مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
حل مسئله
حوزه های تخصصی:
" هدف: اختلال هویت جنسی یک وضعیت نسبتاً نادر است که در آن افراد، هویت جنسی خود را با آنچه ظاهر آنها نشان می دهد نامتجانس احساس می کنند. از عوامل مهم مرتبط با آن خانواده را بوده که احتمالاً در سبب شناسی و در عین حال نگهداری آن مؤثر است. به این ترتیب بررسی رابطه کارکرد خانواده با این اختلال به خصوص در کشور ایران که هدف این مطالعه نیز می باشد، می تواند در بالا بردن کیفیت کمک به بیماران مبتلا مفید واقع شود.
روش بررسی: این پژوهش به روش مقطعی مقایسه ای و از نوع مورد – شاهدی و با نمونه گیری در دسترس انجام شد که در آن تعداد 37 نفر از مراجعه کنند گان به سازمان پزشکی قانونی که تشخیص اختلال هویت جنسی، توسط کمیسیون روانپزشکی در آنها محرز شده بود، پرسش نامه های اطلاعات فردی و ابزار سنجش خانواده که ابزاری برای بررسی کارکرد خانواده است را تکمیل نمودند(گروه نمونه) و با روش همسان سازی 37 نفر از افراد در دسترس که با ارزیابی روانپزشک فاقد هرگونه اختلال روانپزشکی بودند نیز به عنوان گروه مقایسه پرسش نامه ها را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون تی برای گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که «کارکرد خانواده»(034/0=P) و همچنین ابعاد کارکردی «آمیختگی عاطفی» (03/0=P)، «کنترل رفتار»(021/0=P) و «پاسخگویی عاطفی»(009/0=P) در گروه نمونه نسبت به گروه مقایسه دارای اختلال معنادار و از کارایی پایین تری برخوردار بود، در حالی که این تفاوت در مورد ابعاد کارکردی «نقش ها»(15/0=P)، «حل مسئله» (16/0=P) و ""ارتباط"" (066/0=P) به طور معنادار به چشم نمی خورد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش وجود اختلال هویت جنسی در افرادی که دچار مسائل و مشکلات عاطفی، احساسی و هیجانی بیشتری در خانواده هستند محتمل تر و کمک گسترده به این افراد از طریق مداخلات خانوادگی می تواند مؤثر واقع شود. همچنین آگاهی دادن به خانواده ها در مورد نیازهای عاطفی و تربیتی فرزندان، احتمال بروز این اختلال را کاهش می دهد. "
حل مسئله در گروه (ارزیابی عملکرد مراکز تنظیم خانواده بر مبنای نقطه نظرات مراجعه کنندگان زن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکنیک حل مسئله در گروه، برای تحقق اهدافی چون حل مسائل زندگی جمعی، حیات شغلی و سازمانی به کار می رود. این تکنیک برخلاف سنت مرسوم تنها به تفکر تحلیلی بها نمی دهد بلکه تفکر خلاقانه پایه اصلی آن را تشکیل می دهد.....
ویژگیهای فرماندهان و مدیران خلاق و مکتبی
حوزه های تخصصی:
امروزه فرماندهان و مدیران عالی و ارشد و نیروهای مسلح وظائف و ماموریت های بس خطیری را بر عهده دارند و با توجه به پیچیدگی و تغییرات گوناگون که در عرصه محیطهای خارجی در امر اداره کردن حکومت ها به چشم می خورد و تاثیر آن در محیط داخلی کشورمان، مدیران و مسئولان طراز اول کشوری از طرفی و فرماندهان و مدیران عالی و ارشد نیروهای مسلح در فضایی بسیار متنوع و بعضا ناپایدار ...
حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نسبت میان حل مسئله جز گرایانه یا اصلاحی با حل مسئله کل گرایانه یا یوتوبیایی سنجیده می شود و تغییر پارادیمی از اولی به دومی مورد تاکید قرار می گیرد. سپس نظریه سه جهان پوپر ارائه میگردد. هدف از ارائه این نظریه و یاری گرفتن از آرای لاکاتوش برای تکمیل آن، تصریح نقش طرحهای تحقیقاتی رقیب در حل مسئله و تاثیر نقادی بر پیشرفت علم است. در پایان با توجه به مقولات نظری وضعیت آکادمیک ایران به شیوهای نقادانه بررسی میشود
تفکر خلاق و باروری آن در سازمانهای آموزشی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به منظور بررسی مفاهیم تفکر خلاق و توصیف وضعیت آن در سازمانهای آموزشی‘مخصوصاً مدارس که ممکن است منجر به خلاقیت بیشتر شود‘تدوین یافته است .پس از ارائه تعاریف تفکر خلاق‘ویژگی های تفکر خلاق مورد بررسی قرار گرفته ودرنهایت تفاوت های بین تفکر خلاق و تفکر عادی معرفی شده است . ضمن آن که فرآیند یا مراحل شکل گیری تفکر خلاق مورد توجه قرار گرفته است ‘وضعیت مدارس در رابطه با تفکر خلاق با تکیه بر پژوهش های انجام شده نیز مورد مطالعه قرار گرفته است و به موانع آن در مدارس جامعه ما اشاره شده است . در انتهای مقاله‘راه کارهای به وجودآمدن تفکر خلاق در مدارس پیشنهاد شده است.
آموزش روش حل مسئله به مادران و تاثیر آن بر روابط خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهارت حل مسئله یکی از مهارت های شناختی است که انسان را در حل مسائل درونی و بیرونی خود یاری می دهد. آموزش این مهارت می تواند از بروز مسائل و مشکلات نوجوانان و بحرانی شدن تعارض های خانوادگی پیشگیری کند. حل مسئله یکی از مهارت های مهم زندگی است که بسیاری از والدین و فرزندان با آن آشنا نیستند. بر این اساس برخی از متخصصان به طراحی و اجرای کارگاه های آموزش حل مسئله برای والدین، کودکان و نوجوانان پرداخته اند. هدف از پژوهش حاضر ارزشیابی کارگاه هایی با عنوان تربیت نوجوان اندیشمند بوده است که در آن مهارت های حل مسئله به گروهی از مادران که فرزندان آنان در آستانه دوران نوجوانی قرار دارند، آموزش داده شده است. در کارگاه تربیت نوجوان اندیشمند مهارت های درک احساسات و نظرات دیگران، درک انگیزه ها، یافتن راه حل های متعدد برای یک مسئله، در نظر گرفتن عواقب و نتایج امور و برنامه ریزی متوالی با استفاده از طرح درس هایی آموزش داده شده است. گروه نمونه مطالعه حاضر شامل 96 نفر از مادران نوجوانانی هستند که در برخی مدارس غیرانتفاعی شهر تهران مشغول به تحصیل بوده اند. این مادران در پنج کارگاه آموزشی که هر کارگاه شامل 10 جلسه آموزشی دو ساعته است زیر نظر مجریان مجرب آموزش دیده اند. این پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون ـ پس آزمون بدون گروه گواه است. داده های این پژوهش با استفاده از اجرای پرسشنامه ارزیابی خانواده گردآوری شده است. با استفاده از این ابزار کارکرد خانواده در سه عامل ارتباط، پاسخدهی عاطفی و مشارکت عاطفی در قبل و بعد از اجرای کارگاه مقایسه شده است. یافته ها بیانگر تاثیر این کارگاه ها بر بهبود عملکرد آزمودنی ها در عامل مشارکت عاطفی است. در خاتمه، بحث و نتیجه گیری، کاربرد یافته های تحقیق، محدودیت ها و هم چنین پیشنهادهایی برای پژوهش های آینده ارائه شده است.
کاربرد رویکرد حل مسئله در طراحی و تدوین برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره راهنمایی
حوزه های تخصصی:
حل مساله و پژوهشگری با توجه به بستر و بافت مسایل، زمینه مناسبی برای پیدا کردن معنی در یادگیری ها؛ مشارکت در یادگیری ها و هم یاری در حل مساله می باشد. یافتن وحدت و ارتباط زمینه های موضوعی؛ آشنایی با زیر و بم مسایل شهروندی؛ دریافت عمیقی از تاریخ و تحولات اجتماعی؛ تقویت مهارتهای تفکر انتقادی؛ تصمیم گیری؛ فهم مطالب؛ و برقراری ارتباط و مفاهمه، همه و همه از طریق رویکرد حل مساله در درس مطالعات اجتماعی امکان پذیر می گردد. دروس اجتماعی، توانایی در اختیار قرار دادن امکانات غنی برای پیشبرد مهارت های تفکر به خصوص مهارت های تفکر سطح بالا چون حل مساله برنامه ریزی و تصمیم سازی را میان دانش آموزان دوره های مختلف دارند؛ اما به نظر می رسد کمتر برای این مقصود به کار می روند و اعلب در نظام های آموزشی و در میان مدارس و معلمان و مدیران به عنوان موضوع هایی با اولویت پایین درنظر گرفته می شوند و معمولا در قالب درس هایی جدا و رویکردی موضوع مدار که بر انتقال معلومات تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی تاکید دارند، در برنامه درسی قرار می گیرند.
در مورد رویکرد حل مساله و کاربرد آن در آموزش دروس مختلف به ویژه درس های اجتماعی و انسانی، برداشت دقیق و منسجمی وجود ندارد و معمولا تصوری خط کشی شده از مراحل رویکرد حل مساله و محدودیت آن در بکارگیری در کلاس های معمول وجود دارد؛ حال آن که رویکرد حل مساله در طیف گسترده ای از موقعیت یادگیری و در سطوح مختلفی از دشواری از سطح تفکر عملیاتی تا سطح تفکر فراانتزاعی، قابل به کارگیری است.
این مقاله به طور کلی برگرفته از پژوهشی است که توسط مولف در زمینه کاربرد رویکرد حل مساله در درس مطالعات اجتماعی دروه راهنمایی انجام شده است.
این مطالعه کوشش دارد تا از طریق بررسی جایگاه و ویژگی های رویکرد حل مساله در آموزش به ویژه حوزه مطالعات اجتماعی، همراه با شناسایی تجربیات و رویکردهای حل مساله در سطوح مختلفی از تفکر و پیچیدگی آن بپردازد. همچنین تلاش شده است تا زمینه های موضوعی و مضامین قابل ارایه در برنامه درسی مطالعات اجتماعی را در موقعیت های مختلف رویکرد حل مساله معرفی نموده، افزون بر آن در بخش پایانی مقاله نیز شرحی از برنامه درسی طراحی و تدوین شده مطالعات اجتماعی دوره راهنمایی براساس رویکرد حل مساله را در قالب معرفی راهنمای برنامه درسی و راهنمای تدریس تدوین شده، ارایه نماید.
اثربخشی برنامه آموزش فلسفه به دانش آموزان دختر بر عزت نفس و توانایی حل مسئله آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر عزت نفس و توانایی حل مسئله در دانش آموزان دختر سال اول راهنمایی شهرستان بروجن در سال تحصیلی 89-88 انجام شد.
روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. در این پژوهش از 1720 دانش آموز دختر اول راهنمایی، دو کلاس به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. هر دو گروه پرسشنامه سبک های حل مسئله لانگ و کسیدی(1996) و عزت نفس کوپر اسمیت (1967) را تکمیل کردند و سپس برنامه فلسفه، به کودکان گروه آزمایش به مدت 15 جلسه، هر هفته 2 جلسه آموزش داده شد. به گروه گواه آموزشی در این زمینه ارائه نشد. در پایان دوره مجددآٌ هر دوگروه پرسشنامه های مذکور را تکمیل کردند. نتایج با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد برنامه مذکور به طور معناداری عزت نفس گروه آزمایش را افزایش داده و از سوی دیگر به افزایش معنادار استفاده از سبک حل مسئله مسئله مدار و کاهش معنادار در سبک هیجان مدار منجر شده است.
نتیجه گیری: این برنامه می تواند در بهبود مهارت های شناختی و اجتماعی دانش آموزان موثر واقع شود هدف از برنامه آموزش فلسفه به کودکان این است که کودکان تبدیل همانگونه سازندگان آن معتقدند هدف این برنامه این است کودکان، انسان هایی متفکرتر، انعطاف پذیرتر، باملاحظه تر و منطقی تر شوند.
درآمدی به روش شناسی ارسطو در حل مسائل فلسفی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی ویژگیهای «روش ارسطو برای حل مسائل فلسفی در مقایسه با روش سقراط و افلاطون میپردازد. برای پاسخ به این پرسش، نخست توصیفی از روش سقراط و روش افلاطون در حل مسائل فلسفی ارائه شده است و در ادامه، نقدهای ارسطو بر این روش ها بیان و سپس با تمرکز بر روش ارسطو, به ویژگیهای روش فلسفی او اشاره شده است. در ادامة مقاله، با تمرکز بر یکی از دشواریهای ناشی از روش دیالکتیک، روش ارسطو در حل دشواری به تفصیل تبیین شده است. پرسشی که او مطرح میسازند این است که بحث از مبادی برهان به یک علم یا به چند علم تعلق دارد؟ در مورد این مبادی دو گزینه در مقابل هم قرار گرفته اند: الف) «بحث از مبادی برهان به یک علم تعلق دارد؛ ب) «بحث از مبادی برهان به چند علم تعلق دارد. ارسطو تلاش میکند تا راه حلی برای دشواری بیابد. به نظر او، بررسی مبادی علوم و به ویژه اصل عدم تناقض ـ به منزلة بنیادیترین اصل در پژوهش ـ وظیفة یک علم است و آن علم نیست مگر فلسفة اولی؛ زیرا مبادی برای همة موجودات معتبرند، و افزون بر این، اصول پژوهش در هر علمی نیز به شمار میآید.
تاثیر آموزش مهارت های حل مسئله بر شدت افسردگی بر حسب آزمون بک در زناندر دوره ی پس از زایمان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعهای حاضر با هدف تاثیر آموزش مهارتهای حل مسئله بر شدت افسردگی زنان در دورهی پس از زایمان انجام شد.
روشکار: این کارآزمایی بالینی طی دی 1388 تا خرداد 1389 روی 54 زن در دورهی پس از زایمان مراجعهکننده به مراکز بهداشتی مناطق دو و سه مشهد صورت گرفت. با داشتن معیارهای ورود به پژوهش، کسب نمرهی 10 و بالاتر از مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ و نمرهی 28- 14 از پرسشنامهی افسردگی بک و تایید افسردگی توسط روانشناس بالینی، زنان به طور تصادفی به دو گروه آزمون (26 نفر) و شاهد (28 نفر) تقسیم شدند. در گروه آزمون، مهارتهای حل مسئله طی 6 جلسهی هفتگی (هر جلسه به مدت 50- 45 دقیقه) آموزش داده شد. در هر دو گروه، پرسشنامهی افسردگی بک مجددا در هفتهی 9 بعد از زایمان تکمیل گردید. تحلیل آماری با استفاده از آزمونهای تی مستقل و تی زوج در نرمافزار SPSS ویرایش 14 صورت گرفت.
یافتهها: شدت افسردگی بر حسب آزمون بک در 9 هفته پس از زایمان بین دو گروه اختلاف معنیداری داشت (00001/0>P). همچنین اختلاف میانگین شدت افسردگی بر حسب آزمون بک دو گروه، در ابتدای پژوهش و 9 هفته پس از زایمان تفاوت معنیداری نشان داد (00001/0>P). کاهش شدت افسردگی بر حسب آزمون بک در گروه حل مسئله 6/77 درصد و در گروه شاهد 5/23 درصد بود.
نتیجهگیری: آموزش مهارتهای حل مسئله روشی موثر در کاهش شدت افسردگی پس از زایمان است. پیشنهاد میگردد که این روش به عنوان یکی از راهکارهای بهداشت روان در مراکز بهداشتی به کار رود.
تأثیر ساخت و ارائة نقشة مفهومی و سبک یادگیری بر یادداری، درک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به مقایسة اثربخشی دو شیوة ساخت نقشه های مفهومی توسط فراگیران و ارائة نقشه های از قبل آماده شده بر یادداری، درک و حل مسئله برای در نظرگرفتن سبک یادگیری آزمودنی ها پرداخته است. اثرات کاربندی ها از طریق دو آزمون پیشرفت تحصیلی که دارای شاخص های قابل قبول روایی و پایایی بودند، مورد اندازه گیری قرار گرفتند. برای اندازه گیری سبک یادگیری وابسته به زمینه و نابسته به زمینه، آزمودنی ها از آزمون گروهی اشکال نهفته استفاده شد. پژوهش بر اساس طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون طراحی شده است. شش کلاس به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان 4 گروه آزمایشی و 2 گروه کنترل انتخاب شدند. در دو گروه آزمایشی، نقشه های از قبل آماده شده به آزمودنی ها ارائه شد و اعضای دو گروه آزمایشی دیگر به تهیة نقشه های مفهومی پرداختند. در گروه های کنترل نیز آزمودنی ها به شیوة مرسوم به یادگیری متن های درسی مشابه پرداختند. یافته های پژوهش نشان می دهند که ارائة نقشة مفهومی در شرایطی که سبک یادگیری آزمودنی ها وابسته به زمینه باشد نسبت به ساخت تأثیر بیشتری دارد و ساخت نقشة مفهومی در شرایطی که آزمودنی ها دارای سبک نابسته به زمینه باشند بر ارائة نقشة مفهومی برتری دارد. بدون در نظر گرفتن سبک یادگیری هیچ کدام از این دو روش برتری چشم گیری نسبت به هم نداشتند.
نقش تعامل زوجین در کاربرد مهارت های ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعامل زوجین در کاربرد مهارت های ارتباطی براساس مشاهده تعامل های زوجین طراحی شد. بدین منظور، ۳۱ زوج سازگار و ناسازگار (۱۶ زوج ناسازگار)، از بین زوجین ۱۸ تا۵۰ سال ساکن تهران از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس با طراحی سناریویی هدفمند، در چند مرحله از تعاملات زوج ها فیلم برداری شد. این سناریو شامل حل مسئله و تصمیم گیری و صحبت درباره خاطره خوب قبلی بود.
ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسش نامه سازگاری زناشویی (MAT) و نظام کدگذاری تعامل زوجین ایرانی (ICICS) بود.
نتایج تحلیل داده ها نشان داد در حالی که با افزایش تعامل مثبت بین زوج ها مهارت حل مسئله و مذاکره بیشتر رخ میدهد، هرچه تعامل منفی زوج ها افزایش می یابد، مهارت حل مسئله یا مذاکره کمتر اتفاق می افتد. همچنین در حالی که تعامل منفی زوج ها پیش بینیکننده منفی برای استفاده از مهارت تصمیم گیری است، زوجینی که میزان تعاملات مثبت آن ها بیشتر بود، بیشتر توانستند درباره خاطرات خوب خود صحبت کنند. از سویی نیز نتایج تحلیل داده ها نشان داد زوجینی که از توانمندی مهارت های حل مسئله/مذاکره و تصمیمگیری و مرور خاطرات خوب برخوردار بودند، میزان سازگاری زناشویی بیشتری نیز داشتند. در تفسیر یافته های فوق، پژوهشگران به نقش مخرب تعاملات منفی بر فضای روانی زوج ها و تشدید احساسات منفی رد و بدل شده بین آن ها اشاره کرده و اعتقاد دارند در این مواقع، زوجین به کمک به یکدیگر برای حل تعارض تمایلی ندارند. همچنین هرچه تعامل منفی بیشتر باشد، حافظه نیز با ایجاد فیلتر منفی نمی تواند خاطرات خوب را یادآوری کند.
مقایسه ویژگی های شغلی داوران فوتبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، مقایسه ویژگی های شغلی داوران فوتبال ایران با استفاده از نظریه مدل ویژگی های شغل بود که طی چند دهه اخیر در مرکز ثقل مطالعات قرار گرفته است. کلیه داوران و کمک داوران لیگ برتر و لیگ دسته اول فوتبال ایران (157 نفر) به پرسشنامه ویژگی های شغلی جاکو (2004) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون های اندازهگیری مکرر، بونفرونی و حداقل مجذورات بخشی (PLS) استفاده شده است. نتایج نشان داد ویژگی های تنوع مهارت (79/0)، تخصص (77/0)، بازخورد از شغل (62/0)، پردازش اطلاعات (61/0)، استقلال در کار(53/0)، اهمیت وظیفه (50/0) و حل مسئله (27/0) به ترتیب اثر معنی داری بر ویژگی های اصلی شغل داشتند. البته از دیدگاه داوران ویژگی های اهمیت وظیفه، تخصص و تنوع مهارت به مراتب بیشتر از ویژگی های بازخورد از شغل، استقلال در کار و حل مسئله در این شغل وجود دارد (05/0≤P). بنابراین با توجه به بارعاملی و اولویت ابعاد شغلی، می توان ویژگی حل مسئله را از این مدل برای داوران حذف کرد، در صورتی که دو بعد تخصص و پردازش اطلاعات را می توان برای جزو ویژگی های اصلی شغل داوری قرار داد. به طور کلی، داوران فوتبال این شغل را مهم، تخصصی، ارزشمند و پر مسئولیت می دانند.
مطالعه تجربی مدل ویژگی های شغل در ورزش: شواهدی از داوران فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی ویژگی های شغلی داوران فوتبال ایران براساس مدل ویژگی های شغل (JCM) بود. جامعه آماری پژوهش، 172 نفر از داوران و کمک داوران شاغل در لیگ برتر و دسته اول فوتبال کشور تشکیل بودند. نمونه آماری برابر با جامعه آماری انتخاب شد که در مجموع نظرهای 157 داور (91 درصد) بررسی شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ویژگی های شغلی جاکو (2004) با مقیاس هفت ارزش لیکرتی بود که روایی صوری و محتوایی آن را 12 نفر از استادان صاحب نظر دانشگاهی و داوران فوتبال بازبینی کردند و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ تأیید شد (91/0 =r ). از طریق روش حداقل مجذورات بخشی (PLS)، مدل پژوهش ارزیابی شد. نتایج نشان داد که تنوع مهارت (33/0R2= )، اهمیت وظیفه (26/0R2= )، استقلال (12/0R2= )، پردازش اطلاعات (16/0R2= ) و بازخورد (32/0R2= ) تأثیرات معنا داری بر حالات روانی مربوط به خود داشتند. از طرف دیگر، بهترین حالت روانی برای پیش بینی پیامدهای نگرشی و رفتاری، حالت روانی معنا دار بودن کار بود (05/0P≤). با توجه به اینکه هیچ کدام از حالات روانی سبب رضایت کلی داوران از شغل آنها نشد، به نظر می رسد که بررسی متغیرهای میانجی دیگری در مدل ویژگی های شغلی داوران فوتبال ضروری است. به طور کلی، پیامدهای نگرشی و رفتاری داوران فوتبال اغلب از طریق ویژگی های شغلی تنوع مهارت و اهمیت وظیفه و معنا دار بودن کار تحقق می یابند.
تأثیر روش آموزشی نوروفیدبک بر تقویت توانایی حل مسئله و عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه اول تا ششم دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر روش آموزشی نوروفیدبک بر تقویت توانایی حل مسئله و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی بود. بدین منظور از طرح آزمایشی پیش آزمون با گروه کنترل استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان ابتدایی شهر اصفهان بودند. به منظور انتخاب نمونه ابتدا دو دبستان (دخترانه و پسرانه) به روش تصادفی انتخاب و سپس از بین دانش آموزان این دو دبستان، تعداد 40 نفر از دانش آموزان پایه های اول تا ششم به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش عبارت از مقیاس عملکرد تحصیلی و آزمون حل مسئله برج لندن بود. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که در پایان آزمایش بین دو گروه از نظر نمرات حل مسئله تفاوت معناداری وجود ندارد اما گروه آزمایشی از نظر نمرات زمان طراحی و زمان اجرای حل مسئله عملکرد بهتری در مقایسه با گروه کنترل دارد.. همچنین نوروفیدبک بر ابعاد عملکرد تحصیلی مانند موفقیت تحصیلی، کنترل تکانه و تولید تحصیلی تاثیر معناداری دارد. این یافته ها نشان داد که آموزش نوروفیدبک یعنی خودتنظیمی تدریجی امواج بتا و سرکوب سایر امواج در نواحی تمپوراپاریتال چپ و راست (در نقاط C3 و C4) موجب تغییر مطلوب نمرات دانش آموزان در خرده مقیاس های عملکرد تحصیلی و کاهش زمان طراحی و زمان اجرای حل مسئله می شود اما در این پژوهش تأثیری بر مجموع نمرات پایانی حاصل از حل 12 مسئله برج لندن ایجاد نشد.
تأثیر امنیت در مدرسه بر تاب آوری: نقش واسطه ای عزّت نفس و حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر میزان تأثیر امنیت در مدرسه بر تاب آوری با نقش واسطه ای عزّت نفس و حل مسئله در قالب آزمون مدل معادلات ساختاری مطالعه شد. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دبیرستان های دولتی شهر بهارستان بود و شرکت کنندگان 386 نفر بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه طراحی شده بر اساس مدل مفهومی پژوهش پاسخ دادند.از نتایج جالب توجه می توان به تأثیر غیر مستقیم امنیت در مدرسه بر تاب آوری و تأثیر مستقیم عزّت نفس و حل مسئله بر تاب آوری اشاره کرد. در مجموع، مدل مفهومی پژوهش با داده ها برازش مناسبی داشته است که نشان دهنده اهمیت و نقش امنیت در مدرسه، عزّت نفس و حل مسئله بر تاب آوری است.
اثربخشی روش آموزش حل مسأله بر رضایت زناشویی و نیمرخ روانی زوجین شهرستان بروجن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی روش آموزش حل مسئله بررضایت زناشویی و نیمرخ روانشناختی زوجین شهرستان بروجن بود. بدین منظور 30 زوج از مراجعه کنندگان کلینیک روانشناختی اداره آموزش و پرورش شهرستان بروجین انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(15 زوج) و گروه کنترل (15 زوج) قرار گرفتند. مداخله درمانی طی 8 جلسه هفتگی براساس مدل درمانی هاوتون انجام شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پرسشنامه رضایت زناشوئی انریچ و چک لیست نشانه های مرضی (Scl-90-R) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط زوجین تکمیل شد. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد بین میانگین نمرات پس آزمون نمرات رضایت زناشویی بین دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد و این نتایج در مرحله پیگیری نیز مشاهده می شود.همچنین به استثنای نمرات وسواس فکری- عملی، اضطراب فوبی و روانپریشی بین میانگین نمرات پس آزمون سایر متغیرها بین دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادار وجود دارد و این نتایج در مرحله پیگیری نیز مشاهده می شود. به طور کلی نتایج نشان می دهد که آموزش حل مساله راهبرد مناسبی در افزایش رضایت زناشویی و کاهش علائم روانشناختی زوجین می تواند باشد:با این حال این روش درمانی در درمان فوبیا،وسواس فکری-عملی و سایکوز کمتر مفید است،اما در مراحل بعدی درمان های مستقیم اختلالات یاد شده می توان از آن سود جست.
ارتقاء تعامل والدین و فرزندان با استفاده از آموزش روش های نوین فرزند پروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده اولین و مهم ترین نظام ارتباطی برای کودکان به شمار می رود و استفاده از شیوه های مناسب حل مسئله در این محیط می تواند تاثیر قابل توجهی بر رشد روانی و اجتماعی کودکان داشته باشد. این پژوهش، با هدف بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله به والدین بر شیوه های تربیتی و تعاملی آنها با فرزندان شان انجام شده است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون تک گروهی است. گروه نمونه شامل 28 نفر از مادران دانش آموزان پیش دبستانی و دبستانی مدارس غیر انتفاعی شهر تهران بوده است که با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شده بودند. مادران در کارگاه های آموزش تربیت فرزندان با روش حل مسئله شرکت کردند که هفته ای یک بار در 9 جلسه 2 ساعته برگزار شدند. قبل از شروع و بعد از اتمام هر کارگاه، والدین پرسش نامه روش های تربیتی والدین و سیاهه رابطه والد- کودک را تکمیل کردند. یافته های حاصل از تحلیل اندازه گیری های مکرر نشان داد شرکت در کارگاه آموزش روش تربیتی مبتنی بر حل مسئله به افزایش میانگین روش تعامل بر اساس حل مساله و کاهش میانگین روش تنبیه و توبیخ در پرسش نامه روش های تربیتی والدین منجر شده است. داده های حاصل از سیاهه رابطه والد- کودک نیز نشانگر افزایش میانگین ایجاد محدودیت می باشد. آموزش مهارت حل مسئله به والدین می تواند باعث افزایش به کارگیری سبک تربیتی مبتنی بر حل مسئله و کنترل کودکان به وسیله والدین از راه ایجاد قانونمندی در خانواده شود.
ویژگی های مسائل کلامی ریاضی دوره راهنمایی و راهکارهای تسهیل فرایند حل آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه ابتدا به معرفی ماهیت مسائل کلامی و فرایند حل آن ها می پردازد سپس با مرور ادبیات پژوهشی در رابطه با مشکلات دانش آموزان در حل مسائل کلامی، به بررسی ریشه اصلی این مشکلات در فهم ناقص مسائل به دلیل دشواری متن و وجود زمینه های ناآشنا در مسائل کلامی دوره راهنمایی پرداخته است. در ادامه به اثربخشی انواع جمله بندی های مجدد زمینه ای، مفهومی و ترکیب آن ها بر تسهیل حل مسائل کلامی پرداخته است. لذا 80 دانش آموز پایه هفتم به صورت تصادفی به یکی از شرایط مذکور و یک گروه کنترل گمارده شدند. دانش آموزان ابتدا به پیش آزمون سپس، به جز گروه کنترل، یکی از انواع آزمون های جمله بندی مجدد مسائل کلامی را پاسخ دادند. نتایج نشان داد که انواع تغییر جمله بندی مسئله کلامی، حل مسئله را تسهیل می کند. این یافته ها می تواند به مؤلفان کتاب های درسی کمک کند تا به بازنگری و طراحی مجدد مسائل کلامی در کتاب های درسی ریاضی پایه های ششم تا هشتم بپردازند.
بررسی فرایند طرح مسئله در آموزش ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بخش اول این مقاله، ابتدا به معرفی اجمالی طرح مسئله پرداخته می شود و پس ازآن، برخی از چارچوب ها و دسته بندی هایی که در خصوص طرح مسئله طراحی شده اند مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. در بخش دوم مقاله، پژوهشی که در ایران انجام شده، معرفی و تشریح می شود. این پژوهش به روش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل انجام شده است و هدف آن، بررسی تأثیر پرورش مهارت طرح مسئله بر توانایی حل مسئله ریاضی دانش آموزان پایه سوم راهنمایی است. یافته های بخش اول نشان می دهد که مهارت طرح مسئله، با توانایی حل مسئله، خلاقیت و تفکر واگرا در ارتباط است و باعث ارتقای هم می شوند. همچنین، از فرایند طرح مسئله می توان به عنوان ابزاری جهت به دست آوردن آگاهی بیشتر نسبت به آنچه در ذهن دانش آموزان می گذرد، استفاده نمود. نتایجِ تحلیل آزمون t در بخش دوم پژوهش نشان می دهد که استفاده از فعالیت های طرح مسئله در کلاس درس و پرورش مهارت طرح مسئله در دانش آموزان، توانایی حل مسئله آن ها را ارتقا می بخشد.