محمد خسروی شکیب

محمد خسروی شکیب

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۸ مورد.
۱.

بررسی و تحلیل «ماهیت جنسیّتی» در ضرب المثل های فارسی با تأکید بر رویکرد فمینیسم اگزیستانسیالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جامعه شناسی ضرب المثل جنسیت فمینیسم اِگزیستانسیالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۲۸
«جنسیت» به عنوان یکی از مهم ترین دوگانه های موجود در نظام اجتماعی و ساختار فرهنگ عامّه، موضوع و مرکز توجه جامعه شناسان و فرهنگ شناسان بوده است. فمینیسم به عنوان یکی از شاخه های جامعه شناسی، بیش از هر رویکرد دیگری به دوگانه «زن» و «مرد» و تأثیر آن بر ساخت فرهنگی جوامع پرداخته است. فمینیست های اگزیستانسیالیست معتقدند که جهان بینی های مردانه از طریق ابزار فرهنگی و تشدید جامعه پذیری، به دنبال تحمیل «ماهیت جنسیتی» بر زنان هستند. این «ماهیت جنسیتی»، موجب می شود تا جامعه، رفتارهایی قالبی و هنجارهایی ساختگی و خاص را بر زنان تکلیف کند. ضرب المثل های فارسی به عنوان یک ابزار فرهنگی مؤثر و کاربردی در فرهنگ عامّه، به خوبی توانسته است استانداردهای جنسیتی را بازتاب دهد. با تأکید بر نظریهٔ فمینیسم اگزیستانسیالیت و با روش توصیف و تحلیل کیفی ضرب المثل های موجود و شایع در زبان فارسی می توان گفت که فرهنگ عامّه توانسته است تقدم اصالت وجودی زنان را نادیده بگیرد. همچنین آزادی، گزینش و انتخاب زنان را کم و زیاد کرده است و وضعیت هایی بنیادین و رفتارهایی قالبی و ثابت را برای کنترل آنان، اعمال کرده است. فرهنگ عامّه می تواند مسئولیت پذیری و فعالیت اجتماعی زنان را از طریق ابزارهای فرهنگی، محدود و وابستگی و حس تعلق پذیری را نیز بر آنان تحمیل کند. فرهنگ عامّه، نظارت پذیری، کنترل و وابستگی عاطفی و اقتصادی زنان را تنظیم می کند. در این مقاله کوشش می شود تا یافته های فوق، در ارتباط با موضوع «ماهیت جنسیتی»، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد.  
۲.

تحلیل جایگاه «زن» به مثابه «دیگری» در ضرب المثل های فارسی با تأکید بر نظریه سپهر نشانه شناختی فرهنگِ یوری لوتمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرهنگ ضرب المثل مردسالاری زن دیگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۷
ضرب المثل ها ابزاری فرهنگی هستند که به دلیل فشردگی زبان و الگوهای آوایی و ادبی ویژه، می توانند مقاومت فکری مخاطبان را تقلیل دهند و نوعی خاص از معنا و مفهوم را بر آنها تحمیل کنند. نشانه شناسی فرهنگی ضرب المثل های فارسی نشان می دهد که تبعیض جنسیتی و تقلیل جایگاه زنان ممکن است در هنجارهای فرهنگی ریشه داشته باشد. در بسیاری از ضرب المثل ها، زنان «دیگری» و حاشیه نشین و مردان «خود» و مرکزنشین تلقی شده اند. این مقاله با روش تحلیلی، توصیفی و کیفی، به بررسی انتقادی تعدادی از ضرب المثل های جنسیتی پرداخته است تا ضمن آسیب شناسی نشان دهد که تقابل دوگانه «مرد» و «زن»، چگونه مؤلفه هایی چون «مردسالاری»، «ازدواج»، «تولید مثل»، «زیبایی ظاهری»، «اقتصاد مردانه»، «قدرت ذهنی»، «رهبری و مدیریت» را تحت تأثیر قرار داده و زن را در حاشیه و مرد را در مرکز متن فرهنگ نشانده است. تحلیل نشانه شناختی فرهنگی ضرب المثل ها نشان می دهد که «زن»بودن محصول ایدئولوژی مردسالار است؛ تفکری که آگاهانه یا ناآگاهانه به دنبال آن است تا زن «دیگری» باشد. این تفکر با مراقبت و کنترل پنهان، زنان را از متن اصلی اجتماع کنار می گذارد و درنهایت به دنبال «انکار نمادین» آنها است.
۳.

بررسی نقش «قَصَص» در هندسه ساختاری قرآنِ کریم (با تأکید بر نظریه کارکردگرایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم ساختار قصه کارکردشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۲۲
قرآن کریم، کتابی دینی و تعلیمی است که از هندسه زبانی و ساختاری ویژه ای برخوردار است. «قصّه» ها یکی از مهم ترین اجزای اصلی ساختار قرآن را تشکیل داده اند. خدواند متعال برای دعوت بشر به صلاح و رستگاری، از «قَصَص» استفاده کرده است. سؤال این است که نقش قصّه های موجود در ساختار قرآن چیست. پیش فرض مقاله این است که قصّه ها نقش مهمّی در هندسه ساختاری قرآن دارند. نتیجه مقاله نیز این است که قصّه های قرآنی با خاصیّت روایی خود می توانند جمع پذیری آموزه های دینی، اخلاقی و اجتماعی را تقویت و با تبدیل یک قصه خاص به یک قصه عام، پذیرش گفتمان «تعاون» را آسان کنند. این قصّه ها قدرت نفوذ و باورپذیری کلام را تشدید می کنند و درنهایت، موجب اجبار و ضرورت پیام می شوند. آنها خلق و توصیف معنا و پیام قرآنی را سهل می کنند. قصّه های قرآنی، جهان نگری مشترک و همگانی را بر می سازند و با ایجاد راوی گوناگون و زاویه دید متعدد، خصلت دستوری و آمرانه زبان را تعدیل می کنند. آنها با تصویرسازی داستانی، خیر و مصلحت عمومی را تجسم پذیر می کنند. از همه مهم تر اینکه قصّه های قرآنی می توانند فرایند رشد شناختی و هویّت سازی دینی مخاطبان را تسریع کنند. در این مقاله با روش توصیف و تحلیل محتوا تلاش می شود نقش قصّه ها در ساختار قرآن کریم، ارزیابی کیفی و کارکردشناختی شود.
۴.

«سلام» واژه ای اصیل(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۶۳ تعداد دانلود : ۱۵۲
در متون ادب فارسی و از جمله در آثار فردوسی، ناصر خسرو، سعدی، بیهقی و... واژه «درود» معادل و هم معنای با سلام نیست؛ بلکه هم تراز با «آفرین»، «تهنیت»، «تحیت» و «صلوات» است و صلوات را نمی توان همچون درود در جای سلام و خطاب به هرکس به کار برد. چنین به نظر می رسد که ادبا به این نکته واقف بوده و به همین دلیل نیز در آثار خود «درود» را تنها برای گرامی داشت انبیاء و اولیای الهی به کار برده اند. در فرهنگ و زبان عربی نیز «اهلاً و سهلاً مرحباً» اصلاً معادل «سلام» نیست؛ و اعراب آن را در وقت خوش آمدگویی به مهمان ادا می کنند. با این توصیف، نگارنده می پندارد که از همان روز نخست ورود اسلام به ایران زمین، می بایست مرتبه «سلام» بالاتر و والاتر از «درود» قرار گیرد و ادبای برجسته نیز به جای «درود» بر انبیاء و اولیاء «سلام» بفرستند، لذا در نوشتار حاضر به شیوه مطالعات کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی به اثبات این نکات پرداخته می شود: 1. زیبایی و برتری لفظ و معنای «سلام» بر واژگان دیگر؛ 2. به کار بردن معنای «سلمنا» برای «سلام» توسط اسلام ستیزان.
۵.

ضرب المثل؛ ابزاری فرهنگی برای تنظیم و شکل دهی به رفتار جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ضرب المثل رفتار جمعی عقلانی سازی نهادینه سازی قاب بندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۰ تعداد دانلود : ۳۱۹
حوزه فرهنگ، میدان همگرایی و تعامل جهان بینی ها و ایدئولوژی هاست. ضرب المثل ها یکی از ابزار های فرهنگی تأثیرگذار در ترویج، تنظیم و هدایت ایدئولوژی ، جهان نگری و رفتار اجتماعی سازمان یافته هستند. آن ها هماهنگی جمعی را در کنشگران اجتماعی تقویت می کنند و موجب همگرایی فکری و فرهنگی، حول یک موضوع مشترک می شوند. در این مقاله تلاش می شود تا با روش تحلیل کیفی و توصیف، به این مسئله پرداخته شود که ضرب المثل ها به عنوان یکی از ابزارهای مورد استفاده در فرهنگ عامه، چگونه به رفتار جمعی شکل می دهند. پیش فرض این است که ضرب المثل ها با «عقلانی سازی»، «نهادینه سازی» و «ساخت گرایی»، رفتارهای فردی را با رفتارهای جمعی همسو می کنند. مبانی و کارکرد ضرب المثل ها، نشان دهنده ظرفیت و توانایی آن ها برای نظارت و کنترل رفتارهای اجتماعی است؛ انتظار ایفای نقش هایی چون «هم بستگی و تطور همکاری»، «حصول منفعت مشترک»، «تعریف طرح واره های رفتاری»، «قاب بندی»، «اطمینان آفرینی» و «انسجام اجتماعی» از ضرب المثل ها، موجب می شود تا آن ها بتوانند رفتار پراکنده مخاطبان را تنظیم و هم جهت کنند. ضرب المثل ها با طرح الگوهای آشنا و نهادینه، «ناهماهنگی شناختی و پراکندگی رفتاری»1 افراد را در جامعه محدود می کنند.
۶.

تحلیل جامعه شناختی قصه «خیشخانه هرات» از تاریخ بیهقی (براساس نظریه «کنش متقابل نمادین»)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۶۹ تعداد دانلود : ۱۹۳
تاریخ بیهقی یکی از متون تاریخی است که ابوالفضل بیهقی آن را نوشته است. این کتاب دربردارنده اطلاعات دقیق و درستی از دوره غزنویان است. «خیشخانه هرات» یکی از حکایت های موجود در این کتاب است که به چگونگی ارتباط سلطان محمود با فرزندش مسعود می پردازد. کاربست نظریه «کنش متقابل نمادین» در این حکایت موجب می شود تا با بررسی ارتباطات کلامی و غیرکلامی میان شخصیت ها، شناخت و درک دقیق تری از اوضاع و احوال دربار غزنوی و زندگی روزمره آنها، در اختیار مخاطب قرار گیرد. نظریه «کنش متقابل نمادین» با تأکید بر موضوع نمایش و تظاهر، ظرفیت های جدیدی را در حوزه تعاملات و ارتباطات انسانی معرفی می کند. پیش فرض این است که وجود متغیرهایی مانند «نمایش دروغین»، «ایدئال سازی»، «رازآمیزی»، «تبانی تیمی»، «تزویر»، «چندخویشی»، «حفظ کنترل نمایشی»، «کنش و واکنش» در حکایت یادشده، کاربست نظریه «کنش متقابل نمادین» را باورپذیر می کند. تحلیل این متغیرهای جزوی در «خیشخانه هرات» می تواند نمادی از یک واقعیت فراگیر و کلان جامعه شناختی تلقی شود که نشان دهنده فضای ناپایدار فرهنگی و اجتماعی و همچنین پنهان کاری و رازآمیزی، تفتیش، تظاهر، بی انسجامی و بی اعتمادی بسیار در دوره و دربار غزنویان است. در این مقاله با تحلیل کیفی و توصیفی تلاش می شود تا نشانه های جامعه شناختی موجود در این حکایت بررسی شود.
۷.

نقش و تحلیل کارکردگرایانه «حکایت» در انقلاب های جمعی (مطالعه موردی قصه مرغان جهان در منطق الطیر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطق الطیر انقلاب حکایت روایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۹۲
منطق الطیر عطار از آثار عرفانی برجسته در ادبیات فارسی است که در ساختاری روایی، به قصه فراخوان کمّی و کیفی «مرغان جهان» و تلاش جمعی آنها برای رسیدن به «سیمرغ» می پردازد. «حکایت» مهمترین ابزار عطار، در شکل دهی به ساختار این بسیج جمعی است. او در ساختار منطق الطیر از 194 «حکایت» استفاده کرده شده است. سوال این است که کارکرد این حکایت ها چیست و چرا «عطار» بر استفاده از این نوع روایی، اصرار دارد؟ پیش فرض این است که حکایت یکی از تمهیدات مورد نیاز برای شکل دهی به بسیج جمعی است و عطار آگاهانه تلاش می کند تا ساختار منطق الطیر را بر «حکایت» استوار سازد. «هدهد» به عنوان رهبر، همواره تلاش می کند تا در گفتگوی خود با دیگر مرغان، از «حکایت» به عنوان یک ابزار، استفاده کند. استفاده از «حکایت»، تبدیل قصه «من» به «ما» را آسان می کند و موجب همراهی می شود. «حکایت» موجب خلق بحران و اضطرار شدید می شود و الزام نمایشی فراخوان مورد نظر «هدهد» را تشدید می کند. با استفاده از «حکایت» می توان خیر و منفعت جمعی را برجسته کرد و موجب تشدید جامعه پذیری و جهان بینی مشترک شد. ساخت های روایی، مفتون سازی و تسخیر ذهن را آسان می کنند و بر قدرت ترغیبی و متقاعدسازی زبان می افزایند. در این مقاله تلاش می شود تا اهمیت و ضرورت استفاده از «حکایت» در متن منطق الطیر، با روش کیفی و تحلیلی – توصیفی ، مورد بررسی و نقد کارکردشناختی قرار گیرد.
۸.

تحلیلی جامعه شناختی بر حکایت «شیخ صنعان» در منطق الطیر (براساس نظریه «داغ ننگ» اروینگ گافمن)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۵۳
حکایت «شیخ صنعان» یکی از روایت های خواندنی در ادبیات عرفانی است. ضرورت و کاربست نظریه های جدید، موجب می شود تا حکایت مذکور فراتر از متن و بافت عرفانی خود، نشان دهنده دلالت های جامعه شناختی و روانشناختی باشد. با استفاده از رویکرد های مربوط به روانشناسی اجتماعی، علاوه بر خارج-کردن متن مذکور از محدویت های سنتی، ظرفیتی توضیحی و تفسیری فراهم می شود تا حکایت «شیخ صنعان» با توجه به نظریه «داغ ننگ» اروینگ گافمن، مورد ارزیابی قرار گیرد.گافمن با اصرار بر تحلیل رفتار و کنش های آگاهانه افراد در اجتماع، مبدع جامعه شناسی تحلیلی و غیر کمّی است. روش تحقیق مورد نظر در این مقاله نیز کیفی، توصیفی و از نوع تحلیل رفتار و کنش فردی است. وجود متغیرهایی چون «الگوی نمایش»، «دو خویشی»، «طرد شدگی و انزوای اجتماعی»، «ضایع شدن هویت مشترک»، «آگاهان و خودی ها»، «آشکارشدگی»، «عادت واره»، «بازیافتن هویت از دست رفته»، «مکانیسم های دفاعی و روانی »و... در روایت شیخ صنعان، موجب شده استتا تحلیل و همچنین نتایج برآمده از کاربست نظریه جامعه شناختی- روانشناختی «داغ ننگ» گافمن در این حکایت، باورپذیر و متقاعدکننده باشد. پیش فرض این است که عدم تعادل و توازن میان «خود» فردی و «خود» اجتماعی، موجب «داغ ننگ» و رسوایی شیخ صنعان شده است.
۹.

تحلیلی بر پهلوانِ ذهنِ فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه شالوده شکنی سیرت پهلوانی رستم علی بن ابی طالب‏‫ ‏‫(ع)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱ تعداد دانلود : ۱۷۰
رزم نامه بزم نامه فردوسی یکی از برجسته ترین شاهکارهای ادبی جهان است که پر از نام و سرگذشت پهلوانان، شاهان، نامیرایان، زنان و حتی ضدقهرمانان است؛ و به نظر می رسد که در این میان برخلاف دیدگاه شارحان شاهنامه، پهلوانان این اثر ارزشمند، چندان هم پهلوان نبوده اند و گاه حتی بویی از مرام پهلوانی نبرده اند و چنان در خور و خواب و خشم و شهوت غرق شده اند که به هیچ عنوان شایسته نام پهلوان نیستند. پیوند تهمینه و رستم، نزاع گیو و طوس بر سر تصاحب دختری گریخته از خانه، حیله در کار کردن رستم و کشتن ناجوانمردانه سهراب و... نمونه های بارزی هستند که با منش پهلوانی فرسنگ ها فاصله دارند و هیچ بعید نیست که اخلاق پهلوانی بزرگ ترین گمشده عصر فردوسی بوده باشد؛ به ویژه آنکه فردوسی از نظر زمانی، فاصله کوتاهی با علی بن ابی طالب(ع)، آن سرلوحه حقیقی پهلوانان عالم داشته است؛ و بسیار عجیب به نظر می رسد که این نکته «اظهر من الشمس» تا به امروز از نگاه تیزبین شارحان شاهنامه و بزرگان عرصه ادب فارسی دور مانده است. نگارندگان این مقاله چنین می پندارند که عنوان «پهلوان» ی که فردوسی در قرن چهارم به برخی از شخصیت های شاهکار خویش داده است، مشابه همان عنوان «زاهد»ی است که حافظ در قرن هشتم، دین فروشان دنیاپرست را با آن به باد تمسخر گرفته است. این مقاله به شیوه مطالعات کتابخانه ای تدوین شده و فارغ از ذکر ویژگی های سبکی و زبانی شاهنامه، بر آن است تا با رویکرد شالوده شکنی، تنها گوشه هایی از خصایص پهلوانان شاهنامه را بیان کرده و به اثبات این نکته بپردازد که فردوسی به ریشخند برخی از شخصیت های شاهکار ادبی خود را «پهلوان» نامیده است؛ همان گونه که حافظ از سرِ درد، ریاکاران عصرخویش را زاهد و محتسب خوانده است.
۱۰.

تحلیل مفهوم «بیگانگی» در داستان های غلامحسین ساعدی با تکیه بر ماتریالیسم تاریخی- دیالکتیکی مارکس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماتریالیسم دیالکتیک بیگانگی ساعدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۵ تعداد دانلود : ۲۰۰
نظریه بیگانگی، بین ذات و وجود انسان یگانگی مطلقی را تصور می کند و چنان که میانجی بین این دو قرار گیرد و سبب تضاد بین این دو و بروز غیر عادی سرشت انسان شود, بیگانگی رخ داده است. ماتریالیسم تاریخی مارکس که علت العلل همه پدیده های اجتماعی را در مناسبت های مادی و شرایط اجتماعی جست و جو می کند، علت این بیگانگی را تضاد بین نیروها و روابط تولیدی می داند. در این وضعیت، شیء واره گی بر روابط انسانی مسلط می شود و مانع عینیت بخشی و بسط ذهنی شخصیت ها می گردد. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با استناد به شاهدمثال هایی از داستان های ساعدی و تحلیل آنها بر مبنای ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی مارکس و تضاد نیروهای تولید با مناسبات مادی و روابط اجتماعی، به چرایی و چگونگی دلایل مادی مفهوم «بیگانگی» پرداخته شده است. پیش فرض مقاله این است که ساعدی در داستان-هایش بیگانگی و دگردیسی شخصیت ها را محصول تضاد با عواملی چون تقسیم کار، ابزار تولید انحصاری، کار بیگانه شده، بروکراسی، سرمایه، عدم فراغت، کالایی شدن و همچنین شرایط اجتماعی موجود می داند که شخصیت ها در آن زندگی می کنند و مالک آن هستند.
۱۱.

نقد و آسیب شناسی ضرب المثل «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو» با تاکید بر رویکرد ساخت شکنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ضرب المثل آسیب شناسی ساخت شکنی جفت های متقابل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۸ تعداد دانلود : ۲۲۶
ضرب المثلها از عناصر فرهنگی غالب در جوامع هستند که علاوهبر اقناع سازی و هدایت ذهنی مخاطبان، میتوانند جریانهای فکری و فرهنگی را تقویت کنند. خصلت کاربردی، همچنین انباشت معنایی و نیز دلالتهای وسیع و فراگیر در ضرب المثلها، موجب میشود تا تأثیرگذاری و نفوذ آنها زیاد باشد و ایستادگی و مقاومت فکری مخاطبان در برابر آنها شکل ضرب المثلی است که میتواند در »خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو«نگیرد. قلمروهای جامعه شناختی، اقتصادی، تاریخی و ... قابل نقد و تفسیر باشد. ساختار تقابلی، زبان موسیقایی و همچنین کنش های پیدا و پنهانی چون شرط، امر، تحذیر، تهدید در ژرف ساخت، باعث تأثیرگذاری و اشتهار این ضرب المثل شده است. پیشفرض مقاله این است که با توجه به رویکرد ساختارشکنی و اصرار این نظریه بر معکوس کردن جفت های متقابل، میتوان به خوانشی متفاوت از این ضرب المثل دست یافت. خوانشی که با جابه جایی اقتدار و مرکزیت ، خلاقیت و استعداد مترتب بر آن را در تقابل با »فردگرایی« قطب های دوگانه ساختاری، برجسته و تمجید میکند. در این مقاله تلاش می شود تا با کاربست نظریه » جمع گرایی « ساخت شکنی و همچنین تحلیل کیفی و آسیب شناختی، به قرائتی دیگرگون و البته امروزیتر از این ضرب المثل دست یافت. ضرورت تغییر در ساخت و بافت این ضرب المثل، نشان دهنده تحرک و پویایی فرهنگی جامعه امروز ماست.
۱۲.

تحلیل جامعه شناختی حکایت «کبوتر مطوّقه» از کلیله و دمنه (براساس نظریه «کنش جمعی»)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کلیله و دمنه کبوتر مطوقه چارلز تیلی کنش جمعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۳ تعداد دانلود : ۱۴۵
نظریه «بسیج جمعی» تیلی، انقلاب و جنبش های رادیکال را گونه هایی از بسیج توده ای می داند که به دنبال تغییر و تحول هستند. تیلی با طرح این نظریه، به دنبال کالبدشکافی، شناخت و درک سازوکارهای درونی حاکم بر این گونه از جنبش های جمعی است. این نظریه با تعدیل و به صورت «کنش جمعی» می تواند سازوکار دورنی حاکم بر اتفاقات غیر سیاسی را نیز نشان دهد. حکایت «کبوتر مطوّقه»، الگویی برجسته از یک «کنش جمعی» متشکل، عمومی و هدف دار است که در موقعیتی خاص، توسط دسته ای از کبوتران به رهبری مطوّقه، سازماندهی می شود. سوال این است که آیا می توان با روش توصیفی تحلیلی و کیفی، حکایت کبوتر مطوّقه را به عنوان نمونه ای موفق از یک «کنش جمعی» پذیرفت؟ پیش فرض مقاله این است که فراتر از متن حکایت، انگاره ها و الگو هایی فرامتن و نظام یافته مانند اصل هویت و وحدت جمعی، اصل ارزش حیات، اصل سازماندهی، اصل منافع و هزینه ها، اصل انسجام منابع، اصل کنشگری جمعی، اصل رهبری به عنوان کنشگر دانا، اصل گفتگوی اقناعی و مستدّل، اصل فرصت شناسی و تهدید وجود دارد که باعث شده است، حکایت مذکور کاربست نظریه «کنش جمعی» را به گونه ای باورپذیر، برتابد تا به این وسیله ظرفیت های تفسیری و توضیحی فرامتن این حکایت گسترش یابد.
۱۳.

تحلیل تطبیقی شعر «آی آدم ها» ی نیما یوشیج و نقاشی «فریاد» ادوارد مونک با تأکید بر مؤلفه های اکسپرسیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اکسپرسیونیسم تحلیل تطبیقی شعر آی آدم ها نقاشی فریاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۹ تعداد دانلود : ۲۸۶
هنر مدرن پدیده ای است که با تشکیک در قراردادهای سنتی فرهنگ و تمدن غربی و همچنین پیچیدگی و انعطاف دنیای معاصر آغاز شد. این پدیده در تقابل با قوانین و سنن پیشین است و تلاش دارد تا به چیرگی و مهارت انسان بر زندگی فردی و اجتماعی و نیز تنوع طلبی های روانی و روحی او کمک کند. یکی از جلوه های هنر مدرن، مکتب اکسپرسیونیسم است که جریانی هنری و ادبی در اوایل قرن بیستم میلادی به شمار می آید. اساس این مکتب بر درون گرایی، فرار از واقعیت و طغیان برضد قراردادهای سنتی قرار دارد و به دلیل ماهیت فرامرزی و توجّهش به مخاطب عام، مورداقبال و تأیید هنرمندان و اندیشمندان قرار گرفت. نیما یوشیج، شاعر معاصر ایران که به دلیل تقابل با سنت ها و قواعد کهن و نیز طرح امکانات معنایی و تنظیمات ساختاری تازه در شعر فارسی او را بنیان گذار شعر مدرن ایران می دانند، اشعاری سرود که نمونه ی بارز سنت ستیزی و نوآوری در ادبیات فارسی بود. در مقاله ی پیش رو شعر «آی آدم ها»، سروده ی نیما یوشیج، را با یکی از نقاشی های معروف اکسپرسیونیستی به نام «فریاد»، اثر ادوارد مونک نروژی، با شیوه ای کیفی و تحلیلی - تطبیقی بررسی می کنیم. هدف مقاله، تحلیل مؤلفه های اکسپرسیونیستی و مشترک در دو اثر است تا نشان دهد که شعر آی آدم ها نه تنها شعر مدرنی است؛ بلکه رگه های اکسپرسیونیستی فراوانی دارد.
۱۴.

تحلیل تطبیقی «بسیج جمعی» مرغان و کبوتران در منطق الطیر و حکایت «کبوتر مطوّقه» در کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطق الطیر کلیله و دمنه حکایت مرغان کبوتر مطوقه بسیج جمعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۱۵۷
«بسیج جمعی» از نظریه های پرکاربرد در حوزه جامعه شناسی سیاسی معاصر است که بررسی و تحلیل سازوکارهای درونی حاکم بر جنبش های اجتماعی، انقلاب ها و آشوب های سیاسی را ممکن می کند. در پژوهش حاضر، هم روایت «مرغان جهان» در منطق الطیر و هم حکایت «کبوتر مطوّقه» در کلیله و دمنه، از کنش های جمعی متشکل و موفق در ادبیات کلاسیک فارسی و نوعی از بسیج جمعی و گردهمایی اجتماعی معطوف به تغییر ساختار و وضعیت حاکم به شمار آمده اند؛ ازاین رو، بررسی متغیرهای کمی و کیفی حاکم بر سازمان درونی آنها ضرورت دارد. کاربست شاخص هایی چون اصل کنشگر خردمند، اصل روابط عمومی، اصل ساختار کنش جمعی، اصل انسجام کمی و کیفی، اصل انگیزه ها و الگوهای رفتاری و... نشان دهنده پیچیدگی ساختاری این گونه از کنش های جمعی است. در این مقاله، تلاش می شود تا با روش تحلیل تطبیقی و کیفی، سازوکارهای درونی حاکم بر دو روایت پیش گفته بررسی شود تا میزان انسجام و نیز ظرفیت های توضیحی و تفسیری هریک به سنجش درآید.
۱۵.

کارکردشناسی قصه های «زنجیروار» در رشد فکری کودکان با تأکید بر نظریات برونو بتلهایم (تحلیل موردی قصه «پیرزن»)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قصه های عامیانه قصه های زنجیروار نماد رشد کودکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۰ تعداد دانلود : ۲۱۱
قصه های عامه توانایی آن را دارند تا فرایند رشد، ظرفیت های ذهنی و همچنین هوش کلامی کودکان را وسعت ببخشند. در این مقاله به بررسی نوعی از قصه های عامه با عنوان «قصه های زنجیروار» پرداخته می شود و برای نمونه قصه «پیرزن»، از قصه های عامیانه لرستان، با روش توصیفی تحلیلی و البته کیفی موردبررسی قرار می گیرد. پیش فرض مقاله این است که قصه های زنجیروار می توانند حس تعلیق و انتظار کودکانه را بر انگیزند و او را برای شنیدن حلقه عدی قصه مشتاق کنند و با این شگرد ساختاری، فرایند بلوغ و بسط فکری و شناخت شناسی کودک را سرعت ببخشند. نظم و توالی شکلی و البته محتوایی موجود در قصه های زنجیروار موجب می شود تا کودک مهارت های اجتماعی، جامعه پذیری و شرکت در فرایند کسب هویت جمعی را تمرین کند. در این قصه ها، فرایندهای تجریدی چون خلقت، آفرینش و همچنین نظام احسن و عِلّی حاکم بر جهان، به صورتی زنجیروار و باورپذیر در اختیار کودک قرار می گیرد. این قصه ها بیش از هر چیز بر ضرورت آشنایی کودک با فرایند مشارکت در کنش های جمعی، کسب هویت مشترک، تقویت روحیه تعاون و همکاری اجتماعی، تأکید دارند. از آنجاکه پرورش و تقویت روحیه و بسط شخصیت جمع گرا برای کودکان اهمیت زیادی دارد، شایسته است که این گونه از قصه های زنجیروار در مراکز پیش دبستانی و دبستانی مورداستفاده متولیان آموزش و پرورش قرار گیرد.
۱۶.

بررسی تطبیقی پیرنگ در داستان های «مالون می میرد» و «بوف کور» با اتکاء به مؤلفه های سوررئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بکت هدایت مالون می میرد بوف کور پیرنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۵ تعداد دانلود : ۵۹۷
بررسی تطبیقی پیرنگ در داستان های «مالون می میرد» و «بوف کور» با اتکاء به مؤلفه های سوررئالیسم چکیده در میان داستان های معاصر، «مالون می میرد» اثر ساموئل بکت و «بوف کور» اثر صادق هدایت جایگاه ویژه ای دارند. این دو اثر با درون مایه رازآلود خود، ساختار نامنسجم و روایت های گسیخته که ترتیب و تسلسل زمانی خاصی هم ندارند، پیرنگ داستان ها را نیز تحت تأثیر قرار داده اند. هدف نویسندگان در این مقاله، بررسی تطبیقی تأثیر مؤلفه های سوررئالیسم بر پیرنگ «مالون می میرد» اثر بکت و «بوف کور» اثر هدایت است. نوع پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و یادداشت برداری است. مطالب جمع آوری شده مورد تحلیل نشان می دهد که بکت و هدایت توانسته اند با استفاده از مؤلفه های سوررئالیستی از قبیل: رؤیا، نگارش خودکار، شک و ابهام، خلق فضای شگفت، گسست و بی نظمی و تصاویر سوررئالیستی، مرزهای پیرنگِ سنتی را کنار بزنند و پیرنگی تازه، نامتعارف و گاهی هنری خلق نمایند.
۱۷.

بررسی نقش ابزار بلاغی «توصیف» در خلق فضای پوچی حاکم بر داستان های مالون می میرد و زنده به گور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بکت هدایت توصیف فضای پوچی مالون می میرد زنده به گور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۷ تعداد دانلود : ۲۶۴
«توصیف» یکی از ویژگی های اصلی و جدانشدنی هر داستان است. در میان نویسندگان معاصر، افرادی همچون صادق هدایت نویسنده و پژوهشگر ایرانی و ساموئل بکت نویسنده و نمایش نامه نویس ایرلندی از ابزار بلاغی «توصیف» برای فضاسازی مناسب به صورت ویژه استفاده کرده اند. هدف نویسندگان در این مقاله، بررسی نقش «توصیف» در خلق فضای پوچی حاکم بر داستان های مالون می میرد اثر بکت و زنده به گور اثر هدایت است. نوع پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و فیش برداری است. مطالب مورد تحلیل نشان می دهد که بکت و هدایت برخلاف نویسندگان کلاسیک قصد دارند با استفاده از «توصیف»، جهان را پست تر از آنچه هست نشان دهند و فضای داستان ها را یأس آلود مجسّم کنند. آن ها برای این منظور از نقش های مقعرسازی توصیف، روایی، هومریک یا حماسی و میمتیک یا تقلیدی بهره جسته اند.  
۱۸.

تاریخ جهانگشای جوینی راوی جدال ایدئولوژی های پنهان یک متن/ یک فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ جهانگشا نئومارکسیسم ایدئولوژی فرهنگ سلطه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۹ تعداد دانلود : ۲۶۴
اگر بپذیریم فرهنگ نوعی متن است، ناگزیر باید قبول کرد که تاریخ جهانگشا متنی است که نقطه برخورد ایدئولوژی های مختلفی است که هریک بخشی از هویت و فرهنگ ایرانی را شکل می دهند. در این پژوهش، برخلاف رویکردهای فرم گرا، تاریخ جهانگشا برپایه آن دسته از رهیافت های نقد ادبی بازخوانی شده است که متن را در پیوند دیالکتیکی و تعاملی با زمینه های مادی تولید آن در نظر می گیرند. ازاین رو، ابتدا، ایدئولوژی های موجود در متن معرفی و تحلیل می شوند و پس از مشخص شدن نقش آنها در شکل دهی نظام ایدئولوژیک آن، تضادهای گفتمانی آشکار می گردد و درنهایت به تأثیر این ایدئولوژی ها بر متن پرداخته می-شود. عوامل مختلفی همچون بافت تاریخی، نهادهای اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک در شکل گیری این متن و صورت زبانی آن مؤثر بوده اند. به نظر می رسد بیش از تعقیدهای زبانی و بیانی، این تضادهای گفتمانی و ایدئولوژیک و تناقض های فرهنگی است که سبب اضطراب، آشفتگی و پیچیدگی متن شده است. واکاوی و بازیابی جریان های ایدئولوژیک متن نه تنها سبب خوانش های متفاوت می شود، بلکه به خواننده کمک می کند به قضاوتی تازه و متفاوت از وجوه ادبی و تاریخی و البته فرهنگی متن دست یابد.
۱۹.

تحلیل «قصه ی سیمرغ» در منطق الطیر بر مبنای خوانش های پَسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پست مدرنیسم منطق الطیر قصه ی سیمرغ عدم قطعیت معنا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۶ تعداد دانلود : ۱۹۴
نظریه های جدید و کاربست این تجربه های غیربومی می تواند تازگی ها و طراوت های معنایی متون و همچنین استعداد و امکانات آن ها را نشان دهد و ذهن و تلقی مخاطبان نوگرا و تنوع طلب و اغلب جوان را، نسبت به متون کلاسیک متحول کند. دراین راستا می توان پست مدرنیسم را به عنوان یکی از نظریه های ادبی جدید و نیز حرکت و تلاشی برای تزلزل نشانه ها و ازدست رفتن قطعیت معنا و مشکوک شدن به روایت های کلان ادبی، فرهنگی و تاریخی تلقی کرد. داستان منطق الطیر به عنوان یک متن کلاسیک و تمثیلی، همواره یکی از متون برجسته، نمادین و تأثیرگذار عرفانی- اسلامی در ادبیات فارسی بوده است که بیش از هر چیز بر تفکر وحدت وجودی پافشاری می کند. بررسی کل گرایانه ی قصه ی سیمرغ در منطق الطیر ازمنظر عدم قطعیت معنا، که مهم ترین ویژگی پست مدرنیسم است، ظرفیتی را فراهم می کند تا خوانندگان امروزی را با استعدادهای معنایی این متن کلاسیک آشنا کند. سؤال این است که آیا می توان با توجه به عدم قطعیت معنا خوانشی متفاوت از قصه ی سیمرغ در منطق الطیر داشت؟ مفاهیم و گزاره هایی چون کثرت گرایی، کنش جمعی، خودشناسی و کمال گرایی جمع محور، مرگ خداوند، انتظار بیهوده بشری، به هم ریختن طبقات اجتماعی، مرکزیت زدایی از قدرت و انتشار آن، تغییر ارزش های بقا به ارزش های ابراز وجود، ادغام افق ها و سویه ی غیاب کلام همگی از رهاوردهای خوانش پست مدرنیستی قصه ی سیمرغ در کتاب منطق الطیر است.
۲۰.

بررسی شخصیت «هدهد» در منطق الطیر عطار براساس نظریه «خودشکوفایی» آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطق الطیر هدهد خودشکوفایی ابراهام مزلو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳۳ تعداد دانلود : ۴۵۳
منطق الطیر عطار با طرح مبانی عرفان اسلامی به طور عام و نظریه وحدت وجود به طور خاص، همچنین با داشتن جنبه های تمثیلی و نمایشی، شأن و جایگاهی محکم در زبان و ادبیات فارسی دارد. هدهد یکی از شخصیت های برجسته در این اثر است که توانست با تأکید بر کنش جمعی و بسیج عمومی، مرغان دیگر را برای حرکتی جدید و متفاوت متقاعد کند. منش و روش هدهد در اقناع و بسیج مرغان بر مبنای نظریه های روانشناختی انسانگرا، تحلیل پذیر و درخور بررسی است. نظریه «خودشکوفایی» ابراهام مزلو، پدر روانشناسی انسان گرا، در رفتارشناسی و شناخت هدهد رهبر پرندگان در مسیر رسیدن به سیمرغ به خواننده کمک می کند تا شخصیت هدهد را به عنوان سمبل انسان خودشکوفا و کنش گرا بهتر درک کند. به نظر می رسد هدهد در جایگاه یک رهبر خودشکوفا و کنش گر توانسته است با تکیه بر ویژگی هایی مانند گشودگی نسبت به تجربه های اوج، تأکید بر منطق گفت وگو و مکالمه، هوش کلامی، انعطاف پذیری، اشتیاق و صداقت، خلاقیّت و دوری از تقلید، خودبسندگی و خودمختاری و درک متقابل، بسیج عمومی و کنش جمع محور، مرغان را به نتیجه ای مطلوب و آرمانی برساند که همانا رسیدن به جایگاه سیمرغ است. در این مقاله سعی می شود با تأکید بر نظریه خودشکوفاییِ مازلو، به شخصیت شناسی هدهد و همچنین انجمن های معناگرا پرداخته شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان