مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
تحلیل روایت
حوزه های تخصصی:
یک آگهی تبلیغاتی به مثابه متنی رسانه ای از تمهیدات گوناگونی برای انتقال پیام به مخاطبان خود استفاده می کند. در میان این تمهیدات، روایت و روایت گری عامل مهمی در صورت بندی متن آگهی است و ساختار روایتی بسیاری از آگهی های تلویزیونی، از ویژگی ها و عناصر یک داستان کوتاه بهره می گیرد. حوزه های روایت شناسی، تبلیغات و بازاریابی، مطالعات تلویزیون و ارتباطات، در سامان یافتن هدفمندِ واحدهای متنی این نوع آگهی ها دخالت می کنند و از سویی دیگر به همراه رمزگان فرهنگی، مجرای ارتباط متن با جهان خارج از آن به شمار می روند. نقطة آغاز پژوهش، بر اساس تمایز نظری میان روایت و داستان، تفکیک میان «آگهی های داستانی» از آگهی هایی است که ساختار داستانی بر روایت آنها غالب نیست. در وهله نخست، با بررسی پهنانگر، آگهی های داستانی مورد مطالعه از منظر ساختار روایت به چهار دستة مختلف تقسیم شده است. کنشگران دخیل در این آگهی ها نیز بر اساس نحوة ارتباط با کالاها و موضوعات مورد تبلیغ، به چهار نوعِ کلی دسته بندی شده اند. در نهایت، با اتخاذ رویکردهای نشانه شناسی و تحلیل گفتمان انتقادی، مطالعة عمقی نمونه ها نشان می دهد قطب بندی اشخاصِ داستانی در این متون بر «مصرف» یا «اطلاعِ» آنها از ویژگی های کالاها و خدمات مبتنی است و این آگهی ها به دلیل ماهیت متنی خود، امکان خوانش هایی متفاوت و گاه متضاد با خوانش آرمانی و رسمی را فراهم می سازند.
کاربرد تحلیلِ ساختاری روایت: تحلیل روایی نمایش نامه ملاقات بانوی سالخورده اثر «فریدریش دورنمات»، با تکیه بر دیدگاه رولان بارت (عنوان عربی: النقد البنیوی للروایة فی ظل التحلیل الروائی لمسرحیة زیارة السیدة العجوز لفردریش دورنمارت بالنظر إلی آراء رولان بارت)
حوزه های تخصصی:
نمایشنامه ملاقات بانوی سالخورده که فریدریش دورنمات (1990- 1921) در سال 1955 آن را به رشته تحریر درآورد، ازسوی بسیاری از منتقدان ادبی به عنوان بهترین اثر وی شناخته و سبب شد تا این نویسنده شهیر سوئیسی شهرتی جهانی کسب کند. در این مقاله، با کاربرد تحلیل ساختاری روایت و به طور خاص رویکرد رولان بارت فرانسوی در این باب، به تحلیل روایی این نمایشنامه پرداخته و ضمن کاوش در کارکردها و کنش های- این نمایشنامه به منزله یک روایت- لایه های زیرین این روایت، کنکاش و دلالت ها و معانی پنهان آن کشف و آشکارسازی می شود؛ آنچه رولان بارت در تحلیل روایت در پی آن است. در واقع آنچه پس از خوانش این روایت رویت پذیر میشود، منفعت جویی و سست بودن باورهای افراد جامعه است؛ افرادی که برای سود اقتصادی، به راحتی اصول اخلاقی را زیر پا می گذارند و بدین منظور، برخلاف آنچه در ظاهر می گویند، در پی کسب منفعت و نفع شخصی، حتی حاضر می شوند دست به جنایت بزنند.چکیده عربی:اعتبر کثیر من نقاد الأدب مسرحیة زیارة السیدة العجوز من أکثر نتاجات فردریش دورنمارت (1912ـ1990) جودة.کتب دورنمارت هذه المسرحیة عام 1950 وأحرز هذا الکاتب السویسری، شهرة عالمیة بعد کتابتها. یقوم هذا المقال بالتحلیل الروائی لهذه المسرحیة باستخدام أسالیب النقد البنیوی للروایة، ووفقا لمدرسة رولان بارت النقدیة.وبعد أن یدرس ما تؤدیه هذه المسرحیة کروایة، یدرس المقال الطبقات السفلیة لها، لتوضیح معانیها الخفیة الکامنة. وفی الحقیقة ما یمکن رؤیته بعد قراءة هذه الروایة هو اهتمام أفراد المجتمع بالمنافع الشخصیة، وضعف العقائد عندهم؛ هؤلاء هم الذین لایقیمون وزنا للأصول الأخلاقیة لأجل المقاصد الاقتصادیة بل یرتکبون أبشع الجرائم فی سبیل تلک الأغراض المادیة خلاف ما یقولون فی الظاهر.
روایت های مردانگی در موسیقی رپ و چالش مردانگی هژمونیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش موضوع «مردانگی» در موسیقی رپ ایرانی فارسی را مورد توجه قرار داده است و از این روی در حوزه بین رشته ای «مطالعات مردان» قرار می گیرد. در مطالعات مردان، از «مردانگی» ها سخن گفته می شود که در زمان ها و مکان های مختلف، متفاوت هستند و از این روی مردانگی را می توان برساخته ای اجتماعی دانست. در میان نظریه های حوزه مطالعات مردان، نظریه «مردانگی هژمونیک» مورد توجه قرار گرفته است تا نسبت و کارامدی آن برای تحلیل مسائل جنسیتی در ایران ارزیابی شود. برای روش پژوهش مدل تحلیل کنش گران گریماس که الگویی برای تحلیل روایی است مورد استفاده قرار گرفته است. بر این مبنا ۱۴ روایت مردانگی از موسیقی رپ ایرانی فارسی استخراج شده و روابط کنش گران در این حوزه تحقیق با یکدیگر تحلیل شده است. تضاد روایت ها و ضدروایت ها و قرارگیری مردان در نقش راوی و مشارکت کنندگان اصلی و فرعی در هر کدام مورد بحث قرار گرفته است. این ۱۴ روایت مردانگی در رپ ایرانی فارسی، بر اساس نسبتی که با شرایط اجتماعی ایران دارند در دو فضای مردانگی های هژمونیک و مردانگی های آلترناتیو قرار می گیرند.
فراز و فرود نقش رزمنده در روایت سه گانة «اخراجی ها»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سه گانة «اخراجی ها» از مهم ترین فراورده های فرهنگ مردم پسند در حوزة دفاع مقدس است. اخراجی ها را می توان پرفروش ترین داستان دفاع مقدس دانست. هرچند مضمون اصلی هر کدام از قسمت های سه گانة اخراجی ها متفاوت است، شخصیت های اصلی این سه گانه ثابت اند.
این پژوهش با مبنا قرار دادن روایت شناسی ساختارگرا و با استفاده از الگوی مشارکت کنندگان «گریماس»، به دنبال یافتن فراز و فرودهای نقش رزمنده در روایت سه گانة اخراجی هاست. در هر فیلم در سه پی رفت، جایگاه سه نوع رزمنده مشخص شده و به تغییرات موقعیت رزمندگان مخلص، رزمندگان فرصت طلب و رزمندگان اخراجی در جایگاه های فاعل، یاری دهنده و بازدارنده توجه شده است. بررسی مجموع فراز و فرودهای سه نوع شخصیت رزمنده در سه گانة اخراجی ها، نشان می دهد که بر خلاف عنوان فیلم اخراجی ها، این رزمندگان مخلص هستند که در جایگاه محوری روایت قرار دارند و نه رزمندگان اخراجی. رزمندگان مخلص در پی رفت نهایی هر کدام از قسمت های سه گانه روایت فیلم، در جایگاه فاعل قرار می گیرند و داستان حول نقش آنها به پایان می رسد.
نقد پسااستعماری بازنمایی شخصیت های سریال قهوه تلخ در مواجهه با مدرنیته ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله این پژوهش، بازنمایی جامعه ایران در مواجهه با مدرنیته در سریال قهوه تلخ مهران مدیری است؛ یعنی، پرسش اصلی ما این است که آیا در این سریال، جامعه ایران پدیده ای نامعقول و ناسازگار با مدرنیته بازنمایی می شود؟ برای پاسخ به این پرسش، از روش تحلیل روایت (الگوی تحلیل شخصیت های گریماس) استفاده کرده ایم. سپس، با استفاده از مطالعات پسااستعماری به نقد بازنمایی شخصیت های سنتی و مدرن و موانع شکل گیری مدرنیته در ایران پرداخته ایم. یافته های پژوهش بعد از تطبیق الگوی گریماس بر چهار اپیزود سریال، نشان می دهد که همه شخصیت های سنتی سریال، به عنوان دیگری «مستشارالملک» (نماد مدرنیته) بازنمایی شده اند؛ به عبارتی، با استفاده از کلیشه هایی مانند کندذهن، تنبل، منفعت طلب و بی منطق شخصیت پردازی شده اند. در مقابل، قهرمان داستان (نماد مدرنیته) شخصیتی خلاق، فعال و منطقی بازنمایی شده است. در کلّ سریال، مستشارالملک نقش فاعل را برعهده دارد؛ از این مسئله می توان چنین نتیجه گرفت که فرهنگ و جامعه ایران افراد را به گونه ای بازنمایی می کند که هیچ انگیزه ای برای تغییر و پیشرفت ندارند. بنابراین، جامعه ایران فاقد هرگونه توان برای تغییر و تلاش به سمت مدرن شدن است. در روایت سریال، موانع اصلی شکل گیری مدرنیته که عبارت اند از: ساختار نظام آموزشی، ساختار عمودی قدرت، استبداد ایرانی، کندذهنی و تنبل بودن ایرانیان، مانع رسیدن قهرمان داستان به اهدافش می شود. بر اساس نقد پسااستعماری، می توان گفت اگرچه سریال بر نقاط ضعف جامعه ایران به درستی دست می گذارد، در نهایت روایت غالب سریال به گفتمان های شرق شناسانه نزدیک می شود که مورد نقد مطالعات پسااستعماری است.
نحوة بازنمایی روابط بین نسلی در سریال های ایرانی پربیننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله روایت پربیننده ترین سریال های ایرانی را، با محوریت مسائل جوانان در فاصلة سال های 1383 تا 1393 و روابط بین نسلی (روابط جوانان و افراد بزرگ سال با تأکید بر والدین)، با بهره گیری از عناصر مدل لابوف بررسی می کند. یافته های این بررسی حاکی از آن است که سه الگوی توافق نسلی، تغییر نسلی (تفاوت، تزاحم، و تعامل هم زمان)، و شکاف یا گسست نسلی به صورت پنهان یا آشکار در سریال های مورد بررسی بازنمایی شده است. در این میان، تنها الگویی که در آن هم نگرش و رفتار جوانان و هم نگرش و رفتار افراد بزرگ سال در همة موارد خوب نمایی شده الگوی توافق نسلی است. علاوه بر این، در سایر الگوها نیز رفتارهای حاکی از احترام جوانان به افراد بزرگ سال (به رغم تفاوت ارزش های بنیادین) و رفتارهای حاکی از خیرخواهی بزرگ سالان برای جوانان، که به شیوه ای مناسب بروز یافته اند، خوب نمایی شده است. در موارد بدنمایی شده نیز مسئله به اشتباهات فردی جوانان یا افراد بزرگ سال نسبت داده شده که با نصیحت یا کمک فرد بزرگی فیصله یافته و در غیر این صورت عواقب وخیمی داشته است. چنین رویکردی به روابط نسلی حاکی از آن است که صدا و سیما اهمیت این مسئلة اجتماعی را تا سطح مسئله ای فردی کاهش داده است. به نظر می رسد که این نحوة عمل در سریال های تلویزیونی تا حدی متأثر از سیاست های صدا و سیما در حوزة روابط بین نسلی باشد. سیاست هایی که با تأکید بر ممنوعیت «دسته بندی یا رودررو قراردادن نسل ها» و نیز «نمایش دعوا، مشاجرات، و اختلافات حاد خانوادگی (حتی در قالب طنز)» در سریال های تلویزیونی، بیشتر مایل به مسکوت گذاشتن این مسئله است تا پرداختن به ابعاد مختلف آن به عنوان یک مسئلة اجتماعی
تأملی در نقد روایت با رویکرد منطق مکالمه ای و چندآوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از ترجمة آثار باختین در ایران و استقبال روزافزون از نظریة منطق مکالمه و چندآوایی او، دیده می شود که متون ادبی کلاسیک و معاصر با رویکرد باختینی بررسی می شوند. در مواردی، کلی گویی و ساده انگاری این نظریه در تحلیل روایت، باعث شده است که زوایا و ژرفای نظریة باختین به درستی نمایانده نشود و تحلیل روایت در بیش تر موارد، به نقدی توصیفی یا برجسته کردن موارد صوری فروکاسته شود.
در این نوشتار، نگارنده کوشیده است شیوة تحلیل و تطبیق مؤلفه های اساسی نظریة چندآوایی را در متن روایی بازنگری کند. به این منظور، داستان «بیدارکردن ابلیس معاویه را» از مثنوی معنوی و داستان روی ماه خداوند را ببوس از مصطفی مستور (نمونه هایی از دو متن روایی کلاسیک و معاصر) انتخاب شده اند و رمان برادران کارامازوف داستایفسکی به منزلة متن مرجع در نظر گرفته شده است. پژوهش بر اساس شیوة یافتن تقابل های دوگانه، که از نقد ساختارگرایی وام گرفته شده است، و شیوة همزیستی آواهای متضاد در متن، که عنصر غالب در نظریة چندآوایی باختین است، انجام شده است. نتیجة اجمالی نشان می دهد که تحلیل روایت باید بر اساس اصل پذیرش و کنش دوسویة مفاهیم متقابل و همزیستی آن ها در متن باشد. بنابراین، همة تکنیک های روایت از حضور «غیر» گرفته تا کارناوالیزه کردن، طنز، تعدد راوی و زاویة دید و نقل قول مستقیم، باید پذیرش آوای غیر را به اجرا گذارند. بر اساس این، روی ماه خداوند را ببوس به علت یکپارچگی با آوای مخالف و نبود کنش دوسویة آواهای متقابل تک آوا و داستان بیدارکردن ابلیس معاویه را به علت نبود پاسخ قطعی به آوای مخالف و همزیستی نسبی آواها، دوصدایی است.
بازنمایی «ارتباط فرشته و انسان» در سریال های ماورایی (مطالعة موردی: تحلیل روایت سری ال ملکوت)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تجسم نمایشی پدیده های ماورایی به همان اندازه که اهمیت فرهنگی – تربیتی دارد، همواره دارای چالش های نظری و بیانی (فنی) خاص است. در این پژوهش به امید تقویتِ بخشی از مبانی اسلامی ژانر نوپدید «سینمای ماورا» در ایران که علی رغم طلوع درخشنده ای که در دهة هشتاد داشت متأسفانه اکنون در رکود به سر می برد، به بررسی موردی بازنمایی «ارتباط فرشته با انسان» در سریال «ملکوت» پرداخته ایم. بدین منظور نخست مبانی نظری «ارتباط فرشته با انسان» را بنابر فرهنگ اسلامی ارائه، سپس ارتباط فرشته با انسان را در سریال مذکور به گونه روایی تحلیل کرده ایم. نقد بازنمایی ارتباط انسان با فرشته در سریال یادشده و ارائة الگویی اسلامی از الزامات روایی این مقوله به منزلة بن مایة اساسی نمایش این مقولة ماورایی در درام های تصویری، از دستاوردهای این پژوهش است.
نقدی بر روش نشانه شناسی و تحلیل روایت «رولان بارت»
حوزه های تخصصی:
روش نشانه شناسی وتحلیل روایت رولان بارت نظریه پرداز فرانسوی درمطالعات رسانه ای وتحلیل خبردستمایه تحقیق بسیاری ازمحققان دردانشگاه های ایران است، پذیرش این روش بدون نقد و بررسی آن یکی ازمشکلات دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی است. این مقاله درصدد بررسی و نقد این روش ها است.
بازنگری درآرا و اقوال اندیشمندان غربی که بدون نقد وبررسی عالمانه به محیط های علمی و آکادمیک ایران اسلامی وارد و مورد استقبال بی شائبه برخی دانشگاهیان قرار می گیرد، از اهداف اصلی این مقاله است و در همین جهت هم به بررسی و نقد آرای مهم رولان بارت فرانسوی به عنوان منتقد ادبی می پردازد. اندیشه های بارت در حوزه هایی چون: نشانه شناسی، ساختارگرایی، تحلیل روایت ونقد ادبی بردانشگاهیان ایران تاثیرگذار بوده است. زبان پیچیده و پست مدرنی بارت، آرا و اقوال او را غیرقابل درک کرده و او را از نقد و بررسی در امان گذاشته است. در این بررسی مشخص می شود که دوران سخت کودکی و بیماری بارت درشکل گیری شخصیت همجنس گرای او موثر بوده است. او درنقد آثار نویسنده، به مرگ مولف باور دارد و خواننده را تنها مفسر متن می داند.
بارت، مخالف شیوه های علمی در دانشگاه هاست. در نشانه شناسی به ساختارگرایی می رسد و پس از آن با نفی رابطه میان دال و مدلول، همچون دریدا به نفی متافیزیک حضور می رسد. بنابراین سیرتحولی بارت از ساختگرایی به پسا ساختگرایی کاملاً قابل درک و فهم است.
یکی دیگر از حوزه های کاری بارت، تحلیل روایت است. انحراف او از مبادی و مبانی تحلیل روایت کلاسیک ولادیمیر پراپ و دیگران روش تحلیلی بارت را پیچیده و غیر قابل استفاده کرده است به نحوی که هر تحلیلگری می تواند برداشت هایش را از کنش شخصیت های روایت به عنوان تحلیل بنویسد.
شناسایی چارچوب کسب وکار رسانه های دیجیتال مبتنی بر اینترنت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسانه ها علاوه بر کارکردهای ذاتی اطلاع رسانی و آموزشی، در سال های اخیر، جنبه اقتصادی به خود گرفته اند و بویژه، انواع دیجیتال آنها، به عنوان یک منبع درآمد بزرگ و به عبارت دیگر، نوعی کسب و کار، مطرح شده اند. هدف از پژوهش حاضر، ارائه چارچوبی برای کسب وکار رسانه های دیجیتال مبتنی بر اینترنت در ایران است. این پژوهش از نوع کیفی است و با به کارگیری روش نظریه داده بنیاد یا نظریه برخاسته از داده انجام گرفته است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته از میان 12 مؤسسه رسانه ای دیجیتال کشور شامل چهار دسته اصلی تولید کنندگان محتوا، فروش محصولات/ خدمات، پشتیبانی و نرم افزار و تبلیغات جمع آوری شده است. یافته ها نشان می دهد که در چارچوب کسب وکار رسانه ای، شش عامل رسانه دیجیتال، دولت، شرکت ها و سازمان ها، عموم (مشتریان)، شرکت های تبلیغاتی و سایر رسانه ها، بازیگران اصلی محسوب می شوند که توازن در تعاملات آنها، موجب دوام و استمرار کسب وکار رسانه ای خواهد شد.
فرهنگ تلویزیونی؛ بازنمایی روابط دختران و پسران جوان در سریال های ایرانی پربیننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط دختران و پسران جوان، یکی از مسائل و دغدغه های نهادها و مسئولان فرهنگی کشور و از درونمایه های اصلی آن دسته از سریال های صداوسیماست که با محوریت مسائل جوانان تولید و پخش شده اند. صدا و سیما در دهه اخیر توجه بیشتری به این مسئله نشان داده و بویژه در سریال هایش سعی در ارائه الگویی مبتنی بر مذهب و سنت از این روابط داشته است. در مقاله حاضر، نحوه بازنمایی روابط دختران و پسران جوان در پربیننده ترین سریال های پخش شده از صداوسیما با محوریت جوانان، در فاصله سال های 1393 1383، با استفاده از روش «تحلیل روایت» بررسی شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که روابط دختران و پسران جوان (پیش از ازدواج) در سریال های مورد بررسی در یکی از الگوهای زیر صورت بندی شده است: روابط عاشقانه دو طرفه، روابط عاشقانه یک طرفه، روابط عاقلانه دو طرفه (عقلانیت ارزشی) همراه با روابط عاطفی حداقلی و روابط اجتماعی (خواهر برادری). از میان این الگوها، فقط الگوی رابطه عاقلانه دو طرفه با قصد ازدواج و با اطلاع، هدایت و نظارت افراد بزرگسال (بویژه والدین)، خوب نمایی شده و سایر الگوها کم و بیش دچار بدنمایی یا غیاب بازنمایی بوده اند.
بازنمایی «ارتباط شیطان و انسان» در سریال های ماورائی (تحلیل روایت سریال اغما)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دهه 1380ش، تلویزیون ایران، میزبان مولودی مبارک بود؛ استعلای هنر هفتم در رهسپاری به جهان غیب در قالب ژانر نوپدید «سینمای ماورا» افسوس که این بشارت به بالندگی خود نرسید و رو به پژمردگی، بلکه افول نهاد. از چالش های این گونه فاخر، انطباق کامل داستان با آموزه های اسلامی است. بر این اساس تحقیق حاضر به بررسی بازنمایی «ارتباط شیطان با انسان» به عنوان یکی از محورهای مهم در ارتباط انسان با عالم ماورا در مطالعه موردی سریال «اغما» همت گماشته است و در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که منطق روایی این سریال تا چه اندازه با مبانی اسلامی این ارتباط منطبق است؟ این پژوهش از نوع توصیفی−تحلیلی است که با روش اسنادی و تحلیل روایت بر اساس الگوهای پروپ و گرماس−لاری وای و بر اساس موردپژوهی انجام گرفته است. نوشتار حاضر، ابتدا مبانی نظری «ارتباط شیطان با انسان» را با روش اسنادی از فرهنگ اسلامی جمع آوری و در مرحله دوم، پی رنگ داستانی این ارتباط در سریال را با روش تحلیل روایت بررسی کرده است و در نهایت با عزیمت از این دو رهیافت توصیفی−تحلیلی، یافته های تحلیل روایت را به روش تطبیقی−انتقادی و در مقایسه با مبانی اسلامی پیش گفته مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و توانسته است به نوعی الگوی عام در اجزای فرایند و منطق روایی ارتباط انسان و شیطان دست یابد.
بازآفرینی یک روایت در دو اثر: داستان «مردگان» اثر جویس در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، اقتباس به عنوان شاخه ای جدید در نقد ادبی مورد توجه منتقدین قرار گرفته است. در ایران نیز اقتباس های مختلفی از آثار ادبی ایرانی و خارجی در چند دهه اخیر انجام گرفته است. پلّه آخر (۱۳۹۲) به کارگردانی علی مصفا یکی از جدیدترین آثار اقتباسی و برگرفته از داستان معروف «مردگان» (۱۹۱۴) اثر جیمز جویس (۱۸۸۲-۱۹۴۱) است. در این مطالعه، با استفاده از تئوری کانون دید ژرار ژِنِت، به دنبال بررسی تغییر روایت از متن نوشتاری به فیلم و پیامدهای آن خواهیم بود. تئوری کانون دید ژِنِت، با معرفی سه نوع کانون دید بیرونی، درونی و صفر و همچنین چهار نوع روایت با توجه به سطح و رابطه راوی با داستان، ابزار مناسبی برای مقایسه اثر ادبی و فیلم اقتباسی در قالبی روایت شناسانه است. بنابراین، مطالعه حاضر سعی دارد با بررسی این تغییرات در روایت «مردگان» و پلّه آخر و با تکیه بر تئوری کانون دید، درباره علل و نتایج آن ها به بحث و نتیجه گیری بپردازد. یافته های این مطالعه نشان می دهد که تأثیر آگاهانه یا ناخودآگاه اقتباس کننده مذکر بر نوع روایت، باعث کم رنگ شدن نقش لیلی و هم ذات پنداری بیشتر مخاطبان با قهرمان منفعل این فیلم، یعنی خسرو شده است. علی رغم روایت پیچیده داستان فیلم، قضاوت در مورد شخصیت های فیلم برای مخاطب توسط این تغییر در روایت آسان شده است.
بازنمایی کالایی شدن احساسات در روابط اجتماعی (مورد مطالعه: فیلم سینمایی آرایش غلیظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، تغییرات اجتماعی و رشد بخش خدمات، فضایی ایجاد کرده که طی آن احساسات افراد در روابط اجتماعی به ابژه تبدیل شده است. این روند در حوزة جامعه شناسی احساسات، «کالایی شدن احساسات» نام دارد و هدف مقالة حاضر، تفسیر بازنمایی کالایی شدن احساسات در یک فیلم سینمایی است. برای رسیدن به هدف فوق، فیلم سینمایی آرایش غلیظ به شیوة «نمونه گیری هدفمند» برای مطالعه انتخاب شد. روش تحلیل این مقاله، تحلیل روایت و متعلق به پارادایم تفسیری است. نتایج نشان می دهد گفتمان فیلم آرایش غلیظ، اقتصاد مبتنی بر مشاغل خدماتی را بازنمایی می کند که طی آن از کنشگران انتظار می رود بر احساسات خود به مثابه سرمایه، حساب باز کنند و آنها را برای رسیدن به منافع مادی، وارد مبادلات و روابط اقتصادی کنند. این گفتمان، خط داستانی را به کار می گیرد تا نشان دهد شخصیت های فیلم که همگی در بخش خدمات مشغول به کار هستند، بر احساسات خود «کار احساسی» انجام می دهند تا آن احساسات را متناسب با سازوکار شغلی خود بروز دهند و به هدف خود برسند. دراین راستا، «قواعد احساسات» این مشاغل، به دلیل فردی شدن بیش ازاندازة جریان کار و نه به دلیل نهادمند و قاعده مندشدن رویة کار، فروش احساسات را از افراد طلب می کنند. این فروش، درواقع نوعی قمار بر سر احساسات است که در آن رسیدن به پول، نهایت کنشگری خواهد بود. ازمنظر گفتمان فیلم، شخصیت های فیلم در روند کالایی شدن احساسات، هیچ یک به هدف خود نمی رسند و همگی شکست می خورند.
برساخت معنایی زن روشنفکر خاص در سینمای پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله پیش رو پاسخ به این پرسش است که تصویر زن روشنفکر در سینمای پس از انقلاب اسلامی چگونه برساخته شده است؟ برای نیل به این هدف از مفهوم «روشنفکر خاص» «میشل فوکو» و روش «تحلیل روایت» استفاده شد. حجم نمونه شامل 13 فیلم تولیدشده بین سال های 1360-1390 است که به شیوه هدفمند گزینش شده است. یافته ها نشان می دهد که در سینمای پس از انقلاب، زن روشنفکر، زنی مستقل، شاغل، تحصیلکرده با پوششی مدرن است که در تقابل با مناسبات خانوادگی قرار گرفته است؛ ازاین رو، در سینمای پس از انقلاب «خانواده» حوزه اصلی فعالیت زنان روشنفکر بازنمایی شده است و روایت سینما از تحول شخصیت این زنان، روایت تغییر شکل برساخت «تقابل روشنفکر بومی و روشنفکر غربی» در سال های پایانی دهه شصت، به برساخت «روشنفکر مدرن ایستاده و مقاوم» در دهه هفتاد و «روشنفکر مدرن شکست خورده» دهه هشتاد است؛ همچنین برساخت سینمایی این مفاهیم در راستای بازتولید گفتمان های سیاسی اجتماعی مسلط در هر دهه عمل می کند.
بازنمایی نقش اجتماعی زنان در سینمای پس از انقلاب ایران مطالعه موردی دو فیلم «یه حبه قند» و «فروشنده»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف پی بردن به نحوه بازنمایی نقش اجتماعی زنان در رسانه سینما و شناخت ایدئولوژی های پنهان در پشت این بازنمایی ها با استفاده و ترکیب دو روش تحلیل روایت بارت و نشانه شناسی فیسک انجام گرفته است.به این منظوردو فیلم «فروشنده» و «یه حبه قند»، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند مورد انتخاب شده اند. سعی بر آن بوده تا به این سؤال پاسخ داده شود که زنان در فیلم های سینمایی مورد بررسی چگونه بازنمایی می شوند و ایدئولوژی پنهان در این آثار چیست. یافته ها حاکی از آن اند که بازنمایی های ارائه شده از زنان در هر دو فیلم در راستای تحکیم و تثبیت کلیشه های جنسیتی جامعه ایران قدم برداشته اند و در هر دوی آنها مردان متفکر و زنان منفعل به نمایش درآمده اند. همچنین با وجود تفاوت های موجود در دو فیلم، نقش پررنگ سنت و تأثیر آن در تصمیمات شخصیت های آنها به خوبی دیده می شود.
نقدی بر کتاب ادبیات و انقلاب: نویسندگان روس جامعه شناسی ادبی انقلاب: رابطه متناقض نمای ادبیات و انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هفدهم بهمن ۱۳۹۶ شماره ۸ (پیاپی ۵۱)
325-346
رابطه انقلاب و ادبیات را در سه دوره متمایز می توان مفصل بندی کرد. در دوره اول پیش از برقراری نظم انقلابی، ادبیات موتور محرکه شعارهای انقلاب و گسترش دهنده آن به لایه های طبقاتی و اجتماعی است. در مرحله ثبات و نهاد سازی انقلاب، ادبیاتِ مستقل طرد و حذف می شود و در دوره سوم، با تردید نسبت به آموزه های انقلابی ادبیات مسیری یکسر متفاوت از انقلاب در پیش می گیرد. کتاب سه گانه «ادبیات و انقلاب» نوشته یورگن روله در اصل شرحی از این دوره های سه گانه است. نویسنده در کتابِ اول از طریق تحلیل متن و هرمنوتیک، همراهی و رویارویی نویسندگان روس با انقلاب اکتبر را بررسی می کند، در کتاب دوم به رابطه مارکسیسم و نویسندگان اروپایی و به ویژه آلمان می پردازد و تولید آثار ادبی را در طی سال های 1917 تا 1960 مورد کاوش قرار می دهد؛ کتاب سوم نیز به شرح روایت آثار ادبی در آمریکای لاتین می پردازد. مقاله حاضر با خوانش آثار یورگن روله و به ویژه کتاب «ادبیات و انقلاب: نویسندگان روس» نسبت میان انقلاب و ادبیات را از دریچه فراتاریخ نگاری هایدن وایت،تحلیل ادبی گرینبلات و پسافرمالیسم باختین مورد سنجش و نقد قرار داده است.
بررسی گفتمان عدالت اجتماعی و موانع دست یابی به آن از نظر اساتید جامعه شناسی دانشگاه های دولتی شهر تهران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال پنجم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
106 - 136
حوزه های تخصصی:
عدالت، به عنوان یک اصل اجتماعی، مفهومی دیرینه در نظام فکری و اجتماعی انسان به شمار می آید. دیدگاه های لیبرالیستی، نئولیبرالیستی، سوسیالیستی، جان راولزی، جامعه گرایان و اسلامی از گفتمان های مطرح درباره عدالت اجتماعی هستند. چگونگی برقراری عدالت اجتماعی در هر یک از این گفتمان ها متفاوت می باشد. در جامعه ما نیز - علی رغم گذشت چند دهه از انقلاب - عدالت اجتماعی به لحاظ مفهومی در میان اندیشمندان و متفکران جامعه دارای معانی متفاوتی است. در این مقاله، گفتمان های عدالت اجتماعی از منظر اساتید جامعه شناسی دانشگاه های دولتی شهر تهران؛ یعنی دانشکده های علوم اجتماعی دانشگاه های تهران، علامه طباطبایی، شاهد، تربیت مدرس، بهشتی، الزهراء و خوارزمی بررسی شده است. روش پژوهش حاضر، کیفی بوده و با روش تحلیل روایت و تکنیک مصاحبه حضوری انجام و برای انتخاب مصاحبه شوندگان (20 نفر) نیز از روش گلوله برفی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که گفتمان های راولزی و اسلامی در بین اساتید از اهمیت بیشتری برخوردارند. اینکه گفتمان عدالت اجتماعی اسلامی در کنار گفتمان عدالت راولزی آمده به دلیل برخی شباهت ها میان این دو گفتمان می باشد؛ گرچه در مبانی و محتوای مقولات مربوط به عدالت اجتماعی با هم تضادهایی نیز دارند.اساتید جامعه شناسی، معتقدند برای برقراری عدالت اجتماعی و رسیدن به یک نظریه جامع، نیازمند الگویی متناسب با فرهنگ و بستر اجتماعی جامعه خود هستیم.
بررسی علل طلاق به شیوه تحلیل روایی در شهرستان یزد و طراحی آموزش پیش نیازهای زوجیت مبتنی بر علل طلاق با رویکرد یادگیری فعال و با محوریت خانواده، مدرسه و دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
<strong>هدف:</strong> پژوهش حاضر با هدف بررسی علل طلاق به شیوه تحلیل روایت درشهرستان یزد و طراحی آموزش پیش نیازهای زوجیت مبتنی بر علل طلاق با رویکرد یادگیری فعال و با محوریت خانواده، مدرسه و دانش آموز انجام گرفت.
<strong>روش ها</strong>: جامعه آماری پژوهش زوج های طلاق گرفته شده در شهرستان یزد بودند و روش نمونه گیری زوج های مذکور در دسترس بود با توجه به کیفی بودن تحقیق با حجم نمونه نامعلوم مورد مطالعه قرار گرفتند. با روش توصیفی پیمایشی به صورت مقطعی و با استفاده از مشاهده و مصاحبه بالینی از هر زوج طلاق گرفته، داده های کیفی مورد نظر جمع آوری شد تا تقریباً به جواب های یکسانی منتهی شد و سپس به شیوه تحلیل روایت تجزیه و تحلیل گردیده و پس از کد بندی های لازم، علل کیفی طلاق معلوم شد و برای علل کشف شده با رویکرد یادگیری فعال با محوریت خانواده، مدرسه و دانش آموز پیش نیازهای یک زوج موفق با یک مدل آموزشی مؤثر طراحی و به بررسی سوال های تحقیق و بحث با پژوهش های مشابه انجام شده در این زمینه پرداخته شد. <strong>نتیجه:</strong> نتایج پژوهش به تحلیل کیفی عوامل طلاق و تهیه مدل آموزشی مبتنی بر علل طلاق در شهرستان یزد بر اساس یادگیری فعال با محوریت خانواده و مدرسه انجامید<strong>.</strong>
تحلیل روایتِ فیلم مستند سیاسی (مطالعه موردی: فیلم مستند «به روایت دربار» و «ایران و غرب»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
151 - 178
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از تحلیل روایت از منظر اقناعی، دو مستند سیاسی درباره «انقلاب اسلامی ایران در سال 57»، مورد مطالعه قرار گرفته اند. مستندهای مورد نظر «به روایت دربار» و «ایران و غرب(قسمت اول)» به ترتیب محصول صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و شبکه بی بی سی می باشند. برای دستیابی به تحلیل روایت این دو مستند سیاسی، به شیوه تحلیل رتوریکی روایی، ده مقوله محوری پیشنهاد شده است. این مقوله ها عبارتند از: راوی شخصیت ها 3 . نقطه دید 4. فاصله روایی 5. نقطه شروع 6. اطلاعات پیش فرض 7. تسلسل و علیت روایی 8. مانع و تضاد 9. چرخش 10. پایان بندی. استفاده از این مقوله ها در تحلیل روایت مستندها به عنوان ابزارهایی نیرومند در ژانر سیاسی، این امکان را می دهد که وجوه و لایه های پنهان ارتباطی برای متقاعد سازی مخاطبان کشف و درک شود. نتایج نشان می دهد کرد که شبکه بی بی سی برای ساخت مستندی سیاسی، «روایت» را به مثابه یک عمل اقناعی تلقی می کند تا با شیوه ای لطیف به ارائه هدف و گفتمان خاص خود برسد. حال آنکه مستند«به روایت دربار» در قالب محصولی از جانب واحد مرکزی خبر، به واسطه خبرنگاران، تولیدکنندگان، پژوهشگران و تدوینگران خبری تولید شده است و ظرافت های فیلم مستند که مهم ترین آنها روایت است در آن لحاظ نشده است. درواقع در اولویت گذاری تولیدات صداوسیما، مستند و مستندسازی امری تخصصی لحاظ نشده است و سایه تولید خبری بر روی این قالب تلویزیونی مشاهده می شود.