مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مدیریت بدن
حوزه های تخصصی:
مقاله پژوهشی حاضر با هدف بررسی نوع ارتباط میان پذیرش اجتماعی بدن و مدیریت بدن، رابطه معنادار میان این دو متغیر را به کمک روش پیمایشی مورد بررسی قرار داده است. حجم نمونه تحقیق400 نفر از زنان 18 تا 40 ساله ساکن در مناطق هشتگانه شهر شیراز بود که با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای و تصادفی ساده انتخاب شدند. چهارچوب نظری تحقیق براساس عقاید «اروینگ گــافــمن»، «بــوردیو»، «گیدنز» و «نظریه مبادله» شکل گرفته است. نتایج تحقیق با استفاده از آماره¬های توصیفی و استنباطی نشان می¬دهد که میانگین مدیریت بدن برابر با 8/62 درصد است که حاکی از میزان بالای توجه زنان به بدن در همه وجوه آن اعم از آرایشی، مراقبت و... است. همچنین بین متغیرهای مصرف رسانهای، پذیرش اجتماعی بدن و پایگاه اقتصادی- اجتماعی با مدیریت بدن رابطه مستقیم و معنادار و بین متغیرهای دینداری و مدیریت بدن رابطه معکوس و معنادار وجود دارد.
قشربندی اجتماعی و اصلاح بدن: جراحی زیبایی به مثابه نماد پایگاه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف مدار بودن هویت و بدن مدار بودن مصرف در جامعه ی نوین باعث شده است رفتارهایی چون انجام جراحی زیبایی به یکی از کنش های شایع تبدیل شود.در این پژوهش، تلاش شده است با پیوند موضوعاتی چون بدن، زیبایی، مصرف، سبک زندگی، طبقه و پایگاه، انجام جراحی زیبایی به عنوان یک رفتار مصرفی و اندام های جراحی شده به عنوان یکی از نمادها و نشانه های پایگاه بررسی شود. حجم 140 نفری نمونه ی تحقیق شامل افرادی است که بدون داشتن نقص یا مشکل پزشکی، در مقطع دو ماهه ی این بررسی اقدام به عمل جراحی زیبایی کرده اند. ابزار گردآوری داده ها در این پیمایش پرسشنامه بوده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد اکثریت افرادی که به جراحی زیبایی اقدام کرده اند زن، غیر متاهل، و متعلق به طبقات و پایگاه های متوسط رو به پایین و پایین جامعه بوده ولی واجد سطح متوسط بالا و بالایی از مدیریت بدن هستند. بر اساس نظرات راهنما و نتایج این تحقیق می توان گفت: (1) انجام جراحی زیبایی به عنوان یک رفتار مصرفی منزلت بخش مختص به اقشار ممتاز جامعه نیست و در میان اقشار پایین تر جامعه نیز فراگیر شده است؛ (2) اکثریت یافتن اقشار پایین تر از متوسط در بین متقاضیان زیبایی کلینیکی می تواند بیانگر اهمیت اجتماعی زیبایی و تمایل این افراد جهت کسب موقعیت بالاتر و دستیابی به احترام بیشتر باشد؛ (3) رفتارهای معطوف به زیبایی و جذابیت بدنی به عنوان بخشی از یک سبک زندگی می تواند تمایزبخش اقشار مختلفی باشد که واجد تعلق طبقاتی و پایگاهی واحدی هستند.
مدیریت بدن و ارتباط آن با عوامل اجتماعی در بین دختران دانشگاه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت یافتن بدن و متعاقب آن بازتابی شدن هویت بدنی افراد از پیامدهای اساسی جامعه ی مصرفی است که در آن افراد با تغییر ویژگی های ظاهری بدن خود مبادرت به ساخت بدن اجتماعی یعنی بدنی که از نظر وضعیت ظاهری، آرایشی و پوششی مقبول نظام اجتماعی است، می نمایند. در این تحقیق عوامل اجتماعی مؤثر در این پدیده بررسی شده است و با استفاده از روش پیمایشی از مجموع 6000 دانشجوی دختر دانشگاه مازندران بر مبنای فرمول کوکران 400 نمونه به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده است. دیدگاه های نظری فمینیسم سوسیال، نظریه ی فوکو، گیدنز و گافمن راهنمای آزمون فرضیات تحقیق می باشد، برای سنجش روایی و پایایی سؤالات از ضریب آلفای کرونباخ و اعتبار صوری استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد عوامل مستقیم مؤثر در مدیریت بدن عبارت اند از: مصرف گرایی (56/0=) فشار اجتماعی (61/0=)و مصرف رسانه ای (42/0=). این سه عامل 83 درصد تغییرات متغیر وابسته را تعیین می نمایند.
فراغت و ارزش های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عرصه های مهمی که در مطالعات اجتماعی و پژوهش های فرهنگی برای شناخت تحولات ارزشی و نگرشی و سبک های جدید زندگی مورد توجه قرار می گیرد عرصه فراغت است، زیرا به سبب در برداشتن الزامات کمتر و آزادی عمل بیشتر می تواند ارزش ها و نگرش ها و ذائقه های فرهنگی را بازنمایی کند. ازاین رو مطالعه و پژوهش در اوقات فراغت جوانان که نسلی پیشرو و نمایانگر روند تغییرات فرهنگی جامعه هستند هم برای شناخت این روندها و هم برای برنامه ریزی و سیاست گذاری فرهنگی ضروری می نماید. در این راستا هدف اصلی این پژوهش مطالعه الگوهای فراغت دانشجویان غیر تهرانی و شناخت مسائل و مشکلات اوقات فراغت آنان است. مطالعة چگونگی گذران اوقات فراغت دانشجویان و شناسایی عوامل احتمالی مؤثر در آن به ما کمک می کند تا بتوانیم نیازها و علایق فراغتی آنان را شناخته و کمبودها و مشکلات فراغتی را در این گروه با دقت بیشتری بررسی کنیم. این مطالعه بر روی نمونه ای احتمالی از دانشجویان دختر و پسر خوابگاهی دانشگاه تهران انجام گرفته و یافته های آن حاکی از آن است که در گذران اوقات فراغت، دختران بیشتر به شیوه های فعالانه و پسران بیشتر به شیوه های سرگرمی خواهانه گرایش دارند. به طور کلی میزان استفادة دانشجویان پسر از امکانات فراغتی خوابگاه، به مراتب بیشتر از دختران بوده است. بیش از نیمی از دانشجویان از نحوه گذران اوقات فراغت خود ناراضی بوده و مهم ترین دلیل نارضایتی آنها محدودیت امکانات تفریحی و مشکلات مالی بوده اما محرومیت از امکانات تفریحی در دختران و محدودیت های مالی در پسران بیشتر ذکر شده و در مجموع دانشجویان دختر با مشکلات فراغتی بیشتری مواجه بوده اند. همچنین شیوه گذران اوقات فراغت دانشجویان با برداشت آنان از فراغت، ارزش ها و نگرش ها، سبک زندگی، میزان پایبندی دینی و میزان برنامه ریزی آنها برای فراغت ارتباط دارد.
بررسی جامعه شناختی تاثیر سرمایه ی فرهنگی بر مدیریت بدن (مطالعه ی تجربی جوانان شهر گیلان غرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت بدن به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگیهای ظاهری و مرئی بدن است که به کمک معرفهای کنترل وزن (از طریق ورزش، رژیم غذایی و دارو)، دستکاری پزشکی (جراحی بینی و پلاستیک) و میزان اهمیت دادن به مراقبتهای بهداشتی و آرایشی (استحمام روزانه، آرایش مو، آرایش یا اصلاح صورت، استفاده از عطر و ادوکلن و دئودورانت زیر بغل، آرایش ناخن و لنز رنگی برای خانمها)، به شاخصی اساسی تبدیل شده است.
سرمایه ی فرهنگی، به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی در جامعه شناسی معاصر، از اهمیت خاصی برخوردار است. سرمایه ی فرهنگی به تمرکز و انباشت انواع مختلف کالاهای ملموس فرهنگی و نیز قدرت و توانایی در اختیار گرفتن این کالاها و همچنین، استعداد و ظرفیت فرد در شناخت و کاربرد این وسایل گفته میشود. از نظر بوردیو، سرمایه فرهنگی به سه بعد سرمایه ی فرهنگی درونی شده، سرمایه ی فرهنگی عینی و سرمایه ی فرهنگی نهادینه شده، قابل تفکیک است. در این پژوهش با بهرهگیری از نظریه ی «بوردیو» و «گیدنز» به بررسی تجربی فرضیه ی رابطه ی بین سرمایه ی فرهنگی و مدیریت بدن پرداخته شده است. این تحقیق به صورت پیمایشی و با ابزار پرسشنامه با حجم نمونه ی 402 نفر از جوانان (دختر و پسر) 15-29 ساله ی ساکن در شهر گیلان غرب انجام شد. نمونهها با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. نتایج پژوهش با استفاده از آمارههای توصیفی و استنباطی نشان میدهد که میانگین سرمایه فرهنگی (3.37 از 5) بیشتر از میانگین مدیریت بدن (2.82 از 5) است. این اعداد بیانگر آن است که میزان مدیریت بدن و سرمایه ی فرهنگی در جامعه ی مورد مطالعه در حد متوسط است. مقایسه ی ضرایب همبستگی نشان میدهد که سرمایه ی فرهنگی در بین دختران (335/0) بیش از پسران (298/0) است. همچنین، نتیجه ی رگرسیون خطی چند متغیره ی متغیرهای مستقل با مدیریت بدن (دختران و پسران) نشان میدهد که از میان متغیرهای مستقل (سرمایه ی فرهنگی تجسم یافته، عینیت یافته و نهادینه شده) در مدل رگرسیونی بین پسران، تنها متغیر سرمایه ی فرهنگی عینیت یافته در مدل نهایی باقی مانده است. مقایسه ی بتاها نشان می دهد که میزان تاثیرگذاری متغیر سرمایه ی فرهنگی عینیت یافته (294/0) است، اما در رگرسیون خطی چند متغیره ی دختران، سرمایه ی فرهنگی عینیت یافته و تجسم یافته با ضرایب بتای (202/0 و 164/0)، به ترتیب، قویترین و ضعیفترین رابطه را با متغیر وابسته ی مدیریت بدن دختران نشان می دهد.
گفتمان جامعه شناسی بدن و نقد آن بر مبنای نظریه حیات معقول و جهان بینی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله توصیفی تحلیلی حاضر، که با استفاده از روش کتابخانه ای به سامان رسیده است، بازخوانی آرای برخی نظریه پردازان جامعه شناسی درباره بدن و تبیین چرایی و چگونگی اهمیت آن برای انسان مدرن میباشد، که ذیل عناوین «طبیعت گرایی»، «ساختارگرایی اجتماعی» و «رویکردهای ترکیبی» مورد بررسی قرار گرفته است. برآیند یافته های نظری نشان میدهد که آموزه های عملی مترتب بر دنیوی شدن حیات مدرن، «مرگ» را به اساسی ترین چالش «بدن» تبدیل کرده است. انسان جدید، نحوة مواجهه هستی شناختی با «مرگ» را در گریز ذهنی از آن به وسیله مدیریت مستمر بدن در عین آگاهی از فنا پذیری آنیافته است. این واقعیت، ضرورت فلسفة زندگی مبتنی بر معرفت وحیانی را اثبات میکند. نتیجه حاصل این مقاله این است که قرار گرفتن انسان در قلمرو «حیات معقول» و انطباق با آموزه ها و لوازم آن، در مقام نظر و عمل، تمهیدات لازم را در خروج وی از تسلسل «مدیریت بدن در عین فنا پذیری آن»فراهم میکند.
گرایش به حجاب و سبک های متفاوت زندگی مطالعه موردی: زنان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داشتن پوشش مناسب، بخصوص در مجامع عمومی، یکی از دغدغه های جوامع دینی بخصوص جامعه اسلامی ایران است. عدم گرایش به حجاب مناسب و منطبق با هنجارهای اسلامی، از مسائل امروزین جامعه محسوب می شود. این تحقیق بر آن بوده است که با رویکردی جامعه شناختی گرایش به حجاب و عوامل تأثیرگذار بر آن را بررسی کند. با استفاده از روش پیمایشی و پرسشنامه ای محقق ساخته، 508 نفر از زنان و دختران بین سنین 15 تا 64 در نواحی هشت گانه شهر شیراز با استفاده از نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. نتایج تحقیق بیانگر این واقعیت بود که رابطه معنادار مثبتی میان هویت مذهبی (403/0 r= )، ، و سبک زندگی مذهبی (174/0 r= ) با متغیر وابسته وجود دارد. همچنین متغیرهای تصور از بدن (231/0- r= )، مدیریت بدن(203/0- r= ) ، فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی (212/0-) ، فعالیت های ورزشی-موسیقیایی مدرن ( 266/0-)، سبک مشارکتی جدید (174/0- ) و سبک های فراغتی جدید (200/0- r= ) رابطه منفی با گرایش به حجاب داشته اند. یافته های مستخرخ از روش رگرسیون چند متغیره نشان داد که هویت مذهبی (8/22)، سبک فعالیت های ورزشی-موسیقیایی مدرن (5/3) و سبک موسیقیایی سنتی (3/1) از تغییرات گرایش به حجاب را تبیین کرده اند.
عوامل اجتماعی مؤثر بر مدیریت بدن در میان جوانان گیلانغرب
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی جامعه شناختی عوامل اجتماعی مؤثر بر مدیریت بدن در میان جوانان گیلانغرب می باشد. در این پژوهش با بهره گیری از نظریه «بوردیو» و «گیدنز» به بررسی تجربی فرضیة مدیریت بدن پرداخته شده است. این تحقیق به صورت پیمایشی و با ابزار پرسشنامه با حجم نمونه 402 نفر از جوانان (دختر و پسر) 15-29 ساله ساکن در شهر گیلانغرب انجام شد. نمونه ها با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.
یافته های تحقیق نشان می دهد میانگن کل مدیریت بدن در بین دو جنس برابر با 82/2 می باشد. از این میانگین حدود 2/3 درصد از پاسخ گویان از نظر «مدیریت بدن» در وضعیت «بالا»، و 9/72 درصد نیز در موقعیت «متوسط» و در آخر نیز حدود 9/23 درصد از این نظر در سطح «پایینی» قرار دارند.
نتایج پژوهش نشان می دهد که متغیر های جمعیتی– اجتماعی، با مدیریت بدن رابطه معناداری دارند. همچنین، نتایج رگرسیونی خطی چند متغیره نشان می دهد از بین متغیر های جمعیتی- اجتماعی مذکور تنها متغیر پایگاه اقتصادی – اجتماعی با ضریب بتای (206/0) قوی ترین رابطه با مدیریت بدن جوانان (دختر و پسر) را نشان می دهد. بطور کلی مدل ارائه شده در این مقاله 2/5 درصد تغییرات متغیر وابسته مدیریت بدن را توضیح می دهد.
خال کوبی و برساخت هویت فردی بازتابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خال کوبی به مثابهی بخشی از مدیریت و طراحی بدن در کنار کارکردهای زیستشناختی دارای کارکردهای اجتماعی و معنایی است و همین مسئله خال کوبی را از یک نمایش کودکانه و یا نابهنجار به مسئلهای بنیادین در بیان خودِ بازتابنده و هویت نوین درآورده است که افراد به تناظر آن به بیان روایتی خاص از هویت فردی،ذهنیت و جنسیت خود میپردازند. سؤال محوری پژوهش حاضر این است که افراد چگونه اشکال طراحی شده و متون نگارش شده بر بدن خود را بازسازیی معنایی میکنند. نتایج حاصله از مصاحبه عمیق با 32 نفر از افرادی که بر بدن خود خال کوبی کردهاند، نشان از تغییر بنیادین در رویکرد افراد نسبت به خال کوبی دارد. از منظر افراد درگیر در این موضوع، خالکوبی به مثابهی خواست متافیزیکی، عضویت نمادین گروهی، روایت فردی، تداوم هنجارهای اجتماعی جنسیتی، ضد معیارمندی و فردگرایی تجربه و تفسیر شده است.
بررسی جامعه شناختی تأثیر تمایل به درونی سازی ایده آل لاغری، مدیریت بدن و نارضایتی بدنی بر بی نظمی های غذایی (تحقیقی در حوزه جامعه شناسی تغذیه)
حوزه های تخصصی:
سلامت پدیده ای است که آسیب می بیند و باردیگر بازیافته می شود. برای فهم درست مفهوم نیاز به تندرستی باید آن را در ارتباط با پاسخ اجتماعی- فرهنگی آن درک نمود. بر این اساس، هدف اساسی تحقیق حاضر، تعیین تأثیر تمایل به درونیسازی ایدهآل لاغری، مدیریت بدن، نارضایتی بدنی بر بینظمیهای غذایی میباشد. روش تحقیق، پیمایشی بوده و ابزار اندازهگیری، پرسشنامه بسته پاسخ میباشد. جامعه آماری این پژوهش، زنان و دختران 49-15 ساله شهر تبریز در سال 89 میباشد که تعداد آن بر اساس سرشماری سال 1385، 432127 نفر بوده که از این تعداد، 400 نفر به روش تصادفی طبقهای انتخاب شدهاند. اطلاعات پرسشنامه، توسطSPSS و LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد، بینظمی غذایی در بین زنان در حدود 37 درصد است. نتایج تحلیل مسیر صورت گرفته نیز نشان داد که از بین متغیرهای مورد استفاده، متغیر درونیسازی ایدهآل لاغری بیشترین تأثیر را بر میزان بینظمی غذایی پاسخگویان داشته است. نتیجهگیری: متغیرهای به کار گرفته شده، توانستهاند 31 درصد تغییرات متغیر وابسته (بینظمیهای غذایی) را تبیین نمایند.
مطالعه ارتباط بین جهانی شدن فرهنگی و مدیریت بدن مطالعه موردی: زنان شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه جهانی شدن [1] با مختصات نوپای خود پدیده ای است که موجب پیدایش زلزله ای در جغرافیای سیاسی شده است و تمامی ساختارهای کلان فرهنگی و اجتماعی را تحت الشعاع خود قرار داده است. از جمله پیامدهای ژرف جهانی شدن می توان به تأثیرات آن بر ساحت فرهنگ اشاره نمود. لذا امروزه نظریه پردازی در حوزه تأثیرات جهانی شدن بر تغییر فرهنگ جوامع و زندگی افراد مورد توجه قرار گرفته و بخشی از این نظریات در زمینه تأثیرات آن بر نگرش و رفتار افراد جامعه است. این تحقیق به بررسی ارتباط جهانی شدن فرهنگی و مدیریت بدن زنان پرداخته است . در ابتدا، مطالعات پیشین بررسی شده و سپس با استفاده از نظریه گیدنز و رابرتسون فرضیات تحقیق به آزمون گذاشته شدند. این مطالعه به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام گرفته است. جامعه آماری آن، زنان و دختران شهر کرمانشاه بودند. روش نمونه گیری مورد استفاده، تصادفی سهمیه ای چند مرحله ای بوده است و حجم نمونه براساس جدول لین، با سطح معناداری 95 درصد و خطای 4 درصد برابر با 597 نفر برآورد گردید که برای اطمینان بیشتر و به منظور کاهش میزان خطا، نمونه تا 600 نفر افزایش داده شد. شایان ذکر است که متغیر جهانی شدن فرهنگی به عنوان متغیر مستقل، شامل: مصرف وسایل ارتباط جمعی، میزان آگاهی از جهانی شدن، نگرش نقش جنسیتی، سبک زندگی و میزان بازاندیشی بوده است. یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که بین متغیرهای: بازاندیشی، سبک زندگی مدرن، استفاده از فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی، سبک زندگی دوستانه، آگاهی از جهانی شدن و نگرش نقش جنسیتی با متغیر وابسته مدیریت بدن ارتباط معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین، براساس نتایج رگرسیون چند متغیره، متغیرهای: استفاده از فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی، سبک زندگی مدرن، سبک زندگی دوستانه و بازاندیشی در مجموع توانستند 2،52 درصد از تغییرات متغیر مدیریت بدن را تبیین کنند.
تأثیر سبک زندگی بر هویت اجتماعی(مطالعه تجربی جوانان شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی نشان دادن تأثیر سبک زندگی در هویت اجتماعی است. چارچوب نظری آن استدلال نظری پیر بوردیو مبنی بر تعیین کنندگی سبک زندگی در ایجاد تمایز اجتماعی است. سبک زندگی شامل دو بعد مصرف فرهنگی و مدیریت بدن و به صورت تیپولوژی دو وجهی جهانی محلی در نظر گرفته شده و هویت اجتماعی به صورت سه هویت قومی و مذهبی و جهان وطنی در پیمایشی از نمونه ای احتمالی از جوانان سنندج سنجیده شده است. نتایج به دست آمده از روش مدل سازی معادلات ساختاری نشان می دهد که داده های تجربی مدل نظری مورد نظر را حمایت نمی کنند. به عبارت دیگر بررسی تجربی انجام شده روابط مفروض بین مصرف فرهنگی و مدیریت بدن به عنوان ابعاد سبک زندگی و هویت قومی، هویت مذهبی و هویت جهان وطنی به عنوان ابعاد هویت اجتماعی را تأیید نمی کند. هرچند ارتباطی ضعیف بین متغیرهای مذکور برقرار است.
تاثیر سرمایه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و سلامت روانی بر مدیریت بدن در بین زنان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، الگوهای مصرف گرایی، بدن را هم چون سایر حوزه های زندگی آدمی تحت سلطه قرار داده و روز به روز افراد طبقات مختلف به بدن و ظاهر بیرونی آن توجه فزاینده ای نشان می دهند؛ به طوری که همگان (مخصوصا زنان) در پی آنند که بدن، چهره و فیزیک خود را مطابق با الگوهای زیبایی تبلیغ شده بیارایند و احیانا تغییر دهند، لذا، امروزه توجه به بدن و تاثیر آن در روابط اجتماعی، توجه جامعه شناسان را به خود جلب نموده است.به همین خاطر، مقاله حاضر نیز با هدف شناسایی برخی عوامل تاثیرگذار بر مدیریت بدن با روش پیمایشی نگاشته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که همبستگی بین متغیرهای سرمایه اجتماعی در ابعاد چهارگانه(به جز بعد حمایت دوستان)، سرمایه فرهنگی و سلامت روانی با متغیر مدیریت بدن، معنی دار بوده است؛ همچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر انجام یافته نشان داد که 41 % تغییرات مرتبط با متغیر مدیریت بدن توسط سرمایه فرهنگی و 13 % تغییرات نیز بوسیله متغیر سرمایه اجتماعی تبیین شده است.
بررسی تأثیر تمایزات فردی و روانی زنان بر مدیریت بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیاز به آگاهی داشتن از اندام خود و نظارت و کنترل بر بدن، یکی از ضروریات عصر حاضر به شمار می رود که در مباحث جامعه شناسیِ بدن به عنوان مدیریت بدن مطرح می گردد. کنترل، نظارت و مدیریت بر بدن، گاهی در قالب فعالیت های ورزشی و گاهی در قالب جراحی های زیبایی، انجام می شود. توجه بیشتر زنان به وضعیت ظاهر و زیبایی خود نسبت به مردان، سبب می شود تا گاهی به صورت افراطی، رفتارهایی به منظور مطابقت دادن ویژگی های بدن خود با الگوهای فرهنگی زیبایی و چهره و اندام که در رسانه های جمعی و صنعت زیبایی تبلیغ می شود، اتخاذ کنند. این امر تبعات سوئی به دنبال دارد. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که آیا تمایزات فردی و روانی بر مدیریت بدن، مؤثر است؟ اگر پاسخ مثبت است میزان تأثیر آن چقدر است؟ در مقاله پیش رو جهت تدوین الگوی نظری، از نظریه گئورگ زیمل استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مجموعه های ورزشی و کلینیک های جراحی زیبایی منطقه 1 شهر تهران و در سال 1392 می باشند. هم چنین روش تحقیق، پیمایش بوده و از ابزار پرسشنامه جهت جمع آوری داده ها استفاده شده است. هم چنین برای نمایش یافته ها نیز از دو نوع آمار توصیفی و استنباطی شامل جداول توافقی، آزمون های پارامتری (اسپیرمن و پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر) و برای مقایسه بین گروه ها از آزمون F استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی است که تمایزات فردی و روانی بر مدیریت بدن، مؤثر است. هم چنین مدیریت بدن در گروه های سنّی، تحصیلی و وضعیت های تأهل، تفاوت معناداری دارد. درحالی که مدیریت بدن در گروه های شغلی مختلف تفاوت معناداری ندارد و بین مدیریت بدن با میزان درآمد رابطه معناداری وجود ندارد.
سبک زندگی و مدیریت بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی و مدیریت بدن از مفاهیم مهم جامعه شناسی معاصر است. این مطالعه سعی در بررسی رابطه ی این دو مفهوم دارد. در این پژوهش پس از بررسی مطالعات نظری و تجربی موجود، نظریه ی ترکیبی مبتنی بر نظریه ی گیدنز ساخته شد. داده های پژوهش با استفاده از روش پیمایشی و با تهیه ی پرسشنامه ی خود گزارشی در شهر شیراز نمونه ای 508 نفری از زنان 15 تا 64 ساله با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان دادند که در سطح تحلیل دو متغیره تمامی سبک های زندگی با مدیریت بر ظاهر و هم چنین تغییر شکل اندام رابطه داشته اند، اما در تحلیل چند متغیره مشاهده شد که سبک های مدرن ورزشی - موسیقی، فراغتی، مشارکت های جدید، مذهبی و در نهایت، موسیقی سنتی روی هم توانسته اند مدیریت زنان بر ظاهرشان را با 45 درصد تبیین کنند و متغیرهای سبک مشارکتی جدید، ورزشی- موسیقی جدید، موسیقی قدیمی و در نهایت فراغتی روی هم 3/30 درصد تغییرات مدیریت تغییر شکل اندام زنان را تبیین کنند.
تأثیر مصرف رسانه های جمعی بر مدیریت بدن زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر مصرف رسانه های جمعی بر مدیریت بدن زنان می باشد. این پژوهش از نوع پیمایشی و داده های مورد نیاز از راه پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه آماری زنان17 تا40 ساله شهر بانه که از این تعداد480 نفر با استفاده از فرمول کوکران و شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند.. داده ها پس از جمع آوری به وسیله نرم افزار SPSS در دو سطح توصیفی و استنباطی(همبستگی،تحلیل رگرسیونی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین مصرف رسانه های داخلی و خارجی به ترتیب همبستگی منفی و مثبتی با مدیریت بدن وجود دارد.تلویزیون(در میان رسانه های داخلی) و ماهواره (در میان رسانه های خارجی) قوی ترین رابطه را با مدیریت بدن دارند. هم چنین، نوع همبستگی رسانه های داخلی و خارجی با ابعاد و مؤلفه های مدیریت بدن تا حدودی متفاوت است. در میان متغیرهای جمعیتی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و سن به ترتیب همبستگی مثبت و منفی با مدیریت بدن دارد. در مجموع، متغیرهای مذکور، حدود40 درصد از تغییرات مدیریت بدن زنان مورد بررسی را تبیین می کند.در بخش پایانی مقاله، دلالت های یافته ها و نتایج پژوهش در زمینه ی سیاست گذاری های اجتماعی و فرهنگی مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی سبک زندگی زنان شاغل و غیر شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
این پژوهش به بررسی تفاوت بین سبک زندگی زنان شاغل و غیر شاغل اختصاص دارد. جامعه آماری این پژوهش را زنان شاغل و غیر شاغل متاهل 49-25 سال شهر ساری مرکز استان مازندران تشکیل می دهند که حجم نمونه با استفاده از نمونه گیری خوشه ای تصادفی 450 نفر می باشد. روش پژوهش پیمایشی و از ابزار پرسشنامه جهت جمع آوری داده ها استفاده شده است. برحسب یافته های پژوهش اکثر زنان دارای سبک زندگی سنتی می باشند. و آزمون های مقایسه میانگین ها نشان می دهد بین سبک زندگی زنان شاغل و غیر شاغل تفاوت وجود دارد، این تفاوت در ابعاد سبک زندگی(روابط اجتماعی، مدیریت بدن، الگوی خرید) کاملا مشهود است. دیگر نتایج ناشی از تحلیل همبستگی پژوهش نشان می دهند بین سن، تحصیلات، درآمد خانواده با سبک زندگی، رابطه معناداری وجود دارد و منزلت شغلی زنان شاغل از عوامل تاثیر گذار بر نوع سبک زندگی آنان است. تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان می دهد به ترتیب سن افراد و سپس نوع فعالیت ودررتبه بعدی درآمد خانواده و تحصیلات به گونه نسبی قدرت تبیین نوع سبک زندگی را دارند. در نهایت، بر اساس نمودار تحلیل مسیر، تحصیلات زنان نقش اصلی را در نوع سبک زندگی دارا می باشد.
تبیین جامعه شناختی مدیریت بدن و ارتباط آن با عوامل اجتماعی و فرهنگی در میان دختران و زنان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر با رشد فرهنگ مصرفی و رسانه های ارتباط جمعی ، بدن اهمیت بسیاری یافته است. یکی از مسائل مطرح شده در حوزة جامعه شناسی بدن، مدیریت بدن است که امروزه در میان دختران و زنان رواج فراوانی یافته است که در آن افراد با تغییر ویژگی های ظاهری بدن خود به ساخت بدن اجتماعی مبادرت می ورزند. در پژوهش حاضر عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر در این پدیده با استفاده از نظریه های بوردیو، گیدنز، فدرستون، ترنر و گافمن بررسی شده است. این پژوهش به صورت پیمایشی و با استفاده از پرسش نامة محقق ساخته در سال 1391 انجام شده است. حجم نمونه را 530 نفر از زنان و دختران 15 تا 45 سالة شهر تبریز تشکیل داده اند. روش نمونه گیری از نوع خوشه ای چندمرحله ای بوده است. یافته های پژوهش حاکی از آن اند که میان متغیرهای پذیرش اجتماعی، احساس فشارهای اجتماعی، سرمایة فرهنگی، وضعیت شغلی و تأهل، طبقة اجتماعی و استفاده از رسانه های جمعی خارجی با مدیریت بدن رابطة مستقیم و میان متغیرهای دین داری و استفاده از رسانه های جمعی داخلی با مدیریت بدن رابطة معکوس برقرار است. متغیرهای ذکرشده در مجموع 41 درصد از تغییرات مدیریت بدن را تبیین کرده اند.
تصور از بدن و پذیرش اجتماعی آن (مطالعه ای تجربی در میان دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بدن زمینه ای برای جایگذاری نشانگان هویت بخش و واسطه ای برای تنظیم و برقراری برهم کنش های اجتماعی است. از این رو، تصور افراد از بدن خود و درکی که از بدن مطلوب و پذیرفته شده دارند، نقش مهمی در چگونگی مواجهة آن ها با بدنشان دارد. مطالعة حاضر به دنبال توصیف و تحلیل رابطة انعطاف پذیری تصور از بدن با پذیرش اجتماعی آن است. روش این پژوهش، پیمایشی و جامعة آماری آن شامل دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور تهران است و 415 نفر از این جامعه به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب گزینش شده اند. نتایج این مطالعه، وجود همبستگی معکوس بین ابعاد سه گانه پذیرش اجتماعی بدن شامل پذیرش عام (عمومی)، پذیرش در گروه های همسال و پذیرش سازمانی با متغیر تصور از بدن را نشان می دهد که میزان آن در بعد عمومی 312/0- و قوی تر از دو بعد دیگر است. نمرة کلی متغیر پذیرش اجتماعی بدن نیز دارای همبستگی 341/0- با متغیر تصور از بدن است. همچنین بررسی ها نشان دهندة رابطة معنادار متغیرهای سن، مقطع تحصیلی و وضعیت اشتغال با متغیر تصور از بدن است. مطابق یافته ها متغیرهای زمینه ای، رابطه معناداری با متغیر پذیرش اجتماعی بدن ندارند.
بررسی رابطه میان گرایش به سبک زندگی مدرن و عرفی شدن؛ مطالعه تجربی در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
پس از انقلاب اسلامی ایران، تغییرات قابل ملاحظه ای، آرام آرام درسبک زندگی افراد جامعه رخ داد. شواهد این تغییرات در سبک زندگیِ ایرانیان در بخش هایی از زندگی آنها قابل مشاهده است. از سوی دیگر، برخی معتقدند که میزان دین داری در جامعه ایران کمتر شده است. به استناد پژوهش های انجام شده در ایران، کاهش دین داری به ویژه در ابعاد عملی و نیز جمعیِ معنادار و تأمل برانگیز است. در عین حال، مسئله جدید مورد پرسش در حوزه دین در ایران، نه تنها دین داری و تحولات آن، بلکه عرفی شدن است. به بیان دیگر، پرسش اصلی این است که آیا جامعه دینی ایرانی نیز همانند تجربة غربی- مسیحی به مسیر عرفی شدن تن داده است؟ در این پژوهش، با توجه به همین دغدغه علمی، رابطه احتمالی بین ابعاد سبک زندگی ایرانیان و عرفی آنان بررسی شده است. پاسخ به پرسش یادشده از طریق یک مطالعه پیمایشی در شهرستان بروجرد انجام شده است. باتوجه به حساسیت های موضوعِ عرفی شدن در جامعه ایران، نمونه گیری به روش اتفاقی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان داد که بین گرایش به سبک زندگی مدرن در ابعاد گوناگون با گرایش های عرفی در افراد، رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. چنین رابطه ای، به ویژه در ابعاد عینی ترِ عرفی شدن، شدت بیشتری داشت.