مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
برلین
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر با ایضاح مفهومی عقل و آزادی به پژوهشی تطبیقی در اندیشه مطهری و برلین دو متفکر در حوزه اسلامی وغربی می پردازد و وجوه همانندی و ناهمانندی این دو اندیشمند را با توجه به پارادایم مسلط حاضر یعنی پارادایم تمدنی تبیین می ساد دو مساله بنیادی در این تحقیق مورد توجه است نخست و مناسبات عقل و آزادی با توجه به ساحت های مفهومی چیست؟ دوم آنگه آزادی عقلانی مطهری با آزادی کثرت گرای برلین چه همانندی ها و ناهمانندی هائی دارد و این دو نظریه مودی به کدام آموزه فلسفی و سیاسی دوره جدید در دو تمدن اسلامی و غرب خواهد شد .
دانشگاه: از تاریخ تا فلسفه؛ در ضرورت تحلیل تاریخی نهاد و بازاندیشی فلسفی ایده دانشگاه در متن جهانی
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاش کرده است تا با ارجاع به تاریخ دانشگاه در تمدن غرب و نیز اندیشه های فیلسوف فرانسوی، ژاک دریدا، دانشگاه به مثابه یک نهاد، آنگونه که در تاریخ ظهور کرده است، را در مقابل ایده دانشگاه، آنگونه که در فلسفه فهم شده است، قرار دهد و از این طریق وضع موجود دانشگاه را در مقابل آنچه دانشگاه «در راه» و یا «در حال آمدن» نامیده شده است، قرار دهد.برای به سرانجام رساندن چنین هدفی این مقاله در پنج قسمت کوتاه که چهار قسمت اول آن به تاریخ دانشگاه و قسمت آخر آن به ایده یا فلسفه دانشگاه اختصاص یافته، سامان پذیرفته است.قسمت اول این نوشته به دانشگاه پاریس که از طریق توسعه مدارس کلیسای جامع اروپای قرون وسطی، شکل گرفت، اختصاص یافته است.دانشگاهی که برای قرنها هدف آن این بود که به اهداف جامعه مسیحی یاری رساند.با جدایی مدرن نهاد ، دولت از نهاد دین (کلیسا)، دانشگاهی که به وجود آمده بود تا به ایمان مسیحی خدمت کند، به نهادی تبدیل شد که قرار بود خود را وقف خدمت به منافع ملی کند.نماد این برش از تمدن غرب و این نوع مواجهه با دانشگاه، دانشگاه آلمانی هاله دانسته شده و بررسی آن به قسمت دوم این مقاله سپرده شده است.بخش سوم نوشته به دانشگاه برلین، که در صدد ایجاد ارائه الگویی از دانشگاه بود که نه در خدمت دین باشد و نه سر سپرده دولت، می پردازد و عناصر اساسی آن را در قالب مفاهیمی نظیر«جستجوی حقیقت»، «زندگی کردن با ایده ها» و «تنهایی و آزادی»، برجسته می سازد.بخش چهارم نوشته به عصر جهانی شدن (اقتصادگرایی) در تمدن غرب می پردازد.دانشگاهی که این دوره از تاریخ تمدن غرب را نمایندگی می کند، دانشگاه آمریکایی فینکس است.فلسفه بنیادی این دانشگاه، این است که وظیفه ی اصلی آموزش عالی، آموزش مهارتها و معارف مفید به «مشتریان» خود است، بدانگونه که بیشترین سوددهی را برای سهامدارانش در بر داشته باشد.منظور از مشتریان در اینجا همان دانشجویان هستند.اندیشیدن به تغییراتی که دانشگاه در طول تاریخ هزار ساله ی خود پذیرفته است، به عهده یک فیلسوف، ژاک دریدا، و پرسش های بنیادی او نهاده شده است که :«اگر ما [عناصر دانشگاهی] می توانستیم بگوییم ما، شاید از خود می پرسیدیم کجا هستیم؟چه کسانی هستیم؟آیا ما مسئول هستیم؟در برابر چه کسانی و برای چه امری؟»پرسش هایی که تامل بر آنها در پنجمین و آخرین بخش این نوشته مورد بررسی قرار گرفته است.مقاله با نتایج و ملاحظاتی پیرامون ضرورت در دستور کار قرار گرفتن تحلیل تاریخی و فلسفی دانشگاه، نقد دو دیدگاه عمده بر گرفته از تاریخ دانشگاه (نظر گاههای سنت گرایان و ترقی خواهان) و از آنجا طرح دیدگاه سومی از دانشگاه بر پایه ی «در برگیری دیگری» و نهایتاً اشاراتی به جایگاه نهاد دانشگاه در ایران و ضرورت تلاش نظری و عملی دانشگاهیان برای تغییر این جایگاه پایان یافته است.جایگاه که هم فهم آن و هم نحوه حرکت دادن آن به سمت وضعی دیگر، به مطالعات بعدی سپرده شده است.
مروری انتقادی بر مبانی توجیه آزادی در تفکر لیبرال(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تفکر لیبرال پس از بریدن از سنت در جستجوی بنیانی یاو بارای توجیاز ارز هانی دلبستة خود بوده است. در این مینیز تال هنی برای دفان از ززادی برتارین ارز یا د این تفکر صورت گرفتز است. مقنلز بن مروری بر ایدیشز برخ متفکران شنخص لیبرالیسم توضیح م دهد کز ززادی در این یگر از مضاوون ایجانب یار ارز زرمانن خاواه و فضیلت معقول فنصلز گرفتز و در قنلب مفهوم سلب ِ رهنی از موایع بیرویا اانهر شاده است و بز اقتضنی برخ مبنی معرفت خنص حت ال ام بز ارز هنی ایسانی و اخالقا مستقل از میل و اراده فرد را منیع بیروی غیرقنبل قبول تلق کرده است. ایان برداشات از ززادی پینمدهنی مخنطرهزمی ی در معننداری حینت فردی و یی مالحظنت ایسنی مربوط بز حینت مشترک جوع بز دیبنل دارد کز بعضنً مورد اشنره قرارخواهد گرفت.
آزادی مثبت و لیبرالیسم در فلسفه سیاسی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵
182 - 202
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله تحلیل مفهوم آزادی به عنوان یکی از مسائل بنیادین اندیشه سیاسی در فلسفه کانت است. با توجه به گونه شناسی آیزایا برلین در مورد برداشت های مختلف منفی و مثبت از آزادی در تاریخ فلسفه، در این مقاله موضع کانت در باب آزادی در قالب دو برداشت فوق بررسی می شود. در دیدگاه کانت، عمل اخلاقی عملی با انگیزه صرفاً اخلاقی و احترام به قانون اخلاقی، بدون همراهی تمایلات انسانی است. نوعی تقابل بین تمایلات و انگیزه اخلاقی در نظریه اخلاقی کانت دیده می شود. آزادی در دیدگاه کانت به معنای کنارگذاشتن تمایلات و عمل به وظیفه اخلاقی است. تمایلات درونی در دیدگاه کانت به مثابه مانع درونی عمل اخلاقی و آزادی هستند که باید رفع یا حداقل کنترل شوند. مفهوم آزادی جایگاهی محوری در نظریه اخلاقی کانت دارد، به گونه ای که آزادی محصول تبعیت از وظایف اخلاقی است، و این مفهوم ایجابی، برخلاف ادعای برلین، با توجه به ظرفیت هایی چون فردگرایی و ضابطه مند بودن کاربست آن در قالب اوامر قطعی به استبداد منجر نمی شود.
خوانش آیزیا برلین و دیوید وست در باب مبانی هستی شناختی آزادی مثبت در اندیشه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیزیا برلین و دیوید وست از جمله فیلسوفان سیاسی هستند که به تحلیل مفهوم آزادی مثبت در اندیشه اسپینوزا پرداخته اند. آن ها در تلاش برای تبیین معنای آزادی مثبت در اندیشه اسپینوزا تفاسیر و بینش های متفاوتی را اتخاذ کرده اند و به نتایج متفاوتی هم رسیده اند. برلین در مقاله دو مفهوم از آزادی، رساله الهی سیاسی اسپینوزا را منشأ دفاع از اصالت اقتدار و نادیده گرفتن آزادی های فردی قلمداد می کند. در حالی که وست با نگرشی جامع تر به دفاع از اندیشه سیاسی اسپینوزا برخاسته است، و با تحلیل وسیع تری از ابعاد مفهوم آزادی مثبت (هستی شناختی، اخلاقی و سیاسی) در اندیشه اسپینوزا معتقد است که لزوماً آزادی مثبت به اقتدارگرایی مستبدانه ای منجر نمی شود که برلین عموماً آن را به نظریه های سیاسی عقل گرایانی چون افلاطون، فیشته و هگل نسبت می دهد. پرسش های راهبر ما در این مقاله عبارتند از: خوانش اسپینوزا از آزادی چگونه منجر به دو رهیافت و نتیجه متفاوت از سوی برلین و وست شده است؟ تا چه حد نقدهای برلین به آزادی مثبت اسپینوزا مبنی بر وجوه مقتدرانه آن وارد است؟ وست چگونه بر اساس مبانی هستی شناختی و اخلاقی در اندیشه اسپینوزا، آزادی مثبت را نه در مقابل آزادی منفی، بلکه مکمل آن می داند؟ پیشنهاد نهایی این است که اگرچه خوانش برلین درباره آزادی مثبت در اندیشه اسپینوزا از برخی وجوه صادق است، اما از رویکردی تقلیل گرایانه برخوردار است که در آن تنها بر برخی از مواضع اسپینوزا در رساله الهی سیاسی تمرکز دارد. این در حالی است که خوانش وست به دلیل توجه به ابعاد مختلف اخلاقی، هستی شناختی و سیاسی واقع بینانه تر و جامع تر است.