مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
توماس آکوئیناس
حوزه های تخصصی:
یکی از بنیادیترین مفاهیم فلسفة اخلاق ارسطو، فضیلت است و شناخت این مفهوم، راه را برای شناخت و ارزیابی دستگاه اخلاقی او هموار میسازد. از سوی دیگر، قدیس توماس، بزرگ ترین پیرو ارسطو در قرون وسطا نیز ظاهراً با این مفهوم همچون ارسطو برخورد میکند؛ با این تفاوت که آن را افزون بر معنای پیشین، معنایی متعالی میبخشد. اکنون پرسش اساسی این است که فضیلت در نظام اخلاقی ارسطو چه جایگاهی دارد و آیا معنای فضیلت در دستگاه فکری توماس، دقیقاً همان معنای ارسطویی را دارد یا خیر؟ پس از دانستن اینکه ارسطو تعریفی انسانی، دنیایی و عقلانی از مفاهیم سعادت و خیر و فضیلت ارائه میدهد و توماس، با دشواریهایی میکوشد تا این مفاهیم را با دستگاه فلسفی - مسیحی خود سازگار کند، در این نوشتار خواهیم کوشید تا بدان پرسشها پاسخ دهیم. همچنین در پایان، کلام هر دو فیلسوف را به اختصار نقد و بررسی کرده ایم.
تأثیرپذیری آکوئیناس از اندیشمندان مسلمان در ارائه پنج راه اثبات وجود خدا
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، به اجمال به بررسی تأثیرپذیری توماس آکوئیناس از اندیشمندان مسلمان، در یکی از اساسیترین دیدگاه های خود، یعنی ادلة اثبات وجود خدا پرداخته و وامداری او را به فیلسوفان مسلمان نشان داده است. اولاً، آکوئیناس اثبات وجود خدا با استدلال را امری ضروری میداند. ثانیاً ایشان پنج راه و استدلال در این زمینه ارائه کرده است که دستکم در چهار استدلال، وی از تلاش فیلسوفان مسلمان بهره برده است. استدلال پنجم وی نیز از استحکام چندانی برخوردار نیست.
نبوت طبیعی از دیدگاه آکوئیناس و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توماس آکوئیناس ذیل بحث نبوت که خود ذیل بحث لطف الهی است، مفهوم نبوت طبیعی را به کار میگیرد و آن را از نبوت الهی که عطیه روح القدس است، جدا میکند. او تبیین فیلسوفان از جمله ابن سینا را از نبوت، تنها در حیطه نبوت طبیعی میگنجاند. این نوشتار میکوشد تا با تحلیل معنایی نبوت طبیعی ناظر به مبانی آکوئیناس، معنی دقیق آن را روشن کند؛ هم چنین در پی روایی نسبت نبوت طبیعی به تبیین ابن سیناست.
علاوه بر آنکه مفهوم نبوت طبیعی نزد آکوئیناس به رغم سعی او در شفاف سازی مبهم باقی میماند، این مفهوم در پیوند با نظر او آموزه ای قدسی است و هم چنین بستگی به نحوه اکتساب عقلانیات دارد. که در اینها با ابن سینا اختلاف مبنایی دارد. همین اختلاف رویکردها میتواند به این نتیجه رهنمون شود که تبیین ابن سینا حداقل از دیدی درونی، نبوت کاملاً الهی است و برآمده از طبیعت نیست. استفاده آکوئیناس از مفهوم نبوت طبیعی که در راستای مبانی اوست، در حقیقت راه را برای تبیین فلسفی نبوت میبندد.
مقایسه رابطه دین و دولت در اندیشه ابن رشد و آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میزان اختیارات زمامداران در امور دنیوی و اخروی، و قلمرو و ضریب نفوذ دین و عالمان دینی در امور سیاسی، از جمله مسائل مهمی بوده است که در طول تاریخ اندیشه و عمل سیاسی، باعث دوری، نزدیکی و درهم تنیدگی دین و سیاست در عرصه عمل و نظر شده است. این مقاله با بهره گیری از هرمنوتیک چندسویه به بررسی و مقایسه افکار ابن رشد و آکوئیناس، به عنوان دو فیلسوف مشائیِ داعیه دار تلفیق دین و فلسفه، در پی آن برآمده که دریابد این دو، دین و دولت را در چه رابطه ای با هم می دیدند و چگونه و تا چه حد به تلفیق و پیوند آن دو دست زده اند. بدین منظور، این مقاله پس از بیان برخی مبانی فکری ابن رشد و توماس که در شکل گیری آرای سیاسی این دو مؤثر بوده، نشان داده است که رویکرد ابن رشد عقل گرا تر و لذا در نسبت سنجی میان دین و دولت به وجه حداکثری دین اسلام در نسبت سنجی با دولت کم توجه بوده است؛ در مقابل، آکوئیناس با وجود التزام به مسیحیت بدون شریعت کوشیده است روایتی از نقش دین در رابطه با دولت به دست دهد که جایگاه و قلمرو اقتدار دولت و کلیسا مشخص و معین باشد و می توان گفت هر دو فیلسوف دولت را در رسیدن به سعادت که از نظر هر دو فیلسوف ارسطویی، غایت قصوای زندگی سیاسی است ناتوان دانسته، اما قلمرو استقلالی برای دولت قائل بوده اند. از این نظر اگرچه آکوئیناس نماینده رسمی تفکر مسیحی از جمله در بازسازی و تعیین جایگاه بایسته نهاد دین و دولت شمرده می شود، اما این منزلت درباره ابن رشد شناخته شده نیست. ضمن اینکه آرای هر دو متفکر در جهت سکولاریسم مورد بهره برداری قرار گرفته است.
بررسی و تحلیل ضعف اخلاقی از منظر آگوستین و توماس آکوئیناس؛ با بهره گیری از آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی آباء کلیسا (قرن 3 و 4)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
«ضعف اخلاقی»، پدیده ای روانی است و این پرسش را مطرح می کند که چگونه انسان با وجود آگاهی از نادرستی یک عمل، بدان دست می زند. این مقاله به بررسی دیدگاه دو تن از متالهان مسیحی و فیلسوفان مدرسی درباره ضعف اخلاقی، یعنی آگوستین و آکوئیناس می پردازد. از نگاه آگوستین، گناه اخلاقی هنگامی پدید می آید که آدمی، اراده اش از خیر سرمدی و نامتناهی غافل باشد و یا اینکه از آن روی گردان باشد. آدم، نخستین انسانی بود که با ضعف ارادة خود، دچار گناه شد و آن موجب سقوط وی گردید. این ضعف اراده، در نسل آدم جریان یافته و موجب بروز شرور اخلاقی در وی می گردد. توماس بر این باور است نفس را دو قوه است که از این دو، یکی پست تر و دیگری برتر است؛ اولی میل و دومی را اراده می نامد. از نظر وی، برای انجام فعل اخلاقی، صرف داشتن معرفت کافی نیست، بلکه صدور فعل، نیازمند شکل گیری سایر مبادی فعل اختیاری است. از نظر وی، انسان عادی به عنوان یک فاعل اخلاقی خطاکار، هرگز از روی لجبازی و با برنامه ریزی قبلی مرتکب گناه نمی شود، بلکه فقط در شرایطی که از اختیار برخوردار است، دچار سوء استفاده از قدرت انتخاب خود می شود. درحالیکه انسان فاسد و شرور به عکس، «از روی انتخاب» مرتکب عمل زشت می شود؛ زیرا این گونه اعمال، اساساً در راستای اصول و اهدافی است که برای زندگی خود برگزیده است.
بررسى برهان «وجوب و امکان» در فلسفه غرب با تأکید بر تقریر توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
اثبات وجود بارى تعالى از دیرباز همواره مطمح نظر فلاسفه بوده و در این راه، تلاش هاى زیادى انجام داده اند که منتهى به ادله و براهین متعددى گشته است. یکى از بهترین و محکم ترین ادله در خصوص اثبات وجود خدا، برهان «وجوب و امکان»، ابتکار فارابى است. پس از ایشان، سایر فلاسفه الهى، به ویژه فلاسفه اسلامى، با بیانات متفاوتى آن را تبیین کرده اند. یکى از قدیمى ترین و معروف ترین تقریرهاى برهان اثبات وجود خدا، برهان ابن سینا است. این پژوهش با رویکرد تحلیلى و نظرى، ضمن ارائه تحلیلى از برهان «امکان و وجوب» از منظر ابن سینا، به بررسى آن در آثار اندیشمندان غربى پرداخته است. این برهان در آثار اندیشمندان غربى، جزو براهین جهان شناختى است. از میان تقریرهاى متفاوتى که این برهان در غرب دارد، تقریر آکوئیناس داراى شهرت فراوانى است. این پژوهش با تبیین این برهان از منظر آکوئیناس، به نقد و بررسى آن مى نشیند.
بررسی مبانی نظری سعادت از دیدگاه توماس آکوئیناس
حوزه های تخصصی:
بحث سعادت و شقاوت یکی از مباحث مهم دینی و فلسفی و کلامی و اخلاقی است که از روزهای نخستین هستی بشر، ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. در این نوشتار مبانی فلسفی و کلامی توماس آکوئیناس درتحلیل سعادت و شقاوت مورد بررسی قرار می گیرد. توماس آکوئیناس هستی را متشکل از گیرنده و دهنده می داند که دهنده علت هستی بخش و گیرندگان مخلوقات هستی هستند که مراتب هستی را تشکیل داده اند، ایشان نفس را جوهری مستقل می داند که قوا و نیروهای بدن در ارتباط و هماهنگی با او هستند، از نظر ایشان انسان، دارای سرشتی خاص است که دارای گرایشات فطری و موجودی مختار است که با اراده و اختیار امور خود را تدبیر می کند و به سوی سعادتی که از راه شناخت و عشق به خدا به دست می آید در حرکت است. چنین نگاهی بازتاب های اخلاقی تربیتی خاصی را در پی دارد که در سایه آن می توان به سعادت دنیوی و سعادت کامل اخروی که همان رویت الهی است، دست یافت. مصداق سعادت در توماس آکوئیناس رؤیت ذات الهی در جهان آخرت و راه رسیدن به آن کسب فضایل اخلاقی وعقلانی و شناخت ومعرفت و عشق به خداوند می باشد.
ملاحظاتِ حقوق عمومی در مکتبِ تومیسم با تأکید بر حاکمیت قانون در دولت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۴۶ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
649-678
حوزه های تخصصی:
حکومت یک ضرورت طبیعی، شرعی و قانونی است. ازاین رو در مفروض توماس آکوئیناس توجه به یک دولت دینی تحت حاکمیت قانون الهی، مدلی مقبول است. فرضیّه او چنین است که نماد اقتدار سیاسی (حکومت) در اختیار شخص پادشاه و اقتدار دینی در اختیار کلیسا قرار دارد. پادشاه به عنوان نماد اقتدار سیاسی وظیفه دارد با تأمین سعادت دنیوی مقدمات لازم را برای رسیدن به سعادت اخروی که همان رسیدن به خداست، فراهم سازد. وی همچنین در عین توجه به استقلال نسبی نهاد سیاسی و دینی از هم، تبعیت نهاد سیاسی از نهاد دینی را تأکید می کند. همین موضوع چالش برانگیزترین بخش مکتب تومیسم است. مقاله حاضر نشان داده که با بررسی رویکردهای کلان فلسفه تومیسم مانند هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی می توان به حاکیمت قانون و دولتی با باورهای دینی در ذیل مباحث حقوق عمومی در این مکتب دست یافت.
بررسی انتقادی راه حل های مسئله شرّ بر اساس رویکرد نوتومیستی برایان دیویس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله شرّ یکی از مسائل مطرح در فلسفه دین معاصر است که تقریرهای مختلفی از آن ارائه شده و فیلسوفان خداباور نیز راه حل های مختلفی را برای حل آن ارائه کرده اند. برایان دیویس با نقادی رویکرد الهیاتی فیلسوفان دین معاصر و بر مبنای رویکرد الهیات سنتی آکوئیناس کوشیده است پاسخی مبنایی و متفاوت به مسئله شرّ بدهد. وی با ردّ تصور شخص گرایانه از خدا و نیز نقد یکسان انگاری اخلاق خدا و انسان در فلسفه جدید، اولاً طرح مسئله شرّ در نظر خداناباوران و نیز برخی دفاعیه ها و تئودیسه ها در نظر فیلسوفان خداباور را برنمی تابد، و ثانیاً می کوشد با در پیش گرفتن روش اصلاح رویکردی، یعنی با تحلیل برخی مفاهیم اصلی در الهیات سنتی آکوئیناس مانند «وجود»، «خالق» و «مخلوق»، و تأکید بر نقص معرفتی انسان، پاسخ مبتنی بر الهیات تومیستی به مسئله شرّ را بازسازی کند. به باور وی، با توجه به عینیت خدا و خیر در الهیات سنتی، در خدا و افعال او ممکن نیست شرّی باشد، و بنابراین شرّ موجود یا به نوعی محروم بودن از وجود است یا شامل محرومیتی است و در واقع اساساً امری عدمی است. در این مقاله تلاش کرده ایم نقدهای برایان دیویس به رویکرد الهیاتی فیلسوفان دین معاصر به مسئله شرّ و نیز پاسخ رویکرد اصلاحی برایان دیویس به این مسئله را بررسی کنیم و در پایان به بررسی انتقادی دیدگاه وی بپردازیم. نتیجه این که به نظر می رسد هرچند برخی نقدهای وی به فیلسوفان دین معاصر جدّی است، در عین حال نوع برداشت و تفسیر وی از مبانی تومیسم و نیز راه حل پیشنهادی خود او برای مسئله شرّ نیز چندان راهگشا نیست.
تشکیک و تشابه وجود نزد ابن سینا و توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد بررسى این مسئله است که چرا در مابعدالطبیعه توماس آکوئیناس، تشکیک در مفهوم وجود به رغم قول او در باب تشابه وجود تصویرپذیر نیست؟ توماس، علاوه بر ارسطو از ابن سینا نیز در بسیارى از مواضع تبعیت کرده است. ارسطو «موجود» را غیر از مشترک معنوى و مشترک لفظى مى داند. ابن سینا، مشترک معنوى را بر دو قسم متواطى و مشکک مى داند و کاربرد سوم لفظ نزد ارسطو را در مشترک معنوى مشکک قرار مى دهد و چون قایل به مسانخت میان علت و معلول است، از تشکیک در مفهوم وجود دفاع مى کند. توماس اگرچه سخنى از «تشابه در وجود» نمى گوید، اما قسم سومى در کنار مشترک معنوى و لفظى به نام لفظ متشابه را مطرح مى کند. اگرچه تحلیل هاى زبان شناختى مؤید مترادف بودن الفاظ تشابه در فلسفه توماس و تشکیک نزد ابن سیناست، تحلیل هاى مابعدالطبیعى توماس شناسان جدید از تشابه بر اساس تناسب متفاوت با تشکیک مفهوم وجود است. تحلیل آنها از تشابه بر اساس نسبت نزدیک به تشکیک مفهوم وجود ابن سیناست؛ اما چون توماس قایل به مسانخت میان خالق و مخلوق نیست، نمى توان این تحلیل توماس شناسان را نیز تفسیرى صحیح از قول توماس درباره تشابه دانست.
ویژگی های خیال نبوی در نظر توماس آکوئیناس(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال شانزدهم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
168 - 185
حوزه های تخصصی:
توماس آکوئیناس ضمن بحث دراز دامن از نبوت -که همه جا پیوسته با پیش گویی است- چگونگی حصول معرفت نبوی را نیز مطمح نظر قرار می دهد؛ او مناسب ترین دریافت فراطبیعی ویژه نبی را دریافت خیالی می داند. این نوشتار در پی کشف ویژگی های این دریافت ویژه است؛ در این راستا، ابتدا ضمن بررسی قوه خیال از نظر آکوئیناس، حال نبی به هنگام دریافت های خیالی مدّ نظر قرار می گیرد. در نظر آکوئیناس، نبی انسانی کاملاً عادی است و نبوت در او حاصل فرآیندی یکسویه از جانب خداوند است. او با این که معرفت فراطبیعی ویژه نبی را از طریق قوه خیال می داند تلاشی برای تبیین این معرفت نمی کند و البته، خیال نبی را دارای ویژگی خاصی نیز نمی داند.
بهره مندی در فلسفه توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۷ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
167 - 187
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم کلیدی که در متافیزیک توماس نقش اساسی دارد، مفهوم بهره مندی است، که بر اساس آن، بین خالق و مخلوق ارتباط برقرار می کند. بهره مندی پیشینه ای در فلسفه افلاطون و بوئثیوس دارد و در عبارات توماس عبارت است از چیزی که به نحوی جزئی، آنچه را که به دیگری به نحو کامل تعلق دارد، دریافت می کند. از آنجا که متافیزیک وی براساس توجه خاص به «وجود» بنا شده است و وجود نیز هم به خالق و هم به مخلوق نسبت داده می شود و موجودات از وجود برخوردار هستند، بنابراین باید نوع ارتباط بین خالق و مخلوق مورد مطالعه قرار گیرد و معلوم گردد هرکدام به چه نحو در وجود سهیم اند. همچنین در رابطه بین وجود و ماهیت، بهره مندی چه نقشی دارد. این مقاله در نظر دارد با مطالعه آثار توماس آکوئیناس و شارحین و محقیقن به شیوه تحلیلی و پژوهشی مسأله بهره مندی را بررسی نماید تا منظور از بهره مندی، انواع بهره مندی و موارد استعمال مفهوم بهره مندی در فلسفه توماس مشخص گردد. وی سه نوع بهره مندی را تشخیص می دهد که تنهایکی از آنها قابل استناد به خدا و موجودات است. وی با نظریه بهره مندی رابطه خالق و مخلوق، رابطه ماهیت و وجود، رابطه کثیر با واحد را توجیه می کند.
واکاوی مفهوم مشروعیت حکومت بررسی مقایسه ای؛ دیدگاه های توماس آکوئیناس و خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و تبیین نظریهٔ عدالتِ عام در دیدگاه توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدالتِ عام فضیلتی است که افراد را به نظم و خیرات جمعی دعوت می کند تا به وسیله آن به سعادت برسند. مقاله حاضر به بررسی و تبیین نظریه عدالتِ عام و خیر مشترک و نقش آن در جهت دهی و تنظیم قانون از دیدگاه توماس آکوئیناس می پردازد. آکوئیناس - با تأسی از ارسطو و الهیات مسیحی - عدالتِ عام را فضیلتی عام می داند که دارای موضوع خاص، یعنی «خیر مشترک» است. عدالتِ عام همان فضیلت است که از جهت محتوا و جوهر با فضیلتْ یکسان و از جهت مفهوم یا صورت با آن متفاوت است. نظریهٔ عدالتِ عام در آکوئیناس هم به نوعی دِین قانونی(الزام به رعایت قانون جامعه) را فرمان می دهد و هم به نوعی دِین اخلاقی(الزام به رعایت فضیلت اخلاقی) را در دستور کار خود دارد. این نظریه مدِّ نظر آکوئیناس در جامعه ای معنا پیدا می کند که در آن اگر حاکم قانون وضعی را بر اساس قانون الهی و قانون طبیعی درستْ تدوین و ترویج کند، معیار این نظریه را برآورده می کند. بنا براین ، نظریهٔ عدالتِ عام - در نهایت - به قصد حاکم و نوع حکومتی وابسته است که در آن جامعه در جریان است تا افراد را به خیرات مشترکشان هدایت کنند و به سعادت حقیقی شان برساند.
قاعده الواحد از منظر توماس آکوئیناس و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
221 - 241
حوزه های تخصصی:
قاعده الواحد، به عنوان یکی از مهم ترین قواعد فلسفی، در جهت تبیین پیدایش کثرات عالم از واحد همواره مورد توجه فلاسفه بوده است. اغلب فلاسفه مفاد آن را پذیرفته و برخی از متکلمان نیز منکر آن بودند. پذیرش قاعده الواحد و اعتقاد به مبدأ واحد برای همه موجودات کثیر، فیسلوف را به مسئله چگونگی صدور کثرت از خداوندی که از جمیع جهات واحد است، رهنمون می سازد. در این میان، توماس آکوئیناس و ملاصدرا نیز بر مبنای مبانی فلسفی و وجودشناختی خود، دیدگاه های خویش را درباره آن بیان کرده اند. اینکه چگونه موجودات کثیر از واحد بسیط نشئت گرفته اند، ذهن هر دو را به خود مشغول کرده است و باید همچون دیگر فلاسفه راهی برای آن می یافتند. این مقاله در نظر دارد با مطالعه آثار توماس و ملاصدرا و شارحان و محققان به شیوه تحلیلی و پژوهشی، نظر دو فیلسوف را درباره قاعده الواحد بررسی کند تا مشخص شود آیا آن دو به اصل قاعده اعتقادی دارند؟ دلایل ردّ یا پذیرش قاعده از نظر آنها چیست؟ هرکدام چگونه پیدایش کثرات از واحد را توجیه می کنند؟ توماس بر مبنای وجودشناختی خود به انکار قاعده پرداخته است و قائلان به آن را مورد انتقاد قرار می دهد؛ اما ملاصدرا با پذیرش اصل قاعده، به ترمیم آن پرداخته و بر اساس مبانی فلسفی خود، طرح نوینی از آن ارائه داده است.
مفاهیم کلی در فلسفه سینوی و تأثیر آن بر فلسفه قرون وسطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
97 - 118
حوزه های تخصصی:
کیفیت پیدایش و نحوه دستیابی ذهن به مفاهیم کلی، پرسش اساسی در قلمرو معرفت شناسی است. در این پژوهش، به دنبال پاسخ گویی به این سؤال هستیم: چگونه شناخت امور کلی از طریق امور جزئی امکان پذیر است؟ در تاریخ فلسفه، دو جریان مهم افلاطونی و ارسطویی در این باب شکل گرفته است. سردمدار مشرب ارسطویی در عالم اسلام، فلسفه سینوی و در تفکر غرب با تأثیرپذیری از ابن سینا، فلسفه قرون وسطی است. تحقیق حاضر، با رویکردی تحلیلی تطبیقی، به چیستی ادراک و اقسام مفاهیم کلی از منظر ابن سینا و فلاسفه قرون وسطی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو نحله فلسفی در دستیابی ذهن به معقولات اول، غالباً نظریه تجرید را پذیرفته و معقولات منطقی را نیز مستند به مفاهیم ماهوی و عارض بر آن ها دانسته اند. در حوزه مفاهیم فلسفی نیز گرچه اصطلاح معقول ثانی را به کار نبرده اند، اما این مفاهیم را نشئت گرفته از خارج دانسته، در عین حال قائل به تمایز کیفیت پیدایش آن ها با معقولات اول و ثانی شده اند.
فلسفه توماس آکوئیناس قدیس و تاثیر آن بر طراحی صحنه نمایش های اواخر عصر میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آکوئیناس قدیس، از جمله فلاسفه برجسته اواخر قرون وسطی است که بیش از هر فیلسوف الهی دیگر در سده بیستم مورد توجه قرار گرفته است؛ اما در هیچ یک از این پژوهش ها تلاش نشده، تا طراحی صحنه نمایش های قرون وسطایی را با آراء او تطبیق دهند؛ تا از این رهگذر دریابند؛ آیا اندیشه آکوئینی تاثیری بر عناصر زیباشناسانه و بصری نمایش های قرون وسطایی داشته است یا خیر. آکوئیناس، زیبایی را در عناصر مجزا جستجو می کرد و هر جزء را بخشی از یک کمال لایتناهی می دانست. طراحی صحنه نمایش های عبادی نیز از قطعاتی برخوردار بودند که در عین کمال، از نقص "جداماندگی" رنج می بردند. این نوشتار، تلاش دارد ضمن کاوش در اندیشه و فلسفه زیباشناسانه قرون وسطی و آراء آکوئیناس، به تطبیق این آراء با طراحی صحنه نمایش های عبادی انتهای قرون وسطی بپردازد. پژوهش بنیادین حاضر بر اساس آثار آکوئیناس و منابع مکتوبی که درباره نوشته ها و اندیشه های او نوشته شده شکل گرفته است.
مواجهه با مسئله فعل الهی در طبیعت: برتری دیدگاه نوخاسته گرایانه بر دیدگاه های تومیستی و کوانتمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سؤال اصلی در موضوع فعل الهی در طبیعت، چگونگی ارتباط خداوند -به عنوان امر غیرمادی و متعالی- با طبیعت -به عنوان امر مادی- است. در دوره معاصر، عده ای با تکیه بر مبانی متافیزیکی و الهیاتی توماس آکویناس و عده ای با توسل به عدم موجبیت کوانتمی، به عنوان دو جریان غالب، در صدد پاسخ گویی به این مسئله بوده اند. دسته سومی در سال های اخیر بر مبنای نوخاسته گرایی به این مسئله پرداخته اند. نوخاسته گرایان سعی کرده اند به مسئله فعل الهی بر اساس یک نظریه جدید در علیت پاسخ دهند. این نظریه علیت را در روابط میان اشیاء طبیعی که علوم جدید به آنها می پردازند جستجو می کند. ویژگی دیگر دیدگاه نوخاسته گرایان نگرشی بر مبنای وحدت جوهری و یکپارچگی جهان است که ضمن طرد دوگانه انگاری جوهری در دامن فیزیکالیسم نیز نمی افتد. در این مقاله، در کنار تشریح رویکرد نوخاسته گرایان، استدلال می شود که این دیدگاه، نسبت به دو دیدگاه رقیب، قدرت تبیینی بیشتری برای حل مسئله فعل الهی در طبیعت دارد. استدلال اصلی در تبیین مزیت آن نسبت به دیدگاه کوانتمی این است که نوخاسته گرایی به دلیل ابتنا بر متافیزیک علم، پاسخ موقتی ارائه نمی کند و با تغییر نظریات علمی نقض نمی شود. در مواجهه با نگاه تومیستی، مهم ترین مزیت نوخاسته گرایی تحلیل دقیق تر قوانین طبیعت بر مبنای متافیزیک علوم جدید است. در عین حال به خود این دیدگاه نقدهایی به ویژه به دلیل اخذ الهیات پننتئیستی وارد است.
تلفیق «قانون الهی» و «قانون طبیعی» در فلسفه آکوئینی و پیامد آن برای عرفی شدن سیاست
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
53 - 76
حوزه های تخصصی:
مباحث در باب نسبت «قانون الهی و قانون طبیعی» در بستر مباحث عقل و وحی، در جهان مسیحی تاریخی به قدمت قرون وسطی دارد. توماس قدیس یکی از متألهینی بود که در اواخر قرون وسطی، موضعی متفاوت نسبت به مواضع پیشین در باب نسبت قانون الهی و قانون طبیعی گرفت. به گونه ای که بستر فکری آکوئیناس تا زمانه او، دو گروه عمده را در بر می گرفت که به شکل متعارض، گروه نخست قائل به برتری وحی و به تبع آن قانون الهی بر عقل و گروه دوم قائل به برتری عقل بر وحی و همچنین قانون طبیعی بودند. آکوئیناس در این زمینه با وارد کردن فلسفه ارسطو، موضع سومی اتخاذ کرد که تلاش داشت تا نوعی «هماهنگی» میان عقل و وحی برقرار سازد و در حوزه حکمت عملی نیز این هماهنگی را در شکل تلفیق قانون الهی و قانون طبیعی دنبال کرد. این نوآوری آکوئیناس نتایج خود را در حوزه سیاست با محوریت دولت و قانون نشان داد که آن عرفی شدن سیاست بود. ازهمین رو، ما با بهره گرفتن از روش «متن- زمینه محور» کوئنتین اسکینر، فلسفه سیاسی آکوئیناس را در زمینه فکری آن مورد مطالعه قرار می دهیم.
دین و دولت از نگاه توماس آکوئیناس و خواجه نصیر الدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
63 - 90
حوزه های تخصصی:
از آنجا که خواجه نصیر الدین طوسی و توماس آکوئیناس هر دو فیلسوف و متکلم برجسته از دو دین ابراهیمی ( اسلام و مسیحیت)، عقلگرا، تحول خواه، و از قضا هردو همعصر بوده و در آثار خود به مبحث دین و دولت پرداخته اند، این پرسش قابل طرح است که آیا از دیدگاه این دو متفکر تشکیل دولت و اداره آن، منحصرا امری دینی- الهی است یا امری طبیعی و مربوط به طبع مدنی انسان است؟ این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی در صدد است که ضمن بررسی دیدگاه این دو متفکر اسلامی و مسیحی ( خواجه نصیر و توماس آکوئیناس)، به سئوال فوق الذکر پاسخ دهد. داده های این پژوهش نشان می دهد که هم توماس آکوئیناس و هم خواجه نصیر الدین طوسی مشروعیت دولت را فارغ از الهی بودن یا عرفی بودنش؛ به عنوان امری طبیعی مشروط به رعایت عدالت، و برخورداری ازحکمت و خرد می دانند. از نظر خواجه نصیر الدین طوسی، اداره مدینه فاضله محدود به پیامبران و امامان که ممتاز به الهام الهی اند نیست بلکه حکما که ممتاز به قوت عقل اند نیز شایسته رهبری و اداره مدینه فاضله اند. از نظر توماس آکوئیناس نیز هرحکومتی که عادلانه و عاقلانه عمل کند، درجهت خیر عموم و همسو با طبیعت و فطرت بشری است و لازم الاتباع خواهد بود.