مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
برساخت گرایی
حوزه های تخصصی:
هر جامعه ای متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی خود همواره با مسائل خاصی روبه روست. تشخیص، اهمیت و اولویت این مسائل نیز با توجه به شرایط زمانی و مکانی هر جامعه ای می تواند متفاوت باشد. بنابراین، تشخیص و اولویت مسائل اجتماعی در تمام جوامع یکسان نیست. مقالة حاضر با توجه به این موضوع در پی ارائة تحلیلی جامعه شناختی از ماهیت و اولویت مسائل اجتماعی در ایران است. برای این منظور، ابتدا ملاک های تشخیص و اولویت بندی مسائل اجتماعی از دیدگاه های مختلف بررسی شده و با تکیه بر رهیافت برساخت گرایی به بررسی اولویت مسائل اجتماعی از دیدگاه عامة مردم و نخبگان حاکم بر کشور پرداخته است. مطالعه با روش تحلیل ثانویه چهار پیمایش ملی را طی یک بازة زمانی ده ساله با نمونه ای مشتمل بر 429/36 نفر مورد بررسی قرار داده است.
نتایج تحقیق نشان می دهد که مسائل اقتصادی دارای بالاترین اهمیت و اولویت در میان جامعة ایرانی است و پس از آن مسائل حوزة اجتماعی قرار دارد. بررسی ادراک مردم ایران از اهمیت و اولویت مسائل اجتماعی نشان می دهد که میان گروه های اجتماعی مختلف، به ویژه عامة مردم و نخبگان حاکم کشور، تفاوت چندانی وجود ندارد. همچنین اولویت بندی مسائل اجتماعی از سوی مردم با توجه به حوزه های اجتماعی مختلف از الگوی خاصی پیروی می کند. درنهایت نیز، یک الگوی تعامدی از شرایط عینی و ذهنی برای تشخیص اهمیت و اولویت مسائل اجتماعی در ایران پیشنهاد شده است.
تبیین ژئوپلیتیکی الگو های اسلام گرایی در جهان اسلام از منظر برساخت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اوایل قرن بیستم جریان های فکری اسلامی با عنوان نهضت های بیداری اسلامی در جهان اسلام شکل گرفتند و هدف آنها مقابله با استعمار کشورهای اسلامی توسط غرب و بازگشت مسلمانان به احکام و قوانین اسلامی بود که به فراموشی سپرده شده بودند. هدف کلی این جریانات، بازتولید و زنده کردن اسلام سیاسی در قرن بیستم بود. روند بیداری اسلامی و اسلام گرایی تاکنون سبب شکل گیری الگوهای مختلف اسلام گرایی در نقاط مختلف جهان اسلام شده است. در این مقاله سعی داریم تا به تبیین ژئوپلیتیکی این الگو ها از دیدگاه برساخت گرایی بپردازیم. بنابراین در پی پاسخگویی به این سؤال اساسی هستیم که از دیدگاه برساخت گرایی کدام یک از الگوهای اسلام گرایی دارای اصول و چارچوب ژئوپلیتیکی سازگار تر با اسلام معیار در جهت بازسازی هویت و منافع جهان اسلام است؟ شیوه پژوهش نیز توصیفی ـ تحلیلی است.
ذات انگاری دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ذات انگاری دین، در صدد است تا با انواع رویکردهایی که از موضع ناظر بیرونی و نگاه تحویلی، به درک ناقص و ناتمامی از دین رسیده و دین پژوهی را در مسیر ناصوابی قرار داده است به محاجه بپردازد. این تلاش اولاً با واکاوی دقیق مفهومی، و نشان دادن تمایز میان «ذات» با «ماهیت» و «حقیقت» و ثانیاً با وارسی مبنا و مدعای مخالفین ذات انگاری دین در سه دستة «ملحدان»، «روشن فکران دینی» و «جامعه شناسان» و آشکارساختن سهو و خطای آنان و بالاخره با بیان دلایلی ناظر به اقتضائات «معرفت»، «دین» و «فهم دین» به انجام رسیده است. مبنا و منطق ما در این احتجاجات، براهین عقلی است و ارجاعات لازم به آرا و مکتوبات مدعیان
اعتبار عقلانیت آلن فرانکلین در برساخت گرایی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آلن فرانکلین[i] فیزیک دان و فیلسوف معاصری است که دربارة آزمایش های فیزیکی و برساخت گرایی اجتماعی موضع هایی نسبتاً افراطی در پیش گرفته است. او با ارائة مدلی که ما آن را عقلانیت عمل گرایانه می خوانیم قصد توجیه منطق علمی و امکان وقوع آزمایش های فیصله بخش را دارد. او می خواهد تز «احتمال وقوع» که یکی از اصول اساسی و مهم برساخت گرایی اجتماعی است را زیر سؤال ببرد. گرچه او از ارائة یک عقلانیت منحصر به فرد سر باز می زند، این فقره در آثار او به وضوح به چشم می خورد. ما در این مقاله با توضیح جایگاه سخنان او، قدرت نفوذ آن در نظریات معاصر برساخت گرایی را بررسی خواهیم کرد.
برساخت گرایی جمعی برنو لاتور؛ از متافیزیک سوژه ابژه به متافیزیک مذاکره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لاتور گرچه خود یک برساخت گرا است، منتقد سرسخت برساخت گرایی اجتماعی و نقطة مقابل آن، واقع گرایی متداول (که لاتور آن را خام می داند) است؛ مسئله و مشکل لاتور با این دو رویکرد برمی گردد به مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی آن ها، یعنی تقابل سوژه ابژه و نحوة ارتباط آن ها؛ به نظر وی، این تقابل چیزی جز شکاکیت و نسبی گرایی برای فلسفه، به ویژه فلسفة علم، در بر نداشته است. وی، با استفاده از نظریه کنش گرشبکه، با رویکرد کاملاً متفاوتی به موجودات جهان و روابط میان آن ها می نگرد. برای وی رابطه میان کنش گران انسانی و غیر انسانی نه سوژه ابژه، بلکه مذاکره است.
ما در این مقاله، ضمن بازسازی دیدگاه لاتور و نشان دادن تقابل آن با واقع گرایی متداول و برساخت گرایی اجتماعی، نشان خواهیم داد که اولاً برساخت گرایی لاتور، آن چنان که در وهله نخست به نظر می رسد و برخی منتقدان می گویند، ضد واقع گرا نیست، بلکه به قول خودش عین واقع گرایی است؛ ثانیاً این برساخت گرایی دچار شکاکیت و نسبی گرایی، که واقع گرایی متداول و برساخت گرایی اجتماعی دچار آن اند، نخواهد شد.
جغرافیا، برساخت گرایی و تبیین برساخت گرایانه ژئوپلیتیک (معرفی رویکرد ژئوپلیتیک برساخت گرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئوپلیتیک به عنوان دانشی که ضلع سیاسی علم جغرافیا را تشکیل می دهد، در طول دوره های مختلف از مناظر و دیدگاه های مختلف بدان نگریسته شده است. از ژئوپلیتیک سنتی و نظریه های فردریک راتزل، هوفر و مکیندر، ماهان، اسپایکمن گرفته تا نظریه های کوهن و لاکوست و نهایتاً ژئوپلیتیک انتقادی و پست مدرن، هر کدام براساس اهداف و نحوه ی جهان بینی و تصورات خود، تأویلی خاص ارائه داده اند. اما آنچه باید مدّ نظر هر ژئوپلیتیسین قرار گیرد این است که، به دنبال قلمروهای جدید در ژئوپلیتیک باشند و رهیافت های جدید فلسفی را مورد توجه قرار دهند و برای تعالی دانش ژئوپلیتیک، این رشته را براساس رویکردهای نوین فلسفی تبیین کنند و این نظریات را با ماهیّت و هویّتی ژئوپلیتیکی برای تحلیل های بنیادی و کاربردی خود مورد استفاده قرار دهند. ژئوپلیتیک امروزه نیازمند گسترش حوزه ی نظری و فلسفی خود است. در این راستا نگارندگان در این مقاله سعی دارند که ابتدا با بررسی هارمونی و همسازی که بین جغرافیا و نظریه برساخت گرایی وجود دارد و سپس تبیین برساخت گرایانه ژئوپلیتیک، به معرفی رویکردی نو در ژئوپلیتیک تحت عنوان ژئوپلیتیک برساخت گرا بپردازند. سؤال های مطرح در این پژوهش به این شرح است که: چه هارمونی و همسازی بین جغرافیا و رویکرد برساخت گرایی وجود دارد؟ مفاهیم پایه در تبیین برساخت گرایانه از دانش ژئوپلیتیک کدامند؟ در ادامه باید اشاره کرد که این مقاله به شیوه ای تحلیلی-توصیفی نگاشته شده است.
رویة بر ساخت گرایانة رالز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة عدالت جان رالز با رویه ای برساخت گرایانه ارائه و صورت بندی شده است. رالز ادعا می کند که رویه ی برساخت گرایانه خود را بدون پیش فرض های متافیزیکی بیان کرده است. برای بررسی ادعای رالز، رویة برساخت گرایانة او در سه مرحله پی گیری می شود: 1- در کتاب نظریه ای درباره عدالت، رالز درصدد رسیدن به اصول اخلاقی، با توجه به موقعیت اولیه است؛ موقعیتی که حتی می تواند اصول اخلاقی دیگری را نیز ارائه کند، همچنین او برداشت های متافیزیکی را در مورد طبیعت انسان با توجه به موقعیت اولیه بیان می کند. 2- در مقاله «برساخت گرایی کانتی در نظریه اخلاقی»، در بحث از این نوشته به تحول رویة رالز اشاره می شود کهدرآن،موقعیت اولیه کم رنگ شده و ایده های شهودی جوامع دموکراتیک مورد نظر قرار می گیرد. 3- در کتاب لیبرالیسم سیاسی، تحول رویة رالز آشکارتر می شود؛ در آنجا نیز این رویه با توجه به اجماع همپوش و عقل عمومی بررسی می شود. نهایتاً به این نتیجه می رسیم: حتی در لیبرالیسم سیاسی که رالز می خواهد عدالت سیاسی و نه متافیزیکی بیان کند، نمی تواند بدون پیش فرض متافیزیکی، مفهومی از عدالت را بیان کند و در نتیجه رویة برساخت گرایانة رالز، به رغم نظر خود او رویه ای ناقص است و کامل نیست.
تحلیل ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دوجانبه ی ایران و جمهوری آذربایجان از سال 1991 تا 2010 میلادی با رویکرد جغرافیای برساخت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در دهه ی 1990 و استقلال کشورهای تحت سیطره ی آن، ایران در مرزهای شمال و شمال شرقی خود؛ یعنی آسیای مرکزی و قفقاز با کشورهای نوظهوری همسایه شد. یکی از این کشورها جمهوری آذربایجان است که روابط بین ایران و این کشور به دلایل بسیاری اهمّیّت دارد و انتظار می رود در آینده، بین دو کشور روابط بیشتری را مشاهده کنیم. اما با وجود فرصت ها و مزیت های فراوان برای افزایش همکاری، در عمل شاهد روابط سطح پایین، عادی و گاه رو به تعارض و آشفتگی هستیم. بنابراین ما برآنیم تا با نگاهی برساخت گرایانه به فهم و درکی از ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دو جانبه ی ایران و جمهوری آذربایجان دست یابیم. از این رو به دنبال پاسخگویی به این سؤال هستیم که ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دو جانبه ی ایران و جمهوری آذربایجان چگونه و تحت تأثیر چه فرایندهایی برساخته شده است؟ این مقاله دارای دو فرضیه است: یکی اینکه به نظر می رسد ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط ایران و جمهوری آذربایجان از دیالکتیک (جدل و کشمکش) میان فرایندهای همگرا ساز و واگرا ساز برساخته می شود و در فرضیه دوم نیز چنین به نظر می آید که هرچه فرایندهای واگرا ساز بیشتر و گسترده تر از فرایند های همگرا ساز باشند، آشفتگی در ساختار ژئوپلیتیکی حاکم بر روابط دوجانبه بیشتر است. در این پژوهش به صورت بینابین، هم از روش هرمنوتیک و هم اثباتی برای دستیابی به پاسخ سؤال و رسیدن به درکی از موضوع استفاده شده است.
تحلیل برساختگرایانهی فرایند جرمانگاری در ایران بر اساس نظریه واقعیت اجتماعی جرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس نظریه برساختگرایی اجتماعی، جرم یک پدیده اجتماعی است که خارج از
ذهن بشر وجود عینیِ مستقلی ندارد و آنچه جرم به شمار میرود، بسته به اینکه چه کسی آن
یک واقعیت » را تعریف میکند، گوناگون است؛ بنابراین، در روابط میان افراد، با برساخت
مواجهیم. مقاله حاضر با اتخاذ موقعیت میانه از رویکرد برساختگرایی « اجتماعی از جرم
که معتقد است فرمولبندی و « واقعیت اجتماعی جرم » اجتماعی به جرم و استفاده از نظریه
اعمال قوانین کیفری، توسعه الگوهای رفتاری متناسب با تعریف رفتارهای مجرمانه و
برساخت تصورات و ادراکات کیفری در جامعه، محصول کنش سهامدارانی است که برآنند
با اثرگذاری بر فرایند جرمانگاری، چیرگی و منافع خود را تضمین کنند، واقعیت فرایند
جرمانگاری را در ایران به بحث و بررسی میگذارد. مطالعه مشروح مذاکرات کمیسیونها و
جلسات عمومی مجلس شورای اسلامی، گفتمان رسمی کنشگران سیاست جنایی و تحلیل
نظرات و آراء فقها با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی نشان میدهد دستکم در
برخی حوزههای جرمانگاری در نظام عدالت کیفری ایران، نظریه برساختگرایی بر فرایند
جرمانگاری و ذهنیت کنشگران آن حاکم بوده است.
نگاهی برساخت گرایانه به روابط گازی روسیه و اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط گازی روسیه و اتحادیه اروپا به عنوان تولید کننده و مصرف کننده عمده گاز طبیعی جهان درون ساختارهای ثابت شده انرژی امنیتی شده و کمبود تحلیل می شود. انرژی امنیتی شده، حاصل موقعیت های عدم قطعیتی است که در تعاملات انرژی دوجانبه روسیه و اتحادیه اروپا به وفور یافت می شود و کمبود نیز برسازنده گفتمان های حاکمیت دائم بر منابع و بازار رقابتی است. در چارچوب این ساختارهاست که گفتمان های انرژی اتحادیه اروپا یعنی گفتمان های امنیت عرضه، بازار، پایداری محیط زیست و مسئولیت اجتماعی همراه گفتمان های انرژی روسیه یعنی گفتمان های امنیت تقاضا، حاکمیت منابع، پایداری و مسئولیت اجتماعی اهمیت می یابد
بازتاب مسائل اجتماعی در سریال فرانسوی «معلم» با تأکید بر مسئله بزهکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سریال های تلویزیونی یکی از مهم ترین و پرمخاطب ترین برنامه هایی هستند که در بسیاری از موارد، دستمایه و مضمون روایت داستانی آنها، یک یا چند مسئله اجتماعی است. پرداختن به مسائل اجتماعی خود مقوله ای است که ملاحظه ها و دغدغه های مهمی را در نحوه بازنمایی و برساخت مسائل اجتماعی، ساختار فنی و شیوه های داستان پردازی می طلبد. به نظر می رسد سریال داستانی «معلم» نمونه موفقی در نحوه بازتاب مسائل اجتماعی به شمار می رود که رویکرد حاکم بر آن، رویکردی جامعه گرایانه است. در این پژوهش، با روش تحلیل محتوای کیفی و بهره گیری از نظریه های اجتماعی شدن، نظریه کنترل اجتماعی و برساخت گرایی، دو قسمت از این سریال نمایشی با موضوع کجروی و بزهکاری تحلیل شده است زیرا به نظر می رسد موضوع کجروی و بزهکاری، یکی از مسائل مهم اجتماعی است که محیط های اجتماعی، بویژه فضاهای آموزشی را درگیر می سازد. شیوه بازنمایی مسائل اجتماعی در این سریال، به گونه ای است که در پایان هر قسمت، پنداشت های نادرست جای خود را به پنداشت های درست تر می دهد و در مجموع، مسئله حادث شده با روش منحصربه فرد شخصیت اصلی داستان، به گونه ای مرتفع می شود که حاصل کار تقویت «پیوندهای اجتماعی» باشد.
معضلة پیشرفتِ جامعه شناسی (مورد مطالعات انقلاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر حول محور پرسشی شکل گرفته که از دیرباز برای علوم اجتماعی و بویژه جامعه شناسی مسأله زا بوده است، یعنی سوال در خصوص ماهیت انباشتگی دانش جامعه شناسی. آیا در انبوه مطالب نظری و تجربی تولید شده توسط جامعه شناسان در طول بیش از یک قرن فعالیت آکادمیک، می توان الگوهایی از تغییر را نشان داد که حاکی از پیشرفت باشد؟ در این راستا، مجموعه ای از دیدگاه های متفاوت و حتی متعارضِ جامعه شناسان مورد واکاوی تحلیلی قرار گرفته است. سپس، دو رویکرد اصلی در بررسی پیشرفت علمی یعنی، مبناگرایی در برابر برساخت گرایی مورد بحث و تجزیه تحلیل قرار گرفته و دلالت های هر یک از این دو رویکرد برای وارسی پیشرفت در جامعه شناسی تشریح گردیده است. در پایان، استدلال گردید که با توجه به ماهیت چندپارادایمی جامعه شناسی، درست نیست که متعلَقِ پیشرفت را کلِ جامعه شناسی قرار دهیم؛ بلکه مسألة ارزیابی پیشرفت در جامعه شناسی را بایستی معطوف به زیررشته ها و حوزه های خاص مطالعاتی در درون رشتة جامعه شناسی نماییم. بر همین اساس، استدلال های معطوف به ارزیابی پیشرفت علمی در جامعه شناسی بر پایة حوزة خاص «مطالعة انقلاب ها» استوار گردید؛ و بر اساس دو دیدگاه مبناگرایی و برساخت گرایی نشان داده شد که مطالعة جامعه شناختی در خصوص انقلاب ها منجر به پیشرفت منظم و انباشت دانش در این حوزة مضمونی شده است.
دین عامه، ناکامی های عینی و استراتژی زنانه امیدواری: مطالعه تجربه دعانویسی در شهر سنندج.کمال خالق پناه،فاطمه میرزاوندیان،اخترجلوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی روزمره گستره وسیعی از باورها و کردارهای دینی و شبه دینی را دربرمی گیرد. به لحاظ نظری مفهوم دین عامه امکان بحث از ویژگی های فرهنگی و اجتماعی و مردمی بودن کردارهای دینی را در زندگی روزمره فراهم می کند. دین عامه جایگاهی مغفول در مطالعات دینی داشته است، مفهومی که در درون، بیرون و حاشیه های دین رسمی قرار دارد. این مقاله پس از بحثی نظری درباره مفهوم دین عامه، سعی در بررسی کردار دینی دعانویسی و تجربه آن در میان زنان شهر سنندج را دارد. ایده نظری مقاله حاضر این است که دین عامه و استقبال نسبت به آن پاسخی به ناکامی های عینی افراد در زندگی روزمره است. مقاله با اتخاذ رویکردی برساخت گرایانه، تجربه افراد از کردار دعانویسی را در چارچوب روش شناسی زمینه ای بررسی می کند. نتیجه آن که روایت افراد از تجربه دعانویسی نامنسجم و انعطاف پذیر و عاطفی است. این تجربه احساسی از کردار دینی دعانویسی در پیوند با ناامنی های عینی در زندگی روزمره شکل می گیرد. بنابراین کردار دینی دعانویسی خلاء میان انتظارات ذهنی و امکانات عینی را پر می کند. واژه های کلیدی: دین عامه، نظریه زمینه ای، برساخت گرایی، دعانویسی، امیدهای کوچک.
پدیدارشناسی احساسات کاربران در فضای مجازی (مطالعه موردی: جوانان شهر قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای مجازی با کارکردها و قابلیت های خود، شیوه تعاملات انسانی و چگونگی ابراز احساسات را دگرگون کرده است. به منظور شناخت چگونگی و فرایند این تحول در تجربه زیسته کاربران، از روش پدیدارشناسی استفاده شده است. گردآوری اطلاعات از طریق شیوه نمونه گیری هدفمند و مصاحبه عمیق با 25 نفر از کسانی که حداقل چهار ساعت از شبانه روز را در فضای مجازی سپری می کنند، صورت پذیرفت. مضامین استخراج شده شامل سه مضمون محوری «حس حضور»، «عرضه شدگی» و «پیوستاری شدن» بوده است. مضامین فرعی حس حضور، دربرگیرنده معنا بخشی به زندگی، غیاب دیگری، رها شدگی از جهان واقع و غرق شدگی احساس است و عرضه شدگی، مضامین نمادین شدن، فوریت تقلیل یافته و تقلیل گرایی احساسی را شامل می شود. تنها مضمون فرعی پیوستاری شدن نیز مفهوم امتداد احساسی است. نتایج نشان می دهد که چارچوب احساسی حضور افراد منتخب در فضای مجازی، بر مبنای حضور آنها در جهان واقعی و احساساتشان پی ریزی شده است. بافت اجتماعی و بستر حضور کاربران منتخب شهر قم با خصیصه ای تقریباً همدست و مشابه باعث شد که کاربران، حاکم بودن چنین وضعیتی را به مثابه نوعی محدودیت و کنترل بودگی معنا کنند و این امر را انگیزه ای برای عرضه احساساتشان بدانند. در نهایت نیز با غوطه وری و پیوست احساسات خود در محیط سایبر به فضای واقعی، همچنان نوعی واقع بودگی در جهان مجازی را احساس می کنند.
برساخت های اجتماعی زنان از زنانگی ریزوماتیک در بستر مراکز ورزشی، آرایشی و زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
85 - 116
حوزه های تخصصی:
مفهوم زنانگی به مثابه ی سازه ای اجتماعی که در زمان های مختلف مدلول های متعددی داشته، به دنبالِ «شدن های» مختلف است که یکی از بسترهای مهم آن مراکز ورزشی، آرایشی و کلینیک های زیبایی است. بدین منظور شناسایی دلالت های زنانگی هدف پژوهش حاضر است و محققان برای رسیدن به این هدف به سراغ مشتریان کلینیک های زیبایی، باشگاه های ورزشی، آرایشگاه ها و مراکز بهداشتی رفتند و با در نظرگرفتن معیار اشباع نظری با 50 نفر از زنان و دختران، مصاحبه ی نیم ساخت یافته به عمل آمد. اطلاعات حاصل شده با استفاده از نرم افزار ان ویوو 11 و نیز با استفاده از نظریه ی داده بنیاد (رویکرد کدگذاری استراوس) مورد تحلیل قرار گرفت و در قالب مدل پارادایمی ارائه شد. در این پژوهش، هژمونی فرهنگی غرب و صنعت فرهنگ در قالب شرایط علّی، هویت بریکولاژ و تسهیل شدن جراحی ها و اعمال زیبایی به عنوان شرایط مداخله گر کشف شد. هم چنین چالش زیبایی و نمایش جنسی به عنوان شرایط زمینه ای در نظر گرفته شد. فانتزی های زیبایی و جنسی و آبژگی جنسی، خودپنداره و افزایش ولع جنسی نیز به ترتیب به عنوان استراتژی ها و پیامدهای زنانگی یافته شد. در نهایت نیز مفهوم زنانگی ریزوماتیک به عنوان هسته ی مرکزی استخراج شد. توجه به مفهوم مذکور دلالت های زنانگی را به خوبی تصویر می کشد.
تحلیل نقش آموزش عالی در روابط سیاسی ایران و اتحادیه ی اروپا با رویکرد برساخت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط دولت ها در گذشته بیش تر مبتنی بر ابزارهای نظامی و قدرت سخت بوده است. امروزه فرهنگ و قدرت نرم به عنوان یک شاخص مهم در توسعه روابط بین دولت ها نقش بازی می کند. دولت ها در عصر جدید به دنبال آنند تا از ابزارهای متفاوت برای برقراری دیپلماسی کارا استفاده نمایند. امروزه کشوری از دیپلماسی موفق برخوردار است که با گسترش ابزارهای تعامل خود با دیگر کنش گران، به تعریف هویتی مناسبی در نزد دیگر دولت ها دست یابد. یکی از ابعاد جدید دیپلماسی، بهره گیری از ارتباطات دانشگاهی و به اصطلاح «دیپلماسی آموزش عالی» است، که مدنظر نگارندگان این پژوهش است. لذا در این مقاله سعی شده تا براساس رویکرد برساخت گرایی و توجه به اصولی مانند شناخت، تعامل و تأثیر آن بر بازتعریف هویت ها و منافع کنش گران در ارتباط با یک دیگر، به بررسی نقش آموزش عالی بر مناسبات سیاسی ایران و اتحادیه اروپا پرداخته شود. سوال اساسی این پژوهش عبارت است از: روابط دانشگاهی و دیپلماسی آموزش عالی چه تأثیری می تواند بر مناسبات سیاسی ایران و اتحادیه اروپا داشته باشد؟ روش این مقاله به شیوه تحلیلی- توصیفی است.
برساخت گرایی اخلاقی کریستین کرسگارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۵
1 - 20
حوزه های تخصصی:
برساخت گرایی نظریه ای که احکام اخلاقی را نه امور واقعی بلکه اموری که توسط عقل عملی طی فرآیندی عقلی با توجه به مشکلات عملی پیش رو ساخته می شوند، می داند. کریستین کرسگارد فیلسوف معاصر آمریکایی یک برساخت گرای کانتی است که نظریه او در این مقاله به نقد و بررسی گذاشته می شود. وی مخالف واقع گرایی اخلاقی است. کرسگارد برساخت گرای افراطی است و به طور کلی وجود حقایق اخلاقی حتی به عنوان حقایق انتزاعی را رد می کند و کلاً آنها را ساخته فاعل اخلاقی می داند. کرسگارد به طور کلی، اصول اخلاقی یا سیاسی را راه حل هایی برای حل مسائل و مشکلات عملی انسان می داند که توسط او طی فرآیندی عقلی ساخته می شوند. وی هنجارمندی و قدرت دستوری الزامات اخلاقی را از همین جا ناشی می داند که توسط خود شخص برای حل مشکلاتش ایجاد شده است. برساخت گرایی کرسگارد با نقدهایی مواجه شده است که شاید مهم ترین آنها عدم توفیق در اثبات ارزشمندی انسان به عنوان منبع ارزش هاست. کلمات کلیدی: کرسگارد،
بررسی نظریه ناظر آرمانی در فرا اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"نظریه های ناظر آرمانی تئوری هایی فرااخلاقی اند که با رویکردی معنا شناختی شکل گرفته اند. این نظریه ها حقائق اخلاقی را اموری کاملا طبیعی و قابل تجربه تلقّی می کنند که باید بر اساس پسند/ ناپسند ناظران آرمانی فرضی تحلیل شوند. بر این اساس، مثلاً گزاره ی اخلاقی«x خوب است.» را باید معادل و هم معنی «ناظران آرمانی به xتمایل دارند.» دانست که دقیقاً می توانند جایگزین هم قرار گیرند. بر مبنای این تحلیل معناشناختی، اولاً دیدگاه های ناظران آرمانی، حقائق اخلاقی را می سازند و ثانیاً ملاک صدق و کذب قضاوت های اخلاقی ما قرار خواهند گرفت. بنابراین براساس این تحلیل، انسان ها در هر موقعیت اخلاقی برای دستیابی به داوری صحیح ، باید خود را در یک پروسه ی تخیّلی قرار دهند و در طی آن بیندیشد که اگر ناظرانی با ویژگی هایی ایده آل وجود داشتند، در آن موقعیت به چه چیزی تمایل داشتند و چه چیزی را نمی پسندیدند. به همین علّت تئوری پردازان این نظریه تلاش کرده اند این ناظران را با صفاتی فرشته گونه، شخصیت پردازی کنند؛ تا از این طریق، قضاوت های آنان را از خطاهای عادیِ انسانی مصون دارند. اما تاکید این تئوری پردازان براین است که این صفات باید کاملاً نا اخلاقی باشند تا نظریه آنها دوری و خود متناقض نگردد. بنابراین در این نظریه ها، اخلاق تنها بر اساس واقعیت های نا اخلاقی شکل گرفته و وجود هرگونه اصل و ارزش اخلاقی که این ناظران ملزم باشند بر اساس آن داوری اخلاقی کنند، مورد نفی قرار می گیرد. بر این اساس حقائق اخلاقی (خوب/بد و درست/نادرست) از حقائق نا اخلاقیِ صرف استنتاج خواهند شد. ما بر آنیم که در این نوشتار به بررسی و باز خوانی دقیق این نظریه بپردازیم.
تحویل گرایی در مطالعات جامعه شناختیِ دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۹۱
59 - 96
حوزه های تخصصی:
یکی از پیامد های شایع در مطالعات دین که مانع از شناخت درست و دقیقِ تجلیات آن در عرصه های فردی و اجتماعی گردیده، تحویل گرایی است. شیوع و رواج آن چنان ریشه دار و گسترده است که کمتر توجهی را به سوی خود جلب می کند؛ به همین دلیل چندان مورد امعان نظر قرار نمی گیرد. از نخستین گام های لازم برای کنترل و غلبه بر رویکرد تحویلی، شناسایی و ردیابیِ آن در ادبیات نظری دین پژوهی است. «تحویل گرایی در مطالعات اجتماعیِ دین» این کار را با نشان دادنِ عقبه و مصادیقِ آن در موضوعات و حوزه ها و سطوح مختلف و سپس با آشکارسازی آن در رهیافت های نظری مطرح در جامعه شناسی دین دنبال کرده است.
بررسی مسأله اجتماعی محوری شهر تهران در سال های نخست انقلاب اسلامیتا پایان جنگ (67-1357)و نسبت آن با شرایط اجتماعی حاکم بر این دوره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در پی شناخت مسئله محوری شهر تهران در سال های 1357 تا 1367 و بررسی نسبت موجود میان این موضوع و شرایط اجتماعی حاکم بر این دوران می باشد. روش بکار گرفته شده تحلیل محتوا و روش کتابخانه ای/اسنادی می باشد. چارچوب مفهومی جهت انجام تحقیق حاضر، بر مبنای "رویکرد برساخت گرایی " و ویژگی های "متغییر و نسبی بودن" و "تاریخی بودن" مسائل اجتماعی انتخاب شده است.از میان پژوهش های انجام شده در حوزه مسائل اجتماعی شهر تهران 15 پژوهش تحلیل محتوا شده و بر اساس یافته های این تحقیق مهم ترین مسئاله اجتماعی تهران در سال های مذکور مسائل جمعیتی بوده است که شامل حاشیه نشینی، مهاجرت، شلوغی و ازدحام جمعیت، حضور اتباع خارجی و ... می شود. با مروری بر شرایط اجتماعی حاکم بر این سال ها مشخص شد که با وجودی که شهر تهران از سال ها پیش از انقلاب تحت تأثیر انجام اصلاحات ارضی و نوسازی دوران محمدرضا پهلوی، با مشکل افزایش جمعیت روبرو بوده است، اما این مشکل در سال های آغازین انقلاب به اوج خود رسیده و پس از آن نیز وقوع جنگ 8 ساله و مهاجرت های ناشی از آن، سبب شد تا این مشکل به صورت یک مسئله ی اجتماعی مورد توجه قرار گیرد.