فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۶٬۲۸۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان های ذهن آگاهی مبتنی بر تقویت رابطه و هیجان مدار بر عملکرد خانواده در زوج های با خودافشاگری پایین انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی باطرح پیش آزمون، پس آزمون باگروه آزمایش و گواه و پیگیری 3ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره غیردولتی شهرکرمانشاه درسال 1401-1402 بودند که میزان خودافشاگری پایین داشتند. ازمیان آنان 30 زوج به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده، به صورت تصادفی در دوگروه آزمایشی و یک گروه گواه جایگزین گردیدند (هرکدام 10 زوج). گروه آزمایش اول تحت درمان ذهن آگاهی مبتنی بر تقویت رابطه (هشت جلسه زوجی 90 دقیقه ای و یک جلسه روزکامل) و گروه آزمایش دوم تحت مداخله هیجان مدار (نه جلسه زوجی 90 دقیقه ای) قرارگرفتند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودافشاگری زناشویی وارینگ و همکاران (۱۹۹۸) و پرسشنامه عملکردخانواده تاویتی ان و همکاران (1987) بود. نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هردو مداخله موجب بهبود عملکردخانواده گردیده (01/0p<) و این اثر درطول دوره پیگیری نیز حفظ شده است. همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن بود که بین درمان ذهن آگاهی مبتنی بر تقویت رابطه و هیجان مدار تفاوت معنی داری دربهبود عملکردخانواده وجودندارد. باتوجه به نتایج پژوهش توصیه می شود مشاوران از هردو رویکرد به عنوان روش درمانی مؤثر درجهت کمک به بهبود روابط زوجین و خانواده استفاده نمایند.
رابطه نوع تجرد دختران با بهزیستی روان شناختی: نقش واسطه ای احساس تنهایی رمانتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
112 - 134
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای احساس تنهایی عاشقانه در رابطه بین نوع تجرد (تجرد خودخواسته و ناخواسته) با بهزیستی روانشناختی دختران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. از بین دختران مجرد بالای 40 سال شهر تهران نمونه-ای به تعداد 267 نفر (139 خودخواسته و 128 ناخواسته) به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1989) و احساس تنهایی اجتماعی-عاطفی بزرگسالان دیماتسو و همکاران (2004) بود. مدل پژوهش از طریق روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل آزمون شد نتایج نشان داد که احساس تنهایی عاشقانه نقش واسطه ای معنی داری بین نوع تجرد و بهزیستی روانشناختی ندارد(05/0<p). بنابر یافته های پژوهش حاضر، احساس تنهایی عاشقانه بر بهزیستی روانشناختی تاثیری ندارد و نمی تواند نقش واسطه ای در رابطه بین نوع تجرد و بهزیستی روانشناختی ایفا کند. بنابراین پیشنهاد می گردد در پژوهش های آتی نقش سایر متغیرهای مداخله کننده در این رابطه بررسی شود.
اثربخشی آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور مبتنی بر فرهنگ بر باورهای همسرگزینی و ترس از شکست در ازدواج در دختران مجرد با طرحواره رهاشدگی دارای والدین مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
1 - 16
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی اثربخشی آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور مبتنی بر فرهنگ برباورهای همسرگزینی و ترس از شکست در ازدواج دردختران مجرد با طرحواره رهاشدگی دارای والدین مطلقه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-ﭘﺲآزﻣﻮن و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری دختران مجرد دارای طرحواره رهاشدگی با والدین مطلقه درشهر اصفهان بودند که با روش نمونه گیری هدفمند 30 نفرانتخاب شدند و در دو گروه آزمایش(15 نفر) وکنترل(15 نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار یانگ (1998)، نگرش های مربوط به انتخاب همسرکاب و همکاران (2003) و پرسشنامه ترس از شکست در ازدواج اسماعیل پور و نورمحمدی (1398) بود.گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای با استفاده از برنامه آموزش پیش از ازدواج متمرکز بر طرحواره مورد مداخله قرار گرفتند ولی برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. داده ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکررانجام شد. نتایج نشان داد آموزش پیش از ازدواج متمرکز بر طرحواره مبتنی بر باورهای فرهنگی بر طرحواره طرد و رهاشدگی، باورهای همسر گزینی شامل عشق باوری، تجربه محوری، ایده آل گرایی، متضاد جویی و آسان بینی و متغیر ترس از ازدواج در مرحله پس آزمون تاثیر معنی داری دارد. براساس یافته های پژوهش آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور مبتنی بر فرهنگ ، بر باورهای ناکارآمد همسرگزینی و ترس از ازدواج دختران مجردی که طرحواره طرد و رهاشدگی و دارای والدین مطلقه هستند اثربخش بود.
آزمون الگوی ساختاری رفتارهای خودکشی و کمال گرایی با میانجی گری نومیدی، نیازهای بین فردی و سندرم بحران خودکشی در زنان از منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل رابطه ساختاری بین رفتارهای خودکشی(اندیشه پردازی خودکشی، اقدام به خودکشی) و کمال گرایی با میانجی گری نومیدی، نیازهای بین فردی(سربار بودن ادراک شده و تعلق پذیری خنثی) و سندرم بحران خودکشی در زنان از منظر فرهنگی بود. جامعه آماری تمامی زنان ساکن شهرستان بستک در سال 1401 بود. نمونه پژوهش 317 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از خانه بهداشت های جامعه مذکور انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. ابزار اندازه گیری مقیاس چند بعدی کمال گرایی (هیویت و فلت، 1999)، پرسشنامه نیازهای بین فردی (هیل وپتیت2014)، مقیاس نومیدی ( بک وستیر،1988)، مقیاس سندرم بحران خودکشی (بلوچ- الکوبای، 2021) و پرسشنامه تجدید نظر شده خودکشی (عثمان و همکاران، 2001) بود. تحلیل داده ها با روش الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-24 انجام شد. نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی از نیکوئی برازش خوبی برخوردار بود. یافته ها حاکی از رابطه مستقیم و معنی دار کمال گرایی با نومیدی، سربار بودن ادراک شده و تعلق پذیری خنثی؛ ناامیدی با سندرم بحران خودکشی؛ ادراک سربار بودن با سندرم بحران خودکشی؛ تعلق پذیری خنثی با سندرم بحران خودکشی بود. علاوه بر آن سندرم بحران خودکشی با افکار خودکشی و اقدام به خودکشی نیز رابطه مثبت و معنی دار دارد (p<0.01). نتایج مسیرهای غیرمستقیم نشان داد که بین کمال گرایی و سندرم بحران خودکشی ، از طریق نومیدی، سربار بودن ادراک شده و تعلق پذیری خنثی؛ وبین نومیدی و افکار خودکشی، از طریق سندرم بحران خودکشی؛ بین سربار بودن ادراک شده و افکار خودکشی، از طریق سندرم بحران خودکشی؛ بین تعلق پذیری خنثی و افکار خودکشی، از طریق سندرم بحران خودکشی؛ و بین نومیدی و اقدام به خودکشی، از طریق سندرم بحران خودکشی؛ بین سربار بودن ادراک شده و اقدام به خودکشی، از طریق سندرم بحران خودکشی؛ بین تعلق پذیری خنثی و اقدام به خودکشی، از طریق سندرم بحران خودکشی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
تجربه زنان از تقسیم کار خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
143 - 167
حوزههای تخصصی:
تقسیم کار خانگی یا توزیع مسئولیت ها و کارهای ضروری به جهت حفظ و نگهداری خانه و افراد خانواده، از زمان صنعتی شدن به بعد از نظر تاریخی، متحول شده و به عنوان یک پدیده اجتماعی در مباحث دانشگاهی- از دهه 1970 به بعد-اهمیت یافته است. زمینه های اجتماعی و اقتصادی همواره در تاریخ تحولات خانواده، بر نوع روابط و تعاملات زن و مرد و نقشهای جنسیتی آنها در خانواده اثر گذاشته و روابط میان آنها را تنظیم کرده است. این مقاله به توصیف تجربه زنان از تقسیم کار خانگی با همسر در خانواده اختصاص دارد و از مفاهیم تحلیلی مانند برابری جنسیتی در تقسیم کار خانگی، مفهوم وابستگی اقتصادی و خنثی سازی انحراف از نقشهای جنسیتی، ذیل تئوری منابع نسبی، بهره برده است. روش تحلیل تماتیک، مصاحبه های نیمه ساختمند(15 نفر زنان شاغل/خانه دار در گروههای سنی 20 تا 60 ساله) و نرم افزار Max. Q.D.A 2018 به منظور استخراج روابط زوجین در تقسیم کار خانگی بکار برده شده است. یافته ها حاکی از استخراج 2 مقوله اصلی عدم مشارکت در تقسیم کار خانگی و مشارکت در تقسیم کار خانگی، 7 مقوله فرعی شامل: زنانگی سرسختانه، مردانگی هژمونیک، اقناع، خودکفایی اجباری، مثلث سازی اقتصادی، مشارکت تدریجی مردان و تقسیم کار برابر و 228 مفهوم است.
تأثیر روابط بینامتنی داستان بلند مار و مرد در جلب مشارکت مخاطب در جریان خوانش متن (با در نظرگیری نقش شخصیت زن در خوانش بینامتنی اثر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
111 - 132
حوزههای تخصصی:
داستان بلند مار و مرد (1355-1357) اثری از سیمین دانشور است که براساس روایت های اسطوره ای، متون مقدس و روایت های مذهبی نوشته شده است. مبنای نظری این نوشتار در مطالعه و بررسی سهم بینامتنی روایات مذکور در ساخت و پرداخت آن اثر ادبی، تعریف نظری لوران ژنی از مفهوم بینامتنیت در مقاله «راهبرد اشکال» است که در آن، در تفاوت دریافت خود از بینامتنیت (معروف به بینامتنیت نرم) و بینامتنیت ژولیا کریستوا (معروف به بینامتنیت سخت) پیشنهاد می کند: زمانی باید از بینامتنیت سخن به میان آورد که بتوان عناصری فراتر از واحد لغوی از متن پیشین را در متن جدید بازیابی کرد. به عبارت دیگر ارتباط متن های مورد نظر، فراتر از ارتباط واژگانی و روابط صوری است. ژنی ارتباط بینامتنی دو متن را نه با جمع مبهم و مرموز تأثیرات یکی بر دیگری، بلکه با میزان ارتباط درونی دو متن با یکدیگر و چگونگی نفوذ و تأثیرگذاری یکی بر دیگری مرتبط دانسته و بر دو نوع بینامتنیت قوی و ضعیف تأکید می کند. از نظر او، زمانی که دو متن دست کم از دو جنبه صوری و مضمونی با هم ارتباط داشته باشند، بینامتنیت قوی و زمانی که ارتباط متون با یکدیگر در یکی از این دو سطح متوقف شود، بینامتنیت ضعیف برقرار می شود. پژوهش حاضر از حیث نوع، مطالعه ای کیفی محسوب می شود. داده های مطالعاتی جستار از منابع کتابخانه ای مهیا شده است. پردازش تحلیل داده ها با روش توصیفی-تحلیلی انجام می شود. جستار در نتیجه با رابطه جویی کاربست شخصیت زن و بینامتنیت، متن مار و مرد را از دیدگاه خوانش مخاطب بارت تبیین می کند.
صورت بندی سوژه زن مدرن در گفتمان های دوره مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
319 - 352
حوزههای تخصصی:
هم زمان با رویارویی ایران با مدرنیته غربی و شکل گیری تقابلات گفتمانی متأثر از آن، زنان، هویت و شرایط زندگی آن ها به عنوان یکی از مهم ترین سوژه ها مورد توجه قرار گرفت. به دنبال آن، دامنه وسیعی از گفتار پیرامون آن ها در این گفتمان ها شکل گرفت و زنان به یکی از محورهای تنازع تبدیل شدند. مقاله حاضر با بررسی گفتارهای شکل گرفته حول محور زنان در نوشته های دوره مشروطه، با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان انتقادی به واکاوی نحوه صورت بندی سوژه زن مدرن در گفتمان های برجسته این دوره می پردازد. هدف این پژوهش آن است که معنای سوژه زن مدرن در هر کدام از گفتمان های دوره مشروطه و ایدئولوژی های حاکم بر آن ها را درک کنیم. همچنین به بررسی جایگاه هر کدام از گفتمان ها و احراز موقعیت آن ها در گفتمان مسلط بپردازیم.
نتایج تحقیق نشان می دهد زن مدرنی که در تقابل با سنت شکل گرفت، در گفتمان تجددگرا به مثابه سوژه مطالبه گر نقاد، در گفتمان سنتی، به مثابه زن اروپایی مآب و بی قید است. گفتمان تلفیقی نیز در میانه این تنازع، به برساخت سوژه زنی می پردازد که به مثابه زن آگاه شریعت مدار و تکلیف محور در این کشاکش معنایی شناخته می شود. معنای برساخته گفتمان تلفیقی به دلیل عدم تنازع آشکار با سنت های مذهبی جایگاه بهتری به دست آورده و توانسته است در ادوار دیگر نیز تداوم یابد.
نقد فمینیستی رمان «الّتی تعدّ السّلالم» براساس نظریه الین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 21
حوزههای تخصصی:
در نقد فمینیستی، مسئله زن و جایگاه او در جامعه مطرح می شود. رمان «التی تعد السلالم»، اثر هدی حمد نویسنده زن عمانی، رویکردی نقادانه نسبت به جایگاه زنان در جامعه دارد و دربردارنده مفاهیمی چون اختلاف طبقاتی میان زنان، چالش های فرهنگی آنان و سیطره نظام مردسالارانه است. پژوهش پیش رو با رویکرد کیفی و روش توصیفی-تحلیلی رمان یادشده را در تطابق با رویکردهای چهارگانه نقد فمینیستی «الین شوالتر» شامل رویکردهای زیست شناختی، روان شناختی، زبان شناختی و فرهنگی بررسی می کند و در پی پاسخ به این پرسش است که نویسنده چگونه مؤلفه های زنانه را در اثر خود بازتاب داده است. حمد در بعد زیست شناسی زنان به مسائلی چون زایمان، ختنه زنان و بارداری اشاره کرده و در بعد روانی، مسائلی مانند وسواس فکری و عملی، خواب و دوگانگی رفتاری را مورد توجه قرار داده است. کاربرد ویژگی های برجسته زبانی توسط نویسنده همچون واژگان و لهجه عامیانه عربی در انعکاس مسائل زنانه و مشکلات فرهنگی چون قاچاق زنان و آزار جسمی آن ها، موجب خلق اثری تأثیرگذار و آگاهی بخش شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد حمد با تکیه بر شگردهای زبان زنانه خود با توجه به مسائل اجتماعی و فرهنگی زنان در هویت بخشی به زنان موفق عمل کرده و بسامد بالای مؤلفه های الگوی شوالتر، زنانهبودن اثر وی را اثبات می کند. نویسنده با زبان زنانه خود، دغدغه های مهم و عمیق درباره زنان را در قالب مسائل زیستی، روانی و فرهنگی مطرح کرده است.
تجربه زیسته کودک همسران از کودک همسری و مسائل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالشهای اساسی که جامعه ما با آن مواجه است پدیده کودک همسری است. پدیده کودک همسری علیرغم مخالفتهای حقوقی و روان شناختی با آن، نیازمند مطالعه و بررسی است. هدف پژوهش حاضرتبیین و بازنمائی تجربیات زیسته کودک همسران از کودک همسری و مسائل و چالشهای آن است. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع پارادایم کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری است. شرکت کنندگان در این پژوهش15 نفر از کودک همسران شهر شبستر بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با توجه به مصاحبه های عمیق، فردی و نیمه ساختاریافته گردآوری شد و تا زمان اشباع داده ها مصاحبه ها تداوم پیدا کرد. پس از پیاده سازی مکتوب مصاحبه ها، داده ها ی مصاحبه ها بر اساس رویکرد هرمنیوتیک و بر اساس روش دیکلمن،تانر و الن(1989) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. از تجزیه و تحلیل تجربیات کودک همسران894کد، 5 مضمون اصلی "عوامل کودک همسری"، "آمال و آرزوهای کودک همسران"، "آسیب های ادراک شده"، "مزایای کودک همسری" و "راهبردهای توانمندسازی کودک همسران" و 19مضمون فرعی حاصل شد. می توان با اتخاذ تدابیری نظیر توانمندسازی کودک همسران در باب تنظیم هیجان، تقویت روابط عاطفی زوجین، موفقیت در کنترل و مدیریت تعامل ها و ارتقای سطح دانش، نگرش و مهارت کودک همسران در حوزه روان شناختی و روابط بین فردی زوجین چالشهای کودک همسران را کاهش داد.
شمایل شناسی نقش مایه زن در دیوارنگاره های سقانفار کیجاتکیه بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
287 - 313
حوزههای تخصصی:
سقانفارها بناهایی مربوط به دوره قاجارند که برخاسته از معماری بومی و آیینی مازندران هستند. در نقوش تصویری دیوارنگاره های سقانفار کیجاتکیه بابل، مضامین تصویری با محوریت زن به وفور دیده می شود. این پژوهش با هدف شناخت مضامین تصویری دیوارنگاره های سقانفار کیجاتکیه بابل و علل اهمیت نقش مایه زن و تحلیل بار معنایی این نقوش براساس رویکرد شمایل شناسی صورت گرفت. سؤالات پژوهش عبارت اند از: 1. چه مضامینی در دیوارنگاره های سقانفار کیجاتکیه بابل قابل مشاهده است؟ 2. دلایل ظهور و وفور نقش مایه زنانه در دیوارنگاره های سقانفار کیجاتکیه بابل چیست؟ 3. بار معنایی لایه های نقش مایه زن در سقانفار کیجاتکیه بابل براساس رویکرد شمایل شناسی چیست؟ این پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر روش توصیفی-تحلیلی است. از هر تقسیم بندی نقوش سقانفارها به شیوه غیرتصادفی (حماسی، ماورایی، نمادین و فعالیت روزمره) یک تصویر شاخص با رویکرد شمایل شناسی تشریح شده است. مسئله بازتعریف نقش زن در جامعه، خانواده و عرصه هنر در دوران قاجار اوج گرفت. از سوی دیگر، تأثیر منطقه جغرافیایی و شیوه امرارمعاش، مفهوم جنسیت را در مناطق شمالی ایران متحول کرد. در ظهور نقش مایه زنان، عوامل تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حائز اهمیت هستند. هم زمانی برهه تاریخی بنای تکیه با دوره قاجار، تغییرات بنیادین در روابط اجتماعی، سبک پوشش، جایگاه سیاسی و تعدد تصاویر زنان در دوره قاجار گویای پیوند مستقیم این نقوش با تحولات سیاسی-اجتماعی حاکم بر جامعه زمان خود است و تأثیرپذیری هنرمندان بومی در انعکاس از شرایط سیاسی و اجتماعی را در یک بافت تاریخی خاص روایت می کند.
تدوین الگوی آموزش خود مراقبتی روان شناختی و اثربخشی آن بر تاب آوری دختران نوجوانان آسیب پذیر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تدوین الگوی خودمراقبتی روان شناختی و اثربخشی آن بر تاب آوری نوجوانان آسیب پذیر شهر تهران بود. روش : روش پژوهش حاضر آمیخته(کیفی-کمی) از نوع اکتشافی بود. در بخش کیفی از روش روایت پژوهی و در بخش کمی از طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه پژوهش را دختران نوجوان 13 تا 18 ساله شهر تهران در سال 1401-1402 تشکیل دادند که از این جامعه در بخش کیفی پس از مصاحبه با نمونه 12 نفری به روش هدفمند اشباع نظری صورت پذیرفت و در بخش کمی 30 نفر به روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شندند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و در بخش کمی از مقیاس مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) استفاده شد. پس از تدوین تدوین الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی ، آزمودنی ها ی گروه آزمایش12 جلسه 90 دقیقه ای در معرض مداخله قرار گرفتند و نهایتأ داده ها به روش تحلیل واریانس ترکیبی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: در بررسی کیفی پدیدار شناسی مؤلفه های خودمراقبتی پس از کدگذاری مقوله ها، پنج مضمون اصلی ظرفیت های درون فردی خود مراقبتی روانی، خود مراقبتی روانی بین فردی ، ارزیابی خودمراقبتی، تسهیلگرهای خودمراقبتی و راهبرد های خود مراقبتی روانی احصاء شد. در بحش کمی نتایج تحلیل داده ها حاکی از آن بود که درگروه مداخله بین مراحل پیش آزمون با پس آزمون و مراحل پیش آزمون و پیگیری، در نمرات متغیر تاب آوری، تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>p)؛ اما بین میانگین نمرات متغیرهای پژوهش، در پس آزمون با پیگیری تفاوتی مشاهده نشده است (01/0<p). در گروه گواه نیز، در مقایسه های زوجی سه گانه تفاوت معناداری بین مرحل پس آزمون و پیگیری با پیش آزمون یافت نشد(01/0<p). همچنین به منظور واکاوی بهتر تفاوت های گروهی در زمان ارزیابی، از آزمون بونفرونی استفاده شد که نتایج آن نشان داد که پیش آزمون متغیرهای پژوهش، در دو گروه درمان و گواه تفاوتی ندارند (01/0<p)؛ متغیرهای در پس آزمون و پیگیری، تفاوت گروهی معناداری نشان داده اند (01/0>p). این تفاوت ها نشان می دهد که درمان بر متغیر پژوهش، تاثیر داشته است و تفاوت گروهی در پس آزمون و پیگیری وجود داد. از سوی دیگر، طبق نتایج تعامل زمان و گروه نیز تاثیر معناداری بر بازسازی معنا داشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش الگوی آموزشی خودمراقبتی روان شناختی با تمرکز بر خودکارآمدی، منبع کنترل، تنظیم هیجان و حل مسأله به بهبود تاب آوری نوجوانان آسیب پذیر می انجامد.
اثربخشی الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش بر هوش هیجانی زوجین سازگار و ناسازگار شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر اثربخشی الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش بر هوش هیجانی زوجین سازگار و ناسازگار شهر کرمانشاه در سال 1402-1401 بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش اجرا توصیفی از نوع تحلیل محتوا(با بررسی ادبیات تحقیق در زمینه الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش و همچنین نظرات متخصصان حیطه مشاوره خانواده) بود. نمونه آماری بخش کیفی، جهت تدوین بسته آموزشی زوجین سازگار و ناسازگار ساکن در شهر کرمانشاه (10 نفر از متخصصان حوزه مشاوره خانواده) در سال 1402-1401 بود. جهت نمونه گیری با توجه به روش نمونه گیری هدفمند، 40 نفر از زوجین سازگار و ناسازگار شهر کرمانشاه جهت استخراج مولفه های الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش و برای بررسی تاثیر متغیرهای مستقل، رویکرد بسته آموزشی تدوین شده 10 زوج و برای گروه کنترل نیز 10 زوج سازگار و ناسازگار انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. نتایج نشان داد مداخله الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش بر افزایش هوش هیجانی و مولفه های آن تاثیر معناداری داشته است (001/0=P). بنابراین می توان نتیجه گرفت الگوی سازگاری زناشویی مبتنی بر ابعاد هوش می تواند در مشاوره های پیش از ازدواج و مشاوره خانواده مورد توجه روانشناسان و مشاوران قرار گیرد.
بازنمایی هویت فرهنگی زنان و دختران درطرح جلد داستان های کودک کشورهای عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرسازی جلد کتاب های کودکان به عنوان یک رسانه، نقش مهمی در انتقال مفاهیم فرهنگی ایفا می کند؛ تصاویری که می توانند هویت فرهنگی کودک را به صورت غیرمستقیم تقویت کنند.پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که هویت فرهنگی دختران و زنان در تصویرسازی جلد داستان های کودکان کشورهای عربی چگونه نمایش داده شده است. به این ترتیب با هدف شناخت هویت فرهنگی به ویژه هویت عربی دختران و زنان عرب زبان به بررسی جامعه آماری پرداخته شد. در این راستا 249 جلد کتاب داستانی از شش کشور عربی شامل مصر، عراق، لبنان، سوریه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی برای گروه سنی ب مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش، تحلیلی-تطبیقی است.نتایج نشان داد غنی ترین کشور در زمینه نمادهای تصویری فرهنگی امارات متحده عربی و ضعیف ترین کشور در این زمینه سوریه است. چهره دختران و زنان عرب در بیشتر تصاویر به چشم می خورد. همچنین نخل به عنوان نمادی از جغرافیای طبیعی به ویژه در انتشارات عراق، نماد مهمی از هویت عربی است. تزئینات نیز نقش مهمی در نمایش هویت اسلامی این کشورها داشته اند. زنان سالمند در طرح جلد اغلب انواع داستان محجبه هستند و حجاب یکی از بارزترین نمادهای تصویری است، اما این نماد در کشورهای لبنان و سوریه، در تمام گروه های سنی کم رنگ است. به نظر می رسد می توان به این نتیجه کلی دست یافت که هویت دختران و زنان روی جلد کتاب های کودک کشورهای عربی جامعه آماری پژوهش حاضر آمیزه ای از نمادهای هویت عربی و اسلامی است. اما بیش از همه بر نمادهای جغرافیایی و طبیعی تأکید شده است.
نقش شاخص های پیکرسنجی و هوش معنوی در پیش بینی رضایت از تصویر بدنی در دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
127 - 138
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش شاخص های آنتروپومتری و هوش معنوی در پیش بینی رضایت از تصویر بدنی در دانشجویان دختر انجام شد.
روش : در این مطالعه مقطعی، تعداد 349 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شاهد در سال تحصیلی 1401-1402 به عنوان نمونه شرکت کردند. شاخص های پیکرسنجی، هوش معنوی و تصویر بدنی ادراک شده آزمودنی ها مورد سنجش قرار گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون همبستگی و رگرسیون خطی چند متغیره با روش گام به گام تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان دهنده این بود که تصویر بدنی ادراک شده با شاخص توده بدنی (025/0=p)، دور کمر (006/0=p)، دور شکم (001/0=p)، دور لگن (017/0=p) و نسبت دور کمر به قد (004/0=p) همبستگی معکوس و معناداری داشت. بین هوش معنوی و تصویر بدنی ادراک شده نیز همبستگی مثبت معناداری وجود داشت (001/0˂p). همچنین، بهره هوش معنوی با بیش تر خرده مقیاس های تصویر بدنی ادراک شده (بجز، گرایش به ظاهر، گرایش به بیماری، وزن ذهنی و دلمشغولی با اضافه وزن) همبستگی مثبت و معناداری داشت (001/0˂p). نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که بهره هوش معنوی بالاترین قدرت پیش بینی تصویر بدنی را به همراه داشت و میانگین تصویر بدنی ادراک شده به ازای یک واحد افزایش نمره هوش معنوی، 4/19 درصد بهبود می یابد.
زمینه های روان شناختی و فرهنگی گرایش به بدحجابی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
47 - 59
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی زمینه های روان شناختی و فرهنگی گرایش به بدحجابی زنان می باشد. جامعه آماری تمامی زنان استان اصفهان بود. روش نمونه گیری به صورت هدفمند با 27 شرکت کننده به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام گرفت. روش پژوهش آمیخته از نوع طرح متوالی اکتشافی بود. جهت گردآوری داده ها با مراجعه به پژوهش های انجام گرفته مواردی از زمینه های روان شناختی و فرهنگی بدحجابی شناسایی شد و براساس آن پروتکل مصاحبه ، نیمه ساختاریافته تدوین شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کیفی وکمی استفاده شد. نتایج نشان داد که ابتدا 242 کداولیه به دست آمد و با ترکیب کدهای اولیه 187 مضمون پایه منتج گردید و با تلخیص مضامین در مرحله قبل، تعداد 13 مضمون سازمان دهنده شکل گرفت و در نهایت سه مقوله اصلی «پیشایند گرایشی»، «پیشایند کنشی» و «پیشایند بینشی» شناسایی شد. پیشایند گرایشی شامل تمایل به هویت مردانه، مدگرایی، تنوع طلبی، آزادی طلبی، ضعف حرمت خود و احساس حقارت و عقده بود. پیشایند کنشی شامل بحران های زندگی، سبک زندگی و تأثیر محیط بود. پیشایندهای بینشی شامل تصورات ناسازگارانه، ناآگاهی نسبت به فلسفه پوشش و ضعف معرفت دینی بود. به طور کلی پیشایندها زمینه ساز ایجاد مکانیزم های علّی می باشند که متناسب با هر پیشایند، مکانیزم مجزایی در فرد به کار گرفته می شود . مهم ترین بخش شکل دهنده پیامدهای بد حجابی در زنان مکانیزم ها می باشند. لازم به ذکر است که دین موجب فراهم شدن زمینه های روان شناختی و فرهنگی به عنوان اصلی ترین عامل تعیین کننده مکانیزم های هسته ای و علّی نقش مهمی در تبیین و اصلاح پیشایندهای بینشی دارد.
نقش قابلیت های رهبری زنان بر عملکرد سازمانی و توسعه پایدار با بررسی تأثیرات روان شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
101 - 121
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش قابلیت های رهبری زنان بر عملکرد سازمانی و توسعه پایدار با بررسی تأثیرات روان شناسی فرهنگی بود. جامعه پژوهش، مقالات علمی پژوهشی چاپ شده در حوزه قابلیت های رهبری زنان طی 10 سال گذشته بود. نمونه پژوهش نیز شامل44 مقاله از مقالات مربوط به جامعه مذکور بود. روش پژوهش فراترکیب به صورت کیفی بود. برای گردآوری داده ها در پژوهش حاضر، از الگوی سندلوسکی و باروس (2007) استفاده شد و از این طریق ابتدا مقالات علمی پژوهشی در حیطه مربوط به پژوهش مشخص شد و پس از آن اطلاعات موجود در آن ها به صورت مضامین و موضوعات، استخراج و کدگذاری شد. نتایج پژوهش نشان داد که زنان قابلیت قابل توجهی در رهبری سازمانی دارند و حضور زنان در پست های مدیریتی نه تنها به بهبود عملکرد سازمان ها کمک می کند، بلکه می تواند به تغییرات مثبت در فرهنگ سازمانی و توسعه پایدار منجر شود. به ویژه، تأثیرات روان شناسی فرهنگی بر درک و توانمندی های زنان در رهبری، ضرورت توجه بیشتر به موانع اجتماعی و فرهنگی مربوطه را نشان می دهد و از این رو در پژوهش ها تاکید شده است که برای ارتقاء قابلیت های رهبری زنان و بهبود عملکرد سازمان ها، نیاز به تغییرات بنیادین در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی می باشد.
بررسی ابعاد و پیامدهای تکلیف گرایی زنان در اندیشه رهبری بنیان گذار انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
تلازم «حق» و «تکلیف» انسانی از بنیادی ترین موضوعات مکاتب فکری بشری بوده و هر مکتب فکری می کوشد با ترسیم نظام دانایی، پاسخی شایسته به این مهم بدهد. در منظومه فکری امام خمینی به عنوان رهبری انقلاب، مسئله تکلیف گرایی مبنای عمل گرایی قرارگرفته و سعادت و شقاوت جامعه انسانی درگرو عمل به وظیفه و تکلیف است. ایشان به صورت ویژه به مسئله تکلیف گرایی زنان پرداخته و زمینه ها و ابعاد مختلف آن را مطرح نموده اند. با توّجه به جایگاه و هویت زن در اندیشه بنیان گذار انقلاب اسلامی، شعاع تکلیف گرایی زنان در زوایای علم اندوزی آنان چنان برجسته است که ایشان بانوان را به عنوان احیاگران فکر و اندیشه معرفی نموده است. (مسئله) در نگاه تکلیف گرایانه امام، زنان انسان ساز اگر از جامعه بشری و ملت ها گرفته شود، ملت ها به شکست و انحطاط کشیده می شوند. درنتیجه لازمه تحقق سعادت جامعه زنان انقلاب اسلامی، شناخت ابعاد و پیامدهای تکلیف گرایی زنان در اندیشه رهبری به عنوان یک رکن مهم جامعه، دارای اهمیت است. این مقاله می کوشد به تبیین ابعاد و پیامدهای تکلیف گرایی زنان در اندیشه رهبری بنیان گذار انقلاب اسلامی بپردازد. نظر به اهمیت این موضوع، این پ ژوهش با روش هرمنوتیک متن محور (روش)، درصدد پاسخ به این پرسش است: «ابعاد و پیامدهای تکلیف گرایی زنان در اندیشه رهبری بنیان گذار انقلاب اسلامی چیست؟»(سؤال) یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که تکلیف گرایی زنان بر بنیان های اندیشه هفت گانه امام «تکلیف به مثابه منشأ عمل»، «تکلیف یک امر همگانی»، «محدوده تکلیف، توان انسان»، «درونی و عقلانی بودن احساس تکلیف»، «شرعی بودن امر تکلیف»، «پیروزی مطلق در عمل به تکلیف»، «واجب بودن ادای تکلیف» استوار شده است. لذا، ابعاد تکلیف گرایی زنان در اندیشه رهبری انقلاب متشکل از ارکان عبادی، خانواده، اقتصادی، سیاسی و علمی است و همچنین، پیامدهای تکلیف گرایی زنان در بعد فردی، انسان سازی و در بعد جمعی، جامعه سازی بر اساس مکتب پاک محمّدی است.
آزمون مدل علی کیفیت زندگی براساس ویژگی های شخصیتی از طریق تاب آوری در فرهنگ زنان خانه دار طی دوران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
1 - 16
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر آزمون مدل علی کیفیت زندگی براساس ویژگی های شخصیتی ازطریق تاب آوری در فرهنگ زنان خانه دار طی دوران کرونا شهرتبریز بود. جامعه آماری شامل زنان خانه دار ساکن شهر تبریز بود. نمونه پژوهش 175 نفر بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(1996)، فرم کوتاه پرسشنامه پنج عاملی شخصیت کاستا و مک کری (1970) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود که آزمودنی ها به صورت آنلاین به آن ها پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار (AMOS) وSPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد که عامل های شخصیتی روان نژندگرایی و برون گرایی اثرمستقیم و به واسطه تاب آوری اثر غیرمستقیم بر کیفیت زندگی دارند. هم چنین، اثر غیرمستقیم باوجدان بودن و دلپذیربودن معنی دار بود. در مجموع، ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی تاب آوری، 42 % از واریانس کیفیت زندگی زنان خانه دار را در دوران کرونا تببین می کند. هم چنین نتایج نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار بود. در مجموع، باتوجه به یافته های پژوهشی و با در نظر گرفتن فرهنگ زندگی زنان خانه دار شهرتبریز، ارتقاء تاب آوری و تقویت صفات مثبت شخصیت در بهبود کیفیت زندگی گروه مورد مطالعه در دوران کرونا موثر بوده است.
مقایسه مادر آزاری در دانش آموزان شهری و روستایی شهر دورود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
227 - 246
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه مادرآزاری در دانش آموزان شهری و روستایی شهر دورود بود. این پژوهش توصیفی، از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش مادران دانش آموزان مقطع ابتدایی دوم، متوسطه اول و متوسطه دوم شهرستان دوروددر سال تحصیلی 1401-1400 بودند که 447 دانش آموز (260 دختر و 187 پسر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از مقیاس والدآزاری (فرم پسران) (عباس پور و همکاران، 1397) و مقیاس والدآزاری (دختر - مادر) (عباس پور و همکاران، 2019) استفاده شد. همچنین برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافتههای این پژوهش نشان داد مادرآزاری در پسران شهری و روستایی تفاوت معناداری دارد، اما مادرآزاری در دختران مدارس شهری و روستایی تفاوت معناداری ندارد. بنابراین مشاوران مدرسه و خانواده درمانگران می توانند با شناسایی دلایل این تفاوت های مادرآزاری در دانش آموزان پسر، راهبردهای پیشگیرانه و درمانی موثری را طراحی کنند و در برنامه های آموزشی مدرسه و جلسات درمانی به کار گیرند.
طراحی الگوی روایت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و بررسی اثربخشی آن بر صمیمیت زناشویی در زنان دارای ازدواج مجدد شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
82 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به تأثیر نقش ازدواج گذشته در ازدواج مجدد، پژوهشگر تلاش کرد تا یک الگوی مداخله ای کارآمد را با بهره گیری از رویکردهای روایت درمانی و ذهن آگاهی طراحی کرده تا از این طریق بر صمیمیت زوجین اثر مثبت ایجاد نماید؛ بنابراین پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که طراحی الگوی روایت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس تجارب زیسته پدیده انتقال در زنان با ازدواج مجدد و بررسی اثربخشی آن بر صمیمیت زناشویی در زنان دارای ازدواج مجدد چگونه است؟
روش : طرح پژوهش حاضر، آمیخته - اکتشافی بوده و از نظر روش تحقیق شامل دو بخش کیفی و کمی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان باتجربه ازدواج مجدد در شهر شیراز در سال 1400 بود. روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس بود که در نهایت 24 زن دارای ازدواج مجدد انتخاب گردیدند . برای سنجش میزان صمیمیت زوجین از پرسش نامه صمیمیت زوجین، استفاده شد.
یافته ها: در بخش کیفی از نتایج به دست آمده از تحلیل تجارب زیسته پدیده انتقال زنان در ازدواج مجدد به منظور جایابی در طراحی الگوی روایت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی استفاده گردید، بدین ترتیب که در ابتدا مقولات و مفاهیم منتج از پدیده انتقال مورد بررسی قرار گرفت و سپس از مفاهیم و تکنیک های روایت درمانی و ذهن آگاهی که بر کاهش آسیب های به دست آمده اثرگذار است، استفاده گردید. بخش کمی پژوهش حاضر در قالب یک طرح نیمه تجربی صورت گرفته که در آن یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل وجود داشت. از هر 2 گروه، یک هفته قبل از اجرای الگوی طراحی شده، پیش آزمون به عمل آمد. روش تجزیه وتحلیل داده ها کوواریانس تک متغیره بود. نتایج پژوهش نشان دادند میانگین نمرات آزمودنی ها در مرحله پس آزمون از رشد قابل توجهی برخوردار بوده و میانگین صمیمیت زناشویی آنان افزایش پیدا کرده است که نشان دهنده اثربخشی مداخله ی آزمایشی در افزایش صمیمیت زناشویی در زنان باتجربه ازدواج مجدد است. در مقایسه با گروه کنترل نیز باید اشاره کرد که وضعیت گروه آزمایش پس از انجام مداخله ی آزمایشی به شکل مطلوبی افزایش داشته است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان دادند، روایت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس تجارب زیسته پدیده انتقال بر افزایش صمیمیت زناشویی زنان باتجربه ازدواج مجدد در شهر شیراز اثرگذار بوده است.