مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
تاریخ انگاره
حوزه های تخصصی:
چکیده منشأ و عامل اصلی کنش های انسانی در زمره مهمترین مسائلی محسوب می شود که همیشه دغدغه اندیشمندان بوده است. قرآن کریم نیز در آیه 84 سوره إسراء، با مقوله کلیدیِ شاکله به این مساله اساسی پرداخته است. البته به غیر از انگاره «شاکله» در گفتمانِ قرآنی مفاهیمِ مرتبط دیگری نیز وجود دارد. مفاهیمی از قبیلِ: تأثیراتِ مشیت الهی، اختیارات فردی و عوامل اجتماعی، در عملکرد انسان. انگاره شاکله، با اهمیت ترین واژه در این ارتباط محسوب می شود که مفسرین در طول تاریخِ تفسیر، نظراتِ مختلفی را پیرامونِ معنای آن مطرح کرده اند. به شکل خاص در دو دوره ی: پیدایش (دوران پیامبر و ائمه) و کلاسیک (از نیمه دوم قرن سوم تا ششم) شاهد تحول و تکاملِ روی آوردها به این انگاره هستیم؛ در دوره پدایش، عموماً نظرات مفسران مجمَل و بسیط است. امّا هر چه به جلو پیش می رویم، به شکل خاص در دوره کلاسیک، روش های مختلفی برای تبیینِ معنای این انگاره و پرده برداشتن از ابهامِ آن اتخاذ شده است. اولین روی آورد تبیین، استفاده از روایاتی است که میانِ «شاکله» و «نیت مومن» ارتباط برقرار می نمایند. پس آز آن نظریاتِ ترکیبی قابل رصد هستند. همچنین استفاده از پیش فرض های کلامی، عرفانی و ادبی نیز برای تبیین معنای شاکله قابل مشاهده هست. بنابراین مشاهده تطور دیدگاه ها پیرامون معنای شاکله از یک توسعه معنایی در معنای این انگاره خبر می دهد.کلید واژه: شاکله، تاریخ انگاره، دوره پیدایش تفسیر، دوره کلاسیک، مکاتب تفسیری.
تحلیل انگاره تبدّل صفاتی انسان به فرشته در اندیشه هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۳۹
127-155
حوزه های تخصصی:
در اندیشه عارفان مسلمان، تبدّل صفاتی انسان، یک انگاره کلیدی است که محور تبیین بنیادی ترین مباحث تصوف، ازجمله چیستی انسان و کیفیت سلوک او به شمار می رود. پیش از هجویری، مفهوم انسان، بارها، به صورت برزخ نامتعینی، میان حیوان و فرشته، تعریف شده است که در این میان، انسان، با فنای صفات بشری، از حد حیوانی فاصله می گیرد و به ساحت فرشتگانی نزدیک می شود. با این حال، همگرایی دو مفهوم انسان و فرشته، به مرور و در روند یک سیر تاریخی تکوین می پذیرد . در این تکوین تاریخی، هجویری نقطه عطف مهمی به شمار می رود که انگاره تبدّل صفاتی انسان به فرشته را برای نخستین بار، در قالب یک ساختار منسجم نظری، صورت بندی می نماید. در آثار صوفیان، داستان قرآنی یوسف (ع) و زنان مصر، مکرراً، به مثابه بستری روایی، در جهت تبیین مسئله تبدیل صفات بشری به کار رفته است. پژوهش حاضر، با هدف نمایان ساختن یک سیر تحول تاریخی از انگاره تبدّل صفاتی انسان به فرشته، به تحلیل و مقایسه تاریخی روایت مذکور، در آثار صوفیان پیش و پس از هجویری، پرداخته است. همچنین، این پژوهش، بر آرای هجویری، به عنوان یک نقطه گذار مهم در تحول تاریخی این انگاره، تأکید دارد.
تحول انگاره خاک در ارتباط با مفهوم انسان در آرای عارفان مسلمان تا پایان قرن ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
307 - 324
حوزه های تخصصی:
مفهوم انسان و چیستی آن همواره از مهم ترین دغدغه های متفکران مسلمان بوده است. در این میان، حوزه معرفتی تصوف بر ارزش جایگاه هستی شناسانه انسان تأکید ویژه ای دارد. فضیلت انسان تا اواخر قرن پنجم منحصراً بر مبنای باطن یا بُعد روحانی او تعریف می شد. بااین حال، از قرن ششم، کالبد خاکی انسان کانون توجه صوفیان قرار می گیرد و به تبع آن تحول عمده ای در انگاره خاک حادث می شود. در ابتدا، هدف از برجسته سازی فضائل خاک، اثبات برتری انسان بر سایر مخلوقات بوده است. بااین حال، تولید مفاهیم جدیدی که بر اثبات فضیلت خاک متمرکز است، به پدیداری انگاره ثانویه ای از خاک منجر می شود که به واگرایی دو مفهوم انسان و خاک می انجامد و درنهایت، خاک را بر انسان تفضیل می دهد. پژوهش حاضر با رویکردی تاریخی و تحلیلی، دو نقطه عطف شاخص در تحول تاریخ انگاره خاک تبیین می کند.
تاریخ انگاره میان رشتگی؛ گذار از نگاه آرمان گرایانه و مبتنی بر «تلفیق دانش» به رویکرد عمل گرایانه و مبتنی بر «حل مسئله»(مقاله علمی وزارت علوم)
تاریخ انگاره، در زمره روش های جدیدی است که با رویکردی تاریخی، یک مفهوم و انگاره مشخص را بررسی و مهم ترین تغییراتِ مؤلفه ای در آن را شناسایی می کند و درنهایت نیز توسعه، تضییق، یا تغییرات اساسی ای که در طول تاریخ برای آن مفهوم ایجاد شده است را نشان می دهد. نگاهی تاریخی به مهم ترین تعریف ها در مورد میان رشتگی و گونه های مختلف آن نشان می دهد که میان رشتگی، ابتدا بیشتر مفهومی آرمانی و مربوط به دستیابی به «علم واحد» بوده است. در دوره مدرن نیز نخستین تعریف ها از میان رشتگی در راستای دستیابی به علم واحد هستند، اما این ایده به سرعت کنار گذاشته شده و «تلفیق دانش»، به عنوان اصلی ترین معیار، مطرح شد و ازآن پس، کم کم رویکرد ابزاری به میان رشته ای در میانِ صاحب نظران شکل گرفت. کل گرایان، مهم ترین منتقدان رویکرد تلفیقی به میان رشته ای بودند و انتزاعی بودن بحث های مرتبط با «تلفیق دانش» را اصلی ترین آسیب آن می دانستند. نگاه انضمامی و مسئله محور، در این رویکرد کاملاً مشهود است و برهمین اساس نیز تعریف های مرتبط با میان رشتگی تبیین می شوند. همچنین، در قرن بیست و یکم شاهد محوریتِ رویکرد کاربردی و توجه جدی به فرارشته ای هستیم. مفهوم سازی «فرارشته ای» کاملاً براساس میزانِ کاربردی بودن و بومی بودنِ مسائل موردنظر است. در گونه نخست فرارشته ای با «عبور از مرزهای دانش» و در گونه دوم، با «عبور از حوزه دانشی» روبه رو خواهیم بود؛ بنابراین، نگاه تاریخی به این انگاره، دو گذارِ اساسی را به ما نشان می دهد: 1) گذار از نگاه آرمان گرایانه و مبتنی بر رخنه های معرفتی به نگاه عمل گرایانه و مبتنی بر حل مسئله؛ 2) گذار از میان رشته ای به فرارشته ای.
بررسی تغییرات انگارهی واژه ی شیعه در طول تاریخ اسلام
حوزه های تخصصی:
یک مطالعه تطبیقی و اجمالی از تاریخ، گزارشات تاریخی، حدیثی و رجالی که واژه شیعه در آنها بهکار رفته است، بیانگر تحول و تطورات معنایی در مفهوم شیعه در طول قرون متمادی است. شناخت این تطورات و تحولات در حوزه معنایی این کلمه، میتواند ارتباط مفهوم این واژه با گفتمانهای علمی هر عصر را نشان دهد؛ بهعنوان مثال، در کتب اهل سنّت با واژههایی نظیر شیعه، تشیع، و... مواجه هستیم؛ در نگاه ابتدایی و ظاهری، این نتیجه حاصل میشود که راویان شیعی در کتب اهل سنّت بهطور وفور و گسترده مورد نظر بودهاند اما با بررسی هریک، به این مهم دست مییابیم که واژه شیعه، منحصر در امامیّه نبوده و معنایی عام داشته است و عوامل متعددی موجب انتساب یک راوی به تشیع بوده است؛ بنابراین پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی، بهمنظور بررسی تغییرات معنایی کلمهشیعه با رویکرد تاریخانگاره میپردازد؛ نتایج بهدست آمده نشان میدهد که واژه شیعه در طول تاریخ سیری پویا داشته و در طول زمان و تحولات تاریخی توسعه و تضییق داشته است و یا به عبارتی دیگر، این واژه در تحولات خود با اندیشه جامعه هماهنگ بوده است؛ از اینرو، با بررسی این واژه بهلحاظ لغوی و اصطلاحی و تحلیل آن در مقایسه با واژگان مترادف بهمعنای دقیقتر و جامعتری از این واژه دست مییابیم.
تحلیل انگاره «طی الارض» در روایات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه پیمودن مسیر از مکانی به مکانی دیگر به صورت خارق العاده مشهور به طی الارض است. این مسئله به عنوان کرامت و نوعی تصرف در عالَم برای افرادی خاص در قرآن کریم و بیانات امامان(ع) مطرح شده است. نوشتار حاضر با روشی تاریخی به بررسی سیر تحول نگرش ها درباره ترکیب و اصطلاح طی الارض در منابع روایی می پردازد. نتایج نشان می دهد این ترکیب تا قبل از زمان صادقین(ع) بیشتر به طی کردن زمین و نوعی برداشت مادی اطلاق می شده و سپس از زمان صادقین(ع) برای امری خارق العاده شکل گرفته و در زمان های بعد تثبیت شده است. هرچند در این زمان بعضاً به همان معنای مادی نیز به کار می رفته است. این اصطلاح به شکل ترکیب اسمی آن که «طی» به «الارض» اضافه شده باشد در کلام امامان(ع) یافت نشد و بیشتر به صورت فعلی یعنی «تطوی- طویت» در کنار «أرض» به کار رفته است. در گفته ها و تحلیل های محدّثان متقدم، استفاده از این اصطلاح چه به صورت اسمی و چه فعلی آن، چندان مشاهده نمی شود؛ اما در دوران محدثان متأخر به بعد و سپس در دوران مکتب اخباری گری و در تحلیل های این عالمان، اصطلاح طی الارض برای معنای حرکت غیرعادی به دو صورت اسمی و فعلی، فراوان قابل مشاهده است.
شکل گیری انگاره شهادت در سال های نخست هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
137 - 159
حوزه های تخصصی:
در فرهنگ اسلامی معاصر، فردِ اعلای مصادیق شهید کشته ای دانسته می شود که جان برای تحقق آرمان های دین اسلام داده است. بااین حال، بازنمون تعریفی از این مفهوم که مصادیق مختلف آن در طول تاریخ فرهنگ اسلامی را شامل شود مشکل است؛ چه، در ادوار مختلف، کشته شدگانِ معرکه جنگ، درگذشتگان به امراض دشوار، درگذشتگان هجوم ناجوانمردانه حتی بیرون از جنگ های رویارو، مردگان در زیر آوار یا بر اثر فروکوفتگی، غریب مردگان، و هرچه از این دست را شهید خوانده، و اغلبِ این کاربردها را به روایات نبوی مستند کرده اند. ازآن سو، چنان که مطالعات معاصر نشان می دهد، در قرآن کریم چنین مفهومی را نمی توان پی جویی کرد. شهید همواره در قرآن به معنای گواهِ محکمه است و تنها یک مورد عبارت قرآنی می توان یافت که در آن برای اشاره به کشتگان راه دین از شهید و هم خانواده هایش استفاده شده باشد. در روایات نبوی نیز، اولاً، شهید در مفهومی اعم از کشته راه دین کاربسته شده است و ثانیاً مفهوم آن با مدلول قرآنی شهید یعنی گواه محکمه تطابق ندارد. معلوم نیست شهید از چه زمان دچار تحول معنایی گردید و در معنای کشته راه دین کاربسته شد؛ هم چنان که معلوم نیست چرا در حجم قابل توجهی از روایات نبوی، تعبیر شهید معنایی متفاوت با کاربردهای قرآنی آن یافت. برای جستن پاسخ باید نخست شواهد بازمانده از کهن ترین دوران کاربست شهید در معنای کشته راه دین را بازخوانی کرد؛ بدان امید که بتوان تصویری از کهن ترین درک از مفهوم شهید بازنمود. مطالعه کنونی با همین هدف صورت می پذیرد.
واکاوی دلالت ماده «عصم» با رویکرد ریشه شناسی و تاریخ انگاره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال پنجاه و چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
215 - 237
حوزه های تخصصی:
فهم دقیق انگاره عصمت که از واژگان کلیدی حوزه امامت به شمار می آید، وجهه اصلی نوشتار حاضر است. این مقاله می کوشد با بررسی داده های لغوی ریشه عصم در زبان های سامی و ارزیابی استعمال های قرآنی و حدیثی آن با احتراز از پیش فرض های کلامی شیعه در خصوص معنا و مفهوم ساخت یافته عصمت در دوره های بعد، معنای متقدم آن و سیر تطور معنایی اش را بکاود. طبق یافته های این پژوهش در بخش مربوط به زبان های سامی، می توان سه معنای استعمالی از جمله بستن و محکم کردن، پناه بردن، دفاع و مقاومت کردن را برای ماده «عصم» در نظر گرفت که معنای اصلی یا قدر مشترک هر سه معنا، حفظ و صیانت است. در زبان عبری و عربی به حفظ از گناه و معصیت نیز به طور مشخص تصریح شده است. این معانی دقیقا در آیات قرآن نیز قابل مشاهده است با این توضیح که معنای التجاء، از بسامد بالاتری برخوردار است. در روایات نیز کاربست ماده در معنای حفظ را به طور بسیار گسترده برای اهل بیت(ع) شاهدیم که متعلق آن اموری چون زلل، رجس، ذنوب، معصیت، شبهه و تردید و ... است و جالب آن که مصادیق یادشده برای انسان های عادی هرگز در روایات مطرح نشده؛ لذا می توان ادعا نمود هر دو مرتبه عصمت (حفظ از خطا و گناه) برای اهل بیت(ع) قابل اثبات است. در نهایت می توان گفت ماده عصم در آیات قرآن و روایات دچار یک نوع تضییق معنایی شده و عمدتاً در معنای حفظ از گناه و خطا به کار رفته است.
ظرفیت سنجی تفسیر موضوعی در تولید علوم انسانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
93 - 120
حوزه های تخصصی:
علی رغم غلبه نگرش فلسفی در رویکردهای انتقادی به علوم انسانیِ مدرن که چندین دهه است در جهان اسلام و در ایران بسیار رایج شده است، همچنان فقدان رویکردهای قرآنی در تولید علوم انسانی قرآن بنیان احساس می شود. در این راستا به نظر می رسد که می توان از ظرفیت روش تفسیر موضوعی برای ورود قرآن کریم به ساحت علوم انسانی بهره جست. تفسیر موضوعی با توجه به درون یا برون قرآنی بودن موضوع آن، در نقد ساختار دانش مدرن و تحقیقات علوم و همچنین تولید علوم انسانی اسلامی، کارکردهای متعددی دارد. از تفسیر موضوعیِ درون قرآنی می توان در جهت «نقد مبناییِ» مبانی عام علوم انسانی مبانی معرفت شناسی، ارزش شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی و همچنین ابتناء و پی ریزی علوم انسانی بر پایه مبانی به دست آمده از قرآن کریم بهره برد. از تفسیر موضوعی برون قرآنی مانند رویکرد استنطاقی شهید صدر برای پاسخ دهی به مسئله های علوم انسانی استفاده می شود که این فرایند با چالش هایی از جمله پیچیدگی و چندتباری «موضوعِ» علوم انسانی مواجه است که در اصطلاحات مدرن این حوزه وجود دارد. برای حل این مسئله، در مواردی می توان به منظور فرایندشناسی تغییر مؤلفه های مفهوم مدرن از رویکرد «تاریخ انگاره» و همچنین از رویکرد «تحلیل موضوع» به مؤلفه های معنایی بهره جست و با تجزیه دقیق آن موضوع به چند مؤلفه نشان داد که مؤلفه ها لزوماً محصول عصر مدرن نیستند و می توان آن ها را در قرآن کریم پی جویی نمود. سپس از «ترکیب» نتایج به دست آمده بر اساس تفسیر موضوعی، به دیدگاه قرآن کریم نسبت به موضوع مدرن در حوزه مورد نظر دست یافت.
واکاوی و بررسی تاریخی انگاره تحریف عهدین در تفاسیر عرفانی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
142 - 161
حوزه های تخصصی:
عهدین به عنوان کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، به واسطه وجود برخی از آیات در قرآن بارها از نقطه نظر تحریف مورد توجه مفسران مسلمان واقع شده، و هریک به فراخور رویکرد خود به این رویداد توجه نشان داده و از وجوه مختلف بدان پرداخته اند. در این میان با توجه به تفاوت رویکرد عارفان در تفسیر قرآن و توجه عرفا به جنبه های رازوارانه قرآن و رویکرد تأویلی آنان به کتاب الله بررسی و واکاوی این انگاره در تفاسیر عرفانی می تواند افق های جدیدی را برای قرآن پژوهان بگشاید. به همین منظور پژوهش حاضر سعی دارد تا با گردآوری اطلاعات و داده های دست اول بر پایه روش کتابخانه ای و تکیه بر دو محور اصطلاح شناسی و بررسی تاریخی با رویکرد تاریخ انگاره ای موجود با رهیافتی توصیفی و فارغ از پیش فرض های کلامی به واکاوی شکل گیری گفتمان تحریف عهدین در میان تفاسیر عرفانی قرآن بپردازد. این پژوهش در پایان با پردازش و تحلیل اطلاعات به دست آمده نشان خواهد داد که اولا تا اواخر قرن چهارم، هیچ سخنی مبنی بر تحریف عهدین در تفاسیر عرفانی بیان نگردیده است و به نظر می آید که تا قرن چهارم رویکرد اصیل انگاری عهدین، رویکرد غالب در تفاسیر عرفانی بوده است. ثانیا این انگاره از قرن پنجم و با اعتقاد قشیری به وقوع تحریف در عهدین آغاز شد و پس از او این انگاره مشتمل بر دو گونه معنوی و لفظی در ذیل آیات ناظر به تحریف عهدین در اکثر تفاسیر بیان گردید.
بررسی تاریخ انگاره ای «قانتات» در سپهر گفتمان های تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفسران مقصود از «قانت» در آیات مختلف قرآن را مطیع در برابر خدا بیان کرده اند؛ اما قانت بودن زنان در آیه 34 سوره نساء با سیاق روابط میان زوجین، باعث شده تا فهم ایشان از انگاره «قانتات»، به سمت اطاعت زن از مرد سوق داده شود؛ درحالی که چنین فهمی در آیه پنج سوره تحریم که آن هم سیاقی مبتنی بر روابط زوجین دارد، رخ نداده است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که «تاریخ انگاره «قانتات» در تفاسیر چگونه بوده و چه تحولات گفتمانی را پشت سر گذاشته است؟». با بررسی معنای «ق ن ت» در سه بخش ادراکی پیشاقرآنی، قرآن و تفاسیر، و کشف گفتمان های ذیل انگاره «قانتات» در آیات 34 سوره نساء و پنج تحریم، چنین نتیجه می شود که پیدایی گفتمان مستقل و منحصربه فرد «زنان فرمان بر همسر» علاوه بر گفتمان «زنان فرمان بر خداوند» در ذیل آیه 34 سوره نساء به دلیل همسان انگاری معنای «قانت» با «مطیع» است. درحالی که در ادراک پیشاقرآنی، به معنای تحت انقیاد کامل درآمدن و تسلیم محض بودن با هدف رسیدن به مقصود خاصی است که یقیناً چنین چیزی از زنان در برابر مردان انتظار نمی رود؛ اما چون در تفاسیر معنای آن به مطیع بودن تغییر یافته منجربه پیدایی گفتمان «زنان فرمان بر همسر» شده است.
تبیانًا لکل شیء بودنِ قرآن در سنت تفسیری: تحلیل از منظر تاریخ انگاره ها
حوزه های تخصصی:
در ادوار تفسیر قرآن، در کنار شکل گیری انگاره های مختلف بر اساس آیات قرآن، انگاره شمول قرآن به همه امور و علوم هم با توجه به دلالت آیه 89 سوره نحل شکل گرفت. در این پژوهش، انگاره مورد نظر با روش مطالعه تاریخ انگاره بررسی گردید تا سیر تطور آن در میان مفسران فریقین مشخص گردد و این که چه برداشت هایی از آیه در قرون متمادی مطرح شده است. به عنوان بخشی از یافته های این مطالعه، تا نیمه های سده پنجم هجری تبیان بودن قرآن در محدوه امور شریعت واحکام از قبیل امر و نهی و وعد و وعید و حدود و حلام و حرام و... فهمیده می شد تا حدی که نوعی حصر در عبارات مفسران شکل گرفت. از اواسط سده پنجم، ظرفیت روشنگری سنت و عقل و اجماع و قیاس و اجتهاد مطرح گردید و بنا بر نقش تبیین گری هریک از آنها، به تدریج انگاره های مذهبی و فرقه ای قوّت گرفت؛ به نحوی که هر یک از مفسران شیعی و اهل سنت پیش فرض ها و مبانی اعتقادی و فقهی خود را در تفسیر آیه دخالت دادند. از نیمه دوم سده 8ق هم با استناد به دو روایت مشهور ابن مسعود روایت «أنزل فی القرآن کل علم و بیّن لنا فیه کل شی ء و لکن علمنا یقصر عما بین لنا فی القرآن» و روایت «من أراد العلم فلیثور القرآن فإنّ فیه علم الأولین والآخرین» بحث جامعیت علمی قرآن مطرح گردید. با ورود به سده های جدید، برداشت های فوق از آیه به سبب غلبه گفتمان های علمی و رواج گفتمان عام هدایتی قرآن و نگرش های مسئله محورانه تنقیح وتدقیق گردید.