مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
مطالعات زنان
حوزه های تخصصی:
دامنه تفاوتهای نگرشی متفکران اسلامی در جهان معاصر و در نحوه بهکارگیری آموزههای اسلامی و چالشهای به وجود آمده در موضوعات مختلف، به مسایل زنان نیز کشیده شده است. در نوشتار پیشین «صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام» روشن گردید که این مطالعات تحت دو رهیافت اصولگرایی و دگراندیشی ملاحظه شده است. اصولگرایان در نگاه به مسایل زنان دارای رویکردی احتیاطآمیز نسبت به تحولات تجدد غربی بوده؛ در حالی که دگراندیشان با تأثیرپذیری از این تحولات، به ویژه تحولات مدرنیته و فمینیسم، به مسایل زنان مینگرند. در نوشتار حاضر نظرگاه دگراندیشان طی دو رویکرد تجددگرایی و معرفتشناسی مورد بررسی قرار میگیرد. تجدد گرایان اسلامی از یکسو با نقد دیدگاه سنتی و از سوی دیگر با جذب آموزههای تجدد غربی به تبیین مواضع خود در قبال مسایل زنان میپردازند. معرفت شناسان اسلامی نیز با تأثیر از تحولات معرفتشناختی اخیر و با ادعای تاریخمندی و تاریخمداری نصوص دینی درصدد ارایه قرائتهای جدید در آموزههای اسلامی خود هستند.
خوانشی از زن در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعات فرهنگی درباره زن، شاهنامه مرجع نسبتا مهمی بوده است. چون از یک سو زنان گاه در آن نقشه ای مثبت مهمی دارند، و نیز از سوی دیگر گاه قضاوت ای بدبینانه ای نیز نسبت به آن ها ابراز شده است. نگاه به شاهنامه از نظر عقاید درباره جایگاه موجود و مطلوب زن در اجتماع، در زمان سروده شدن دیوان یا در زمان وقوع حوادث داستانی و تاریخی آن، و علاوه بر این، نگاه پژوهش گر که درگیر تفکرات امروزین حقوق بشری در مورد زن است، به متن شاهنامه از نظر موضوع زن، هدف این نوشته است. از نظر این مقاله، که مبتنی بر بخش هایی از تحقیقی در همین زمینه است. در شاهنامه، زن موقعیتی برتر از فرهنگ زمان خود داشته است، اما در این که وجود شخصیت های زن شاهنامه که سیاست مدار، خردمند، و قدرت طلب هستند، نشان واقعیتی فرهنگی - اجتماعی در ایران باستان حاکی از برابری زن و مرد باشد، مورد تردید است. این وضعیت بیش تر متناسب با فضای اشرافی رویدادها، و نیز اقتضای جذابیت داستان و حماسه بوده است. بر این مبنا، گر چه الگوهای زن، همچون زن مستقل، شجاع، و عاقل در شاهنامه، تا حدودی می تواند پشتوانه ایده های زن باور یا همان فمینیسم باشد، اما در این باره نمی توان اغراق کرد، چون الگوهای متفاوت از این هم در کتاب فردوسی فراوان است.
صورتبندی مطالعات زنان در جهان اسلام (1)
حوزه های تخصصی:
جهان اسلام در طول یکصد و پنجاه سال اخیر، به نحو گسترده ای به مطالعات زنان پرداخته است. نوشتار حاضر، در راستای شناخت این سیر مطالعات و تحولات پیش روی آن، یک دسته بندی اولیه از مجموعه مطالعات اسلامی با تأکید بر نویسندگان سده بیستم میلادی در حوزهی مسایل زنان ارایه میکند. صورت بندی این مطالعات، تحت دو رویکرد کلی اصول گرایی و دگراندیشی قرار میگیرد. رویکرد اصول گرایی متأثر از افکار اندیشمندان اسلامی نوگرا بوده و به دو دیدگاه نوسلفی و اجتهادی تقسیم میشود. نوسلفیان هم چون سیدقطب با ادعای تمسک به کتاب و میراث سلف، درصدد حل مسایل زنان برآمدند؛ در حالیکه اجتهادگرایان هم چون مطهری، شمس الدین و فضل الله علاوه بر اهمیت دادن به نصوص، برای عقل نیز حجیت و اعتبار قایل شدند. دیدگاه دگراندیشان در شمارهی بعدی نوشتار مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
موضوعات پژوهشی در اولویت علوم اجتماعی زنان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به اولویت یابی پژوهشی علوم اجتماعی زنان اختصاص دارد. اولویت یابی برآمده از تجربة کار میدانی اعضای اجتماع علمی این عرصة جوان تخصصی، ضمن توجه به چگونگی تداوم انباشتگی علوم اجتماعی زنان و نیز روشن سازی ابعاد پژوهشی مسیر طی شده، با نگاه به پرسش هایی که در این حیطه در ایران مطرح نشده یا بی پاسخ مانده اند دستاوردهای سودمندی دارد.
بنابراین، این تحقیق کوشیده تا از رهگذر مصاحبة نیمه سازمان یافته با پژوهش گران متخصص علوم اجتماعی به گردآوری اولویت های موضوعی آنان همت گمارد؛ اولویت هایی که ناظر به ارزیابی پژوهش های انجام شده در حکم بخشی از ساختار علمی این حیطه و نیز درک مقتضیات کنونی جامعة ایران از منظر ایشان است.
یافته ها نشان می دهد متخصصان با درک تغییرات اجتماعی پرسرعت چند دهة اخیر و تحول کرد و کارهای جنسیتی بر موضوعاتی چون سیاست گذاری ها، اشتغال، تفکیک جنسیتی، خانواده، آسیب ها و مشکلات اجتماعی، سبک زندگی، مهاجرت، مطالعات فرهنگی زنان و مطالعات نظری تأکید دارند.
امکان سنجی طرح تدوین اصطلاح نامه مطالعات زنان و خانواده براساس استاندارد BS ISO 25964-1(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف بررسی امکانات تدوین اصطلاح نامه مطالعات زنان و خانواده می باشد. با توجه به گسترش اطلاعات در حوزه زن و خانواده، و گستردگی واژه ها و تدوین فهرست ها و کتابشناسی ها؛ اصطلاح نامه مطالعات زنان و خانواده ابزاری حرفه ای برای نمایه سازی و بازیابی اطلاعات زنان در پایگاه های داده، در مجموعه های کتابخانه ها، بایگانی ها و مراکز مستندسازی و اینترنت است. با استفاده از این اصطلاح نامه یک سامانه نمایه سازی مدون تهیه خواهد شد که بتوان با آن پایگاه های داده در موضوع جایگاه زنان و خانواده را نمایه سازی، ذخیره و بازیابی کرد. روش تحقیق در این پژوهش سندی است. و ابزار گردآوری اطلاعات یادداشت برداری بوده است.از طریق جستجو در منابع چاپی و الکترونیکی شامل کتاب ها، پایان نامه ها، مقالات و همچنین گفتگو با برخی از صاحب نظران رشته مطالعات زنان و خانواده اطلاعات اولیه مربوط به واژگان حوزه زنان و خانواده به دست آمد، و سپس واژه ها وارد نرم افزار اکسل شد و بعد از نمونه گیری از واژه ها، 243 واژه در نرم افزار تزاروس بیلدر[1] وارد شده است. در این پژوهش از طریق ایجاد شبکه مفهومی بین اصطلاحات براساس استاندارد BS ISO 25964-1، ابتدا با استفاده از روش قیاسی ساختار کلی اصطلاح نامه را تعیین و سپس ساختار جزئی آن طراحی شده است. با استفاده از این شبکه مفهومی، اصطلاحات این حوزه در نظامی خاص مشخص و روابط مفهومی میان آنها منعکس شده است. پس از بررسی های به عمل آمده در حدود 6000 واژه شناسایی شدند که نشان می دهد پشتوانه واژگانی غنی در این حوزه وجود دارد. در ضمن، در حیطه مطالعات زنان و خانواده شاخه های اصلی اصطلاح نامه مطالعات زنان و خانواده در حوزه های زیر شناسایی شد:
سدیدالسلطنه و مطالعات زنان بوشهر در عصر قاجار
منبع:
پژواک زنان در تاریخ سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
143-161
حوزه های تخصصی:
اگرچه رشته «مطالعات زنان» بیش از چند دهه (مشخصاً از دهه هفتاد میلادی قرن بیستم) نیست که در مغرب زمین در دانشگاه ها به صورت یک رشته مستقل دانشگاهی رونق گرفته و از اواخر دهه هفتاد قرن چهاردهم شمسی نیز در ایران این رشته در برخی از دانشگاه های تهران افتتاح شده است، اما پیش از این نیز نویسندگان و مورخان فرنگی و ایرانی به طور سنتی، مطالبی در این باره نوشته بودند که امروزه باید با دیدی علمی و روشمند، مورد استفاده دانشجویان رشته مطالعات زنان قرار گیرد.یکی از این افراد پیشگام و پیشتاز، محمدعلی خان سدیدالسلطنه (1320 1253ش.) می باشد که در فاصله دو سال پیش از انقلاب مشروطه تا نیمه جنگ جهانی اول، مطالعات و یادداشت های جالبی درباره زنان بوشهر انجام داده و نوشته که تا امروز چندان مورد توجه اساتید رشته مطالعات زنان و جامعه شناسان در ایران و همچنین بوشهرپژوهان محلی قرار نگرفته است. وضعیت زنان بوشهر و روستاهای اطراف در سال های نخست قرن بیستم چندان روشن نیست. جهانگردان و مسافران اروپایی نیز که به بوشهر سفر می کردند، به دلیل محدودیت های فرهنگی و ساختار مردسالارانه حاکم بر جامعه و تقریباً حذف زنان از روابط و مناسبات اجتماعی بیرون از خانه، قادر به ارتباط با زنان و لاجرم کسب هرگونه آگاهی از وضعیت آنان نبودند.سدیدالسلطنه اطلاعات جسته و گریخته، اما جالب و خوبی دراین باره در یادداشت های خود ارائه داده است و خوشبختانه این خلاء تاریخی تا اندازه ای پُر شد .
قدرت و مقاومت زنان در خانواده ایرانی: روایت زنان از شیوه های مقاومت فرهنگی در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پارادایم غالب در جامعه شناسی خانواده در ایران، مبتنی بر این ایده کلی است که خانواده، کانون پدرسالاری است و زنان در خانه، در انقیاد جنسیتی به سر می برند و زیر سلطۀ مردانه گرفتار شده اند. در تأیید این دیدگاه، حجم گسترده ای از کارهای پژوهشی در سال های اخیر انجام شده است. با این همه، پژوهش حاضر در پی شناسایی الگوهای انقیاد و انفعال زنانه نیست بلکه برعکس، به دنبال مطالعۀ راهبردهای مقاومت زنان در مقابل قدرت مردانه در خانه است. این پژوهش در پی یافتن پاسخ این پرسش است که «زنان چگونه از فرهنگ به عنوان ابزاری برای مقاومت و تغییر توازن قدرت در خانواده بهره می گیرند». دراین راستا، با 36 زن متأهل در شهر تهران مصاحبه شد. روش پژوهش، کیفی و شیوۀ نمونه گیری، هدفمند بود. یافته های پژوهش نشان داد که زنان از راهبردهایی مانند «مبارزه بر سر معنا»، «رمزگشایی های تقابلی»، «بازی دوگانه با کلیشه ها»، «نمایش تمکین»، و «مقاومت از طریق سنت» به مقاومت فرهنگی در خانواده می پردازند تا از این طریق، بتوانند قدرت مردانه در خانه را مهار و توازن قدرت را برقرار کنند. راهبردهای گوناگون مقاومت، نشان دهندۀ این است که «منابع مقاومت» زنان در خانواده، متکثر است. مقاومت در خانواده، هیچ جایگاه و کانون مرکزی ندارد و در عرصه های مختلف به گونه ای نامتمرکز عمل می کند. نقاط مقاومت در خانواده، پراکنده و سیال است و در قالب شبکه ای مویرگی از خرده مقاومت ها عمل می کند. این موارد، گویای این است که اِعمال قدرت فراگیر و سلطۀ کامل مردانه در خانواده، دست کم در نسل های جدید زنان، کمتر می تواند شاهدی برای خود پیدا کند.
زنان در عصر پدرسالاری: روایت تاریخی از وضعیت اجتماعی و فرهنگی زنان در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
122 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه وضعیت اجتماعی زنان در عصر قاجار است. یافته های این مطالعه نشان داد که تاریخ جامعه قاجار، روایت یک پدرسالاری تمام عیار است. زنان به مثابه یک طبقه اجتماعی، تحت سلطه کامل مردان قرار داشتند. اگرچه آنها نیمی از افراد جامعه را تشکیل می دادند ولی گویی در جامعه نبودند و از نظرها پنهان مانده بودند. زنان در خانه در پسِ پرده و در جامعه در پسِ روبنده بودند. نه چهر ه هایشان دیده و نه سخن ها و دردهایشان شنیده می شد. حتی نام شان بر زبان ها برده نمی شد. بردن نام زن و دیدن چهره او و هم کلام شدن با آنها، همه تابویی خطرناک و گناهی نابخشودنی بود. هر مردی در خیابان باید از آنها فاصله می گرفت. جنس دوم و پست تر از مردان محسوب می شدند. گرچه به ظاهر آزاد بودند اما در بند سلطه جنسیتی گرفتار مانده بودند. ابزار شهوت قلمداد می-شدند که دیدن شان می تواند شهری را به آشوب کشاند. به همین دلیل آنها را به کنج خانه ها رانده و به کار اطفای شهوت مردان گمارده بودند. خروج دختران از خانه برای تحصیل و آموزش را موجب گسترش فساد در جامعه می-دانستند. با همین منطق، مدرسه رفتن آنها را نیز ممنوع کرده بودند. اشتغال درآمدزا هم عرصه ای مردانه بود که زنان را به آن هیچ راهی نبود. لذا نه فرصتی برای تحصیل پیش رویشان باز بود و نه امکان اشتغال برایشان هموار بود. هم در آموزش و فرهنگ، فرودست بودند و هم در اقتصاد، تهیدست. نه شغلی درآمدزا به آنها داده می شد و نه حق تحصیل به آنها اعطا می شد.
زنان و مصرف موسیقی؛ سنخ شناسی ذائقه موسیقایی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
98 - 63
حوزه های تخصصی:
زنان یکی از مخاطبان فعال مصرف موسیقی هستند و موسیقی همواره در تجربه زندگی روزمره آن ها حضور و نقش دارد. پژوهش حاضر تلاش دارد به این پرسش اصلی پاسخ دهد که ذائقه موسیقایی زنان چگونه است؟ و چه سنخ شناسی از ذائقه موسیقایی زنان می توان صورت بندی کرد؟ این پرسش با روش پژوهش کیفی بررسی شده است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 28 نفر از زنان با تحصیلات، موقعیت اجتماعی و گروه های سنی متفاوت در شهر تهران است که به شیوه نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری نظری رایج در پژوهش های کیفی انتخاب شده اند. نتایج پژوهش روایت گر آن است که زنان، جامعه ناهمگونی هستند و این ناهمگونی در ذائقه موسیقایی آن ها نیز دیده می شود. زنان در مصرف موسیقی به عنوان مخاطبان تصادفی و پراکنده، فراغت طلب و هیجان طلب تا مخاطبان هویت طلب، اعتراضی، مهارت پیشه و معناگرای موسیقی دیده می-شوند. زنان، ذائقه موسیقایی واحدی ندارند بلکه ذائقه آنها مبتنی بر پس زمینه های فردی و اجتماعی شان متفاوت است؛ این به معنای اجتماعی بودن ذائقه موسیقایی و وابستگی آن به پیشینه اجتماعی و فرهنگی است. در عین حال، با توجه به تنوع کارکردهای موسیقی در زندگی روزمره، ذائقه موسیقایی زنان به سوی ترکیبی شدن (مصرف همزمان موسیقی نخبه پسند و عامه پسند) پیش می رود. همچنین در مصرف موسیقایی زنان، جنبه های کارکردی موسیقی بر جنبه های زیبایی شناختی و معناگرایی آن غلبه دارد.
تحلیل عوامل مؤثر بر مشارکت زنان در بازار نیروی کار ایران با تأکید بر متغیرهای سن و مهاجرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان حدوداً نیمی از جمعیت فعال جوامع را تشکیل می دهند و عمدتاً مشارکت پایینی در بازار نیروی کار دارند. این پژوهش به منظور تحلیل عوامل مؤثر بر مشارکت زنان در بازار نیروی کار از داده های خام طرح آمارگیری نیروی کار در سال های ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ استفاده می نماید. نتایج تحقیق که از مدل لاجیت استفاده می نماید، نشان می دهد که معادلات روستا و شهر علی رغم شباهت های موجود (معنی داری و جهت تأثیرگذاری متغیرهای فرزندان زیر هفت سال، سن، توان دوم سن و تحصیلات) دارای تفاوت هایی هست؛ از جمله اینکه مهاجر خارجی بودن، در روستاها منجر به افزایش مشارکت زنان نشده در حالی که در شهرها داشتن تابعیت غیر ایرانی منجر به افزایش مشارکت زنان شده است. همچنین احتمال مشارکت زنان روستایی در مقایسه با زنان شهری در بازار نیروی کار تا سنین بالاتری، افزایشی خواهد بود. نتایج نشان می دهد، افزایش تحصیلات در زنان قدرتمندترین عامل مشارکت زنان شهری در بازار نیروی کار است. به گواه آمار، عمده دلیل افزایش جمعیت غیرفعال زنان، وظایف و مسئولیت های خانوادگی است که در این پژوهش هم افزایش تعداد فرزندان زیر هفت سال هم در مناطق شهری و هم در مناطق روستایی و متأهل بودن در مناطق شهری منجر به کاهش حضور زنان در بازار نیروی کار خواهد شد.
تجربه زیسته مردان افغانستان و پاکستان از تحصیل در رشته مطالعات زنان در ایران: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۱)
219-254
حوزه های تخصصی:
رشته مطالعات زنان که بر اساس فعالیت های جنبش زنان در غرب تأسیس شد و تغییر نگرش از اهداف عمده آن بود، حوزه ای دائماً در حال تغییر و گسترش بوده است. امروزه گرایش های متنوعی از این رشته در کشورهای مختلف وجود دارد که در ایران با رویکرد اسلامی است. هدف این پژوهش، بررسی تجربه زیسته دانشجویان مرد افغانستانی و پاکستانی مطالعات زنان در ایران است که بیشتر با پس زمینه فرهنگی مردسالارند. روش این پژوهش پدیدارشناسی تفسیری است که با انجام مصاحبه نیمه ساختارمند با شانزده نفر از این دانشجویان صورت گرفته است. تحلیل داده ها با شیوه ون مانن و با استفاده از نرم افزار MAXQDA 2018 انجام شده و سه مضمون اصلی «آگاهی جنسیتی»، «باز نگرشی جنسیتی» و «کم رنگی جنسیت محوری» حاصل شده است. بر اساس یافته ها آگاهی جنسیتی بیان گر «فهم برساختگی نگرش های موجود به زن» و «فهم ماهیت مشترک زن و مرد در قرآن» بوده و «باز نگرشی جنسیتی» را که شامل «تأمل در خوانش های دینی نسبت به زن» و «بازنگری در باورهای اجتماعی نسبت به زن» بوده به دنبال داشته است که درنهایت به «کم رنگی جنسیت محوری» شامل «کم رنگی نگاه هژمونی مردسالارانه در خانواده» و «کم رنگی مزیت های مردسالارانه در جامعه» انجامیده است.
تاریخ بیداری زنان؛ بازنمایی مسائل زنان و خانواده در روزنامه نگاری دوران مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اولین نسل جنبش زنان در ایران، از اواخر قاجار و انقلاب مشروطه ظهور یافتند. آن ها با وقوع مشروطه، صاحب نشریه و روزنامه شدند. این نشریات، تنها رسانه های فراگیر در ایران عصر قاجار قلمداد می شدند. نشریات زنان، مهم ترین ابزار آن ها برای رساندن صدای خود به جامعه و پیگیری جنبش مطالبه گری در راستای برابری جنسیتی بود. پژوهش حاضر به دنبال شناسایی مسائل و مطالبات خانوادگی زنان در مطبوعات عصر مشروطه است. در این راستا، تمام شماره های باقی مانده از هفت نشریه زنان در دوران مشروطه (شامل نشریات «دانش»، «شکوفه»، «زبان زنان»، «نامه بانوان»، «جهان زنان»، «عالم نسوان» و «مجله جمعیت نسوان وطن خواه») با روش تحلیل مضمون، مورد واکاوی و تحلیل قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان داد که در نشریات زنان در عصر مشروطه، خانواده ایرانی کانون دغدغه ها و مطالبات گوناگون بوده است. در این نشریات، سلطه پدرسالاری، ریشه تمام مسائل و مشکلات زنان قلمداد می شد که پیامد های گوناگونی چون ازدواج اجباری دختران، کودک همسری آن ها، چندهمسری مردان، طلاق های آسان زنان توسط مردان، خشونت های خانگی علیه زنان، ممانعت از اشتغال زنان، زنانه شدن فقر و گسترش روسپی گری و امثال آن را برای زنان ایرانی به همراه آورده بود. زنان در نشریات خود در یک نبرد گفتمانی با ایدئولوژی پدرسالاری و مصادیق متعدد آن قرار گرفتند. آن ها با تضعیف گفتمان جنسیتی حاکم در عرصه های مختلف، می کوشیدند که زمینه تغییر قوانین خانواده در کشور را مهیا سازند تا از این طریق، پیامدهای پدرسالاری در زنان و خانواده را مهار کنند.
تحلیل چرایی اختلاف فتوا در خصوص پوشاندن مو ی خارج از محدوده سر برای زن در نماز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال پنجاه و چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۳۱
195 - 212
درباره ی وجوب پوشاندن مو در نماز دست کم پنج دیدگاه وجود دارد: فتوای صریح به وجوب پوشاندن همه ی مو؛احتیاط واجب در خصوص پوشاندن مو؛ عدم وجوب پوشاندن سر؛ عدم وجوب پوشاندن خصوص مو؛ قول به تفصیل و لزوم پوشاندن خصوص مو در محدوده ی سر. این اختلاف به سبب تأملاتی است که در لسان ادله ی مربوط به پوششِ نمازی وجود دارد. نظر به فقدان پژوهش مستقل در این زمینه و مورد بحث بودن آن در مجامع علمی و نیز نزد عموم متدینان، ارائه ی پژوهشی مستقل ضروری به نظرمی رسد ضمن واکاوی ادله ی موجود، تأملات پیرامون ادله ی مربوط به پوشش نمازی بیان شود، همچنین دلیل اختلاف فتوای فقها در این زمینه و عدم فتوای برخی از ایشان به وجوب پوشاندن همه ی مو در نماز آشکار شود. اخبارِ حاکی از عورت بودن تمام زن، گزارش فعل حضرت زهرا(س)، خبر زراره از امام باقر(ع)، خبر ابن ابی یعفور از امام صادق(ع)، سیره ی متشرعه، اجماع و قاعده ی اشتغال، مهمترینِ ادله، بلکه یگانه ادله بر وجوب پوشش موی سر به طور مطلق است. بر پایه ی یافته های این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، همه ی ادله ی وجوب پوشش مو ی خارج از محدوده ی سر، درخورِ مناقشه است و بر فرض خدشه در اطلاق ادله ی وجوب نماز، با تمسک به اصل برائت، به عدم وجوب پوشاندن مو ی خارج از محدوده ی سر حکم می شود؛ از این رو قول پنجم اقویٰ به نظرمی رسد.
زنان و مصرف موسیقی؛ پژوهشی کیفی درباره ذائقه موسیقایی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 27
حوزه های تخصصی:
مصرف موسیقی در تجربه زندگی روزمره زنان که یکی از مخاطبان فعال هستند، نقش برجسته ای دارد. در این پژوهش به این پرسش که ذائقه موسیقایی زنان چگونه شکل می گیرد، با روش پژوهش کیفی و مطالعه تجربه موسیقایی زنان پاسخ داده شده است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 28 نفر از زنان با تحصیلات، موقعیت اجتماعی و گروه های سنی متفاوت در شهر تهران است که به شیوه نمونه گیری هدفمند و نمونه گیری نظری رایج در پژوهش های کیفی انتخاب شده اند. داده های مصاحبه های کیفی با روش تحلیل تماتیک کدگذاری شده است. یافته ها بیانگر آن است که ذائقه موسیقایی مخاطبان امر از پیش تعیین شده ای نیست، بلکه محصول تعامل پس زمینه های فردی و خاستگاه اجتماعی مخاطبان است؛ این به معنای اجتماعی بودن ذائقه موسیقایی است. تجربه زیسته زنان نشان می دهد سرمایه فرهنگی (پیشینه فرهنگی-خانوادگی، تحصیلات، دانش و مهارت موسیقایی)، سرمایه اقتصادی (موقعیت اقتصادی فردی و پیشینه اقتصادی-خانوادگی)، منابع هویتی چندگانه (شبکه گروه های مرجع، هویت قومی، هویت دینی، هویت ملی و هویت نسلی) و منابع رسانه ای (مصرف رسانه های جمعی و مصرف رسانه های اجتماعی)، ذائقه موسیقایی آن ها را شکل می دهد و بدان تمایز می بخشد.
بازنمایی ماهیت قدرت در میان مدیران آموزشی زن: تدوین چارچوبی نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
507 - 523
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال واکاوی ماهیت قدرت و تدوین چارچوبی نظری در میان مدیران زن مدارس بود. پارادایم معرفت شناسی انتقادی با رویکرد کیفی و راهبرد نظریه داده بنیاد مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس نمونه گیری نظری و هدفمند، مصاحبه نیمه ساختارمند با مدیران زن، مدیران مرد و همچنین مردانی که همسر شاغل داشتند، انجام شد. پس از پیاده کردن و کدگذاری سه مرحله ای متن مصاحبه ها، تبعیض نهادی به منزله هسته اصلی و مرکزی تحقیق شکل گرفت. زمینه ها و شرایط علی و مداخله گر عبارت بودند از: ساختارهای سیاسی قانونی، فرهنگی و ذهنی. همچنین، مسئولیت های خانوادگی و اداری و بسترهای آموزشی و رسانه ای به منزله عوامل واسطه ای در تقویت مردسالاری مورد نظر بودند. زنان برای مقابله با این وضعیت هژمونیک از یک طرف و توانمند سازی خود از طرف دیگر، نوعی امیدواری معرفتی را در فلسفه شخصی خود تقویت کرده بودند.
درآمدی بر تاریخچه ی مطالعات زنان در باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۲ بهار ۱۳۹۰ شماره ۳
5 - 17
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تحولات دانش باستان شناسی در نیمه دوم قرن بیستم می پردازد. در این زمان تحت تأثیر جنبش های آزادی زنان و تحولات انجام شده در سایر علوم انسانی و اجتماعی مطالعات زنان به صورت یک دغدغه مطالعاتی وارد قلمرو مطالعات باستان شناسی شد. نگارش حاضر به بررسی سیر تاریخی شکل گیری و تحول رویکردهای مطالعات زنان در دانش باستان شناسی، اهمیت آن در گسترش چارچوب نظری دانش باستان شناسی و ارایه قابلیت های تحلیلی نوین میپردازد. روزآمد شدن چارچوب های نظری دانش باستان شناسی، تغییر نگرش نسبت به نقش زنان در جوامع گذشته و ارتقا جایگاه پژوهشگران زن در جامعه باستان شناسی از مهم ترین دستاوردهای پرداختن به مطالعات زنان بوده است. نکته ای که ذکر آن در این جا ضروری است این است که مفهوم جنسیت در حوزه مطالعات علوم اجتماعی با آن چیزی که در باستان شناسی از آن استفاده می کنیم اندکی تفاوت دارد. در علم باستان شناسی واژه «باستان شناسی جنسیت» اغلب به رویکرد نوینی اطلاق می گردد که مبانی آن را مطالعه و تحلیل نقش زنان یا مردان (اغلب زنان) در فرایند و توسعه جوامع گذشته تشکیل می دهند و ما در این مقاله به موضوع جنسیت از دیدگاه باستان شناسی آن توجه کرده ایم.
زن ستیزی های خیرخواهانه در سینما مطالعه بازنمایی مفهوم «زنان علیه زنان» در سینمای دهه 1390 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
183 - 209
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، به منظور مطالعه بازنمایی مفهوم «زنان علیه زنان» در آثار سینمایی صورت گرفته است. کاری کیفی در حوزه مطالعات فرهنگی که تلاش می کند مجموعه خاصی از کنش های تعارض آمیز به نمایش درآمده میان زنان در سینمای ایران را ذیل مفهوم «زن ستیزی خیرخواهانه» توضیح دهد و تحلیل کند. با توجه به آرای مک کوایل و کراکائر در باب کارکرد شناختی سینما، حتی اگر تصاویر سینمایی خالی از سوگیری نباشد، می تواند برشی از واقعیت اجتماعی باشد. به این منظور، چهار فیلم از مجموع فیلم های به نمایش درآمده در دهه 1390 به صورت موردی مطالعه شده و با روش ترکیبی تحلیل گفتمان و نشانه شناسی تحلیل شده است. با توجه به زمینه های اجتماعی، خوانشی نقادانه از فیلم های منتخب انجام شد تا بر اساس آن بتوانیم از خلال امور و تصاویر روزمره و پیش پاافتاده، برخی از لایه های پنهان در ساختارهای تبعیض آمیز علیه زنان را آشکار و ریشه یابی کنیم. یافته های این مطالعه نشان می دهد که در بستری تاریخی و اجتماعی، سینمای ایران تصویری از زن ستیزی میان زنان نمایش می دهد که ماهیت سرکوب گرانه آن را به حاشیه رانده و بر نیت خیرخواهانه آن تأکید می کند؛ به همین سبب شخصیت های فیلم ها در این موقعیت عمدتاً به بازتولید تبعیضی که از سوی همجنسان خود بر آنان روا می رود وقوف ندارند و به آن تن می دهند. این بازنمایی عموماً به صورت امر روزمره و طبیعی انگاشته می شود و در حاشیه تم اصلی فیلم به تصویر کشیده می شود.