زن و جامعه (جامعه شناسی زنان سابق)

زن و جامعه (جامعه شناسی زنان سابق)

زن و جامعه سال 15 پاییز 1403 شماره 3 (پیاپی 59) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

واکاوی عوامل مؤثر بر میل به فرزندآوری با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: واکاوی عوامل مؤثر میل به فرزندآوری کلایزی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳ تعداد دانلود : ۳۸
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف و فهم مؤلفه های مؤثر در فرایند فرزندآوری در زنان متأهل ایرانی است که با استفاده از روش کلایزی و راهبرد پدیدارشناسی در پائیز سال 1401 انجام شده است.روش : به منظور جمع آوری داده ها با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند و روش مصاحبه نیمه ساختارمند؛ در مصاحبه 23اُم اشباع نظری حاصل شد. این داده ها در مراحل هفت گانه روش کلایزی تحلیل و اعتبار روایی آن ها با استفاده از معیارهای لینکولن و گوبا بررسی و تأیید شد.یافته ها: یافته های حاصل حاکی از احصا 8-مضمون بود که 32-خوشه و 87 کد را پوشش می دادند. بر اساس کدهای شناسایی شده، مضامینی همچون اقتصادی(21کد)، فردی(19کد) و روانشناختی(14کد)، به ترتیب دارای اولویت بودند. برحسب فراوانی نیز، بیشترین فراوانی مربوط به "مشکلات اقتصادی" در خوشه موانع دولتی، "مشکلات معیشتی" در خوشه جامعه، "اجاره بها" در خوشه مسکن، "شاغل بودن مادر و امنیت شغلی زوجین" در خوشه اشتغال، "افزایش سن" در خوشه سن، "نگرش منفی" در خوشه مدرنیته و "عدم مسئولیت پذیری" در خوشه پذیرش نقش خود به عنوان پدر و مادر، بوده است.نتیجه گیری: باتوجه به اینکه جامعه شناسان عقیده دارند تمرکز جدی بر جوانان مبنای فرزندآوری برای نسل آینده است و ثروت هر کشور جمعیت جوان آن کشور است، بنابراین یافته های حاصل شده در پژوهش حاضر می تواند برای توسعه و پیاده سازی برنامه های بهبود فرزندآوری، موردتوجه مسئولان جامعه شناختی، اقتصادی، روان شناسی، مشاوره خانواده و ازدواج و واقع گردد.
۲.

مدل ساختاری حساسیت بین فردی بر اساس ترومای دوران کودکی باتوجه به نقش واسطه احساس ناکامی و ناامیدی در دانشجویان زن علوم پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ترومای دوران کودکی احساس ناکامی ناامیدی دانشجویان زن حساسیت بین فردی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۵۳
هدف: هدف از انجام پژوهش، آزمون برازندگی مدل ساختاری حساسیت بین فردی بر اساس ترومای دوران کودکی باتوجه به نقش واسطه احساس ناکامی و ناامیدی در دانشجویان زن در دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه آزاد استان قم بود.روش : این پژوهش در زمره پژوهش های بنیادین و از نوع توصیفی _ همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان زن علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی قم تشکیل دادند که در سال تحصیلی 1401-1402 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه به تعداد 200 نفر در نظر گرفته شد که به شیوه نمونه گیری در دسترس به پژوهش وارد شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003)، پرسش نامه حساسیت بین فردی بایس و پارکر (1989)، پرسش نامه احساس ناکامی گیلبرت و آلن (1998) و پرسش نامه احساس ناامیدی بک (1974) به شکل مستقیم برای اندازه گیری و گردآوری اطلاعات استفاده شد. داده های گردآوری شده به روش ماتریس همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. از نرم افزار spss26 و pls3 برای آنالیز داده ها استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد شاخص های مدل پیشنهادی از برازش قابل قبولی برخوردار است. نتایج نشان داد در سطح 95/0 درصد اطمینان احساس ناکامی و ناامیدی اثر مستقیم بر حساسیت بین فردی دانشجویان زن دارند و ترومای دوران کودکی اثر مستقیم بر حساسیت بین فردی نداشت. نتایج بوت استروپ مشخص کرد ترومای دوران کودکی اثر غیرمستقیم به واسطه احساس ناکامی بر حساسیت بین فردی دانشجویان زن دارند.نتیجه گیری: ترومای دوران کودکی و احساس ناکامی و ناامیدی می توانند حساسیت بین فردی را به شکل مستقیم و غیرمستقیم تحت تأثیر قرار دهند.
۳.

اثربخشی آموزش مهارت بازسازی زندگی پس از طلاق بر ناگویی هیجانی، خود ارزشمندی و سازگاری بعد از طلاق در زنان مطلقه مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازسازی زندگی پس از طلاق ناگویی هیجانی خودارزشمندی سازگاری پس از طلاق زنان مطلقه مبتلا به درد مزمن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۵۸
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت بازسازی زندگی پس از طلاق بر ناگویی هیجانی، خودارزشمندی و سازگاری بعد از طلاق در زنان مطلقه مبتلا به درد مزمن شهر اهواز بود. روش : طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان مطلقه مبتلا به درد مزمن شهر اهواز در سال 1401 بودند. نمونه پژوهش شامل 30 زن مطلقه مبتلا به درد مزمن بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در دوگروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه ناگویی هیجانی تورنتو (1994)، پرسش نامه احساس خودارزشمندی دوستی و حسینی نیا (1399) و پرسش نامه سازگاری پس از طلاق فیشر (2004) بودند.  یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد برنامه آموزش بازسازی زندگی پس از طلاق موجب کاهش ناگویی هیجانی و همچنین بر بهبود احساس خودارزشمندی و سازگاری پس از طلاق در زنان مطلقه دارای درد مزمن شد (05/0> P). نتیجه گیری: آموزش بازسازی زندگی پس از طلاق به عنوان شیوه ای برای کاهش ناگویی هیجانی و ارتقای شرایط زندگی از طریق افزایش احساس خودارزشمندی و سازگاری در زنان مطلقه دارای درد مزمن در کنار سایر آموزش ها می تواند نتایج مفیدی داشته باشد.
۴.

الگوی ساختاری سبک زندگی ارتقادهنده سلامت براساس خود شفقت ورزی، رضایت و ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی: نقش واسطه ای استرس ادراک شده در زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک زندگی دهنده ارتقادهنده سلامت نیازهای اساسی روان شناختی خود شفقت ورزی استرس ادراک-شده زنان شاغل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۳۲
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه رضایت و ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی و خود شفقت ورزی با سبک زندگی ارتقادهنده سلامت باتوجه به نقش میانجی گری استرس ادراک شده در زنان شاغل بود. روش : این پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان شاغل در سازمان ها و اداره های دولتی استان تهران در سال 1401 بود. درنهایت در پژوهش حاضر 400 زن (168 مجرد و 232 متأهل) به صورت تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و به فرم های مقیاس رضایت و ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی، مقیاس شفقت به خود فرم کوتاه، پرسش نامه استرس ادراک شده و نیمرخ سبک زندگی ارتقادهنده سلامت پاسخ دادند. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که شاخص های برازندگی حاصل از تحلیل از برازش قابل قبول مدل ساختاری با داده های گردآوری شده حمایت می کنند. رابطه بین استرس ادراک شده و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت منفی و معنادار و رابطه بین خود شفقت ورزی و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت مثبت و رابطه بین رضایت از نیازهای اساسی روان شناختی و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت مثبت و معنادار و رابطه بین ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت منفی و معنادار بود. رابطه غیرمستقیم بین خود شفقت ورزی و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت از یک سو رابطه غیرمستقیم بین رضایت از نیازهای اساسی روان شناختی و سبک زندگی ارتقادهنده سلامت از سوی دیگر مثبت و معنادار بود. نتیجه گیری: نتایج بیانگر این موضوع است که در زنان شاغل استرس ادراک شده رابطه بین رضایت و ناکامی از نیازهای اساسی روان شناختی و خود شفقت ورزی با سبک زندگی ارتقادهنده سلامت را به صورت معنادار میانجی گری می کند.
۵.

بررسی عوامل موثر بر گرایش به مد در بین دختران 15تا 20 سال شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدگرایی ویژگی های شخصیتی اعتقادات مذهبی طبقه اجتماعی فرهنگ زنان جوان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۴۵
هدف: کشف دلایل گوناگون گرایش جوانان، به ویژه دختران به انواع مد و جهت بخشی به مسیر انتخاب پوششِ مناسب عرف و فرهنگ جامعه، همواره از دغدغه های امروزینِ کشور است. این مسئله در شهرهای کوچک تر به دلیل قدرت بیشتر عواملی مانند سنت، مذهب و فرهنگ بومی، نسبت به کلان شهرها اهمیت زیادی پیدا می کند؛ لذا هدف این پژوهش تعیین عوامل مؤثر بر گرایش به مد لباس در دختران است.   روش : این پژوهش کاربردی، توصیفی - پیمایشی است. تأثیر عواملی چون «ویژگی های ظاهری لباس»، «مسائل فرهنگی»، «ویژگی های شخصیتیِ فرد»، «اعتقادات مذهبی» و «طبقه اجتماعی» را به عنوان نمونه، بر انتخاب نوع لباس جوانان مورد تحلیل قرار داده است. جامعه آماری پژوهش، دختران سنین 15 تا 20 سال شهرکرد بوده و از بین آن ها با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران برای جامعه نامحدود تعداد 384 نفر، به شیوه تصادفی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جهت بررسی فرضیات پژوهش از مدل معادلات ساختاری و رویکرد کمترین مربعات جزئی استفاده گردید. یافته ها: ویژگی های ظاهری و فرم لباس، با ضرب مسیر 3/0، تاثیرگذارترین عامل بوده است. بدین معنی که علی چند تمام تغییرات موجود در جامعه، در نهایت این فرم، رنگ، سبک، دوخت و برش است که مهمترین عامل در تعیین پوشش سطوح تلقی می شود. شرایط فرهنگی حاکم بر جامعه با 275/0 ضریب مسیر، دومین عامل تأثیرگذار بر انتخاب مد توسط دختران است. سومین عاملِ تأثیرگذار، با 217/0 ضریب مسیر، ویژگی های شخصیتیِ فرد بوده است. اعتقادات مذهبی با 186/0 ضریب مسیر، چهارمین عامل تاثیرگذار؛ و طبقه اجتماعی با 139/0 ضریب مسیر آخرین عامل انتخاب مد توسط دختران جوان شهری بوده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد، کلیه عوامل مورد بررسی به ترتیب (ویژگی های ظاهری لباس، شرایط فرهنگی، ویژگی های شخصیتیِ فرد، اعتقادات مذهبی و طبقه اجتماعی) بر گرایش دختران به مد  لباس تأثیر داشته اند اما ویژگیهای ظاهری دارای بیشترین تأثیر و طبقه اجتماعی کمترین تأثیر را دارند. در نتیجه تصمیمات مناسب سیاستگذاران و عملکرد طراحان لباس در چگونگی ارائه پوشاک مطابق مد به نسل جوان زنان برای ترجیح نمونه های داخلی منطبق با فرهنگ و اعتقادات به محصولات خارجی حائز اهمیت مضاعف است.
۶.

طراحی الگوی روایت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و بررسی اثربخشی آن بر صمیمیت زناشویی در زنان دارای ازدواج مجدد شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ازدواج مجدد الگوی روایت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی پدیده انتقال صمیمیت زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴ تعداد دانلود : ۴۳
هدف: باتوجه به تأثیر نقش ازدواج گذشته در ازدواج مجدد، پژوهشگر تلاش کرد تا یک الگوی مداخله ای کارآمد را با بهره گیری از رویکردهای روایت درمانی و ذهن آگاهی طراحی کرده تا از این طریق بر صمیمیت زوجین اثر مثبت ایجاد نماید؛ بنابراین پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که طراحی الگوی روایت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس تجارب زیسته پدیده انتقال در زنان با ازدواج مجدد و بررسی اثربخشی آن بر صمیمیت زناشویی در زنان دارای ازدواج مجدد چگونه است؟ روش : طرح پژوهش حاضر، آمیخته - اکتشافی بوده و از نظر روش تحقیق شامل دو بخش کیفی و کمی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان باتجربه ازدواج مجدد در شهر شیراز در سال 1400 بود. روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس بود که در نهایت 24 زن دارای ازدواج مجدد انتخاب گردیدند . برای سنجش میزان صمیمیت زوجین از پرسش نامه صمیمیت زوجین، استفاده شد. یافته ها: در بخش کیفی از نتایج به دست آمده از تحلیل تجارب زیسته پدیده انتقال زنان در ازدواج مجدد به منظور جایابی در طراحی الگوی روایت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی استفاده گردید، بدین ترتیب که در ابتدا مقولات و مفاهیم منتج از پدیده انتقال مورد بررسی قرار گرفت و سپس  از مفاهیم و تکنیک های روایت درمانی و ذهن آگاهی که  بر کاهش آسیب های به دست آمده اثرگذار  است، استفاده گردید. بخش کمی پژوهش حاضر در قالب یک طرح نیمه تجربی صورت گرفته که در آن یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل وجود داشت. از هر 2 گروه، یک هفته قبل از اجرای الگوی طراحی شده، پیش آزمون به عمل آمد. روش تجزیه وتحلیل داده ها کوواریانس تک متغیره بود. نتایج پژوهش نشان دادند میانگین نمرات آزمودنی ها در مرحله پس آزمون از رشد قابل توجهی برخوردار بوده و میانگین صمیمیت زناشویی آنان افزایش پیدا کرده است که نشان دهنده اثربخشی مداخله ی آزمایشی در افزایش صمیمیت زناشویی در زنان باتجربه ازدواج مجدد است. در مقایسه با گروه کنترل نیز باید اشاره کرد که وضعیت گروه آزمایش پس از انجام مداخله ی آزمایشی به شکل مطلوبی افزایش داشته است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان دادند، روایت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اساس تجارب زیسته پدیده انتقال بر افزایش صمیمیت زناشویی زنان باتجربه ازدواج مجدد در شهر شیراز اثرگذار بوده است.
۷.

مدل و تبیین موانع همگانی شدن ورزش بانوان، از دیدگاه اساتید علوم ورزشی و بانوان کارمند شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ورزش همگانی بانوان موانع ورزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸ تعداد دانلود : ۳۴
هدف: ارائه مدل و تبیین موانع همگانی شدن ورزش بانوان از دیدگاه اساتید علوم ورزشی و بانوان شاغل در مشهد و ارائه الگویی که منجر به گسترش و توسعه شود. روش : آمیخته (کیفی – کمی). جامعه آماری کیفی: 45 مقاله و 20 نفر خبره و متخصص علوم ورزشی که با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، جامعه آماری کمی: کلیه بانوان کارمند شهر مشهد، 384 نفر با نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. جهت استخراج عناصر و گروه بندی آنها از روش تحلیل تماتیک استفاده شد. مدل پیشنهادی با استفاده از معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی مورد  آزمون قرار گرفت. از مصاحبه ساختاریافته و نیمه ساختاریافته برای جمع آوری داده ها استفاده و هفت مانع شناسایی شد. یافته ها: هفت مانع شناسایی شده: فردی و جسمانی، خانوادگی، دینی و مذهبی، فرهنگی و اجتماعی، نگاه جنسیتی، کم کاری سازمان های ورزشی و سایر موانع: نداشتن برنامه جامع و مدون و کم توجهی به ورزش همگانی و رهبران سازمان های ورزشی به غیرتخصصی وضعیت را بدتر کرده اند و سیاست های حاکم بر ورزش همگانی بسیار نامشخص و روزمره طراحی شده. علت نداشتن دانش لازم و مدیریت استفاده بهینه ای از منابع سرمایه ای موجود کشور در ورزش بانوان به عمل نیامده. نوآوری و  نقاط قوت تحقیق: عدم برنامه برای پیشرفت ورزش بانوان و عدم تصمیم گیری و برنامه ریزی برای ترغیب و تسهیل حضور حمایتگران مالی در ورزش همگانی بانوان و عدم جذابیت فعالیت های برنامه ورزش همگانی و عدم توجه به ورزش های بومی و محلی. نتیجه گیری: نداشتن برنامه جامع و مدون و کم توجهی به ورزش همگانی بانوان و بخصوص بانوان کارمند سبب مشکلات جسمانی برای این قشر  از جامعه شده است. در ثانی رهبران سازمان های ورزشی به علت نداشتن دانش لازم و مدیریت غیرتخصصی وضعیت را بدتر کرده اند. 
۸.

بررسی رابطه بین سقف شیشه ای و ارتقای شغلی کارکنان زن در واحدهای صنعتی شرکت سنگ آهن مرکزی بافق با نقش میانجی متغیر خود پنداره(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سقف شیشه ای ارتقای شغلی خودپنداره کارمندان زن معادلات ساختاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۳۹
هدف: پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین سقف شیشه ای و ارتقای شغلی کارکنان زن در واحدهای صنعتی شرکت سنگ آهن مرکزی بافق با نقش میانجی متغیر خود پنداره می پردازد. روش : ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته بوده است. در بررسی روایی پرسش نامه ها، از نظرات خبرگان و تحلیل عاملی استفاده شد و بررسی پایایی از طریق آلفای کرونباخ پایا بودن آنها را آشکار ساخت. پژوهش حاضر با توجه به هدف و روش اجرای آن، توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری است. جامعه آماری زنان شاغل در شرکت سنگ آهن مرکزی بافق (با احتساب دفاتر تهران و یزد و سه چاهون) انتخاب شد. برای پیش بینی حجم نمونه یک مطالعه مقدماتی بر روی 30 نفر انجام شد و سپس با استفاده از داده های بدست آمده و محاسبات آن حجم نمونه تعیین شد. سپس حجم نمونه این پژوهش بوسیله نرم افزار SPSS و پس از تحلیل مقدماتی محاسبات مربوط به متغیرهای پرسش نامه سقف شیشه ای ارتقای شغلی و خودپنداره 150 نفر تعیین شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته شامل 60 سوال و سه بخش پرسش نامه سقف شیشه ای، ارتقای شغلی و خودپنداره که در مقیاس پنج ارزشی لیکرت می باشد، استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل آزمون های معادلات ساختاری هم زمان در نرم افزار  PLS نشان داد که مؤلفه های سقف شیشه ای، ارتقای شغلی و خودپنداره کارمندان زن دو به دو با هم وابستگی دارند و مشخص شد تأثیر سقف شیشه ای بر ارتقای شغلی از طریق متغیر میانجی خودپنداره از برازش خوبی برخوردار است و سقف شیشه ای تأثیری معکوس و معناداری بر ارتقای شغلی از طریق عنصر خودپنداره کارکنان زن دارد. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود مدیران شرکت سنگ آهن در محیط کاری خود، جو بازتری را برای کارمندان زن ایجاد کنند تا این کارکنان بتوانند آزادانه نظرات و پیشنهادات و همچنین توانایی های بالقوه خود را ارائه دهند و با کارکنان دیگر مقایسه شوند و تبادل نظر داشته باشند و از این توانایی های خود درجهت ارتقای جایگاه خود و سازمان بهره مند شوند. به منظور تثبیت سطح خودپنداره کارمندان زن در این شرکت توصیه می شود دوره های آموزشی روان شناسی برگزار شود تا بانوان شاغل نسبت به ضعف و قوت های خود و چگونگی تثبیت و ارتقای خودپنداره اطلاعات لازم را کسب کنند، تا در انجام وظایف محوله خود دچار مشکل و ناتوانی نگردند. 

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۶۰