فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
109 - 120
حوزههای تخصصی:
این مقاله با بازاندیشی در خوانش های رایج از نظریه حاکمیت توماس هابز امکان ارائه تفسیری الهیاتی از آن را بررسی می کند. درحالی که تفاسیر سکولار از اندیشه هابز مسلط بوده اند، پژوهش حاضر با تحلیل زمینه های تاریخی و مبانی نظری او نشان می دهد که الهیات نقشی اساسی در چارچوب فکری وی ایفا می کند. با نقد دیدگاه مارک لیلا درباره «چرخش هابز به سوی انسان شناسی سکولار»، مقاله استدلال می کند که لویاتان نه صرفاً متنی سیاسی بلکه اثری است که در آن الهیات و نظریه حاکمیت به طور نظام مند در هم تنیده اند. در نهایت، مقاله با بررسی پیوند میان الهیات مسیحی و نظریه حاکمیت مطلق هابز بر اهمیت بازخوانی مفاهیم او در چارچوبی فراتر از قرائت های سکولار تأکید می کند.
تعامل هستی شناختی و معرفت شناختی تجربه دینی و هنرهای قدسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
135 - 146
حوزههای تخصصی:
میان هنر قدسی و تجربه دینی، تعاملی دوسویه برقرار است؛ تجربه دینی، که همراه با ویژگی-هایی همچون حیرت و شگفتی، مجذوب شدگی، مقهوریت، شورمندی و طلب و اشتیاق است، بیش از آنکه ماهیتی عقلانی و مستدل داشته باشد، احساسی و بی واسطه است و تعبیر آن نیز، نه به زبان تعلیمی و خطابی، تعبیر احساسی و طبیعی حالت روحی است که مستقیماً از تجربه به تعبیر می رسد و توسط مخاطب/مخاطبان، فهم و تفسیر می گردد و هنر دینی یکی از انحاء این گونه تعبیر است. پژوهش حاضر، رابطه ای دوسویه را در این میان می یابد؛ هنرهای دینی، از حیث هستی شناختی خود وابسته به تجربه دینی هستند که در مرز میان تجارب دینی و مدلهای مفهومی آفریده می شوند و پرورش می یابند. از دیگر سوی، هنر، خود نیز در تحقق، فهم و تفسیر تجربه دینی موثر است و جایگاهی معرفت شناختی دارد که با ایجاد تجربه ای مشارکتی، ماهیت اثر هنری را از سطح ابژه فراتر می برد و آن را به امری فعال در فرایند فهم و تفسیر تجربه دینی دینداران تبدیل می کند. پژوهش حاضر، در صدد است با رویکردی پدیدارشناختی به مطالعه موردی و تطبیقی برخی هنرهای قدسی و تعامل آنها با آموزه ها و تجربیات دینی بپردازد.
جایگاه معرفت در دیدگاه اخلاقی آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث از هدف اخلاق یکی از مباحث مهم در فلسفه اخلاق به حساب می آید که آیت الله جوادی آملی نیز به آن پرداخته است. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی دیدگاه وی در این زمینه را بررسی می کند. آیت الله جوادی آملی معتقد است معرفت به معارف الهی سعادت عقل نظری است، و سعادت عقل عملی در عبودیت خداست. لذا نمی توان معرفت را تنها عامل دستیابی به سعادت دانست. بر اساس معناشناسی علم و معرفت و تمایز آنها، وی معلوم بودن خدا را مردود و معروف بودن وی را می پذیرد. لذا نقش معرفت را از علم پررنگ تر می داند، به خصوص معرفت شهودی که تأثیر بیشتری در حصول سعادت دارد. آیت الله جوادی آملی بر اساس تقسیم بندی معرفت به سه قسم علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین، علم الیقین را معرفت یقینیِ حاصل از علم حصولی قلمداد می کند، اما عین الیقین و حق الیقین را از اقسام معرفت شهودی می داند. در مقام بررسی دیدگاه وی، به نظر می رسد با توجه به این که بینش و گرایش دو عامل اصلی حصول سعادت هستند، می توان چنین معتقد شد که معرفت شهودی به دلیل ویژگی هایش می تواند دربردارنده هر دو عامل بینشی و گرایشی در انسان قلمداد شود و میزان دستیابی به معرفت شهودی نسبت به خداوند متعال که متناسب با وسعت وجودی هر شخص حاصل می شود، میزان سعادت آن فرد را تعیین می کند.
A Study of the Epistemological and Methodological Foundations of Qadi Abdul Jabbar and Shaykh Mufid Regarding Religious Knowledge(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Considering the fundamental role of the intellectual foundations of every theologian in his opinions and theological thoughts, this article aims to examine the epistemological and methodological foundations of two influential theologians in the history of Islamic theology belonging to the two major theological schools, the Shiites (Imamīyyah) and the Muʿtazilites. This research has been done through the descriptive-analytical method, using library resources. By analyzing the works and ideas of two thinkers, the researchers concluded that both theologians regard the knowledge of God as the primary obligation for every intellectually mature human being. This knowledge is intellectual and even pre-religious in nature. Furthermore, practical reason demands that every individual recognize the true Creator of themselves and the world. Morally, they are also bound to express gratitude to their benefactor.. Reason is not only the foundation of all religious knowledge but one must also seek guidance from the illuminating light of reason in understanding religion, for which the Book and tradition are the most important sources. These two thinkers align in their rational and narrative approaches to understanding religion; however, they differ regarding the function of reason, the relationship between reason and transmitted knowledge (naql), and specific instances within tradition, all of which are examined in this article.
تحلیل انتقادی نظریه حرکت در حرکت علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
35 - 66
حوزههای تخصصی:
صدرالمتالهین با طرح نظریه حرکت جوهری، حرکت در مقوله جوهر را مطرح کرد. اما او نیز همچون دیگر فلاسفه، حرکت در سایر مقولات را نپذیرفت، به ویژه در مقولاتی که افراد آن ها تدریجی الحصول است؛ چرا که حرکت در آن ها باعث به وجود آمدن پدیده «حرکت در حرکت» می شود که از دیدگاه همه فلاسفه، امری محال است. در این بین در دیدگاه علامه طباطبائی پذیرش حرکت جوهری، مستلزم پذیرش وقوع نوعی حرکت تبعی اما حقیقی در همه مقولات نه گانه عرضی است. لذا در دیدگاه علامه طباطبائی حرکت در حرکت نه تنها محال نیست، بلکه تبیین چگونگی سرعت و کندی حرکات در پرتو پذیرش حرکت در حرکت ممکن است. در این جستار علاوه بر بررسی مبانی علامه طباطبائی در تبیین بحث حرکت در حرکت، دیدگاه شاگردان ایشان نیز پیرامون این مسأله مورد بررسی قرار می گیرد و خواهیم دید که شاگردان ایشان اختلاف مبنایی با علامه طباطبائی پیرامون این نظریه ندارند.
بررسی اثربخشی آموزش برنامه خود پژوهی و بازسازی خود( با رویکرد وحیانی ) برخطای شناختی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۹)
138 - 166
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه خودپژوهی و بازسازی خود با رویکرد وحیانی بر کاهش خطاهای شناختی دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانشجو- معلمان پردیس هاشمی نژاد خراسان بوده که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه تحریفات شناختی (عبدالله زاده و سالار، ۱۳۸۹) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-23 و روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در برخی از مؤلفه های تحریفات شناختی، مانند نتیجه گیری شتاب زده (01/0>p)، تعمیم مبالغه آمیز، بی توجهی به امر مثبت، باید-بهتر، برچسب زنی و شخصی سازی (05/0p<) تفاوت معناداری وجود دارد؛ اما در مؤلفه هایی مانند تفکر همه یا هیچ، فیلتر ذهنی، درشت بینی-ریزبینی و استدلال احساسی تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0p>). به طور کلی، یافته ها نشان داد که برنامه خودپژوهی و بازسازی خود با رویکرد وحیانی، نقش مؤثری در کاهش بسیاری از تحریفات شناختی دانشجو معلمان دارد. این نتایج می تواند در بهبود آموزش های معارفی و ارتقای سلامت روانی دانشجویان مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی وجوه تفسیری آیه ی «فَلْیَنظُرِ الْإنسانُ إِلى طَعامِه» با تکیه بر نظریات علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
آیه ی «فَلْیَنظُرِ الْإنسانُ إِلى طَعامِه»عبس / ۲۴) یکی از آیات قرآن کریم است که دعوت به تفکر و تأمل در نظام آفرینش و نعمت های الهی می کند. این پژوهش با هدف بررسی وجوه تفسیری این آیه با تکیه بر نظریات علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، به تحلیل ابعاد مادی، معنوی، فلسفی و عرفانی آن می پردازد. شیوه ی تحقیق در این مطالعه، تحلیل محتوای کیفی است که بر اساس بررسی عمیق و دقیق دیدگاه های علامه طباطبایی در تفسیر المیزان انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که علامه طباطبایی طعام را نمادی از نظام علت و معلولی در هستی می داند و آن را مقدمه ای برای درک نعمت های معنوی و کمال روحی می شمارد. همچنین، این آیه دعوتی به تأمل در زنجیره ی آفرینش و مسئولیت انسان در قبال نعمت های الهی است. از منظر عرفانی و فلسفی، طعام نمادی از تغذیه ی معنوی روح و تفکر در فلسفه ی وجود و هدف آفرینش است.نتایج تحقیق حاکی از آن است که علامه طباطبایی با رویکردی عمیق و چندبعدی، آیه ی «فَلْیَنظُرِ الْإنسانُ إِلى طَعامِه» را به منبعی غنی برای درک پیام قرآن کریم تبدیل کرده است. نوآوری این پژوهش در تحلیل جامع و چندبعدی آیه ی مذکور با تکیه بر نظریات علامه طباطبایی است که پیش از این به طور تخصصی مورد بررسی قرار نگرفته بود. این مطالعه نه تنها به درک عمیق تر از پیام قرآن کریم کمک می کند، بلکه می تواند زمینه ساز تحقیقات بیشتر در حوزه ی تفسیر قرآن و فلسفه ی اسلامی باشد.
طراحی و اعتباریابی الگوی توسعه رهبری اخلاقی در مدارس دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
23 - 52
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: یکی از دغدغه های اصلی سازمان ها و پژوهشگران در چهار دهه گذشته، سبک های رهبری بوده است. به خوبی اثبات شده است که سبک های مختلف رهبری با سلامت روانی پیروان مرتبط هستند. رهبری یکی از مفاهیم اصلی در رویکردهای پست مدرن و معاصر به شمار می رود. شفقّت، مراقبت و عدالت اصول اخلاقی اساسی در رهبری و مدیریت هستند. یکی از عواملی که بر اثربخشی معلّمان تأثیر می گذارد، پایبندی آنها به اخلاق است. به نظر می رسد تعهّد اخلاقی یکی از نگرانی های بنیادین هر نظام آموزشی در جوامع مختلف است. اخلاق در قلب رهبری جای دارد. به عنوان تنظیم کننده روابط انسانی، اخلاق همواره از اهمیت قابل توجّهی برخوردار بوده است. در مباحث مدیریتی، این مکانیزم درونی، بدون نیاز به اجرای اجباری خارجی، می تواند عملکرد اخلاقی کارکنان را تضمین کند و یک سازمان اخلاقی ایجاد کند. رهبری اخلاقی به طور مستقیم با عملکرد خلاقانه مرتبط است. رهبری اخلاقی در قرن بیست ویکم توجه زیادی را به خود جلب کرده است. بررسی پژوهش ها نشان می دهد که گستره و تنوع مطالعات در این حوزه ناشی از اهمیت روزافزون رهبری اخلاقی به عنوان یک نگرانی جدی برای سازمان ها و نیز دیدگاه های منحصربه فرد هر پژوهشگر در این زمینه است. بنابراین، با توجه به نکات فوق، پژوهش حاضر قصد دارد مدلی برای توسعه رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی شهر اردبیل طراحی و اعتبارسنجی کند.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده و از نظر ماهیت داده ها از روش ترکیبی (کیفی و کمی) بهره گرفته است. روش تحقیق، طرح اکتشافی بود. در مرحله کیفی، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و روش نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شد، در حالی که در مرحله کمی، مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) به کار گرفته شد. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل اساتید دانشگاه و کارشناسان حوزه علوم تربیتی استان اردبیل بود. برای نمونه گیری در مرحله کیفی از روش نمونه گیری هدفمند، که یک روش نمونه گیری غیر احتمالی است، استفاده شد. کفایت نمونه براساس اشباع داده ها و تکرارپذیری تعیین شد و تعداد نمونه شامل ۱۵ استاد دانشگاه در حوزه علوم تربیتی از اردبیل بود. جمع آوری داده ها در این مرحله از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. در مرحله کمی، جامعه آماری شامل تمامی معلمان مقطع ابتدایی شهر اردبیل بود. تعداد کل معلمان ابتدایی اردبیل در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ تقریباً ۲۶۰۰ نفر بود. براساس حجم جامعه آماری و فرمول کوکران، ۳۳۵ معلم به عنوان نمونه در مرحله کمی انتخاب شدند که از روش نمونه گیری غیرتصادفی و در دسترس استفاده شد. برای تحلیل داده ها، در مرحله اوّل کدهای ساختاری از طریق سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی جمع آوری شدند. در مرحله دوّم، تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از داده های مرحله اول انجام شد. با توجه به توزیع غیر نرمال داده ها، از روش حداقل مربعات جزئی (PLS) و تکنیک بوت استرپینگ در نرم افزار Smart PLS برای به دست آوردن شاخص های برازش مدل استفاده شد.نتایج: پس از تحلیل کیفی که به شناسایی کدهای اولیه منجر شد، این کدها براساس شباهت ها و ارتباط داده ها در قالب چندین مضمون دسته بندی شدند. در نهایت، مضامین در دسته بندی های مشخصی سازماندهی شدند. پس از فرآیند مستمر کدگذاری باز، محوری و انتخابی، داده های جمع آوری شده براساس رویکردی نظام مند به ۱۳۰ کد باز، ۹۹ مفهوم، ۱۰ مضمون و ۶ دسته بندی سازماندهی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مدل توسعه رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی شهر اردبیل در قالب مضامینی ازجمله ویژگی های شخصی و شخصیتی، تقویت ارتباطات و تعاملات، توسعه مهارت های فردی و حرفه ای، مدیریت بحران، تقویت انگیزه، حفظ و پاسداری از ارزش های اخلاقی، شفافیت، اثربخشی سازمانی، رشد حرفه ای و افزایش اعتماد و انسجام دسته بندی شده است. مدل مورد نظر اعتبارسنجی شد و برازش مناسبی داشت (p<0.05).بحث و نتیجه گیری: شرایط علّی در این پژوهش شامل ویژگی های شخصی و شخصیتی بودند. نتایج نشان می دهد که ویژگی های فردی و شخصیتی تأثیر قابل توجّهی بر توسعه رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی دارند. این ویژگی ها می توانند به طور مثبت یا منفی بر اخلاق و رفتار رهبران در مدارس تأثیر بگذارند. همچنین یافته ها نشان می دهد که راهبردها نیز نقش مهمی در توسعه رهبری اخلاقی ایفا می کنند. در این پژوهش، راهبردها شامل تقویت ارتباطات و تعاملات، توسعه مهارت های فردی و حرفه ای، و مدیریت بحران بودند. تحقیق نشان می دهد که بهبود ارتباطات و تعاملات، توسعه مهارت های فردی و حرفه ای، و مدیریت بحران برای پرورش رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی ضروری است. این راهبردها به تقویت روابط بین اعضای جامعه مدرسه، بهبود مهارت های رهبری اخلاقی، و ارتقای کیفیت تصمیم گیری های اخلاقی در محیط آموزشی کمک می کنند. علاوه بر این، نتایج نشان می دهد که شرایط مداخله گر نیز تأثیر قابل توجّهی بر توسعه رهبری اخلاقی دارند. در این پژوهش، تقویت انگیزه به عنوان یک عامل مداخله گر شناسایی شد. یافته ها نشان می دهد که مداخلاتی مانند ایجاد محیط انگیزشی، تقویت تفکر مثبت، ترغیب به شور و اشتیاق، افزایش انگیزه رهبران، و ارتقای پویایی در میان افراد می توانند به توسعه رهبری اخلاقی کمک کنند. تقویت انگیزه به عنوان یک عامل مداخله گر نقش مهمی در پرورش رهبری اخلاقی ایفا می کند. این مطالعه همچنین نشان می دهد که توجه به ارزش های اخلاقی و حفظ آنها، به همراه شفافیت، به عنوان شرایط زمینه ای، تأثیر مثبتی بر توسعه رهبری اخلاقی دارند. پژوهش بیان می کند که این شرایط زمینه ای به پرورش رهبرانی متعهّد به اصول و ارزش های اخلاقی کمک می کنند و محیطی شفاف و اخلاق مدار در مدرسه ایجاد می نمایند. ارزش های اخلاقی نظیر خودسازی، صداقت، امانت داری، و دوراندیشی، هنگامی که به طور دقیق رعایت شوند، می توانند به شکل گیری ذهنیتی اخلاقی کمک کنند و پایداری اصول اخلاقی را در تصمیم گیری ها و اقدامات رهبری تضمین کنند. پژوهش نشان می دهد که پرورش رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی می تواند به ایجاد سازمان هایی سالم و پایدار کمک کند و نتایج مثبت متعدّدی برای این محیط ها به همراه داشته باشد. توسعه رهبری اخلاقی در میان معلّمان و کارکنان مدارس ابتدایی می تواند به افزایش اعتماد و همبستگی منجر شود. درنهایت، محور اصلی این پژوهش حول محور رهبری اخلاقی می چرخد که بدون وجود عوامل و شرایط مناسب ممکن است به نتایج منفی منجر شود. رهبری اخلاقی مهمترین عنصر در مدارس ابتدایی است که می تواند عدالت و ارزش را به فرهنگ و محیط آموزشی مدرسه اضافه کند.
بررسی و نقد دیدگاه جان برتون در دشواری های نحوی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پاره ای از آیات قرآن به دلیل پیچیدگی های ادبی و معنایی همواره محل تأمل اندیشمندان اسلامی بوده اند و نظراتی متعدد را نسبت به آن ارائه کرده اند. گوناگونی دیدگاه ایشان درباره دشواری های دستوری برخی از واژگان قرآن بستری را فراهم کرده است تا تعدادی از پژوهش های پژوهشگران غربی که در سده های گذشته در رابطه با قرآن و زبان قرآن پدید آمده اند بر آن دشواری ها تمرکز یابند. جان برتون از جمله مستشرقان قرآن پژوهی است که با تدوین مقاله ای با عنوان «اشتباهات نحوی قرآن» در مواجهه با برخی از واژگان دشوار متن قرآن آن ها را از اشتباهات زبانی پیامبر برمی شمارد. وی استناد به اخباری که بر اساس آن ها دشواری های نحوی برخی از آیات قرآن از جمله آیات 177 سوره بقره، 162 سوره نساء، 69 سوره مائده و 64 سوره طه ناشی از خطای کاتبان وحی برشمرده شده اند را رد کرده است و این به اصطلاح خطاهای زبانی را به صادرکننده آیات یعنی شخص پیامبر اکرم (ص) منتسب می داند. این نوشتار بر آن است تا با روش توصیفی - تحلیلی رویکرد جان برتون را هم از نظر محتوا و هم از نظر ساختار بررسی و در نهایت یادآور کند که دیدگاه او از عدم توجه به تاریخ تدوین دانش های زبانی پس از تدوین مصحف و بی توجهی به مصدر قرائت ها و آرای نحویان شکل گرفته است.
صورت های بازنمایی «دیگری» در سوره توبه بر اساس الگوی جامعه شناختی-- معنایی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، بررسی قرآن به صورت روشمند مورد استقبال بسیاری از مفسران و قرآن پژوهان قرار گرفته است. از جمله علومی که در راستای دست یابی به این هدف مقدس به کار گرفته می شود، تحلیل گفتمان است. در تحلیل گفتمان قرآن، با ارزیابی سطوح گوناگون متن قرآن، امکان دست یابی به برداشتی جدید و عمیق از آن فراهم می شود و تعاملات زبان با ساختارهای فکری اجتماعی تحلیل می شوند. پژوهش حاضر در تلاش است تا با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با استناد به الگوی جامعه شناختی معنایی وَن لیوون (2008م) صورت های بازنمایی کارگزاران اجتماعیِ «دیگری» در سوره توبه را بررسی کند. این سوره گزارشی فشرده از حضور «دیگری» است که در قالب مشرکان، منافقان و کفار معرفی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد در این سوره کارگزار اجتماعیِ «دیگری» بیشتر به واسطه صورت های اظهار بازنمایی شده است تا صورت های حذف. این کارکرد گفتمانی ارتباطی مستقیم با پیام اصلی سوره توبه دارد؛ به این ترتیب که در این سوره مسلمانان به مسئله مهم تولّا و تبرّا ارجاع داده شده و اندیشه و عمل آنان از شائبه های گوناگون کفر و نفاق پیرایش گشته و از اسلامِ سودجویانه و مصلحت طلبانه برحذر داده شده اند؛ بنابراین، برای تحقق این پیام لازم است از تمامی صورت های اظهار برای تعیین هویت کارگزاران اجتماعی «دیگری» استفاده شود تا پنهان سازی و حذف آنها.
نقش ایرانیان در استعلا و گسترش اهداف و پیام های نهضت عاشورا
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۸
7 - 22
حوزههای تخصصی:
نهضت عاشورا از برجسته ترین و تأثیرگذارترین رویدادهای تاریخ اسلام و ایران یک حادثه مذهبی، و نمادی از مقاومت، ایثار و مبارزه با ظلم در فرهنگ ایرانی و جهانی شناخته می شود. پژوهش حاضر به بررسی نقش عاشورا در هویت فرهنگی و دینی ایرانیان می پردازد و تأثیرات بلندمدت آن را بر جامعه ایرانی تحلیل می کند و به گسترش پیام های عاشورا در دنیای امروز و ارتباط آن با جنبش های حقوق بشری، عدالت خواهی و مقاومت در برابر ظلم می پردازد. یافته های این مقاله نشان می دهد که عاشورا در تقویت هویت شیعی و ایجاد همبستگی اجتماعی در تاریخ ایران نقشی اساسی داشته است. پیام های عاشورا در ادوار تاریخی ایران و جنبش های سیاسی و اجتماعی آن، نیروی محرکه مبارزه علیه ظلم و فساد بوده است. در دنیای معاصر نیز، آموزه های عاشورا منبع الهام مبارزات جهانی علیه نابرابری، فساد و ظلم است و چشم انداز گسترش آن در سطح جهانی، به ویژه در جنبش های عدالت خواهانه و حقوق بشری، همچنان حائز اهمیت است.
مؤلفه های هوش مصنوعی در آیینه آموزه های قرآن با رویکردی بر چالش ها و فرصت ها
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر پدیده هوش مصنوعی با وجود آنکه امری نوپا و جدید بوده، به تدریج در بیشتر حوزه های زندگی انسان ها وارد گردیده و طبیعتاً سبک زندگی آنها را دیر یا زود تحت تأثیر ساختاری فراوانی قرار خواهد داد. هدف پژوهش بیان ارتباط هوش مصنوعی و فرهنگ قرآنی با نگرش بر چالش ها و فرصت هایی است که در مسأله پژوهش بدان پرداخته شده است. یافته های این تحقیق که به روش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد بنیادی و مراجعه به منابع و سایت های علمی انجام شده، بیانگر آنست که درحوزه چالش ها و با توجه به آموزه های قرآنی، مواردی چون؛ استعمارگری مجازی، نفوذ در فرهنگ، تضعیف اندیشه و تفکر، جایگزینی ماهواره توسط شبکه های اجتماعی و اینترنت، نظارت و حریم شخصی، چالش در اخلاق، تضعیف مهارت در اندیشیدن و استقلال فکری، چالش انسانی، اعتیاد به فضای مجازی، قابل اشاره اند. همچنین در بخش فرصت ها و با تکیه بر تعالیم قرآنی اموری از جمله؛ افق گسترده فرصت ها، آموزش هدفمند، قابلیت حکمرانی و تمدّن سازی، پشتیبانی از شناسایی و پرورش استعدادها، بایسته حکمرانی انقلابی، تحکیم فهم و پژوهش دینی، روند دانایی مبتنی بر هوش تحقیقاتی، حفاظت و انتقال ادبیات و زبان، راه حل مسائل، گسترش محتوای دیجیتال بومی، حکمرانی جهانی، تولید شبکه های اجتماعی مثبت و... قابل بیان اند.
تحلیل و بررسی شبهات منکرین مهدویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۶ «ویژه پژوهش های حدیثی»
۱۹۰-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
باور به منجی، با عنوان اصل مهدویت، موردتوجه همه ادیان الهی و غیر الهی است و از مسائل موردبحث در علوم اسلامی ازجمله مباحث عقیدتی، علوم قرآنی، احادیث، فقه سیاسی و علومی چون روانشناسی، جامعه شناسی، علوم سیاسی است که محققان بسیاری به بحث پیرامون آن پرداخته اند. این اصل با ایجاد امید باعث تحرک و پویایی و ایستادن مقابل ظلم است، لذا در طول تاریخ همواره از راه های مختلف به آن ضربه واردشده تا موجب ناامیدی و سستی مردم گردند. یکی از این راه ها؛ انکار آن است و به این منظور شبهاتی نیز به این موضوع وارد کرده اند. این مقاله که با روش مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات نظری انجام شده، پس از پرداختن به اصل مهدویت، به شرح برخی از شبهات عامدانه و غیرعامدانه منکران مهدویت پرداخته و بر اساس ضوابط عقلی و با خوانش شیعی آن ها را نقد و تحلیل کرده و به نتایجی دست می یابد تا موجب معرفت افزایی معارف شیعی گردد.
بررسی فقهی مسئولیت در آسیب دیدگیِ سارق به واسطه موانع الکتریکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
65 - 78
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های پی ش گیری از سرقت استفاده از حفاظ و فنس الکتریکی است که در صورت استفاده مالک از برقِ فشار قوی، با لمسِ حفاظ توسط سارق، آسیب جدی یا حتی مرگِ وی رقم می خورد. تحقیق پیش رو با توجه به فتاوای برخی فقهای معاصر، مبنی بر عدمِ ضمانِ مالک، در پی پاسخ به این پرسش است که «چه مستندات فقهی را می توان بر عدمِ ضمان مالک اقامه کرد؟» و «با بررسی نقدهای وارده چه حکمی قابل انتظار است؟» تحقیق، که با روش داده پردازیِ توصیفی و تحلیلی صورت پذیرفته، نشان داد هرچند مالک حق تصرف در ملکِ خود را دارد، رعایت ترتیب الاسهل فالاسهل لازم است و در صورت ناکارآییِ شوک های ضعیف تر اقداماتی نظیر نصب تابلوی هشدار در برق شدید رافع مسئولیتِ مالک است؛ ضمن اینکه با وجود ادله قطعی بر حرمت خون مسلمان و تحقق انتساب به جهت سببیت اقوی از مباشر، که ضمان مالک را محقق می کنند، نیز نبودِ دلایل کافی بر رفعِ ضمانِ مالک، حکمِ ضمانِ او در تصرفات نامشروع محکَّم خواهد بود.
خلاقیت از منظر فلسفه صدرایی، آموزه های قرآنی و روایات: ارائه الگوی سازمانی مبتنی بر حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۲)
63 - 81
حوزههای تخصصی:
در این مقاله الگوی خلاقیت سازمانی از منظر فلسفه صدرایی، آموزه های قرآنی، و موسوعه روایات ارائه شده است. با توجه به برخی آیات قرآن همچون آیه 86 سوره حجر و 81 سوره یس و همچنین نظریه های خلاقیت در مکتب صدرایی همچون وجود ذهنی و معرفت خیالی می توان به اهمیت و عظمت خلاقیت در آموزه های قرآنی و اندیشه های ملاصدرا پی برد. متأسفانه به رغم اینکه بحث خلاقیت در سازمان در بسیاری از آیات قرآن، روایات، و دیدگاه های فلاسفه اسلامی به ویژه ملاصدرا نمود دارد بیشتر به تبیین این بحث از ادبیات غرب پرداخته شده است. نتیجه تمرکز زیاد بر ادبیات غرب نادیده گرفته شدن و غفلت از عوامل کلیدی در حوزه خلاقیت سازمانی به ویژه عوامل فردی است. بنابراین هدف این پژوهش طراحی الگوی خلاقیت سازمانی مبتنی بر حکمت اسلامی با تأکید بر دیدگاه های ملاصدرا است. روش این پژوهش از نوع کیفی، بررسی اسناد و مدارک دینی، و کدگذاری است. یافته های پژوهش نشان می دهند عوامل فردی کشف شده از حکمت صدرایی همچون فاعلیت نفس، قوای نفس، ابداع گری نفس، ادراک حسی، قدرت خیال، و قوه متصرفه در ادبیات غرب مورد غفلت واقع شده است. به علاوه طبق یافته ها عوامل فردی، سازمانی، و محیطی بر خلاقیت سازمانی تأثیر دارند و البته برخلاف ادبیات غرب عوامل فردی نقشی حیاتی در این زمینه دارند و متأثرکننده عوامل سازمانی و محیطی اند.
The Revocable Divorced Woman and the Issue of Leaving the Home; In Light of the Exegesis of the First Verse of Surah al-Ṭalāq and an Examination of its Jurisprudential and Legal Dimensions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The issue of a revocable divorced woman leaving the home has always been a challenging topic in the field of Islamic jurisprudence and family law. The present study, with an analytical and comparative approach, delves into the jurisprudential and legal dimensions of this issue, focusing on the Quranic text of Surah al-Ṭalāq. The aforementioned verse, which emphasizes the residence of the divorced woman in her husband's home until the end of the waiting period (ʻIddah), is the main focus of the analysis. Using content analysis, the opinions of various jurists and commentators regarding the divorced woman's leaving the home have been compared and evaluated, and its compatibility with the principles governing family laws has been considered. The findings indicated that jurists and commentators have diverse opinions regarding the permissibility or non-permissibility of a divorced woman leaving the home: "A group that considers the divorced woman's leaving the home absolutely forbidden and another group that considers leaving with the husband's permission permissible." The reasons of the proponents of both views have been comprehensively examined. The interpretative analysis of the first verse of Surah al-Ṭalāq shows that this verse aims to provide peace and comfort for the divorced woman, and therefore, some restrictions have been considered for her leaving the home
واکاوی عناصر مؤثر معرفتی در تعیین گرایش های هیجانی ، معنوی جامعه عربی اسلامی (مبتنی بر تحلیل علل گرایش کاربران جهان عرب به دنبال کردن سه نمونه از صفحات اینستاگرامی)
حوزههای تخصصی:
تاثیر شبکه های اجتماعی بر زندگی مردم در یک بومزاد خاص اجتماعی، فرهنگی، ایدئولوژیک؛ گرچه می تواند به سبب مشهوریت صاحبان این صفحات باشد امّا مدّعای این مقاله که نوعی تحلیل روایی تصویری است، آن است که اقلیم های فرهنگی اجتماعی می تواند در سلیقه زیباشناختی مردمان یک ناحیه تغییر ایجاد کند. پژوهش حاضر با بررسی عناصر زیباشناسی مؤثر در سه صفحه اینستاگرامی پرمخاطب جهان عرب معتقد است نوستالژی فرهنگی جمعی، نوعی فرهنگ عربی اسلامی را در شبکه های مجازی بازسازی و بازنمایی می کند که در نمادگرایی های عربی اسلیمی نمود یافته است و همین نوستالژی جمعی یک فرهنگ اجتماعی مشترک میان مخاطبان این صفحات ایجاد می کند. عوامل مؤثّر بر ذوق هنری مخاطبان عرب بر اساس تحریک محتوایی، شکلی سه عنصر لذّت، هیجان و نوستالژی شکل می گیرد و هر پدیده هنری که بتواند این سه گانه را تحریک بیشتری بکند، می تواند در گرایش و ماندگاری دنبال کنندگان آن اثر هنری اثرگذارتر باشد. انسجام محتوا و قالب، تم و پیرنگ مشترک در مورد پستهای با مضمون یکسان، مسسائل فرمی مثل دانش قاب بندی، رنگ شناسی، افکت و حرکت، بافت و حجم شناسی و از سویی بهره برداری از محرّکهای ذوق و هیجان محتوایی مثل حسّ وطن گرایی و ناسیونالیسم، تحریک عنصر نوستالژی مشترک میان یک امّت و ذوق لذّت شناسی مشترک یک فرهنگ از علل موفقیت در جذب مخاطب توسط این صفحات هستند. در نهایت می توان این علل گرایش را به هیجانات شکلی و نوستالژی های معنوی تقسیم کرد.
بازپژوهی فقهی دیه شکستن ترقوه با تکیه بر نقد و پیشنهاد اصلاح ماده 656 ق.م.ا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
20 - 1
حوزههای تخصصی:
حکم شکستگی استخوان ترقوه در فرض درمان همراه با عیب بر اساس ماده 656 ق.م.ا، دیه مقدر است. مطابق با ماده مذکور، هرگاه هردو استخوان ترقوه بشکند و همراه با عیب درمان شود، دیه آن برابر با دیه انسان کامل خواهد بود. و اگر یک استخوان ترقوه بشکند و همراه با عیب درمان شود، دیه آن برابر با نصف دیه کامل انسان خواهد بود. خاستگاه تقنین مذکور، بر اساس یکی از دو دیدگاه موجود در فقه الدیات است. گروهی از فقهای امامیه با دیدگاه دیه مقدر در جنایت مورد بحث موافق نیستند، بلکه بر این عقیده هستند که برای شکستن ترقوه در فرض درمان همراه با عیب باید به حکومت رجوع نمود. با تتبع در آراء هر دو دیدگاه، معلوم می شود؛ قائلین هر یک از دیدگاه های مذکور برای اثبات نظر خود به ادله متفاوتی استناد کرده اند. پژوهش حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی به طرح دیدگاه های موجود درباره مسئله حاضر پرداخته و ضمن ذکر ادله با استفاده از روش تضارب آراء به نقد و بررسی هر یک از دلایل اقدام کرده است. تحقیقات صورت گرفته منتج به نقد بخشی از ماده 656 ق.م.ا شده است؛ زیرا پذیرش دیه مقدر برای شکستگی ترقوه در فرض درمان با عیب با اشکال های متعدد اصولی و فقهی مواجه است، در حالی که رجوع به حکومت برای جنایت مذکور از هرگونه خدشه و نقدی به دور بوده و مختار بسیاری از فقهای امامیه است.
گواهی بکارت؛ جدال اندیشه ها در مبانی فقهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
71 - 84
حوزههای تخصصی:
فقه عرصه مصاف اندیشه هاست. یکی از موضوعاتی که اندیشه فقهی آن را به چنگ فهم خود درآورده است مفهوم باکرگی است؛ مفهومی که اندیشه های فقهی در باب مبانی جواز یا عدم جواز اخذ گواهی برای آن رویاروی یک دیگر قرار گرفته اند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی بیان می کند که برخی از فقها با استناد به قاعده «تسلیط، التعیین بالعرف کالتعیین بالنص» و نیز قاعده ضرورت قائل به جواز اخذ گواهی بکارت شده اند. این در حالی است که تمسک به قواعد یادشده برای اثبات موجه بودن اخذ گواهی بکارت با چالش های نظری بسیار روبه روست. دیدگاه فقهی دیگری که این نوشتار قدرت و قوت دلایل مورد استناد آن را در ترازوی ارزیابی به محک سنجش درآورده است بر عدم جواز اخذ گواهی بکارت پای می فشارد. حرمت نگاه و لمس عورت مستحکم ترین دلیل فقهی برای عدم جواز است. قاعده لاضرر نیز به عنوان یکی از پرکاربردترین قواعد فقهی به کمک اثبات عدم جواز اخذ گواهی می آید. به علاوه اخذ گواهی بکارت از دختر خلاف عدالت و ناقض کرامت انسانی است.
الصراع في مسرحية "يا طالع الشجرة" لتوفيق الحكيم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتمد الكاتب عند إیراد الأحداث علی الصراع الذی یعتبر المحرك الرئیس للعمل الروائی، فالصراع من العناصر الرئیسه للمسرحیه وهو یلعب دوراً مهماً فی تطویر الأحداث داخل النص المسرحی، وهو الاختلاف الناشئ من تناقض الآراء ووجهات النظر بالنسبه لقضیه أو فكره ما بین شخصیات المسرحیه، ولذلك قیل: النقاد لا مسرح بلا صراع. فمن هذا المنطلق، یهدف هذا البحث المعتمد علی المنهج الوصفی_ التحلیلی إلى دراسه الصراع فی مسرحیه «یا طالع الشجره» أنموذجا للصراع فی النصوص المسرحیه لتوفیق الحكیم؛ وهذه المسرحیه هی من أول المسرحیات التی كتبت بأسلوب عبثی فی الأدب العربی، وهی تتحدث عن الحوادث بطریقه عبثیه، أهم النتائج التی توصل إلیها البحث ما یلی: قدمت مسرحیه یاطالع الشجره مفهوماً جدیداً للصراع الداخلی والرؤیه العالمیه المحدده لشخصیاتها. یبدو أن الحكیم فی هذه المسرحیه اهتم كثیراً بالبعد السیكولوجی للشخصیات، وهذا الأمر من خصائص مسرح اللامعقول. استخدم الحكیم كل أنواع الصراع فی مسرحیه یا طالع الشجره بمهاره وإن كان الصراع الداخلی أكثر وضوحا فیها. استمراریه الصراع تظهر بشكل متواصل غیرمنقطع فی هذه المسرحیه، ویتم متابعته بمهاره جیده من بدایه المسرحیه، إلى نهایتها. لم یكن الصراع فی هذه المسرحیه بین إرادات إنسانیه، بل كان صراعاً بین مواقف وأفكار ذهنیه مجرده جاءت فی شكل ثنائیات متناقصه تمثلت فی الحلم والواقع، والخیال والحقیقه، والخلود والفناء، وهذه الأفكار المتضاربه انبثقت من فكره الحیاه والفن.