مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
معناشناسی
منبع:
معرفت فلسفی ۱۳۸۷ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان تحلیلی معاصر وجود شناسی را شاخه معرفتی مستقلی به شمار نمی آورند و به همین علت، هر گونه بحث درباره رئالیسم متافیزیکی را نامشروع و بی معنا تلقی می کنند. نویسنده در این مقاله، با محور قرار دادن نوعی رئالیسم معتدل، از معناداری رئالیسم متافیزیکی جانبداری می کند. وی در ضمن، نشان می دهد بیشتر دلایلی که برای اثبات بی معنایی رئالیسم طرح شده بر پیش فرض های ضدرئالیستی استوارند و در نهایت خود ویرانگر خواهند بود. همچنین، در این مقاله، به پاره ای از زمینه های تاریخی شکل گیری ضدرئالیسم اشاره خواهد شد.
عقلانیت رئالیسم متافیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان تحلیلی معاصر وجود شناسی را شاخه معرفتی مستقلی به شمار نمی آورند و به همین علت، هر گونه بحث درباره رئالیسم متافیزیکی را نامشروع و بی معنا تلقی می کنند. نویسنده در این مقاله، با محور قرار دادن نوعی رئالیسم معتدل، از معناداری رئالیسم متافیزیکی جانبداری می کند. وی در ضمن، نشان می دهد بیشتر دلایلی که برای اثبات بی معنایی رئالیسم طرح شده بر پیش فرض های ضدرئالیستی استوارند و در نهایت خود ویرانگر خواهند بود. همچنین، در این مقاله، به پاره ای از زمینه های تاریخی شکل گیری ضدرئالیسم اشاره خواهد شد.
معناشناسی جدید ارتباطات: زمینه سازی برای شناخت عمیق تر رابطه فرهنگ و رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"با توجه به اینکه عصر کنونی «عصر ارتباطات» شناخته شده است و بهرغم اینکه تعاریف متعددی تا کنون برای مفهوم ارتباطات ارائه شده، اما هنوز این مفهوم نیازمند تعریفی مناسبتر و جامعتر است.یکی از مشکلات جدی در تعریف ارتباطات، بدیهی بودن معنای آن و تحقق آن در همه ابعاد زندگی است. بدیهی بودن معنای ارتباط به معنای دستیابی به تعریف روشن آن نیست، بلکه عملاً، این بدیهی بودن، خود یکی از معضلات جدی دستیابی به تعریفی جامع و مانع در این زمینه است.تعریف دقیق ارتباطات نه فقط به درک عمیقتری از این مفهوم کمک می کند، از جهتی دیگر، میتواند رابطه میان فرهنگ و رسانه را نیز تبیین نماید. در این مقاله تلاش شده است که تعاریف و معانی مختلف مفهوم «ارتباطات» با استفاده از روش تحلیل معناشناسی بررسی و تعریف جدیدی در این زمینه ارائه شود. این تعریف، نه تنها نگاه جدیدی را درباره معنای مفهومی ارتباطات ارائه میدهد، زمینه مناسبی نیز برای درک هر چه بهتر و عمیقتر رابطه فرهنگ با رسانهها، بهعنوان مهمترین وسایل ارتباطات جمعی، در سطوح مختلف فردی، اجتماعی و میانفرهنگی به وجود میآورد.
"
رسانه ها و معناشناسی بحران
حوزه های تخصصی:
بحران نوعی جنگ صامت است که بیش از آنکه به سخت افزارهای جامعه ضربه وارد می کند، به نظام نرم افزاری آن، یا به عبارتی دیگر، به قدرت تصمیم گیری و تحرک جامعه در سطوح مختلف ضربه وارد می کند و آن را مختل می سازد. فرایند بحران بر مبنای تحلیل معناشناسی این واژه، با مرحله آشوب آغاز و به مراحل موقعیت سخت، نقطه خطر و سرانجام عدم قدرت تصمیم گیری منتهی می گردد. بنابراین بحران از هیچ آغاز نمی شود و ریشه در نوعی از عدم تعادل در نظام های جامعه اعم از حکومتی و یا غیرحکومتی دارد. مهم ترین پیامد این وضعیت عدم قطعیت و عدم امکان تصمیم گیری است که با بروز چنین وضعیتی در جامعه، حوادث مختلف شکل می گیرند و جامعه را در مشکلات جدی فرو می برد.رسانه ها در این رابطه و در بستر فرهنگ های مختلف می توانند نقش دوگانه مدیریت و کنترل یا تصعید و گسترش بحران با بهره گیری از شیوه های مختلف برجسته سازی، اقناع، کاشت و آموزش را عهده دار باشند.
بررسی بُعد زبانشناختی ترجمة ماشینی و معرفی اجمالی علوم مرتبط با آن?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام ترجمه ماشینی فعالیتی چند بعدی است، که در چند حیطه مبتنی بر ابتکار عمل و قدرت حل مساله است. در این مهارت از برخی دانش های بین رشته ای نیز استفاده فراوانی می شود. ترفندهای هوش مصنوعی با بکارگیری اصول ریاضی، آمار و منطق، قالب مناسبی از زبان را که مناسب برنامه نویسی و انتقال به ماشین است، فراهم می آورد. در کشور ما این فعالیت دیر شروع شد و اکنون نیز دارای حرکت منسجمی نیست، برای پیشرفت در حیطه ترجمه ماشینی نیازمند احاطه در سه زمینه مختلف است: 1- داده پردازی، توصیف و ساختن مدل های مناسب زبان برای کاربرد هوشمند 2- ساخت و استفاده از نرم افزارهای مربوط به این کار 3- به کارگرفتن فناوری مرتبط. در این مقاله با لحاظ قرار دادن تفکیک این سه زمینه، برخی ابعاد زبان شناختی نظام ترجمه ماشینی، براساس محور قراردادن روش های تجربه شده در روسیه تبیین می گردد. همچنین به واسطه ارتباط تنگاتنگ ترجمه ماشینی با هوش مصنوعی و برنامه نویسی، برخی اطلاعات کلی این علوم، در موارد مرتبط ارایه می شود.
مقایسه و بررسی برخی نظامهای ترجمه ماشینی روسی و غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام های ترجمه ماشینی برتر دنیا قادرند کتابی هزار صفحه ای را در کمتر از 2 دقیقه ترجمه کنند، کاری که مترجم زبده و حرفه ای حداقل یک سال وقت روی آن صرف می کند. منتقدان، به کیفیت ترجمه این نظام ها ایراداتی دارند، با این حال روند ترجمه ماشینی به سرعت رو به رشد است و باید به یاد داشت، ترجمه در نوع سنتی (انسانی) نیز رشد خود را در طی قرن ها به دست آورده است و اکنون نیز این گونه ترجمه ها بدون نقص نیستند. ترجمه های قدیمی اکثراً بسیار بد ترجمه شده اند و نقد و نظارت و کنترل نیز در کار نبود. فردی مثل ابوعلی سینا 40 بار کتاب مابعدالطبیعه ارسطو را خوانده و نفهمیده بود و این علتش بدی ترجمه بوده است. در این مقاله، عملکرد نظام های ترجمه ماشینی برتر روسی و غربی با هم مقایسه شده اند، تا علل برتری و نقاط ضعف آن ها نسبت به یکدیگر مشخص شوند. در مواردی این ترجمه ها با ترجمه های انسانی مقایسه شده است. همچنین تلاش شده پس از شناسایی علل اساسی غیر کارآمد بودن نظام های ترجمه ماشینی، راهکارهای ارتقاء بهبود کیفیت ترجمه به طور مسند ارائه شود.
کارکرد زبان شناسی در عملیات روانی
حوزه های تخصصی:
نقش زبان به عنوان یکی از پایه های اصلی عملیات روانی بسیار وسیع است و استفاده از آن در اسکال مختلف عملیات روانی کاربرد ویژه ای دارد . به همین علت کاربرد زبان به عنوان یک ابزار عملیاتی با قابلیت های هجومی و دفاعی دور از انتظار نیست . کلام انسان (مکتوب و غیر مکتوب) حاوی مجموعه ای از ریزترین یا کلی ترین رگه های معنایی است که برآمده از ذهن و احساس اوست .
ضرورت لغتنامه نویسی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لغتنامههای دوزبانه به رجوع کننده اینطور وانمود میکنند که انگار برای هر واژه زبان مبدا یک یا چند واژه دیگر در زبان مقصد موجود میباشد که از نظر معنی با واژه زبان مبدا هیچگونه تفاوتی ندارد. حال اگر با نگاه موشکافانه و دقیق واژههایی را که هم در زبان مبدا و هم در زبان مقصد با یکدیگر از نظر معنی مترادف میباشند مورد بررسی و مقایسه قرار دهیم متوجه خواهیم شد که در حقیقت هریک از واژههای موردنظر حداقل در دو سیستم واژگانی قرار دارند که به هیچوجه معادل همدیگر نمیباشند. در مقاله ذیل سعی بر این شده که این مسئله را بهوسیله چند واژه برگزیده از آلمانی و فارسی که متعلق به حوزه واژهای ـ معنایی ''نبرد'' میباشند مورد بحث و بررسی قرار داد. در این مقاله دعوت به تالیف نوعی لغتنامه تطبیقی شده است که به عنوان جایگزین و مکملی مطلوب واژههای زبان مبدا و مقصد را نه تنها به عنوان معادل یکدیگر بلکه به عنوان اجزای مختلف دو سیستم واژگانی مورد بررسی و مقایسه قرار دهد.
معنا، مرجع و مصداق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ضمن بررسی عمده ترین دیدگاههایی که در زمینه رابطه زبان با معنا، مرجع و مصداق ارائه شده است (برای نمونه سعید 1997 ، لاینز 1977 ، صفوی 1383 ) به بحث و نقد آن دیدگاهها خواهیم پرداخت و میکوشیم تصویر دیگری که در اساس مبتنی بر نشانه شناسی لایهای (سجودی 1382 ) است، ارائه دهیم. در این بحث به رد قایل شدن وابستگی اثباتگرایانه زبان به جهان خواهیم پرداخت؛ خلط مفاهیم دلالت و ارجاع از یکسو و خلط بین مفاهیم دلالت و مصداق را از سوی دیگر نقد خواهیم کرد و کوشش میکنیم نشان دهیم که معنا در درون شبکه نظام صوری زبان شکل میگیرد و سپسدر روابط بین نظامهای نشانهای و در بافت کلام بسط مییابد و در یکی از کارکردهایش البته میتواند به جهان خارج ارجاع دهد و ارجاع، خود یک کارکرد زبانی است که با توسل به دیگر نظامهای نشانهای تحقق مییابد.
رابطة ظهور و بطون قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محققان مسلمان در بحث از "ظهور و بطون" که دو سطح از لایههای معنایی قرآن را تشکیل میدهند و رابطة میان این دو سطح معنایی اختلاف نظر دارند. تعریف دقیق ظاهر و باطن، درک روشن رابطه و راه دستیابی به آنها نقش مهمی در فهم قرآن و معرفت دینی و داوری در این ساحت دارد. عدم تفکیک بین ظهور و بطون و عدم توجه به اختلاف مبانی در تعریف بطون نزد عرفا و غیر آنها، نه تنها باعث برخی اشتباهات در عرصة دینشناسی شده، بلکه سبب برخی قضاوت¬های نادرست در فهم قرآن و دین گردیده است. در این مقاله سعی شده است بعد از تعریف ظاهر و باطن قرآن، رابطة بین آن دو روشن و همچنین به راه دستیابی به آنها اشاره شود.
معناشناسی در زمانی واژگانی از قرآن
حوزه های تخصصی:
این مقاله ناظر به این دیدگاه است که واژگان قرآنی در حوزه مفاهیم پایه دینی ابتدا مدلول حسی داشته و پس از آن مدلول انتزاعی یافته اند. قرآن کریم با برگرفتن چنین شیوه ای در واقع به یک پرسش در فلسفه دین و زبان دین پاسخ داده است که زبان قرآن، زبانی عرفی است.
تحلیل مساله «معنا» در گلشن راز شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز تا کنون و تا عرصه آخرین تئوری های پیچیده زبان شناسی، بشر در پی یافتن الگویی فراگیر در معناشناسی بوده است؛ الگویی که با اتقان و صحت بتواند به مثابه یک پارادایم در گستره وسیعی از علوم، تاثیرگزار باشد. این چنین الگویی در گلشن راز شبستری وجود دارد و این مقاله ضمن کشف آن، سعی نموده لوازم و مبانی زیرساختی آن را در سه ساحت هستی شناسی، معرفت شناسی و معناشناسی بیان نماید. برخی از این مبانی عبارتند از: اصل تشکیک در عوالم، اصل نظام احسن و تفاوت تجلیلات جلال و جمال، اصل وجود معرفت های حضوری و پیشین، اصل تفکیک مدلول لفظ از مراد لافظ، و امکان مشهود واقع شدن معانی معقول و... . این الگو می تواند در بهینه سازی تبیین دلالت الفاظ بر معانی باطنی، بی نیاز شدن از ارتکاب به مجاز در تفسیر متون دینی و جدا نمودن حقیقت معنا از امور زاید بر علم معناشناسی، بسیار تاثیرگزار باشد. این الگو به مفاد قاعده وضع الفاظ برای ارواح معانی در اندیشه امام خمینی (ره) نزیک است که به تعبیر ایشان می تواند کلید اسرار معرفت و باب الابواب فهم رموز زبان قرآن شود.
بررسی نقش محصول به عنوان واسطة منطقی بین طراح و استفاده گر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش اشیاء در تاریخ با کارکرد محض آغاز شده و در دست انسان اولیه فقط به عنوان ابزار صرف تلقی می?شد در حالیکه عبور شیء در بستر زمان همواره با خود معناسازی میکند. تجربة سالیان متمادی، حکایت از نقش های گوناگون شیء داشته که در شرایط مختلف (اجتماعی، مذهبی، فرهنگی و غیره) در مسیر تکامل خود بروز داده شده است. با توجه به اینکه در هنگام درک اشیاء از طریق حواس، عواملی مانند محیط، تجربه فردی، کیفیت و.... در دریافت فرآیند ادراکی مؤثر بوده و نیز از آنجا که ارتباطِ فرآیندِ رویارویی طراح با استفاده گر از طریق شیء حادث میشود، این ارتباط میتواند به نوعی ارتباط غیر کلامی تعریف شود. در واقع استفاده از محصول، ارتباطی میان طراح و استفاده گر را پدید میآورد که از طریق عملکرد های ویژة شیء اتفاق میافتد. این مقاله میکوشد تا طراحی یک محصول صنعتی را به عنوان برآیند تفکر و تعقلی بس منضبط و دقیق ترسیم نموده و نشان دهد که چنین طراحی از اصول و فنون معینی پیروی و پس از آزمودن های آگاهانه، به ثمر میرسد. نتیجه چنین فرآیندی بوجود آمدن ارتباطی پویا و فعال بین محصول و استفاده گر است. بدین جهت تبیین ارتباط وچگونگی آن در طراحی صنعتی از اهداف این مقاله است. همچنین با بررسی مجموعة ارتباطی ""طراح- محصول- استفاده?گر"" تلاش میشود تا مهمترین عوامل در برقراری این ارتباط، شناسایی شده و مورد بحث قرار گیرند.
بررسی الگوی نشانه# معنا شناسی گفتمانی در شعر قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه# معنا شناسی گفتمانی، برآیند نشانه شناسی ساخت گرا و نظام روایی مطالعات معنایی است. این دیدگاه، جریان تولید معنا را با شرایط حسّی# ادراکی پیوند می زند و برای تولیدات زبانی، نوعی هستی شناسی قائل است. نشانه# معناشناسی گفتمانی، دلالت بر گونه رخدادی از حضور نشانه# معناها دارد و چگونگی کارکرد، تولید و دریافت معنا را در نظام های گفتمانی بررسی می کند. نشانه# معناشناسی گفتمان، در قالب فرایندها و در ابعاد مختلف عاطفی، شناختی، حسّی# ادراکی و زیبایی شناختی و... مطرح می شود که همه این گونه ها در انعطاف پذیر و سیّال بودن نشانه# معنا، اشتراک دارند و تحت نظارت فرایند گفتمانی بروز مییابند. در این فرایند، نشانه ها در همراهی با معناها، به گونه هایی سیّال، پویا، متکثّر، چند بُعدی و تنشی تبدیل می شوند. الگوی نشانه# معناشناسی، می تواند به عنوان روشی کارآمد برای تجزیه و تحلیل متون ادبی مطرح و زمینه ساز خوانشی تازه از آن ها شود. بررسی الگوی نشانه# معناشناسی گفتمانی در شعر قیصر امین پور، این حقیقت را آشکار می کند که او با رویکرد ناب و تازه به پدیده ها و در ارتباطی حسّی# ادرکی با آن ها، جریان زیباساز معنا را رقم می زند؛ جریانی پویا و سیّال که با پشت سر گذاشتن مفاهیم فرسوده و غبار گرفته، به نشانه ای متعالی تبدیل می شود. این نگاه، نشانه شناسی ساخت گرا را به نشانه# معناشناسی سیّال و هستی مدار پیوند می زند. این مقاله در پی آن است تا ضمن بررسی دو اصل و بُعد مهم حسّی# ادراکی و زیبایی شناختی نظام نشانه# معناشناسی گفتمان، به تحلیل شعر قیصر امین پور، بر اساس این الگو بپردازد تا بتواند در پرتو نگاهی نو و سیّال، به بررسی نحوه شکل گیری فرایند زیبایی شناختی در اشعار امین پور دست یابد.
روش شناسی تفسیر المیزان با رویکرد تنزیه معنا و آثار آن در سوره النّجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان در مورد شیوه تفسیری المیزان بر سه مسئله اتفاق نظر دارند: اول این که؛ علامه کاری بزرگ انجام داده است، دوم این که؛ المیزان روشمند است و سوم آن که؛ آراء مختلف تفسیری، روایی، لغوی و فلسفی از ترازوی نقد ایشان گذشته است.
امّا، کدام روش است که این هرسه را در بردارد؟ این نوشتار سعی در معرفی این روش و پیامدهای مثبت آن را در زمان علامه و پس از آن را دارد. علامه با استفاده از ادلّة لفظی و معنوی، چند رأی تفسیری، روایی، لغوی را نادرست یا باطل اعلام نموده و در مواردی خواننده را به سمت رأی صحیح سوق می دهد. این ویژگی سبب شده تا در «تمیز معنا» در مسیر انحرافی وارد نشده و مسیر صعودی معنای آیه مشخص شود. او در بسیاری موارد احتیاط نموده و نظر قطعی را اعلام نمینماید، بلکه فقط تلاش نموده تا از نزول سطح فهم مخاطب به معانی نادرست جلوگیری مینماید. این روش را «تنزیه معنا» نام گذاری نموده و در این نوشتار سعی داریم روش شناسی المیزان را با رویکرد «تنزیه معنا» در «سورة النّجم» نشان دهیم. روش تنزیه معنا از دو جنبه قابل بررسی است: یکی تعیین مصادیق و از آن مهم تر فرهنگ «تنزیه معنا» است. از دیگر ویژگیهای روش «تنزیه معنا» جلوگیری از تشتت ذهن، جمع دلالی برخی روایات و آموزش نوعی روش در معنا شناسی واژگان یعنی «فقه اللّغة» می باشد.
معناشناسی واژة اخلاق در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق از واژه هایی بشمار می رود که تاریخ آن همزاد و همراه با آفرینش انسان است؛ زیرا انسانیت انسان با اخلاق معنا پیدا می کند. بر همین اساس است که در آموزه های دینی بالاخص معارف قرآنی به اخلاق و مؤلفه های آن به صورت ویژه پرداخته شده است. قرآن کریم به عنوان آخرین وکاملترین ذخیره ی خداوند سبحان، به مؤلفه های اخلاقی نگاه بی بدیلی داشته است. در این مقاله با بهره برداری از روش های نوین روش شناسی مطالعات قرآنی، واژه ی اخلاق مورد واکاوی قرار گرفته و با استفاده از مفهوم و منطوق آیات قرآن کریم معنای آن روشن گردیده است، و برای دستیابی به این مهم ضمن روشن کردن معنای لغوی واژه اخلاق واژه های مرتبط با آن با بکارگیری قاعده ی سیاق هسته معنایی اخلاق و ارتباط نظام مند مؤلفه های مرتبط با آن تبیین گردیده است
بررسی و نقد آرای سلفیه در معنا شناسی صفات الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلفیه در شناخت اسما و صفات الهی، روش عقلی را بی اعتبار می داند و فقط روش نقلی را مبنای معرفت خویش قرار داده است. در روش نقلی نیز به ظاهر گرایی در قرآن و سنت روی آورده است (بنگرید به: اله بداشتی، 1386: 71-41) از این رو در معناشناسی صفات الهی نتوانسته تصویر روشنی از صفات الهی به ویژه در صفات خبری مانند استوای خدا بر عرش، وجه داشتن، دست داشتن و ... ارایه نماید. در نتیجه، صفاتی زاید بر ذات را برای خدا اثبات کرده است، که این امر با توحید صفاتی و به تبع آن با توحید ذاتی به معنای بساطت ذات از هرگونه ترکیب، تعارض دارد. در این مختصر، ابتدا مساله معنا شناسی و سپس از این زاویه، مبانی و اصول سلفیه در صفات بررسی و نقد می شود
معنا شناسی اسماءالحسنی
حوزه های تخصصی:
این مقاله موضوع نام های نیکوی خداوند را با رویکردی متفاوت مورد بررسی قرار می دهد. به نظر می رسد یافته ها و روشهای زبان شناسی بویژه در شاخه معناشناسی واژگانی می تواند زمینه پژوهش های تازه تری را فراهم نماید. شارحان اسماء واندیشمندانی که به نامهای خداوند پرداخته اند ‘ به تدریج دریافته اند که میان اسماء خداوند‘نوعی نظم در روابط معنایی و یا احیانأ سلسله مراتب برقرار است. آنان کوشیده اند در قالب لغت‘ کلام‘ تصوف‘ عرفان و فلسفه به جستجوی چنین نظامی بپردازند. این مقاله نیز قصد دارد با پرداختن به روابط معنایی اسماء ‘ مسائلی مانند هم معنایی‘ چندمعنایی‘تضاد معنایی‘همنشینی ها و اشتقاقهای صرفی اسماء را در قالب یک حوزه واژگانی جستجو کند.
از مناسبات بینامتنی تا مناسبات بینارسانه ای بررسی تطبیقی متن و رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت و بینارسانه هر دو پدیده های گفتمانی هستند که نظام های نشانه-معنایی را با آشناییزدایی یا تعامل متن و رسانه، تحت تاثیر قرار میدهند. کاربست بینامتنیت از زمان ظهور آن تا به حال بیشتر در مورد ادبیات و خط تمایز آن تنها رمان های چندرسانه ای بوده است؛ اما در مورد هنرهای گوناگون خصوصا سینما، تئاتر و فضای سایبری به نظر میرسد به خوبی نتوانسته است -خصوصا در حوزه نقد- وضعیت تراگفتمانی تکنیکی و رسانه ای را توجیه کند تا اینکه بینارسانه در ادامه آن ارائه شده است. بینارسانه حکایت از تعامل خصوصیات مختلف رسانه های گوناگون در کنار یکدیگر با حفظ همهی ویژگی های نشانه ای آن ها و سپس تراموقعیتی دارد که ویژگی های اولیه به حالت تعویق و تعلیق درمی آیند. مهم ترین ویژگی این تلاقی رسانه ای استقرار یک ماده و فرم بیان در کنار ماده و فرم بیانی دیگر است. هدف این مقاله علاوه بر بررسی گفتمان بینارسانه ای، مطالعهی نقش آن در نشانه -معناشناسی و هنر میباشد. به همین منظور پس از بازخوانی بینامتنیت، مرزهای تمایز متن و رسانه و در نهایت جلوه های حاصل از تعامل رسانه ها، جهت دستیابی به نظریهی منسجمی در مورد بینارسانه مورد بررسی قرار میگیرد.