نسبت سنجی «تنزیل»، «تأویل»، «ظاهر» و «باطن» قرآن براساس دلالت های زبانی
حوزههای تخصصی:
چهار مفهوم «تنزیل»، «تأویل»، «ظاهر» و «باطن» از اصلی ترین مفاهیم روایی برای بیان اقسام دلالت های قرآن کریم هستند. به رغم مطالعاتی که پیرامون این مفاهیم صورت گرفته است، کمتر به نسبت دلالی آن ها توجه شده و دیدگاه های ارائه شده تطابق کاملی با روایات این حوزه ندارند. لذا پژوهش حاضر با عنایت به تعلق مفاهیم مذکور به یک حوزه معنایی و همنشینی آن ها در متون روایی، مسئله خود را نسبت سنجی این مفاهیم براساس دلالت های لفظی قرار داده است و با اتخاذ رویکرد توصیفی تحلیلی به این نتیجه رسیده است که بین مدلول های ظاهری و تنزیلی رابطه تساوی برقرار است و این مدلول ها مشتمل بر معانی و مصادیقی هستند که در مقام نزول مد نظر بوده اند. همچنین مشخص شد که مدلول های تنزیلی برخی به تنهایی و برخی با اشاره معصومان(ع) قابل فهم می باشند. در مقابل این مدلول ها، مدلول های باطنی، معانی و مصادیقی هستند که آیات قرآن با لحاظ فضای نزول دلالتی بر آن ها نداشته و در مقام نزول مدنظر نبوده اند. علاوه بر این مشخص گردید که بین تأویل و باطن رابطه تساوی برقرار نیست، بلکه تأویل قرآن اعم از ظاهر و باطن است، لذا مدلول های تأویلی برخی در حوزه ظاهر و برخی در حوزه باطن قرار می گیرند.