فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۲۰ مورد.
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
59 - 73
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر بود. جامعه ی آماری تمامی زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر در شهر یزد بود. نمونه پژوهش ۱۵۰ نفر زن بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد.برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه رضایت زناشویی انریج (۱۹۸۹)، پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (۱۹۹۱) و پرسشنامه سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ (۱۹۹۶) استفاده شد. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه هم زمان تجزیه وتحلیل شدند. نتایج یافته ها نشان داد که بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر قانون گذار، اجرایی، سلسله مراتبی، آنارشی ، جزئی نگر، درون نگر، برون نگر و نیز سبک حل مسئله کارآمد رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین رضایت زناشویی با سبک قضاوتی ، سبک الیگارشی و حل مسئله ناکارآمد همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد. و بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر مونارشی، کلی نگر، آزاداندیش و محافظه کار همبستگی معنی داری وجود ندارد. هم چنین نتایج نشان داد که سبک های تفکر قانون گذار، سلسله مراتبی، جزئی نگر، درون نگر و سبک های حل مسأله کارآمد و ناکارآمد توانسته اند ۹/۵۶ درصد از واریانس رضایت زناشویی را پیش بینی کنند(۰۰۱/۰p<). وسایر متغیرها توان پیش بینی رضایت زناشویی را نداشتند. بنابراین برخی از سبک های تفکر وسبک های حل مسئله در زنانی که مورد بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسران خود قرارگرفته اند می توانند با بهره گیری از زمینه های فرهنگی و اجتماعی مناسب موجب افزایش رضایت زناشویی شوند.
رابطه بین بیش حمایت گری مادر در فرهنگ ایرانی و باورهای اضطرابی مادر با اضطراب کودک: نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
33 - 47
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین بیش حمایت گری مادر در فرهنگ ایرانی و باورهای اضطرابی مادر با اضطراب کودک و نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی مادر بود. جامعه آماری، تمامی مادران دارای کودکان 2 الی 8 ساله ساکن تبریز و ارومیه در سال 1400 و 1401 بود که به مرکز مشاوره آرامش اندیشه تبریز و آرامش ارومیه مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش شامل 225نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جهت گردآوری داده ها از مقیاس رابطه مادر کودک راس (1961)، مقیاس اضطراب پیش دبستانی اسپنس و همکاران (2001)، پرسشنامه باورهای اضطرابی فرانسیس و چوربیتا (2010) و مقیاس عواطف مثبت و منفی واتسون و همکاران (1998)، استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی و تحلیل مسیر با نرم افزارهای SPSS-24 وAmos- 24 استفاده شد. نتایج نشان داد باورهای اضطرابی، عاطفه مثبت و منفی مادر با اضطراب کودک رابطه معنی داری دارد و بین بیش حمایت گری مادران و باورهای اضطرابی مادر با اضطراب کودک با نقش واسطه ای عواطف مثبت و منفی مادر رابطه معنی دار وجود دارد (001/0>p). هم چنین مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. با توجه به نتایج به دست آمده ویژگی های روان شناختی مادران در فرهنگ ایرانی و سبک های تربیتی مبتنی بر فرهنگ بر اضطراب کودک تاثیر گذار است.
نقش پایبندی مادر به تعالیم دینی بر سلامت معنوی فرزندان با نگاهی به فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
49 - 58
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش پایبندی مادر به تعالیم دینی بر سلامت معنوی فرزندان با نگاهی به فرهنگ ایرانی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی متون تعالیم دینی می باشد. نمونه پژوهش تعالیم دینی مادر در مورد سلامت معنوی فرزندان بود. طرح پژوهش توصیفی-تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات ، متون و منابع مرتبط با موضوع، از روش کتابخانه ای استفاده شد. سپس به تحلیل اطلاعات و داده ها پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد: مادران برای تربیت دینی و سلامت معنوی فرزندان خود، باید به تعالیم دینی پایبندی داشته باشند. هم چنین خانواده در فرهنگ ایرانی، پایه و ستون اصلی جامعه است و برای جامعه ایرانی واحدی بسیار ارزشمند محسوب می شود. در خانواده های با نگرش مذهبی، نگرش فرزندان بر پایه اعتقادات مذهبی شکل گرفته و این اعتقادات سبب شکل گیری شخصیت دینی در فرزندان شده و به بروز رفتارهای مثبت از سوی آن ها می شود. پایبندی مادر به تعالیم دینی شامل آداب شیر دادن به نوزاد، نماز خواندن و روزه گرفتن، تشویق مادر، اخلاق و تقوا، دعا و توکل، عفت و حیا وخودسازی می باشد. این تعالیم دینی به طور مستقیم و غیرمستقیم از دوران کودکی بر سلامت معنوی فرزندان اثر می گذارد و باعث شکل گیری شخصیت معنوی آن ها می شود.
اثربخشی آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور مبتنی بر فرهنگ بر باورهای همسرگزینی و ترس از شکست در ازدواج در دختران مجرد با طرحواره رهاشدگی دارای والدین مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
1 - 16
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی اثربخشی آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور مبتنی بر فرهنگ برباورهای همسرگزینی و ترس از شکست در ازدواج دردختران مجرد با طرحواره رهاشدگی دارای والدین مطلقه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-ﭘﺲآزﻣﻮن و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری دختران مجرد دارای طرحواره رهاشدگی با والدین مطلقه درشهر اصفهان بودند که با روش نمونه گیری هدفمند 30 نفرانتخاب شدند و در دو گروه آزمایش(15 نفر) وکنترل(15 نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار یانگ (1998)، نگرش های مربوط به انتخاب همسرکاب و همکاران (2003) و پرسشنامه ترس از شکست در ازدواج اسماعیل پور و نورمحمدی (1398) بود.گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای با استفاده از برنامه آموزش پیش از ازدواج متمرکز بر طرحواره مورد مداخله قرار گرفتند ولی برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. داده ها با آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکررانجام شد. نتایج نشان داد آموزش پیش از ازدواج متمرکز بر طرحواره مبتنی بر باورهای فرهنگی بر طرحواره طرد و رهاشدگی، باورهای همسر گزینی شامل عشق باوری، تجربه محوری، ایده آل گرایی، متضاد جویی و آسان بینی و متغیر ترس از ازدواج در مرحله پس آزمون تاثیر معنی داری دارد. براساس یافته های پژوهش آموزش پیش از ازدواج طرحواره محور مبتنی بر فرهنگ ، بر باورهای ناکارآمد همسرگزینی و ترس از ازدواج دختران مجردی که طرحواره طرد و رهاشدگی و دارای والدین مطلقه هستند اثربخش بود.
مطالعه کیفی نگرش نوجوانان و جوانان دختر طرفدار محصولات سرگرمی کره جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
75 - 90
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه کیفی نگرش نوجوانان و جوانان دختر طرفدار محصولات سرگرمی کره جنوبی بود.جامعه آماری تمامی دختران طرفدار صنعت سرگرمی کره جنوبی در شهر تهران بود. نمونه آماری تا رسیدن به اشباع نظری 11 دختر نوجوان و جوان ۱۳ تا 22 ساله بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوای قراردادی بود و مصاحبه های نیمه ساختارمند مورد استفاده قرار گرفت. نتایج یافته های به دست آمده از این مطالعه نشان داد رسانه های نوین عامل تغییرات در نهاد های هویت ساز شده اند و رسانه ها عوامل معناساز هویتی را دستخوش تغییر نموده اند و تاثیر رسانه ها در شکل گیری هویت و نگرش دختران جوان و نوجوان در رابطه با نحوه تاثیر پذیری هویت آنان از صنعت سرگرمی کره جنوبی قابل توجه است. هم چنین طی مصاحبه های اکتشافی با شرکت کنندگان 5 مضمون اصلی و 24مضمون فرعی استخراج شد. مضامین استخراج شده شامل دوری از خویشتن و هویت ایرانی، نگرش منتقدانه در مورد وضعیت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و جنسیتی در ایران، آرمانی پنداری، سرمشق گیری و احساس نزدیکی به هنرمندان صنعت سرگرمی کره جنوبی، تغییر سبک زندگی و شکل گیری هویت گروهی بود. یافته های این مطالعه می تواند اطلاعات مفیدی در اختیار سیاست گذاران رسانه، متخصصان سلامت روان و جامعه شناسان قرار دهد تا در شکل گیری هویت و نگرش دختران نوجوان و جوان ایرانی موثر باشد.
رابطه صفات فرهنگی- شخصیتی بانوان و اولویت در انتخاب سبک افزونه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
91 - 103
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، رابطه صفات فرهنگی - شخصیتی بانوان و اولویت در انتخاب سبک افزونه ها بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان 20 تا 35 ساله در دو محدوده نیمه شمالی و جنوبی شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه پژوهش شامل 369 زن بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش تحلیلی- پیمایشی بود. برای جمع آوری داده ها از سیاهه(چک لیست) سبک افزونه ها و صفات شخصیتی استفاده شد. نتایج نشان داد که افراد با صفت برون گرایی از سبک کژوال به دلیل سادگی استقبال می کنند و اولویت دوم آن ها سبک کلاسیک است. و افراد با صفت توافق و سازگاری چون نمی خواهند از سنت ها فاصله بگیرند، با سبک کلاسیک و کژوال در اولویت های اولیه احساس راحتی بیشتری می کنند. افراد با صفت وظیفه شناسی بالا، سبک کلاسیک و رسمی، الویت اول وسبک رمانتیک اولویت دوم آن ها می باشد و به دلیل اهمیت نظم و اصول مشخص، استفاده از سبک آوانگارد در اولویت آخر قرار دارد. افراد با صفت روان رنجوری بالا، سبک کژوال را به دلیل راحتی در پوشش و رمانتیک را به سبب ظرافت بیشتر مورداستقبال آن هاست و افراد با صفت پذیرش تجربه های جدید سبک کژوال و وینتیج را انتخاب کردند. با توجه به یافته ها می توان گزارش کرد که جامعه و به ویژه بانوان و دختران توجه روز افزونی به استفاده از افزونه ها دارند.
رابطه علی گرایش به کنترل وزن مبتنی بر فرهنگ بر اساس خودپنداره (واقعی و ایده آل) با میانجی ناگویی هیجانی در دختران دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
17 - 32
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه علی گرایش به کنترل وزن مبتنی بر فرهنگ بر اساس خودپنداره ( واقعی و ایده آل ) با میانجی ناگویی هیجانی در دختران دارای اضافه وزن بود. جامعه آماری شامل تمامی دختران دارای اضافه وزن مراجعه کننده به کلینیک های تغذیه ای شهر اردبیل بود. نمونه پژوهش 250 نفر بود که که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس خود پنداره راجرز(1938)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو باگبی و همکاران(1994) و مقیاس پیروی از رژیم غذایی(1994) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و از نرم افزارهای SPSS-26 و AMOS-23 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین خودپنداره ایده آل با گرایش به کنترل وزن رابطه مستقیم مثبت و معنی داری وجود دارد و بین خودپنداره واقعی با گرایش به کنترل وزن رابطه منفی و معنی داری وجود دارد. هم چنین در روابط غیرمستقیم، ناگویی هیجانی به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین خود پنداره واقعی با گرایش به کنترل وزن به صورت منفی و معنی داری گرایش به کنترل وزن را پیش بینی کند و نیز رابطه بین خودپنداره ایده آل با گرایش به کنترل وزن به صورت مثبت و معنی دار گرایش به کنترل وزن را پیش بینی کند. هم چنین مدل از نیکوئی برازش مطلوبی برخوردار بود. درنهایت ناگویی هیجانی به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین خودپنداره( واقعی و ایده آل) با گرایش به کنترل وزن مبتنی بر فرهنگ، می تواند نقش مهمی را در کنترل وزن دختران دارای اضافه وزن ایفا کند.
بررسی عوامل مؤثر در فرار دختران از خانه در ایران: مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
105 - 118
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل موثر در فرار دختران از خانه در ایران با مرور سیستماتیک بود. جامعه آماری، یافته های منتشرشده در خصوص فرار دختران از خانه از سال۱۳۹۰ تا سال ۱۴۰۲مقالات فارسی در پایگاه های اطلاعاتیسیویلکا، گوگل اسکولار ، اس-آی-دی و مگیران بود و تعداد مقالات در مجموع 369 بود. نمونه پژوهش، 11 مقاله مرتبط با دختران فراری با کلید واژه های فرار، دختران، خانه، منزل و خانواده بود که وارد پژوهش شد و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. روش پژوهش مروری نظام مند یا سیستماتیک بود. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل مختلفی مانند عوامل خانوادگی (سبک تربیتی نادرست، تنش ها، والدین سالاری و نیازهای مالی)، عوامل فردی (اختلالات رفتاری و تجارب آزاردهنده) و عوامل اجتماعی و فرهنگی (کارکرد نادرست جامعه، عملکرد نامطلوب مسئولین و رسانه) بر فرار دختران از منزل تاثیر دارد. فرار دختران از منزل یک پدیده اجتماعی-فرهنگی است که مشکلات و پیامدهای منفی دارد. فرار دختران از منزل می تواند به دلایل مختلفی مانند فقرفرهنگی، اقتصادی، تربیتی و...رخ دهد. درنهایت فرار دختران از خانه یک آسیب اجتماعی برای همه جوامع است که تأثیرات نامطلوبی بر جامعه ، خانواده و دختران می گذارد.
اثربخشی مداخله معنویت درمانی با رویکرد شناختی رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی و بهبود بهزیستی روان شناختی همسران جانبازان و ایثارگران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی معنویت درمانی شناختی- رفتاری بر میزان بهزیستی روان شناختی، کیفیت زندگی همسران جانبازان بود. نمونه ی این پژوهش، شامل 40 نفر از همسران جانبازان شهرستان شهرضا بود که به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند و به مقیاس بهزیستی روان شناختی، فرم کوتاه پرسشنامه ی زمینه یابی سلامت ، پاسخ دادند. سپس این افراد به تصادف در دو گروه آزمایش (13 نفر) و کنترل (13نفر) گمارش شدند. هر دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری، مجدداً به پرسشنامه های پژوهش، پاسخ دادند. برای گروه آزمایش، هشت جلسه ی گروهی معنویت درمانی شناختی- رفتاری، اجرا شد، اما گروه کنترل در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفت. برای تحلیل داده های این پژوهش، از تحلیل کواریانس چندمتغیره و آزمون مان ویتنی- یو استفاده شد. نتایج نشان داد که با کنترل نمرات پیش آزمون، میزان بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در مراحل پس آزمون و پیگیری، افزایش معناداری داشته است (05/0P
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی و آموزش پذیرش و تعهد بر بهزیستی روان شناختی زنان مهاجر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابعاد مختلف بهزیستی نه تنها در بهبود سلامت روانی مؤثر است، بلکه زمینه مساعدی برای شکوفایی استعدادهای نهفته افراد را فراهم می آورد. از این رو، اجرای برنامه هایی منسجم و مناسب در راستای افزایش و ارتقای سلامت روان و بهزیستی روان شناختی گروه های جمعیتی جامعه، می تواند سبب افزایش بهره روی روانی، جسمی و مادی اجتماع شود. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی مهارت های زندگی و آموزش مبتنی بر پذیرش - تعهد بر بهزیستی روان شناختی زنان مهاجر افغانی انجام گرفت. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی و طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری آن کلیه زنان مجرد (18 الی 30) افغانی ساکن مجتمع خوابگاهی مهاجران تحت حمایت دفتر آیت الله آصفی در شهر قم به تعداد 110 نفر بودند. از بین این افراد تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند که در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل هر یک به تعداد 15 نفر جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسش نامه بهزیستی روان شناختی و پرسش نامه دموگرافیک محقق ساخته بود . نتایج این پژوهش با روش کوواریانس و با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که تفاوت معناداری بین نمرات کل آزمودنی ها در دو گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه وجود ندارد.
بررسی اثربخشی مشاوره گروهی«تقویت من بالغ» بر مبنای نظریه تحلیل رفتار متقابل بر تغییر باورهای غیر منطقی در دانش آموزان دختر نوجوان 13 تا 15 سال شهر اصفهان در سال تحصیلی 1394-1395(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مشاوره گروهی «تقویت من بالغ» بر مبنای تحلیل رفتار متقابل بر باورهای غیرمنطقی نوجوانان صورت گرفته است.جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر نوجوان 13 تا 15 سال شهر اصفهان در سال تحصیلی 1394-1395 بود. پژوهش بر اساس یک طرح نیمه آزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون و گروه گواه انجام شده است. 30 دانش آموز دختر 15 تا 13 ساله با تشخیص باورهای غیر منطقی پس از ارزیابی با پرسشنامه باورهای غیر منطقی جونز(1968) بر اساس این مقیاس با روش نمونهگیری خوشه ای چند مرحله ای به طور تصادفی در دو گروه 15 نفری (گروه آزمایش و گروه گواه) جایگزین شدند. مشاوره گروهی به مدت 10 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. تحلیل دادهها بر اساس آزمون تحلیل کواریانس نشان داد گروه آزمایش پس از دریافت مشاوره گروهی «تقویت من بالغ» بر مبنای تحلیل رفتار متقابل نسبت به گروه گواه بهبود معناداری در نمره کل باورهای غیر منطقی و نمرات زیر مقیاس ها شامل نیاز به تایید دیگران، انتظار بالا از خود، تمایل به سرزنش، بی مسئولیتی هیجانی، نگرانی زیاد توام با اضطراب، اجتناب از مشکلات، وابستگی به دیگران، درماندگی نسبت به تغییر و کمال گرایی داشته اند(P<0.05) ولی در مولفه «واکنش نسبت به ناکامی» تاثیر معناداری نداشته است ( P>0.05). نتایج این پژوهش نشان داد مشاوره گروهی «تقویت من بالغ» با رویکرد تحلیل رفتار متقابل می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید برای نوجوانان دارای باورهای غیر منطقی به کار رود. کلیدواژه ها: تقویت «من بالغ»، تحلیل رفتار متقابل، باورهای غیر منطقی، دانش آموزان نوجوان
بررسی رابطه مهارت حل مسئله و احساس امنیت در بین زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احساس امنیت در بین زنان، پیوند نزدیکی با مهارت های اجتماعی دارد؛ اما این موضوع کمتر بررسی شده است. براین اساس، هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین مهارت حل مسئله و احساس امنیت در بین زنان است. روش تحقیق، پیمایشی و جامعه آماری زنان 40-18ساله شهر یاسوج است که 351 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شده اند. ابزار تحقیق برای سنجش احساس امنیت، پرسش نامه احساس ناامنی احمدی و حیدری (1393) و ابزار تحقیق برای سنجش مهارت حل مسئله، فرم کوتاه سیاهه حل مسئله اجتماعی دزریلا و همکاران (2002) است. این دو ابزار در تحقیقات قبلی استفاده شده اند و ویژگی های روان سنجی آنها محاسبه شده است. براساس یافته ها رابطه مثبت و معناداری بین مهارت حل مسئله اجتماعی و احساس امنیت وجود دارد؛ به طوری که، مهارت حل مسئله اجتماعی قادر است حدود 21/0 تغییرات احساس امنیت را تبیین کند. گذشته ازآن، هیچ کدام از متغیرهای جمعیتی گروه سنی، میزان تحصیلات و نیز وضع اشتغال و تأهل، ارتباط معناداری با احساس امنیت ندارند. به این ترتیب، نتیجه بررسی این است که با آموزش مهارت حل مسئله اجتماعی به زنان، یکی از دغدغه های اساسی آنان، یعنی احساس ناامنی تسکین داده یا برطرف می شود.
بررسی نقش دینداری در مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی (نمونه مورد مطالعه: زنان شهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امروزه زنان در مقایسه با مردان آمار کمتری از مشارکت در فعالیت های ورزشی را دارا هستند و به همین دلیل مشکلات زیادی را در ارتباط با سلامت شان پیدا می کنند. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر با استفاده از روش میدانی، تکنیک پیمایش، ابزار تحقیق پرسشنامه و استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS، به دنبال بررسی نقش دینداری اجتماعی در مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی به عنوان هدف اصلی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی زنان 18 سال به بالای شهر تهران می باشد که تعداد 600 نفر از آنها با استفاده از فورمول کوکران به عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین میزان کل دینداری (26/0 =P)، و ابعاد آن یعنی بعد اعتقادی (24/0 =P)، بعد پیامدی (33/0=P)، بعد مناسکی (30/0=P) بعد تجربی (22/0=P) و بعد شناختی (28/0 =P) با مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد؛ بنابراین تمامی فرضیه های پژوهش تأیید می شوند. نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری (AMOS) نیز نشان دادند که در کل اثر متغیر مستقل دینداری بر مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی به میزان 35/0 می باشد.
تحلیل رابطه ساختاری بهزیستی ذهنی بر مبنای سختکوشی روانشناختی با میانجی گری تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی رابطه ساختاری بهزیستی ذهنی بر مبنای سختکوشی روانشناختی با میانجی گری تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به سرطان پستان است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی، و از نظر روش جزء پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی است که به شیوه معادلات ساختاری انجام گرفته است. جامعه آماری شامل تمام زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستانهای شهر تهران بود و 100 نفر از کسانی که به بیمارستان هفتم تیر مراجعه کرده بودند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو، سختکوشی روانشناختی اهواز (AHI) و تنظیم ساخت هیجان گارنفسکی بود. داده ها با روش حداقل مجذورات جزئی تجزیه و تحلیل شد و نتایج نشان داد الگوی پژوهش از روایی، پایایی و کیفیت مناسبی برخوردار است. این الگو توانست 50 درصد از واریانس بهزیستی ذهنی را در بیماران مبتلا به سرطان پستان تبیین کند و روابط ساختاری مفروض معنادار به دست آمد. در مجموع می توان از این الگو به منظور تعدیل مشکلات روانشناختی و جلوگیری از پیشرفت آن در بیماران مبتلا به سرطان پستان استفاده کرد.
نقش عوامل شناختی و اجتماعی در پیش بینی رفتار خوردن آشفته دختران نوجوان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی رفتار خوردن آشفته بر اساس طرح واره های ناسازگار اولیه و میزبان الگوگیری از ارزش های القایی به وسیله رسانه ها در دانش آموزان دختر شهر شیراز می باشد. روش این پژوهش همبستگی است. از میان تمامی دختران دانش آموزان مقطع دبیرستان شهر شیراز تعداد 200 دانش آموز به شیوه خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و پرسش نامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ، آزمون بازخورد خوردنگارنر و گارفینکل (1979) و الگوگیری از ارزش های غربی را تکمیل نمودند. پس از حذف پرسش نامه های مخدوش تعداد 190 پرسش نامه به نرم افزار SPSS وارد و مورد تحلیل قرار گرفتند. ضرایب بدست آمده بر اساس آزمون همبستگی پیرسون نشان دهنده ارتباط مثبت و معنادار حوزه های طرح واره ها بویژه درحوزه خودگردانی/عملکرد مختل، دیگر جهت مندی و محدودیت مختل با رفتار خوردن آشفته بود. هم چنین، الگو گیری از ارزش های غربی بویژه درونی سازی الگوهای ایده آل ارتباطی معنادار با افزایش رفتار خوردن آشفته داشت. نتایج رگرسیون گام به گام نشان دادند که دو حوزه خودگردانی/عملکرد مختل و دیگر جهت مندی همراه با درونی سازی الگوها تبیین کننده معنادار واریانس رفتار خوردن آشفته بودند.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان بر سازگاری و دلزدگی زناشویی در همسران دارای تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان بر سازگاری و دلزدگی زناشویی در همسران دارای تعارض زناشویی انجام گرفت. این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر تبریز، دادگاه خانواده و شورای حل اختلاف دادگستری شهر تبریز در طول پاییز سال 95 بود. برای انتخاب نمونه پژوهش از بین تمامی زوجین واجد شرایط ورود به مطالعه 16 زوج (32 نفر) به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند و پس از جایگزینی در گروه آزمایش و گروه کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. سپس زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان طی هشت جلسه 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری در برنامه SPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر فراهیجان (رویکرد گاتمن) به تفاوت معنی دار بین گروه های آزمایش و کنترل در متغیر سازگاری و مؤلفه های دلزدگی زناشویی شامل خستگی جسمی، از پا افتادن عاطفی و از پا افتادن روانی منجر شده است. با توجه به نتایج، درمان مبتنی بر فراهیجان با افزایش سطوح چرخه تعامل مثبت، جایگزین ساختن پیوندجویی به جای خصومت و رفتارهای اجباری و جایگزینی رفتارهای تخریبگر با رفتارهای سازنده به افزایش سازگاری زناشویی و با کاهش دامنه رفتارهای تخریبگر همچون انتقاد، تحقیر و حالت تدافعی در همسران دارای تعارض زناشویی به کاهش دلزدگی زناشویی در آنان منجر می شود.
رابطه سرمایه اجتماعی و توان مندی روانی در زنان سرپرست خانوار شاغل در مراکز کوثر شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار فقیر یکی از گروه های آسیب پذیر جامعه هستند. این زنان علاوه بر نقش های متداول برای زنان در خانواده، متولی نقش های مربوط به سرپرستی خانوار نیز هستند. از این رو، تلاش برای توان مندسازی آن ها از اولویت ویژه ای برخوردار است. در این بین، برخورداری از آمادگی ذهنی و روانی پیش شرطی اساسی برای شکوفایی قابلیت های فردی در دیگر عرصه های زندگی است. بر این اساس، تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و توان مندی روانی در زنان سرپرست خانوار در قالب پژوهشی پیمایشی متشکل از ۳۲۴ زن شاغل در مراکز کارآفرینی و مهارت آموزی کوثر شهرداری تهران، صورت پذیرفته است. برای اخذ نمونه، ابتدا مراکزی به صورت تصادفی از لیست مراکز موجود انتخاب و سپس کارکنان هر مرکز تمام شماری شده اند. این روند تا تحقق حجم نمونه تعیین شده ادامه یافته است. ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسش نامه محقق ساخته بوده است. داده های حاصل با روش های آماری تحلیل هم بستگی و تحلیل هم بستگی کانونی تجزیه وتحلیل شده اند. یافته های تحقیق در مجموع مؤید هم بستگی متوسط بین مؤلفه های مختلف سرمایه اجتماعی و توان مندی روانی بوده است. در عین حال، هم بستگی بین «توانایی تصمیم گیری» و «اعتماد به نفس» با مؤلفه های مختلف سرمایه اجتماعی قوی تر از سایر مؤلفه های توان مندی روانی بوده است. در بین متغیرهای زمینه ای نیز در اغلب موارد سن اثر منفی و مدت سرپرستی، درآمد و تحصیلات دارای اثر مثبت بر مؤلفه های توان مندی روانی بوده اند. همچنین، تحلیل هم بستگی کانونی، نشان دهنده نقش تبیین کنندگی سرمایه اجتماعی بر توان مندی روانی است.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر خودکارآمدی زنان دارای اختلال شخصیت وابسته شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال شخصیت الگوی پایداری از رفتار و تجربه درونی است که با انتظارات فرهنگی به میزان قابل ملاحظه ای مغایرت دارد، فراگیر و انعطاف ناپذیر است، در دوران نوجوانی یا بزرگسالی آغاز می شود، در طی زمان پایدار است و به پریشانی و اختلال منجر می شود یکی از انوع اختلالات شخصیت، اختلال شخصیت وابسته است. این به واقع سازگارانه و طبیعی ست که آدمیان نیازمند برقراری ارتباط با دیگران و یاری گرفتن از آن ها باشند، اما در افراد دارای اختلال شخصیت وابسته این نیازهای وابستگی بیش از اندازه بوده و می توانند کاملاً مشکل ساز باشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر خودکارآمدی زنان دارای شخصیت وابسته است. بدین منظور از میان زنان مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره شهر تهران تعداد 30 نفر که بر اساس آزمون میلون (MCMI) دارای شخصیت وابسته بودند به صورت در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروههای آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش در معرض 10 جلسه رفتار درمانی دیالکتیکی و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. پیش از انجام مداخلات و بلافاصله پس از انجام مداخلات هر دو گروه به وسیله آزمون خودکارآمدی عمومی شرر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد در بین گروه های آزمایش و کنترل، با ثابت نگه داشتن اثر پیش آزمون، تفاوت معنادار وجود دارد (P
بررسی تأثیر عوامل دموگرافیک در رضایتمندی از زندگی زناشویی زوجین 55-35 سال (ساکن در مناطق 3 و20 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل دموگرافیک در رضایت از زندگی زناشویی زنان و مردان متأهل 35 - 55 سال ساکن در مناطق 3 و20 شهر تهران است. ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی تحقیق از ﺗﺮﮐﯿﺐ ﻧﻈﺮﯾﺎت ﻫﻤﺴﺎن ﻫﻤﺴﺮی و ﻣﺒﺎدﻟﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه و ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی آنها گزاره نویسی و ﻓﺮﺿﯿﺎت اخذ شده اند. روش استفاده شده پیمایش و ابزار تحقیق پرسش نامه ی محقق ساخته است که با تعیین حجم نمونه 400 نفری با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران و با شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، داده ها و اطلاعات لازم جمع آوری و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رضایت زناشویی با متغیرهای سن ازدواج، سطح درآمد، سطح درآمد همسر، سطح تحصیلات و سطح تحصیلات همسر رابطه ی معنادار و مستقیم دارد و با متغیرهای تفاوت سنی همسران رابطه ی معنادار و معکوس دارد. همچنین متغیرهای شغل ، رشته ی تحصیلی همسر و منطقه ی محل سکونت نیز با رضایت زناشویی ارتباط معناداری دارند. یافته های پژوهش وجود رابطه ی معنادار بین جنس، رشته ی تحصیلی، قومیت و قومیت همسر را با رضایت زناشویی تأیید نکرد. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که متغیرهای جمعیت شناختی در رضایت زناشویی مؤثرند و در کنار هم توانسته اند 5/33/0 تغییرات رضایت زناشویی را تبیین کنند. بر اساس نتایج مشاهده شده، متغیر منطقه ی محل سکونت، بیشتر از بقیه ی متغیرها در رضایت زناشویی تأثیرگذار است. بعد از آن متغیرهای سطح تحصیلات همسر، سطح درآمد و سطح درآمد همسر تأثیرگذاری بیشتری نسبت به سایر متغیرهای جمعیت شناختی دارند.
موجه سازی مصرف تظاهری؛ مورد مطالعه: مصرف کالاها و خدمات مدیریت بدن در زنان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف کالا در انواع و اقسام آن، دارای دلالت ها و نشانه های عدیده فرهنگی اجتماعی است و موضع مصرفی افراد نیز بر همین مبنا، توجیه می گردد. هدف نوشتار حاضر این است که توضیح دهد مصارف تظاهری و خودنمایانه که غالباً با استفاده از کالا های دارای نام و نشان (برند) با نوشوندگی بالا ، همراه است چگونه توسط مصرف کنندگان توجیه می شود . برای یافتن پاسخ و پی بردن به معانی نهفته مصرف تظاهری با 38 مشارکت کننده زن در مشهد که کم یا بیش مصرف شان، این گونه بوده و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند، در خصوص مصرف کالاها و خدمات مدیریت بدن، مصاحبه عمیق به عمل آمده است. نتایج کدگذاری و تحلیل متن مصاحبه ها نشان می دهد برای مصرف تظاهری کالاها و خدمات مدیریت بدن، پنج توجیه عمده وجود دارد: موجه سازی هویتی مصرف که نشان تشخص و معرف موقعیت اجتماعی مصرف کننده تلقی می شود؛ موجه سازی روان شناختی که در آن فرد به نیاز های روانی خود، نوع انسان یا زنان ارجاع می دهد؛ موجه سازی اقتصادی (عقلانی)، انتخاب های مصرفی را پس از مقایسه ارزش مصرفی ارزش مبادله یا محاسبه هزینه فایده اقتصادی و اجتماعی، معقول ارزیابی می کند؛ موجه سازی نظارتی (الزامی) که در آن فرد خود را تحت نظارت خواسته ها و پیشنهاد های دیگران مهم یا دیگران تعمیم یافته یا آموزه های اخلاقی و مذهبی می بیند؛ و موجه سازی عادت واره که به «مسبوق به سابقه بودن الگوی مصرفی تظاهری یا تمایل به آن در تاریخچه زندگی فرد» ارجاع دارد.