مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مسئله اجتماعی
حوزه های تخصصی:
این مقاله ابتدا به بیان دیدگاه های مختلف درباره مفهوم مسئله اجتماعی می پردازد. در این راستا، رویکردهای متفاوت نسبت به مرجع تشخیص، منشا پیدایش و جوانب گوناگون و مهم مرتبط با مسائل اجتماعی ارائه شده است. مقاله سپس به مرور تاریخچه درک آسیب شناختی جمعیت می پردازد و در نهایت شرایط زمینه ساز قلمداد کردن جمعیت به عنوان یک مسئله اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد. از این رو، این مقاله با بیان مولفه ها و ابعاد مسئله آفرین ...
فراتحلیل مطالعات خودکشی در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، فراتحلیل مطالعات انجام شده در زمینة خودکشی و اقدام به خودکشی در استان ایلام است. این مقاله، ضمن بررسی مطالعات کوشیده است عمده ترین اشکالات وارد شده بر مطالعات را دسته بندی و ارائه کند. هدف از پژوهش حاضر، ترکیب کمی پایان نامه های انجام شده در حوزة جامعه شناختی و روان شناختی و عوامل مؤثر بر خودکشی و اقدام به خودکشی است. روش گردآوری داده ها، مطالعه اسنادی و کتابخانه ای است.
یافته ها: میانگین اندازة اثر rدر مطالعات مربوط به رویکرد جامعه شناختی ESrQ=0/29 و در مطالعات مربوط به رویکرد روان شناختی ESrQ=0/30 به دست آمد. نتایج آزمون تفاوت در بررسی رویکرد و عوامل جامعه شناختی که 99/4 می باشد، نشان می دهد که بین اندازة اثر به دست آمده در میان متغیرهای جامعه شناختی تفاوت معنادار وجود دارد؛ به عبارت دیگر، اندازة اثر در بین مطالعات مورد بررسی و متغیرها ناهمگن است و اندازة اثر توسط متغیرهای مداخله گر میانجی می شود. نتایج آزمون تفاوت در بررسی رویکرد و عوامل روان شناختی که 74/4 می باشد، نشان می دهد که بین اندازة اثر به دست آمده در میان متغیرهای روان شناختی تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: در بیشتر مطالعات انجام گرفته، محققان بدون استفاده از روش های مستقیم و مراجعه به جامعه و صرفاً با تکیه بر داده های دسته دوم، خودکشی را بررسی کرده اند. دربارة مطالعة خودکشی مجموعه معیاری از روش یا نظریه وجود ندارد؛ به عبارتی دیگر، یک اجتماع علمی از محققان که دارای کنش متقابل مکرر با باورها و ارزش های مشترک و دارای مناسبات اجتماعی آمیخته به پیوند متقابل و اجماع معرفتی باشند، شکل نگرفته است. پراکندگی نظریه ها، موضوعات و روش های مطالعه نیز در مطالعات دیده می شود.
بررسی آسیب های نوپدید در نوجوانان شهرستان شوشتر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
موضوع این تحقیق در خصوص بررسی آسیب های نوپدید در شهرستان شوشتر است که با استفاده از روش های اسنادی و پیمایشی انجام گرفته است، جامعه آماری ما تمام نوجوانان شهرستان شوشتر که با توجه به آمار به دست آمده 15000 نفر بوده است و پرسشنامه بین 350 نفر از آنان که نمونه ما را تشکیل داده اند توزیع گردید و با استفاده از مصاحبه، پرسشنامه ها تکمیل گردید. نتایج آماری با استفاده از نرم افزار SPSS به دست آمده، نتایج توصیفی با استفاده از آزمون کای اسکور انجام گرفته است و برای اثبات یا رد فرضیات از ضریب همبستگی استفاده شده است. این تحقیق دارای شش فرضیه است که نتایج آن بدین شرح است: بین آسیب های نوپدید و قانون گریزی، افت تحصیلی، کاهش فعالیت های اجتماعی، خشونت و پرخاشگری، اختلال روانی و تنش عصبی و عدم مسئولیت پذیری در نوجوانان رابطه معنی داری وجود دارد. برای توصیف و تبیین این پدیده پس از بررسی رهیافت ها و چشم اندازهای نظری در جامعه شناسی مسائل اجتماعی و تجزیه و تحلیل فرضیات موجود در باره این مسئله، چارچوب نظری تحقیق بر اساس نظریه آسیب شناسی، بی سازمانی اجتماعی، نظریه آنومی، نظریه عدم تعادل ساختاری تالکوت پارسونز، رهیافت نظریه تضاد، رهیافت کنش متقابل نمادی و کنترل اجتماعی تدوین شد. با توجه به ویژگی های این پدیده و زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی پیدایش این پدیده در دو دهه اخیر در ایران به توصیف و تبیین این پدیده اقدام شده است. بعد از تبیین و بررسی علل گرایش افراد به این پدیده راه کارها و پیشنهاداتی جهت کاهش این معضل اجتماعی ارائه شده است.
بازتاب مسائل اجتماعی در سریال فرانسوی «معلم» با تأکید بر مسئله بزهکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سریال های تلویزیونی یکی از مهم ترین و پرمخاطب ترین برنامه هایی هستند که در بسیاری از موارد، دستمایه و مضمون روایت داستانی آنها، یک یا چند مسئله اجتماعی است. پرداختن به مسائل اجتماعی خود مقوله ای است که ملاحظه ها و دغدغه های مهمی را در نحوه بازنمایی و برساخت مسائل اجتماعی، ساختار فنی و شیوه های داستان پردازی می طلبد. به نظر می رسد سریال داستانی «معلم» نمونه موفقی در نحوه بازتاب مسائل اجتماعی به شمار می رود که رویکرد حاکم بر آن، رویکردی جامعه گرایانه است. در این پژوهش، با روش تحلیل محتوای کیفی و بهره گیری از نظریه های اجتماعی شدن، نظریه کنترل اجتماعی و برساخت گرایی، دو قسمت از این سریال نمایشی با موضوع کجروی و بزهکاری تحلیل شده است زیرا به نظر می رسد موضوع کجروی و بزهکاری، یکی از مسائل مهم اجتماعی است که محیط های اجتماعی، بویژه فضاهای آموزشی را درگیر می سازد. شیوه بازنمایی مسائل اجتماعی در این سریال، به گونه ای است که در پایان هر قسمت، پنداشت های نادرست جای خود را به پنداشت های درست تر می دهد و در مجموع، مسئله حادث شده با روش منحصربه فرد شخصیت اصلی داستان، به گونه ای مرتفع می شود که حاصل کار تقویت «پیوندهای اجتماعی» باشد.
تجربه پذیرش فرزندخواندگی به مثابه مسئله اجتماعی (مطالعه خانواده جانبازان قطع نخاعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله حاضر مسئله پذیرفتن فرزندخوانده، ابعاد مختلف آن و نیز تجربه زیسته خانواده های جانبازان قطع نخاعی درباب فرزندخوانده است. موضوع فرزندخواندگی در خانواده جانبازان زمانی معنی پیدا می کند که بسیاری از جانبازان قطع نخاعی، به دلیل ناتوانی جسمی و جنسی، قابلیت داشتن فرزند را ندارند و به ناچار، به پذیرفتن فرزند روی می آورند. حال، سؤال این است که آنها موقعیت خود را پس از پذیرفتن فرزند و نحوه مواجهه با آن چگونه روایت می کنند. با چه دشواری های احتمالی دراین زمینه مواجه شده اند؟ به نظر می رسد خانواده ها با دشواری های مختلفی مواجه شده اند که پیش بینی پذیر نبوده است. انتخاب روش نظریه مبنایی، به مثابه روشی کیفی، نخست، به فهم عمیق تر موضوع می انجامد، و دوم، به بسط بیشتر مفاهیم نظری و امکان نظریه سازی دراین باره کمک می کند. سوژه های تحقیق را 20 نفر از جانبازان قطع نخاعی (اعم از قطع نخاع از کمر و قطع نخاع از گردن) در سه شهر تهران، قم و اصفهان تشکیل داده اند. مطابق یافته ها، جانبازان در مواجهه با مشکلاتی چون تنهایی و بروز اختلافات خانوادگی ناشی از آن، به منظور ایجاد پیوندهای بیشتر عاطفی، مناسب ترین راه را پذیرفتن فرزندخوانده تشخیص داده اند، اما به مرور زمان با رسیدن فرزند به سن بلوغ، به ویژه از دوره دبیرستان به بعد، خانواده ها با مسائل و دشواری های چندوجهی مواجه شده اند. پنهان کردن موضوع فرزندخوانده با عنوان «راز بزرگ»، مسئله «محرم و نامحرمی»، برخورد اقوام و دوستان، موضوع تک فرزندی، موانع حقوقی، دشواری های عرفی و عدم پذیرش جامعه «طرد یا ترحم اجتماعی» را می توان ازجمله مسائل پذیرفتن فرزندخوانده در چنین خانواده هایی برشمرد.
مطالعه جامعه شناختی پوشش دانشجویان: عوامل عینی و ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پوشش به عنوان پدیده ای فطری و جهانشمول، اگرچه در دوران پیشامدرن مسئله ای اجتماعی نبود، اما در عصر پسامدرن دستخوش تغییرات بسیار زیادی شده و تبدیل به مسئله ای اجتماعی شده است. بر این اساس، مطالعه جامعه شناختی پوشش دانشجویان، هدف اصلی تحقیق حاضر است. چارچوب نظری این تحقیق بر اساس آراء و نظریات گیدنز، گافمن و وبلن و نظریات آسیب شناسی اجتماعی استوار است. جامعه ی آماری این تحقیق شامل دانشجویان دانشگاه های مختلف شهرستان دهلران با جامعه آماری2524 نفر است و حجم نمونه نیز 320 نفر تعیین شده است. روش نمونه گیری تصادفی است و برای بررسی فرضیات از آزمون همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که بین متغیرهای مستقل «ارزش های درونی شده»، «باورهای مذهبی»، «رسانه ها»، «گسیختگی روابط در خانواده»، «تعهد اجتماعی»، «گروه های مرجع» با پوشش دانشجویان (متغیر وابسته) رابطه معناداری وجود دارد. همچنین متغیرهای پایگاه اجتماعی- اقتصادی و سطح تحصیلات با پوشش زنان رابطه ی معناداری نشان ندادند. در تحلیل رگرسیون متغیرهای باورهای مذهبی(26/0)، کنترل اجتماعی(21/0) و رسانه ها (18/0) به ترتیب بیشترین ضریب تأثیر رگرسیونی استاندارد شده را بر متغیر وابسته داشتند. در تحلیل مسیر نیز متغیرهایی چون باورهای مذهبی و کنترل اجتماعی دارای تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم بودند و متغیر گسیختگی روابط در خانواده تنها دارای اثر غیرمستقیم می باشد.
واکاوی مسائل اجتماعی نوظهور در روابط نظارتی والدین و نوجوانان با توجه به فنّاوری های جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۸
69 - 100
حوزه های تخصصی:
نویسندگان تلاش کرده اند با استفاده از بینش نظری و تحلیلی «گیدنزی کاستلزی» درباره تغییرات عصر جدید و اقتضائات جامعه اطلاعاتی و اتخاذ مطالعه ای اکتشافی، مسائل اجتماعی نوظهور در روابط نظارتی میان والدین و فرزندان را از نگاه کنشگران درگیر با موضوع شناسایی کنند. تکنیک پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده است. در این راستا، با 120 نوجوان و 20 نفر از مادران و پدران در شهر تهران براساس نمونه گیری هدفمند و تیپیک مصاحبه شده است. تحلیل توصیفی تفسیری براساس فرآیند کدگذاری، الگویابی و سنخ یابی انجام شده است. محور های کلی برخی از مهم ترین دستاورد ها و نتایج مقاله عبارت اند از: 1. سنخ شناسی محدودیت ها و قواعد نظارتی؛ 2. سنخ شناسی نوجوانان براساس مواجهه با نظارت ها؛ 3. مسائل مربوط به حریم شخصی و قدرت مهار نوجوانان؛ 4. شکل گیری مسائل و استراتژی های جدید در خرید فنّاوری ها و 5. ملاحظات و چالش های جدید والدین. در مجموع، به نظر می رسد که نوعی اخلاق خانواده بنیان در زمینه مواجهه با فنّاوری ها در حال شکل گرفتن است؛ به طوری که به رغم پاره ای از مسائل و چالش ها، ایدئولوژی والد فرزندی سبب احیا و تداوم برخی حریم های اخلاقی و روابط نظارتی می شود. در این باره، پنج سنخ از خانواده شناسایی و معرفی شده اند.
مسئله اجتماعی از منظر پارادایم مدرن و پست مدرن (با تأکید بر اندیشه های مارکس، دورکیم، وبر، و دریدا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر این است که «مسئله اجتماعی» را از منظر دو پارادایم مدرن و پست مدرن مورد مطالعه و واکاوی قرار دهد. سیر اندیشه اجتماعی در اروپا، پس از رنسانس شاهد ظهور دو منظومه فکری مجزا بوده که در قالب دو جریان «مدرن» و « پست مدرن» قابل تفکیک است. هریک از این رویکردها، مبتنی بر بنیادهای معرفت شناختی خود، مسئله اجتماعی را به شیوه ای خاص تعریف و معنا می کنند. به گونه ای که در هریک از رویکردهای نظری مدرن و پست مدرن، مسئله اجتماعی وجه تعریفی و چارچوب تبینی متفاوتی می یابد. در همین راستا، با اتکا بر «روش تحلیل محتوای کیفی» اندیشه های اجتماعی «کارل مارکس»، «امیل دورکیم» و «ماکس وبر» به عنوان متفکرین کلاسیک و مدرن جامعه شناسی و «ژاک دریدا» به عنوان مهم ترین چهره پساساختاگرایی، پیرامون مفهوم مسئله اجتماعی مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج تحلیل نشان می دهد که از منظر اندیشه اجتماعی مدرن، مسئله اجتماعی، وجودی عینی داشته و می توان از طریق علمِ جامعه شناسی آن را کشف، تبیین و پیش بینی نمود. درحالی که از نظر دریدا، مسئله اجتماعی برساخته ای اجتماعی است که منبع تولید آن قدرت است و هیچ معیار صدق و کذبی جهت شناخت آن وجود ندارد. متفکرین مدرن در حوزه مسئله اجتماعی درصدد «مسئله شناسی» و تعیین مکانیسم شناخت مسئله اجتماعی هستند ولی در نقطه مقابل، اندیشمندان پساساختارگرا قائل بر «مسئله سازی» هستند.
ماهیت و مختصات مفهوم «مسئله اجتماعی» در دوره های مدرن و پست مدرن (مورد مطالعه: آراء امیل دورکیم و ژان بودریار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اجتماعی یکی از مهم ترین مفاهیم حوزه مطالعات جامعه شناختی است که فاقد مختصات معنایی مشترک است. به گونه ای که در هر یک از رویکردهای مدرن و پست مدرن این مفهوم دارای تعریف متفاوتی است. تفاوتی که امکان هرگونه تجمیع نظری را سلب و تباینی فکری را پیش روی قرار می دهد. برهمین اساس، در این مقاله کوشش شده است که ماهیت و تعریف مسئله اجتماعی و شاخص های تشخیص یک پدیده به مثابه مسئله اجتماعی با اتکای به مواضع هستی شناختی برجسته ترین متفکران رویکرد مدرن و پست مدرن، یعنی امیل دورکیم و ژان بودریار پاسخ داده شود. در نتیجه پاسخ به این پرسش ها که از طریق روش مطالعه تطبیقی این دو صاحب نظر اجتماعی حاصل آمده است، مشخص شد که از دید دورکیم، مسئله اجتماعی همچون سایر واقعیت های اجتماعی امری عینی و مستقل است که به جهت عمومی نبودن، فقدان کارکرد و فراتر رفتن از حدود طبیعی با توجه به نوع و دوره تحول جامعه تشخیص داده می شود. در مقابل، بودریار به استناد عدم باور به واقعیت عینی، جهان اجتماعی و مسئله اجتماعی را برساختی ذهنی می داند که ریشه در منافع مراکز قدرت داشته و بر پایه نظام زبانی هر گروه اجتماعی و از طریق رسانه خلق می شود.
نقش سازمانهای مردم نهاد برای راهبری پاندمی کرونا و بینش هایی برای آینده
ویروس کرونا و ابتلای به بیماری کووید 19 نیز هرچند منشاء بیولوژیکی دارد اما اساسا مسئله ای اجتماعی است زیرا هم پیامد و هم عواقب اجتماعی دارد. اثر گذاری کرونا به طور فراگیر در تمامی سطوح اجتماعی و بدون تمایز و توجه به طبقه، ثروت، نژاد، رنگ، زبان، جغرافیا و مولفه های اجتماعی و اقتصادی و... جوامع گوناگون، به آسیب پذیر بودن انسان معطوف و بر ضرورت گسترش همکاری بین انسان ها تاکید می کنند. پیامی که ایرانیان قرن ها پیش از زبان سعدی بزرگ، به بشریت داده اند: بنی آدم اعضای یک پیکرند. مطالعه حاضر مرور موضوعی مقالات و متون موجود در ارتباط با فعالیتها و اقدامات سازمان های مردم نهاد می باشد. جستجو برای مقالات در پایگاههای اطلاعات علمی ایرانی و خارجی صورت گرفت.این مقاله نشان می دهد که این بحران ما را مجبور می کند که در مورد حکومت بازنگری کنیم. درهمان خط شروع پی می بریم که: هیچ کس مصون نیست و هیچ دولتی آماده نیست. سازمانهای غیردولتی پزشکی در طی همه گیری با توانایی منحصر به فرد در اجرای رویکرد جامعه محور در ارائه اطلاعات ، تشکیل گروههای مشترک کار و تدوین استراتژی برای پاسخگویی موثر ، بازیگران اصلی هستند . بخش غیرانتفاعی باید مقررات زدایی شود تا سازمانهای غیرانتفاعی وضعیت بهتری برای بهبود داشته باشند.
دینداری و بی نظمی: تحلیل جامعه شناختی نقش بازدارنده دینداری در بی نظمی اجتماعی (مطالعه موردی: سربازان یک واحد نظامی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
289 - 315
حوزه های تخصصی:
براساس قانون خدمت وظیفه عمومی ایران، اتباع ذکور جامعه با پدیده ای به نام خدمت وظیفه روبه رو هستند. خدمت سربازی در واقع نوعی فرایند پیاده سازی هماهنگی و انسجام در بین افراد مشمول این قانون می باشد، از این رو نظم گروهی از اهمیت بالایی در این شرایط برخوردار است. در این مسیر شناسایی عواملی که در پیشگیری از بی نظمی های اجتماعی نقش تأثیرگذار دارند، ضروری و پر اهمیت است. هدف پژوهش حاضر شناخت نقش دینداری در تبیین بی نظمی میان سربازان وظیفه است. جمعیت آماری مطالعه حاضر را سربازان یک واحد نظامی تشکیل می دهند. این مطالعه، نوعی پژوهش کمی از نوع مطالعه پیمایشی می باشد و ابزار گردآوردی اطلاعات در آن پرسش نامه است. فرایند انتخاب نمونه نهایی برحسب نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده متناسب بوده است که براساس فرمول کوکران میان 303 نفر توزیع گردیده است. تحلیل دو متغیر بیانگر رابطه معنی دار و معکوس میان دینداری و بی نظمی است. همچنین تحلیل چندمتغیره نشان می دهد که میان چهار بعد؛ بعد اعتقادی (357/0−) بالاترین اثر کل را بر بی نظمی داشته است و پس از آن بعد پیامدی (173/0−)، بعد مناسکی (130/0−) و بعد تجربی (077/0−) در رده های بعدی تأثیرگذاری قرار دارند. همچنین ضریب تعیین (R2) نیز 128/0 درصد محاسبه شده است به این معنی که چهار بعد متغیر دینداری توانایی پیش بینی 13 درصد از تغییرات «بی نظمی» را داشتند.
مرور نظام مند مطالعات علمی انجام شده در حوزه فساد اداری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه «فساد» پدیده نوینی نیست و قدمتی به اندازه سرگذشت اجتماعات انسانی دارد، اما بدنه اصلی دانش و ادبیات پژوهشی موجود درباره آن، در سه دهه گذشته پدید آمده و گسترش یافته است. فساد به مثابه موضوعی بین حوزه ای، در رشته های مختلفی چون اقتصاد، حقوق، مدیریت، علوم سیاسی، علوم اجتماعی و روانشناسی مورد مطالعه قرار گرفته است. این نوشتار تلاش می کند با مرور نظام مندِ پژوهش های برگزیده، شناختی دانشوارانه از فساد اداری در ایران به دست دهد و شکاف تحقیقاتی در این گستره را آشکار کند. در این راستا، نمونه ای دربرگیرنده 29 پژوهش منتخب بر پایه معیارهای شکلی، روشی و محتوایی انتخاب و بررسی شد. بر اساس یافته های پژوهش، حجم مطالعات انجام شده در حوزه مدیریت (41درصد) و حوزه اقتصاد (24درصد) بیشتر از دیگر حوزه ها است که روشن می کند پدیده فساد بیشتر به عنوان نشانه ای از اِشکال در مدیریت دولت و یا پدیده ای مؤثر بر متغیرهای اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است و نه به مثابه مسئله ای اجتماعی. مطالعات پیش گفته بیشتر با روش و تکنیک های تحلیل کمّی صورت گرفته و با وجود ضعف در شناخت علل فساد در جامعه، تنها 7درصد از پژوهش ها در جستجوی چرایی رخداد فساد بوده اند. هرچند در این مطالعات پیشنهادهایی متنوع و در سه سطح بین الملل، ملّی و سازمانی ارائه شده است؛ درعین حال با توجه به پیچیده بودن مفهوم فساد، لازم است به لحاظ روشی و نظری مطالعاتی ترکیبی در این گستره انجام پذیرد.
واکاوی نقش عوامل خانوادگی در اقدام به خودکشی (مطالعه موردی: زنان شهر آبدانان)
حوزه های تخصصی:
پدیده اقدام به خودکشی از جمله مهم ترین آسیب های اجتماعی- روان شناختی رو به رشد در سراسر جهان است که 4/1 از کل مرگ ومیرها در سراسر جهان را شامل می شود. هدف این پژوهش، کشف زمینه ها و عوامل خانوادگی در اقدام به خودکشی زنان است که با روش شناسی کیفی و استفاده از روش نظریه زمینه ای به انجام رسیده است. به این منظور با 23 مشارکت کننده از زنان آبدانانی که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، در طول بیش از یک سال مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. نه مقوله اصلی و یک مقوله هسته از خلال نظام کدگذاری داده ها استخراج شد: خانواده متشنج، ناکارآمدی روابط خانوادگی، خانواده بزهکار، انحراف اخلاقی همسر، خانواده ازهم گسیخته، همسر گزینی تحمیلی، دوری از فضای نامطلوب خانواده با ازدواج، اختلافات زناشویی، تجربه طرد و دوری گزینی عامدانه. همچنین «چالش های خانوادگی- خودکشی های معنادار» به عنوان مقوله هسته ای انتخاب شد و در نهایت مدل پارادایمی مستخرج از داده ها تنظیم شد. یافته ها نشان می دهد که روابط ناکارآمد خانوادگی، محدودیت و تحمیل چالش های جدی در زندگی زنان ایجاد کرده که خودکشی، تنها یکی از این چالش های جدی محسوب می گردد.
تحلیل جامعه شناختی نقش فقر در تجربه کودک همسری (مطالعه موردی: زنان شهر چابهار)
منبع:
پژوهش مسائل اجتماعی ایران دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
31 - 75
حوزه های تخصصی:
ازدواج دختران در دوران کودکی، چالشی در مناطق کمتر توسعه یافته و مسئله ای اجتماعی است که در بخش های مختلف جهان، زندگی زنان و کودک دختران را تحت تأثیر قرار داده است. هدف این پژوهش، تفسیر دلایل زنان شهر چابهار از تجربه کودک همسری است که با روش شناسی کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شده است. پژوهش حاضر با ابتنای بر روش نظریه زمینه ای، به درک معنای ذهنی 28 نفر از زنان شهر چابهار نسبت به تجربه کودک همسری و شرایط علی، مداخله ای و بافتی در بازنمایی تجربه زیسته کودک همسری مبتنی بر فقر پرداخته است. به این منظور با 28 نفر از زنان شهرستان چابهار که به روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شد. فقر اقتصادی، فقر فرهنگی-آموزشی، شرایط نابسامان خانوادگی و تبعیض جنسیتی، شرایط علّی ازدواج دختران در سنین کودکی را فراهم ساخته است. شرایطه مداخله گر (فقر زنان سرپرست خانوار و چهره زنانه فقر) و شرایط بافتی (فقر شهری، زیست مکان ناامن و مردسالاری هنجاری) نیز ازدواج کودکان را زمینه سازی و تسهیل کرده است. همچنین تحلیل داده ها با نظام کدگذاری سه سطحی باز، محوری و گزینشی نشان داد که مقوله مرکزی منتزع از ازدواج کودکان در بین افراد مورد مطالعه، «فقر مضاعف و کودک همسری چندوجهی» است. یافته ها بر این دلالت داشتند که ازدواج در کودکی، دختران را در معرض انوع آسیب های آشکار و غیر مستقیم از جمله کودک مادری، کودک بیوه گی، خشونت خانگی، بازماندگی تحصیلی، بازتولید چرخه فقر، افسردگی مفرط و انزوای اجتماعی قرار می دهد.
بررسی مسئله اجتماعی از دیدگاه شهید محمدباقر صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر تلاش شده است با شرح و دسته بندی آرای اجتماعی شهید محمد باقر صدر، مسئله اجتماعی از دیدگاه وی مورد بررسی قرار گیرد. بدین منظور چیستی مسئله اجتماعی، آثار و راه حل های آن در آثار شهید صدر تحلیل گردید. بررسی حاضر از نوع اسنادی است و با استفاده از فن تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. بر اساس نتایج پژوهش، تعریف مسئله اجتماعی از دیدگاه شهید صدر با تعاریف موجود جامعه شناسی بسیار متفاوت است. شهید صدر مسئله اجتماعی را یافتن نظام اصلح و مسئله ای فرامکانی و فرازمانی دانسته است که نوع بشر به آن مبتلاست
سلامت جنسی به مثابه مسئله ای اجتماعی: بازسازی معنایی سلامت جنسی در میان زنان متأهل شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
619 - 642
حوزه های تخصصی:
سلامت جنسی حالتی از بهزیستی جسمی، روان شناختی و فرهنگی اجتماعی مرتبط با تجارب جنسی است که از مؤلفه های اصلی توسعه انسانی و پایدار قلمداد می شود. این بخش از سلامت شاید بر خلاف سایر ابعاد سلامتی بیشتر مستلزم اتخاذ و حفظ رویکردی مثبت و محترمانه به موضوعات و مسائل جنسی و همچنین تجربه جنسی مطمئن و به دور از تهدید، تبعیض و خشونت است. هدف پژوهش حاضر کاوش در ابعاد ذهنی و معنایی مشترک مفهوم «سلامت جنسی» در میان زنان متأهل شهر تبریز است. برای دستیابی به این هدف، از روش کیفی و رویکرد تحلیل تماتیک مصاحبه های عمیق با 26 زن متأهل 20 تا 45 ساله، با رعایت اصل تنوع، استفاده شده است. داده ها با استفاده از کدگذاری چندمرحله ای به شیوه عمدتاً استقرایی برای استخراج معانی ذهنی مشترک در ارتباط با مفهوم سلامت جنسی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که معنای ذهنی سلامت جنسی در میان زنان مطالعه شده را می توان در چهار مقوله معنایی محوری شامل: ارتباط اطلاعاتی جنسی، ارتباط عاطفی جنسی، سلامت و تعادل فیزیولوژیک جنسی دو طرفه و نهایتاً تعادل هنجارین جنسی جای داد که همگی ذیل مقوله انتخابی واحدی با عنوان «سلامت جنسی به مثابه مسئله ای اجتماعی» می تواند فهمیده شود.
مسئله شناسی زنان بنا بر روایت زنان (مطالعه کیفی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۳ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۴۹
۳۴۶-۳۰۹
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعه مسائل اجتماعی، همواره جزو بخش های پیچیده جامعه شناسی بوده است؛ زیرا آنچه امروز از دید عده ای چالش اجتماعی تلقی می شود، ممکن است فردا و از دید عده ای دیگر این گونه تلقی نشود. جامعه شناسی اگرچه در شناسایی و تبیین مسائل اجتماعی دیدگاه های نظری متنوعی را بسط داده؛ از شناسایی و تحلیل و تبیین مسائل زنان همواره غفلت ورزیده و آن را موضوعی حاشیه ای دانسته است. شاید بهترین راه برای جبران غفلت جامعه شناسی، در نظر گرفتن تجربیات روزانه زنان و شناسایی مشکلات آنان بنا بر روایت خودشان باشد. روش: تحقیق حاضر که از نوع کیفی و اکتشافی است، از طریق ۵۴ مصاحبه عمیق با زنان شهر تهران در گستره سنی ۱۹ تا ۵۹ سال، به دنبال شناسایی و دسته بندی مسائل زنان از دید خودشان است. یافته ها: یافته های تحقیق حاکی از آن است که تنوع و گستره مسائل زنان با توجه به متغیرهایی همچون سن، شغل، تحصیلات، طبقه و وضعیت تأهل متفاوت است و تصور زنان از مسائل اجتماعی شان، با تجربیات واقعی آن ها در زندگی روزمره شکل می گیرد. بحث: مصاحبه های عمیق در این تحقیق آشکار کرد که مسائل زنان به دو بخش خصوصی و عمومی تقسیم می شود و زنان با توجه به عوامل مختلفی همچون عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و فردی، مسائل خود را تبیین کرده و برای مرتفع ساختن آن از دو راهکار مبتکرانه و واکنشی بهره می برند.
واکاوی نقش عوامل خانوادگی در اقدام به خودکشی (مطالعه موردی: زنان شهر آبدانان)
حوزه های تخصصی:
پدیده اقدام به خودکشی از جمله مهم ترین آسیب های اجتماعی- روان شناختی رو به رشد در سراسر جهان است که 4/1 از کل مرگ ومیرها در سراسر جهان را شامل می شود. هدف این پژوهش، کشف زمینه ها و عوامل خانوادگی در اقدام به خودکشی زنان است که با روش شناسی کیفی و استفاده از روش نظریه زمینه ای به انجام رسیده است. به این منظور با 23 مشارکت کننده از زنان آبدانانی که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، در طول بیش از یک سال مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. نه مقوله اصلی و یک مقوله هسته از خلال نظام کدگذاری داده ها استخراج شد: خانواده متشنج، ناکارآمدی روابط خانوادگی، خانواده بزهکار، انحراف اخلاقی همسر، خانواده ازهم گسیخته، همسر گزینی تحمیلی، دوری از فضای نامطلوب خانواده با ازدواج، اختلافات زناشویی، تجربه طرد و دوری گزینی عامدانه. همچنین «چالش های خانوادگی- خودکشی های معنادار» به عنوان مقوله هسته ای انتخاب شد و در نهایت مدل پارادایمی مستخرج از داده ها تنظیم شد. یافته ها نشان می دهد که روابط ناکارآمد خانوادگی، محدودیت و تحمیل چالش های جدی در زندگی زنان ایجاد کرده که خودکشی، تنها یکی از این چالش های جدی محسوب می گردد.
تحلیل جامعه شناختی نقش فقر در تجربه کودک همسری (مطالعه موردی: زنان شهر چابهار)
حوزه های تخصصی:
ازدواج دختران در دوران کودکی، چالشی در مناطق کمتر توسعه یافته و مسئله ای اجتماعی است که در بخش های مختلف جهان، زندگی زنان و کودک دختران را تحت تأثیر قرار داده است. هدف این پژوهش، تفسیر دلایل زنان شهر چابهار از تجربه کودک همسری است که با روش شناسی کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شده است. پژوهش حاضر با ابتنای بر روش نظریه زمینه ای، به درک معنای ذهنی 28 نفر از زنان شهر چابهار نسبت به تجربه کودک همسری و شرایط علی، مداخله ای و بافتی در بازنمایی تجربه زیسته کودک همسری مبتنی بر فقر پرداخته است. به این منظور با 28 نفر از زنان شهرستان چابهار که به روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شد. فقر اقتصادی، فقر فرهنگی-آموزشی، شرایط نابسامان خانوادگی و تبعیض جنسیتی، شرایط علّی ازدواج دختران در سنین کودکی را فراهم ساخته است. شرایطه مداخله گر (فقر زنان سرپرست خانوار و چهره زنانه فقر) و شرایط بافتی (فقر شهری، زیست مکان ناامن و مردسالاری هنجاری) نیز ازدواج کودکان را زمینه سازی و تسهیل کرده است. همچنین تحلیل داده ها با نظام کدگذاری سه سطحی باز، محوری و گزینشی نشان داد که مقوله مرکزی منتزع از ازدواج کودکان در بین افراد مورد مطالعه، «فقر مضاعف و کودک همسری چندوجهی» است. یافته ها بر این دلالت داشتند که ازدواج در کودکی، دختران را در معرض انوع آسیب های آشکار و غیر مستقیم از جمله کودک مادری، کودک بیوه گی، خشونت خانگی، بازماندگی تحصیلی، بازتولید چرخه فقر، افسردگی مفرط و انزوای اجتماعی قرار می دهد.
تأملی جامعه شناختی بر نظام مسائل و آسیب های اجتماعی (مورد مطالعه: استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، شناسایی و اولویت بندی نظام مسائل و آسیب های اجتماعی استان آذربایجان غربی برای همسوکردن حوزه اجرایی با حوزه دانشی و ایجاد یک فضای مفهومی مشترک و جلب توجه مدیران اجرایی به یافته های علمی حوزه اجتماعی برای نیل به توسعه اجتماعی است. به لحاظ نظری، دو رویکرد عمده واقعیت گرایی اجتماعی و برساخت گرایی در بررسی مسائل و آسیب های اجتماعی طرح شده است که در این تحقیق از رویکرد برساخت گرایی برای شناسایی نظام مسائل و تشخیص اهمیت و اولویت مسائل اجتماعی از دیدگاه نخبگان بهره گرفته شده است. روش شناسی پژوهش حاضر از منظر راهبرد استقرایی، از لحاظ ماهیت کیفی، از نظر هدف کاربردی، و به لحاظ تحلیل داده ها اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش شامل مطلعان کلیدی و کارشناسان خبره در حوزه آسیب های اجتماعی (استادان دانشگاهی علوم اجتماعی، مدیران اجرایی و کارشناسان حوزه اجتماعی) است که به شیوه نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند، 20 نفر از کارشناسان و متخصصان انتخاب شدند. واحد تحلیل این پژوهش، آسیب ها و مسائل اجتماعی، واحد مشاهده در این پژوهش فرد صاحب نظر یا صاحب تجربه در حوزه آسیب های اجتماعی است. برای گردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته، جلسات گروه متمرکز و تکنیک دلفی و برای تحلیل داده ها از نرم افزار میک مک استفاده شده است. یافته های تجربی پژوهش حاکی از آن است که نحوه پراکنش متغیرها و شاخص ها در محورهای تأثیرگذاری (نفوذ) و تأثیرپذیری (وابستگی) مستقیم و غیرمستقیم مسائل بر همدیگر، سیستم اجتماعی مرکز استان را به لحاظ آسیب های اجتماعی در وضعیت ناپایدار نشان می دهد و بدکارکردی نهادی (ضعف مدیریتی)، حاشیه نشینی، اعتیاد، کودکان خیابانی، طلاق، فقر و بیکاری از مسائل اساسی، راهبردی و کلیدی محسوب می شوند. براساس نتایج و یافته های این پژوهش در برنامه ریزی برای مداخلات اجتماعی ضرورت دارد این مسائل به عنوان مسائل اولویت دار مدنظر باشد.