
جامعه پژوهی فرهنگی
جامعه پژوهی فرهنگی سال 15 تابستان 1403 شماره 2 (پیاپی 52) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
برخلاف فهم متعارف در علوم اجتماعی که مقوله دین یا آیین را در ساحت تاریخِ دوره کشاورزی و پس از آن تاریخِ دوره صنعتی بررسی می کند، تبارشناسی دین نیازمند فهم حیات بشری در معنایی وسیع تر است که در این میان باستان شناسی یکی از کلیدی ترین الگوهای معرفتی را برمی سازد. کاوش های باستان شناختی گاه به یافت اشیایی می انجامد که نشان از نمادین بودن آنها دارد که می توان گفت بر پایه باورهایی پدید آمده است. در برخی از محوطه های باستانی در آسیای غربی در دوره آغاز نوسنگی همچون محوطه چاتال هویوک در آناتولی، شیخی آباد در کرمانشاه و شماری محوطه دیگر اشیایی یافت شده است که می توان آنها را اشیایی نمادین قلمداد کرد که برای هدف ویژه ای که به احتمال آیینی و مربوط به باورمندی انسان بوده ساخته شده اند.
تجربه بانکداری اجتماعی و بدون ربا در امریکا؛ درسهایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار بهره برداری از تجربه بانکداری اجتماعی و بدون ربا در نظام بانکی امریکا برای یافتن آموزه و یا راهکارهایی جهت رفع آسیب ها و کاستی های تجربه بانکداری بدون ربا در ایران است. به این منظور به کمک فرامطالعه اسنادی و روش توصیفی-تحلیلی، نخست بانکداری بدون ربا در ایران آسیب شناسی می شود و از میان آن ها بر سه مسئله بنیادین «نحوه ارزیابی کالاها» برای تصمیم گیری در تأمین سرمایه، «نحوه محاسبه سود» برای برآورد سهم بانک از مبادله یا مشارکت و «بانکداری اجتماعی» برای رعایت موازین اخلاقی و اجتماعی، تمرکز می کنیم. آن گاه با بررسی تجربه موفق بانکداری بدون ربا در چارچوب نظام بانکی امریکا و هم چنین ملاحظات و مقررات بانکداری اجتماعی در نظام بانکداری ربوی آن، آموزه ها و راهکارهای «شاخص سنجش کالایی»، « ارزش گذاری بر پایه بازار»، «اعطای وام منصفانه»، «فرصت برابر اعتباری»، و «سرمایه گذاری مجدد در اجتماع» را برای آسیب های یاد شده پیشنهاد می کنیم.
موسیقی به مثابه امکان گسست از سوبژکتیویسم از منظر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هایدگر فلسفه را همان متافیزیک و تاریخ فلسفه را، به ویژه پس از دکارت، تاریخِ بسطِ سوبژکتیویسمِ متافیزیکی می خواند. او سوبژکتیویسم متافیزیکی را عامل اصلی وضعیت نیهیلیستیک یا بی خانمانی ما انسان های مدرن می داند. بر این اساس، پژوهش پیش رو پرسش از امکان گسست از سوبژکتیویسم را به عنوان ضرورت فلسفی امروز ما، مورد بررسی قرار داده است. در این پژوهش از خلال کارهای هایدگر و دیگر اندیشمندان، کوشش شده است علاوه بر پاسخ به چیستی سوبژکتیویسم، هنر موسیقی بر اساس اندیشه ی هایدگر، در مقام امکانی برای گسست از سوبژکتیویسم مورد بررسی قرار گیرد. برای این مقصود، نخست با تکیه بر شرح هایدگر از پرسش «چرا موجودات اصولاً وجود دارند، به جای عدم؟» و همچنین تفسیر او از شعری اثر هولدرلین و کارهای پُل سزان، این موضوع بیان شده که موسیقیدان با اجازه دادن به حضوریافتن «عدم» در موسیقی نه تنها صحنه را برای رخداد حقیقتِ وجود آماده می کند بلکه همزمان با آگاه کردن ما از تمایز میان «وجود» و «موجود» این دوگانگی را رفع کرده و به وحدتی رازآمیز بدل می کند و در پی این رویداد امکان گسست از سوبژکتیویسم را فراهم می آورد. در گام دیگر این فرضیه مورد پژوهش قرار گرفته است که بداهه پردازی در موسیقی، تجربه ای از انفتاح و در نتیجه گسست از سوبژکتیویسم است.
مطالبات و ویژگی های جنبش های سیاسی، اجتماعی زنان دردوره انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی جنبش های های سیاسی ،اجتماعی زنان در دوره انقلاب مشروطه و سیرتحولات تاریخی آنان با تکیه بر گفتمانهای غالب تاریخی است .سئوال این پژوهش این است که جایگاه جنبش های سیاسی ،اجتماعی زنان دردوران انقلاب مشروطه با تکیه برویژگیها ومطالبات زنان چگونه بودهاست ؟ هدف از این پژوهش بنا برگفتمانهای تاریخی دوره مشروطه ، نحوه حضور و مشارکت و شرایطی که جنبش های زنان با آن مواجه بودند از منظر ویژگی های جنبش ها و دستاوردهای آن ،پژوهش شده است. این پژوهش به فراخور روش مطالعات تاریخی ، با رویکردی تحلیلی - توصیفی ، ویژگیها و مطالبات زنان دردوره مشروطه است. درضرورت پرداختن به این پژوهش خلاء تحقیق در مورد مطالبات و ویژگیهای جنبش ها ی زنان به لحاظ رفتار های جمعی ، مبارزه سیاسی، اقدام مستقیم و غیر مستقیم می باشد.از یافته های تحقیق ، برخی کنشهای زنان نشان از حضور آنان درکنار اقشار مختلف جامعه با مطالبات اقتصادی در جریان جنبشهای مانند بلوای نان و .... است ومواردی هم به فراخور شرایط اختصاصی زنان در قالب جنبش اجتماعی، حرکت های زنان را از شکل انحصار گرایانه به سوی تشکل های جمعی ، انجمن ها و در دوره های بعد و تشکیل نهاد عمومی فراگیر سوق می دهد. کلید واژه : جنبش های اجتماعی ، سیاسی، زنان، انقلاب مشروطه ، ویژگیها و مطالبات.
تأملی در چشم اندازهای آرمان شهری در اندیشه بنیان گذاران جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفکر پیرامون جامعه مطلوب و اندیشه های آرمان شهری بیانگر نوعی نیاز فکری در جهت اصلاح جوامع و حرکت به سوی وضعیتی بهتر بوده است. خط سیر تحولات فکری جوامع در مورد شکل گیری و معرفی جامعه های مطلوب و تغییر ماهوی آن در دو سده اخیر در ظهور تفکر جامعه شناختی و علم جامعه شناسی مبین نوعی همپایگی دیرپای جوامع و اندیشه های پیرامون آن از یکسو و رشد و تکامل این اندیشه ها تا زمان حاضر بوده است. اندیشمندان اولیه جامعه شناسی در طی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم متأثر از فضاهای سیاسی و اجتماعی و ریشه های تفکر آرمان شهری در دوره های قبلی هرکدام به نحوی به جامعه موردنظر خود پرداخته اند. این مقاله باهدف شناسایی عناصر مهم جامعه مطلوب در آثار و اندیشه های آن ها به روش مرور تحلیلی تلاش دارد تا نوعی ارتباط بین تفکر آرمان شهرگرایی و جامعه شناسی را در ابتدای شکل گیری آن موردبررسی قرار دهد. شواهد و نتایج نشان می دهد نوعی اشتراک قوی بین دغدغه های جامعه شناسان و آرمان شهرخواهی در پایان قرن نوزدهم وجود دارد، بنابراین می توان نتیجه گرفت که اندیشه های اولیه جامعه شناسی دارای یک عنصر پنهان آرمان شهری در بطن خود بوده است.
بررسی تطبیقی سیر تحول فرهنگ تملق و چاپلوسی در ایران؛ مطالعه موردی: دوره صفویه تا پهلوی اول، از منظر سفرنامه نویسان خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با بررسی منابع سفرنامه ای از دوره صفویه تا پهلوی حوزه های موضوعی و معرفتی بسیاری در بستر تاریخ فرهنگی امکان بررسی دارد. یکی از مهم ترین موضوعات و مقوله های تاریخی ایران که در این منابع از بسامد بالایی برخوردار است تملق و چاپلوسی است؛ بنابراین سؤال پژوهش حاضر این چنین صورت بندی شده است: فرهنگ تملق و چاپلوسی در دوره صفویه تا پهلوی اول باوجود انقلاب مشروطه چه سیر تحولی را پشت سر گذاشته است؟ روش پژوهش تاریخی و جمع آوری داده ها بر اساس منابع کتابخانه ای خواهد بود. یافته های پژوهش نشان می دهد در دوره صفویه سه وجه از عنصر تملق و چاپلوسی در جامعه ایران و به ویژه گفتمان قدرت شکل گرفته است؛ تملق مقدس ماهانه، مرعوبانه و ذلیلانه که منطبق با فضای سیاسی بوده است؛ اما در دوره قاجار تنها وجه تملق ذلیلانه نمود دارد. با بررسی دوره پهلوی اول می توان گفت به دلیل اقتدار دولت شاهد تملق مرعوبانه هستیم و نهضت مشروطه نیز تأثیر شگرفی بر فضای ساختاری گفتمان سیاسی تملق ندارد.
بررسی پدیدارشناسانه حیوان آزاری در مراسم ورزاجنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خون بازی دو گاونر که گیلانی ها آن را «ورزاجنگ» می نامند از دیرباز مایه سرگرمی برخی بود اما هسته اصلی آن یعنی «جنگ»، و مسئله نسل های مختلف یعنی «تعامل انسان و حیوان» همچنان باقی است. باتوجه به اینکه واقعیت اجتماعیِ موجود، منفک از بستر تجربی افراد درگیر در آن نیست و نگره های طبیعی، موجب برجسته شدن تداومِ پدیده، نزد برخی از پژوهشگران تحت عنوان انسجام اجتماعی و کارکرد اقتصادی شده و کنشگران ورزاجنگ خواهان استمرار آن تحت عنوان پاسداشت بازی بومی، و دفاع از سنت هستند، این پژوهش با بهره گیری از روش پدیدارشناختی با تمرکز بر رهیافت مستقیم، سعی نموده به این پرسش پاسخ دهد که قصد این کنشگران در نسل های مختلف از قرارگیری در موقعیت موصوف چیست؟ نتیجه کار بیانگر این است که موافقان و مخالفان با «درد شبح» مواجه هستند و تنها امکانی که برای رهایی از مخاطرات مذکور متصور است خوداثباتیِ درون ماندگارِ انسان متناهی و هم آغوشی «با» جهانی است که در آن پرت شده ایم.
تجربه زیسته زنان دانشجوی افغانستانی از «دانشجو بودن» در ایران (مطالعه موردی: دانشگاه های تهران و قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تجربه زیسته دانشجویان دختر افغانستانی از «دانشجو بودن» در دانشگاه های تهران و قم می پردازد. این تحقیق با طرح این پرسش که «زن افغانستانی، به عنوان یک "دانشجو" چه ادراکی از دانشجو بودن در ایران دارد»، از رویکرد پدیدارشناختی برای کشف تجربیات زیسته دانشجویان دختر افغانستانی استفاده می کند. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش شامل 30 دانشجوی دختر افغانستانی شاغل به تحصیل در دانشگاه های ایران است که به روش نمونه گیری نظری انتخاب شده اند. مصاحبه ها پس از پیاده سازی و تدوین، با استفاده از روش تحلیل متن بررسی شد. یافته ها بر این امر دلالت می کنند که در «زیست دانشجویی» تجربه جاذبه ها بیش از دافعه ها است. همچنین در این مطالعه مفهوم «احساس امنیت» که از روایت های مشارکت کنندگان برآمده است به عنوان مفهوم مرکزی پدیدار می شود و اهمیت آن در «بیان هویت»و «مجال تغییر آن» در عرصه آموزش عالی ایران آشکار می گردد.
لزوم بازنگری در الزامات سیاستی سلامت اجتماعی سالمندان از دهه هشتاد تاکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به جمعیت رو به رشد سالمندی در کشور، توجه به نیازهای اجتماعی سالمندان همچون سلامت اجتماعی و اتخاذ سیاست های بهینه و کارآمد در این زمینه ضرورت دارد. از جمله وظایف دولت ها، سیاست گذاری مناسب در جهت تأمین سلامت اجتماعی سالمندان جهت پیشگیری از آسیب های اجتماعی است که بازنگری در الزامات سیاستی سلامت اجتماعی سالمندان را ضروری می سازد.به منظور بازنگری الزامات سیاستی سلامت اجتماعی سالمندان از روش تحلیل کیفی مفاهیم مندرج در اسناد بالادستی استفاده گردید و در چارچوب نظری پارسونز به تحلیل سیاست های موجود پرداخته شد.نتایج خلأ اساسی در متن سیاست های معطوف به سلامت اجتماعی سالمندان را نشان داد. به طوری که سیاست های دولت گرای سالمندی، اقتصادی محور، فارغ از اولویت دهی نیاز سالمند امروز می باشد، همچنین ابعاد اجتماعی سلامت در محتوای متون مورد بررسی، بسیار کمرنگ دیده شد.در امور مربوط به ساماندهی سلامت اجتماعی سالمندان، نیاز به قوانین کارآمد و به روز، ترسیم الگو به دور از سیاستگذاری های سلیقه ای است. لازم است سیاست های جمع گرایانه با اولویت دهی مبتنی بر نیاز گروه هدف (سالمندان) و با تسهیل گری دولت در مساعدت سایر ارگانها و نهادهای غیردولتی همتا در جهت پوشش دهی کلیه شاخص های سلامت اجتماعی همراه گردد.
تخیل به مثابه زبان مشترک علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم تخیل مثل یک منشور دارای جنبه های علمی و عملی است و از طرف دیگر رشد، پیشرفت و تکامل انسان و جامعه را نشان می دهد.تخیل عبارت از هویت، شخصیت و فردیت یافتن انسانهاست و از جنس باورهای دینی، اخلاقی و حتی عرفی است که مقدس نیز می باشد.تخیل ماهیت هویتی دارد و می تواند علوم انسانی را شکل دهد. پژوهش، نقّادی و خلّاقیّت هم که سه عنصر مهم تکوین علوم انسانی و تداوم حیات آن هستند، در نسبت وثیقی با تخیل محقق می شوند.از حیث روش شناختی، رویکرد تخیلی یک رهیافت و چهارچوب نظری است که ذهن را از قید و بندهای روش شناختی ظاهرگرایانه آزاد می کند و با نگاه از درون به مسئله، امکان درک بهتر ذهنیت ها، انگیزه ها، باورها، دغدغه ها و نوع اندیشه و نگاه دیگران به جهان را فراهم می کند. اصطلاح «تخیل جامعه شناختی» اولین بار، توسط سی رایت میلز با توجه به جایگاه تخیل در علوم انسانی و ماهیت تخیلی این علوم مطرح شد. علوم انسانی با تخیل پیش می رود و عبارت از خلاقیت های خیالی است. جامعه هم با تخیل ساخته می شود. به این ترتیب جامعه و علوم انسانی بتدریج یکی می شوند.تخیل برای هدفی در آینده شکل می گیرد، هرچند که خود هدف است.