فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۳۵٬۳۳۸ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
361 - 369
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش تحلیل محتوای کتاب فارسی چهارم ابتدایی بر اساس هوش معنوی و هوش موفق به منظور تدوین بسته آموزشی و ارزیابی اثر بخشی آن بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان است.
روش شناسی: این پژوهش آمیخته از تحلیل محتوای کیفی (تحلیل مضمون به روش قیاسی) و روش شبه تجربی (پیش آزمون – پس آزمون)، دلفی فازی و آنتروپی شانون در بخش کمی استفاده کرده است. بخش کیفی شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 10 نفر از اساتید روان شناسی و برنامه ریزی درسی بود. در بخش کمی، 120 دانش آموز چهارم ابتدایی به صورت تصادفی به گروه های کنترل و آزمایشی تقسیم شدند. بسته آموزشی تدوین شده اجرا و تاثیر آن با استفاده از تحلیل کوواریانس ارزیابی شد.
یافته ها: تحلیل محتوا نشان داد که کتاب درسی شامل عناصر هوش معنوی و هوش موفق است و بیشترین وزن ها مربوط به عناصری مانند احترام و مهربانی، درک متعالی، معنا بخشیدن به زندگی و خودانگیختگی است. اجرای بسته آموزشی تاثیر مثبت و معناداری بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان نشان داد.
بحث و نتیجه گیری: ادغام هوش معنوی و هوش موفق در برنامه درسی می تواند به طور معناداری عملکرد تحصیلی را بهبود بخشد. این مطالعه پیشنهاد می دهد که استراتژی های آموزشی شامل این عناصر می تواند برای دانش آموزان مفید باشد.
شناسایی مولفه های مفهوم تربیت اقتصادی در دوره تحصیلی متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تربیت اقتصادی یکی از نیازهای روز برای همه افراد از جمله دانش آموزان می باشد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی مولفه های مفهوم تربیت اقتصادی در دوره تحصیلی متوسطه اول بود.روش شناسی: پژوهش حاضر دارای رویکردی کیفی و از نظر هدف، پژوهشی کاربردی بود. جامعه آماری این مطالعه همه اسناد 15 سال اخیر مرتبط با حیطه پژوهش حاضر شامل مقاله ها، پایان نامه های کارشناسی ارشد، رساله های دکتری و کتاب ها بودند. جامعه این مطالعه شامل 179 مقاله، 22 پایان نامه کارشناسی ارشد، 5 رساله دکتری و 11 کتاب بود که 23 مورد از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های این مطالعه با روش یادداشت برداری گردآوری و با روش کدگذاری طبق رویکرد سنتزپژوهی تحلیل شدند.یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که مفهوم تربیت اقتصادی در دوره تحصیلی متوسطه اول 30 مولفه فرعی و 13 مولفه اصلی داشت. مولفه های اصلی مفهوم تربیت اقتصادی در دوره تحصیلی متوسطه اول شامل سواد مالی (با 3 مولفه فرعی)، بینش اقتصادی (با 1 مولفه فرعی)، حفظ و توسعه منابع اقتصادی و مالی (با 2 مولفه فرعی)، الگوی صحیح مصرف (با 2 مولفه فرعی)، رابطه پس انداز و سرمایه گذاری (با 3 مولفه فرعی)، مدیریت بودجه (با 3 مولفه فرعی)، مسئولیت پذیری و تعهد اجتماعی (با 1 مولفه فرعی)، تخصص گرایی و نوآوری (با 2 مولفه فرعی)، رعایت حقوق دیگران (با 2 مولفه فرعی)، اخلاق محوری (با 3 مولفه فرعی)، ارزشمند دانستن کار (با 5 مولفه فرعی)، فرصت شناسی (با 2 مولفه فرعی) و مدارا (با 1 مولفه فرعی) بود.بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه، برای تربیت اقتصادی دانش آموزان متوسطه اول می توان مولفه های اصلی و فرعی شناسایی شده را به آنها آموزش داد.
تحلیل مبانی و ابعاد اقتصاد کاشان دردوره قاجار با تأکید بر نظریات عبدالرسول مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالرسول مدنی (1280-1366ق) یکی از روحانیون کاشان است که در دوره مشروطه، رساله انصافیه را در انطباق مشروطه با اسلام نوشته است. فریدون آدمیت، قدر و ارزش این رساله را در مباحث روشن فکری، بالاتر از تنبیه الائمه و تنزیه المله نائینی می داند. مدنی در این رساله به مباحث اقتصادی دوره قاجار توجه ویژه داشته است. وی با تکیه بر آیات و احادیث، کسب ثروت را مورد تأیید اسلام و آن را باعث ایجاد آزادی و امنیت در جامعه می داند. این مقاله با روش تاریخی و شیوه توصیفی تحلیلی و با کمک اسناد و مدارک آرشیوی و منابع اصلی به تحلیل نظرات عبدالرسول مدنی در باب اقتصاد کاشان در دوره قاجار می پردازد و در پی آزمون این فرضیه این است که نظرات عبدالرسول مدنی در مورد وضعیت اقتصادی کاشان در دوره قاجار با واقعیت منطبق است و اسناد و مدارک و منابع اصلی آن را تأیید می کنند. یافته های این مقاله نشان می دهد نظرات عبدالرسول مدنی را اسناد و مدارک آرشیوی و منابع اصلی تأیید می کنند و نظرات وی با امر واقع در گذشته انطباق دارد. مدنی تغییر رویه اقتصاد کشور در دوره قاجار از صادرکننده کالای ساخته شده به واردکننده این کالا و درعوض صادرات مواد اولیه را تشخیص داد. دریافت مالیات های خودسرانه مورد اعتراض مدنی است و اینکه چرا دولت از کالاهای خارجی گمرکی چندانی نمی گیرد تا آن ها گران تر وارد شوند و بازار کمتری پیدا کنند. بیکاری گسترده و پرداختن مردم به کارهای غیرمولد و چندشغله بودن کارگزاران حکومتی نیز همواره مد نظر این روحانی نواندیش بود. مدنی به مقوله کوچک سازی دولت و چابک سازی آن پرداخته است که شاید کمتر نواندیشی در آن دوره بدان فکر می کرد. وی فرزند زمانه خود بود و با درک مسائل اساسی آن دوره، ریشه حل مشکلات را در واکاوی درونی خود مردم و خودآگاهی شان به وضعیت اقتصادی و نیز کار و کوشش و ایجاد ثروت ازطریق ایجاد صنایع جدید و تقویت آن و گمرکی بستن بر کالاهای خارجی می داند.
ظرفیت ها و چالش های شبکه اجتماعی بومی در تبلیغ دین
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
1 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش درصدد شناسایی ظرفیت ها و چالش های شبکه اجتماعی بومی در تبلیغ دین است.روش شناسی پژوهش: پژوهش از نوع کیفی و روش مورداستفاده در آن تحلیل مضمون است. جامعه آماری این پژوهش کارشناسان خبره و صاحب نظران دانشگاهی در حوزه شبکه اجتماعی و تبلیغات دینی هستند که از بین آن ها 18 نفر به روش غیراحتمالی گلوله برفی انتخاب شدند. مصاحبه تا اشباع نظری ادامه پیدا کرد. ملاک انتخاب مشارکت کنندگان در بخش دانشگاهی، تدریس و تالیف در حوزه تخصصی شبکه های اجتماعی و حوزه تبلیغ دین، و در بخش کارشناسان فعالیت مرتبط با تبلیغ دین در شبکه های اجتماعی بود. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش مصاحبه نیمه ساختارمند بود، به گونه ای که به طور میانگین 90 دقیقه با مشارکت کنندگان مصاحبه شد.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که ظرفیت شبکه اجتماعی بومی برای تبلیغ دین، برخورداری از سامانه ای برای رصد محتوای مذهبی برای جلوگیری از انتشار شبهات و خرافات دینی، تامین محتوای بومی با توجه به فرهنگ ایرانی-اسلامی، ارسال پیام های دینی به شکلی معتبر همراه با ارائه منبع معتبر، آشنایی با گرایش های عقیدتی و دینی کاربران، عدم محدودیت زمانی و مکانی برای مبلغ، تهیه محتوای مرتبط فرهنگ عفاف و حجاب در شبکه محیط پاک و امن شبکه برای حضور کاربران و ایجاد رقابت و الگو بودن برای شبکه های بومی در راه تبلیغ دین و ارزش های دینی است. همچنین چالش ها عبارتند از عدم ارائه خلاقیت و نوآوری برای جذاب سازی مطالب دینی، عدم ارائه سرویس خوب و پایدار برای کاربران، پشتیبانی ضعیف شبکه از کاربران، عدم تبلیغات مناسب برای معرفی شبکه بومی به شهروندان ایرانی.بحث و نتیجه گیری: با توجه به ساختار و ویژگی فنی شبکه های اجتماعی مجازی در مقایسه با رسانه های سنتی، این شبکه ها توانایی و ظرفیت بالایی برای تبلیغ دین دارند و مبلغان باید با شیوه استفاده از این شبکه های اجتماعی در تبلیغ دین آشنا شوند.
محرومیت های زنان سرپرست خانوار در تله های فضایی فقر (مطالعه ای تجربی در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۳۹-۹
حوزههای تخصصی:
فقر هنگامی با خود تله به همراه دارد که دور باطل تلاش های فقیر را تحلیل می بَرد. در چنین وضعیتی مسئله فقر بیش ازپیش به امر پیچیده ای تبدیل می شود. تله فقر برای زنان سرپرست خانوار به دلایل زیستی و اجتماعی متفاوت از مردان است و محرومیت های شکل گرفته ویژگی های خاصی دارد. پژوهش حاضر شناخت محرومیت های زنان سرپرست خانوار در تله های فضایی فقر را مدنظر داشته است. در این پژوهش با بهره گیری از روش شناسی کیفی و نیز تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته، به جمع آوری داده ها در حومه منطقه 19 شهر تهران یعنی محله مرتضی گِرد پرداخته شد. با نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری، ضمن مصاحبه با 17 زن سرپرست خانوار، با اتکا به تکنیک تحلیل مضمون در سه مرحله کدگذاری معنایی، تلخیص و تفسیر تحلیل داده ها انجام شد. بر پایه یافته ها، سه محرومیت اصلی در محله مرتضی گِرد عبارت بود از: محرومیت اقتصادی (فرصت های محدود، کمبود پول، فقدان مسکن ملکی، هزینه های سربارگی، بی قدرتی و بی عدالتی در کار و دستمزد)، محرومیت اجتماعی (ضعف جسمانی، حمایت نهادی، ناامیدی و نگرانی، بازتولید زندگی زنان سرپرست خانوار، فضای نامناسب و دسترسی محدود) و تعاملات اجتماعی (اعتماد، مشارکت و حمایت زنان سرپرست خانوار، خودمحروم سازی و طرد اجتماعی در تعامل با همسایه و اقوام). محرومیت های شکل گرفته برای زنان سرپرست خانوار در محله مرتضی گِرد، هم افزایی این محرومیت ها را در پی داشته که برآیند آن تشدید فقر زنان سرپرست خانوار و شکل گیری دور باطل از چرخه فقر در این محله و بازتولید آن برای نسل های آتی بوده است. به نظر می رسد شرایط ساختاری حاکم بر این محله و همچنین ویژگی های فردی زنان سرپرست خانوار، شکستن این چرخه و رهایی از این تله را دشوار کرده است.
فهم تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از فرودستی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۲
9 - 43
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فهم فرودستی و مسائل برخواسته از آن یکی از دغدغه های مهم علوم اجتماعی است. مهم ترین گروههایی که همواره فرودستی را تجربه کرده و زیست می کنند، کودکان، زنان (به ویژه زنان سرپرست خانوار) و افراد سالخورده هستند. پژوهش حاضر قصد دارد به مطالعه تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار تحت پوشش مراکز مثبت زندگی سازمان بهزیستی کاشان از فرودستی بپردازد. رویکرد نظری پژوهش الهام گرفته از نظریات فریره، گرامشی و مارگارت لدویت است. لدویت با ترکیب آرای فریره و گرامشی به مدلی از توسعه جماعت محور و توسعه از پایین به بالا اشاره می کند که دارای عناصر قدریابی برای رهایی از فرودستی، آگاهی نقادانه افراد درگیر فقر، تأکید بر مسئله عدالت اجتماعی و پایداری محیط زیست است.
روش: رویکرد پژوهش از نوع کیفی است که برای گردآوری داده از مصاحبه عمیق و برای تحلیل داده از روش تحلیل تماتیک استفاده شده است.
یافته ها: تجربه زنان از فرودستی را می توان به کمک مضامین و مفاهیمی نظیر باور به وجود تبعیض در اجتماع، احساس درماندگی، شرایط اقتصادی ناایمن، احساس بی قدرتی، روابط خانوادگی نامستحکم، عطش حمایت بیرونی و حمایتهای سازمانی غیرتوانمندساز توضیح داد.
بحث: زنان به واسطه شرایط اقتصادی ناپایداری که دارند و به واسطه اینکه در اجتماع مورد تبعیض واقع می شوند، از دسترسی به منابع قدرت در اجتماع محروم بوده و همواره احساس درماندگی می کنند و این عامل سبب می شود که نه تنها برای خروج از این چرخه فقر و فرودستی اقدامی انجام ندهند، بلکه بستر وابستگی آنها نسبت به حمایتهای بیرونی افزایش پیدا کند.
موانع و چالشهای نوجوانان دختر مراکز شبه خانواده بهزیستی برای شروع زندگی مستقل(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۳
181-228
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کودکان و نوجوانان دختر بی سرپرست و بدسرپرست به عنوان یکی از آسیب پذیرترین و حساس ترین اقشار جامعه که در مراکز شبه خانواده ساکن هستند، علاوه بر مشکلات خاص دوره نوجوانی، به علت محرومیت از خانواده و شرایط زندگی در این محیط با مسائل و مشکلاتی مضاعف مواجه اند. ازاین رو، این پژوهش با هدف واکاوی و شناسایی موانع و چالشهای نوجوانان دختر ساکن در مراکز شبه خانواده، برای شروع زندگی مستقل انجام شده است.
روش: این مطالعه یک پژوهش کیفی است. مشارکت کنندگان در این پژوهش نوجوانان دختری است که بخشی از زندگی خود را در مراکز شبه خانواده بوده و نهایتاً به زندگی مستقل ترخیص شده اند و کارشناسان و متخصصان این حوزه هستند. روش نمونه گیری نیز به صورت هدفمند انجام شده است. بر اساس معیار اشباع اطلاعات با 15 نفر از نوجوانان دختر 19 تا 22 ساله و ۱۰ نفر از کارشناسان این حوزه مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. تحلیل داده ها بر اساس تحلیل تماتیک انجام گرفت.
یافته ها: هفت مضمون اصلی از تحلیل اطلاعات به دست آمد که شامل انعطاف پایین قوانین و دستورالعملهای مرتبط، نبود برنامه ریزی جامع نگر در تأمین نیازها، متزلزل بودن شرایط زندگی، جامع نبودن حمایتها، بازدارنده های مادی، گسست از جامعه و شاخصهای فردی بود.
بحث: نتایج این پژوهش نشان می دهد که در شرایطی نوجوانان دختر مراکز شبه خانواده برای شروع و ادامه موفق یک زندگی مستقل با موانع و چالشهای کمتری مواجه می شوند که سبک زندگی در مراکز به شرایط طبیعی خانواده هر چه بیشتر شبیه شود و از طرف دیگر حمایتهای منظم و جامعی برای هر نوجوان پس از ترخیص در نظر گرفته شود.
افق انتظار نوجوانان ایرانی پژوهش انسان شناختی در حوزه های فرهنگی سیستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان، گلستان و تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افق انتظار نوجوانان ایرانی، موضوعی مهم، اما کمتر پژوهش شده است. یکی از بسترهای مناسب در این راستا، حوزه ادبی (رمان) است، چرا که با تجربه فرهنگی یک جامعه گره می خورد و می تواند تجربه نوجوانان را منعکس سازد. رمان نوجوان به سمت گویا ساختن و بازتاب منظر نوجوانان و نمایش آنان به مثابه یک سابجکت و بازیگر اجتماعی و نه یک ابژه و موضوع صامت و پسیو حرکت می کند. از این روی باید به بازتاب منظر و آرای آنان درباره ادبیات دست یافت که این امر می تواند به شکوفایی و پویایی این نوع ادبی در ایران و درک و تحلیل افق انتظار نوجوانان ایرانی یاری رساند. در این پژوهش، از روش های بازتابی استفاده شده تا گفت وگو فهم بین الذهانی با مخاطبان کلیدی رمان نوجوان در ایران صورت گیرد و با درک صدای گروه های خاموش به عنوان یک عنصر کلیدی در منظر اجتماعی، با تکیه بر مفاهیمی نظیر چندصدایی و بینامتنیت که بر عاملیت نوجوانان ایرانی تأکید می ورزد، به درکی روشن و تحلیلی واقع بینانه و انسان شناسانه از افق انتظار نوجوانان ایرانی دست یافت.
آرامش دوستدار و یزدان سالاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
231-266
حوزههای تخصصی:
من (زین پس: نگارنده) در این نوشتار که برآیندِ رساله ی دکترای نگارنده است، به بررسیدنِ نوشتارهایِ آرامش دوستدار درباره ی یزدان سالاری (theocracy) می پردازم. در آغاز، نگارنده به بازنمودِ اندیشه ی بنیادینِ آرامش دوستدار با نامِ «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» (زین پس: «امتناع تفکر») می پردازد و آنگاه نگارنده می کوشد که برداشتِ خود را از این اندیشه ی آرامش دوستدار برپایه ی «اصل حسن ظن» (principle of charity) و با رویکردِ فلسفه ی تحلیلی و در چارچوبِ رشته ی فلسفه بیان بدارد، و سپس، نگارنده بر آن خواهد بود تا نشان دهد، نوشتارهایِ آرامش دوستدار به هیچ رو ارزشِ یک کارِ آکادمیکِ نوآورانه در فلسفه ی سیاسی و اجتماعی و فلسفه ی قانون و نیز درباره ی فلسفه ی یزدان سالاری را ندارند، و این برداشت برآمده از دانستنِ ناچیرگیِ آرامش دوستدار در این شاخه هایِ فلسفه است و این خواسته با آوردنِ چند گفتاورد از آرامش دوستدار و بررسیدنِ آنها انجام خواهد گرفت.
تدوین، رواسازی و اعتباریابی پرسشنامه رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
246 - 258
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی ازمسائل مهم درنظام آموزش عالی رفتارهای ناکارامد اساتید دانشگاه میباشد که کمتر مورد توجه قرارگرفته وتاکنون معیار عینی جامعی برای بررسی آن طراحی نشده است. هدف این مطالعه تدوین، رواسازی و اعتباریابی پرسشنامه ای جهت بررسی رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها بود. روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه اماری شامل اعضای هیأت علمی پنج دانشگاه شهرتهران(دانشگاه تهران، شهید بهشتی، خوارزمی، علامه طباطبایی و تربیت مدرس) در سال تحصیلی 99-1398 بود . نمونه پژوهش شامل123 نفر از اساتید عضو هیئت علمی مشغول به تدریس دردانشگاه های مذکور بود که با روش نمونه گیری در دسترس مبتنی بر هدف انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها با 64 گویه در سه عامل آموزشی (با 3 مولفه)، پژوهشی (با 4 مولفه) و ارتباطی (با 5 مولفه) بود. داده ها با روش های نسبت روایی محتوایی، شاخص روایی محتوایی و تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزارهای SPSS و Smart-PLS تحلیل شدند. یافته ها: آماره های نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی برای هر سه عامل آموزشی، پژوهشی و ارتباطی و مولفه های هر یک از آنها، بالاتر از 80/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی برای رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها سه عامل را نشان داد ؛ عامل آموزشی با3 مولفه، عامل پژوهشی با4 مولفه و عامل ارتباطی با5 مولفه. بار عاملی بالاتر از 60/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی بالاتر از 70/0 برای آنها محاسبه شد. مقادیر به دست آمدهR2 برای تمامی عامل ها و مولفه ها بالاتر از 50/0 و شاخص GOF برابر با 43/0 حاکی از برازش مناسب مدل بود. مدل رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها در حالت های بار عاملی و آزمون تی ترسیم شد که بر اساس آن، رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها بر عامل های آموزشی، پژوهشی و ارتباطی و هر عامل بر مولفه های آن به دلیل آماره تی بالاتر از 96/1 اثر معنادارداشت. نتیجه گیری: پرسشنامه پژوهش حاضر، ابزاری روا و پایا برای سنجش رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاهی میباشد. مسئولان دانشگاهی می توانند درسنجش میزان رفتارهای ناکارآمد اساتید تحت نظارت خود به منظور طراحی برنامه های پیشگیرانه یا کاهش دهنده این رفتارها ازآن بهره ببرند.
طراحی الگوی ویژگی ها و عامل های موثر در طراحی و تدوین برنامه درسی محیط کار مبتنی بر مدیریت یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
274 - 283
حوزههای تخصصی:
هدف: برنامه درسی محیط کار مبتنی بر یادگیری می تواند نقش ها و وظایف مختلفی را در سازمان های مختلف ایفا نماید. در نتیجه، هدف این مطالعه طراحی الگوی ویژگی ها و عامل های موثر در طراحی و تدوین برنامه درسی محیط کار مبتنی بر مدیریت یادگیری بود.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش حاضر مدیران و کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی و اعضای هیئت علمی در رشته برنامه درسی در سال 1400 بودند که تعداد 20 نفر از آنها طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده که روایی آن با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 71/0 به دست آمد و داده های حاصل از اجرای مصاحبه با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های این مطالعه نشان داد که ویژگی های موثر در طراحی و تدوین برنامه درسی محیط کار مبتنی بر مدیریت یادگیری دارای 14 مضمون فرعی در 3 مضمون اصلی ویژگی های ماهیتی (با 5 مضمون)، ویژگی های یادگیری (با 5 مضمون) و ویژگی های محیطی (با 4 مضمون) و عامل های موثر در طراحی و تدوین برنامه درسی محیط کار مبتنی بر مدیریت یادگیری دارای 26 مضمون فرعی در 4 مضمون اصلی عامل های مدیریتی (با 5 مضمون)، عامل های سازمانی (با 4 مضمون)، عامل های فردی (با 7 مضمون) و عامل های آموزشی (با 10 مضمون) بود.
نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، جهت طراحی و تدوین برنامه درسی محیط کار مبتنی بر مدیریت یادگیری باید ویژگی های آن را شناخت و زمینه را برای تحقق عامل های موثر بر آن فراهم ساخت.
مردم نگاری انتقادی: یک ارزیابی نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
183 - 202
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیق و گفتگو پیرامون انسان همواره در طول تاریخ محل بحث و مناقشه بوده است. علوم اجتماعی در این میان مسئولیت مطالعه و بررسی رفتارها و کنش های تغییرپذیر انسانی را عهده دار بوده است. به دلیل قابلیت کنشگری خلاقانه انسان در کنار فعالیت های عقلانی وی، حصول شناخت کامل در این حوزه بسیار مورد تردید قرار می گیرد. از جانب دیگر، علوم اجتماعی نیز به نوبه خود محدودیت ها و اریب هایی در ذات خود نهفته دارد که مربوط به نقش محقق در تحقیق است. به همین دلیل اندیشمندان زیادی به این روند انتقاد کردند و سعی نمودند انواع متفاوتی از روش های تحقیق در علوم اجتماعی را ابداع نمایند. در این مسیر، مردم نگاری انتقادی از جمله کارآمدترین و جدیدترین روش های موجود در علوم اجتماعی به شمار می رود. در این مقاله سعی می شود بنیان های هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی این روش بررسی شود. روش و داده ها: روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع مطالعه اسنادی است. یافته ها: مردم نگاری انتقادی و به خصوص روش ویژه کارسپیکن، فرصتی را برای به کارگیری طیف وسیعی از روش های جمع آوری داده ها، از عکاسی و رسانه های ترکیبی گرفته تا روش های تحلیل گفتمان ارائه می دهد. این بدان معناست که نه تنها محقق می تواند روش هایی را که ترجیح می دهد انتخاب کند، بلکه ممکن است رویکردی باشد که به احتمال زیاد بینش های جدید و جالبی را ایجاد می کند و می تواند به طور متفاوت برای پروژه های مختلف به کار گرفته شود. بحث و نتیجه گیری: با کاربرد روش مردم نگاری انتقادی، محقق علوم اجتماعی سعی می کند بین پارادایم های غالب حرکت کند و از توانایی آنها با بندزنی های پراگماتیستی، از رویه های اتیک و امیک استفاده کند و در نهایت به فهم و بینش جامعه شناختی بیفزاید که البته این بینش سراسر انتقادی است. پیام اصلی: کارسپیکن در روش مردم نگاری انتقادی خود با گره زنی های پارادایمیک، روشی جدید خلق می کند که سراسر انتقادی است. این روش فرصتی را برای به کارگیری طیف وسیعی از روش های جمع آوری داده ها، از عکاسی و رسانه های ترکیبی گرفته تا روش های تحلیل گفتمان ارائه می دهد.
واکاوی پدیدهه والد آزاری در بین خانواده های میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
145 - 178
حوزههای تخصصی:
پدیده والد آزاری یک آسیب پنهان و نامرئی است که می تواند زیست جهان والدین را متأثر کند و باعث اختلالات جدی در بستر خانوادگی شده و آن را با چالش های زیادی روبه رو کند؛ از این رو، این پژوهش با هدف کشف تجربه و تفسیر والدآزاری در بین خانواده های شهرستان میبد در استان یزد انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و روش اجرای آن روش نظریه زمینه ای نظام مند است. نمونه گیری مبتنی بر نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس و حداکثر تنوع می باشد. با تعداد ۲۳ نفر از والدین در شهرستان میبد (استان یزد) مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. داده ها با استفاده از روش کدگذاری نظری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و درنهایت 11 مقوله اصلی کشف شد که عبارتنداز: ارتکاب انحراف، آسیب مالی، توهین و تحقیر، نادیده انگاری، تحمیل استرس و اضطراب، انزوای اجتماعی، استیصال، عادی انگاری، تأثیر فرزندپروری، محیط پرخاشگرانه، تسلیم و سازش. نتایج پژوهش حاضر مؤید این امر بود که والدین مجموعه آزارهای عاطفی، کلامی، مالی و... اعمال شده توسط فرزندان را در شرایط بی شأنی و بی احترامی نسبت به خود تجربه می کنند که سهم قابل توجهی در ایجاد استرس، تحقیر، استیصال، و تنش های روحی و روانی آنان دارد. درنهایت، ارائه آموزش مهارت های عاطفی، تعاملی، کلامی از سوی سازمان های متولی، ازجمله مراکز حمایت خانواده، مشاوره، رسانه های جمعی و...، در راستای بهبود فهم متقابل، تعدیل عملکردها و کاهش آزارها پیشنهاد می شود.
طراحی الگوی شایستگی اعضای هیأت علمی (مورد مطالعه دانشگاه فرهنگیان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
141 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف طراحی الگوی شایستگی اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان استان تهران انجام شده است. شناسایی و ارزیابی شایستگی های مورد نیاز اعضای هیأت علمی به منظور بهبود کیفیت آموزش و پژوهش در دانشگاه ها از اهداف اصلی این مطالعه بوده است.
روش شناسی: این پژوهش از نظر اهداف، کاربردی و از نظر داده ها، آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان حوزه مدیریت آموزشی در بخش کیفی و کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان استان تهران در بخش کمی است. ابزار گردآوری داده ها شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته در بخش کیفی و پرسشنامه در بخش کمی بود. داده ها با استفاده از روش های کدگذاری نظری و تحلیل عاملی تاییدی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که الگوی شایستگی های اعضای هیأت علمی شامل چهار بعد اصلی شایستگی های اخلاقی، علمی، ارتباطی و فناوری اطلاعات است. هر یک از این ابعاد شامل مولفه ها و شاخص های متعددی است که می تواند به بهبود کیفیت آموزش و پژوهش در دانشگاه فرهنگیان کمک کند. به عنوان مثال، شایستگی های اخلاقی شامل مولفه هایی نظیر قاطعیت در انجام وظایف کاری و برقراری عدالت در کلاس درس است.
بحث و نتیجه گیری: الگوی شایستگی های تدوین شده می تواند به عنوان یک ابزار کاربردی برای ارزیابی و بهبود شایستگی های اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان مورد استفاده قرار گیرد. این الگو می تواند به شناسایی نقاط قوت و ضعف اعضای هیأت علمی کمک کرده و برنامه های آموزشی و توسعه ای مناسب برای بهبود عملکرد آنان ارائه دهد.
تحلیل هم نشینی و جانشینی نشانه های نوشتاری و تصویری در لوگوهای فارسی برنامه کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۵)
131 - 154
حوزههای تخصصی:
لوگوی فیلم یک نشانه است که علاوه بر انتقال مفاهیم نوشتاری از جنبه های بصری و زیبایی شناختی نیز برخوردار است. تحقیق حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که رابطه نشانه های تصویری و نوشتاری در لوگوتایپ (نشانه نوشته) های تلفیقی برنامه کودک چگونه است و این روابط در فرایند انتقال معنا چه نقشی دارند. هدف تحقیق، تحلیل روابط هم نشینی و جانشینی نشانه های تصویری و نوشتاری در این لوگوتایپ ها و توصیف کارکرد ارجاعی آن ها با محتوای فیلم است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری مطالب ترکیبی از روش کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی و مشاهده های میدانی از طریق ارائه پرسش نامه باز و مصاحبه با کودکان است. تجزیه تحلیل یافته ها کیفی است. یافته های تحقیق نشان می دهد رابطه هم نشینی و جانشینی نشانه های نوشتاری و تصویری در لوگوتایپ های برنامه کودک به شکل ویژه ای قابل شناسایی است. هم نشینی این نشانه ها وجه آشنایی زدایی و منحصربه فرد بودن آن را تقویت می کند و نتیجه آن ایجاد جذابیت بصری و تمایز نسبت به سایر لوگوتایپ هاست. در مواردی این روابط، خوانایی لوگو را تحت تأثیر قرار می دهد. رابطه جانشینی زمانی رخ می دهد که نشانه هایی از فیلم یا محتوای آن، جایگزین حروف لوگو می شود و خوانش هم زمان نوشتار و درک تصویری آن با توجه به محتوای فیلم برای مخاطب کودک صورت می گیرد.کلیدواژه: رابطه هم نشینی، رابطه جانشینی، نشانه های تصویری، نشانه های نوشتاری، لوگوتایپ (نشانه نوشته) فارسی، برنامه کودک.
شیوه ارتباطی پیامبر با حاکمان زمان خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف :این مقاله کوشیده تا تا با بررسی های خود نشان دهد که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در زمان و محیط خود چگونه و به چه شیوه ای توانست با حاکمان وقت به تعامل بپردازد و رسالت خویش را پیش ببرد و توحید ناب و خالص را به جهان عرضه کند و موفقیت هایی را بدست آورد. در واقع هدف اصلی مقاله حاضر بررسی شیوه های ارتباطات میان فردی و به طور کلی ابعاد رفتاری و تعاملی ایشان با حاکمان زمان خود است که می تواند امروز در حوزه ارتباطات، روابط عمومی، سیاستگذاری و مدیریت ارتباطات به خصوص ارتباطات دینی مورد توجه و تامل قرار گیرتد. روش: پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی بوده و با مراجعه به منابع کتابخانه ای و علمی و با استناد از آیات قرآن کریم و تفاسیر موجود فیش برداری و مورد تحلیل قرار گرفته است.یافته ها: پس از تشکیل حکومت اسلامی پیامبر،شیوه ایشان در تعامل ابتدا همزیستی با همه شهروندان اعم از حاکم و مردم بود. در چارچوب عدالت و مدارای اسلامی با آن ها برخورد می کرد وتا حد اعلا، بدیها، کارشکنی ها و دشمنیهای مخالفان را تحمل می نمود.نتیجه گیری: برخورد پیامبر با این مخالفان که به کمتر از ساقط کردن حکومت و کشتار مسلمانان راضی نبودند هرگز از اصل هدایت گری، انصاف، رحمت و عدالت عدول نکرد، در برخی موارد در مقابل دشمنان اسلام با قاطعیت ایستاد. مهمترین علل تعامل عبارت است از: 1. تشکیل نظام توحیدی در جهان 2.اقامه قسط و عدالت 3. ابلاغ دین و رساندن آیات الهی 4.نفی سلطه و دفاع از مظلوم 5. ایجاد امنیت و صلح.
طراحی الگوی تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش عالی از طریق تدریس کارآفرینانه می تواند برای خود مزیت رقابتی ایجاد نماید. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی الگوی تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف و شیوه اجرا به ترتیب کاربردی و توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه پژوهش حاضر شامل شش گروه راه انداز کسب وکار و تأسیس شرکت های دانش بنیان، همکاری با نهادهای واسطه ای کارآفرینانه، آموزش و تدریس کارآفرینی، تألیف مقاله، کتاب و راهنمایی یا مشاوره پایان نامه و رساله در زمینه کارآفرینی، متخصص برنامه ریزی درسی و مدیران آموزش عالی در دانشگاه های ایران در سال تحصیلی 400-1399 بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 322 نفر تعیین که این تعداد با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه محقق ساخته تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران با 214 گویه بود که روایی صوری و محتوایی آن با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش های ترکیبی و آلفای کرونباخ بالاتر از 70/0 به دست آمد. داده های این مطالعه با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Lisrel تحلیل شدند.یافته ها: یافته های مطالعه حاضر حاکی از آن بود که تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران 214 مفهوم در 13 مولفه و 6 مقوله داشت. مقوله شرایط علّی شامل مولفه های لزوم رویارویی با تحولات و ضرورت ایجاد توانمندی ها (33 مفهوم)، مقوله شرایط زمینه ای شامل مولفه محیط یا متغیرهای داخلی (36 مفهوم)، مقوله شرایط مداخله گر شامل مولفه های اساتید اثربخش، حمایت و پشتیبانی دانشگاهی و موانع محیطی (28 مفهوم)، مقوله محوری شامل مولفه تدریس کارآفرینانه (39 مفهوم)، مقوله راهبردها شامل مولفه های ارتقای توانمندی اساتید، به کارگیری روش های نوین، تعامل و محیط یادگیری غنی (53 مفهوم) و مقوله پیامدها شامل مولفه های تغییر ارزش ها در آموزش عالی و پویایی اقتصادی جامعه (25 مفهوم) بود؛ به طوری که بار عاملی همه مولفه ها بالاتر از 50/0، میانگین واریانس استخراج شده همه آنها بالاتر از 60/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی همه آنها بالاتر از 70/0 بود. همچنین، الگوی تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران برازش مناسبی داشت و در این الگو، مقوله شرایط علّی بر مقوله محوری، مقوله های شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و محوری بر مقوله راهبردها و مقوله راهبردها بر مقوله پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: الگوی طراحی شده در پژوهش حاضر درباره تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی ایران می تواند توسط متخصصان و برنامه ریزان درسی مورد استفاده قرار گیرد و آنان بر اساس نتایج این مطالعه اقدام به تدریس کارآفرینانه در آموزش عالی کنند.
رابطه بین رضایت زناشویی والدین و مشکلات خواب کودکان پیش دبستانی: نقش واسطه ای اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۸
47 - 64
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین رضایت زناشویی والدین و مشکلات خواب کودکان پیش دبستانی با میانجیگری اختلال اضطراب جدایی انجام شد. از بین کودکان 3 تا 6 ساله شهر تبریز تعداد 400کودک(228 پسر ، 172 دختر) پیش دبستانی با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله در سال 1400-1401 انتخاب شدند و مادران شان به پرسش نامه سنجش عادات خواب کودکان ، مقیاس سنجش اضطراب جدایی والد - کودک و مقیاس رضایت زناشویی انریچ پاسخ دادند. داده های با استفاده از روش تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری و به وسیله نرم افزار SMARTPLS-3 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.یافته ها نشان داد که علاوه بر رابطه مستقیم بین رضایت زناشویی والدین با مشکلات خواب کودکان پیش دبستان، رضایت زناشویی با میانجیگری اختلال اضطراب جدایی بر مشکلات خواب کودکان اثرات غیرمستقیم معناداری دارد(در سطح 01/0) بنابراین نتایج حاکی از نقش واسطه ای اختلال اضطراب جدایی در رابطه بین رضایت زناشویی والدین و مشکلات خواب کودک است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت کیفیت روابط زناشویی می تواند نقطه شروع خوبی برای پیشگیری و درمان زودهنگام مشکلات خواب کودکان باشد و افزایش رضایت زناشویی والدین باعث سلامت خواب کودکان خواهد شد که این یافته ها می تواند برای متخصصان حوزه سلامت روان از جمله درمانگران، روان شناسان و مشاوران مفید فایده واقع شود.
مفهوم انسان محوری در مطالعات جامعه شناختی هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شاهد دامنه گسترده نگرانی ها از به مخاطره افتادن موقعیت انسان در نسبت با فناوری های مبتنی بر هوش مصنوعی هستیم. در پاسخ به این نگرانی ها، حوزه مطالعاتی هوش مصنوعی انسان محور به دلیل نیاز انسان به استفاده از چنین سیستم هایی شکل گرفت. پژوهش حاضر به تحریک و تقویت دو نیروی بالقوه مطالعاتی -جامعه شناسی و هوش مصنوعی- برای هرچه نزدیک ترشدن به یکدیگر و شکل گیری مفهوم انسان محوری می پردازد.پژوهش پیش رو ذیل جنبش روش شناختی کیفی از مرور نظام مند مطالعات موجود به عنوان روش تحقیق استفاده کرده است. نمونه گیری به روش گلوله برفی انجام گرفت. فرایند گزینش مقالات و انتخاب مجموعه آغازگر طبق دستورالعمل پریسما انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با چارچوب طراحی نوآورانه الماس دوبر انجام گرفت.یافته های پژوهش در هشت سطح طبقه بندی شدند که عبارت اند از: معضلات هوش مصنوعی انسان محور؛ هوش مصنوعی انسان محور در تولید علوم اجتماعی و جامعه شناسی؛ پژوهش های میان رشته ای درباره مفهوم انسان محوری در مطالعات جامعه شناختی هوش مصنوعی؛ جایگاه هوش مصنوعی انسان محور در روش شناسی علوم اجتماعی؛ اصول و مقررات ناظر بر توضیح پذیری و تبیین پذیری هوش مصنوعی؛ نقش انسان محوری در درک و تصور کنشگران از هوش مصنوعی؛ تعامل انسان با هوش مصنوعی؛ هوش مصنوعی انسان محور در حوزه های مطالعاتی خاص.از مرور نظام مند مطالعات موجود، دو معضل ناظر به هوش مصنوعی و سه معضل ناظر به انسان (در معنای عام) شناسایی شدند. هم نهشت معضلات، همچنین اتخاذ مواضع متفاوت مقالات درمورد معضلات مذکور، موجب شکل گیری رویکردهای مختلف (درمجموع 22 رویکرد) در مواجهه با این معضلات شده است.
تحلیل رابطه بین نماگرهای منتخب گردشگری شهری و توسعه یافتگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
79 - 103
حوزههای تخصصی:
گردشگری یکی از مهم ترین صنایع در جهان است که نقش مهمی را در توسعه اقتصادی کشورها ایفا می کند. به تبع کشورهای پیشرفته و صنعتی هم اکنون تعداد زیادی از کشورهای در حال توسعه از طریق توسعه صنعت گردشگری موفق به رشد اقتصادی شده اند. پژوهش حاضر از نوع کمی و تحلیلی است. داده های مورد نیاز پژوهش از طریق سالنامه سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در سال 1398جمع آوری شده است. با استفاده از مدل آنتروپی شانون به محاسبه وزن شاخص های گردشگری شهری اقدام شده است و این وزنها در تکنیک های میرکا به کار گرفته شده اند و با بهره گیری از این تکنیک به بررسی خدمات گردشگری شهری در ایران مبادرت شده است. تکنیک میرکا و محاسبه مجموع مقادیر نهایی شکاف کل نشان می دهد که تهران با کسب امتیاز (0/0154) بیشترین امتیازات گردشگری شهری را از آن خود کرده است. بوشهر با کسب امتیاز (0/0318)، سیستان و بلوچستان با کسب امتیاز (0/0318) و ایلام با کسب امتیاز (0/0318) دارای کمترین امتیازات در زمینه خدمات مرتبط با گردشگری شهری هستند. مقدار ضریب تعیین 0/747 به دست آمده است و نشان می دهد که 74/7 درصد تغییرات در میزان توسعه یافتگی به خدمات گردشگری وابسته است و بقیه 25.3 درصد به سایر عوامل بستگی دارد.