مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
نقد فمینیستی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است تصویر زن در آثار سینمایی «رخشان بنی اعتماد»، یکی از کارگردانان زن مطرح در سینمای ایران، بررسی شود. بررسی نقش جنسیت کارگردان در بازنمایی زنان و مسایل آنان یکی از ابعاد این تحقیق است که می تواند افق جدیدی در مطالعات مربوط به بازنمایی زنان در رسانه ها را روشن کند. در این مقاله با استفاده از نظریات فمینیستی رسانه ها و نظریه فیلم فمینیستی و همچنین به کارگیری روش تحلیل متن از طریق تکنیک نشانه شناسی به تحلیل فیلمهای سینمایی این فیلمساز پرداخته ایم. از این رو برای بررسی میزان تاثیر عامل جنسیت فیلمساز بر این بازنمایی و نحوه ظهور زنان، مرور کوتاهی بر بازنمایی نقش زنان در سینمای ایران داشته ایم که در این بخش روش مطالعه اسنادی و کتابخانه ای به کار برده شده است. جامعه آماری ما در این تحقیق فیلمهای بلند سینمایی «رخشان بنی اعتماد» است که اکران عمومی داشته اند. در این تحقیق بر خلاف تحقیقات قبلی، عنصر جنسیت بررسی و مشخص شده که در کنار شرایط اجتماعی هر دوره، جنسیت کارگردان نیز در بازنمایی مسایل گروههای مختلف جامعه و از جمله زنان، تاثیرگذار است. این امر حاکی از آن است که زنان می توانند عامل موثری در طرح مسایل جامعه زنان باشند و فارغ از فراهم بودن شرایط جامعه در جهت بیان حرفها و خواسته های خود به بازنمایی دقیق زنان در فیلمهایشان بپردازند.
نقد فمینیستی داستان کوتاه «مردی در کوچه» از کتاب «چشمانت سرنوشت من اند» از غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غاده السمان در داستان «مردی در کوچه» -از کتاب«چشمانت سرنوشت من اند» از نظریه های نظریه پردازان فمینیسم تاثیر پذیرفته است. اوج این تاثیر پذیری را در تبیین نظریه ی فمینیستی-اگزیستانسیالیستی سیمون دو بوآر مشاهده می کنیم. السمان در این داستان با تاثیر پذیری از نظریه دو بوآر در خصوص فرهنگ و تمدن و ظلم آن نسبت به زنان، به بررسی شخصیت راوی می پردازد و نقش این فرهنگ و تمدن را در زندگی راوی به عنوان یک زن برجسته می نماید. السمان در این داستان برای بازیابی دوباره هویت زنان، در پی واژگون کردن هنجارها و ارزش های جامعه ی مردسالار است و به این ترتیب ویژگی های دیگر بودگی و انفعال و ضدخردگرایی را از زنان سلب می کند و در نقطه مقابل به مردان نسبت می دهد . این جستار در یک خوانش ساختارشکنانه این نکات را برجسته نموده است. السمان در این داستان زبان زنانه ی منحصر به فرد خود را دارد و بارزترین ویژگی زبانی او در این داستان خیال وسیع و شعربودگی آن است.
نقد مقاله «روایت زنانه از جنگ: تحلیل انتقادی کتاب خاطرات دا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله «روایت زنانه از جنگ: تحلیل انتقادی کتاب خاطرات دا» تألیف محمدرضا جوادی یگانه و سید محمدعلی صحفی قابلیت تبدیل شدن به مقاله ای خوب را داشته، اما به دلایلی متأسفانه چنین اتفاقی نیفتاده. آن گونه که در مقدمه مقاله آمده، هدف نویسندگان در اصل تحلیل انتقادیِ گفتمانِ رمان (یا کتاب خاطراتِ) دا: خاطرات سیده زهرا حسینی نوشته سیده اعظم حسینی با استفاده از الگوی پیشنهادیِ نُرمن فرکلاف و با توجه به شیوه بازنمود نقش های جنیستی بوده است. با این حال، همین طور که خواندن مقاله را ادامه می دهیم، کم تر اثری از چنین تحلیلی می یابیم. نقطه قوت آن اتخاذ رویکردی است نسبتاً نو به متنی بحث برانگیز که تا کنون نقد و تحلیل اصولی از آن صورت نگرفته است؛ اما، نقطه ضعف آن این است که نویسندگان به وعده خود در ابتدای مقاله عمل نمی کنند، یعنی ایشان در بخش نظریِ آغازِ مقاله دَم از گفتمان کاویِ انتقادی می زنند، ولی آن چه در بدنه مقاله می بینیم صرفاً نوعی تحلیل درون مایه ایِ کلی است که گاه به نقد فمینیستی یا جنسیتی پهلو می زند.
رمان "لیلة الملیار" (شب ملیاردر) روایتی زنانه از مهاجرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیلِ بازتولید پدیدۀ «مهاجرت» در ادبیات زنان، تصویرگر کشاکش انتخاب میان خود و دیگری است. دیگری ای که گسترۀ آن فرزند، خانواده، هویت، سرزمین، تاریخ و جامعه است. محرک این نزاع -خود و دیگری- جنگ، غربت و آوارگی است، پدیده هایی که هر یک با گسترۀ وسیعی از بایدها و نبایدهای تاریخی و هویتی، افراد را ملزم به انتخاب می نماید. این پژوهش به دنبال خوانشی فمینیستی از «تجربه» یک نویسندۀ زن از «مهاجرت» است. تجربه ای که در روایتی دراماتیک می تواند فضای ذهنی و بعضا تصاویر فانتزی تخیل نویسنده را افزون بر واقعیت های محض خبری و رسانه ای، در معرض ذهن و وجدان مخاطب قرار دهد. پژوهش حاضر به واکاوی «مهاجرت» و شناسایی چالش مهاجران با مسئله مهاجرت می پردازد. این موضوع بر مبنای رمان لیلة الملیار (1967)، نوشتۀ غادةالسمان، یکی از زنان رمان نویس مشهور عرب پی گیری شده است. شناسایی تحول مفهومی در هویت مهاجران در این نوشتار با رویکردی «فمینیستی» و با روش توصیفی– تحلیلی انجام پذیرفته است. مقاله روشن نموده که به رغم همه جانبه نگری نویسنده نسبت به پدیدۀ مهاجرت و مسئلۀ مهاجران، نگاه مردسالارانه و تفسیرهای جنسیتی از کنش شخصیت ها در شخصیت پردازی و پیشبرد رویدادها کاملا مشهود است.
بررسی تطبیقی نقد فمینیستی در آثار داستان نویسان زن با تکیه بر رمان های سیمین دانشور و نوال السّعداوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آثار زنان نویسنده جهان تلاش های بسیاری برای احقاق حقوق زنان صورت گرفته است. برخی از این آثار گاه به افراط کشیده شده اند و گاه نیز تعادل را رعایت کرده و اقدامات مفیدی را به ثمر رسانده اند. جستار پیش رو با بررسی دیدگاه ها، کنش ها و زبان و ادبیّات قهرمانان زن درپی یافتن جنبه های مشترک و متفاوت در رمان های سووشون، جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان از سیمین دانشور و مذکّرات طبیبه و مذاکراتی فی سجن النّساء از نوال السّعداوی براساس نقد فمینیستی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی شباهت ها و تفاوت های آثار این دو نویسنده فارسی و عرب زبان است تا از این راه بتوان به شباهت ها و اختلاف های فرهنگی این دو نویسنده دست یافت. کتاب های انتخاب شده از نوال، ابتدا ترجمه و سپس براساس مکتب ادبیّات تطبیقی آمریکایی با آثار منتخب سیمین مقایسه و بررسی شده است. روش کار در نوشتار پیش رو تحلیلی - توصیفی است. دستاورد پژوهش، بیانگر آن است که اگرچه هردو نویسنده در بازتاب دیدگاه های فمینیستی اشتراکات و اختلافاتی دارند؛ امّا در بررسی کلّی سیمین در بعضی موارد از دفاع دربرابر حقوق و هویّت زنان کوتاه آمده است، این درحالی است که نوال در این زمینه تندروی بیشتری دارد.
بررسی نمونه هایی از خاموشی زنان در ادب پارسی
حوزههای تخصصی:
چالش های سنت و مدرنیته در چند داستان کوتاه معاصر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۱۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳
141 - 156
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل نقدهای فمینیستی ادبیات کودک و نوجوان درنشریه تخصصی کتاب ماه کودک و نوجوان(1393-1376)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد فمینیستی، بخشی از گفتمان فمینیستی است که در پی تجدید نظر در معیارهای نقد و ایجاد سنتی زنانه در ادبیات است. بررسی نقدهای فمینیستی نشریات تخصصی، نقش مهمی در شناسایی مسیر این گرایش در ادبیات کودک و نوجوان و تبیین نقاط قوت و ضعف نقد و نظریه فمینیستی در آرای منتقدان دارد. در این مقاله، در ضمن پژوهشی کیفی و با روش توصیفی و تحلیل محتوای قیاسی استقرایی، مقالاتی که در فاصله سال های 1376تا 1393در کتاب ماه کودک و نوجوان با رویکرد فمینیستی نقد شده اند، بررسی می شود و تلاش می شود نمایی از وضعیت نقدهای فمینیستی در این نشریه به تصویر کشیده شود. در مجموع از میان 1073مقاله، 27 مقاله با این رویکرد نقد شده اند. زمان، به لحاظ کمی و کیفی، بر نقدها تأثیرگذار بوده است. منقدان زن پرکارترند. پرکاربردترین مؤلفه های فمینیستی برگرفته از گرایش های لیبرال و تا حدی رادیکال هستند. گرایش به نقد انگلیسی- آمریکایی بیش از دیگر گرایش ها است. پرتکرار ترین مضمون، نقد مردسالاری و جنبه های آن است. برگزیدن عنوان و مقدمه مناسب برای بحث، توجه به نام و تصویر روی جلد اثر، دسته بندی موضوعی و درنهایت نتیجه گیری همسو با اهداف و ارائه پیشنهاد به مخاطبان و نویسندگان آثار خلاقه از نقاط قوت نقدها است. بی توجهی به نظریه های نقد فمینیستی ادبیات کودک، عدم استناد به رویکرد های فمینیستی در تحلیل آثار، عدم ارجاع به متن خلاقه برای تأیید مباحث نظری، سود نجستن از منابع دست اول و پرداختن به موضوعات نامرتبط با موضوع اصلی از عمده ترین اشکالاتی است که در مقالات دیده می شود.
بررسی تطبیقی مقاومت در برابر سلطه ی مردانه در اشعار عالمتاج قائم مقامی و کنستانس دوسَلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر نظام های جنسیتی مردسالار بر مطالبات زنان در فرهنگهای گوناگون است. پرسش این است که آیا ساز وکار این نظام ها در جوامع متفاوت به گونه ای مشابه عمل می کند و منجر به نتایج یکسانی می شود؟ نکات اشتراک یا افتراق مطالبات زنان در راستای نیل به برابری مدنی و سیاسی با مردان در فرهنگ های مختلف کدام اند؟ دراین راستا با تکیه بر خوانشی موسّع از نظریّه فمینیستی، با توجه به نظریّه سلطه مردانه بوردیو و در چارچوب بایسته های ادبیات تطبیقی، نوشته های دو نویسنده زن از دو فرهنگ ایرانی (عالمتاج قائم مقامی) و فرانسوی (کنستانس دو سَلم) انتخاب شدند. مطالعه مضمونی آثار و اندیشه های ایشان در دو جامعه در حال گذار (انقلاب مشروطه در ایران و انقلاب 1789 فرانسه) به روشی توصیفی-تحلیلی و با اتکا به ابزار اسنادی- کتابخانه ای، حاکی از این است که سلطه مردانه، فارغ از تفاوتهای فرهنگی و خاستگاههای سیاسی و جغرافیایی، مطالبات مشترکی را در راستای رفع تبعیض از زنان در خانواده، نظام آموزش و نیز سیاست شکل داده است.
بررسی ویژگی های نوشتار زنانه دردو رمان بامداد خمار و چراغ ها را من خاموش می کنم
حوزههای تخصصی:
زنان تنها در شرایطی می توانستند آثار ادبی خود را منتشر کنند که جایگاه اجتماعی خاص خود را داشته باشند. برای دستیابی به این جایگاه، حرکتی پایه ریزی شد که در نهایت به جنبشی تحت عنوان فمینیسم منجر شد. از زمانی که زنان پا به عرصه اجتماع و فعالیت های ادبی گذاشتند، در بررسی آثار ادبی، پژوهش-هایی مبنی بر ویژگی های نوشتاری آنان شکل گرفت. در این پژوهش دو رمان برجسته معاصر (بامدادخمار از فتانه حاج سیدجوادی) و (چراغ ها را من خاموش می کنم از زویا پیرزاد) با توجه و تأکید بر مؤلفه ها و ویژگی های نگارش زنانه، به روش تحلیلی– توصیفی بررسی شده است؛ با این هدف که بدانیم آیا این نویسندگان زن، در خلق اثر خود، تحت تأثیر گرایشات فمینیستی قرار گرفته اند یا خیر؟ در خلال بررسی آثار مورد مطالعه، این نتایج حاصل شد: رمان بامداد خمار اغلب ویژگی هایی را که برای فرم داستانی زنانه (زنانه نویسی) و نیز مضامینی که برای داستان های زنان برشمرده اند، در خود جای داده است. این اثر بر وجود نگرش مردسالارانه در جامعه تاکید دارد و ضمنا زنان را ناچار به تن دادن به آن به جهت داشتن آرامشی هرچند ظاهری، می داند. نویسنده رمان چراغ ها را من خاموش می کنم آگاهانه اغلب ویژگی های نوشتار زنانه را برگزیده و به کار گرفته است. همچنین اثر نشان ده نده دیدگاه فمینیستی نویسنده به جامعه و زنان است و علی رغم آن که نسبت به برخی مسائل اجتماعی و سیاسی بی اعتنایی نشان می دهد، معتقد به تغییر در زندگی زنان است. دیدگاه سیاسی نویسنده نسبت به فعالیت زنان آشکار است.
بررسی کلیشه های جنسیتی در آثار داستانی جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تحولات اجتماعیِ صورت گرفته در جوامع بشری، اساس تفکر مردسالارانه مورد تردید و پرسش قرار گرفته و وضعیت زنان دستخوش تحولات اساسی شده است. از تحولات صورت گرفته در وضعیت زنان حضور آن ها در صحنه های گوناگون اجتماعی و به عهده گرفتن نقش هایی فراتر از نقش های فیزیکی است که جامعه کهن در قرون و اعصار گذشته به آن ها تحمیل کرده و در صدد تداوم آن است. اما به رغم تغییرات آشکاری که با تلاش زنان در این زمینه صورت گرفته است، تفکر مردسالار هنوز در مقابل تغییر جامعه به سوی برابری جنسیتی مقاومت می کند و در بسیاری از عرصه ها، همچون عرصه فرهنگ، نمی خواهد به واقعیت های جدید تن در دهد. در ادبیات داستانی معاصر ردپای تفکرات مردسالارانه و نگاه برتری جویانه مردان به زنان دیده می شود. در بعضی از آثار داستانی، خصوصیات زنان و نقش های آن ها از کلیشه ها و تصورات قالبی متابعت می کند که با واقعیت زندگی زنان متفاوت است. ادبیات داستانی با نقش مهم و انکارناپذیری که در انتقال فرهنگ و جامعه پذیری در هر جامعه ای دارد، در صورتی که حامل کلیشه های جنسیتی باشد، می تواند به بازتولید و استمرار تفکری منجر شود که زنان را جنس دوم و موجودی صرفاً جنسی می بیند و خواهان به انقیاد کشاندن آن ها در سطوح متفاوت حیات فردی و اجتماعی است. این تحقیق به آثار یکی از نویسندگان معروف و تأثیرگذار ایران جلال آل احمد از منظر مسئله زنان و کلیشه های جنسیتی می پردازد.
بررسی خسرو و شیرین نظامی و دیوان جمیل بن معمر از منظر مکتب فمینیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
9 - 36
حوزههای تخصصی:
زن در فرهنگ های مختلف و در تمامی دوران، جایگاه و موقعیت خاصی داشته که با توجه به فرهنگ و سنت هر دوره جایگاه و موقعیت های متفاوتی می یافت. در تاریخ ایران پس از اسلام که با تمدن و فرهنگ اموی هم زمان بود زن حضور چشمگیری دارد و به صورت نسبی، این دو فرهنگ در زمینه جایگاه و موقعیت اجتماعی و فرهنگی زن، دارای تفاوت ها و شباهت های آشکار بوده اند. «خسرو و شیرین» نظامی و دیوان جمیل بن معمر در زمره آثار غنایی ادب پارسی و عربی این دوره هستند که نمود بارزی از محدودیت های این نوع بشری را به تصویر می کشند. نظامی در منظومه «خسرو و شیرین» نظامی علی رغم قدمت در بسیاری از موضوعات مربوط به زن سنت شکنی کرده و در برخی موارد دیدگاه هایی متفاوت با جامعه سنتی عصر خویش ارائه کرده است که در مقایسه با آثار آن دوره در جای خود بسی قابل تأمل دارد. از سوی دیگر در ادبیات عربی نیز شاعری چون جمیل بن معمر در دوره ای می زیسته است که در جامعه عربی چندان ارزشی برای زن و ارزش های زنانه قائل نبوده اند ولی با این وجود در اشعار این شاعر نیز به ارزش های زنانه و نقش زن توجه زیادی شده است که این امر به نوبه خود مطالعه تطبیقی این موضوع را در «خسرو و شیرین» نظامی و دیوان جمیل بن معمر اقتضا می کند.
نقد فمینیستی مجموعه داستان «دخترخاله ونگوک»اثر فریده خرمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فمینیسم، واژه ای فرانسوی به معنی «طرفداری از حقوق زن» و «جنبش آزادی زنان» است که اگرچه با معنای کنونی، واژه ای نوین است، قدمتی به اندازه ی تاریخ دارد. نقد فمینیستی نیز بر آن است تا نقش زنان را در دو محور خالق اثر (زن در مقام نویسنده) و شخصیت خلق شده (چهره ی ارایه شده از زن در آثار نویسندگان)، بررسی کند. محور و گرایش اول با عنوان «نقد زنان» و گرایش دوم با نام «جلوه های زن» مطرح شده است. در این مقاله به نقد فمینیستی و بررسی چهره ی زن مجموعه داستان «دخترخاله ونگوک» از فریده خرمی پرداخته می شود. در همین راستا، ابتدا خلاصه ای از داستان ها ذکر، آن گاه به نقد داستان ها از دو دیدگاه مذکور پرداخته شده است. ضمن نقد این مجموعه درمی یابیم که اثر مذکور گواه دغدغه ی زنانه ی نویسنده ی آن است. مضمون داستان ها، مسائل عاطفی اجتماعی زنان در برابر مردان و جامعه است. محور موضوعات بدون هیچ تردیدی زن، مسائل زنان و محدودیت هایشان می باشد و اندیشه ی زن محور نویسنده سبب خلق و ظهور ایده های مردستیز گشته است.
نقدی درون داستانی بر فمینیسم رادیکال: رویکرد انتقادی مهسا محب علی بر فمینیسم رادیکال در قالب رمان نفرین خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
629 - 649
حوزههای تخصصی:
بازتاب ایده و طرح های فمینیستی در متون ادبیات داستانی موجب شد تا در برهه های مختلف، زنان تمایل زیادی به خلق متون زن محورانه پیدا کنند. اکنون با نگاهی گذرا بر پژوهش های پیشین در نقد رمان نفرین خاکستری (1381) اثر مهسا محب علی، کاملاً مشخص می شود اکثر این پژوهش ها در قالب مقاله و پایان نامه، این اثر را صرفاً متنی فمینیستی در نظر گرفته اند و به تحلیل عناصر این رویکرد اکتفا کرده اند، درحالی که نویسندگان در جستار پیش رو سعی کرده اند موضوع مغفول مانده پژوهش های دیگر منتقدان در خصوص نقد فمینیستی رمان نفرین خاکستری را با پرسشی جدی روبه رو سازند. می توان مهم ترین پیش فرض این جستار را برطرف ساختن ابهام رویکردی نویسنده با توجه به تلاش آرمان گرایانه اش در نظر گرفت. بدین منظور نویسندگان این مقاله درصدد نقد و بررسی رویکرد انتقادی و اعتراضی مهسا محب علی نسبت به فمینیسم رادیکال در قالب رمان نفرین خاکستری هستند. این مقاله پژوهشی است به روش تحلیل محتوای کیفی، که با استفاده از منابع اسنادی، کتابخانه ای، مصاحبه و سایت های معتبر بر مبنای استنباط نویسندگان از تحلیل داده های تحقیق فراهم آمده است. مهم ترین دستاورد این پژوهش استخراج و تحلیل درون متنی مؤلفه هایی در حیطه فمینیسم رادیکالی همچون: بکرزایی- خودباروری، مردستیزی و تحقق فردیت زن است که محب علی با استفاده از این موارد در میانه داستان با تغییر عقیده بر این حقیقت تأکید می کند که آموزه های شالوده شکنانه فمینیسم رادیکال در کاهش نابرابری ها و ظلم های جنسیتی به توفیق های قابل اعتنایی دست نیافته است و این گونه مبانی نظری فمینیست های رادیکال را زیر سؤال برده است.
معناکاوی کتاب تصویری سنگ آسمانی بر اساس نظریه ی آ لوده انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معناکاوی روشی مرکب از روان کاوی و نشانه شناسی است که کریستوا برای مطالعه ی فرایند سوژگی آن را ابداع کرده است. از نظر کریستوا انسان سوژه ی دوپاره ای برساخته از دو وجه ناهمگون زبان است: یکی وجه مردانه ی زبان، موسوم به امر نمادین و دیگری وجه زنانه ی آن، موسوم به امر نشانه ای. فرایند دلالت (و به طور متناظر، فرایند سوژگی) با آلوده انگاری تن مادر و ترک کورا آغاز می شود. کورا از نظر واژگانی به معنای زهدان مادر است و از نظر مفهومی، مخزن امر نشانه ای و جایگاه جسمانی برای شکل گیری نخستین دلالت ها. زبان به عنوان مظهر امر نمادین با واپس زنی امر نشانه ای، مرزهای هویت سوژه را تعیّن می بخشد؛ اما امر نشانه ایِ مطرود از بین نمی رود بلکه در قالب «میل بازگشت به کورا» همواره مرزهای هویتِ برساخته ی سوژه ی سخن گو را در معرض تهدید نگه می دارد. کریستوا تنها مجرای اعاده ی امر نشانه ایِ زنانه و بازگشت به کورای مادرانه را «انقلاب زبان شاعرانه» می داند. منظور کریستوا از این انقلاب زبانی، سرپیچی از نظام های مبتنی بر امر نمادین مردانه است. کتاب تصویری سنگ آسمانی، یکی از عناوین مجموعه ی ده جلدی پهلوان کچل و اسبش کرُی، به قلم زهره پریرخ و تصویرگری زهرا کیقبادی (1400الف) برای گروه سنی «ب» است. برآنم به روش تحلیل محتوای کیفی از نوع قیاسی، ضمن دگرخوانش اثر مذکور به چگونگی رابطه ی بازگشت به کورا و رفع افسردگی انسان مدرن، بپردازم. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که سوژه ی مدرن که بر اثر آلوده انگاری کورای زنانه و تسلط نظام نمادین مردانه دچار افسردگی شده است، می تواند با اعاده ی امر نشانه ای به تعادل برسد.
کشاکش سنت و فمینیسم در عمان (مورد مطالعه: رمان الطواف حیث الجمر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
293 - 317
حوزههای تخصصی:
کوشش های فکری زنان در کمتر از دویست سال گذشته چشم اندازهای تازه ای به روی دانش بشر گشوده و پرسش های مهم بسیار به میان آورده است. اما تنوع و تضارب شگفت آور اندیشه ها خود به سدی در برابر درک چندوچون آن ها بدل شده است. نقد زن سالارانه (فمینیستی)، نقش زنان را در دو محور خالق اثر (زن در مقام نویسنده) و شخصیت خلق شده (چهره ارائه شده از زن در آثار نویسندگان) بررسی می کند. رمان الطواف حیث الجمر اولین رمان زنانه در عمان به شمار می رود و قهرمان داستانش در زندگی به نوعی قربانی مردان (نظام مردسالاری سنت ها و تعصبات) است. این رمان مدرنیستی به شیوه ساختارشکنانه در پی ایجاد تردید در تقابل دوگانه مرد-زن است. از این جهت، شخصیت زن داستان موقعیت و هویت زنانه خویش را محصول روابط اجتماعی تحمیلی مردسالار می داند که مردان و اقتدار مردانه آفریده است. در این پژوهش سه محور تقلید، اعتراض و خودیابی شخصیت اصلی رمان براساس روش توصیفی تحلیلی بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد مؤلفه هایی همچون اعتراض، خودبیانگری، خشونت، سرکوب غریزه زنانه و تابوشکنی در این رمان بیشترین سهم را دارند و آن را جزو آثار فمینیستی قرار می دهند. هرچند رگه هایی از ویژگی های خودآگاهی نیز در این رمان به چشم می خورد، نویسنده با انتخاب انزوای قهرمان، او را از رسیدن به مرحله چرخش به درون و خودیابی برای یافتن هویت فردی و به دور از هرگونه تقلید و اعتراض، محروم ساخته است.
نقد فمینیستی رمان «الّتی تعدّ السّلالم» براساس نظریه الین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 21
حوزههای تخصصی:
در نقد فمینیستی، مسئله زن و جایگاه او در جامعه مطرح می شود. رمان «التی تعد السلالم»، اثر هدی حمد نویسنده زن عمانی، رویکردی نقادانه نسبت به جایگاه زنان در جامعه دارد و دربردارنده مفاهیمی چون اختلاف طبقاتی میان زنان، چالش های فرهنگی آنان و سیطره نظام مردسالارانه است. پژوهش پیش رو با رویکرد کیفی و روش توصیفی-تحلیلی رمان یادشده را در تطابق با رویکردهای چهارگانه نقد فمینیستی «الین شوالتر» شامل رویکردهای زیست شناختی، روان شناختی، زبان شناختی و فرهنگی بررسی می کند و در پی پاسخ به این پرسش است که نویسنده چگونه مؤلفه های زنانه را در اثر خود بازتاب داده است. حمد در بعد زیست شناسی زنان به مسائلی چون زایمان، ختنه زنان و بارداری اشاره کرده و در بعد روانی، مسائلی مانند وسواس فکری و عملی، خواب و دوگانگی رفتاری را مورد توجه قرار داده است. کاربرد ویژگی های برجسته زبانی توسط نویسنده همچون واژگان و لهجه عامیانه عربی در انعکاس مسائل زنانه و مشکلات فرهنگی چون قاچاق زنان و آزار جسمی آن ها، موجب خلق اثری تأثیرگذار و آگاهی بخش شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد حمد با تکیه بر شگردهای زبان زنانه خود با توجه به مسائل اجتماعی و فرهنگی زنان در هویت بخشی به زنان موفق عمل کرده و بسامد بالای مؤلفه های الگوی شوالتر، زنانهبودن اثر وی را اثبات می کند. نویسنده با زبان زنانه خود، دغدغه های مهم و عمیق درباره زنان را در قالب مسائل زیستی، روانی و فرهنگی مطرح کرده است.
بررسی رمان «پیاده» بلقیس سلیمانی از منظر شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
337 - 355
حوزههای تخصصی:
رویکرد شوالتر که به نقد وضعی یا سنت نوشتاری زنان مشهور است، امکان بررسی نوشتار زنانه را از منظر تفاوت های جنسیتی فراهم می آورد. شوالتر با بررسی زمینه های زیستی، زبانی، روانی و فرهنگی به تحلیل نوشتار ادبی می پردازد. رمان «پیاده» جزء آثاری است که موضوع معضلات زن ایرانی را دستمایه داستان پردازی قرار داده است. قهرمان این داستان، زنی تنهاست که به دلیل تهمت ناروای همسرش از دیار خود رانده و آواره می شود. شخصیت های مرد در این رمان در اتحادی نانوشته هر یک به نحوی در رقم خوردن عاقبت شوم قهرمان دست دارند و در نقطه مقابل شخصیت های زن طی تلاشی بی ثمر، هر کدام به شکلی درصدد یاری قهرمان هستند. نویسنده با خلق مکانی خیالی به نام گوران، به بازنمایی ظلم تاریخی فرهنگ مردانه به زنان پرداخته است. این پژوهش در پی آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی ویژگی های نوشتار زنانه ایرانی را در متن رمان پیاده بر اساس رویکردهای چهارگانه شوالتر بررسی نماید. نتایج نشان می دهد که مسائل مربوط به بارداری و زایمان از منظر زیستی، ارتباط با مردان، ویژگی های مادرانه و ارتباط با زنان از نگاه روانی و توجه منتقدانه به تسلط تاریخی مردان بر زنان از منظر فرهنگی، تبلور خاصی در متن یافته اند. در زمینه مسائل زبانی و ساختاری نیز انعکاس بالای واژگان خاص زنان، جملات کوتاه و مقطّع و جزئی نگری در متن تشخصّ ویژه ای دارند. مهم ترین ویژگی سبکی متن نیز نوع خاصی از روایت بومی-ایرانی است که از تلفیق زاویه دید سوم شخص و اول شخص با بهره گیری از ظرفیت جملات عاطفی حاصل آمده است.