فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۳۵٬۳۳۸ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
259 - 270
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر تجربه زیسته مادران دارای فرزند چند معلولیتی با ناگویی هیجانی بر بهبود افسردگی بود.
روش شناسی: روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزندان چندمعلولیتی که فرزندشان مشغول به تحصیل در مدرسه استثنایی گل های شیراز در سال 1400-1401 بودند. از بین مادران، 30 مادر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. سپس پیش آزمون متغیرهای پژوهش به عمل آمد و مادران گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت آموزش بسته تدوین شده ناگویی هیجانی قرار گرفتند. بعد از اتمام آموزش دوباره یک پس آزمون از گروه های آزمایش و کنترل به عمل آمد. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های ناگویی هیجانی (تورنتو، 1994) و افسردگی (بک، 1961) گردآوری شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند گانه درون گروهی-بین گروهی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه آموزش ناگویی هیجانی باعث بهبود افسردگی در مادران کودکان چند معلولیتی شد.
بحث و نتیجه گیری: براساس یافته ها از آنجایی که برنامه تدوین شده در این پژوهش بر اساس تجربه های واقعی مادران کودکان چند معلولیتی بود و به طور اختصاصی برای این مادران تدوین شده است و ویژگی های روانسنجی برنامه توسط متخصصان این زمینه تایید شده و به نحوی هم به مسائل و مشکلات روانی مادران و هم مشکلات رفتاری کودکان پرداخته است، از اثربخشی بیشتری برخوردار بوده است.
Examination of the Moral Curriculum in Iranian Schools in Dubai and the National Curriculum of the Islamic Republic of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۲ (۲۰۲۴)
174 - 180
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aims to examine the moral curriculum in Iranian schools in Dubai, assesses its alignment with the National Curriculum Document of the Islamic Republic of Iran, and proposes strategies for optimization.
Methodology: A mixed-methods approach was employed, combining qualitative methodologies. Content analysis was conducted on moral education textbooks from grades one to nine used in Iranian schools in Dubai and the National Curriculum Document of Iran. Semi-structured interviews were conducted with 20 teachers and 5 curriculum planners to gain insights into teaching methods and evaluation practices. Colaizzi’s phenomenological method was used to analyze interview data, and thematic analysis was performed using qualitative data analysis software.
Findings: The content analysis revealed that the moral curriculum in Iranian schools in Dubai follows a Western framework compatible with Islamic principles, emphasizing cultural studies, individual and social development, character-moral education, and civic studies. However, significant discrepancies were found when compared to the National Curriculum Document, which emphasizes virtues such as patience, courage, respect, empathy, chastity, trustworthiness, justice, and honesty. The Dubai curriculum focuses more on secular ethics and civic responsibilities. Proposed strategies for optimization include incorporating content aligned with the National Curriculum, enhancing cultural and recreational activities, organizing book reading competitions, and providing professional development for teachers.
Conclusion: The study underscores the complexity of delivering moral education in a transnational context, where curricula must balance national values with the multicultural environment of the host country. The findings highlight the need for a more integrated approach that incorporates Islamic values while addressing the diverse backgrounds of students. By adopting the proposed strategies, Iranian schools in Dubai can enhance the moral and ethical development of their students, aligning more closely with national educational goals and effectively promoting Islamic ethical principles alongside necessary civic and social competencies.
Identifying the Components of Teaching Digital Media Literacy in Primary Schools(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۳ (۲۰۲۴)
123 - 130
حوزههای تخصصی:
Purpose: In the context of rapidly evolving digital landscapes, digital media literacy has become a foundational element in primary education, crucial for preparing students to navigate and influence their digital surroundings effectively. This study aims to identify and describe the key components of digital media literacy as taught in primary schools, focusing on the insights of faculty members from Iran to understand how these components are integrated into the educational system.
Methodology: Employing a qualitative research design, this study gathered data through semi-structured interviews with 21 faculty members who are directly involved in teaching digital media literacy in primary schools across Iran. Theoretical saturation was achieved to ensure comprehensive coverage of the concepts. Data were analyzed using NVivo software to facilitate a thorough thematic analysis, identifying the core components of digital media literacy education.
Findings: The analysis revealed five main themes central to digital media literacy in primary education: Transfer, Usage, and Digital Competence; Computer Fundamentals; Online Basics Skills; Word Processing, Spreadsheet, and Presentation Skills; and Database and Data Security Skills. Each theme comprised several categories that detailed specific skills and knowledge areas essential for comprehensive digital literacy, ranging from basic computer operations to advanced data management and security.
Conclusion: The study underscores the importance of a robust digital media literacy curriculum in primary education, highlighting specific skills that are crucial for students' development as competent digital citizens. It also points to the need for ongoing teacher training to keep pace with technological advancements, ensuring that educators are well-equipped to impart these essential skills.
زمینه های اجتماعی- فرهنگی توسعه توریسم در شهرستان خلخال (با تأکید بر توریسم ورزشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۱
109-130
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی زمینه ها و تنگناهای توسعه توریسم در شهرستان خلخال (با تأکید بر توریسم ورزشی) انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و روش تحقیق، از نوع کمّی و شیوه گردآوری پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کارشناسان و خبرگان حوزه گردشگری ورزشی بودند. این افراد، به صورت هدفمند از نوع معیاری، برای مصاحبه های کیفی در موضوع پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از تکنیک swot استفاده شد. در زمینه اهمیت شاخص ها و میزان اثرگذاری آن ها به ترتیب، تقویت زیرساخت های گردشگری شهر خلخال با تأکید بر گردشگری ورزشی، نقش تسهیل گری و تشویق بخش خصوصی به سرمایه گذاری در زمینه گردشگری ورزشی از طریق اعطای تسهیلات از طرف دولت به سرمایه گذاران، استانداردسازی امکانات مناطق ویژه گردشگری ورزشی به لحاظ امنیت جانی و رفاهی، اولویت بندی توسعه منطقه و برنامه ریزی دولت به منظور حمایت از توسعه گردشگری ورزشی، معرفی شهرستان خلخال و تبلیغات رسانه ای منطقه به خاطر شرایط ویژه و خاص گردشگری ورزشی تأثیرگذار می باشد
مطالعه پدیدارشناسانه جستجوی نظریه دوم پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه دوم پزشکی نظریه ای است که توسط پزشک دوم درباره نظر پزشک اول و تشخیص و درمانی که به بیمار پیشنهاد داده صادر می شود. گرچه کسب نظریه دوم ممکن است برای بیمار فوایدی داشته باشد، دلالت هایی همچون ناکارآمدی پزشکی مدرن و مشکلات نظام سلامت و پیامدهایی مانند سردرگمی بیماران، استفاده بیش ازحد از منابع و امکانات و تحمیل هزینه های اقتصادی به بیمار و نظام سلامت دارد. بررسی این پدیده از منظری جامعه شناسانه می تواند در شناسایی ابعاد خرد و کلان و مدیریت آن کمک کننده باشد. از این رو هدف این مطالعه، شناسایی پدیده نظریه دوم پزشکی و عوامل مؤثر بر آن براساس تجربیات بیماران است.
این مطالعه پدیدارشناسانه، با تحلیل داده های حاصل از مصاحبه با 40 نفر از کسانی که برای یک بیماری اقدام به گرفتن نظریه دوم پزشکی کرده بودند، انجام شد.
شش عامل بر جست وجوی نظریه دوم پزشکی مؤثر هستند: ماهیت بیماری، ویژگی های دانش و پراتیک پزشکی، رابطه پزشک-بیمار، اتونومی بیمار، عوامل ساختاری (شامل پزشکی تجاری و کالایی شدن سلامت، تفاوت سطح توسعه، فقدان نظام ارجاع و بیمه های درمانی) و هدایت پزشک اول.
پدیده نظریه دوم در ایران موضوعی است که تاکنون نادیده گرفته شده و بیماران در نبود هر نوع راهنمایی و پروتکل رسمی براساس ادراکات و منابع خود به پزشکان مختلف مراجعه می کنند. برنامه ریزی برای هدفمندکردن نظریه دوم می تواند هم به کاهش سرگردانی بیماران و کاهش هزینه های درمانی آن ها کمک کند و هم از استفاده بیش ازحد از منابع و امکانات سلامت پیشگیری نماید.
ناکارآمدی دولت و تأثیر آن بر ساختار بخش خصوصی ایران (مطالعه موردی: دوره زمانی 1384 - 1358)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
193 - 244
حوزههای تخصصی:
شناخت ابعاد ظرفیت دولت در ایران واجد اهمیت فراوانی است چراکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حوزه فعالیت اقتصادی دولت به دلایل متعدد گسترش و این مسئله باعث ناکارآمدی در بخش های مختلف سیاسی و اقتصادی کشور شده است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی علل ناکارآمدی دولت ج. ا ایران در شکل گیری و حمایت از بخش خصوصی قدرتمند و مستقل در بازه زمانی 1358 تا 1384 است. در این تحقیق از روش اسنادی به منظور گردآوری داده ها و از روش تحلیل علّی (تکنیک ردیابی فرآیند) به منظور تعیین تأثیرأت متغیرهای تحقیق استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد ساختار سیاسی به وجود آمده پس از پیروزی انقلاب 57، با توزیع نابرابر ثروت و ایجاد رانت بین گروه های نزدیک به فضای فکری خود، دیگر گروه های اجتماعی و سیاسی را از گردونه رقابت خارج کرد و این روند حذفی به مرور به انسداد سیاسی ختم گردید. نتیجه چنین روندی، ابزار گونه شدن دولت در دستان گروه های اجتماعی خاص به منظور حفظ و گسترش منافع خود خواهد بود. انسداد سیاسی به وجود آمده در عرصه اقتصادی از طریق ابزارهایی چون ایجاد ابهام در قوانین و مقررات و مخدوش سازی شفافیت در ساز و کارهای رقابتی دنبال و منجر به شکل گیری انحصار و ناکارآمدی دولت شد؛ تداوم چنین روندی، شکل گیری بخش خصوصی مستقل در کشور را با مشکلات جدی رو به رو ساخته است.
The Role of Educational Institutions in Shaping Student Self-Perception(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This research aims to explore the various aspects of educational environments that shape how students perceive themselves, with a focus on the interactions and experiences that contribute to their self-concept and academic engagement.
Methodology: This qualitative study was conducted using semi-structured interviews with 21 participants who were either currently enrolled in educational institutions or had recently graduated. Data collection continued until theoretical saturation was achieved, ensuring a comprehensive understanding of the phenomena. The interviews were transcribed and analyzed using NVivo software to identify recurring themes and patterns related to the educational environment and its impact on student self-perception.
Findings: Four main themes were identified: Institutional Environment, Educational Practices, Student Engagement, and Self-Perception Development. Each theme comprised various categories that elucidated the influence of educational settings on students: Institutional Environment included Physical Infrastructure, Social Climate, Academic Atmosphere, Administrative Support, and Extracurricular Activities. Educational Practices focused on Teaching Methods, Evaluation Techniques, and Teacher-Student Relationships. Student Engagement highlighted Participation in Class, Engagement in School Governance, Peer Collaboration, and Identification with School. Self-Perception Development covered Identity Formation, Self-Efficacy, Career Aspirations, Academic Self-Concept, and Emotional Resilience.
Conclusion: The study concluded that educational institutions play a pivotal role in shaping student self-perception through various environmental and interactional aspects. These elements not only influence students' academic engagement but also significantly impact their self-concept and future aspirations. The findings underscore the need for educational policies and practices that enhance positive student experiences and support comprehensive development.
طراحی یک مدل اندازه گیری برای سنجش سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
177 - 210
حوزههای تخصصی:
اهداف: سرمایه اجتماعی، مجموعه هنجارها و شبکه هایی است که امکان مشارکت مردم در اقدامات جمعی را به منظور کسب سود متقابل فراهم می کند و مناسبات اجتماعی بین مردم یک جامعه را شکل می دهد. در بررسی پژوهش های پیشین مشخص شد که سرمایه اجتماعی با ابعادی از جمله، اعتماد، انسجام و روابط اجتماعی در ارتباط با متغیرهای دیگر بررسی شده و نحوه سنجش متغیرها به صورت مشخص بیان نشده است. هدف اصلی پژوهش حاضر آن است که یک مدل اندازه گیری برای متغیر سرمایه اجتماعی طراحی نماید. بدین منظور و برای برخورداری از شمول و جامعیت مفهومی، چهار وجه عینیت، ذهنیت، عاملیت، ساختار، در دو محور عینی- ذهنی و ساختار- عاملیت، برای این مفهوم در نظر گرفته شد. در نهایت با مبنا قرار دادن تئوری ناهاپیت و گوشال، سرمایه اجتماعی بر اساس وجوه چهارگانه مذکور، در سه بعد ساختاری، هنجاری و شناختی عملیاتی گردید. روش مطالعه: پرسش نامه ای محقق ساخته در 3 بعد ساختاری، شناختی و هنجاری طراحی شد. با توجه به اینکه در شهر کرمانشاه وجود محورهای عبوری در بخش هایی از شهر علاوه بر تغییرات کالبدی، گسست اجتماعی را نیز در پی داشته است پس از تعیین اعتبار و پایایی سرمایه اجتماعی، با روش پیمایش، نمونه ای مشتمل بر 384 نفر از شهروندان شهر کرمانشاه انتخاب و با روش نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای، پرسش نامه تکمیل گردید. یافته ها: داده های گردآوری شده، به منظور رسم یک مدل اندازه گیری و تحلیل عاملی تأییدی آن، با نرم افزار اِموس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نهایت مدلی مشتمل بر سه بعد و 63 گویه طراحی و اعتبار و پایایی نهایی آن بر اساس شاخص های مقتضی، بررسی و تأیید گردید. نتیجه گیری: این تحقیق یک مدل معتبر برای سنجش و اندازه گیری سازه سرمایه اجتماعی فراهم ساخته است که می تواند در پژوهش های آتی به کار گرفته شود.
مروری بر تاریخچه پیدایش، رویکردهای سیاستی و مؤلفه های عملکردی ساختارهای قرآنی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ بهار ۱۴۰۳شماره ۶۵
7 - 43
حوزههای تخصصی:
انتقاد درباره وجود ناکارآمدی و موازی کاری در نهادهای فرهنگی و از جمله ساختارهای قرآنی امری شایع و نیازمند بررسی علمی است. بر این اساس، مقاله پیشِ رو سیاستگذاری قرآنی در جمهوری اسلامی ایران را مورد مطالعه قرار داده و برای انجام این مهم از روش تحلیل اسنادی استفاده شده است. همچنین، برای جمع آوری داده ها به اساسنامه، ساختار اداری و گزارش عملکرد هریک از نهادها و سازمان های مورد مطالعه مراجعه شده است. بر اساس یافته های تحقیق، نهادهای فعال در حوزه های قرآنی سه دسته هستند: الف) ساختارهای نسبتاً مستقل قرآنی، ب) ساختار های قرآنی که زیرمجموعه دستگاه های فرهنگی دیگر قرار داشته و به لحاظ اداری به آنها وابستگی کامل دارند، ج) ساختارهای فرهنگی که بخشی از فعالیت آنها قرآنی است. مطابق بررسی صورت گرفته، مسایل ساختاری در حوزه فعالیت های قرآنی، سازماندهی نامناسب دستگاه های ذی ربط، هم افزا نبودن تنوع میان زمینه های پیدایش نخبگی در امور قرآنی و متمرکز نبودن مسئولان ارشد سازمان های مربوطه بر فعالیت های قرآنی ازجمله چالش های موجود ساختارهای قرآنی در کشور است. تحلیل داده ها مشخص می کند به رغم ظرفیت های موجود در کشور فاصله زیادی تا دستیابی به اهداف تبیین شده توسط رهبر انقلاب در حوزه قرآن وجود دارد. مردمی کردن و تعامل پویا با ظرفیت های مردمی قرآنی مهم ترین راهکار پیشنهادی است لکن به منظور اصلاح وضعیت موجود، ساماندهی ساختارهای قرآنی می تواند از طرق زیر پیگیری شود: 1. ادغام ساختاری دستگاه های دسته نخست،2. هماهنگی و جهت دهی ساختارهای دسته دوم ازطریق تعریف همکاری های مشترک، و در نهایت3. همسوسازی ساختارهای گروه سوم با ایده های کلان نظام در این حوزه به واسطه حضور و مشارکت در شورای برآمده از ساختارهای ادغام شده.
تحلیل روایت سفرنامه میرزا صالح شیرازی به لندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
66 - 82
حوزههای تخصصی:
نخستین روزنامه نگار ایرانی میرزا صالح شیرازی است که ازتولد و مرگ او اطلاعی در دست نیست. که پس از سفر به انگلستان و به تقلید از روزنامه های لندن، روزنامه کاغذ اخبار را منتشر کرد. تنها سند برجای مانده از این روزنامه نگار سفرنامه اوست. این تحقیق با هدف تحلیل روایت سفرنامه میرزا صالح شیرازی به لندن، انجام شده است. به همین منظور از روش تحلیل روایت گزارش سفر « فرانز کارل استانزل »استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد: او از روایت من به عنوان شاهد استفاده کرده است و در جهان شخصیت ها و روایت، میرزاصالح از تجربه آموزی اش با شیوه تک گویی که روایتگر تغییر هویت فردی او می باشد؛ سخن می گوید و به ترسیم منظره ای خوش از چشم اندازهای درونی و بیرونی روزنامه نگاری روایت می کند که نشانگر تاثیر روزنامه نگاری لندن بر او و پذیرش این الگوی حاکم بر روزنامه نگاری تقلیدی و رواج آن در ایران است. در تحلیل روایت مشخص شد که میرزاصالح پس از ورود به لندن علی رغم پایبندی اش به باورهای دینی و انتقاد از برخی پدیده ها مانند روسپیگری، تحت تاثیر نظم، قانون، رفاه مادی، خوشگذرانی، شهرسازی، بیمارستان، صنعت (آهنگری، شیشه سازی، موزه و بخصوص باسمه خانه و روزنامه) قرارمی گیرد تا لندن را به عنوان «دیگری» بپذیرد و از هویت ایرانی خودش فاصله بگیرد. روزنامه نگاری تقلیدی حاصل همین روایت است.
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر مشارکت سیاسی دانشجویان شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی، جامعه شناسی و اقتصاد مورد توجه قرار گرفته است و ماهیت بین رشته ای دارد. این مفهوم از علوم اجتماعی وارد علوم سیاسی شده است و به عنوان پل ارتباطی بین اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی، نقش مهمی در صحنه روابط سیاسی جامعه و حکومت، بخصوص در بحث مشارکت سیاسی، انسجام اجتماعی، امنیت و وفاق ملی دارد. سرمایه اجتماعی از مهمترین شاخصه های رشد و توسعه است. دانشجویان به عنوان فعالان سیاسی جوامع که به سرنوشت خود و جامعه حساس هستند، نقش مهم و جایگاه بالایی در جامعه دارند. بهره مندی جامعه از توانمندی های این قشر یکی از شرایط توسعه سیاسی و اجتماعی است. در همین راستا مقاله حاضر به روش توصیفی – همبستگی، به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی دانشجویان شهر ایلام پرداخته است.
جامعه آماری پژوهش را دانشجویان شهر ایلام تشکیل می دهند که 384 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. انتخاب نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن به روش صوری و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به دست آمد. داده ها نیز از طریق نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی، رابطه معناداری وجود دارد. رابطه اعتماد اجتماعی، هنجارهای اجتماعی و شبکه های اجتماعی نیز با تمام ابعاد مشارکت معنی دار است.
در تکاپوی هویت فردی: تجربه خودکشی زنان در شهرستان هلیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۲۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲ و ۸۳
95 - 109
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه پدیده خودکشی زنان در شهرستان هلیلان از توابع استان ایلام با استفاده از روش کیفی انجام شد. برای رسیدن به این منظور، مصاحبه های عمیقی با 20 نفر از زنان و دخترانی که اقدام به خودکشی داشته اند یا از نزدیکان آنها، زنی اقدام به خودکشی کرده است، انجام شد. پشتوانه نظری این پژوهش، نظریه خودکشی دورکیم و دیدگاه گیدنز در رابطه با تأثیر مدرنیته بر جامعه پذیری افراد و نحوه تکوین هویت آنها بود. بر طبق یافته های این پژوهش، عواملی چون ظهور رسانه ها، توسعه مدارس و دانشگاه ها و رشد و توسعه حمل و نقل برون شهری از یک سو و گسترش عواملی چون: اختلافات خانوادگی، ازدواج های تحمیلی، خشونت خانگی، طلاق، بهتان، نظارت حداکثری و پوشش اجباری، بر شکل گیری و افزایش خودکشی تأثیر بسزایی داشته اند.
مطالعه ای کیفی بر موضوع «عدالت» در آموزش پزشکی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
31 - 52
حوزههای تخصصی:
عدالت در جامعه ما مفهومی است که در عین بدیهی و مفروض دیده شدن، گنگ و پیچیده است. یکی از حوزه های مرتبط با عدالت در حوزه آموزش، آموزش پزشکی است. تجربه پزشک شدن در بستر آموزش پزشکی حاضر، درک و مفهوم پردازی نسبت به موضوع عدالت را شفاف می کند. هدف مطالعه حاضر، کشف و واکاوی درک و تجربه عدالت در میان دانشجویان پزشکی، استادان و مسئولان آموزش پزشکی است. مطالعه حاضر، یک مطالعه کیفی است که در سال 1400 انجام و در آن داده های 29 مصاحبه نیمه ساختاریافته (با استادان، دانشجویان و معاونان آموزشی در دانشگاه های علوم پزشکی) به روش تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داد ازنظر مشارکت کنندگان، بی عدالتی قبل از ورود به رشته پزشکی و ازطریق کنکور اتفاق می افتد. بسترهای غیرمنصفانه رقابت در جامعه، شکلی از ورود غیرمنصفانه به رشته پزشکی را به وجود آورده است. از سوی دیگر، میدان آموزش پزشکی نیز خود در بر گیرنده بستری پیچیده از بی عدالتی است که با وجود ناپذیرفته بودن مرسوم است. مضامین احصاشده عبارت اند از ساختارهای نابرابرساز، جامعه کالایی و سیاست های غیرمنصفانه. مطابق نتایج تحقیق سیاست گذاری ها و راهبردهای عادلانه در بستری از جامعه کالایی و سرمایه دارانه، به ضد خود بدل می شوند و به بی نظمی ناعادلانه و نابرابری می انجامند. تناسب سیاست گذاری ها در آموزش پزشکی با تغییرات اجتماعی، چابکی و به روز بودن، به عنوان ملزومات تغییر پیشنهاد می شود. اتخاذ سیاست های عادلانه در کنکور سراسری و میدان آموزش پزشکی، توزیع منصفانه جایگاه های شغلی، تناسب فعالیت بالین با حقوق و دریافت های دانشجویان پزشکی، از تغییرات فوری پیشنهادی در آموزش پزشکی روشن است که سیاست گذاری های کل نگرانه در آموزش پزشکی، مانع هدررفت حجم عظیمی از استعدادها در وزارت بهداشت می شود.
ادراک تجارب زیسته از کنش ها و اقدامات اصلاح مدارانه در مواجهه با زنان زندانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه اصلاح مداری با عنایت به گفتمان توجه به کرامت انسانی، بهسازی اجتماعی و رفتاری قانون شکنان، به دنبال بازگشت مجرمان به زندگی عادی است. پژوهش حاضر با رویکردی اکتشافی و با روش تحلیل محتوای کیفی، تجربیات و اقداماتی را ارائه می کند که با رویکرد اصلاح مدارانه و تغییر رفتار مجرمان در فرایند گذراندن محکومیت انجام می شود. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 11 نفر از کارمندان زندان زنان بوده اند که با حداکثر تنوع انتخاب شده اند. برای افزایش اعتبار یافته ها نیز، با 25 نفر از زنان زندانی و 4 متخصص دانشگاهی مصاحبه شد تا اتکاپذیری به یافته های کارمندان زندان، افزایش یابد. یافته های حاصل از تحلیل محتوای کیفی از تجارب زیسته کارمندان، محققان را به 3 گونه اصلی، 9 مقوله فرعی و 41 مفهوم رساند. نتایج این پژوهش نشان داد که تجارب کنش ها و اقدامات اصلاح مدارانه در زندان در سه گونه تعاملات، خدمات و توانمندسازی شناسایی شدنی و ارائه دادنی اند. در مقوله اول، تعاملات کارمندان و زندانی و تعاملات زندانیان با خانواده ارائه شد، در مقوله دوم، چهار زیر مقوله امور اجرایی زندانی محور، مشغول سازی زندانیان، بهزیستی اجتماعی و نیروی انسانی با روحیه اصلاح مداری شناسایی و در مقوله سوم توانمندسازی علاقه محور، جامعه محور و توانایی محور توضیح داده شد. یافته ها نشان می دهد در رویکرد اصلاح مدارانه، کلیه فرایندهای موجود در دوران محکومیت در جهت بازگشت مجرم به زندگی عادی طراحی و اداره می شود. تعاملات، خدمات و توانمندسازی نیز باید در جهت جداسازی زندانی از زندگی مجرمانه، صورت بندی شود.
سیاست های تشویقی فرزندآوری و تأثیر آن بر تمایل به فرزندآوری: مطالعه ای کمی در شهر اسلام آباد غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
143 - 174
حوزههای تخصصی:
پدیده نوظهور باروری پایین، در دهه های اخیر موجب شده که کشور های زیادی شروع به اجرای سیاست هایی با هدف حمایت از خانواده ها و افزایش باروری کنند؛ از این رو، در ایران قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت در سال 1400 تصویب و ابلاغ شد. پژوهش حاضر با هدف بررسی چالش های اجرای این قانون و نقاط قوت و ضعف آن در شهر اسلام آباد غرب و در سال 1402 انجام شد. روش تحقیق این مطالعه پیمایشی و ازنظر هدف کاربردی است. داده های تحقیق با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته در سال 1401 جمع آوری شده است. حجم نمونه شامل 374 نفر مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر اسلام آباد غرب و برای تعیین واحد های نمونه از روش نمونه گیری چندمرحله ای طبقه ای استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و رگرسیون ترتیبی انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد بین جنسیت، پایگاه اقتصادی – اجتماعی، ارزشمند بودن مشوق ها، ناکافی بودن مشوق ها و مداخله نکردن دولت در سیاست گذاری و تمایل به فرزندآوری رابطه معنادار و مستقیم است. بین تحصیلات، وضع فعالیت، بی اعتمادی به سیاست های تشویقی و ابهام در سیاست گذاری رابطه معنادار و معکوس است. مقادیر سه آماره (کاکس و اسنل، نیجل کرک و مک فادن) مربوط به ضریب تعیین پزودو نشان داد که متغیرهای مستقل توانسته اند 068/0 تا 181/0 درصد از واریانس تمایل به فرزندآوری را تبیین کنند. به نظر می رسد که بسته ای از مزایای مالیاتی، مزایای نقدی و خدماتی ممکن است، هزینه های تربیت فرزندان را برای والدین کاهش دهد. این بسته ها می توانند تأثیر احتمالی بر ایجاد انگیزه های مالی برای داشتن فرزندان بیشتر ایجاد کنند.
تحلیل پیکربندی روایت و کانونی سازی در رمان پیکر فرهاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 111
حوزههای تخصصی:
پیکر فرهاد یکی از آثار موفق نویسنده مشهور عباس معروفی است که پیکربندی روایت و نحوه ترکیب پی رفت های آن با سایر آثار ادبی متفاوت است. شیوه معروفی در رمان پیکر فرهاد، واردشدن به دنیای نقاشی بوف کور و کنش بخشی به تصویرهای آن است. در این پژوهش، به تبیین توانش روایی و شیوه کنش بخشی نویسنده به این توانش پرداخته ایم تا مشخص شود توانش روایی براساس تابلو و تصویرهای نقاشی چگونه به کنش درمی آید و این تصویرهای کلامی به عنوانِ کانونی گر یا کانونی شده، چگونه در داستان شکل می گیرد؟ چه ارتباطی میان موضوع کانونی شده با کانونی گر وجوددارد و سبب استفاده نویسنده از این شیوه پیکربندی چیست و چه معانی ایدئولوژیکی در این شکل خاص از روایت بیان می شود؟ نویسنده به جای مرد راوی در بوف کور، روایت را از زبان تصویر قلمدان نقل کرده است تا بتواند صدای زنان را برجسته کند و از دریچه چشم زن، به زن و مرد و رابطه آنان در موقعیت معاصر نگاه کند. در سنت فرهنگی ما همواره از نگاه مردان به روایت زن پرداخته اند اما در این رمان، زن تابلوی نقاشی، شخصیت- کانونی گر داستان است تا بتواند موقعیت و مسائل زنان را از دریچه چشم زن بنگرد. این رمان سعی دارد زن را از شیء شدگی و ابژه بودن دربیاورد و او را فاعل سرنوشت خود کند.
زنان در جامعه پساانقلابی: نشانه شناسی اجتماعی تصاویر بزرگداشت روز زن در دهه شصت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
116 - 131
حوزههای تخصصی:
دهه شصت از آن برهه هایی در تاریخ معاصر ایران است که با وجود شهرت، کمتر مورد بررسی روشمند قرار گرفته است. این دهه با توجه به پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی دربردارنده تلاش های مدون در جهت تاسیس و استقرار نظام سیاسی جدید با سازوبرگ های ایدئولوژیکی است که نظم جنسیتی متناسب خود را رقم زده و در تغییرات اجتماعی اداور پس از خود تاثیرات غیرقابل انکاری داشته است. تحلیل تصاویر انتشاریافته به مناسبت بزرگداشت روز زن در واقع کندوکاوی پیرامون روابط قدرت بوده و از معانی آشکار و مستتری در تصاویر سخن می گوید که جان مایه ارزش ها، تنظیم کننده کنش ها، هنجار ها و قواعد مرتبط با هر یک از دو جنس است. این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی بر اساس سه محور معنای بازنمودی، تعاملی و ترکیبی به تحلیل نه تصویر انتشاریافته عمومی اعم از تمبر و پوستر در دهه شصت می پردازد. یافته ها نشان می دهد تصاویر می کوشند زن مسلمان انقلابی را از میان انواعی از زنان برکشند و در پهنای تاریخ و جامعه بگسترانند. زن مرجح و ترویج شده مادری جوان، پوشیده در حجاب است که در برابر الگوی زن سنتی و خانه نشین، در پس زمینه های فراخ ترسیم شده و در جهت تصویرسازی از عاملیت زنان در جریان تحولات سیاسی اجتماعی این دهه، نقش اجتماعی زن- مادر و مسلمان انقلابی را در حوزه عمومی معرفی و ترویج می سازند؛ نقشی که به تدریج وجه مبازر خود را به نفع وجوه پرورشی و حمایتی از دست می دهد.
تبیین جامعه شناختی تأثیر کنش های اقتصادی بر رفتار مصرفی (میدان مطالعه: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
132 - 151
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر و با بیشتر صنعتی شدن جوامع و رشد شهرنشینی، تغییرات گسترده ای در کیفیت زندگی و الگوهای مصرف در جوامع ایجادشده است و به نظر می رسد که مصرف به یک ابزار مهم تمایز اجتماعی تبدیل شده است. در نتیجه مصرف از پدیده ای صرفاً اقتصادی به پدیده ای چندبعدی در زندگی بشر تبدیل شده است. نظریه پردازان همچنین در کنار کنش های اقتصادی، از تقویت خود به عنوان ارزشی که همواره بر شکل گیری الگوی رفتار مصرفی موثر بوده، یاد کرده اند. هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین مصرف در شهر اصفهان با تاکید ابعاد اقتصادی و اجتماعی کنش های اقتصادی است. ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده مورد استفاده قرار گرفته است،که از طریق نمونه گیری خوشه ای توسط 370 نفر از شهروندان اصفهان پاسخ داده شد. تحلیل داده ها نشان داد که شاخص کنش اقتصادی 33درصد بر شکل گیری الگوی رفتار مصرفی موثر است این در حالی است که بعد اقتصادی با ضریب همبستگی و بعد اجتماعی باضریب همبستگی رابطه مستقیم و متوسطی با متغییر وابسته مصرف دارد. همچنین بر اساس نتایج مقایسه میانگین ها متغیر سن نیز بر رفتار مصرفی اثر داشته است و گروه های سنی جوان تمایل بیشتری به مصرف ،نسبت به سایر گروه های سنی مختلف دارند. در پایان پیشنهادهایی برای سیاست گذاری در این زمینه، در سطح خرد و کلان ارائه شده است.
تحلیل اجتماعی ابراز احساسات الهی در قرآن کریم به مثابه الگویی برای کنش اجتماعی انسان باورمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابراز انواع احساسات خوشایند و ناخوشایند از متداول ترین رفتارهای جاری در میان انسان هاست. در قرآن کریم نیز خداوند متعال با تعابیر متفاوت به ابراز خشنودی، غضب و محبت نسبت به فرد خاص یا یک کنش انسانی می پردازد. هر چند برخلاف ابراز احساسات انسانی که حاصل انفعال درونی است، تعبیرهای الهی در قرآن کریم به هیچ وجه برآمده از انفعال درونی نیست، لکن با هدف هدایت انسان ها و حاوی الگویی از کنش اجتماعی برای مؤمنان و باورمندان است. لذا این مقاله بر اساس روش عقلی کلامی به دنبال استخراج نظام ابراز احساسات الهی است تا به عنوان الگویی برای کنش اجتماعی باورمندان مورد استفاده و الهام گیری مؤمنان قرار گیرد. از نوآوری های مقاله ارائه یک دسته بندی جامع از انواع احساساتی است که در قرآن کریم در دو دسته احساسات خوشایند و احساسات ناخوشایند ابراز شده است. در تحلیل اجتماعی کنش انسان باورمند با استفاده از الگوی چهارگانه ماکس وبر، استدلال می شود که هیچ یک از کنش های عاطفی، سنتی، عقلانی معطوف به ارزش و عقلانی معطوف به هدف روایت گر کنش اجتماعی انسان باورمند نیست. مقاله به این نتیجه ختم می گردد که کنش اجتماعی انسان باورمند را باید از سنخ «کنش معطوف به ارزش بر اساس عقلانیت متعالی» با ویژگی های خاص خود قلمداد کرد.
ترسیم وضعیت آرمانی در مسیر عبودیت در حکومت اسلامی از منظر مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 115
حوزههای تخصصی:
مسئله ترسیم وضعیت آرمانی در مسیر عبودیت در حکومت اسلامی از منظر مرتضی مطهری که آثارش از نظر صحّت و غناى محتوا مورد تأیید امامین انقلاب اسلامی بوده است، ضروری است. به همین منظور مقاله حاضر تلاش دارد بر اساس چهارچوب نظری اسپریگنز شاخصه های وضعیت آرمانی در مسیر عبودیت در حکومت اسلامی بر اساس دیدگاه مرتضی مطهری را بررسی نماید. به این منظور و با روش تفسیر متن به متن به عنوان روش عملیاتی، سطوح و مراتب مختلف انسان ها در سه دسته (مقرّبین، اصحاب الیمین و مکذّبین) تبیین شد. بر اساس این تقسیم بندی، مهم ترین بحران در مسیر عبودیت، فاجر و مکذب شدن انسان است و دلایل بحران در مسیر عبودیت عبارت اند از: خواسته های صِرف مادی و تکذیب معاد و آخرت. تصویر مطلوب و آرمانی انسان در مسیر عبودیت زمانی رخ می دهد که انسان به مرتبه و مقام ابرار و سپس مقربین برسد. راه حل برطرف کردن این مسائل در شکل گیری حکومت اسلامی به عنوان نهاد و تقویت جایگاه علما و نوابغ به عنوان افراد تأثیرگذار در جامعه، است. هر علم مفید و نافع براى جامعه اسلامى با محوریت کتاب و سنت و اجتهاد، منابع الگوی حکومت اسلامی در مسیر عبودیت در حکومت اسلامی محسوب می شود. هدف غاییِ حکومت اسلامی در مسیر عبودیت، لزوم هماهنگى در رشد ارزش های انسانى و رساندن انسان به کمال الهی است. ابعادی که حکومت اسلامی می تواند جهت رسیدن به هدف مذکور فعالیت کند عبارت اند از: بُعد معرفتی، معنوی و احکام.