مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
روحانیه البقاء
حوزه های تخصصی:
مسئله رابطه نفس و بدن، مسئله اى بحث انگیز در حوزه علم النفس فلسفى است. ملّاصدرا نیز همچون حکماى مشاء در این باره نظریه پردازى کرده و به دستاوردهایى کم نظیر دست یافته است. در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه او درباره این مسئله ایم. ملّاصدرا با برخى از آموزه هاى مشائین درباره نفس موافق است، ولى رابطه بین موجود مادى و مجرد را ناممکن مى داند. وى با بهره گیرى از اصول فلسفى عام خویش، همچون اصالت و تشکیک وجود، حرکت جوهرى، و سرانجام ترکیب اتحادى ماده و صورت، به ترکیب اتحادى و ذاتى نفس و بدن نایل مى شود. وى حقیقت نفس را حقیقت تعلقى مى داند. به نظر ملّاصدرا نفس در آغاز جسمانى و مادى محض است؛ ولى رفته رفته با حرکت جوهرى اشتدادى، ضمن حفظ مرتبه پیشین، به سمت تجرد پیش مى رود؛ یعنى نخست مادى محض است؛ سپس مادى ـ مثالى مى شود و ممکن است به مرتبه مادى مثالى عقلى نیز برسد. بازتاب طبیعى رابطه اتحادى نفس و بدن، و بهره نفس از ساحت مادى و تجردى، نظریه وحدت نفس و قواست که وى بر آن پافشارى مىکند. بر پایه این دیدگاه تأثیر و تأثر دوجانبه نفس و بدن، به تأثیر در میان مراتب تفسیر مى شود.
حدوث نفس (قبل از بدن، همراه بدن، در امتداد بدن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی چالش های حدوث جسمانی نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی رابطه نفس و بدن در نظام فلسفی ملاصدرا و برگسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین دغدغههای فیلسوفان و متفکران از دیرباز تاکنون بحث از نفس و چگونگی رابطه آن با بدن بوده است. ملاصدرا و هنری برگسون به عنوان فیلسوفانی از دو سنت متفاوت در تلقی خود از رابطه نفس و بدن، افقی تازه گشوده و راهی نو آغازیدهاند، به گونهای که هر دو فیلسوف نگاهی وحدتانگارانه به رابطه نفس و بدن دارند. همچنین هر دوی ایشان قائل به تمایز واقعی میان نفس و بدن نیستند، چنانکه ملاصدرا نفس را «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» مینامد، و برگسون نیز روح یا نفس را سیر صعودی و ماده و حافظه را سیر نزولی تحول خلّاق انسان میداند. در این نوشتار، پس از تبیین دیدگاه این دو فیلسوف، سعی شده تا میان این دو دیدگاه، الفتی ایجاد و روزنهای برای تطبیق و مقارنه گشوده گردد.
رابطه نفس وبدن در نگاه ملا صدرا
منبع:
تأمل سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
5 - 22
حوزه های تخصصی:
مسئله رابطه نفس و بدن، مسئله اى بحث برانگیز در حوزه علم النفس فلسفى است. ملّاصدرا نیز همچون حکماى مشاء در این باره نظریه پردازى کرده و به دستاوردهایى کم نظیر دست یافته است. در این مقاله به دنبال تبیین دیدگاه او درباره این مسئله ایم. ملّاصدرا با برخى از آموزه هاى مشائین درباره نفس موافق است، ولى رابطه بین موجود مادى و مجرد را ناممکن مى داند. وى با بهره گیرى از اصول فلسفى عام خویش، همچون اصالت و تشکیک وجود، حرکت جوهرى و سرانجام، ترکیب اتحادى ماده و صورت، به ترکیب اتحادى و ذاتى نفس و بدن نایل مى شود. وى حقیقت نفس را حقیقت تعلقى مى داند. به نظر ملّاصدرا نفس در آغاز، جسمانى و مادى محض است؛ ولى رفته رفته با حرکت جوهرى اشتدادى، ضمن حفظ مرتبه پیشین، به سمت تجرد پیش مى رود؛ یعنى نخست مادى محض است؛ سپس مادى مثالى مى شود و ممکن است به مرتبه مادى مثالى عقلى نیز برسد. بازتاب طبیعى رابطه اتحادى نفس و بدن، و بهره نفس از ساحت مادى و تجردى، نظریه وحدت نفس و قواست که وى بر آن پافشارى مى کند. بر پایه این دیدگاه تأثیر و تأثر دوجانبه نفس و بدن، به تأثیر در میان مراتب تفسیر مى شود.
نقش حرکت جوهری در تکامل انسان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیستم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
156 - 175
حوزه های تخصصی:
بحث حرکت، تاریخی به درازای تاریخ بشر دارد؛ به گونه ای که پیشینه آن به پیش تر از طرح مباحث مهمی همچون «وجود» و «عقل» در فلسفه می رسد و از این رو، جایگاه رفیعی در تاریخ فلسفه دارد. از جمله نخستین فیلسوفانی که به این مهم پرداخته اند آناکسیمندر است که به حرکت ازلی در جهان قائل بود. همچنین نظریه حرکت جوهری در فلسفه هراکلیتوس قابل رصد و پیگیری است. فیلسوفان مسلمان نیز به این مهم نگاهی ویژه داشته اند و مباحث گوناگونی را با محوریت مبحث حرکت طرح کرده اند. «حرکت» از مباحث مهم وجودشناسی، معرفت شناسی، جهان شناسی و انسان شناسی در فلسفه است. ما در این نوشتار به مباحث انسان شناسی حرکت، آن هم از زاویه ای خاص خواهیم پرداخت و نقش «حرکت جوهری» را در مسئله «رابطه نفس و بدن» و استکمال جوهری انسان بررسی خواهیم کرد. در ادامه با توجه به اینکه نظریه «حدوث جسمانی نفس» از لوازم حرکت جوهری است، نظریه تکامل نفس را بررسی کرده و صیرورت آن را از بدن مادی تا تجرد محض پی می گیریم و در پایان، با نظری به روایت های خلقت نفس به ارزیابی توجیه ملاصدرا می پردازیم.
نقش و جایگاه روح بخاری در ارتباط نفس و بدن درعلم النفس فلسفی (دیدگاه های: ابن سینا، شیخ اشراق، صدرالمتالهین)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حکمای اسلامی روح بخاری را به عنوان یک مصداق و اصل موضوع در مسائل علم النفس فلسفه، برای اثبات نظریه فلسفی خود که نقش واسطه گری و برزخ میان، نفس مجرد و بدن مادی است، را پذیرفتند . روح بخاری رقیقترین و لطیف ترین جسم سیّال در بدن است ، که از اخلاط لطیفه موجود در بدن تولید شده است. مقصود حکماء اسلامی ازجسمی که مستعد حدوث نفس، و بی واسطه محل تصرفات نفس می باشد، روح بخاری است. از آنجا که وجود روح بخاری به عنوان اصل موضوعه و تعیین مصداق در اثبات نظریه فلسفی حکماء پذیرفته شده است؛ لذا حذف یا ابطال روح بخاری نمی تواند خللی در اصل نظریه فلسفی و کیفیت ترکیب نفس و بدن وارد کند.
نظریه مدنیت فطری آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اساسی مکاتب فلسفی در حوزه علوم اجتماعی، مسئله اجتماعی بودن انسان است. براین اساس مسئله اصلی این نوشتار نیز تبیین نظریه آیت الله جوادی آملی درباره اجتماعی بودن انسان است. در این مقاله با مراجعه به آثار ایشان و بهره گیری از روش کتابخانه ای این نتایج به دست آمده است: بر اساس نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن، انسان در نقطه آغاز موجودی جسمانی است و با حرکت جوهری به تدریج وجودی روحانی می یابد. بر اساس این نظریه اگرچه انسان ها در حدوث، بهره مند از مبدأ واحد مشترک هستند، اما در بقاء، متناسب با نوع حرکت خود به انواع متعدد مبدل می شوند. جوادی آملی اجتماعی بودن انسان را یکی از مراحل حرکت جوهری انسان برمی شمرد. وی انسان و کنش او را بر اساس حرکت جوهری در چند دسته جای می دهد: نخست؛ توحش طبعی و کنش حیوانی، دوم؛ استخدام متقابل و کنش متقابل، سوم؛ استخدام عادلانه و کنش مبتنی بر عقل، چهارم؛ احسان و ایثار و کنش مبتنی بر فطرت الهی. جوادی آملی استخدام گری را ناشی از طبیعت انسان دانسته و معتقد است آدمی بر اساس فطرت خویش مدنی است، اما بر اساس طبیعت خود متوحش است.