مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
جبرگرایی
حوزههای تخصصی:
از ساختارگرایی تا پساساختارگرایی
ساختارگرایی با تکیه بر اصولی همانند کل گرایی، سعی در کشف ساختار در پس واقعیت اجتماعی، سرایت قواعد زبانی به فعالیت های اجتماعی، حل نظام های فرهنگی با تقابل های دوگانه، بی اعتنایی به تاریخ و زمان، نفی سوژه محوری، قیاس ناپذیری ساختارها، مطالعه هم زمان ساختارها و توجه به عمق ساخت ها نسبت به روساخت ها در دو مکتب فرانسوی (ساختارهای زبانی) و آمریکایی (ساختارهای اجتماعی) شناخته شده است. ساختارگرایی و پسا ساختارگرایی در وجهه انتقادی از فاعل شناسا (سوبژه) و تاریخ گرایی اشتراک دارند. در گذار از ساختارگرایی به پسا ساختارگرایی، که به بیانی گذرا از مدرنیسم به پسامدرنیسم هم بود، ویژگی های زیر قابل اشاره است: زبان، به عنوان یک رسانه غیر شفاف، واقعیت را شکل می دهد، و پدیده ای اجتماعی و جایگاهی برای مبارزه سیاسی تلقی می شود، سوژه ها در منشا خود اجتماعی هستند، و به نقش گفتمان و متن توجه جدی می شود.
جبرگرایی فناورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات (کتاب سابق) سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
حوزههای تخصصی:
هدف : نظریهها و دیدگاهها درمورد تکنولوژی/فناوری و رواج روز افزون آن بررسی و دیدگاههای اندیشمندان در مورد ابعاد مثبت، منفی، و فرامدرنیستی آن نقد میشود و به سوالهای مقدر پاسخ داده شده است.
روش/رویکرد پژوهش: مرور متون مرتبط
یافتهها: سه گروه اصلی شناسائی شدند: گروه اول با دید مثبت، رواج فناوری را علتالعلل پیشرفتهای اقتصادی، فرهنگی، و اجتماعی میدانند و ایجاد اقتصاد مبتنی بر دانش را در تحولات فناورانه جستوجو میکنند. گروه دوم با دید منفی، رسوخ فناوری را در زوایای مختلف زندگی انسان، نوعی هتک حریم خصوصی افراد تلقی کرده و آن را ابزاری برای در معرض گذاشتن خصوصیترین زوایای زندگی فرد قلمداد میکنند. گروه سوم، که با دیدگاه فرامدرنیستی به فناوری و عواقب آن، از آن جهت که پیشرفت فناوری باعث زیانرسانی به طبیعت میشود، با آن به مقابله برخاستهاند.
مروری انتقادی بر مهم ترین نظریه های تکنولوژی رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی نظریه های مرتبط با تکنولوژی های رسانه ای، که در ادبیات فرا ارتباطی حاکم اند، می تواند درک درستی از ماهیت رسانه های مدرن را در اختیار محققان رسانه قرار دهد. از آن جمله رویکرد ابزارگرایی است، که به رغم منسوخ شدن در مطالعات معرفت شناختی رسانه، کماکان در نظریات ارتباطی نمود دارد. جبرگرایی اعم از خودمختاری تکنولوژیک، الزام تکنولوژیک، و تکامل گرایی تکنیکی، و تکنولوژی های رسانه ای را علت تمام تغییرات اجتماعی دانستنْ فقط در حد یک ادعا باقی مانده است؛ هرچند جبرگرایانی نیز وجود دارند که برای تکنولوژی های رسانه ای تا این اندازه اهمیت و تأثیر قائل نیستند و سهمی هم برای فضاهای رسانه ای در نظر می گیرند. ساخت گرایی اجتماعی، به مثابه آخرین نظریه پساجبرگرایی در صدد است که ابهامات و بعضاً گزافه گویی های مطرح شده از جانب هریک از حامیان ابزارگرایی و جبرگرایی طی قرن اخیر را رفع کند، و علاوه بر تصدیق تأثیرپذیری جامعه از تکنولوژی، تکنولوژی های رسانه ای را نیز برآمده از بستری تاریخی ـ اجتماعی بداند. در این مقاله دو پارادایم اصلی حاکم بر مطالعات ارتباطی نقدو بر ساخت گرایی اجتماعی در نقش نظریه جایگزین تأکید می شود.
بررسی نقش زمینه های اجتماعی - فرهنگی مدیران SMEها بر کارآفرینی شرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی به عنوان یکی از مهمترین پایه های توسعه ی پایدار جوامع می باشد، به گونه ای که در دهه های اخیر به یکی از راهبردهای توسعه ی ملی کشورها مبدل شده است. در کشور ما نیز سیاست گذاران به اهمیت این فرآیند پی برده و درصدد ایجاد بسترهای مناسب شکل گیری برای آن هستند. از جمله بسترهای اصلی این مهم، توجه به زمینه های فرهنگی و اجتماعی خاص آن می باشد. سرمایه گذاری در این زمینه ها علاوه بر اثرات مثبت، نتایج بلند مدت و ماندگاری به همراه دارد. هدف این پژوهش بررسی نقش زمینه های اجتماعی بر گرایش کارآفرینانه در میان مدیران کسب و کارهای کوچک صورت پذیرفته است.
در این پژوهشِ کاربردی که به شیوه توصیفی - پیمایشی اجرا شده است، تلاش شده تا به کمک ابزار محقق ساخته، اطلاعات مرتبط با این زمینه ها، از آراء و نظرات مدیران کسب و کارهای کوچک شهرک های صنعتی تهران جمع آوری گردد. در نهایت این داده های به کمک تکنیک های ضریب رگرسیون و تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل علاوه بر تأیید ارتباط «تجربه گرایی» و «جبرگرایی» با «گرایش کارآفرینانه» افراد، میزان آن را در جامعه آماری قوی ارزیابی نموده است. همچنین میزان ارتباط بین «آموزش» و «گرایش کارآفرینانه» افراد ضعیف قلمداد شد که این نتایج ناشی از ضعف در نوع آموزش های افراد (عدم توجه به آموزش منجر به ریسک پذیری)، می باشد. در نهایت نیز راهکارهای لازم در خصوص بهره گیری از این زیرساخت های اجتماعی در توسعه و ارتقاء «گرایش کارآفرینانه» افراد ارائه شده است.
بررسی انتقادی مفهوم آزادی از نظر آیزایا برلین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیزایا برلین فیلسوف و مورخ اندیشه ها از سرشناس ترین و برجسته ترین لیبرال های دوران معاصر است که تقریر او از دو مفهوم آزادی سررشته بحث های سیاسی و اجتماعی و اخلاقی مرتبط با آزادی است. مفهوم آزادی از کلیدی ترین آرای او و به نوعی مرکز ثقل اندیشه های اوست. به نظر او، آن چه در انسان اهمیت ویژه دارد و حتی انسانیت انسان در گرو آن است قدرت انتخاب و گزینش گری اوست و آزادی از این جهت اهمیت ویژه می یابد که میدانی برای انتخاب انسان ها فراهم می آورد. در تمام جنبه های اندیشه برلین از جمله پلورالیسم ارزشی، رد جبرگرایی تاریخی، رد آرمان شهرگرایی و دفاع از دموکراسی (البته دموکراسی ای که جنبه های منفی آن به دست نیروهای روشن فکر و نقاد محدود و کنترل می شود) رد پای آزادی محوری و دغدغه دفاع از آن قابل درک و محسوس است. در این مقاله، ابتدا سعی می شود مفهوم آزادی مثبت و منفی از نگاه برلین تبیین شود و سپس جنبه های مختلف آن با نگاه نقادانه مورد بررسی قرار گیرد.
نقش انسان در فرایند تأثیرگذاری معرفت شناختی عوامل اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان به دلیل اینکه موجودی اجتماعی است و کمالات او در بستر زندگی اجتماعی رشد می کنند، لاجرم در تعامل مستمر با عوامل اجتماعی است. عوامل مزبور در قالب سازمان ها، ساختارها، گروه ها، طبقات، ارزش ها و فرهنگ از ابعاد گوناگون و در شرایط متفاوت، روی اندیشه و معرفت انسان تأثیر می گذارد. از این رو، این پرسش مطرح است که تأثیرپذیری انسان از عوامل اجتماعی به طور مطلق است یا اینکه نسبی است. بررسی صفات خاص انسان، مانند چگونگی خلقت خدادادی، موهبت عقل و دل، آزادی و اختیار، گرایش عدالت جویی و حقیقت، در مجموع نشان می دهد که اگرچه انسان به درجه های متفاوتی تحت تأثیر این عوامل است، اما مطلقاً منفعل و مجبور نیست، بلکه قدرت مقاومت، کنترل و مدیریت آنها را نیز دارد و حتی می تواند جریان تأثیرگذاری را متوقف کند یا تغییر دهد.
بررسی مفهوم آزادی از نگاه آیزایا برلین
حوزههای تخصصی:
آیزایا برلین فیلسوف و مورخ اندیشه ها از سرشناس ترین و برجسته ترین لیبرالهای دوران معاصر است که تقریر او از دو مفهوم آزادی، بسیار مشهور و سررشته بحث های مربوط به هرگونه مسائل سیاسی و اجتماعی و اخلاقی مرتبط با آزادی است. مفهوم آزادی از کلیدی ترین آرای فلسفی سیاسی برلین و به نوعی مرکز ثقل اندیشه های او است. به نظر او آنچه در انسان اهمیت ویژه دارد و حتی انسانیت انسان در گرو آن است، قدرت انتخاب و گزینشگری اوست و آزادی از این جهت اهمیت ویژه می یابد که میدانی برای انتخاب انسانها فراهم می آورد. در تمام جنبه های اندیشه برلین از پلورالیسم ارزشی، رد جبرگرایی تاریخی، ردآرمانشهرگرایی و دفاع از دموکراسی – البته دموکراسی ای که جنبه های منفی آن توسط نیروهای روشنفکر و نقاد روشن بین از بین رفته یا دست کم بسیار محدود و کنترل شده است – ردّپای آزادی محوری و دغدغه دفاع از آن قابل درک ومحسوس است. در این مقاله ابتدا سعی می شود مفهوم آزادی مثبت و منفی از نگاه برلین تبیین شود و سپس جنبه های مختلف آن با نگاه نقادانه مورد بررسی قرار گیرد.
پارادوکسهای سفر در زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخیراً مسأله سفر در زمان به صورت جدی در میان فیلسوفان و فیزیکدانان مطرح شده است. بر پایة تعریف دیوید لوئیس، سفر در زمان در صورتی اتفاق می افتد که زمان شخصیِ مربوط به مسافر مفروض با زمان خارجی، یعنی زمانی که در جهان پیرامون وی سپری شده است، متفاوت باشد. پاره ای از فیلسوفان ایدة سفر در زمان را کاملاً بحث انگیز دانسته و با نظر به برخی پارادوکس ها، که ظاهراً از پذیرش امکان چنین سفری زاده می شوند، آن را ممتنع دانسته اند. در مقابل برخی کوشیده اند پارادوکس های مذکور را حل کرده، با امتناع سفر در زمان مخالفت ورزند. در این جستار بخشی از مهمترین پارادوکس های سفر در زمان از جمله پارادوکس های «سفر بدون مقصد»، «تغایر زمان»، «علیت قهقرایی»، «تغییر گذشته»، «جبرگرایی»، و «پدربزرگ» بررسی می شود. در پایان نیز پارادوکس جدیدی به عنوان «پارادوکس اینهمانی» معرفی می شود. نتیجه نهایی این است که هر چند تلاش های خوبی در جهت حل این پارادوکس ها صورت گرفته، هنوز امکان سفر در زمان، به ویژه سفر به گذشته، به لحاظ فلسفی در هاله ای از ابهام قرار دارد.
تبیین اخبار طینت: توریه یا جبرگرایی؟(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و چهارم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۹۶)
153 - 174
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به جبر از مهم ترین چالش های کلامی است که در نیمه دوم سده اول هجری از سوی معاویه در اسلام پایه گذاری شد و خلفای اموی در جهت ترویج آن کوشیدند. در برابر، مکتب تشیع از مخالفان سرسخت جبرگرایی بوده و به رهبری امامان اهل بیت(ع) همواره با این اعتقاد باطل جنگیده است؛ اما در عین حال روایت هایی موسوم به «روایت های طینت» از آن بزرگواران رسیده است که موهم اعتقاد به جبر است. در توجیه و تبیین این روایت ها و نشان دادن سازگاری آنها با اعتقاد به اختیار انسان در رفتار، کردار و باورها بسیار سخن گفته اند که به ظاهر ناتمام می نماید؛ از این رو ما ضمن پذیرش صدور فی الجمله این روایت ها، به این نتیجه رسیده ایم که ائمه به دلیل آنکه در شرایط تقیه قرار گرفته بودند، به ناچار به شیوه توریه سخن گفته و از واژه «طین» به عنوان یک نماد بهره گرفته اند؛ بنابراین روایت های طینت مفهومی جز آنچه از ظاهر آنها برمی آید، دارند و لازم است با نگاه به روایت هایی خارج از این باب شناخته شوند.
ارزیابی حدیث «السعید سعید فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه» و بررسی پیوند آن با اندیشه جبرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حدیث «السعید سعید فی بطن امه و الشقی شقی فی بطن امه» و چگونگی پیوند آن با اندیشه جبرگرایی، مسئله ای است که در این مقاله، به روش تحلیلی توصیفی، مورد بررسی قرار می گیرد. اشعریان به خصوص فخر رازی این روایت را از دلایل جبری بودن افعال انسان می داند. آخوند خراسانی آن را از دلایل ذاتی بودن سعادت و شقاوت انسان ها قلمداد کرده اند. به باور بسیاری از محدثان شیعه و سنی و برخی فیلسوفان، مدلول این حدیث، همان مفاد آیات و روایات دلالت کننده بر قضا و قدر الهی است و به اعتقاد برخی مانند شیخ طوسی و ضیاء الدین عراقی و آیه الله بروجردی، مفاد این حدیث، همان مدلول آیات و روایاتی است که بر تعلق گرفتن علم ازلی حق تعالی به کلیه امور از جمله سعادت و شقاوت و سرنوشت انسان ها تأکید دارند. بر اساس یافته های این پژوهش، دیدگاه نخست، مردود، دیدگاه دوم غیر قابل دفاع، دیدگاه سوم، صحیح ولی قابل جمع با دیدگاه چهارم است که دلایل و شواهد بیشتری بر درستی آن یافت می شود.
رویارویی دنیل دنت و سم هریس در مسئله اراده آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در صدد است تا با رویکردی تحلیلی ، اختلاف دیدگاه دنیل دنت و سم هریس - درباره تعارض ارادهٔ آزاد و جبرگرایی - را تبیین و ارزیابی کند؛ هرچند هر دو فیلسوف ، فیزیکالیست تحویل گرا هستند، اما دربارهٔ این مسئله رویکردهای متفاوتی دارند. دنیل دنت ، با حذف شرط امکان های بدیل و با تکیه بر مفاهیم کنترل ، خود کنترلی، و تأمل ، تقریری خاص از مبدأیت فاعل نسبت به عملش ارائه کرده و این گونه ارادهٔ آزاد را تبیین می کند. او به عنوان یک نئوداروینیست ، پدیده های فیزیکی و ذهنی انسان را بر اساس نظریهٔ تحوّل تبیین می کند و در عین پذیرش جبر علّی ، نشان می دهد که چگونه هنوز فاعل می تواند در تصمیمات و اعمالش فاعلیت داشته باشد. در نتیجه، او جبرگرایی را مستلزم اجبار نمی داند. در حالی که سم هریس ، با نگاهی عصب شناسانه و بر پایهٔ آزمایش های لیبت ، ارادهٔ آزاد را توهّم دانسته و به عنوان یک ناسازگارگرای جبرگرا ، به نقد دیدگاه سازگارگرایان - از جمله دنت - می پردازد و دنت در مقابل ، از موضع خود دفاع می کند. جستار حاضر پس از تحلیل دیدگاه این دو فیلسوف و تبیین نقد و پاسخ ، به ارزیابی دیدگاه آنها می پردازد. ناسازگاری درونی دیدگاه های این دو فیلسوف ، ناموفق بودن در توجیه عناصر دیدگاهشان و غیر مستدل بودن نقدهای آنها علیه هم ، از جمله مواردی هستند که بر پایهٔ آنها ، هیچ کدام را در دفاع از موضعشان موفق نمی بینیم؛ هرچند دنت - در دفاع از موضعش - نسبت به هریس، قوی تر ظاهر می شود.
نقش زیادبن ابیه در تقویت و تثبیت حکومت بنی امیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال سی ام مرداد ۱۴۰۰ شماره ۲۸۴
57-64
حوزههای تخصصی:
زیادبن ابیه از کارگزاران بنی امیه است که در یک برهه حساس تاریخی در نیمه سده اول هجری در منطقه سوق الجیشی و بحران خیز عراق امارت داشته، که در این پژوهه دوران ولایت داری او بر عراق، برای تحلیل هرچه بهتر تاریخ صدر اسلام و روشن شدن زوایای پنهان و ناشناخته آن، مورد کندوکاو قرار گرفته است. روش تحقیق در این نوشتار توصیفی تحلیلی است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که زیادبن ابیه در زمان امارتش بر عراق، به چه میزان در تقویت و تثبیت خلافت امویان نقش آفرین بوده، و چه اقداماتی را در این راستا انجام داده است. بررسی ها نشان می دهد که او با بهره گیری از ظرفیت ها و توان مدیریتی، به شدت مخالفان بنی امیه را سرکوب کرده و با اقدامات اجتماعی، اقتصادی، تمدنی و فرهنگی، سعی داشت حکومت امویان را موفق جلوه دهد. نتیجه اقدامات او موجب شد که سرزمین عراق در دوران امارت وی برای امویان آرام باشد و خطرات احتمالی عراقیان برای حکومت تازه تأسیس بنی امیه مرتفع گردد.
انحطاط اندیشی تمدن ایرانی- اسلامی در تاریخ پژوهی زرین کوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۱
143-172
حوزههای تخصصی:
انحطاط اندیشی تمدن ایرانی اسلامی در تاریخ پژوهی زرین کوب منوچهر محمدیوسفی[1]، صالح پرگاری[2]، اسماعیل چنگیزی اردهائی[3] ، فوآد پورآرین[4] چکیده عبدالحسین زرین کوب از جمله ادیبان و تاریخ پژوهان ایرانی است که آثار گوناگونی در زمینه های مختلف به رشته تحریر درآورد. اندیشه انحطاط شناسانه از جنبه های پُرمحتوای نوشته های اوست. او متأثر از میراث فکری تاریخ نگاران عصر ناصری و متجددان نظریه پرداز دوره رضاشاه، به عوامل مؤثر بر انحطاط تمدن ایرانی اسلامی پرداخت. زرین کوب در لابه لای آثارش با مقایسه ادوار تاریخ ایران، نه فقط تبیین های پیشینیان را بازتولید کرد، بلکه عناصری دیگر بر آن افزود. بر این اساس، یکی از مهم ترین تلاش های وی برای خروج از این وضعیت منحط، طرح دوباره مسئله انحطاط بود. او با طرح این مسئله، با رویکردی تاریخی به انحطاط مزمن تاریخی ایران و تمدن اسلامی پرداخت. یافته های این تحقیق، بر اساس روش تحلیلی توصیفی نشان می دهد که زرین کوب راز و رمز چرایی انحطاط را به مؤلفه هایی همچون بی تسامحی، یونانی مآبی، جبرگرایی و خردستیزی نسبت می دهد. وی توجه به مُدارای دینی، بیگانه دوستی، آزادی فکر و خردورزی را برای سیاست مداران امروزی جامعه ایران آموزنده و انحراف از این ویژگی ها را مصیبت بار می داند. از این حیث، کانون اندیشگی وی برای حلِ مسئله انحطاط در ایرانِ پیشامدرن و معاصر، بازآفرینی و استمرار عناصر فرهنگی و قومی ِبرجای مانده از گذشته تاریخی است. واژه های کلیدی: اسلام، انحطاط، ایران، بی تسامحی، خردستیزی، جبرگرایی، یونانی مآبی [1]. دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام دانشگاه خوارزمی تهران (نویسنده مسئول) manochehryosefi44@gmail.com [2]. دانشیار گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی pargari@khu.ac.ir [3]. استادیار گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی changizi@khu.ac. ir [4]. دانشیار گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی f.pourarian@khu.ac.ir تاریخ دریافت : 27/11/1400- تاریخ تأیید : 20/2/1401
آخرین اتوپیای سرمایه داری؛ نقدی بر کتاب انسان خداگونه؛ تاریخ مختصر آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب انسان خداگونه؛ تاریخ مختصر آینده اثر یووال نوح هراری را می توان محصول نهایی پروژه این نویسنده دانست. هراری در این کتاب درپی پاسخ دادن به این پرسش است که: "آینده برای انسان چه دربر دارد؟". با توجه به نظریه تاریخ نگارانه ای که در کتاب قبلی خود (انسان خردمند؛ تاریخ مختصر بشر) اتخاذ کرده بود، هراری در این کتاب نیز مباحث را بر اساس نظریه تکامل گرایی پیش می بَرَد با این تفاوت که امکان ها و فرصت هایی که تکامل مصنوعی یا دخالت انسان در روند تکامل خود پدید آورده است بیشترین سهم را در شکل دهی به ایده های آینده نگرانه او به خود اختصاص می دهد این مقاله در پی آن است که با رویکردی انتقادی و با تمرکز بر دو مفهوم جبرگرایی و تمامیت خواهی، نسبتِ میان آینده ای که هراری ترسیم می کند با ضرورت هایی که نظام سرمایه داری برای ادامه حیات خود با آن مواجه است را تبیین کند. ایده اصلی مقاله آن است که پروژه هراری نوعی اتوپیای تمامیت خواهانه سرمایه داری را زمینه سازی می کند.
مطالعه مقایسه ای مفهوم قضا و قدر در آثار پیمایشی و غیر پیمایشی (بر اساس طرح مسئله ای از جمال الدین اسدآبادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش، برگرفته از آرای جمال الدین اسدآبادی است که کارکرد دین را موجب پیشرفت و تحریف آن را موجب انحطاط دانسته است. قضا و قدر یکی از باورهای دینی بین مسلمانان است که به اعتقاد اسدآبادی، موجب ایجاد انرژی ، انگیزه حرکت و تلاش است. در پژوهش های پیمایشی متداول با الهام از چند نظریه پرداز غربی، به جای قضا و قدر از مفهوم تقدیرگرایی استفاده شده است که معادل جبرگرایی است. این تعریف مورد تأیید آثار نظم (حافظ و مولانا)، نثر (کتب مرجع و مطالعات غیرپیمایشی) و آرای اسدآبادی، اشقر، دوباسکیه، بل و هترلی نیست. مواجهه سوروکین، محسنی، ازکیا و عجمی با تعریف و سنجش جبرگرایانه از تقدیرگرایی، محتاطانه است. آثار غیر پیمایشی با ژرف نگری بیشتر، بعدی از تقدیرگرایی را آشکار کرده که از نگاه سطحی و یک سونگر آثار پیمایشی دور مانده است. تعریف تقدیرگرایی در آثار غیر پیمایشی با تعریفی از مترادف آن، یعنی قضا و قدر که در بین مردم عادی متداول و مورد تأیید اسدآبادی نیز است، قرابت بیشتری دارد.
تأثیر شعر و اندیشه های عمر خیّام بر شعر عبد الوهّاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
207 - 234
حوزههای تخصصی:
اثرپذیری و اثرگذاری پدیده هایی هستند که از دیرباز در میان شاعران و نویسندگان وجود داشته و در آثار آن ها منعکس شده اند. حکیم عمر خیام نیشابوری شاعر و فیلسوف قرن پنجم و ششم هجری را به حق می توان یکی از اثرگذار ترین شاعران بر ادیبان شرق و غرب دانست که بسیاری از ادیبان دیدگاه های فلسفی وی را در آثار خود منعکس کرده اند. عبد الوهاب بیاتی (1926- 1999م)، شاعر معاصر عراقی تبار- که با ادبیات ایران زمین و به ویژه عمر خیام آشنا بود - وام ها از معدن اندیشه ناب خیام ستانده است. بر همین اساس، پژوهش حاضر که از نوع کیفی است و با روش توصیفی و تحلیلی صورت گرفته، شناساندن زمینه های اثر پذیری بیاتی از خیام و بیان گستره این وام ستانی ادبی را بر اساس مکتب فرانسه در ادبیات تطبیقی، وجهه همّت قرار داده است.
تحلیل نشانه شناختیِ گفتمانی سینمای سورئالیستی ایران؛ مورد مطالعه: فیلم های هامون و خانه ای روی آب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 18
حوزههای تخصصی:
سینما امروزه به مثابه اندیشه و کنشی اجتماعی در بستر تحولات جامعه مطالعه می شود. از جمله مکاتب فکری که با آغاز موج نوی سینما شکل گرفت و تاثیر بسزایی در سینمای ایران داشت جریان سورئالیسم است. این پژوهش با تحلیل نشانه شناختی گفتمانی دو فیلم هامون (داریوش مهرجویی) و خانه ای روی آب (بهمن فرمان آرا) سعی در کندوکاو و مداقه در جریان سورءالیسم و ارتباط آن با بسترهای اجتماعی جامعه ایران دارد. طبق روش نشانه شناختی گفتمانی، این آثار دارای شاخصه های سینمای سورئالیستی شامل عناصر ذیل است: رئالیسم سیاه، سیالیت دال های مرکزی، شگفتی، آشفتگی و ابهام، ناامیدی و عدم تصور آینده برای نسل های جامعه، نقد افراطی مذهب و قشر متدین جامعه. همچنین جبرگرایی مکانیکی، آزادی، زوال نسل ها، تلفیق سوژه و ابژه و بی تعهدی و خودخواهی و سرگردانی از جمله دال های پیرامونی جریان سورئالیستی سینمای ایران است که در این فیلم ها بازنمایی شده است. این اصول در نظام نشانه شناختی شش گانه تصویری، حرکتی، گفتاری، نوشتاری، آوایی و موسیقایی در تحلیل متن آثار و بررسی زمینه زمانی و مکانی و بینامتنیت نیز تبیین شده است.
دیالکتیک جبر و اختیار در عشق: بررسی تأثیر تفکّر اشعری در اشعار عاشقانه سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
170 - 194
حوزههای تخصصی:
سعدی پرورده مکتب اشاعره است و به راحتی می توان تأثیر کلام اشعری را در آثار سعدی مشاهده کرد. تأثیر قضا و قدر بر سرنوشت، تأثیر ذات و جوهره بر اعمالی که از انسان سر می زند، و بی تأثیر بودن تربیت بر تغییر روحیات و اخلاقیات فرد، در جای جای کلیّات سعدی به چشم می خورد. علاوه بر مضامین بسیاری از این دست، مضمون شایع دیگری نیز در غزلیات و اشعار عاشقانه سعدی دیده می شود با این مفهوم که عشق امری بی اختیار و عقل گریز است و در برابر عشق نمی توان تاب آورد یا دست به انتخاب و تدبیر زد؛ یعنی اندیشه جبر بر اشعار عاشقانه سعدی نیز غلبه دارد و این سؤال مطرح می شود که آیا این جبر برخاسته از همان کلام و تربیت اشعری است، یا صرفاً محملی برای خلق یک مضمون ادبی؟ یافته های مقاله با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی نشان داد که تأثیرگذاری کلام اشعری بر سعدی چنان نیست که او را گرفتار جبرگرایی کرده باشد؛ سعدی انسانی آزاده و روشنفکر است و علی رغم هم عصران خود، به جبر مطلق اعتقادی ندارد؛ در نتیجه مضمون بی اختیاری انسان در عالم عشق صرفاً یک مضمون هنری است و سعدی از آن برای بیان قدرت عشق استفاده کرده است.