مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مصباح یزدی
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۲
حوزه های تخصصی:
بحث از اصالت داشتن جامعه، یکی از مبادی فسلفه نظری تاریخ قلمداد شده است. مسأله این است: آیا فرد اصالت دارد یا جامعه یا دیدگاه سومی در کار است که به گونهای برای هر دو اصالتی را قائل است. این بحث میان متفکران مسلمان نسبتاً جدید است و شاید اول بار علامه طباطبایی بدان توجه کرده؛ سپس شهید مطهری و استاد مصباح یزدی در این باب به تأملاتی پرداختهاند. شهید مطهری از دیدگاه اصالت هر دو دفاع میکند (البته با تبیین خاصی که از این مسأله میدهد) و استاد مصباح یزدی انتقادهایی بر این رای وارد، و اصالت جامعه را کاملاً نفی میکند. در این مقاله، بیان دیدگاه این دو متفکر و داوری بین ایشان مد نظر بوده و با توجه به اصرار دو طرف بر استناد سخن خود به قرآن، تاملی نیز در برخی آیات قرآن کریم ارائه شده است. روال بحث اینگونه بوده که پس از توضیح مختصری از سه دیدگاه اصالت فرد، اصالت جامعه و اصالت هر دو، به مبادی تصوری بحث (مفهوم اصالت، مفهوم ترکیب جامعه) پرداخته شده؛ سپس با توضیح وجوه شباهت و افتراق این دو دیدگاه به بررسی ادله فلسفی و قرآنی طرفین و داوری بین آنها اقدام شده است.
تفسیر دین و تاثیر آن بر مفهوم آزادی در اندیشه سیاسی محمد مجتهد شبستری و محمد تقی مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، متخصصان و عالمان حوزه دین و سیاست با مسائل جدید علمی، آراء سیاسی تازه و روش های نوینِ تفسیرِ متون دینی روبرو شدند. در این میان، محمدتقی مصباح یزدی و محمد مجتهد شبستری با استفاده از روش های سنتی یا هرمنوتیکی به سراغ متون دینی رفتند. آنها با بهره گیری از روش های مختلف و قصد و نیت متفاوت، دو گونه فهم و تفسیر از متون دینی و مقولاتی چون آزادی عرضه می کنند. نگارندگان در این مقاله با بهره گیری از روش هرمنوتیک قصدگرای کوئنتین اسکینر و پرداختن به نیت و انگیزه این دو شخصیت سیاسی-مذهبی، به علت اصلی اختلاف آنها در تفسیر متون دینی و تاثیر این برداشت و تفسیر بر مقوله آزادی در آراء سیاسی آنها می پردازند. مجتهد شبستری با اتخاذ روش تفسیری و هرمنوتیکی و با قصد حفظ ایمان و انسانیت مومنان و تغییر وضع موجود، دین را به گونه ای تفسیر می کند که قابلیت پذیرش آزادی و شرایط سیاسی-اجتماعی باز توام با مدارا و تساهل را داشته باشد. مصباح یزدی نیز با تاکید بر روش سنتی و فقه محور، به قصد حفظ جایگاه دین در حوزه مسائل سیاسی و اجتماعی و با توجه به اینکه معتقد است دین برنامه جامع و کاملی برای تمام امور دنیوی و اخروی انسان دارد، آزادی انسان را محدود و آن را وسیله ای برای رسیدن به هدف های متعالی تری که دین تعیین کرده است می داند و اوضاع سیاسی-اجتماعی لیبرال را نفی می کند.
تعریف قضایای تحلیلی از منظر محمدتقی مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان فلاسفة اسلامی معاصر، محمد تقی مصباح یزدی در باب تعریف قضایای تحلیلی نظریه پردازی کرده است. مقالة حاضر که پژوهشی است پیرامون نظریة وی در باب تعریف قضایای تحلیلی، از دو بخش تشکیل می شود؛ در بخش اول ابتدا «تعریف اولیه» قضیة تحلیلی را که برگرفته از آثار مکتوب محمدتقی مصباح یزدی است ارائه می کنیم، سپس مثال هایی را که وی قضیة تحلیلی می داند به بحث می گذاریم و استدلال می کنیم که نمی توان این قضایا را طبق «تعریف اولیه» تحلیلی دانست. در بخش دوم، در ابتدا، به عنوان راه حلی برای نقدها، «تعریف ثانویه» قضایای تحلیلی را که برگرفته از آثار غیر مکتوب وی، سخن رانی ها، است ارائه می کنیم. حتی با فرض این اصلاح در تعریف، استدلال خواهد شد که تئوری وی به دو دلیل قابل قبول نخواهد بود؛ اول این که تئوری وی تعریفی معین از قضایای تحلیلی ارائه نمی کند، و دوم این که قضایایی وجود دارند که توافق بر این است که این قضایا تحلیلی هستند اما تئوری وی، آن قضایا را تحلیلی به حساب نمی آورد. نتیجة این مقاله این خواهد بود که تعریف مصباح یزدی از قضایای تحلیلی اولاً تعریفی جامع نیست و ثانیاً این تعریف مبهم است.
تعریف قضایای اولی از منظر محمدتقی مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان فلاسفة اسلامی معاصر محمدتقی مصباح یزدی دارای نظریه ای در باب ماهیت قضایای اولی است. وی قائل است که قضایای اولی قضایایی اند که اولاً تحلیلی اند و ثانیاً مفاهیم تشکیل دهندة آن ها، معقولات ثانیة فلسفی اند. در مقالة حاضر ابتدا نظریة مصباح یزدی دربارة ماهیت قضایای اولی را شرح می دهیم و سپس با توجه به تعریف رایج از قضیة اولی نشان می دهیم که قضایای اولی ای وجود دارند که طبق نظریة وی اولی محسوب نمی شوند؛ مثال های اولی ای که ارائه خواهد شد فاقد یکی از شروطی هستند که مصباح یزدی برای قضایای اولی قرار می دهد. برخی از این مثال های اولی، حملی و برخی دیگر شرطی هستند. مثال های حملی با این مشکل مواجه اند که مفاهیم به کاررفته در آن ها، معقولات ثانیة فلسفی نیستند و مثال های شرطی با این مشکل مواجه اند که نه اجزای آن ها از معقولات ثانیة فلسفی تشکیل شده است و نه تحلیلی اند.[i] نتیجه این خواهد شد که دو شرطی که مصباح یزدی برای قضایای اولی قرار می دهد خدشه پذیر است.
راز تحدّی های گوناگون قرآن بر اساس دیدگاه معناشناختی ایزوتسو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل دربارة آیات تحدّی، چند و چون سِیر تحدّی در آنهاست. یکی از دیدگاه ها آن را از باب اشد به اَخَف دانسته است. در زمینة این دیدگاه، تحلیل های گوناگونی بیان شده که جدیدترین آن بر اساس ترتیب تحدّی در آیات 88 سورة اسراء، 38 سورة یونس و 13 سورة هود است. از دیدگاه ما، این تحلیل بر مبنای تأویل نحوی پیچیده و معنای دیریاب از آیة 13 سورة هود ارائه شده است. ما این تحلیل را بر پایة دیدگاه معناشناختی ایزوتسو نقد و بررسی کرده ایم. ما نیز راز تحدّی های گوناگون قرآن را از اشد به اَخَف می دانیم، لیکن تحلیل ما از آن بر اساس تحدّی بر مبنای ترتیب آیات 38 سورة یونس، 13 سورة هود و 34 سورة طور است. ویژگی تحلیل ما در این است که اوّلاً تحلیل نحوی و معنای ارائه شده از آیة 13 سورة هود، بدون هیچ گونه تقدیر و پیچیدگی و زودیاب است. ثانیاً تحلیل ما تصویر روشن و بی تکلّفی از سِیر تحدّی از اشد به اَخَف به دست می دهد
انسان شناسی و تأثیر آن بر نظم سیاسی مطلوب در اندیشه محمدتقی مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر توجه به انسان شناسی و نقش آن در شکل دادن آرای سیاسی متفکران و فیلسوفان بخش مهمی از پژوهش های حوزه اندیشه سیاسی را به خود اختصاص داده است. یکی از برجسته ترین متفکران حوزوی که آرای سیاسی اش فضای سیاسی کشور را متأثر کرده، آیت الله محمدتقی مصباح یزدی است. سؤال اصلی، که پژوهش حاضر قصد دارد به آن بپردازد، این است که انسان شناسی مصباح یزدی چه تأثیری بر نظم سیاسی مطلوب از نگاه وی داشته است؟ طبق فرضیه مقاله، مصباح یزدی در چهارچوب فلسفه اسلامی و مشخصاً فلسفه متعالیه به ارائه انسان شناسی دینی فلسفی مبادرت ورزیده و سپس بر اساس نوع نگاه خود درباره انسان و عقل، به ضرورت وحی و نبوت و از دریچه آن به رابطه دین و سیاست پرداخته است. برای بررسی این فرضیه از روش هرمنوتیک فلسفی هانس گئورگ گادامر، یعنی توجه به نقش پیش فهم ها و پیش فرض ها در فهم متن، استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نقص انسان و عدم کفایت عقلی او برای تأمین سعادتش در نظر آیت الله مصباح یزدی، راه را برای حکومت ولایی در اندیشه ایشان باز نموده است.
هندسه (توزیع و تمرکز) قدرت با استناد به دیدگاه برخی فقهای معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
توزیع و تمرکز قدرت، از مفاهیم نظری و کاربردی با سابقه ای دیرین در حوزه فکری یونان و غرب هستند که مبانی و پیش فرض های خاص خود را دارند. چگونگی کاربست قدرت و ساختار آن از دیدگاه فقهای معاصر، از مسائل مهم است. در این خصوص پرسش اصلی این است که: در نگاه فقهای معاصر، ساخت قدرت از نظر توزیع و تمرکز چگونه به رسمیت شناخته شده است؟ از این دیدگاه هیچ کدام از توزیع یا تمرکز قدرت ارزش درون ذاتی و ماهوی ندارند و در ارتباط با اقتضائات زمانی و مکانی تعریف می شوند. این مقاله درصدد اثبات همین دیدگاه است و برای رسیدن به این هدف، از شیوه انتقادی و تحلیلی استفاده می کند. اثبات این گزاره که از دیدگاه فقهای اسلامی معاصر، فلسفه توزیع و تمرکز قدرت با آنچه در غرب به رسمیت شناخته شده، تفاوت ماهوی دارد، مهم ترین دستاورد مقاله به شمار می آید.
مقایسه نظریه علم دینی آیتالله جوادی آملی، آیتالله مصباح یزدی و دکتر گلشنی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۹
94 - 127
حوزه های تخصصی:
علم دینی منظومهای معرفتی درباره جهان واقع است. تحقیق در مبانی فلسفی علم و مبانی دینشناختی نخستین گام به سوی سامان علم دینی است. پیدایش اصطلاح علم دینی در جامعه علمی کشور به محور برخی مجادلات مبدل گشته است، به گونهای که در میان موافقان و مخالفان، با تقریرهای گوناگونی مواجهیم. توجه به میزان گستردگی نزاع موجود، نمایانگر این امر است که تنها بیان پذیرش یا عدمپذیرش علم دینی از جانب متفکران، به سبب تقریرهای متنوع، نظریه صاحبنظران را بهوضوح ترسیم نخواهد کرد. بازخوانی مکرر دیدگاهها به تنقیح محل نزاع و استحکام تقریر میانجامد. از میان قائلان به امکان علم دینی، به سبب اهمیت نظریه آیتالله جوادی آملی، آیتالله مصباح یزدی و دکتر گلشنی، نظریه علم دینی ایشان مقایسه و بر همین مبنا به جایگاه عقل و وحی در نظریات هر یک از این متفکران اشاره شده است. این نوشتار در پی آن است که با مقایسه دیدگاهها، گامی در جهت روشنی مباحث علم دینی بردارد.
تأثیرسنجی تفسیر دین بر آراء سیاسی آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
حوزه های تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، اسلام سیاسی با ورود به عرصه عملی سیاست، علاوه بر برخورد با تحولات فلسفی، علمی و صنعتی که جهان را متحول ساخته بود، با مسائل جدید و روش های نوینِ تفسیرِ متون نیز روبرو شد. این تحولات و روش های جدید، جریان اسلام سیاسیِ فقاهتی را که متکی به تفسیر فقهی و سنتی از اسلام بود، به شدت تهدید می کرد. محمدتقی مصباح یزدی در قامت یکی از نمایندگان برجسته این جریان فکری، در این شرایط، با تأکید بر روش فقاهتی و سنتی علمای دین، به حفظ جایگاه دین در مسائل سیاسی و اجتماعی جهت سعادت دنیوی و اخروی تأکید می کند. در همین راستا پرداختن به مقولات سیاسی، اجتماعی مانند مردم سالاری، آزادی و حقوق بشر و تبیین آنها بر اساس اصول اسلامی را ضروری می داند. در این نوشتار، سعی بر آن است تا با اتخاذ روش شناسی کوئنتین اسکینر، جهت درک بهتر آراء مصباح یزدی، ضمن واکاوی فضای بیان آراء دینی- سیاسی او، تفسیر دین و تأثیر آن بر مفاهیم دموکراسی، آزادی و حقوق بشر در آراء سیاسی وی را تحلیل نماییم.
معرفی، نقد، و بررسی مقدمه ای بر فلسفه اسلامی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
307-323
تاریخ فلسفه اسلامی معاصر وضعیتی متفاوت با پیشینه خود دارد. تأثر آن از دیگر حوزه های معرفتی به ویژه فلسفه غرب و نیز مواجهه با مسائل کلامی جدید موجب شده است تا بخش های متفاوت و ادوار گوناگون این قسمت از تاریخ فلسفه اسلامی به گونه ای متمایز از دیگر اجزای خود از عهد فارابی تا کنون باشد. محمد فنایی اشکوری در کتاب مقدمه ای بر فلسفه اسلامی معاصر کوشیده است تا این ره یافت را درقالب روایتی تاریخی بررسی و تفسیر کند. تلاش برای تبیین مسائل و نیز شیوه رویکردهای فکری متفکران مسلمان در حوزه و دانشگاه اصلی ترین انگیزه تألیف این کتاب بوده است. این که هریک از این متفکران به قدر سهم فکری خود در استخراج مسائل فلسفه اسلامی و تطبیق آن بر وضعیت کنونی تفکر در ایران چه نقش ویژه ای داشته اند نشان می دهد که مؤلف کتاب به دنبال ضرورت های تاریخ معاصر فلسفه اسلامی بوده است. مبنای نظر به تاریخ در مقدمه ای بر فلسفه اسلامی معاصر مغفولٌ عنه مانده است و معلوم نیست فلسفه اسلامی معاصر از کدام مبنای نظر به تاریخ بررسی شده است.
نقش معرفت نفس در مدیریت گرایش های نفسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مدیریت و هدایت نفس در عرصه داشته ها و یافته ها، مبتنی بر شناخت خویش است که این خودشناسی، به نوبه خود پیش نیاز تکامل آدمی است. این مدیریت از رسالت های تربیت اخلاقی است. چیستی ابعاد نفس، گرایش های اصلی نفس و ترابط آنها با یکدیگر، رابطه معرفت نفس و تربیت اخلاقی، نقش معرفت نفس در شکوفایی و تثبیت تمایلات اخلاقی و پیوند میان اخلاق و روان شناسی به مفهوم اسلامی، پرسش هایی اند که در این پژوهش بررسی شده اند. معرفت، اگرچه شرط لازم برای شکوفایی، تصعید و نیرومندی گرایش های انسان است، در صورت همراه شدن با اراده است که می تواند ایفای نقش کند. برجسته سازی این پیوند، به مربیان این اطمینان را می دهد که اقدامات تربیتی خود را بر مبانی محکم برهانی و انسان شناختی فلسفی استوار کنند تا در عرضه راهکار ها و راهبردها، تزلزل و رفت و برگشت نظری و علمی یا عملی نداشته باشند. برای دستیابی به پاسخ، از روش توصیفی تحلیلی و شیوه استنادی استفاده شده است.
بررسی دو خوانش از مردم سالاری در جریان های اندیشه دینی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال سی ام تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶ (پیاپی ۱۳۶)
117 - 141
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تأثیر رویکرد تفسیری محمد مجتهد شبستری به عنوان یکی از نوگرایان دینی و آیت الله مصباح یزدی به عنوان یکی از نمایندگان جریان اسلام سیاسی فقاهتی بر نوع نگاه آنها به الگوی نظم سیاسی دموکراتیک مورد بررسی قرار گرفته است. محمد مجتهد شبستری از روش های جدید برای تفسیر متون دینی استفاده کرده و با اتخاذ روش هرمنوتیک، دین را به گونه ای تفسیر کرده است که قابلیت پذیرش یک نظام دموکراتیک را دارد؛ تا به زعم خودش ایمان مؤمنان متناسب با شرایط روز حفظ شود. حاصل نگرش این اندیشمند دینی پذیرش دموکراسی ارزشی است. همزمان با وی، آیت الله محمدتقی مصباح یزدی نماینده برجسته جریان فکری اسلام سیاسیِ فقاهتی، با تأکید بر روش فقهی، به حفظ جایگاه دین در حوزه سیاسی و اجتماعی به منظور تأمین سعادت دنیوی و اخروی مسلمانان می اندیشد؛ به همین دلیل وی پرداختن به مفهوم مردم سالاری و تبیین آن براساس اصول اسلامی مورد فهم گفتمان فقه محور را ضروری می داند و ضمن ردّ مردم سالاری لیبرال، از امتناع دین و این نوع از مردم سالاری سخن می گوید. البته وی مردم سالاری روشی را می پذیرد. در این نوشتار، از متدولوژی «کوئنتین اسکینر» در تحلیل فهم این دو اندیشمند از الگوی مردم سالاری بهره گرفته شده است.
مقایسه تأثیر گستره دین در فرایند اسلامی سازی علوم از منظر آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح یزدی
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحث مربوط به اسلامی سازی علوم، تأثیر بحث قلمرو دین بر چگونگی اسلامی سازی علوم است. نظر به تفاوت دیدگاه آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح یزدی درباره گستره دین، این مقاله، به دنبال مقایسه تأثیر عملی این اختلاف نظر، بر فرایند اسلامی سازی علوم است. این مقاله با رویکرد تحلیلی و واکاوی اسنادی به بررسی موضوع در سه مقام انتخاب مسئله، فرضیه یابی و داوری می پردازد. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که در فرایند اسلامی سازی، طبق هر دو مبنا، باید از طریق ادله عقلی، نقلی و تجربی، مسائل و مبادی علوم را اثبات یا نقد کرد. اما بر خلاف دیدگاه آیت الله جوادی، از نگاه آیت الله مصباح، برخی از این موارد، با اینکه باید مورد استفاده قرار گیرند، اما دینی نیستند.
بررسی تطابق ماهوی ذهن و عین براساس نوع رابطه ماهیت با وجود از منظرآیت الله جوادی آملی و مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
101 - 125
حوزه های تخصصی:
واقع نمایی یافته های ذهن و چگونگی آن، از مسائل اساسی معرفت شناسی است. به نظر می رسد در فلسفه صدرالمتألهین، واقع نمایی ذهن به دو شکل کلی مطرح شده است؛ تطابق عوالم و تطابق ماهوی میان وجود ذهنی و وجود خارجی. اما به دلیلِ گوناگونی تعابیر از ماهیت در آثار صدرا، شارحان حکمت صدرایی به مساله چیستی ماهیت و نوع رابطه آن با وجود توجه ویژه داشته و هر کدام تحلیل و تدقیق خاصی ارائه کرده اند. در این مقاله به تقریر و تبیینات آیت الله جوادی آملی و استاد مصباح یزدی متمرکز شده و سعی کرده ایم با روش توصیفی تحلیلی به چگونگی تطابق ذهن و عین از دیدگاه این دو شارح متاخر حکمت متعالیه بپردازیم؛ یافته های تحقیق چنین است که ایشان با توجه به نقش ماهیت و مفاهیم ماهوی در واقع نمایی ذهن، ملاک بودن ماهیت برای شناخت، و نوع رابطه ماهیت با وجود درحکمت صدرایی، معتقدند ماهیت صرفا ظهور ذهنی داشته، در خارج هیچ تحققی ولوبالعرض ندارد و جایگاه آن فقط در ذهن است؛ از این رو ماهیت ذهنی فقط حاکیِ از واقعیت خارجی بوده و مطابقت عینی بین ماهیت ذهنی و واقعیت خارجی معنا ندارد؛ بین ذهن و خارج تنها مطابقتِ حکایی برقرار است.
تحلیل مقایسه ای سلوک در عرفان عملی و اخلاق به تقریر علامه مصباح یزدی با نگاه به سیر تحولی سلوک اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سلوک، حرکت انسان برای رسیدن به خداست و حاصلِ رفتارها و ملکات نفس می باشد. علم اخلاق در تلقی آیت الله مصباح، به رفتارهای ارادی و صفات اکتسابی انسان به اعتبار میزان قرب و بُعد آنها نسبت به خدای متعال می پردازد. عرفان عملی علم منازل و مقامات نفس برای رسیدن به فناست. پس اخلاق اسلامی و عرفان عملی، در هدف تقارب دارند؛ اما تحلیل نحوه سلوک برای رسیدن به هدف، در این دو علم متفاوت است. ازاین رو سلوک در اخلاق و عرفان عملی نیازمند مقایسه است و مسئله اصلی این مقاله را تشکیل می دهد. این نوشتار ویژگی های اخلاق و عرفان عملی را توصیف می کند و با روش مقایسه ای به تحلیل جایگاه سلوک در آنها می پردازد. برخی از مهم ترین یافته های پژوهش عبارت اند از: 1. علم اخلاق در موضوع و مسائل، گسترده تر از عرفان عملی، و در هدف مساوی با آن است؛ 2. حقیقت سلوک در عرفان عملی از ابتدا کاملاً هویداست؛ اما در اخلاق، سلوک به تدریج جایگاه خود را به دست می آورد؛ 3. سلوک در نظریه اخلاقی آیت الله مصباح با سلوک عرفانی مشابهت زیادی یافته است.
تطبیق آراء علامه طباطبایی و علامه مصباح یزدی درباره منشاء الزام و ارزش اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
103-114
حوزه های تخصصی:
عموم فیلسوفان اخلاق مسلمان، به اقتضای اطلاق و دوام شریعت اسلام و حجیت ابدی سیره و سنت حضرات معصومین (علیهم السلام) و نیز به اقتضای استدلال عقلی و ثبات فطرت انسانی و علی رغم تفاوت در روشِ تبیین، قائل به اطلاق ملاکات برای ارزش ها و هنجارهای اخلاقی شده اند. دو فیلسوف بزرگ اخلاق شیعی در دوره معاصر یعنی علامه طباطبایی و علامه مصباح یزدی در تبیین به ظاهر متفاوت از واقع گروی اخلاقی و اطلاق ملاکات اخلاقی، نظریه پردازی نموده اند؛ مقاله حاضر در پی اثبات این نکته است که این دو تبیین، مآلا به تبیین واحدی قابل ارجاع است. علامه طباطبائی (در تفسیر رایج از نظریه ایشان) ضروریات اخلاقی را از باب اعتباریات دانسته و ضرورت حقیقی و تکوینی بین عمل قوه فعاله و اثر عینی آن را ، مجازا (به معنای وحدت در معنا و تفاوت در مصداق) به ضرورت ذهنی و نفسانیِ حاصل از تصور غایت ذهنی تسری داده است اما علامه مصباح از باب ضرورت بالقیاس الی الغیر، به ضرورت الزامات اخلاقی رسیده است. می توان با اعتباری و ذهنی دانستن ضرورت بالقیاس و ارجاع آن به ضرورت بالغیر، این دو نظریه را، تعابیری متفاوت از یک حقیقت دانست. تحقیق پیش رو، به تبیین این مهم پرداخته است.
عقل مستمع (مظهر) و عقل منبع (مصدر) از دیدگاه استاد جوادی آملی (با ملاحظاتی از استاد مصباح یزدی بر آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
69 - 80
حوزه های تخصصی:
بحث از ادراک عقلی و نحوه تعقل، از مباحث مهم معرفت شناسی است. فلاسفه اسلامی ضمن تأکید بر ارزش ادراک عقلی، در تبیین سازوکار تعقل رویکردهایی گوناگون داشته اند. در این میان، ملاصدرا نیز در تبیین فرایند ادراک کلی، تعبیرات مختلفی دارد؛ او گاهی عقل را مظهر (مستمع) و گاهی مصدر (منبع) صور عقلی میداند. از اینرو هر یک از پژوهشگران و شارحان حکمت صدرایی بنوعی، در صدد توجیه اختلاف تعابیر صدرالمتألهین برآمده اند. استاد جوادی آملی در آثار خود، در مقام یک فیلسوف نوصدرایی مباحثی را مطرح میکند که میتواند نگاهی نو به مسئله فرایند ادراک عقلی باشد. پژوهش حاض ر با روش توصیفی تحلیلی نشان میدهد که استاد جوادی آملی به دو نوع ادراک عقلی و لزوم تفکیک آنها تصریح نموده است؛ در یک نوع عقل، مستمع است و ادراک کلی حاصل شهود آگاهانه عقلی و انفعال نفس میباشد و درک آن مختص به گروهی خاص است و در نوع دیگر، عقل، منبع است و ادراک کلی حاصل کارکرد ذهن و فعالیت نفس است و عموم مردم از این ادراک عقلی بهره مندند.
راهکار درونی اصلاح اخلاق از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
273 - 296
حوزه های تخصصی:
اصلاح اخلاق، اعم اکتساب فضایل اخلاقی و زدودن رذائل اخلاقی است. برای تحقق اصلاح اخلاق، عوامل درونی و عوامل بیرون از نفس انسان مؤثرند. از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی راهکار درونی اصلاح اخلاق چیست؟ یعنی فارق از عوامل بیرونی، ایشان چه عامل یا عوامل درونی را برای اصلاح اخلاق ارائه می نمایند؟ در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی آثار آیت الله مصباح یزدی بررسی شده و راهکار درونی اصلاح اخلاق از آن استخراج شده است. فرآیند اصلاح اخلاق در یک تشبیه، مانند تحقق یک فعل بسیط است. مراحل تحقق فعل بسیط اختیاری عبارت است از بینش، گرایش و اراده انجام عمل. اصلاح اخلاق نیز مراحل فوق را دارد. در ضمن به یک مرحله مقدماتی به نام یقظه هم نیازمند است. مرحله بینش متشکل از بینش نسبت به متعلقات ایمان، رابطه خود با خدا، هدف، فواید تزکیه، رذایل و فضایل و همچنین نسبت به تکالیف الهی است. این بینش ها، گرایش به هدف و گرایش به فعل را ایجاد خواهد کرد. تحقق این گرایش ها، مسبب اراده و در نتیجه اعمال مورد نیاز جهت اصلاح اخلاق می شود. این اعمال عبارتند از اعمال عمومی جهت اصلاح اخلاق، و اعمال اختصاصی ویژه هر یک از فضایل یا رذایل.
بررسی تطبیقی مبانی رفتار فردی از دیدگاه رفتارگرایی و علم النفس فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر دانشی دارای مبانی و مفاهیم پایه ای است که ریشه در دیدگاه های هستی شناختی و انسان شناختی آن دارد. صاحب نظران علوم رفتاری با بهره گیری از روش های تجربی به بررسی رفتار انسان پرداخته و درباره مبانی رفتار به اظهارنظر پرداخته اند. همچنین فلاسفه مسلمان نیز تحت عنوان علم النفس در بررسی فرایندهای روانی انسان مفاهیم مربوط به مبانی رفتار را مورد توجه قرار داده اند. هدف این مقاله مقایسه این دو دیدگاه با یکدیگر است. پژوهش حاضر از نظر جهت گیری بنیادی با رویکرد تطبیقی است که برای تحلیل داده ها از استراتژی تحلیل مضمون بهره می برد. برای بررسی تطبیقی ابتدا مبانی رفتار فردی رایج شامل انگیزه، ادراک، توانایی های فردی و شخصیت با بررسی منابع رفتاری به دست آمد؛ در مقابل برای استخراج مبانی رفتاری فردی از علم النفس، آثار فیلسوف معاصر آیت الله مصباح یزدی که با نگاه عقلی و نقلی به این موضوع پرداخته اند مورد تحلیل قرار گرفت که نتایج نشان داد مبانی رفتار فردی در رویکرد علم النفس، گرایش، دانش و توانایی شاکله یا شخصیت هستند و در ادامه این دو دیدگاه باهم تطبیق داده شد تا شباهت ها و تفاوت ها مشخص تر شود مقایسه و تطبیق نشان داد علی رغم همگرایی ها و تشابه های کلی بین این دو دیدگاه، مبانی رفتار در این دو دیدگاه تفاوت اساسی دارد، در پایان چارچوب شکل گیری رفتار از دیدگاه علم النفس فلسفی ارائه شد.