مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
کودکان طلاق
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی کتاب درمانی گروهی بر اضطراب جدایی و افسردگی در کودکان والدین طلاق گرفته، پرداخته است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از جامعه ی آماری کودکان 6 تا 8 ساله ی والدین طلاق گرفته شهر اصفهان، 30 کودک انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. طرح پ ژوهش شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. برای ارزیابی میزان اضطراب جدایی و افسردگی کودکان، از فهرست سلامت کودکان اُنتاریو (بخش اختلالات درونی: اضطراب جدایی و افسردگی) استفاده شد. گروه آزمایش تحت مداخله ی کتاب درمانی گروهی بر اساس داستان کتابی که برای رفع تنش ها، اضطراب ها و احساس گناه کودکان والدین طلاق گرفته، تحت عنوان «خرسی کوچولو تقصیر تو نیست» (این کتاب توسط بانکی و معطر طراحی شده و زیر چاپ می باشد.) طراحی شده بود، قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها، از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج به دست آمده، نشان داد اثر کتاب درمانی گروهی بر نمرات افسردگی و اضطراب جدایی کودکان والدین طلاق گرفته معنادار بود (به ترتیب 011/0p< و 042/0p<). علاوه بر این اثر کتاب درمانی گروهی بر نمرات پیگیری افسردگی کودکان والدین طلاق گرفته معنادار به دست آمد (002/0p<).
بررسی و مقایسه میزان پرخاشگری کودکان طلاق و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی و مقایسه میزان پرخاشگری کودکان طلاق و عادی انجام شده بود. فرضیه اساسی عبارت بود از: اینکه میزان پرخاشگری کودکان طلاق بیشتر ازکودکان عادی است. روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بود، به منظور بررسی فرضیه های تحقیق از میان کلیه کودکان 6 - 9 ساله شهرستان سنندج، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، نمونه ای به حجم 40 نفر انتخاب شدند. برای سنجش میزان پرخاشگری از زیر مقیاس پرخاشگری پرسشنامه شخصیتی آیزنک مخصوص کودکان استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها آزمونt مستقل به کار گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان پرخاشگری کودکان طلاق بیشتر از میزان پرخاشگری کودکان عادی بود وتفاوت میان دو گروه از نظر آماری معنادار بود. بین میزان پرخاشگری کودکان طلاقی که نزد پدر خود زندگی می کردند وکودکان طلاقی که نزد مادرخود زندگی می کردند، تفاوتی وجود نداشت.
تأثیر برنامه مداخله ای کودکان طلاق بر میزان سازگاری آن ها با طلاق والدین شان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال نهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳۵
343-358
حوزه های تخصصی:
طلاق از مهم ترین پدیده های حیات انسانی به شمار می آید که نه تنها تعادل روانی دو انسان، بلکه تعادل روانی فرزندان، بستگان، دوستان و نزدیکان را نیز به هم می ریزد. در مطالعه حاضر به معرفی و ب ررسی ت أثی ر ب رنام ه م داخله ای کودک ان طلاق (CODIP) بر میزان سازگاری کودکان با طلاق والدین شان پرداخته شده است. برای این منظور 26 کودک طلاق (11 پسر و 15 دختر) بین حیطه سنی 7 تا 9 سال با استفاده از روش نمونه گیری از جامعه در دسترس انتخاب شدند و پس از انتساب تصادفی آزمودنی ها به دو گروه کنترل و آزمایش و انجام سه مقیاس سنجش عقاید کودکان درباره طلاق (CIAD)، فرم ارزیابی والدین (PEF) و فرم ارزیابی رهبر گروه (GLEF) روی آن ها به عنوان پیش آزمون و پس آزمون، برنامه CODIP طی 15 جلسه یک ساعته (هفته ای دو جلسه) روی گروه آزمایش اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخصه های توصیفی نظیر فراوانی، میانگین و انحراف معیار و جهت آزمون سؤالات پژوهش از تحلیل کوواریانس استفاده شد. بررسی نتایج نشان داد که تفاوت بین میانگین های گروه آزمایش و کنترل در سطح 001/0 >P معنادار است، که این نتایج حاکی از تأثیر برنامه CODIP در افزایش ابراز احساسات کودکان و نگرش مثبت آن ها نسبت به طلاق والدین شان، کاهش احساسات منفی کودکان نسبت به طلاق والدین شان، بهبود رابطه کودکان با والدین و همسالان شان، و نیز افزایش کاربرد مهارت های حل مسئله در آن ها می باشد.
اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر افزایش سازگاری اجتماعی و راهبردهای خودتنظیمی کودکان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
157 - 170
حوزه های تخصصی:
طلاق والدین به منزله از بین رفتن چتر امنیتی کودکان به شمار می رود که می تواند بر سلامت روانی و اجتماعی آن ها تاثیر بسزایی بگذارد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسئله بر افزایش سازگاری اجتماعی و راهبردهای خودتنظیمی کودکان طلاق در شهر تهران بود که به شیوه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان طلاق مناطق 10و 11 تهران در سال 96 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای به تعداد 60 نفر(پسر) در نظر گرفته شد که به صورت تصادفی 30 نفر در گروه آزمایش و 30 نفر در گروه کنترل گمارده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد سازگاری اجتماعی کالیفرنیا(فرم کوتاه90 سوالی) و پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی(47سوالی) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده گردید. مداخله درمانی برای گروه آزمایش به مدت 5 جلسه 90 دقیقه ای انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت حل مسئله موجب افزایش سازگاری اجتماعی و راهبردهای خودتنظیمی در کودکان طلاق شده است.
اثربخشی برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق بر بهبود خود پنداره و تاب آوری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق بر بهبود خودپنداره و تاب آوری کودکان بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری سه ماهه و گروه گواه و جامعه آماری 25 خانواده دارای کودک 10 تا12 ساله مراجعه کننده به دادگاه خانواده کاشمر در سه سال اخیر بود که از میان آن ها 143 زوج به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. معیار ورود آزمودنی زندگی کردن کودکان با یکی از والدین خود بود. 25 کودک واحد شرایط بودند. 13 کودک در گروه آزمایش قرار گرفتند و 15جلسه برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق را سه روز در هفته طی 5 هفته دریافت کرد و 12کودک گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه توانمندی های اجتماعی هیجانی و تاب آوری مرل، 2010 و پرسشنامه خودپنداره کودکان پیرز-هریس، 1969 بود. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه مداخله ای باعث ایجاد تغییر در خودپنداره کودکان نمی شود اما تاب آوری آن ها را افزایش می دهد. نتایج برنامه پیگیری سه ماهه نیز تداوم این اثر را نشان داد. نتیجه گیری: برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق را می توان به عنوان روش موثری برای بهبود تاب آوری این کودکان تلقی کرد و در مراکز مشاوره و برنامه ریزی برای آموزش والدی که با کودک زندگی می کند از آن استفاده کرد. کلید واژه ها: برنامه مداخله ای، تاب آوری، خودپنداره، کودکان طلاق
اثربخشی برنامه مداخله ای کودکان طلاق بر راهبردهای خودکنترلی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی برنامه مداخله ویژه کودکان طلاق بر بهبود راهبردهای خودکنترلی کودکان 8-12 ساله طلاق بود. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش، گروه گواه و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری3 ماهه بود. جامعه آماری 143 کودک خانواده های طلاق شهرستان کاشمر در سال 1393بود که از میان آن ها 40 نفر شامل 23 دختر و 17 پسر که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از همتاسازی به طور تصادفی در دو گروه آزمایش قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه خودکنترلی ادراک شده کودکان هامفری 2000 و 15 جلسه برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق لی کروی (2008) هفته ای 3 بار، هر جلسه 45 دقیقه بود. یافته ها : یافته ها نشان داد اجرای برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق، میانگین نمرات خودکنترلی شرکت کننده ها را افزایش داده و نتایج در مرحله پیگیری پایدار مانده است. نتیجه گیری: این برنامه مداخله ای به عنوان روشی موثر می تواند مورد استفاده نهادهای درگیر با مسئله طلاق قرار گیرد تا با افزایش شاخص های خودکنترلی، به کیفیت بهزیستی کودکان، پیشگیری از آسیب های روانی فردی و اجتماعی آن ها و نیز کاهش زمینه های جرم و بزهکاری کمک کند.
مقایسه اختلال های روانشناختی فرزندان طلاق با همتایان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۱۱ (پیاپی ۴۴)
111-118
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اختلال های روانشناختی فرزندان طلاق با همتایان عادی بود. روش پژوهش علی مقایسه ای بود. جامعه آماری تمام کودکان طلاق و نیز همتایان عادی آن ها در شهرستان سمنان بودند. نمونه شامل 118 نفر از کودکان مطلقه و 223 نفر از همتای عادی بود. روش نمونه گیری در دسترس بود. ابزار پژوهش چک لیست بررسی مشکلات رفتاری کودکان 4-16 سال آخنباخ بود. داده به روش تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته های نشان داد که بین دو گروه کودکان مطلقه به طور معناداری میزان بیشتری از اختلال های روانشناختی اضطراب، گوشه گیری، مشکلات اجتماعی، مشکلات توجه و مشکلات تفکر تفاوت معناداری نسبت به کودکان عادی دارند (01/0 p< ). با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت طلاق عاملی برای بروز یا تشدید اختلال های روانی رفتاری کودکان محسوب می شود بنابراین توجه و رسیدگی به فرزند مطلقه اهمیت دارد.
اثربخشی بازی درمانی گروهی بر تاب آوری و راهبردهای خودمهارگری کودکان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: طلاق یکی از وقایع پرتنش در طول زندگی مشترک و مهم ترین شاخص آشفتگی زندگی زناشویی است که فرایندهای روان شناختی، هیجانی، رفتاری، تحصیلی، و ارتباطی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار می دهد. بدین ترتیب پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی گروهی بر تاب آوری و راهبردهای خودمهارگری کودکان طلاق انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این مطالعه را تمامی کودکان پسر طلاق 7 تا 10 سال مشغول به تحصیل در دروه ابتدایی در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل می دادند. حجم نمونه شامل 30 کودک از جامعه آماری مذکور بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب، و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند (15 کودک در هر گروه). گروه آزمایش مداخله بازی درمانی را طی دو ماه و نیم در 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند، در حالی که گروه گواه این مداخله را در طی فرایند انجام پژوهش دریافت نکرد. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تاب آوری کودکان و نوجوانان (انگار و لیبنبرگ، 2009) و پرسشنامه خودمهارگری ادراک شده کودکان (هامفری، 2000) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بازی درمانی بر تاب آوری و راهبردهای خودمهارگری کودکان طلاق مؤثر بوده است ( P<0.001 )؛ بدین صورت که این شیوه درمان توانسته است تاب آوری و راهبردهای خودمهارگری کودکان طلاق را بهبود دهد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که بازی درمانی گروهی با بهره گیری از فنونی مانند کشف و درمان علل مقاومت ها و مخالفت ها با دیگران و قوانین، آموزش نحوه بروز و شناسایی هیجانات اصلی خود، و مدیریت خشم می تواند به عنوان روشی کارآمد در جهت بهبود تاب آوری و راهبردهای خودمهارگری کودکان طلاق در سطح مدارس و کلینیک های روان شناختی به کار رود.
اثربخشی آموزش مهارت فرزندپروری مثبت (Triple P) بر کیفیت رابطۀ مادر-کودک، خودکارآمدی والدگری و کنترل عواطف مادران دارای کودکان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۱
423 - 443
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی آموزش مهارت فرزند پروری مثبت بر کیفیت رابطه مادر-کودک، خودکارآمدی والدگری و کنترل عواطف مادران دارای کودکان طلاق انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری 30 نفر از مادران دارای کودکان طلاق بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های خودکارآمدی والدگری، کیفیت رابطه مادر-کودک و کنترل عواطف گردآوری شدند. برنامه فرزندپروری مثبت در 8 جلسه به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا گردید و بر روی گروه کنترل مداخله ای صورت نپذیرفت. دو گروه در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (فاصله یک ماهه) شرکت نمودند. نتایج تحلیل واریانس حاکی از آن بود که گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل پس از مداخله کنترل عواطف بیشتری نشان دادند و همچنین کیفیت رابطه مادر-کودک در گروه آزمایش بهبود یافت. برنامه فرزند پروری مثبت همچنین منجر به ارتقاء خودکارآمدی والدگری مادران شد. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که از این برنامه جهت کمک به مادران دارای کودکان طلاق در راستای کیفیت رابطه مادر-کودک، خودکارآمدی والدگری و کنترل عواطف استفاده کرد.
کودکان طلاق و مداخلات مددکاری اجتماعی: فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۰
209 - 241
باتوجه به آمار روز افزون طلاق در ایران شاهد تعداد زیادی کودکان طلاق هستیم که درگیر آسیب های اجتماعی، روانی و عاطفی فراوانی می شوند که کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. مددکاران اجتماعی به عنوان افراد متخصص می توانند نقش موثری در کاهش این آسیب ها ایفا کنند. هدف مطالعه تبیین اهمیت و نقش مددکاری اجتماعی در کار با کودکان است. پرسش اصلی این پژوهش این است که اثر بخشی مداخلات مددکاری اجتماعی بر کودکان طلاق مورد توجه قرارگرفته است؟ با استفاده از روش فراترکیب، 25پژوهش صورت گرفته در خصوص مداخلات مددکاری اجتماعی بر کودکان طلاق در بازه زمانی1970-2020 فارسی و انگلیسی زبان را انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفت. براساس یافته ها، پژوهش ها در سه حوزه پیامدهای منفی طلاق والدین بر کودکان، مداخلات انجام شده در خصوص کودکان طلاق و نقش مددکاری اجتماعی دسته بندی شدند. پژوهش ها نشان می دهند که مداخلات انجام شده در حوزه مشکلات روانی و عاطفی کودکان بوده است و به مسائل اجتماعی کودکان کمتر توجه شده است، در صورتی که خدمات تخصصی به کودکان طلاق ارائه نشود، آثار طلاق والدین در آن ها نهادینه خواهد شد و بر طرف کردن آن هزینه هنگفتی برای فرد و جامعه دارد. یکی از گروه های ارائه دهنده خدمات تخصصی مددکاران اجتماعی هستند که به اهمیت نقش و خدمات تخصصی آنان کمتر توجه شده است. آنان می توانند خدمات تخصصی و مناسبی را به خانواده ها و کودکان ارائه دهند تا از آسیب های احتمالی پیشگیری کنند یا در صورت بروز مشکل صدمه کمتری به کودکان در امر طلاق والدینشان به وجودآید.
اثربخشی برنامه مداخله ای کودکان طلاق بر ادراک کودکان از طلاق والدین: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
149 - 127
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برنامه مداخله ای کودکان طلاق بر ادراک کودکان از طلاق والدین بود. روش: روش پژوهشی مورد منفرد (A-B) و جامعه آماری پژوهش، شامل کودکان دختر طلاق شهر بومهن بود که از میان آنها سه کودک از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها، پرسشنامه 31 سؤالی محقق ساخته ادراک کودکان از طلاق والدین (CPPDQ) استفاده شد. روایی پرسشنامه بر اساس روایی محتوایی و صوری مورد تأیید متخصصان قرار گرفته و پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرانباخ برای کل پرسشنامه 86/0 گزارش شده است. پس از یک جلسه خط پایه برای هر کودک برنامه مداخله ای به هر یک از کودکان، به صورت انفرادی در 8 جلسه هفتگی هر جلسه 45 دقیقه ارائه و ادراک کودکان بعد از هر جلسه، و در مرحله پیگیری مجددأ اندازه گیری، و داده ها بر اساس تحلیل دیداری و شاخص های آماری توصیفی تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد برای هر سه آزمودنی میانگین، میانه، روند و درصد غیرهمپوشی داده های مداخله بر ادراک شرکت کنندگان مؤثر بود و برنامه مداخله ای کودکان طلاق در افزایش احساسات و نگرش مثبت، کاهش احساسات منفی نسبت به طلاق والدین، بهبود روابط با والدین و همسالان و افزایش احساس شایستگی در کودکان مؤثر بوده است. نتیجه گیری : بر اساس نتایج، برنامه مداخله ای کودکان طلاق را می توان به عنوان روشی مؤثر برای بهبود ادراک کودکان در واکنش به طلاق والدین شان تلقی کرد و در مراکز مشاوره و آموزشی می توان از آن استفاده کرد.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر کیفیت دلبستگی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
213 - 221
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر کیفیت دلبستگی و تعامل والد- فرزندی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان دختر طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی (9 تا 12 سال) بود که در دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1401-1400 در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 26 کودک دختر طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 13 کودک). گروه آزمایش مداخله درمان ذهن آگاهی کودک محور را طی دو نیم ماه در 10 جلسه 65 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه نظم جویی هیجانی کودکان (گارنفسکی و همکاران ، 2007)؛ پرسشنامه دلبستگی کودکان (کاپنبرگ و هالپرن، 2006) و پرسشنامه تعامل والد- فرزندی بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی کودک محور بر کیفیت دلبستگی و تعامل والد- فرزندی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه و بودن در زمان حال می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود کیفیت دلبستگی و تعامل والد- فرزندی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی مورد استفاده قرار گیرد.
اثر بخشی بازی درمانی کودک محور بر افزایش جرأت ورزی و مهارت های اجتماعی کودکان طلاق پیش دبستانی شهر مهاباد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۲
345 - 368
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی کودک محور (CCPT) بر افزایش جرئت مندی و مهارتهای اجتماعی در کودکان طلاق پیش دبستانی انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل همه کودکان طلاق پیش دبستانی شهر مهاباد در سال تحصیلی 1402-1401 بود. 20 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 10 نفر) موردمطالعه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه (هر جلسه 1 ساعت) به مدت پنج هفته تحت آموزش بازی درمانی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. همچنین، داده ها با استفاده از مقیاس جرئت ورزی گمبریل و ریچی (1975) و مقیاس درجه بندی مهارتهای اجتماعی تراسکات (1989) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: با کنترل اثرات پیش آزمون، نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش بازی درمانی منجر به تفاوت بین گروه آزمایش و گروه کنترل شده است. به این معنا که آموزش بازی درمانی، جرئت مندی و مهارتهای اجتماعی کودکان طلاق پیش دبستانی را بهبود بخشیده است.
بحث: بازی درمانی کودک محور می تواند عامل مؤثری در افزایش جرئتورزی و مهارتهای اجتماعی کودکان پیش دبستانی باشد. بنابراین این رویکرد درمانی توجه ویژه معلمان و متصدیان آموزشی را می طلبد.