فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۵٬۲۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، شناسایی و اولویت بندی نظام مسائل و آسیب های اجتماعی استان آذربایجان غربی برای همسوکردن حوزه اجرایی با حوزه دانشی و ایجاد یک فضای مفهومی مشترک و جلب توجه مدیران اجرایی به یافته های علمی حوزه اجتماعی برای نیل به توسعه اجتماعی است. به لحاظ نظری، دو رویکرد عمده واقعیت گرایی اجتماعی و برساخت گرایی در بررسی مسائل و آسیب های اجتماعی طرح شده است که در این تحقیق از رویکرد برساخت گرایی برای شناسایی نظام مسائل و تشخیص اهمیت و اولویت مسائل اجتماعی از دیدگاه نخبگان بهره گرفته شده است. روش شناسی پژوهش حاضر از منظر راهبرد استقرایی، از لحاظ ماهیت کیفی، از نظر هدف کاربردی، و به لحاظ تحلیل داده ها اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش شامل مطلعان کلیدی و کارشناسان خبره در حوزه آسیب های اجتماعی (استادان دانشگاهی علوم اجتماعی، مدیران اجرایی و کارشناسان حوزه اجتماعی) است که به شیوه نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند، 20 نفر از کارشناسان و متخصصان انتخاب شدند. واحد تحلیل این پژوهش، آسیب ها و مسائل اجتماعی، واحد مشاهده در این پژوهش فرد صاحب نظر یا صاحب تجربه در حوزه آسیب های اجتماعی است. برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته، جلسات گروه متمرکز و تکنیک دلفی و برای تحلیل داده ها از نرم افزار میک مک استفاده شده است. یافته های تجربی پژوهش حاکی از آن است که نحوه پراکنش متغیرها و شاخص ها در محورهای تأثیرگذاری (نفوذ) و تأثیرپذیری (وابستگی) مستقیم و غیرمستقیم مسائل بر همدیگر، سیستم اجتماعی مرکز استان را به لحاظ آسیب های اجتماعی در وضعیت ناپایدار نشان می دهد و بدکارکردی نهادی (ضعف مدیریتی)، حاشیه نشینی، اعتیاد، کودکان خیابانی، طلاق، فقر و بیکاری از مسائل اساسی، راهبردی و کلیدی محسوب می شوند. براساس نتایج و یافته های این پژوهش در برنامه ریزی برای مداخلات اجتماعی ضرورت دارد این مسائل به عنوان مسائل اولویت دار مدنظر باشد.
ابعاد تربیتی فعالیت های فوق برنامه مدارس مبتنی بر سیره امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
444 - 454
حوزههای تخصصی:
روش: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی از نوع کیفی بود. جامعه این پژوهش پژوهشگران و اساتید دانشگاهی خبره در حوزه آموزش وپرورش و حوزه علمیه آشنا به حیطه پژوهش بودند. نمونه پژوهش 17 نفر بودند که طبق اصل اشباع نظری و بر اساس روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. در این مطالعه جهت گردآوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت و داده های حاصل از اجرای آن با روش تحلیل مضمون تحلیل شدند.
یافته ها: در این مطالعه مشخص شد که برای فعالیت های فوق برنامه مدارس مبتنی بر سیره امام رضا (ع) تعداد 67 مضمون پایه، 41 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر شناسایی شد. در مطالعه حاضر، پنج مضمون فراگیر شامل خودسازی (با 5 مضمون سازمان دهنده و 12 مضمون پایه)، توانایی تصمیم گیری و حل مسئله (با 4 مضمون سازمان دهنده و 7 مضمون پایه)، رشد روابط اجتماعی (با 9 مضمون سازمان دهنده و 18 مضمون پایه)، رشد شخصیتی (با 12 مضمون سازمان دهنده و 17 مضمون پایه) و ارتباطات بین فردی (با 11 مضمون سازمان دهنده و 13 مضمون پایه) بودند.
نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش و در چارچوب مضمون های مذکور با استفاده از مطالعه سیره امام رضا (ع) می توان تعالیم مربوط به اخلاق فردی و اجتماعی و مهارت های زندگی را در فعالیت های فوق برنامه مدارس مورد توجه قرار داد.
Designing an Ethically-Oriented Management Model for Employee Education Development in Higher Education Using Grounded Theory (Case Study: Free Universities of Mazandaran Province)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۲ (۲۰۲۴)
114 - 123
حوزههای تخصصی:
Purpose: One of the modern management approaches that has received significant attention and has addressed the weaknesses and problems of traditional management models is ethically-oriented management. Therefore, the purpose of this research is to design an ethically-oriented management model to enhance employee education in higher education, utilizing grounded theory in the free universities of Mazandaran province.
Methodology: The nature of this study is exploratory and utilizes qualitative data. The research population consists of management experts and professors with management experience in the free universities of Mazandaran province. The researcher employed the snowball method to achieve theoretical saturation after conducting interviews with 13 experts and opinion leaders. Qualitative data were collected through structured interviews and analyzed using the qualitative method of grounded theory.
Findings: Causal factors influencing ethically-oriented management for the development of employee education include personal characteristics, psychological capability, job identity, and organizational communications. Contextual factors include organizational ethics, organizational foundations, organizational justice, and leadership roles. Influential intervening factors include political, executive, infrastructural, and cultural factors. Additionally, three core phenomenon components have been identified and reported: ethical educational leadership skills, ethical literacy, and instructional design. Resulting strategies include external and internal university strategies, formal and informal strategies. Lastly, outcomes include structural development, educational development, communicational development, and performance development.
Conclusion: This research began with the aim of achieving an ethically-oriented management model for the development of employee education in higher education using grounded theory and has completed its evolutionary journey through qualitative methods, resulting in a model. Finally, recommendations derived from the researcher's experiences are presented.
تبیین جامعه شناختی عوامل موثر بر امید به آینده در جوانان شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امید به آینده یک مفهوم چند وجهی است که نقش مهمی در جنبه های مختلف زندگی انسان ایفا می کند. پرورش امید و تصاویر مثبت از آینده برای ارتقای رفاه، پیشرفت و بهزیستی افراد و جامعه در مواجهه با چالش ها ضروری است. این پژوهش به بررسی عوامل موثر در امید به آینده جوانان شهر زاهدان با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه می پردازد. بر این اساس 405 نفر از جوانان شهر زاهدان با روش نمونه گیری طبقه ای مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد بین سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی، ارزش های فرهنگی، سواد مالی، اعتماد به نفس و انگیزه پیشرفت با امید به آینده در جوانان رابطه معنی داری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای مستقل تحقیق 56 درصد از تغییرات متغیر وابسته امید به آینده را تبیین می کند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از آن است که به ترتیب سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی، انگیزه پیشرفت مهمترین عوامل تأثیرگذار در امید به آینده جوانان شهر زاهدان است. در این تحقیق، منابع خارجی امید(یعنی سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی و ارزش های فرهنگی) در تعامل با منابع درونی امید(یعنی سواد مالی، انگیزه پیشرفت و اعتماد به نفس) به عنوان پیش بینی کننده های امید به آینده جوانان شناخته شد. این یافته ها بر نقش مهم سرمایه-های اجتماعی، اقتصادی، روانی و فرهنگی در جلوگیری از ایجاد ناامیدی و تصویر منفی نسبت به آینده تأکید می کند. بنابراین، عوامل ساختاری بخصوص سرمایه اجتماعی در امید به آینده جوانان شهر زاهدان تأثیرگذار است.
فهم تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از فرودستی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۲
9 - 43
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فهم فرودستی و مسائل برخواسته از آن یکی از دغدغه های مهم علوم اجتماعی است. مهم ترین گروههایی که همواره فرودستی را تجربه کرده و زیست می کنند، کودکان، زنان (به ویژه زنان سرپرست خانوار) و افراد سالخورده هستند. پژوهش حاضر قصد دارد به مطالعه تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار تحت پوشش مراکز مثبت زندگی سازمان بهزیستی کاشان از فرودستی بپردازد. رویکرد نظری پژوهش الهام گرفته از نظریات فریره، گرامشی و مارگارت لدویت است. لدویت با ترکیب آرای فریره و گرامشی به مدلی از توسعه جماعت محور و توسعه از پایین به بالا اشاره می کند که دارای عناصر قدریابی برای رهایی از فرودستی، آگاهی نقادانه افراد درگیر فقر، تأکید بر مسئله عدالت اجتماعی و پایداری محیط زیست است.
روش: رویکرد پژوهش از نوع کیفی است که برای گردآوری داده از مصاحبه عمیق و برای تحلیل داده از روش تحلیل تماتیک استفاده شده است.
یافته ها: تجربه زنان از فرودستی را می توان به کمک مضامین و مفاهیمی نظیر باور به وجود تبعیض در اجتماع، احساس درماندگی، شرایط اقتصادی ناایمن، احساس بی قدرتی، روابط خانوادگی نامستحکم، عطش حمایت بیرونی و حمایتهای سازمانی غیرتوانمندساز توضیح داد.
بحث: زنان به واسطه شرایط اقتصادی ناپایداری که دارند و به واسطه اینکه در اجتماع مورد تبعیض واقع می شوند، از دسترسی به منابع قدرت در اجتماع محروم بوده و همواره احساس درماندگی می کنند و این عامل سبب می شود که نه تنها برای خروج از این چرخه فقر و فرودستی اقدامی انجام ندهند، بلکه بستر وابستگی آنها نسبت به حمایتهای بیرونی افزایش پیدا کند.
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر مشارکت سیاسی دانشجویان شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی، جامعه شناسی و اقتصاد مورد توجه قرار گرفته است و ماهیت بین رشته ای دارد. این مفهوم از علوم اجتماعی وارد علوم سیاسی شده است و به عنوان پل ارتباطی بین اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی، نقش مهمی در صحنه روابط سیاسی جامعه و حکومت، بخصوص در بحث مشارکت سیاسی، انسجام اجتماعی، امنیت و وفاق ملی دارد. سرمایه اجتماعی از مهمترین شاخصه های رشد و توسعه است. دانشجویان به عنوان فعالان سیاسی جوامع که به سرنوشت خود و جامعه حساس هستند، نقش مهم و جایگاه بالایی در جامعه دارند. بهره مندی جامعه از توانمندی های این قشر یکی از شرایط توسعه سیاسی و اجتماعی است. در همین راستا مقاله حاضر به روش توصیفی – همبستگی، به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی دانشجویان شهر ایلام پرداخته است.
جامعه آماری پژوهش را دانشجویان شهر ایلام تشکیل می دهند که 384 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. انتخاب نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن به روش صوری و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به دست آمد. داده ها نیز از طریق نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی، رابطه معناداری وجود دارد. رابطه اعتماد اجتماعی، هنجارهای اجتماعی و شبکه های اجتماعی نیز با تمام ابعاد مشارکت معنی دار است.
تأثیر محرک ها بر اعتیاد به اینستاگرام در بین ورزشکاران با نقش تعدیل گر بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 32
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی مانند اینستاگرام ممکن است منجر به رفتارهای انحرافی و مضر برای کاربرانی شود که به طور افراطی از این فضا استفاده می کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر محرک ها بر اعتیاد به اینستاگرام در بین ورزشکاران با نقش تعدیل گر بهزیستی روان شناختی بود.روش : پژوهش حاضر کاربردی و از نظر روش توصیفی و از نوع همبستگی است. داده های تحقیق از 246 ورزشکار در شهرستان شاهرود جمع آوری شد که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این تحقیق شامل سه پرسشنامه محرک ها و بهزیستی روان شناختی پونوسامی و همکاران و اعتیاد به اینستاگرام شوله و رسدی بود. همچنین داده ها به کمک روش حداقل مربعات جزئی و با استفاده از نرم افزار پی ال اس تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد نیازهای به رسمیت شناختن، اطلاعاتی و اجتماعی و همچنین بهزیستی روان شناختی بر اعتیاد به اینستاگرام ورزشکاران تأثیر مثبت و معناداری دارد، اما نیازهای سرگرمی بر اعتیاد به اینستاگرام تأثیر مثبت و معناداری نداشت. بهزیستی روان شناختی نقش تعدیل گر در رابطه بین محرک ها و اعتیاد به اینستاگرام ندارد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد با وجود اینکه این برنامه کاربردی مزایای بسیاری برای ورزشکاران دارد، اگر استفاده از این بن سازه به درستی مدیریت نشود، می تواند آثار مخربی را برای ورزشکاران به دنبال داشته باشد. بنابراین، پیشنهاد می شود مدیران و مسئولان به نیازهای شناختی، اطلاعاتی و اجتماعی ورزشکاران توجه بیشتری داشته باشند تا از این طریق اعتیاد به اینستاگرام را در ورزشکاران کاهش یابد.
آسیب شناسی انضباط ترافیکی موتور سیکلت سواران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
65 - 102
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به سنگینی روزافزون حجم ترافیک در کلان شهرها، رشد استفاده از موتورسیکلت و تخلفات ترافیکی آنان نیز افزایش یافته به طوری که موتورسیکلت سواران از جمله آسیب پذیرترین کاربران ترافیک به شمار می آیند. بنابراین هدف اصلی این پژوهش آسیب شناسی انضباط ترافیکی موتورسیکلت سواران می باشد.
روش: این تحقیق از نظر هدف،کاربردی از نظر روش آمیخته از نوع اکتشافی است. جامعه آماری در بخش کیفی، اساتید دانشکده علوم و فنون پلیس راهور، متخصصان و خبرگان ستاد پلیس راهورفراجا و فرماندهان و سرکلانتران پلیس راهور تهران بزرگ به روش هدفمندِ مبتنی بر معیار و در بخش کمی جامعه آماری کارشناسان رسمی دادگستری و کارشناسان ارشد تصادفات پلیس راهور تهران بزرگ به روش طبقه ای ساده بود. جهت آنالیز داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل تم با استفاده از نرم افزار MAXQDA2021 و در بخش کمی از تحلیل عاملی تأییدی جهت اعتبارسنجی مدل حاصل از بخش کیفی به روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارpls3 Smart بهره برداری شد.
یافته ها: بیشترین آسیب انضباط ترافیکی موتورسیکلت سواران مربوط به زیرساخت های فنی بود. از طرف دیگر بارهای عاملی آسیب های ساختاری با مقدار948/0، آسیب های زمینه ای با مقدار946/0 و آسیب های رفتاری با مقدار785/0 بیشتر از 5/0 هستند که در سطح 95/0 معنی دار بودند.
نتایج: بر اساس یافته های فوق، برنامه ریزی بر پایه دیدگاهی منتج از رفع آسیب های ساختاری، رفتاری و زمینه ای همچنین شناسایی آسیب های انضباط ترافیکی و کنترل هوشمند موتورسواران،می تواند باعث افزایش انضباط ترافیکی موتورسواران و ارتقاء ایمنی تردد آنان به عنوان آسیب پذیرترین قشر کاربران ترافیک و کاهش هزینه ها در ابعاد مختلف اقتصادی-اجتماعی گردد.
بررسی مقایسه ای سرمایه اجتماعی دانشجویان و طلاب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
باتوجه به اهمیت بی بدیل دانشجویان و طلاب در تحولات اجتماعی سیاسی تاریخ معاصر ایران و ازسوی دیگر، نقش چندوجهی سرمایه اجتماعی در ثبات و توسعه جامعه، پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان سرمایه اجتماعی در بین دو گروه دانشجویی و حوزوی انجام شده است. روش تحقیق از نوع پیمایشی بوده که طی آن 620 نفر از دانشجویان و طلبه ها با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب و مطالعه شده اند. یافته ها نشان می دهد میانگین میزان سرمایه اجتماعی نزد کل پاسخگویان سطح پایینی دارد و همچنین، این میانگین در بین طلبه ها بیشتر از دانشجویان است. بُعد مشارکت اجتماعی تنها بُعدی از سرمایه اجتماعی است که تفاوت معناداری بین دو گروه یادشده مشاهده نشده است. حدود 70 درصد مشارکت کنندگان −اعم از طلاب و دانشجویان− برای خویش دلیل اعتراض (علیه ساختار قدرت) دارند؛ یعنی این دسته از پاسخگویان مایل به مشارکت در پویش های اعتراضی در صورت تعبیه سازوکارهای مسالمت آمیز هستند. تقویت کارآمدی های سیاسی، تقویت گفتمان جذب حداکثری به همراه زمینه سازی برای تقویت بسترهای دموکراتیک و مشارکت طلبانه از مهم ترین تجویزهای راهبردی می باشد.
EU and the Mediterranean Bazaar: Mediterranean Competition and Multiplication of Euro-Mediterranean Cooperation Initiatives(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۸, Issue ۳, summer ۲۰۲۴
529 - 558
حوزههای تخصصی:
EU has developed a plethora of initiatives to deal with the southern shores of the Mediterranean Sea. From Euro-Mediterranean Partnership (EMP) and the so-called Barcelona Process to European Neighborhood Policy (ENP) and Union for the Mediterranean (UfM), different regional programs have been implemented in the Mediterranean region. The diversity and increasing number of countries involved have led to a feel of Mediterranean bazaar with diverging directions. Thus, one question appears to remain unanswered: In what ways have ideational foundations affected the EU initiatives in the Southern shores of the Mediterranean Sea? The research hypothesis states that differences in ideational foundations of the Mediterranean powers, namely, France, Italy and Spain, in moments of crisis have led to the multiplication of initiatives and brought in at times conflicting arrangements between the north and the south of the Mediterranean Sea. The research question was answered under the Constructivist Institutionalism using the qualitative methodology of content analysis. Research findings reveal that when confronted with moments of self-doubt (crisis), each of the Mediterranean powers has effectuated an institutional change according to its established ideas and cognitive filters.
مطالعه جامعه شناختیِ تنهایی در بین سالمندان در شهر شیراز: یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تنهایی» به عنوان یکی از مسائل اجتماعی سالمندان در سراسر جهان، به سرعت درحال شیوع است. اگرچه، تحقیقات متعددی در این زمینه انجام شده است، اما زوایای این مسئله نیاز به شناخت جامع تر دارد. هدف این پژوهش واکاوی «تنهایی» در بین سالمندان شهر شیراز با استفاده از نظریه زمینه ای است. روش جمع آوری اطلاعات، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. مشارکت کنندگان، ۱۴ نفر سالمند بودند که با روش نمونه گیری هدفمند برگزیده شدند. داده های جمع آوری شده در قالبِ کدهای باز، محوری و انتخابی، کدگذاری گردیدند که منجر به استخراج ۹ مقوله اصلی شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل داده ها، کمبودِ حمایتِ اجتماعی و افولِ سرمایه اجتماعی، شرایط علّی «تنهایی» بودند، فقدانِ مهارت، شرایطِ مداخله گرِ «تنهایی» بود و تغییراتِ اجتماعی سریع و آسیب های اجتماعی، به عنوان شرایط زمینه ای وقوع «تنهایی» شناسایی شدند. به علاوه، استفاده از فضای مجازی، مدیریت اوقات فراغت و مثبت اندیشی، استراتژی سالمندان در مواجهه با «تنهایی» و اختلال در زندگی، پیامدِ «تنهایی» بود. نُه مقوله اصلی پژوهش منجر به کشفِ مقوله هسته با عنوان «تنهایی، تجربه ای دردآور» گردید. بر اساس نتایج این پژوهش، «تنهاییِ» سالمندان پدیده ای «دردآور» هم برای سالمندان و هم برای جامعه است و ضرورت دارد با شناخت جامعِ «تنهایی»، تسکین و تقلیل آن مد نظر سیاست گذاران و برنامه ریزان سالمندی قرار گیرد.
Analysis of Drivers for Enhancing Cultural Adaptation in Addressing Migrant Students through Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: One of the critical issues in addressing migrant students is the improvement of cultural adaptation. Therefore, the objective of this study was to analyze the drivers for enhancing cultural adaptation in addressing migrant students through education.
Methodology: This study was applied in terms of its objective and utilized a mixed-methods approach (qualitative and quantitative) in terms of execution. The study population in both sections consisted of managers and teachers familiar with the research field, from which 18 individuals were selected as samples based on the principle of theoretical saturation using purposive sampling. The research instruments included literature review, semi-structured interviews, and a researcher-made questionnaire. Initially, experts were interviewed, and then 15 of those who expressed willingness evaluated the importance of the extracted drivers. In this study, the coding method was used to identify the drivers for improving cultural adaptation in addressing migrant students through education, the importance and uncertainty method to identify key drivers, and the structural analysis method using MICMAC software to understand the influence of the drivers.
Findings: The findings indicated that the most important drivers for enhancing cultural adaptation in addressing migrant students through education were, in order, training managers on how to interact with migrant students, short-term training for teachers, training all students on how to interact with migrant students, training parents on how to teach communication principles with different cultures, training teachers by school managers, short-term training for school managers, training managers on how to deal with errant teachers, training migrant students on how to handle other students' behaviors, in-service training for teachers, training teachers through brochures, and training migrant parents to enhance their children's communication skills. Additionally, the drivers' impact levels were ranked, with the training of parents on communication principles with different cultures, training managers on interacting with migrant students, training managers on dealing with errant teachers, training migrant parents to enhance their children's communication skills, training all students on interacting with migrant students, short-term training for teachers, in-service training for teachers, training teachers by school managers, short-term training for school managers, training teachers through brochures, and training migrant students on handling other students' behaviors being the most influential.
Conclusion: Cultural specialists and planners in the country can utilize the identified drivers from the present study, considering their importance and impact, to improve cultural adaptation in addressing migrant students through education.
Achievement Goal Orientations of Iranian EFL Teachers in Postmethod Pedagogy Expertise(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The efficacy of postmethod pedagogy (PMP) in Iran remains undetermined despite the growing attention being paid to it. A multitude of factors may contribute to differing levels of motivation among teachers in effectively implementing postmethod principles. The Achievement Goal Theory (AGT), rooted in a socio-cognitive perspective, provides a framework for understanding the types of goals individuals tend to pursue in achievement situations. Hence, this study aims to investigate the goal orientations of experienced English as a Foreign Language (EFL) teachers who are practicing postmethod tenets.
Methodology: The current study employed an applied qualitative approach to explore the goal orientations of 18 experienced EFL teachers from various language institutes in Kermanshah, Iran. Participants were selected in two phases: first, a postmethod questionnaire was administered to identify respondents familiar with Postmethod Pedagogy (PMP) principles. Next, a semi-structured interview was conducted to elicit their goal orientations while adopting PMP conditions. Field notes were also used to document the researcher’s reflections and opinions, facilitating data analysis. The researchers utilized a three-stage approach for data analysis, following the inductive data coding method of open, axial, and selective coding.
Findings: After analyzing the interview transcripts, it became apparent that the implementation of postmethod pedagogy tenets in teachers' teaching practice was influenced by their achievement goal orientations. This included learning, relational, and performance-approach goal orientations. The findings revealed that expert teachers predominantly exhibited learning goal orientations. In contrast, performance-approach goal orientations were the least prevalent among these educators.
Conclusion: Examining teachers’ goal orientations through the socio-cognitive lens of postmethod language teaching can benefit the growth and development of teacher training programs, curriculum planning, and policymakers.
فلسفه اذن تکوینی الهی بر انجام معصیت از دیدگاه عرفان اسلامی و تأثیر آن در زندگی انسان در سرای ناسوت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
69 - 90
حوزههای تخصصی:
گناه ظلمت و حجابی است که بنده را از پروردگار دور می کند و در شرع حرام است. خداوند به کفر بندگان راضی نیست، اما همگان را ملزم به هدایت نمی کند؛ ازاین رو ارتکاب گناه به لحاظ تکوین محقق شده است. در این پژوهش که به روش تحلیلی و توصیفی صورت گرفته، ابتدا ماهیت گناه و جنبه تشریعی آن بررسی شده، سپس اذن تکوینی به انسان برای انجام گناه و تعلق علم و اراده خداوند به فعل ناشایست بشر بر اساس مبانی عرفان ابن عربی از جمله علم و اراده الهی، اعیان ثابته و سرّ القدر، حکمت الهی و نظام اسمائی بررسی و با ارجاع به آنها تبیین شده است. بر این اساس، خداوند سبحان انسان را مجبور به گناه نکرده، بلکه هر کس به اقتضای عین ثابته، با زبان استعدادش کافر یا مؤمن بودن را طالب است و هر عینی مرضی رب خودش است. خداوند نیز طلب اعیان در مقام واحدیت را در عالم کون به ظهور می رساند. مرجع اختلافات در عالم کون، تقابل اسمای الهی در مقام واحدیت است. تأثیر مستقیم این مسئله در زندگی انسان و نیز بر بینش و کنش آدمی موجب سوءبرداشت حوادث ناشی از آن می شود. با تغییر در بینش انسان، رفتار آدمی تغییر می کند و در نهایت همه به اسم رحمان بازمی گردند.
سنخ شناسی امکان ها و ناممکن های تحقق جامعه شناسی اسلامی در فضای دانشگاهی دهه اخیر ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
99 - 125
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی رشته ای است که به مانند بسیاری علوم دیگر خاستگاه آن خارج از ایران و غالباً در کشورهای غربی بوده است. ازاین جهت، بحث بر سر اینکه آیا چنین جامعه شناسی ای می تواند به فهم نظری عمیق و دقیقی از جامعه ایران نائل آید، همواره وجود داشته است و می تواند گفت در سال های اخیر نظراتی ازاین دست، بیش ازپیش به بحث گذاشته شده است. موضوع تحقق جامعه شناسیِ سازگار با شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه ایرانی با عباراتی چون «علوم اجتماعی اسلامی» و «جامعه شناسی دینی» موردتوجه قرار گرفته است. فارغ از بحث های متعددی که دراینخصوص وجود دارد، مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال اساسی است که با رویکرد کلان نگر چه مسیری در دهه اخیر پیرامون تحقق جامعه شناسی اسلامی پیموده شده است؟ و دیدگاه ها و رویکردهای مختلف ذیل چه عناوینی قابل دسته بندی و مفهوم سازی است؟ دراین مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا، مجموعه کارهای انجام شده پیرامون موضوع بحث تحلیل شده و دسته بندی سه گانه ای از امکان و امتناع تحقق جامعه شناسی دینی ارائه شده است که بتواند به فهم درستی از مسائل اجتماعی جامعه ایران نائل آید. طبق یافته ها سخن از تحقق جامعه شناسی دینی را در ساده ترین حالت باید ذیل دیدگاه «تقلیل گرا» فهم نمود. دراین دیدگاه دین و مسائل دینی جامعه موضوع جامعه شناسی خواهد بود. دیدگاه دوم، دیدگاه «تطبیق گرا» نام دارد. طبق این دیدگاه که متکی بر دیالکتیک التزام دینی−ایدئولوژیک و التزام علمی است، پژوهشگر جامعه شناس باید سعی کند در فهم مسائل اجتماعی پیش فرض ها و مبانی دینی را درنظر داشته باشد. درنهایت دیدگاه سوم یعنی دیدگاه «امکان گرا» از جهاتی می تواند به تحقق جامعه شناسی دینی کمک کند. پژوهشگر ذیل این دیدگاه در سه حوزه روش، نظریه و موضوع، مسیرهایی را برای تحقق جامعه شناسی اسلامی پیشنهاد داده است.
شناسایی مولفه های مفهوم تربیت اقتصادی در دوره تحصیلی متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تربیت اقتصادی یکی از نیازهای روز برای همه افراد از جمله دانش آموزان می باشد. بنابراین، هدف این مطالعه شناسایی مولفه های مفهوم تربیت اقتصادی در دوره تحصیلی متوسطه اول بود.روش شناسی: پژوهش حاضر دارای رویکردی کیفی و از نظر هدف، پژوهشی کاربردی بود. جامعه آماری این مطالعه همه اسناد 15 سال اخیر مرتبط با حیطه پژوهش حاضر شامل مقاله ها، پایان نامه های کارشناسی ارشد، رساله های دکتری و کتاب ها بودند. جامعه این مطالعه شامل 179 مقاله، 22 پایان نامه کارشناسی ارشد، 5 رساله دکتری و 11 کتاب بود که 23 مورد از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های این مطالعه با روش یادداشت برداری گردآوری و با روش کدگذاری طبق رویکرد سنتزپژوهی تحلیل شدند.یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که مفهوم تربیت اقتصادی در دوره تحصیلی متوسطه اول 30 مولفه فرعی و 13 مولفه اصلی داشت. مولفه های اصلی مفهوم تربیت اقتصادی در دوره تحصیلی متوسطه اول شامل سواد مالی (با 3 مولفه فرعی)، بینش اقتصادی (با 1 مولفه فرعی)، حفظ و توسعه منابع اقتصادی و مالی (با 2 مولفه فرعی)، الگوی صحیح مصرف (با 2 مولفه فرعی)، رابطه پس انداز و سرمایه گذاری (با 3 مولفه فرعی)، مدیریت بودجه (با 3 مولفه فرعی)، مسئولیت پذیری و تعهد اجتماعی (با 1 مولفه فرعی)، تخصص گرایی و نوآوری (با 2 مولفه فرعی)، رعایت حقوق دیگران (با 2 مولفه فرعی)، اخلاق محوری (با 3 مولفه فرعی)، ارزشمند دانستن کار (با 5 مولفه فرعی)، فرصت شناسی (با 2 مولفه فرعی) و مدارا (با 1 مولفه فرعی) بود.بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه، برای تربیت اقتصادی دانش آموزان متوسطه اول می توان مولفه های اصلی و فرعی شناسایی شده را به آنها آموزش داد.
ارزیابی انتقادی کنش گرایی ماکس وبر در مسئله سیر تطوّر دین بر اساس منظومه فکری مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
109 - 126
حوزههای تخصصی:
رویکرد ماکس وبر به عنوان یک جامعه شناس در دسته رویکردهای خُرد جامعه شناسی طبقه بندی شده و تببین او از پدیده های مختلف هم تبیینی عینی است. توجه به فرد و تبیین بر اساس در نظر گرفتن موقعیت فرد در جامعه، حتی در مسئله سیر تطوّر دین در جامعه نیز خود را نشان داده است. این مقاله که با هدف فهم انتقادات به دست آمده از دیدگاه شهید مطهری بر نظرات ماکس وبر در خصوص مسئله سیر تطوّر دین و به روش اکتشافی، توصیفی و انتقادی نگاشته شده است، به این ملاحظات دست یافته که دین پدیده ای با خاستگاه الحادی، بشری یا اجتماعی نیست تا در اثر تغییر و تحولات شرایط و زمان، نیاز به تطوّر و همسانی با شرایط داشته باشد. جامع بودن و تطابق دین با واقع، دو عنصر اساسی برای عدم احتیاج دین به تغییرات ماهوی است. همچنین ماهیت دین در گذر تاریخ تغییر نکرده تا دین نیاز به تکمیل داشته باشد. عناصر همه ادیان الهی، یکسان است و تغییری در این عناصر شکل نگرفته تا گمان تغییر، تحوّل و تطوّر در دین ایجاد شود. دیدگاه قرآن در خصوص سیر تطوّر دین، دیدگاهی یکپارچه است. یعنی این دین از بدو خلقت اولین انسان تا آخرین مخلوق توسط خداوند متعال با هدف ایجاد تضمین سعادت زندگی دنیوی و اخروی با انسان و جامعه انسانی همراه شده و چون هدف یکسان است، دین نیز جامع این هدف از ابتدا تاکنون بوده است.
روایت پژوهی یک پلیس زن مؤفق در نظام جمهوری اسلامی ایران پیرامون برنامه درسی اجرا شده مهارت های عمومی در دانشگاه امام حسن مجتبی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
125 - 156
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: روایت پژوهی پلیس زنان، حلقه مفقوده ای است که به شدت در مطالعات پلیسی و فرماندهی انتظامی کشور ایران احساس می شود. بنابراین هدف پژوهش حاضر روایت پژوهی یک پلیس زن مؤفق در نظام جمهوری اسلامی ایران است.
روش: روش پژوهش از نوع پارادایم تفسیرگرایانه، رویکرد کیفی و روش روایت پژوهی بود. میدان پژوهش، استادان مجتمع آموزش عالی زنان پلیس (کوثر) دانشگاه پلیس و تربیت افسری امام حسن مجتبی (ع) بود که مشارکت کننده براساس نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته به شکل فردی استفاده شد و با رسیدن به اصل اشباع نظری داده ها به پایان رسید. برای تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار اطلس تی آی استفاده شد. جهت بررسی شیوه اعتباربخشی به یافته ها که معادل روایی و پایایی در پژوهش های کمّی است، در پژوهش حاضر از سه معیار بازنگری ناظران و استفاده از نظرهای تکمیلی همکاران و مصاحبه ی مداوم و ارتباط مستمر با مشارکت کننده در طول زمان حاصل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که جلسات دروس مهارتی، از عقب دستبند زدن، سیر صعودی مهارت ها در دانشگاه، تأمین نظم و امنیت مردم، خشت اول، مهارت انتظامی، مهارت صف جمع کمک به افزایش نظم و انضباط گروهی، کار فرهنگی صیانتی در صف جمع، توسّل به ائمه در صف جمع، مهارت بازرسی بدنی، خودرو، اماکن و دستگیری و بازداشت و بدرقه متهم، نحوه بدرقه افراد مجنون و کودکان و سرعت، احتیاط و غافل گیری در دستگیری متهم از تجربه های خدمتی احصا شده پلیس زن مؤفق بود.
نتیجه گیری: با توجه به مأموریت های گسترده پلیسی، فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران باید به اهمیت مرجعیت علمی در دانشگاه ها، پژوهشگران باید در پژوهش های علوم تربیتی و علوم انتظامی به سمت روایت های مأموران پلیس حرکت کنیم.
The Role of Educational Institutions in Shaping Student Self-Perception(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This research aims to explore the various aspects of educational environments that shape how students perceive themselves, with a focus on the interactions and experiences that contribute to their self-concept and academic engagement.
Methodology: This qualitative study was conducted using semi-structured interviews with 21 participants who were either currently enrolled in educational institutions or had recently graduated. Data collection continued until theoretical saturation was achieved, ensuring a comprehensive understanding of the phenomena. The interviews were transcribed and analyzed using NVivo software to identify recurring themes and patterns related to the educational environment and its impact on student self-perception.
Findings: Four main themes were identified: Institutional Environment, Educational Practices, Student Engagement, and Self-Perception Development. Each theme comprised various categories that elucidated the influence of educational settings on students: Institutional Environment included Physical Infrastructure, Social Climate, Academic Atmosphere, Administrative Support, and Extracurricular Activities. Educational Practices focused on Teaching Methods, Evaluation Techniques, and Teacher-Student Relationships. Student Engagement highlighted Participation in Class, Engagement in School Governance, Peer Collaboration, and Identification with School. Self-Perception Development covered Identity Formation, Self-Efficacy, Career Aspirations, Academic Self-Concept, and Emotional Resilience.
Conclusion: The study concluded that educational institutions play a pivotal role in shaping student self-perception through various environmental and interactional aspects. These elements not only influence students' academic engagement but also significantly impact their self-concept and future aspirations. The findings underscore the need for educational policies and practices that enhance positive student experiences and support comprehensive development.
واکاوی پدیدهه والد آزاری در بین خانواده های میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
145 - 178
حوزههای تخصصی:
پدیده والد آزاری یک آسیب پنهان و نامرئی است که می تواند زیست جهان والدین را متأثر کند و باعث اختلالات جدی در بستر خانوادگی شده و آن را با چالش های زیادی روبه رو کند؛ از این رو، این پژوهش با هدف کشف تجربه و تفسیر والدآزاری در بین خانواده های شهرستان میبد در استان یزد انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و روش اجرای آن روش نظریه زمینه ای نظام مند است. نمونه گیری مبتنی بر نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس و حداکثر تنوع می باشد. با تعداد ۲۳ نفر از والدین در شهرستان میبد (استان یزد) مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. داده ها با استفاده از روش کدگذاری نظری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و درنهایت 11 مقوله اصلی کشف شد که عبارتنداز: ارتکاب انحراف، آسیب مالی، توهین و تحقیر، نادیده انگاری، تحمیل استرس و اضطراب، انزوای اجتماعی، استیصال، عادی انگاری، تأثیر فرزندپروری، محیط پرخاشگرانه، تسلیم و سازش. نتایج پژوهش حاضر مؤید این امر بود که والدین مجموعه آزارهای عاطفی، کلامی، مالی و... اعمال شده توسط فرزندان را در شرایط بی شأنی و بی احترامی نسبت به خود تجربه می کنند که سهم قابل توجهی در ایجاد استرس، تحقیر، استیصال، و تنش های روحی و روانی آنان دارد. درنهایت، ارائه آموزش مهارت های عاطفی، تعاملی، کلامی از سوی سازمان های متولی، ازجمله مراکز حمایت خانواده، مشاوره، رسانه های جمعی و...، در راستای بهبود فهم متقابل، تعدیل عملکردها و کاهش آزارها پیشنهاد می شود.