده است، مورد تدبر قرار می دهد. دلیل این است که دانسته شود در محل بحث های فکری و سیاسی که درون سنّت های فکری وجود داشته است چه گونه اندیشیدن رخ نموده و پرسش و پاسخ، ارائه و تجویز، استدلال و استنباط جلوه گری می کرده است؛ بنابراین پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که سنّت های فکری سازنده ی عرف سیاسی دوران سعدی را چه گونه می توان تفسیر نمود؟ در این راستا فرضیه ای که برای این پژوهش طرح شده آن است که با توجه به سنّت های فکری گذشته ایران و زمینه تاریخی قرن هفتم؛ اندرزنامه نویسی، یاسای مغول، نظریه خلافت اهل سنّت، سنّت فکری تصوّف، نظریه امامت شیعه و تاریخ نگاری به عنوان مهم ترین سنّت های فکری عصر سعدی، عرف سیاسی زمانه ی وی را ساخته اند.
مقایسه ی رابطه ی جهان شناسی و اندیشه ی سیاسی در ایران باستان و یونان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
می دانیم که اندیشه ی سیاسی در ایران و غرب، در دو بستر متفاوت رشد پیدا کرده است. در ایران، اندیشه ی سیاسی در بستر جهان شناسی دینی و در غرب، در بستر جهان شناسی فلسفی. بسیاری از وجوه تمایز اندیشه ی سیاسی ایرانی و ایرانی-اسلامی از یک سو و اندیشه ی سیاسی غربی از سوی دیگر، در اساس از همین بستر متفاوت در رشد و بسط اندیشه ریشه می گیرد. هدف اصلی این پژوهش این است که با تمرکز بر وجوه سرشتی تمایز این دو بستر، با تکیه بر فضای شکل گیری دو جهان شناسی متفاوت که یکی را جهان شناسی ایرانی و دیگری را جهان شناسی غربی می خوانیم، این رابطه مورد موشکافی قرار گیرد. فرضیه ای که در پژوهش مورد آزمون قرار می گیرد، این است که دو جریان جهان شناسی ایرانی و یونانی از آغازین دوره ی پیدایش و گسترش شان، وارد مسیرهای متفاوت شدند و همراه خود، رشد و تکامل اندیشه ی سیاسی را در مسیرهای متفاوت به پیش بردند: یکی از مسیر جهان شناسی دینی و دیگری در مسیر جهان شناسی فلسفی. نتیجه این که از این دو مسیر، جهان شناسی فلسفی بوده است که ظرفیت بیشتری برای تحول و امکان بیشتری برای انکشاف اندیشه ی سیاسی داشته است. ضمن این که روش پژوهش، تحلیل محتواست.
تاثیر مدرنیته بر مبانی اندیشه ی سیاسی ایران در دوران قاجار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی تحول مبانی اندیشه ی سیاسی ایران در مواجهه با مدرنیته و سنجش پیامدهای آن در زندگی سیاسی ایرانیان در دوران قاجار بود. سوال اصلی این است که مبانی حاکم بر اندیشه ی سیاسی در ایران، قبل از مواجهه با مدرنیته بر چه گزاره های اساسی معرفتی استوار بوده و پس از مواجهه، این گزاره ها چگونه متحول شده اند؟ در این پژوهش، تاثیر مدرنیته بر حوزه ی هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی اندیشه ی سیاسی ایران در دوران قاجار مورد تحقیق قرار گرفته و میزان تحولات هر یک از این سه بخش و نتایج آن ها بررسی شد. داده های این پژوهش با رویکرد تاریخی و در چارچوب روش تحلیل کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهند که در آغاز، این مواجهه فعالانه بوده و تحول در اندیشه ی سیاسی و ساختارهای آن با حفظ اصول کلی مبانی اندیشه ی سیاسی رخ داده است؛ ازاین رو، به ندرت با مکتوباتی مواجه می شویم که بر نقض مبانی مستقر ناشی از این مواجهه دلالت داشته باشند
کاربست راهبرد مدارای سیاسی در الگوی حکمرانی نظام جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال بیست و نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹۵
31 - 55
حوزه های تخصصی:
انقلابیون در سال های آغازین قیام مردمی در ایران علیه نظام شاهنشاهی با تاکید و اصرار بر مولفه های سلب مشروعیت از سلسله ی پهلوی، جریان مبارزه را سامان دادند. براین اساس نخبگان انقلابی در طیف مسلمانان پیرو روحانیت مبارز، بدون معرفی اجزای نظام سیاسی جایگزین، کلیت نظام مطلوب را با محوریت ولایت فقیه وارد سپهر سیاسی کشور کردند. شتاب و شدت فرایند فروپاشی رژیم محمدرضا پهلوی، پرسش های متعددی را در ترسیم مولفه های نظام سیاسی موردنظر رهبران انقلاب اسلامی متوجه آنان کرد که پاسخ گویی به آن ها به منظور همراهی ثمربخش و نتیجه ی نهایی نهضت مردمی، ضرورتی انکارناپذیر می نمود. استاد شهید مطهری به عنوان یکی از برجسته ترین شاگردان امام خمینی(ره) و مطرح ترین رهبران فکری انقلاب اسلامی، سعی کرد با مساعی مسئولانه و بهره گیری از اصول اساسی دین اسلام به همراه مقتضیات بومی و ملی ایران، چارچوب مشخصی را برای استقرار الگوی حکمرانی و نظم جایگزین حل مساله و غلبه بر چالش های پیش رو ارائه کند. یکی از مسائل اساسی نظام سیاسی از ابتدای تاسیس تاکنون، وضعیت و شرایط خاص جمهوری اسلامی ایران برای مواجهه و تعامل با مخالفان در بحران های داخلی و دخالت های خارجی بوده که حاکمیت را همواره درمعرض دیدگاه های متناقض از همدلانه تا مغرضانه قرار داده است. این مقاله با درنظرگرفتن نقش بی بدیل اندیشه و سیره ی علمی و عملی استاد شهید مطهری در تکوین فرآیند مبارزه و استمرار تاثیر آن در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی؛ درصدد پاسخ به این سوال است: «از دیدگاه شهید مطهری، در الگوی حکمرانی نظام جمهوری اسلامی ایران، چرا و چگونه بایستی مدارای سیاسی اعمال شود؟» در ادامه با بهره گیری از روش داده بنیاد و محوریت مفهوم سازی، ضمن تعریف مدارا در اندیشه ی غرب و اسلام و تبیین جایگاه مولفه ی مدارای سیاسی در منظومه ی فکری استاد شهید، کاربست مدارای سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه ایشان در حوزه های سه گانه ی بینش، گرایش و کنش مورد بازخوانی و بازاندیشی قرار گرفته و تجویزهای راهبردی در مواجهه با چالش های موجود در این حوزه ارائه شده است.
شاخص های دولت مدرن در اندیشه ی سیاسی ابن خلدون
منبع:
تعالی حقوق تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۹
45 - 73
حوزه های تخصصی:
وجود مؤلفه هایی چون حاکمیت، قانون مندی، بوروکراسی، شهروندی، مالیات ستانی، ملی سازی، اقتدار و مشروعیت، استفاده از قدرت غیر شخصی، قلمرو سرزمینی معین و کنترل انحصاری ابزارهای خشونت، از جمله مشخصه ی دولت های مدرن است که در آراء و اندیشه های سیاسی ابن خلدون به تناوب قابل مشاهده است. موضوع نوشتار حاضر واکاوی شاخص های دولت مدرن در اندیشه ی سیاسی ابن خلدون است و نگارندگان می کوشند با بیان شاخص های دولت مدرن به بررسی و تحلیل آن در مکتوبات وی بپردازند. نتیجه ی حاصل این که نظریات وی در باب هر شاخص دولت مدرن، به گونه ای بیان شده که می توان برخی از آن ها را منطبق با شاخصه های یاد شده دانست و از سوی دیگر، گاهی آن چنان از صورت مسئله دور شده است که نظریات وی هیچ تطابقی با آن ها ندارد.
دولت سازی تمدنی: آسیب شناسی فرهنگ سیاسی پشتیبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی در مسیر تحقق آرمان های خود، نیازمند تشکیل دولت مطلوب اسلامی است؛ این دولت باید ظرفیت ساختن تمدن نوین اسلامی را داشته باشد؛ ازاین رو می توان موقف کنونی انقلاب اسلامی را مرحله ی دولت سازی تمدنی نامید. اما مساله این جاست که این مرحله، به نحو شایسته و بایسته ای پیش نرفته است. هدف از این پژوهش، آسیب شناسی عوامل دخیل در عدم تحقق دولت مطلوب اسلامی است. به نظر می رسد که پدیدارشدن برخی موانع فرهنگی در حیات اجتماعی شیعیان، مسیر دولت سازی تمدنی را مختل کرده است. پرسش اصلی ما این است که چه موانعی موجب تضییق فرهنگ سیاسی شیعیان برای دولت سازی تمدنی شده اند؟ روش تحقیق ما، روش قیاسی و مبتنی بر چارچوب نظری برگرفته شده از «الگوی تحلیل سه گانه ی اندیشه ی سیاسی اسلام» است. در این پژوهش با تمرکز بر دو ساحت «باور سیاسی» و «اندیشه ی سیاسی»، به آسیب شناسی ساحت فرهنگ سیاسی برسازنده ی دولت اسلامی پرداخته و نشان داده ایم که ازیک سو «حیرت در عصر غیبت»، «استبدادزدگی» و «استعمارزدگی» باعث تضعیف باورهای سیاسی شیعیان شده و از سوی دیگر «عدم امتداد اجتماعی فلسفه ی اسلامی» و «فقدان فقه حکومتی»، نابسندگی اندیشه ی سیاسی شیعیان برای دولت سازی تمدنی را در پی داشته است.
مؤلفه های روش اجتهادی امام خمینی و نقش آن در تولید اندیشه سیاسی و پاسخ به مسایل سیاسی
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره اول زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
79 - 104
حوزه های تخصصی:
در اندیشه ی سیاسی امام خمینی(ره)، حجیت و مشروعیت زندگی سیاسی منوط به مطابقت وقایع و پدیده های سیاسی با نصوص دینی است. اما پرسش این نوشتار آن است که نصوص دینی چگونه با مسایل و موضوعات متغیر و پدیده های سیاسی ناپایدار ارتباط برقرار می کنند؟ به عبارت دیگر، چگونه نص ثابت با عمل و رویدادهای زمانی و مکانی متغیر، پیوند منطقی پیدا می کند؟ روش اجتهادی امام خمینی(ره) دارای چه شاخص هایی برای کارآمدی فقه در عرصه ی نظر و عمل سیاسی است؟ ادّعای این تحقیق آن است که روش اجتهاد پویای حضرت امام، ظرفیت تولید احکام الزام آور سیاسی (از تضارب نص و زندگی سیاسی) را دارا می باشد. در این مقاله تلاش می شود تا با بررسی ویژگی ها و مولفه های روش اجتهادی امام(ره)، میزان تأثیر آنها را در تولید دانش سیاسی فقهی، مورد تأمل قرار گیرد.
اندیشه سیاسی در متون ساسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و پنجم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۰
101 - 122
حوزه های تخصصی:
دوره ی ساسانی را می توان نقطه ی عطفی در تاریخ ایران دانست که برای نخستین بار یک نظام مقتدر سیاسی بر پایه ی وحدت دین و حکومت شکل گرفته و به نوعی، دو عنصر ملیّت و مذهب، سامان سیاسی و نظام دانایی خاصی را تعیّن می بخشد. هدف پژوهش پیش رو، شناخت و فهم ویژگی های سرشت نمای اندیشه ی سیاسی زردشتی- ساسانی است. تأکید این پژوهش بر متون و رساله های دارای بن مایه ی سیاسی و شهریاری است که در دوره ی ساسانی تألیف شده یا در قرون اولیه ی اسلامی، تحت تأثیر سنّت زردشتی- ساسانی تدوین شده است. شاخصه های پایه ی اندیشه ی سیاسی در متون این دوره، با به کارگیری روش توصیفی – تحلیلی و رویکرد متن محور، ذیل سه محورِ پیوند دیانت و سیاست، سلسله مراتب اجتماعی و نظام کیهانی و فرّه کیانی و تخمه ی شاهی، مورد بررسی قرار گرفته است. متون اصلی مورد مطالعه عبارت اند از: کارنامه ی اردشیر بابکان، عهد اردشیر، نامه ی تنسر و کارنامه ی انوشیروان. نتایج نشان داد که اندیشه ی سیاسی زردشتی-ساسانی، برآمده از سامان معرفتی ای است که انسان و جامعه ی انسانی را در پیوند ناگسستنی با کیهان و نظم کیهانی می داند و از همین روی، نظم سیاسی را موظّف به تحقّق بخشیدن به دیانت و احکام آن، به عنوان تجلّی والای نظم و قوانین کیهانی می کند. در جامعه ی انسانی، به پیروی از نظام کیهانی، وجود سلسله مراتب و خویش کاری ناگزیر است. سمبل این جامعه پادشاه است؛ او چه از جنبه ی نژادگی و نَسَبی و چه از جنبه ی کرداری و منشی، باید نماینده و پاسدار باورها و ارزش های دیانت مزدَیَسنا باشد.
کنکاش پیرامون نظریه مرجع برای عبور از ترمیدور در انقلاب اسلامی با تاکید بر اندیشه ی سیاسی آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۴
117 - 136
حوزه های تخصصی:
موضوع این پژوهش، بررسی امکان تعمیم پذیری نظریه ی کرین برینتون بر تجربه انقلاب اسلامی است. مسئله این است که تحلیل روشنی مبنی بر مکانیزم گریز انقلاب اسلامی از موقعیت های ترمیدوری ارائه نشده است. سؤال اصلی این است که گریز انقلاب اسلامی از تله های ترمیدوری با تکیه بر کدامین نظریه قابل تحلیل است؟ دراین راستا، با استفاده از روش تحلیلی توصیفی ابتدا به تشریح نظریه برینتون پرداخته؛ موقعیت های ترمیدوری در انقلاب اسلامی را برشمرده و دیدگاه صاحب نظران مختلف در این زمینه را بررسی کرده ایم؛ سپس با ارجاع به اندیشه ی سیاسی آیت الله خامنه ای، عواملی را شناسایی و صورت بندی نموده ایم که توضیح دهنده دلایل تعمیم ناپذیری این نظریه بر انقلاب اسلامی هستند. تأمل در این عوامل نشان می دهد که با تکیه بر این گزاره ها و بسط و تکمیل این الگو، می توان نظریه ای بومی تحت عنوان «نظام انقلابی» را تدوین کرد که مفسر حرکت عمومی انقلاب اسلامی باشد.