فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۶٬۵۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی پدیدارشناسی دلالت های زنانگی و فهم و تفسیر زنان سرپرست خانوار از زنانگی ، به روش پدیدارشناسی ماکس وان مَنِن انجام شد. زنانگی، در رویکرد نظری پژوهش، معادل اجرای بدن مند نقش ها، رفتارها و خصایلی است که در شرایط نابرابری جنسیتی، به شیوه ای گفتمانی، تولید و به تدریج مسلط می شود. در پژوهش حاضر بازنمودهای ادراک زنان سرپرست خانوار از این زنانگی مسلط، در چهار حوزه روابط اجتماعی، فضای کنش، زمان زیسته و بدن زیسته بررسی شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه خانواده های زن سرپرست شهرستان بهار بود که تعداد 23 نفر از ایشان به شیوه هدفمند از نوع ملاکی با بیشینه پراکنش، برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق فردی تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه ها جمع آوری و به روش کیفی از نوع تحلیل مضمون تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که زنان سرپرست خانوار در حوزه روابط اجتماعی، واقعیت هایی مثل ایفای نقش های متعارض، انزوای تدریجی، بیگانگی از خود، چندچهره گی و تناقض ارتباطی را تجربه می کنند. همچنین مهم ترین مؤلفه های فضای کنشی که در آن زیست می کنند عبارتند از: احساس ناامنی، دلزدگی از محیط، بی اعتمادی به دیگری، سیطره کلیشه های جنسیتی و تضاد زندگی خصوصی و عمومی. براین اساس، تجربه زیسته این زنان از زمان، متضمن عناصری همچون ملال، زمان پریشی، گسیختگی زمان و گذر کُند زمان است. در چنین وضعیتی آنها بدن خود را در چارچوب مقولاتی مانند بدن به مثابه ابزار کار، بدن به مثابه طعمه جنسی، شرم بدنی، بدن آگاهی وارونه و بدن به منزله سرمایه، درک و تفسیر می کنند. بنابراین، می توان گفت که مؤلفه های این چهار حوزه در زندگی روزمره زنان سرپرست خانوار پیوندی متقابل با هم دارند که زنان سرپرست خانوار را به سوی پذیرش زنانگیِ مسلط سوق می دهد. زیست متعارض و هویت پرتناقض این زنان در جامعه مردسالار بیش از آنکه باعث شکل گیری خودآیینی و خودپنداره قوی زنانه در ایشان شود، سبب واپس روی آنها به سمت درونی سازی خصایل و رفتارهایی که به طور سنتی برچسب زنانه خورده اند، می شود.
کشاکش سنت و فمینیسم در عمان (مورد مطالعه: رمان الطواف حیث الجمر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
293 - 317
حوزههای تخصصی:
کوشش های فکری زنان در کمتر از دویست سال گذشته چشم اندازهای تازه ای به روی دانش بشر گشوده و پرسش های مهم بسیار به میان آورده است. اما تنوع و تضارب شگفت آور اندیشه ها خود به سدی در برابر درک چندوچون آن ها بدل شده است. نقد زن سالارانه (فمینیستی)، نقش زنان را در دو محور خالق اثر (زن در مقام نویسنده) و شخصیت خلق شده (چهره ارائه شده از زن در آثار نویسندگان) بررسی می کند. رمان الطواف حیث الجمر اولین رمان زنانه در عمان به شمار می رود و قهرمان داستانش در زندگی به نوعی قربانی مردان (نظام مردسالاری سنت ها و تعصبات) است. این رمان مدرنیستی به شیوه ساختارشکنانه در پی ایجاد تردید در تقابل دوگانه مرد-زن است. از این جهت، شخصیت زن داستان موقعیت و هویت زنانه خویش را محصول روابط اجتماعی تحمیلی مردسالار می داند که مردان و اقتدار مردانه آفریده است. در این پژوهش سه محور تقلید، اعتراض و خودیابی شخصیت اصلی رمان براساس روش توصیفی تحلیلی بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد مؤلفه هایی همچون اعتراض، خودبیانگری، خشونت، سرکوب غریزه زنانه و تابوشکنی در این رمان بیشترین سهم را دارند و آن را جزو آثار فمینیستی قرار می دهند. هرچند رگه هایی از ویژگی های خودآگاهی نیز در این رمان به چشم می خورد، نویسنده با انتخاب انزوای قهرمان، او را از رسیدن به مرحله چرخش به درون و خودیابی برای یافتن هویت فردی و به دور از هرگونه تقلید و اعتراض، محروم ساخته است.
آینده نگاری رشته مطالعات زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
151-179
حوزههای تخصصی:
رشته مطالعات زنان در ایران از بدو تاسیس تاکنون درگیر چالش های متعددی از جمله عدم موفقیت در نظریه پردازی و ناکارآمدی در شناسایی و تبیین مسائل بومی و ملی، تاثیرپذیری فراوان از گفتمان های سیاسی، نرخ بالای دانش آموختگان جویای کار، ناکارآمدی منابع درسی در ارائه مهارت تخصصی و دانش کاربردی است. هدف این مطالعه بررسی آینده رشته مطالعات زنان در ایران بر اساس تحلیل علی چالش های موجود در مسیر رشته است. این پژوهش با استفاده از تحلیل لایه لایه علی بر اساس مرور پیشینه پژوهشی، در چهار سطح لیتانی یا توصیف، نظامات علّی، گفتمان ها و جهان بینی و در نهایت تحلیل اسطوره ها و استعاره ها به بررسی تحلیل وضعیت پرداخته است. تحلیل لایه لایه دو عدم قطعیت شامل «ضعف رویکرد آموزشی» و «تسلط رویکردهای سیاسی» و دو پیشران مهم در مسیر آینده رشته شامل «تخصصی شدن» و «توسعه رویکرد میان رشته ای» شناسایی شد. بر اساس یافته ها چهار آینده بدیل شامل خاموشی-انحلال، بومی گرا-اصول مبنا، بومی گرا-شاهد مبنا و تخصصی-راهبری برای آینده های پیش رو مطالعات زنان در ایران پیشنهاد شده است. این چهار آینده بدیل در تعامل با یکدیگر بروندادهای مختلفی در یک طیف از «حفظ وضعیت موجود»، «ابزاری-مقطعی» تا «بومی-منطقه ای» و «بومی-فرامنطقه ای» را حاصل خواهند آورد.
کاربست مفاهیم و آموزه های سرفصل های درسی رشته مطالعات زنان در تجربه زیسته دانشجویان این رشته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشته مطالعات زنان در ایران ره آوردی از غرب در راستای توسعه جهانی و تاثیر جریانات فمنیستی بر فضای دانشگاهی می باشد. با توجه به دو دهه حضور مطالعات زنان در فضای علمی ایران انتظار می رود شاهد نقش آفرینی دانش آموختگان رشته در ابعاد علمی و اجتماعی زنان باشیم. پژوهش حاضر در صدد است با بررسی برخی از سرفصل های رشته مطالعات زنان و تجربه زیسته دانش آموختگان، نگاهی آسیب شناسانه به توانمندی رشته در راستای تربیت دانش آموختگان به مثابه کنشگران داشته باشد. پژوهش حاضر با روش کیفی و با استفاده از ابزار مصاحبه با دانشجویان رشته مطالعات زنان و تکنیک تحلیل محتوا چگونگی کاربست مفاهیم و نظریه ها را در تجربه زیسته دانشجویان در سطوح مختلف دانش، بینش و کنش بررسی می کند. کدگذاری گزاره های مصاحبه ها در نهایت به 15 مقوله محوری از جمله توانمندسازی دانشجو در تفکر خلاق، ضعف دانش زمینه ای ، عدم کفایت سرفصل های مصوب در پوشش مسائل عینی، روزآمدسازی سرفصل ها ، تعارض عین و ذهن، اجتناب از کنشگری ، نقش دانشجو و استاد در مفاهیم رشته مطالعات زنان و... ختم شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است سه سطح دانش، بینش و کنش در کاربست مفاهیم و آموزه ها در تجربه زیسته دانشجویان در رابطه متقابل قرار دارند. اما اجتناب از کنشگری در سطح کنش که تجلی سطح آموزش و بینش است به دلایل متعدد به مثابه انتخاب شخصی یا برآیند ساخت اجتماعی تعبیر می شود.می توان گفت که ساخت اجتماعی، استاد و دانشجو (بازیگران اصلی در انتقال و دریافت مفاهیم) در کاربست مفاهیم و آموزه ها در تجربه زیسته دانشجویان را تحت تأثیر قرار می دهند.
واکاوی عوامل مؤثر بر میل به فرزندآوری با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
1 - 15
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف و فهم مؤلفه های مؤثر در فرایند فرزندآوری در زنان متأهل ایرانی است که با استفاده از روش کلایزی و راهبرد پدیدارشناسی در پائیز سال 1401 انجام شده است.روش : به منظور جمع آوری داده ها با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند و روش مصاحبه نیمه ساختارمند؛ در مصاحبه 23اُم اشباع نظری حاصل شد. این داده ها در مراحل هفت گانه روش کلایزی تحلیل و اعتبار روایی آن ها با استفاده از معیارهای لینکولن و گوبا بررسی و تأیید شد.یافته ها: یافته های حاصل حاکی از احصا 8-مضمون بود که 32-خوشه و 87 کد را پوشش می دادند. بر اساس کدهای شناسایی شده، مضامینی همچون اقتصادی(21کد)، فردی(19کد) و روانشناختی(14کد)، به ترتیب دارای اولویت بودند. برحسب فراوانی نیز، بیشترین فراوانی مربوط به "مشکلات اقتصادی" در خوشه موانع دولتی، "مشکلات معیشتی" در خوشه جامعه، "اجاره بها" در خوشه مسکن، "شاغل بودن مادر و امنیت شغلی زوجین" در خوشه اشتغال، "افزایش سن" در خوشه سن، "نگرش منفی" در خوشه مدرنیته و "عدم مسئولیت پذیری" در خوشه پذیرش نقش خود به عنوان پدر و مادر، بوده است.نتیجه گیری: باتوجه به اینکه جامعه شناسان عقیده دارند تمرکز جدی بر جوانان مبنای فرزندآوری برای نسل آینده است و ثروت هر کشور جمعیت جوان آن کشور است، بنابراین یافته های حاصل شده در پژوهش حاضر می تواند برای توسعه و پیاده سازی برنامه های بهبود فرزندآوری، موردتوجه مسئولان جامعه شناختی، اقتصادی، روان شناسی، مشاوره خانواده و ازدواج و واقع گردد.
بررسی عوامل موثر بر گرایش به مد در بین دختران 15تا 20 سال شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
66 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف: کشف دلایل گوناگون گرایش جوانان، به ویژه دختران به انواع مد و جهت بخشی به مسیر انتخاب پوششِ مناسب عرف و فرهنگ جامعه، همواره از دغدغه های امروزینِ کشور است. این مسئله در شهرهای کوچک تر به دلیل قدرت بیشتر عواملی مانند سنت، مذهب و فرهنگ بومی، نسبت به کلان شهرها اهمیت زیادی پیدا می کند؛ لذا هدف این پژوهش تعیین عوامل مؤثر بر گرایش به مد لباس در دختران است.
روش : این پژوهش کاربردی، توصیفی - پیمایشی است. تأثیر عواملی چون «ویژگی های ظاهری لباس»، «مسائل فرهنگی»، «ویژگی های شخصیتیِ فرد»، «اعتقادات مذهبی» و «طبقه اجتماعی» را به عنوان نمونه، بر انتخاب نوع لباس جوانان مورد تحلیل قرار داده است. جامعه آماری پژوهش، دختران سنین 15 تا 20 سال شهرکرد بوده و از بین آن ها با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران برای جامعه نامحدود تعداد 384 نفر، به شیوه تصادفی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جهت بررسی فرضیات پژوهش از مدل معادلات ساختاری و رویکرد کمترین مربعات جزئی استفاده گردید.
یافته ها: ویژگی های ظاهری و فرم لباس، با ضرب مسیر 3/0، تاثیرگذارترین عامل بوده است. بدین معنی که علی چند تمام تغییرات موجود در جامعه، در نهایت این فرم، رنگ، سبک، دوخت و برش است که مهمترین عامل در تعیین پوشش سطوح تلقی می شود. شرایط فرهنگی حاکم بر جامعه با 275/0 ضریب مسیر، دومین عامل تأثیرگذار بر انتخاب مد توسط دختران است. سومین عاملِ تأثیرگذار، با 217/0 ضریب مسیر، ویژگی های شخصیتیِ فرد بوده است. اعتقادات مذهبی با 186/0 ضریب مسیر، چهارمین عامل تاثیرگذار؛ و طبقه اجتماعی با 139/0 ضریب مسیر آخرین عامل انتخاب مد توسط دختران جوان شهری بوده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد، کلیه عوامل مورد بررسی به ترتیب (ویژگی های ظاهری لباس، شرایط فرهنگی، ویژگی های شخصیتیِ فرد، اعتقادات مذهبی و طبقه اجتماعی) بر گرایش دختران به مد لباس تأثیر داشته اند اما ویژگیهای ظاهری دارای بیشترین تأثیر و طبقه اجتماعی کمترین تأثیر را دارند. در نتیجه تصمیمات مناسب سیاستگذاران و عملکرد طراحان لباس در چگونگی ارائه پوشاک مطابق مد به نسل جوان زنان برای ترجیح نمونه های داخلی منطبق با فرهنگ و اعتقادات به محصولات خارجی حائز اهمیت مضاعف است.
تنوع جنسیتی هیئت مدیره و ناکارایی سرمایه گذاری با نقش تعدیل گر استقلال هیئت مدیره و دوره تصدی مدیر عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
775 - 802
حوزههای تخصصی:
زنان در تصمیم گیری در زمینه سرمایه گذاری ریسک گریزتر بوده و محافظه کارتر هستند. این پژوهش رابطه تنوع جنسیتی هیئت مدیره و ناکارایی سرمایه گذاری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی می کند. استدلال بر این است که شرکت ها با تنوع جنسیتی هیئت مدیره، ناکارایی سرمایه گذاری کمتری از شرکت های بدون تنوع جنسیتی هیئت مدیره دارند و وجود مدیران زن در هیئت مدیره، با ناکارآمدی سرمایه گذاری رابطه منفی دارد. این پژوهش شبه تجربی است. همچنین با توجه به اینکه نتایج پژوهش به حل یک مشکل یا موضوع خاص می پردازد، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش، تجزیه و تحلیل همبستگی با رویکرد رگرسیونی است. با توجه به اینکه این پژوهش از اطلاعات گذشته برای آزمون فرضیه ها استفاده می کند، پس رویدادی است. در راستای بررسی این موضوع، فرضیه های پژوهش برمبنای یک نمونه آماری متشکل از 108 شرکت بورسی (براساس حذف سیستماتیک) طی سال های 1396 لغایت 1400 (540 مشاهده) انتخاب و با استفاده از الگوهای رگرسیونی چندمتغیره آزمون شد. تجزیه و تحلیل نمونه پژوهش نشان می دهد بین تنوع جنسیتی هیئت مدیره و ناکارآمدی سرمایه گذاری، رابطه منفی معناداری وجود دارد. نتایج همچنین نشان داد استقلال هیئت مدیره، رابطه بین تنوع جنسیتی هیئت مدیره و ناکارآمدی سرمایه گذاری را تعدیل می کند. اما دوره تصدی مدیرعامل، رابطه بین تنوع جنسیتی هیئت مدیره و ناکارآمدی سرمایه گذاری را تعدیل نمی کند.
آثار حق زوجه نسبت به منع از عزل در روابط زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش این است که حقوق جنسی زنان با اختصاص عاملیت قدرت به مردان در روابط زناشویی، مورد مناقشه مکاتب مدافع حقوق زنان قرار گرفته و برون داد آن، ارائه راهکارهایی ازجمله: منع ازدواج، ازدواج سفید یا ازدواج با هم جنس شده است. اما در جستجوی منابع اسلامی، راهکارهایی همچون تشریع حق زنان نسبت به منع عزل (بیرون ریختن منی هنگام انزال توسط شوهر) به دست می آید. این مقاله با روش اسنادی و به صورت توصیفی- تحلیلی، در پی بررسی آثار حق زوجه در منع از عزل، انجام شد. یافته های پژوهشی نشان می دهد که وجود مطالعات بین المللی در سال های اخیر، ناظر به آثار روابط جنسی کامل و ایجاد رضایت جنسی با انزال منی در رحم زوجه بدون توجه به وجود حق زن نسبت به عزل بود؛ درحالی که تدقیق و تحلیل متون اسلامی، از قرن ها پیش این نتیجه را به دست می دهد که اسلام با مشروعیت بخشی به حق زوجه نسبت به منع از عزل و مکلف نمودن شوهر به رعایت آن، اختصاص عاملیت قدرت در روابط زناشویی به شوهر را تحدید نمود. در نتیجه به حقوقی ازقبیل حق تکمیل لذت جنسی، حق باروری، حق حفظ سلامت جسمی و روحی زنان، لزوم حفظ و تقویت سلامت جنسی خانواده و جامعه و افزایش جمعیت مسلمانان، به عنوان برخی از آثار فردی، خانوادگی و اجتماعی حق زنان در عزل اشاره و تأکید کرده است.
بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد بر میزان پذیرش و عمل، سپاسگزاری و شجاعت در زنان سرپرست خانوار شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد بر میزان پذیرش و عمل، سپاسگزاری و شجاعت در زنان سرپرست خانوار شهر شیراز بود. این پژوهش تجربی از نوع نیمه آزمایشی، پیش آزمایش– پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 نفر در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. تعداد 100 نفر در این پژوهش انتخاب شدند و تعداد 30 نفر در کارگاه شرکت کردند و در دو گروه آزمایش (15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش داده ها با استفاده از پرسشنامه پذیرش و عمل، پرسشنامه سپاسگزاری GQ-6 و پرسشنامه شجاعت جمع آوری گردید. مداخله آموزشی برای گروه آزمایش در طی 10 جلسه یک و نیم ساعته و هفته ای یک بار اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش تاب آوری بر افزایش پذیرش و عمل، قدردانی GQ-6و شجاعت زنان سرپرست خانوار مؤثر بوده است؛ بنابراین، می توان از آموزش مهارت تاب آوری به عنوان روشی کارآمد برای افزایش پذیرش و عمل در سرپرست خانوار استفاده کرد. همچنین شدت و طول مدت آموزش تاب آوری نقش مهمی در نتایج به دست آمده ایفا کرده است. نتایج نشان می دهد که آموزش تاب آوری مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد تأثیر مثبت و قابل توجهی بر میزان پذیرش و عمل، سطح سپاسگزاری و شجاعت در زنان سرپرست خانوار داشته است. درنتیجه، برنامه های آموزشی تاب آوری با توجه به نیازها و خصوصیات خاص زنان سرپرست خانوار و عوامل محیطی، فرهنگی و اجتماعی موجود در محل زندگی آن ها، می تواند نقش مؤثری در بهبود عملکرد و رفاه خانواده ها و افزایش سپاسگزاری و شجاعت آنان ایفا کند.
مطالعه جامعه شناختی تبیین عوامل اجتماعی نگرش به فرزندپذیری ( مطالعه موردی: زنان متأهل شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
15 - 27
حوزههای تخصصی:
هدف: فرزندآوری همواره راهی برای تکمیل خانواده بوده است. تجربه احساس طبیعی داشتن فرزند به هر دلیلی ممکن است به صورت طبیعی و زیستی برای یک فرد فراهم نباشد، لیکن افراد می توانند آن را با پذیرش فرزند غیر زیستی تجربه نمایند. هدف از انجام این پژوهش مطالعه رابطه عوامل جامعه شناختی با نگرش نسبت به فرزند پذیری می باشد. چارچوب نظری به کار گرفته شده نظریه داغ ننگ اجتماعی و برچسب زنی می باشد.روش : این پژوهش در جامعه آماری شهر شیراز با تعداد نمونه ۴۰۰ نفر انجام گرفته است. پاسخگویان در این پژوهش زنان متاهل ۲۰ تا ۶۰ سال می باشند، که حداقل ۳ سال از ازدواجشان گذشته باشد، نیمی از این زنان در سطح شهر و نیم دیگر در مراکز ناباروری بوده اند. داده ها به وسیله پرسش نامه و به صورت مراجعه حضوری، گردآوری شده و سپس در محیط SPSS با استفاده از آزمون های آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: آزمون فرضیه ها نشان داد متغیرهای روش زندگی در سلامت معنوی، تحصیلات، سلامت روانی، تعداد فرزند، انسجام در سلامت اجتماعی، سلامت جسمانی، شکوفایی و همبستگی در سلامت اجتماعی، سن، مشارکت، پذیرش و خودکارآمدی سلامت معنوی رابطه ای معنادار با نگرش به فرزندپذیری دارند. نتایج این پژوهش کمک شایانی به درک بهتر ابعاد گوناگون پدیده فرزندپذیری کرده و راه را برای سایر پژوهش های جامعه شناختی در این حوزه هموار خواهد کرد.
پیش بینی گرایش به یادگیری مادام العمر براساس فرهنگ دانشگاه و تاب آوری تحصیلی با نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
71 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی گرایش به یادگیری مادام العمر براساس فرهنگ دانشگاه و تاب آوری تحصیلی با نقش میانجی خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد کاشان بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دختر و نمونه پژوهش 350 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس یادگیری مادام العمر وتزل و همکاران(2010)، مقیاس فرهنگ دانشگاه هیگنز و ساد (1998)، مقیاس تاب آوری تحصیلی مارتین و مارش(2003) و خودکارآمدی تحصیلی مک ایلری و بانتینگ(2001) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و از نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-23 استفاده شد. نتایج نشان داد که ضریب مسیر اثر فرهنگ دانشگاه به خودکارآمدی تحصیلی معنی دار نیست اما ضریب مسیر اثر فرهنگ دانشگاه به یادگیری مادام العمر معنی دار است و ضریب مسیر اثر تاب آوری تحصیلی به خودکارآمدی تحصیلی و یادگیری مادام العمر و ضریب مسیر خودکارآمدی تحصیلی و یادگیری مادام العمر معنی دار است. هم چنین، ضریب مسیر اثر غیرمستقیم فرهنگ دانشگاه به گرایش به یادگیری مادام العمر با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی معنی دار نیست اما ضریب مسیر غیرمستقیم تاب آوری تحصیلی به گرایش به یادگیری مادام العمر با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی معنی دار است. هم چنین مدل از نیکویی برازش مطلوبی برخوردار بود. در نهایت خودکارآمدی تحصیلی به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین تاب آوری تحصیلی با یادگیری مادام العمر می تواند نقش مهمی را ایفا کند.
ارزیابی تاثیر دینداری و آگاهی از مُد بر قصد خرید محصولات حجاب زنان جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
65 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش، ارزیابی تاثیر دینداری و آگاهی از مُد بر قصد خرید محصولات حجاب زنان جامعه ایرانی دانشجوی تحصیلات تکمیلی در شهرهای تهران، تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز بوده است.
روش : پژوهش حاضر از حیث هدف یک پژوهش کاربردی و از حیث نحوه گردآوری داده ها یک پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، تمامی دانشجویان دختر تحصیلات تکمیلی شهرهای تهران، تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز می باشد. همچنین تعداد ۳۸۴ نفر با روش فرمول کوکران به عنوان نمونه تعیین شده و 410 پرسشنامه به روش نمونه گیری در دسترس توزیع و تعداد 397 پرسشنامه جمع آوری گردیده است. پایایی پرسشنامه با ارزیابی ضریب آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت که به میزان 820/۰ بوده است. در آزمون فرضیات پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار Smart-PLS استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که دینداری، هنجارهای ذهنی، اثربخشی ادراک شده مصرف کننده، بازاریابی محتوا، آگاهی از مُد و منبع شناخت مُد بر قصد خرید محصولات حجاب زنان ایرانی دانشجوی تحصیلات تکمیلی شهرهای تهران، تبریز، مشهد، اصفهان و شیراز تأثیر معناداری دارند. همچنین نقش دینداری بر نگرش نسبت به رفتار نشان داده شده است. نگرش نسبت به رفتار بر قصد خرید محصولات حجاب زنان ایرانی تاثیر مثبتی دارد. در نهایت، نقش کنترل رفتاری درک شده بر قصد خرید محصولات حجاب زنان ایرانی ناچیز است.
رابطه صفات فرهنگی- شخصیتی بانوان و اولویت در انتخاب سبک افزونه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
91 - 103
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، رابطه صفات فرهنگی - شخصیتی بانوان و اولویت در انتخاب سبک افزونه ها بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان 20 تا 35 ساله در دو محدوده نیمه شمالی و جنوبی شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه پژوهش شامل 369 زن بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش تحلیلی- پیمایشی بود. برای جمع آوری داده ها از سیاهه(چک لیست) سبک افزونه ها و صفات شخصیتی استفاده شد. نتایج نشان داد که افراد با صفت برون گرایی از سبک کژوال به دلیل سادگی استقبال می کنند و اولویت دوم آن ها سبک کلاسیک است. و افراد با صفت توافق و سازگاری چون نمی خواهند از سنت ها فاصله بگیرند، با سبک کلاسیک و کژوال در اولویت های اولیه احساس راحتی بیشتری می کنند. افراد با صفت وظیفه شناسی بالا، سبک کلاسیک و رسمی، الویت اول وسبک رمانتیک اولویت دوم آن ها می باشد و به دلیل اهمیت نظم و اصول مشخص، استفاده از سبک آوانگارد در اولویت آخر قرار دارد. افراد با صفت روان رنجوری بالا، سبک کژوال را به دلیل راحتی در پوشش و رمانتیک را به سبب ظرافت بیشتر مورداستقبال آن هاست و افراد با صفت پذیرش تجربه های جدید سبک کژوال و وینتیج را انتخاب کردند. با توجه به یافته ها می توان گزارش کرد که جامعه و به ویژه بانوان و دختران توجه روز افزونی به استفاده از افزونه ها دارند.
مدل ساختاری کیفیت زندگی زناشویی براساس بخشودگی زناشویی با نقش میانجی پاسخگویی ادراک شده همسر در زنان متاهل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی پاسخ گویی ادراک شده همسر در رابطه بین بخشودگی زناشویی و کیفیت زناشویی زنان انجام شد. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1401 بود. 397 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از 13 مرکز در 8 منطقه تهران انتخاب شدند. به منظور گردآوری داد ه ها از پرسش نامه بخشودگی زوجین پولارد و همکاران (1998)، مقیاس کیفیت زندگی زناشویی باسبی و همکاران (1995) و مقیاس پاسخ گویی ادراک شده همسر ریس و همکاران (2017) استفاده شد. برای تحلیل داده ها، نرم افزار SPSS22و Amos.24.0 مورد استفاده قرار گرفت. مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که بخشودگی زناشویی هم به طور مستقیم و هم با میانجی گری پاسخ گویی ادراک شده همسر با کیفیت زناشویی زنان رابطه دارد (116/0 =β). ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری، برازش دارد. با توجه به نتایج به دست آمده، مشاوران ازدواج و خانواده درمانگران می توانند در پیش بینی کیفیت رابطه زوجین، پیشگیری و درمان آسیب های ارتباطی میان زوجین به نقش مهم پاسخگویی ادراک شده توجه نمایند.
استرس شغلی، روابط اجتماعی و تأثیرات آن بر زنان باردار: مطالعه موردی
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، زنان باردار با مسائلی همچون استرس های شغلی، اقتصادی و تغییرات در روابط اجتماعی روبرو می شوند که ممکن است تأثیرات قابل توجهی بر سلامت روانی و جسمی آن ها داشته باشد. این مقاله به بررسی ارتباطات میان استرس شغلی، روابط اجتماعی و تأثیرات آن بر زنان باردار پرداخته و به اهمیت این تحقیق برای بهبود فهم عوامل مؤثر بر سلامت زنان باردار و ارتقاء شرایط آن ها برای توسعه و ارتقاء جمعیت کشور اشاره کرده است. این مطالعه از یک گروه زنان باردار در شهرستان بوشهر با هفت مصاحبه نیمه ساختار یافته، نتایج نشان داده است که زنان باردار با تجربه استرس های شغلی زیاد، تغییرات در روابط اجتماعی و فشارهای روانشناختی مواجه هستند. تحلیل دقیق نشان می دهد که راهکارهای روانشناسی، به خصوص روانشناسی اجتماعی، می توانند در کاهش تأثیرات منفی استرس شغلی بر زنان باردار نقش داشته باشند. به نظر می رسد که ارتباط معناداری میان استرس شغلی، روابط اجتماعی و تأثیرات آن بر زنان باردار وجود دارد. این نتایج تأکید می کنند که مدیریت مناسب استرس و تقویت روابط اجتماعی می تواند بهبود وضعیت سلامت روانی و جسمی زنان باردار را تسهیل نماید و به افزایش شاخص رشد جمعیت در ایران کمک کند.
بررسی و تحلیل گفتمان اخبار خشونت خانگی در بستر رسانه های مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
111 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی گفتمان های ناشی از رواج اخبار خشونت خانگی در بستر رسانه های مجازی (اینستاگرام، تلگرام و واتساپ) در اجتماع است. پژوهش حاضر با روش تحلیل گفتمان انتقادی انجام شده است؛ نمونه پژوهش شامل 15 زن و مرد متأهل شهرستان خرم آباد بود که به روش هدفمند از بین افراد در دسترس با توجه به ملاک های رغبت برای شرکت در پژوهش، استفاده روزانه از رسانه های مجازی (حداقل 2ساعت در روز)، تحصیلات دانشگاهی و سلامت جسمانی و عقلانی در سال1400 انتخاب شدند. مصاحبه به صورت نیمه ساختاریافته و براساس محورهای نظریه لاکلا و موفه انجام شد. نتایج نشان می دهد که رواج اخبار خشونت خانگی در رسانه های مجازی، برآمدن گفتمان غالب ناامنی اجتماعی و از بین رفتن ارزش ها است؛ دال مرکزی شکل گرفته حول محور بی ثباتی و بی اعتمادی اجتماعی، قابل بحث است که با مضامین هم ارز، ساختار خود را شکل می دهد تا در نهایت هویت مخاطب حاضر در صحنه، هویتی بحران زده و تحت فشار ترسیم شود که گفتمان های حاکم بر او، به ضدیت و مخالفت با جهان بینی های ثابت و ارزشی وی می پردازند. راهبردهایی همچون، سواد رسانه ای، آگاهی از مسائل اجتماعی، افزایش تمایز یافتگی فردی و اجتماعی، استحکام پیوندهای اجتماعی و خانوادگی و کسب فلسفه مستحکم وجودی و ارزشی می تواند ساختار شکن گفتمان غالب باشد. در نتیجه می توان گفت که شناخت فرایند پیش رو و تلاش در گفتمان سازی های متقابل، متناسب با بافت فکری، فرهنگی و ارزشی جامعه ایرانی اسلامی، می تواند از گسترش آسیب های اجتماعی از جمله خشونت خانگی جلوگیری کند و سبب تحکیم ارزش های فردی و اجتماعی شود.
فرا تحلیل عوامل مؤثر بر رفتار انحرافی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار انحرافی به عملی خارج از عرف، هنجار، قانون و ارزش های مدون و غیرمدون اجتماعی گفته می شود که از مرزهای تعیین شده و استاندارهای مرسوم، عدول نموده و قواعد جمعی را نقض نموده است، امروزه میزان آسیب های اجتماعی در میان زنان روندی افزایشی داشته و بر این اساس هدف اصلی پژوهش مطالعه فراتحلیل عوامل مؤثر بر رفتار انحرافی زنان است. روش تحقیق از نوع فراتحلیل مرور سیستماتیک؛ دربازه زمانی 1381 الی 1403 از جامعه آماری 69 پژوهش؛ به روش نمونه گیری گلوله برفی بررسی 52 مقاله بر مبنای ملاک ورود و خروج انتخاب و با نرم افزار cma2 تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که عوامل اجتماعی (ازهم گسیختگی خانوادگی0.396r =، ضعف انسجام اجتماعی0.283 r =، تجربه خشونت خانوادگی0.145 r =، نظارت اجتماعی0.139 r =، تعامل با دوستان ناباب0.301 r =)؛ عوامل فرهنگی (تعلق مذهبی پایین0.402 r =، فقر فرهنگی0.308 r =، سبک زندگی پرخطر0.312 r =، سرمایه فرهنگی پایین0.176 r =، حضور در فضای مجازی0.225 r =)، عوامل روانی (احساس ناکامی0.511 r =، احساس بیگانگی0.143 r =، برچسب مجرمانه0.103 r =، شخصیت ضداجتماعی0.111 r =، احساس بی منزلتی 0.320 r =)؛ عوامل اقتصادی (پایگاه اقتصادی- اجتماعی0.199 r =، فقر0.176 r =، بیکاری0.361 r =، محرومیت نسبی0.263 r =) در گرایش زنان به رفتار انحرافی مؤثر بوده است.
The Relationship between the Perception of Family Functioning and Distress Tolerance with Academic Self-Discipline: The Mediating Role of Mental Vitality(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
102 - 120
حوزههای تخصصی:
This study aimed to examine the relationship between perceived family functioning, distress tolerance, and academic self-discipline, with the mediating role of mental vitality. The research method was correlational using structural equation modeling. The statistical population included all students at Imam Khomeini International University during the 2023-2024 academic year. A total of 260 students were selected as the study sample using cluster random sampling. Research instruments included the Family Functioning Questionnaire (Epstein et al., 1980), Academic Self-discipline Questionnaire (Afrooz, 2007), Distress Tolerance Scale (Simons & Gaher, 2005), and Mental Vitality Scale (Ryan & Frederick, 1997). Data were analyzed using structural equation modeling in AMOS 24 software. The findings indicated that the conceptual model had good fit indices. Examination of direct pathways showed that family functioning and distress tolerance were significantly related to academic self-discipline. Furthermore, analysis of indirect pathways revealed that mental vitality mediates the relationship between academic self-discipline and both family functioning and distress tolerance. The results suggest that students' academic self-discipline can be enhanced by improving their perceptions of family functioning, increasing their distress tolerance, and fostering their mental vitality.
نابرابری درآمدی و درهم تنیدگی هویت های جنسیت و قومیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
917 - 939
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی چگونگی اثرگذاری تقاطع هویت های جنسیت و قومیت، بر وضعیت نابرابری درآمدی در ایران است. بدین منظور از داده های پیمایش ملی مصرف کالاهای فرهنگی (پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) سال 1398 و طرح هزینه و درآمد خانوارها (مرکز آمار) طی سال های 1395 تا 1399 استفاده می شود. براساس نتایج رگرسیون های چندکی و حداقل مربعات معمولی، شکاف جنسیتی درآمد در همه صدک ها و همه اقوام مشاهده می شود. بدین معنا که درآمد زنان، کمتر از مردان است. علاوه براین، متغیر مربوط به تقاطع هویت های جنسیت (زن بودن) و قومیت (غیرفارس بودن) برای صدک های کم درآمد و پردرآمد، معنادار و با علامت منفی برآورد شده است؛ بدین معنا که هویت قومی غیرفارس، موجب افزایش در اندازه شکاف جنسیتی درآمد می شود (زن غیرفارس نسبت به زن فارس وضعیت بدتری از شکاف جنسیتی درآمد را تجربه می کند). نتایج نشان می دهد بیشترین شکاف جنسیتی درآمد متعلق به زنان طبقات کم درآمد و کمترین شکاف جنسیتی درآمد، متعلق به زنان طبقات میانی است. نتایج بر اهمیت توجه به رویکرد درهم تنیدگی هویت ها در هنگام تدوین سیاست ها تأکید می کند. این مطالعه نشان می دهد سیاست هایی که به منظور مقابله با شکاف جنسیتی درآمد در جامعه اعمال می شوند، اگر هم زمان به تنوع هویت های قومی موجود در کشور توجه نداشته باشند، سیاست های مؤثری نخواهند بود.
نقش دینداری زنان در اشاعه فرهنگ اسلامی، سلامت خانواده و بهبود اختلالات روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
115 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش دینداری زنان در اشاعه فرهنگ اسلامی، سلامت خانواده و بهبود اختلالات روان شناختی بود. جامعه پژوهش تمامی متون مربوط به زنان دیندار بود. نمونه پژوهش متون مرتبط با اشاعه فرهنگ اسلامی، سلامت خانواده و بهبود اختلالات روان شناختی بود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جهت جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شد. تحلیل یافته ها نشان داد که در جامعه اسلامی مهمترین مؤلفه های فرهنگ اسلامی، ارزش ها، باورها و اعتقاداتی هستند که انسان ها بر اساس آن ها زندگی خود را سامان می بخشند. دینداری و ارزش های برخواسته از آن در زنان موجب سطح ارتقاء سلامت در آنان را فراهم می کند. دینداری و معنویت در زنان نقش بسزایی در کامیابی و سعادت زندگی خانوادگی دارد. دینداری زنان با داشتن مؤلفه های اخلاقی و کاربردی در زندگی خانوادگی مانند همدلی، تعهد، روابط شرعی و قانونی مانند احترام، ایمان، انجام وظیفه و داشتن فضایل اخلاقی باعث دور ماندن اعضای خانواده از مسائل و مشکلات آسیب زا و بیماری می شود. اهمیت دادن به فرهنگ و ارزش های معنوی و معنویت در زنان سبب شده که آنان رضایت بیشتری از زندگی داشته باشند. زندگی کردن زنان با داشتن ویژگی هایی مانند بعد روحانی ، هدف داشتن در زندگی ، تقدس در زندگی، نوع دوستی و معنوی بودن در معنای واقعی آن باعث می شود تا زنان شیوه زندگی سالم را برگزیده و از نظر جسمی و روانی سلامت باشند و توانایی بیشتری برای مقابله با اضطراب و استرس داشته باشند. هم چنین زنان می توانند از امید به زندگی، سلامت و شادابی بالاتری در کنار خانواده برخوردار باشند.