مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
نظریه اجتماعی
حوزه های تخصصی:
یکی از چالشهای اصلی علوم اجتماعی و از جمله جامعه شناسی در ایران پس از انقلاب، تلقی علوم اجتماعی به مثابة بدنهای از دانش حامل مفروضات و ارزشهای ایدئولوژیک سکولار و غربی است. برخی به دنبال تولید دانشی به نام ""جامعه شناسی اسلامی"" هستند و در این باب کوششهای متفرقهای نیز صورت گرفته است که البته هنوز منجر به عرضة محصولی قابل اعتنا نشده است. در مقابل این چالش، واکنش دیگر جامعهشناسان نفی و انکار این مدعا و انتظار ارائة جامعه شناسی بدیل توسط مدعیان بوده است. این مقاله با تمایز میان نظریة اجتماعی و نظریة جامعه شناختی راه حلی برای برون رفت از این چالش مطرح می سازد که دست کم میتواند به همدلی بیشتر این دو جریان موجود در جامعه شناسی بینجامد. مبنای این تمایز تفکیک نظریه های هنجارین یا تجویزی از نظریه های غیرهنجارین یا توصیفی است. برای تثبیت این تمایزگذاری نخست نگرش درباب جامعه (جامعه نگری یا جامعه بینی) از جامعه شناسی متمایز شده و خلط این دو با هم مورد نقد قرار گرفته است. در گام بعدی، تمایز میان نظریة اجتماعی و نظریة جامعه شناختی با توجه به چند ویژگی مطرح شده است:هنجارین یا غیرهنجارین بودن، برخورداری یا عدم برخورداری از گزاره های علمی، طراحی جامعة ایده آل یا عدم طراحی آن و صرفاً توصیف و تبیین جامعه، مبهم سخن گفتن و کلی گویی یا دقیق و مشخص سخن گفتن. براساس این تمایز دو نوع فعالیت و تولید معرفتی، یعنی جامعه شناسی و نظریة اجتماعی، و نیز دو نوع چهرة دانشی از هم تفکیک می شوند.
تحلیل اجتماعی بحران های اقتصادی از دیدگاه مقریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی تاریخی همواره شاه راهی برای کشف قانون مندی های اجتماعی بوده که خدمات کاربردی مهمی را در اختیار جامعه قرار می دهد. بررسی های اقتصادی نیز، دانشی اجتماعی است که یکی از موضوع های محوری آن، بحران های اقتصادی است که گاهی از آن به تحولات اقتصادی نیز تعبیر می شود. از جمله آثاری که با اهتمام دکتر جمال الدین الشیال در سال 1358هـ.ق منتشر شده، چاپ کتابی تألیف تقی الدین احمد بن علی مقریزی مورخ مصری قرن نهم، به نام «أغاثهّ الأمهّ بکشف الغمهّ» است که به دلیل نگاه فلسفی و توجه خاص او به تأثیر مسائل اجتماعی و اقتصادی به رویدادهای تاریخی، متمایز از دیگر آثار اوست. مقریزی در این اثر بر اساس روش تحقیق اجتماعی میدانی در بررسی بحران های اقتصادی در کشور مصر عمل کرده و در این رابطه نظریه ویژه ای ارائه داده است. بررسی نظریه اجتماعی مقریزی با رویکرد به آیات قرآن و برهان های او پیرامون علل و اسباب پیدایش بحران ها مسأله این پژوهش است.
نظریه اجتماعی در انگاره اجتماعی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با طرح مفهوم «انگاره اجتماعی» و «نظریه اجتماعی» و بیان نسبت میان آن ها تلاش میشود تاریخ اندیشه اجتماعی معاصر ایران مورد بازخوانی انتقادی قرار گیرد. آنچه اندیشه اجتماعی دوران معاصر ایران را از پیش از آن متمایز میسازد، واردشدن تأملاتی نظاممند درباره «امر اجتماعی» است که بسیار متفاوت با اندیشههای اجتماعی پیشین در تاریخ اندیشه ایران بوده و به همین اعتبار از آن با عنوان «نظریه اجتماعی» نام برده میشود. نظریه اجتماعی حدود یک سده پیش، از غرب و توسط اندیشهورزان ایرانی و از راه ترجمه وارد فضای بیناذهنی ایرانیان شده است؛ فضایی که مختصات آن با کمک مفهوم «انگاره اجتماعی» ترسیم خواهد شد. در این مقاله تلاش میشود تا به نسبت میان نظریه اجتماعی و انگاره اجتماعی معاصر ایران پرداخته شود.
نظریه اجتماعی محصول لحظهای است که امر اجتماعی موضوع تفکر واقع شد و از این رو است که در توضیح نظریه اجتماعی توجه به این لحظه ضروری است؛ لحظهای که امری به عنوان امر اجتماعی متمایز میشود و در استقلال خود مورد تأمل نظاممند قرار میگیرد. هر نظریه اجتماعی درباب یک امر اجتماعی زمانمند و مکانمند است و بدین ترتیب میکوشد آن امر اجتماعی را به روشی معلوم و مشخص بفهمد. انگاره اجتماعی شیوه اى است که توسط آن افراد جامعه خود را در تاریخ جاى مى دهند تا انتظارات معطوف به آینده، میراث سنتهاى گذشته و ابتکاراتشان را در زمان حال به یکدیگر پیوند بزنند. انگاره اجتماعی تنها مجموعهای از ایدهها نیست، اما از ایدهها برساخته شده است و در فضای بیناذهنی افراد جامعه جریان دارد و افراد به کمک آن به معنابخشی اعمال خود و جامعه در کلیت آن دست میزنند.
دوران معاصر تاریخ ایران، دوران مواجهه انگاره اجتماعی ایرانیان با انواع نظریههای اجتماعی سنتهای مختلف غربی است. نظریههایی که در کوشش برای توضیح دادن امر اجتماعی زمانمند غرب تدوین شدهاند توسط اندیشهورزان ایرانی وام گرفته میشوند تا امر اجتماعی اکنون ایران را به فهم درآورند. این وامگیری با قطع ارتباط میان حیات ذهنی و حیات اجتماعی، توهم توضیح و تبیین حیات اجتماعی را ایجاد کرده و در این مقاله به پیامد این وامگیری که در قالب اندیشه اجتماعی معاصر ایران قابل پیگیری است، برای انگاره اجتماعی معاصر ایران پرداخته میشود. بازخوانی انتقادی این اندیشه میتواند با به دست دادن توضیحی از وضعِ حالِ اندیشه اجتماعی به طور خاص و انگاره اجتماعی به طور عام، راه را برای گذار به تدوین نظریه اجتماعی ناظر بر امر اجتماعی اکنون ایران هموار گرداند.
نظریه اجتماعی و محیط استفاده از اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعیین چگونگی پیوند میان عاملیت و ساختار امری بسیار مهم در مطالعات علوم اجتماعی و شناخت جهان است. نظریه های اجتماعی برای فهم پدیده های اجتماعی تبیین های متفاوتی بدست داده اند. نظریه ساخت یابی گیدنز با درک دوسویگی عاملیت و ساختار بر این باور است که ساختار به عنوان یک نظم جهانی بر رفتار افراد جامعه تاثیر می گذارد و یک کردار اجتماعی شکل می گیرد. مفهوم استفاده از اطلاعات ارائه شده توسط تیلور مبتنی بر نظریه ساخت یابی است. محیط استفاده از اطلاعات، بافت اجتماعی یا محیطی است که در درون آن افراد زندگی و کار می کنند. در این مطالعه الگوهای رفتار اطلاع یابی بر پایه نظریه ساخت یابی و مفهوم محیط استفاده از اطلاعات تحلیل شده اند. حاصل تحلیل ها نشان داد که استفاده از منابع اطلاعاتی بدون ملاحظه بافت اجتماعی و سازمانی آن نمی تواند به روشنی درک شود، زیرا بافت زمینه ظهور، طراحی ,اجرا و استفاده از نظام اطلاعاتی است.
تبیین تئوری اجتماعی آل احمد در رمان نفرین زمین
حوزه های تخصصی:
رمان نفرین زمین از نظر انعکاس آرا و پیشگویی های اجتماعی و مخالفت آل احمد با تجدد، مهم ترین اثر داستانی او است. در این رمان، همت او بیش از اینکه مقصور خلق اثری داستانی باشد، منحصر به ارائه تحلیلی اجتماعی از عصر خود و هشدار از وقوع تجدد است که از دیدگاه او آفت هایی بنیان کن در پی دارد. در این اثر، پدیدة اصلاحات ارضی در زنجیرة یک تئوری قابل استنباط و بررسی است. از این رو و همچنین به دلیل وفور مضامین اجتماعی، آن را با برخی از مدل های تبیین در علوم اجتماعی تطبیق دادیم تا جایگاه بینش اجتماعی این روشنفکرِ مطرح و صاحب قلم که آثارش هنوز هم خواننده و طرفدار دارد، در عرصة نظریه پردازی اجتماعی بیش از پیش روشن شود. حاصل این تطبیق آن است که تئوری وی فقط با یک مدل تبیین قابل تطبیق نیست، بلکه برای تبیین آن باید از چند مدل استفاده کرد. تمام نظریات اجتماعی او صائب و قابل دفاع نبوده و برخی با ضعف های اساسی مواجه است.
دولت در نظریه اجتماعی مطالعه مقایسه ای آرای جامعه شناسان کلاسیک اسماعیل عالی زاد دکتر حسن سرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی سیاسی، حوزه ای از مطالعات جامعه شناختی است که در آن به رابطه میان نهاد سیاست و سایر نهادهای اجتماعی پرداخته می شود. از این منظر در بخشی از مطالعات جامعه شناختی، توجه خاصی به پدیده ""دولت"" به مثابه عنصر کلیدی نهاد سیاست و همچنین به عنوان مؤلفه ای اثرگذار در مناسبات اجتماعی شده است. مروری بر تاریخ نظریه های اجتماعی بیانگر آن است که از پیدایش نخستین نظریه های جامعه شناختی تا به امروز، موضوع تبیین دولت و شناخت فرایند تکوین، تطور و تحول آن همواره دل مشغولی تعدادی از نظریه پردازان اجتماعی بوده است. در این میان، جامعه شناسان کلاسیک نقش ویژه ای ایفا کرده اند، زیرا با طرح دیدگاه ها و نظریه های جامع خود، عرصه ای را خلق کردند که در آن مفروضات نظری و بنیادهای معرفتی این رشته استوار گردیده است. تأثیرگذاری این نظریه پردازان به نحوی است که سپهر اندیشه آنان طیف گسترده ای از فرایند نظریه پردازی اجتماعی درباره دولت را تا به امروز رقم زده است. بنابراین چون فعالیت مؤثر در این عرصه مطالعاتی (جامعه شناسی دولت)، نیازمند شناخت دیدگاه ها و نظریه های معاصر و همچنین آگاهی از نحوه پویایی آن ها است؛ پس باید گفت که شناخت بهتر تنها با وقوف به بن مایه ها و سرچشمه های این آراء ممکن می گردد. این امر، تداعی گر همان پرسش همیشگی است که ""چرا باید کلاسیک ها را خواند؟""
«مفهوم» در جامعه شناسی: چیستی، چگونگیِ شکل گیری و کارکردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جامعه شناسی و نظریه های اجتماعی، مفهوم نقش بسیار مهمی دارد. مفاهیم زیادی وضع شده اند و آثار زیادی هم برای توضیح این مفاهیم نوشته شده اند. مسئله این است که مفاهیم چه هستند؟، چگونه شکل می گیرند؟ و چه کارکردایی برای علم دارند؟ و صاحب نظرانی که بیشتر از بقیه به مفهوم توجه داشته اند این سوالات را چگونه توضیح داده اند. کانت از مقولات به مثابه مفاهیم ماقبل تجربی سخن می گفت، هگل روی خود-تکاملی مفهوم تأکید می ورزد، مارکس برعکس هگل، مفهوم و دیالکتیک مفاهیم را بازتاب جهان واقعی می داند، نیچه بر روی ماهیت استعاری مفاهیم متمرکز است و آن ها را گورستان ادرکات تلقی می کند. دورکیم برعکس کانت، بر ماهیت پسینی و اجتماعی مفاهیم تأکید دارد و بلومر بر نقش کلیدی مفاهیم در علم و کارکردهای آن تمرکز دارد. صاحب نظران مذکور گرچه فیلسوف یا جامعه شناس هستند ولی رهیافت آن ها در تحلیل مفاهیم در وهله اول، منطقی، سپس، روان شناختی و ادبی، و در وهله آخر، اجتماعی یا فرهنگی است.
چشم انداز نظری ساختار و کنش در تبیین رفتار سازگاری نسبت به خشکسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر، تحلیل تأثیر عاملیت و ساختار بر رفتار سازگاری نسبت به خشکسالی بر مبنای بررسی متون است. در این راستا ابتدا نقش عاملیت و ساختار در پژوهش های علوم اجتماعی و شناخت جهان بر پایه نظریه های اجتماعی و به ویژه نظریه ساخت یابی گیدنز تبیین شد. سپس در راستای تحقق اهداف اسناد بالادستی نظیر سند چشم انداز و نقشه جامع علمی کشاورزی کشور، چگونگی پیوند میان ساختار و کنش در شرایط خشکسالی، به منزله بافت اجتماعی یا محیطی که در آن افراد زندگی و کار می کنند، مورد تحلیل قرار گرفت. در ادامه رویکردهای مختلف ارائه شده در مطالعات سازگاری و آسیب پذیری نسبت به مخاطرات محیطی تشریح شد. حاصل تحلیل ها نشان داد که برمبنای نظریه ی مذکور، همه فعالیت های سازگاری نسبت به خشکسالی، درون بافت اجتماعی شکل می گیرد و ارتقای ظرفیت سازگاری بدون ملاحظه بافت اجتماعی نمی تواند به روشنی درک شود، زیرا بافت زمینه ظهور، طراحی، اجرا و استفاده از راهبردهای سازگاری را فراهم می نماید. این رویکرد امکان بررسی و تحلیل جامع و منطبق بر واقعیت های اجتماعی رفتار سازگاری جوامع محلی را به خشکسالی فراهم خواهد کرد و درنتیجه پیوند دهنده ی راهبردهای کلان سازگاری با راهبردهای خرد جوامع محلی در حوزه ی مطالعات سازگاری، آسیب پذیری و حتی تاب آوری به مخاطرات محیطی نظیر خشکسالی خواهد بود .
هویت: میراثی از گذشته یا انتخابی برای آینده؟(مقاله علمی وزارت علوم)
آیا هویت میراثی به جای مانده از گذشته است یا انتخابی برای آینده؟ در این پرسش، مفهوم «زمان» پیش فرض گرفته شده است. ازاین رو، تحلیل مفهوم زمان نقطه عزیمت ماست. زان پس به بررسی نسبت مفهوم زمان با نظریه اجتماعی می پردازیم و برمی نهیم که جامعه شناسی نه علم «زمان» بلکه علم «مکان» است. علم «زمان» اما «تاریخ» است که در روایت هگلی اش نسبتی وثیق با پارادایم فلسفه آگاهی دارد. این پارادایم، اجازه تأسیس جامعه شناسی را نمی داد چرا که جامعه شناسی نظریه کنش است نه نظریه آگاهی. از همین رو، تأسیس جامعه شناسی در پایانه های سده نوزدهم اروپایی مقارن است با بحران فلسفه آگاهی. کانون این بحران نیز مفهوم «سوژه» بود، سوژه ای که خود هم بنیاد فلسفه آگاهی مدرن بود و هم کانون جامعه مدرن. اما مارکس، نیچه و فروید طومار سوژه را درهم پیچیدند و بدین سان جامعه مدرن را به بحران درانداختند. تأسیس جامعه شناسی پاسخی بود به این بحران. این تأسیس چرخش گاهی است که در آن از گران باری و زیان باری «تمپوسنتریسم» آگاه گشتیم و بر سودمندی «توپوسنتریسم» انگشت نهادیم. پس از این بحث نظری، به برخی از نارسایی های تلقی زمان محور از «هویت» در علوم اجتماعی ایران اشاره می کنیم و نشان می دهیم که چگونه این نارسایی ها گرانبار از گذشته است و ازاین رو ناتوان از نگریستن به آینده. ریشه ناتوانی جامعه شناسی ایرانی در پردازش «نظریه کنش» را نیز در همین نارسایی ها جست وجو می کنیم. جامعه شناسی ایرانی برای برون رفت از این بن بست و گشودن افق هایی نو در سپهر نظریه و عمل اجتماعی، چاره ای جز دست شستن از تلقی هویت «به سان میراثی از گذشته»، و برگرفتن آن همچون «انتخابی برای آینده» ندارد. سرآخر درباره مفهومی از هویت «بخردانه» و نسبت آن با علوم اجتماعی سخن می گوییم. افزون بر اینها، وجه میان رشتگی این مقاله در بررسی نسبت علومی همچون جامعه شناسی و تاریخ در چشم اندازی فلسفی بر زمینه تحلیل مفهوم های زمان و مکان توضیح داده می شود.
استخراج شاخصه های «نظریه» در اقتصاد متعارف و ارزیابی این شاخصه ها مبتنی بر آراء شهید سید محمدباقر صدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه مرسوم این است که «نظریه اقتصادی» دارای ماهیت و مفهومی متعین است و اقتصاددانان مختلف نسبت به چیستی این ماهیت اجماع نظر دارند. در این نوشتار به منظور ارزیابی این مدعا، مروری تاریخی و تحلیلی بر مفهوم نظریه می شود. شیوه ی نگارش در این مقاله، تحلیلی فلسفی است. ابتدا به بررسی تاریخی نحوه پدیدار شدن این مفهوم در میان اقتصاددانان پس از دوران رونسانس پرداخته شده است. سپس این پرسش دنبال شده است که آیا می توان شاخصه های منسجمی را برای نظریه در اقتصاد متعارف یافت؟ در مرحله بعد نیز تلاش شده است ابعاد مختلف پاسخ به این پرسش به آراء شهید سید محمدباقر صدر ارجاع داده شود و منظر ایشان نسبت به این مفهوم استخراج شود. این که اقتصاددانان در طول تاریخ نسبت به مفهوم و ماهیت نظریه دارای اجماع بوده اند و این که تعریف مشخص و متعینی نسبت به ماهیت نظریه در اقتصاد وجود داشته باشد، امری مردود است. اما من حیث المجموع می توان شاخص هایی غیر اجماعی را معرفی کرد که بتوانند ابعاد مفهومی «نظریه» در اقتصاد را روشن سازند. ابتنا بر جزء نگری و فردگرایی روش شناختی، استقلال نظریه از روش و از نظریه پرداز(علمی بودن، واقع نمایی، و تبیینی بودن نظریه)، ابتنای نظریه اقتصادی متعارف بر عامل واحد، امکان استقلال شاخه های دانشی و تخصصی شدن نظریات، حاکمیت منطق ریاضی بر نظریات و حاکمیت روش تجربی بر نظریات اقتصادی از ویژگی های اساسی «نظریه اقتصادی» هستند که شهیدصدر هر کدام از این شاخصه ها را مورد انتقاد قرار می دهد.
حکمت متعالیه؛ امر واقع اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
مسئله «واقع گرایی» برای فلسفه اسلامی آن است که چگونه می توان واقعیت اجتماعی را تحلیل کرد که بتواند با هستی شناسی این فلسفه منطبق باشد و پدیده های اجتماعی را براساس آن بررسی کند؛ از این رو، هدف مقاله حاضر تحلیل امور واقع اجتماعی در حکمت متعالیه است. مدعای نویسنده آن است که نظریه امر واقع اجتماعی با هستی شناسی حکمت متعالیه همخوان است. در مقابل این مدعا نظریه ای قرار دارد که فلسفه اسلامی را برای مطالعه علوم انسانی و اجتماعی مناسب نمی داند. برای بررسی مدعای فوق از روش اسنادی و تحلیل کلمات فیلسوفان متعالی استفاده شده است. نتیجه حاصل از این نوشته اثبات واقع گرایی در شاخه فلسفه اجتماعی و فلسفه علوم اجتماعی است؛ چنان که واقع گرایی پایه فلسفه اسلامی دانسته شده است . از دستاوردهای این مقاله می توان در نظریه پردازی اجتماعی و شاخه فلسفه علوم اجتماعی استفاده کرد.
تحلیلی نقادانه بر کتاب تاریخ و نظریه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۱۲ (پیاپی ۸۸)
31-50
هدف این مقاله، ارزیابی کتاب «تاریخ و نظریه اجتماعی» است که توسط غلامرضا جمشیدیها ترجمه شده است. این ارزیابی از نظر شکلی، محتوایی، روش شناختی و نیز ترجمه انجام شده است. در این مقاله متن اصلی در تقابل با متن ترجمه قرارگرفته و نقاط قوت و ضعف آن هم در متن اصلی هم در نسخه ترجمه شده استخراج شده است. نتایج نشان داد این کتاب، ویژگیهای مثبت زیادی دارد. محتوای کتاب سازگاری مناسبی با پیش فرضهای اساسی دارد، زیرا به لحاظ منطقی نویسنده نشان داده است که تاریخ، بخشی از جامعه شناسی و جامعه شناسی بخشی از علوم اجتماعی است پس می توان مانند نویسنده نتیجه گرفت که تاریخ نیز بخشی از علوم اجتماعی است و همچنین مغایرتی با ارزشهای اسلامی و اصول دینی ندارد. از نظر حجم مطالب و اطلاعات و دانش منتقل شده، دانشجویان و افراد مبتدی ناآشنا با این علوم می توانند استفاده های تاریخی زیادی از این کتاب داشته باشند. از این جهت این کتاب می تواند به عنوان منبع کمک درسی و بهره گیری از منابع معتبر آن برای دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته های تحصیلی جامعه شناسی و تاریخ پیشنهاد شود. وجود بیش از 600 منبع ارزشمند تاریخی و جامعه شناسی در کتابشناسی از نکات بسیار ارزشمند دیگر در این کتاب است. همچنین ترجمه روان و کوتاه نسبت به متن سنگین و ثقیل اصلی (صرفنظر از ایرادت آن) نکته قوت دیگر این کتاب است. با این حال، این کتاب با آخرین سرفصل های مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری به عنوان کتاب اصلی در تدریس دروس دانشگاهی مطابقت ندارد و کتاب جانبی و کمک درسی شمرده می شود و نمی توان از آن به عنوان کتاب درسی استفاده کرد. نبود نتیجه در پایان هر فصل خواننده را سردرگم نگه می دارد. انسجام منطقی در مطالب درون هر فصل و بین مطالب فصول مختلف بسیار ضعیف است. رفع برخی از ایرادات در ترجمه، ایرادات ویرایشی و نگارشی، می تواند به غنای کار بیافزاید. اصلاحات درون متنی مخصوصاً برای دسترسی راحت تر خواننده به منابع و به روزبودن منبع دهی از ایرادات اساسی کار است که امید است در چاپ بعدی اصلاح گردد.
تفسیر حکمت اسلامی از رابطه معنا، انسان و جامعه در نظریه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
رابطه معنا با انسان و جامعه از مهم ترین دغدغه های فلسفه و علوم اجتماعی به شمار می رود؛ زیرا امروزه منطق علوم اجتماعی فارغ از رویکرد کلاسیک (اثباتی)، نوعی گرایش به سوی نظریه های کلان اجتماعی را نشان می دهد که علاوه بر اینکه نمایانگر فلسفی شدن جامعه شناسی است، کارکرد آن نیز معقول کردن جهان اجتماعی یا به تعبیری معنادارکردن رابطه انسان و جامعه است. بدین وصف سوژگی با وجود ظرفیتی که در علوم اجتماعی به طور عام داشته و افق های مهمی را در سنت های نظری پدیدار کرده است، اما با اکتفا به عقل جزئی و تجربی در میانه دوآلیته فلسفه غرب قرار گرفته و بالمآل در سیر تطور نظریه های اجتماعی نتیجه ای جز تصلب بی روح معنا و تزلزل سطحی معنا در رابطه با انسان و جامعه به دنبال نداشته است. بر این مبنا انسانی که به کمک سوژگی خود، جهان را استعلایی می نگریست، در بستر عواملی مانند سنت، فرهنگ، گفتمان، اساطیر و... چنان از معنا زدوده شد که گویی زاده این عوامل است و اینها نه تنها به فعل او بلکه به خود او نیز معنا می دهند، اما حکمت اسلامی از سقف عقلانیت موجود با اتصال به وجود فراتر رفته و این معناداری در رابطه انسان و جامعه را در دیالکتیک تاریخ معنوی و تاریخ تجربی و در سیر علل طولی و وسائط الهی تبیین می کند. از این حیث معانی از سویی به دلیل اعدادی به کمک اراده و اختیار درصورت افعال اعتباری انسان و از سوی دیگر به دلیل فاعلی به واسطه مشیت الهی درصورت قوه ناطقه (فطرت الهی) تحقق می یابد؛ بنابراین براساس عوالم سه گانه معانی، امر و خلق در انسان معانی عقلی و فطری به تفصیل در معانی مثالی تنزل می یابد و پس از آن به ادراک حسی پیوند می خورد و این ادراک جزئی وهمی لحظه به لحظه به معنایابی انسان در جامعه در قالب اعتبارات اجتماعی منجر می شود.
ادراکات اعتباری به مثابه خوانشی غیر یوروسنتریک در بستر جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کسب معرفت توسط انسان از سه راه عقل، حس و قلب حاصل می شود و هر کدام کارکردی ویژه دارند. یکی از مفاهیم مهم در بررسی سیر شکل گیری ادراکات در انسان، ادراکات اعتباری، چگونگی شکل گیری آن ها و جایگاه آن ها در تقسیم-بندی انحاء معقولات و جایگاه آن ها در تحلیل و بازسازی نظریه اجتماعی است. روابط انسان ها با یکدیگر و رابطه انسان با محیط پیرامون خود در محدوده مفاهیم اعتباری قرار می گیرند، لذا شناخت دقیق اعتباریات، نحوه بازسازی و جایگاه آن ها در تفکر علامه طباطبایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش به تحلیل بازسازی ادراکات اعتباری در تفکر علامه طباطبایی با روش تحلیلی توصیفی پرداخته می شود که می توان بر اساس آن نظامات اخلاقی و اجتماعی را شکل داد. ابتدا سیر ادراکات از حس تا اعتباریات در انسان تحلیل می شود، سپس به معرفی انواع معقولات در انسان و سپس به مساله ادراکات اعتباری در اندیشه علامه طباطبایی و چگونگی بازسازی آن در تفکر علامه در چارچوب نظریه اجتماعی پرداخته خواهد شد.
بازنگری در نظریه خطای تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این تحقیق بازنگری در نظریه خطای تاریخ و دو دغدغه عمده مقاله، یکی، تبیین ضرورت نظریه تاریخ و دوم، بازاندیشی در نظریه خطای تاریخ است. سوال اصلی تحقیق این است که نظریه خطای تاریخ چیست و چگونه می توان خطا را در نظریه تاریخ تشخیص داد؟ این پژوهش به روش تاریخی تحلیل خطا در شش مرحله، انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، دانش تاریخ قربانی نزاع بین مارکسیسم و مخالفان نظریه تاریخ مارکس شده است. به عبارت دیگر، یکی از پیامدهای زیانبار جنگ جهانی دوم ویرانی دانش تاریخ بود. مخالفان مارکسیسم –از جمله کارل پوپر- با صورت بندی نظریه خطای تاریخ تبر بر ریشه دانش تاریخ زده اند. بنابر این، بازنگری در نظریه خطای تاریخ گامی مهم در جهت بهبود دانش تاریخ است. نظریه خطای تاریخ بر مفروضات خطا متکی است، زیرا تاریخ دانش مبتنی بر رخداد های منحصربفرد نیست و معرفت تاریخی بر پایه ادراک و تجارب تاریخی مشترک شکل می گیرد. همچنین، فرض عدم امکان نظریه تاریخ یک خطاست، زیرا تاریخ بخش مهمی از هر نظریه اجتماعی است. اگرچه خطای نظریه تاریخ تاکنون پیامدهای فاجعه باری داشته است؛ سزاوار نیست دانش تاریخ به صورت کامل نفی شود. موج فزاینده خشونت در جهان و علائم آماده شدن کشورها برای ورود به جنگ جهانی سوم نشان می دهد سرکوب دانش تاریخ به گسترش صلح و امنیت جهانی منجر نشده است.
قانون به مثابه امری اجتماعی؛ مطالعه روش شناسانه نظریه قانون مونتسکیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پیدایش مدرنیته به تدریج شاهد تغییر مبنای علم و شکل گیری علمی متفاوت از دوران پیش از آن هستیم. علم جدید، صورت کامل شده علم دوران پیش از مدرن نیست، بلکه مبتنی بر بنیادهای هستی شناسانه، معرفت شناسانه و انسان شناسانه متفاوت و متکی بر تلقی خاصی از طبیعت، انسان و خداوند است. نظریه مونتسکیو در چارچوب رویکرد مدرن، توجهی به طبیعت ثابت انسان، مبدأ و غایت وجودی او در رسیدن به سعادت حقیقی ندارد. در چارچوب آن، انسان دارای طبیعتی ثابت و پایدار نیست، بلکه طبیعت او در خلال اجتماع ساخته می شود. او قانون را از اجزای نظام اندام واره اجتماعی می داند و تلاش می کند پیوند بین «قانون» به عنوان امری اجتماعی با شرایط مختلف اجتماعی را آشکار سازد. مهم ترین نتایج تلقی قانون به مثابه امری اجتماعی در اندیشه مونتسکیو عبارت است از: تحلیل قوانین جامعه بر اساس شرایط اجتماعی، پذیرش روابط علّی حاکم بر قانون، نسبیت قانون و جدایی آن از ارزش ها و از دین. این مقاله می کوشد با رویکرد روش شناسانه، بین اصول علم اجتماعی او و مبانی بنیادین آن و نظریه قانون وی ارتباط برقرار کرده و نظریه قانون او را در پرتو بنیان های علم اجتماعی جدید که متفاوت از بنیان های علم سنتی است مورد مطالعه قرار دهد.
نظریه ضد سرمایهای فساد اداری و نقد مفهوم سرمایه اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۸ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۹
۷۹-۱۲۸
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مقاله ای انتقادی مربوط به مقاله مهم درشماره 55 فصلنامه رفاه اجتماعی یعنی نقد روش شناختی و مفهومی سرمایه اجتماعی فریبرز رئیس دانا است. از دهه نود میلادی سرمایه اجتماعی در ادبیات توسعه به عنوان یک پدیده مثبت مطرح می شد در مقابل چشم انداز مارکسیستی که همواره سرمایه را به عنوان روابط اجتماعی استثمار طبقه کارگر نظریه پردازی می کرد. در قضاوت بین این دو نگاه رئیس دانا مدافع موضع اخیر است. ازنظر او نظریه سرمایه اجتماعی دو حوزه اقتصاد و غیراقتصاد را بهم آمیخته و پژوهشگران را قادر ساخته است مفهوم اجتماعی را در تحلیل اقتصادی از درپشتی وارد کنند. برخلاف تلاش دو نظریه پرداز اصلی کولمن و پوتنام، این امر به این دلیل که مبانی سازنده آن متناقض بوده ناموفق بوده است. رئیس دانا فاین را به این دلیل که به سرمایه اجتماعی نگاه انتقادی داشته است مورد تحسین قرار داده است و سرمایه اجتماعی را هم ازنظر مفهومی مبهم و هم غیردقیق می داند و کاربرد آن را موجب نگاهداری پایه های تبعیض و پذیرش محافظه کارانه هنجارهای مقبول جهان سرمایه داری می داند. هرچند او در نقدهای خود به بن فاین اقتدا می کند اما تأکید بن فاین در نقد برودل از سرمایه را از یاد برده است. برودل هم ازنظر جایگاه علمی و هم ازنظر قدرت نظریه پردازی از بوردیو بالاتر است و به ویژه این پیشنهاد که سرمایه داری از اقتصاد بازار متفاوت است برخلاف اقتصاد بازار دو طبقه دیگر یعنی زندگی مادی و اقتصاد سرمایه داری در منطقه کدر هستند. در این مقاله سرمایه اجتماعی به منطقه کدر نسبت داده شده و مفهوم آن به دلیل ناروشن بودن با معنی آشفته موردانتقاد قرار گرفته است. روش: روش این پژوهش انتقادی است که نقدهای منطقی و ساختاری در مقاله رئیس دانا به دلیل نواقص آن موردانتقاد قرار گرفته درعین حالی که نقاط قوت آن تحسین شده است. یافته ها: بزرگ ترین نقطه قوت رئیس دانا توجه به تغییر مفهومی سرمایه از دیدگاه مارکس به سرمایه اجتماعی است. نقد جابه جا شدن نتیجه سرمایه اجتماعی با علت آن ابهام و آشفتگی نیز از نقاط قوت رئیس دانا است. بااین حال او نتوانسته توضیح دهد چرا این سرمایه اجتماعی موجب پدیدایی دارایی نامشهود می شود. درعین حال نکات تاریخی از قبیل مطالعات ایتالیایی پوتنام مغشوش و ارجاعات او نادرست است. با تحلیل محتوی نقد رئیس دانا، یازده محور در نقد او به مفهوم سرمایه اجتماعی شناسایی شده است، بسیاری از این محورها را بن فاین در کتاب خود قبلاً بحث کرده است، اما خلاقیت رئیس دانا ارائه نظریه ای است که او خود آن را نظریه ضد سرمایه ای فساد اداری نمایده است. بحث: رئیس دانا فقط نقد مارکسیستی از سرمایه اجتماعی را مدنظر قرار داده و نقد مهم پایه گذار مکتب فرانسوی آنال را از قلم انداخته است. درنهایت تعریف ضد سرمایه ای (به جای سرمایه) رئیس دانا از سرمایه اجتماعی به ویژه مهم و دوران ساز است. در این مقاله نشان داده شده است که می توان از طریق نظریه فرناندو برودل تفسیری دقیق تر از سرمایه در معنی منفی برای فساد اداری ساخت. مؤلف مقاله حاضر دیدگاه رئیس دانا در مورد تقابل سرمایه اجتماعی در مقابل نظریات اجتماعی را به ویژه در دو نظریه یعنی نظریه هویت اجتماعی و قدرت پیوندهای ضعیف (هرچند رئیس دانا مستقیماً به آنها اشاره نکرده است) مورد تقدیر قرار می دهد و پیشنهاد فاین در مورد حذف سرمایه اجتماعی از قاموس نظریه اجتماعی به دلیل ناتوانی آن در تبیین پدیده اجتماعی را تأیید می کند. مؤلف مقاصر حاضر دیدگاه رئیس دانا را برای توصیف نظریه ضد سرمایه ای فساد گسترش داده است. اعتراض رئیس دانا به ایده سرمایه اجتماعی بر مبنای زمینه و تلویحات نادقیق تحسین شده است. مقاله حاضر اکثر انتقادات او را پذیرفته اما بر برخی از خطاهای او نیز تأکید کرده است.
جهاد سازندگی در کشاکش با قفس آهنین بوروکراسی مدرن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
11 - 42
حوزه های تخصصی:
جهاد سازندگی، پس از انقلاب اسلامی برای رفع محرومیت در روستاها و رونق کشاورزی شکل گرفت، اما غفلت از توجه به نظم اجتماعی و مبانی فلسفیِ حاکم بر آن، باعث شد تا در مدت کوتاهی تبدیل به وزارت خانه شود. هدف این مقاله، نشان دادن تمایز منطق سازمانی جهاد سازندگی از سازمان بوروکراتیک مدرن در سطح تحلیل نظم اجتماعی و مبانی فلسفی آن است. به این منظور در این مقاله با توجه به نظریه اجتماعی ماکس وبر و کارل مارکس، نشان داده شده که بوروکراسی مدرنِ غربی چه نسبتی با توسعه سرمایه داری غربی دارد. پس از آن، با نظر به مدرنیزاسیون یا تجدد اجباری رضاخان و برنامه های توسعه سرمایه داری پهلوی دوم، تاثیرات آن در توسعه بوروکراسی غربی در ایران بررسی شده است. در مرحله بعد، با تعدیل نظریه داده بنیاد تحت تاثیر نظریه اجتماعی انقلاب اسلامی با روایت شهید مرتضی مطهری (ره)، مولفه های جهاد سازندگی از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابیِ کدهای 30 مصاحبه، احصاء شده و با مولفه های بوروکراسی رایج در دوره پهلوی مقایسه شده است. یافته های حاصل از تحقیق نشان می دهد که غفلت از تحلیل جهاد سازندگی در سطح نظریه اجتماعی و مبانی فلسفی انقلاب اسلامی، باعث شد تا جهاد سازندگی در وزارت جهاد کشاورزی استحاله شود.