مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
اصولیون
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله تبیین تواناییهای فکری و فقهی شیعی در مواجهه با تحولات و تغییرات اجتماعی میباشد که نویسنده با اشاره به دو نگرش مختلف اصولی و اخباری به تشریح ویژگیها و مبانی فقهی فقهای اصولی شیعی میپردازد و معتقد است که این فقها با تأکید بر عناصری همچون: جامعیت شریعت، پذیرش صلاحیت عقل و عرف و اجتهاد، پذیرش اصل تبعیت احکام از مصلحت و مفسده، نقش حکومت و احکام حکومتی، نقش زمان و مکان، حوزه فراغ و... از پتانسیل بالایی در خصوص مواجهه با تحولات جدید برخوردارند. این توانایی فکری به خوبی میتواند اصلاحات در کشور را مورد حمایت قرار داده و روند عقلانی شدن جامعه را تسریع بخشد.
بررسی انتقادی مبادی پژوهی اصولیون (مطالعه موردی: «مفهوم شناسی» و «جایگاه شناسی» مبادی علم)
حوزه های تخصصی:
مراتب نقد آرای محمدحسین نائینی بر «لیبرالیسم»
حوزه های تخصصی:
برخی لیبرالیسم را «نظریه ی مدرن تمدن غرب» در دوران معاصر می دانند. این اندیشه، به صورت واقعی یا وارونه به کشورهای دیگر، از جمله ایران سرایت کرده است و گروهی با آن همراه شدند و آن را پذیرفتند و عده ای نیز با آن به مقابله برخاستند و آن را طرد یا نقد کردند. محمدحسین نائینی از نخستین کسانی است که با ابعاد لیبرالیسم مواجه شده و در مورد آن برای جامعه ی ایرانیِ متناسب با مبانی اسلامی و با عطف توجه به مفاهیم و آموزه های جدید، نظر داده است. با توجه به رویکرد وی از منظر انتقادی، این مقاله بر آن است تا به بررسی سطح آرای او درباره ی لیبرالیسم، بپردازد. از آنجا که نائینی در دوران جدید، آرایی متناسب با شرایط زمان مطرح می کند، همچنین با توجه به مسأله بودن «لیبرالیسم» و تبلور آن در بحث «نزاع سنت و تجدد» در جامعه ی ایران، بررسی دیدگاه ها و آرای وی می تواند جامعه را در موضع گیری مناسب تری درباره ی آن، یاری کند. در این مقاله، شاخص های چارچوب اصولی گری در آرای نائینی که به نوعی سبب اندیشه ورزی وی شده است، و نسبت انتقادی بودن این آرا با لیبرالیسم، به عنوان نظریه ی مدرن تمدن غرب، در شرایطی ارائه می شود که نائینی جزو اندیشمندان پیشرو و نوآور در دوران معاصر ایران به شمار می رود. در این مقاله، نشان داده خواهد شد که آرای نائینی را با وجود اینکه در مسیری متفاوت با لیبرالیسم قرار دارد و در واقع نوعی نواندیشی است، نمی توان در انتقاد به لیبرالیسم تلقی کرد. شاید بتوان گفت که نائینی مباحث و دیدگاه های خود را متناسب با اوضاع تاریخی جامعه ای که در آن زندگی می کرده، مطرح ساخته است.
حُسن و قُبح ذاتی و عقلی با رویکردی بر ادلّه نقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش دینی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۸
127-156
حوزه های تخصصی:
«حُسن و قبح» از مسائل مهمّ کلامی است که با ظهور اسلام به دو صورت عقلی و شرعی مطرح شد و طرفداران هریک، اعم از عدلیه(امامیه و معتزله) و اشاعره، ادلّه ای بر اثبات مدّعی خود ارائه نمودند. عدلیه از موافقان حُسن و قبح عقلی و ذاتی اند(حکم عقل به حُسن و قبح بدون بیان شارع) اما اشاعره بنابر نظریه «الحَسنُ ما حسَّنَه الشّارع وَ القَبیحُ ما قَبَّحَه الشَّارع» به طور مطلق منکر حُسن و قبح عقلی و ذاتی و معتقد به حسن و قبح شرعی اند. اصولیون و اخباریون، دو مکتب امامیه اند که در مورد استنباط احکام شرعی از حکم عقل و ملاکات آن اختلاف نظر دارند. ادراک حُسن و قُبح عقلی(به معنای مدح و ذمّ عقل نه ملائمت و منافرت با طبع یا کمال و نقص) مورد اتّفاق عقلاء است اما اخباریون با تأثیر از اشاعره دخالت آن در استنباط احکام را نمی پذیرند و تنها تمسّک به احادیث را جایز می دانند. اصولیون(وحیدبهبهانی) به نقد عقاید اخباریون پرداختند و با ارائه ادلّه مستند عقلی و نقلی، حُسن و قبح عقلی و ذاتی را اثبات کرده و بر اخباریون فائق آمدند. آیات فراوانی با استفهام انکاری وجدان انسان را مورد خطاب قرار داده که به وضوح دالّ بر حُسن و قبح عقلی و استقلال عقل در تحسین و تقبیح اعمال است. روایات بسیاری نیز علاوه بر اثبات حجّیت عقل و ادراکات عقلی، حُسن و قبح را عقلی و ذاتی دانسته که بر هر صاحب عقل سلیمی واضح و مبرهن است.
تطور اصل برائت از دیدگاه اصولیون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۲
119 - 134
اصل برائت در اصطلاح فقهای اصولی عبارتست از حکم به عدم ثبوت تکلیف برای مکلّف در موردی که اصل وجود تکلیف مشکوک باشد. فقهای اصولی مجرای کلی اصل برائت را شک در تکلیف تبیین نموده اند و آن را در تمامی شبهات تحریمی و وجوبی جاری دانسته اند، در مقابل اخباریون این اصل را تنها در شبهات وجوبی جاری دانسته و در مقابل شبهات تحریمی به احتیاط روی می آورند. توجه و تدبر در دیدگاه فقهای اصولی متقدم و متأخر نشان از تحول و تطور در اجرا و استناد این اصل در تاریخ فقه امامیه را می دهد. توجه به دیدگاه فقهای متقدم اصولی از قبیل ابن ادریس حلی،شیخ طوسی، شیخ مفید و ... نشان از این مدعا دارد که اصل برائت یا همان برائت شرعی بدین گستردگی که امروزه در مسائل شرعی مطرح می باشد، موردنظر نبوده است و اگرچه در دوره های متقدم فقه اصولی، بحث اصل برائت در ضمن مباحث حظر و اباحه مطرح می گردید، اما در دوره های متأخرتر و دیدگاه های فقهای اصولی آن، این دو حیثیت جداگانه ای از اصل برائت پیدا نمودند. چرا که بحث حظر و اباحه ناظر به حکم اشیاء از حیث عناوین اولیه مستفاد از ادله اجتهادی بوده است، ولی در مقابل بحث اصل برائت و احتیاط، ناظر به حکم شک در احکام واقعیه است ؛ نتیجتاً اباحه حکمی واقعی و اصل برائت حکمی ظاهری است . ضمن اینکه مورد اباحه شبهه تحریمیه است ، ولی مورد برائت اعم از شبهه وجوبیه و تحریمیه است . این تحول و تطور در دیدگاه فقهای اصولی در دوره های متأخر ناظر به پیچیدگی ها و نیازهای حال حاضر در تبیین احکام شرعی بوده است که به نظر می رسد با توجه به نفوذ کلام اخباریون در سده های گذشته و نیز تنوع کمتر مسائل شرعی در آن زمان، فقهای اصولی با اغماض در مورد آن به بحث و گفتگو پرداخته اند.