فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
The exploration of brain imaging in children with learning disabilities has significantly advanced our understanding of the neural underpinnings of these conditions. Through the application of various neuroimaging techniques, researchers have been able to identify structural and functional abnormalities in the brains of children with learning disabilities, providing insights that have important implications for diagnosis, intervention, and educational strategies. This letter aims to highlight key findings from recent studies on brain imaging in children with learning disabilities and discuss their potential impact on clinical and educational practices. Brain imaging studies have significantly enhanced our understanding of the neural basis of learning disabilities, revealing important structural and functional abnormalities that underlie these conditions. By identifying early biomarkers and neural correlates, neuroimaging can play a crucial role in the early diagnosis and targeted intervention of learning disabilities. Continued research in this field is essential to develop effective strategies that support children with learning disabilities and improve their academic and social outcomes.
تأملی بر کاربرد دیرینه شناسی در تحقیقات رهبری آموزشی
حوزههای تخصصی:
با افزایش پیچیدگی و تنوع در اداره نظام های آموزشی، نیاز به توسعه تنوع در رویکردهای دانش پژوهی در حوزه مطالعاتی مدیریت و رهبری آموزشی، بیش از پیش احساس می شود. رویکرد دیرینه شناسی فوکویی به عنوان یک روش تحقیق کیفی، از جمله رویکردهای معرفت شناسانه ای است که در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. این روش تحقیق به تحلیل و بررسی چگونگی شکل گیری و تحول دانش و گفتمان ها در طول تاریخ می پردازد. مقاله حاضر با هدف بررسی و تحلیل کاربرد دیرینه شناسی در تحقیقات رهبری آموزشی، به بررسی و تحلیل مقاله "دیرینه شناسی رهبری آموزشی به عنوان یک حوزه بیانی" نوشته ریچارد نیشه، دانشیار دانشگاه نیو ساوت ولز، پرداخته است. هدف اصلی مقاله، پاسخ به این پرسش است که « مقاله نیشه تا چه حد توانسته است با استفاده از روش دیرینه شناسی درک بهتری از ماهیت پیچیده حوزه مطالعاتی رهبری آموزشی ارائه دهد؟« بررسی ها نشان می دهد که نیشه به خوبی توانسته است معرفت شناسی فوکویی را در حوزه مطالعاتی رهبری آموزشی درهم آمیزد و از آنها برای تحلیل و بررسی مسائل رهبری آموزشی بهره مند شود. با این حال، استفاده از مفاهیم پیچیده فوکو، ممکن است برای برخی از خوانندگان که در زمینه فلسفه و نظریه های فوکو پیش زمینه ای ندارند، دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم و روش های ارائه شده در مقاله نیشه، همانطور که خود وی نیز اذعان دارد، شدیدا بافتارمند هستند.
اثربخشی روش تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: افراد با اختلال طیف اُتیسم در انعطلف پذیری شناختی دچار مشکل هستند به طوری که زندگی روزمره آنها نیز
تحت تأثیر عواقب این مشکل قرار گرفته است. این پژوهش با هدف اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر
انعطاف پذیری شناختی کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام شد.
مواد و روش: پژوهش نیمه تجربی و مطابق با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه ی آماری پژوهش، شامل تمامی
کودکان 7 تا 10 ساله ای بود که با اختلال طیف اُتیسم بودند و به مرا کز و کلینیک های درمانی شهر ارومیه 1401 - 1402 مراجعه
کرده بودند. سی کودک با اختلال طیف اُتیسم به صورت هدفمند انتخاب و به 2 گروه آزمایشی ) 15 نفر ( و گواه ) 15 نفر (
به صورت تصادفی تقسیم شدند. آزمودنی های گروه آزمایشی، تحت تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای آنُدی )قطب
مثبت( به مدت 15 دقیقه روی سر قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تشخیص اُتیسم گیلیام، آزمون دسته بندی
کارت های ویسکانسین بود. برای تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل کوورایانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه
23 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که روش تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی اثربخش بوده است و
به طور قابل توجهی باعث بهبودی انعطاف پذیری شناختی شده است.
نتیجه گیری: با توجه به مشکلاتی که کودکان با اختلال طیف اُتیسم در حوزه انعطاف پذیری شناختی دارند، روش تحریک
جریان مستقیم فراجمجمه ای می تواند به عنوان مکمل سودمندی برای بهبود انعطاف پذیری شناختی آنان باشد.
مقایسه انزوای اجتماعی و بهزیستی روانی در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری خاص و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
179 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه انزوای اجتماعی و بهزیستی روانی در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری خاص و عادی بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع پژوهش های علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان با ناتوانی یادگیری و عادی شهر ارومیه در سال تحصیلی 1402-1401 بود. که از این جامعه با استفاده از نمونه گیری هدفمند، نمونه ای با حجم 34 نفر (17 دانش آموز مبتلا به ناتوانی یادگیری خاص و 17 دانش آموز عادی) برای هر گروه انتخاب شدند. گروه دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری توسط معلم و توسط یک متخصص روان شناسی و آموزش کودکان با نیازهای خاص تشخیص دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ارزیابی انزوای اجتماعی آشر و همکاران (1984) و پرسشنامه ی بهزیستی کودکان استرلینگ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون تحلیل کواریانس به کار گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که انزوای اجتماعی و بهزیستی روانی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری خاص و دانش آموزان عادی تفاوت معنی دار دارد (05/0P<).بنابراین می توان گفت دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری خاص نیازمند دریافت مداخلات موثر جهت بهبود انزوای اجتماعی و بهزیستی روانی می باشند.
ارزیابی برنامه درسی دوره کارشناسی رشته بهداشت عمومی بر اساس سیاست های کلی سلامت ابلاغی مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
302 - 269
حوزههای تخصصی:
از آنجا که برنامه درسی آموزش عالی یکی از زیرنظام هایی است که نقش اساسی در متحول شدن آموزش عالی و جامعه دارد؛ رویکرد سیاستگذاران برنامه درسی در حوزه سلامت نقش بسیار مهمی در تحول و اصلاح برنامه سلامت عمومی در چارچوب اجرای پوشش همگانی سلامت دارد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی، کمّی و پیمایشی است که با ابزار پرسشنامه محقق ساخته، به ارزیابی برنامه درسی دوره کارشناسی بهداشت عمومی بر اساس اهداف تدوین شده در سیاست کلی سلامت پرداخت. در این پژوهش اعضای هیأت علمی دانشکده های بهداشت در دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران، جامعه آماری را تشکیل داده اند و نمونه گیری مطرح نبود. یافته ها حاکی از آن است که در ارزیابی گویه های پرسشنامه محقق ساخته در حیطه دروس علوم پایه، هدف اقدام روش تدریس فناورانه %4/42 و چهار گروه درسی دیگر سلامت و آموزش بهداشت، بیماری شناسی، مدیریت در برنامه ریزی بهداشتی و مهارت آموزی بهداشتی را به ترتیب با %6/40، %4/48 و %6/51 در هدف تعامل بین طب نوین و سنتی کمترین امتیازدهی را کسب کردند. گروه درسی علوم پایه در تمام حیطه های پنجگانه اهداف پژوهش امتیاز کم را به خود اختصاص داده و گروه درسی بیماری شناسی در حیطه هدف مطلوبیت برنامه درسی در 3 سطح دانش، نگرش و عملکرد با %9/90 امتیاز زیاد (خیلی زیاد، زیاد) بیشترین امتیاز را کسب نموده است. نتایج پژوهش حاضر با برقراری پیوند بین اصول برنامه درسی و سیاستگذاری های سلامت و ارتقای آن، می تواند گام جدید و مؤثری در مطالعات حوزه ارزیابی برنامه درسی رشته بهداشت عمومی باشد.
شناسایی عناصر برنامه درسی دانشگاهی بر مبنای شایستگی های کارآفرینانه دانشجویان (مورد مطالعه: دانشگاه های جامع دولتی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی، موجب خلق ارزش از ایده ها می شود همچنین یکی از راهکارهای مؤثر برای کاهش تعداد بیکاران محسوب می شود. بر خلاف دیدگاه سنتی ، امروز بسیاری از ویژگی های کارآفرینانه که موجب افزایش احتمال کارآفرین شدن یک فرد می شود را می توان بصورت اکتسابی و از طریق آموزش در فرد پرورش یابد. بنابراین یکی نظام آموزشی نقش مهم و تأثیرگذاری در توسعه کارآفرینی کشورها دارد. در این راستا بیشتر دانشگاه های کشورهای پیشرفته آموزش کارآفرینی را در برنامه های درسی خود گنجانده اند مطالعه حاضر با هدف شناسایی عناصر برنامه درسی دانشگاهی بر مبنای شایستگی های کارآفرینانه دانشجویان انجام شد. این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد تحلیل مضمون صورت گرفته است. ابزار پژوهش مصاحبه نیم ساختارمند با خبرگان و متخصصین حوزه کارآفرینی در دانشگاه های جامع دولتی شهر تهران انجام شد. نمونه گیری به روش گلوله برفی و تا رسیدن به اشباع نظری صورت گرفت. داده های به دست آمده از انجام 25 مصاحبه به استفاده از تحلیل محتوای مضمون کدگذاری و به کمک نرم افزار مکس کیودا ترسیم شد. به منظور دستیابی به صحت و اعتبار مطالعه معیارهای اعتبار پذیری و اعتمادپذیری مورد توجه و استفاده قرار گرفت. مهم ترین عناصر برنامه درسی شایستگی های کارآفرینانه استخراج شده شامل: ساختارآفرینی، صلاحیت پروری، راهبرد آموزشی، تکنیک های اندازه گیری، ویژگی های یاددهنده، ویژگی های یادگیرنده و محیط یادگیری بود. چارچوب تدوین شده برای برنامه درسی آموزش عالی، با تمرکز بر شکل و ساختار کلی فرایندهای آموزشی و تأثیر طراحی آن براشتغال پذیری، دانشجویان را در مسیر آموزش های عملی و هدایت به سمت بازار کار سوق می دهد به گونه ای که دانشجویان یک سفر توسعه یافته و منسجم از فرایند دانش، نگرش و مهارت را تجربه می کنند که برای آنها معنی دار است.
مدل یابی ساختاری تأثیر عدالت سازمانی در رهبری رفتارهای ناهنجار بر اساس نقش میانجی سایش اجتماعی در کارکنان آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
63 - 77
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف، بررسی تأثیر عدالت سازمانی در رهبری رفتارهای ناهنجار بر اساس نقش میانجی سایش اجتماعی در بین کارکنان و مدیران مدارس شهری آموزش وپرورش استان اردبیل انجام شد..
روش شناسی پژوهش: روش تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نوع داده ها و نحوه اجرای پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری، مدیران مدارس شهری (3400 نفر) و کارکنان (250 نفر) در آموزش وپرورش استان اردبیل که جمعا 3650 نفر بودند، می باشد و برای انتخاب حجم نمونه که با روش نمونه گیری خوشه ای انجام شد، 348 نفر (301 نفر مدیر مدرسه و 47 نفر از کارکنان) به عنوان نمونه انتخاب گردید. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد، که ضریب آلفای پرسشنامه سایش اجتماعی 90/0 و پایایی ترکیبی 90/0، آلفای عدالت سازمانی 91/0 و ترکیبی 83/0 و آلفای رهبری رفتارهای ناهنجار نیز 83/0 و پایایی ترکیبی 77/0 ارزیابی شد. ضریب آلفای کل پرسشنامه 87/0 برآورد شد. برای تحلیل داده های پرسشنامه از نرم افزار spss26 و روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد روش حداقل مربعات جزیی (Pls-SEM) و نرم افزار Smart Pls3 استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد ضریب تأثیر متغیر عدالت سازمانی بر رهبری رفتارهای ناهنجار (56/0) مثبت و معنادار بوده و بر سایش اجتماعی (41/0-) منفی و معنادار است، همچنین ضریب تأثیر متغیر سایش اجتماعی بر رهبری رفتارهای ناهنجار (79/0-) منفی و معنادار بود و نیز سایش اجتماعی نقش میانجی در رابطه بین عدالت سازمانی و رهبری رفتارهای ناهنجار با ضریب (16/0-) داشت.
بحث و نتیجه گیری: بنابراین، با رعایت عدالت سازمانی و رهبری رفتارهای ناهنجار می توان از بروز رفتارهای ناهنجار و سایشی در سازمان جلوگیری کرد.
تامس گرینفیلد و حوزه مطالعاتی مدیریت آموزشی: از جنبش تئوری تا علم انسانی
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر معرفی محوری ترین بخش از اندیشه های پروفسور "تامس بارگرینفیلد" به عنوان یکی از تاثیرگذارترین نظریه پردازان مدیریت و رهبری آموزشی است. گرینفیلد نظریه پردازی مطرح و منتقد در سن شصت سالگی بین سال های 1991 تا 1996 با تدوین ده مقاله مهم پس از بازنشستگی از انسیتیتوی مطالعات آموزشی آنتاریو کانادا، تحول بزرگی در مدیریت آموزشی ایجاد کرد. برای نگارش مقاله حاضر، با مبنا قراردادن مقاله فزال ریزوی(1994) استاد بازنشسته دانشگاه ملبورن استرالیا، و رساله دکترای جان آلن کرکام(1994) در دانشگاه گلاسکو اسکاتلند و چند اثر اولیه گرینفیلد (1954 و 1993) و نیز تعدادی از مقاله های مرتبط دیگر که در دوره ای نزدیک به هم منتشر شده بودند، تصویری منسجم از اندیشه های گرینفیلد، به ویژه سیر تحول فکری وی از جنبش تئوری تا ظهور علم انسانی در حوزه مطالعاتی مدیریت آموزشی، ارائه گردد. یکی از نکات مهم در اندیشه های گرینفیلد، تاکید بر اهمیت ارزش ها در مدیریت آموزشی است. گرینفیلد معتقد بود که تصمیات مدیریتی باید مبتنی بر ارزش های انسانی و اخلاقی باشد. او معتقد بود که ارزش های فردی و اجتماعی مدیران و معلمان نقش اساسی در موفقیت یا شکست سیستم آموزش و پرورش دارد. گرینفیلد براین باور بود که در نظر و عمل مدیریت و رهبری آموزشی، ارزش گذاری، بر خردگرایی مقدم است. افراد می توانند در حدود محدودیت های اعمال شده توسط ارزش ها، خردمند باشند. گرینفیلد مدیریت آموزشی را یک فرآیند اجتماعی می دانست که باید بر اساس روابط انسانی و تعاملات اجتماع شکل گیرد. او معتقدبود رهبران سعی می کنند رهبری کنند، نظم اجتماعی اطراف خود را بسازند، واقعیت های جدیدی ایجاد کنند و اراده خود را به واقعیت تبدیل کنند؛ از این رو رهبران آموزشی، خود سازندگان واقعیت اجتماعی هستند. به زعم گرینفیلد، مدیریت و رهبری آموزشی، یک فعالیت اخلاقی است. گرینفیلد، در جهانی که سازمان ها نگران ارزش ها و قضاوت های ارزشی هستند، خاطر نشان می کند که پیامد عملی این مفهوم از سازمان ها و رهبران، این است که سعی می کنند تا دیگران به ارزش هایی که خودشان معتقدند، متعهدکننده خوبی باشند. و بالاخره رهبران به کار آفرینان ارزش ها تبدیل می شوند که وظیفه انها ایجاد وحدت و انسجام بین افراد است. البته در بخش پایانی مقاله حاضر، هرچند دیدگاه های انتقادی نسبت به سوبژکتیویسم گرین فیلد، به ویژه از منظر معرفت شناختی، نیز معرفی شده است، اما تاکیدشده است که درک مناقشات روش شناختی در حوزه مطالعاتی مدیریت آموزشی، بدون ارجاع به اندیشه های گرینفیلد ناقص خواهدبود.
بررسی انتقادی مدعای تقابل فهم و اقرار در تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۵۹
۱۲۴-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
تربیت دینی به معنای پرورش ایمان، رویکردی دیرین است. از دهه 1950 این رویکرد با انتقاداتی مواجه شده است. منتقدان از منظر سکولاریستی و پلورالیستی براین باورند که در تربیت دینی، فهم حاصل نمی شود و هدف، عبارت است از اقرار و اعتراف. بنابراین باید از «تربیت دینیِ اقراری» دست شست و به جای آن «تربیت دینیِ غیراقراری» یا «تربیت سکولار» پیشنهاد می شود. به جای «آموزش دین» نیز باید به «آموزش درباره ادیان» همت گماشت. نوشتار حاضر با روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و انتقادی، درصدد گردآوری، صورت بندی و ارزیابی این دیدگاه است. پس از گزارش این دیدگاه، مدعای مذکور در قالب سه تقریر بازسازی شده که عبارت اند از : 1. عدم امکان فهم دینی در تربیت دینی؛ 2. تلازم انحصارگرایی دینی و عدم فهم؛ 3. تلازم تلقین و عدم فهم. در ادامه به تفصیل تقریرهای فوق مورد سنجش و نقادی قرار گرفته و در نهایت مدعای تقابل فهم و اقرار در تربیت دینی مخدوش دانسته شده و گفته شده است که 1. ایمان -محوری در تربیت دینی، مانع از حصول فهم در متربی نیست و تربیت دینی می تواند عقلگرا باشد؛ 2. انحصارگرایی دینی (پیش فرض گرفتن حقانیت یک دین) مانع از انعقاد فهم در متربی نیست و اساس تربیت پلورالیستی هم این گونه است؛ 3. معیار تلقین، موضوع نیست و تربیت دینی الزاماً تلقینی نیست، همانطور که تربیت سیاسی، تربیت اخلاقی و تربیت علمی هم اگر با روش غیراستدلالی تدریس شوند، تلقینی خواهند بود. به فراخور فرصت، زوایایی از رویکرد اسلامی در تربیت دینی تبیین شده و از نسبت «تربیت دینی سکولار» و «تربیت دینی اسلامی» سخن به میان آمده است.
Development of a Strategic Plan for the Educational System of Farhangian University Based on the SWOT Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background and Objectives: Today, strategic planning is considered a way to help increase productivity and achieve organizational goals, and it has become more necessary at Farhangian University as a new organization. Therefore, the current research was conducted to develop Farhangian University's strategic educational program. Methods: The research method is mixed, quantitative, and qualitative. The statistical population included all professors, officials, deputies, and education experts of Farhangian University of Alborz Province. In the qualitative section, sixteen people and in the quantitative section, 50 people were selected based on random sampling. The research tool was a semi-structured interview in the qualitative part and a researcher-made questionnaire with reliability (0.943) in the quantitative part. Findings: Findings showed that threats (3.49), weaknesses (3.48), strengths (3.22), and opportunities (3.21) are more effective, respectively. As a result, a suitable teaching strategy at Farhangian University is a defensive strategy. The proposed solutions are presented in 4 sections: Conservative (so), Conservative (St), Defensive (wt), and Defensive (WT). Conclusion: As a result, the university has developed quantitatively and qualitatively using a suitable defensive strategy.
طراحی و اجرای یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی و تاثیر آن بر توانایی های خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
157 - 172
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اجرای یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی و تاثیر آن بر توانایی های خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری دانش آموزان با روش نیمه (شبه) آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه چهارم ابتدائی شهر ساری در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 5382 نفر بود که تعداد 60 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) گمارش شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های توانایی های خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995)، خودکارآمدی شرر (1982) و کیفیت یادگیری مهدیون و همکاران (1390) بود که پایایی ابزار به روش همسانی درونی و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر، 78/0، 88/0 و 84/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک متغیره (آنکوا) و تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) انجام شد. یافته ها نشان داد یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی بر توانایی های خودتنظیمی، خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری دانش آموزان پایه چهارم ابتدائی تاثیر دارد. هم چنین، تأثیر یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر ابزارهای درسی الکترونیکی بر توانایی های خودتنظیمی بیشترین و در مراتب بعد، به ترتیب بر خودکارآمدی تحصیلی و کیفیت یادگیری تأثیرگذار بود.
شناسایی مولفه های برنامه درسی سبز و ارزیابی میزان انطباق محتوای کتب علوم تجربی دوره اول ابتدایی با آن
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه های برنامه درسی سبز و ارزیابی میزان انطباق محتوای کتب علوم تجربی دوره اول ابتدایی با آن بوده است. لذا این پژوهش از لحاظ هدف، توسعه ای و از نظر گردآوری داده ها، پژوهشی آمیخته است. در بخش کیفی، جهت شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی سبز از روش تحلیل مضمون با مشارکت 15 نفر از متخصصان حوزه برنامه درسی، که با روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی انتخاب شدند و تا مرحله اشباع نظری با استفاده مصاحبه نیمه ساختاریافته پیش رفت. در بخش کمی جهت بررسی میزان تطابق مولفه های شناسایی شده با محتوای کتب علوم تجربی از روش تحلیل محتوا و با استفاده از سرشماری تمام تصاویر، متون و جداول کتب علوم تجربی دوره اول ابتدایی در سال تحصیلی 03-1402 بود. روایی و پایایی در بخش کیفی با استفاد از معیارهای گوبا و لینکلن (1980) و در بخش کمی روایی صوری و محتوایی بر اساس نظر متخصصین و خبرگان و پایایی آن بر اساس ضریب همبستگی و آلفای کرونباخ محاسبه شد.
توظيف الألعاب اللغوية في تعليم العربية، نموذج برنامج Lumio
حوزههای تخصصی:
ترى الدراسات التربویه أن من أهم طرائق تعلیم اللغه تقدیمها فی صوره تواصلیه فی ظل استعمالها، وساعدت التقنیه على تغییر طرائق التدریس بما یتناسب والفروق الفردیه، ویستدعی ضروره الانتقال السریع إلى المعلومات، وتبادل واسع للثقافات، والتوجه إلى تطبیق منهجیه تعلیمیه حدیثه تساند طرائق التعلیم التقلیدیه فکانت الألعاب اللغویه من أهم الخیارات المقدمه لصناعه التغییر فی العملیه التعلیمیه، وتقدیم اللغه فی صوره شائقه ممتعه؛ فأولاها التربویون اهتماما کبیرا، وأصبحت عنصرا مهما ومکونا أساسیا من مکونات طرق التدریس؛ لما تمتاز به من تقدیم الماده التعلیمیه بصفه تفاعلیه بین المتعلم والأداه المستخدمه؛ وهی أداه فَعَّاله فی مواجهه الفروق الفردیه بین المتعلمین؛ وفقا لإمکاناتهم، وقدراتهم، وساعدت البرمجه الحاسوبیه هذه الأدوات اللغویه فی تعلم المهارات اللغویه. استفادت برامج تعلیم اللغات للناطقین بها، والناطقین بغیرها من الألعاب اللغویه، لأهمیتها فی إکساب المتعلم الکثیر من المفردات اللغویه التی تثری لغته المنطوقه، وإکسابه الخبرات والمعارف، ومساعدته على التفاعل مع العالم المحیط به، والتعبیر عن أحاسیسه ومشاعره، وهذا ما أشارت إلیه الدراسات التربویه والنفسیه التی تؤکد نتائج توظیف الألعاب اللغویه الإیجابیه فی العملیه التعلیمیه، ونجاحها فی جذب المتعلمین، وإحداث التشویق فی البیئه التعلیمیه، والقضاء على صعوبات التعلم ولا سیما عند الطلبه الذین یحتاجون إلى تشجیع للتواصل مع الآخرین، وتنمیه الذاکره، وسرعه التفکیر، واستبقاء أثر العملیه التعلیمه مده أطول فیبقى النشاط مستمرا؛ لإشراکها الحواس فی عملیه التعلیم.
بررسی رابطه بین ذهن آگاهی و سبک های تصمیم گیری: نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش واسطه گری تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ذهن آگاهی با سبک های تصمیم گیری بود. شرکت کنندگان تعداد 302 نفر از دانشجویان مرد و زن دانشکده های دانشگاه شیراز بودند، که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های ذهن آگاهی، تنظیم شناختی هیجان و سبک های تصمیم گیری پاسخ دادند. برای تعیین روایی و پایایی از روش های آلفای کرونباخ و تحلیل عوامل استفاده شد. به منظور بررسی مدل از روش معادلات ساختاری و برای تعیین نقش واسطه گری، روش Bootstrap در نرم افزار AMOS به کار گرفته شد. نتایج نشان داد ذهن آگاهی به صورت مثبت و معنی دار، تصمیم گیری عقلانی را پیش بینی کرد و همچنین تصمیم گیری وابسته، اجتنابی و آنی را به صورت منفی و معنی دار پیش بینی کرد. همچنین ذهن آگاهی به صورت مثبت و معنی دار، راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان و به شکل منفی و معنی دار راهبردهای غیرانطباقی تنظیم شناختی هیجان را پیش بینی کرد. در خصوص رابطه مستقیم راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان با سبک های تصمیم گیری، این راهبرد سبک عقلانی را به صورت مثبت و معنی دار و سبک های وابسته، اجتنابی و آنی را به صورت منفی و معنی دار پیش بینی کرد. راهبردهای غیرانطباقی نیز سبک عقلانی را به صورت منفی و معنی دار و سبک های اجتنابی و آنی را به صورت مثبت و معنی دار پیش بینی کرد. در خصوص نقش واسطه گری می توان بیان کرد که راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان نقش واسطه ای مثبت و معنی داری بین ذهن آگاهی با سبک تصمیم گیری عقلانی ایفا کردند. این نقش در رابطه میان سبک های وابسته، اجتنابی و آنی به صورت منفی و معنی دار بود. به طورکلی با افزایش استفاده از راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان، تصمیم گیری عقلانی افزایش و تصمیم گیری وابسته، اجتنابی و آنی کاهش می یابد. با استناد به نتایج پژوهش می توان از راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی هیجان به عنوان یکی از آموزش های مؤثر جهت استفاده از سبک های تصمیم گیری کارآمد استفاده کرد.
ارزیابی وضعیت مراکز یادگیری محلی آموزش بزرگ سالان استان مازندران و ارائه راهکارهای بهبود کمی و کیفی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
127 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف: مراکز یادگیری محلی نقش مهمی در آموزش بزرگ سالان و ارتقای سواد جامعه دارند. ارزیابی این مراکز می تواند به شناسایی چالش ها و فرصت های بهبود آن ها کمک کند. هدف این پژوهش، بررسی وضعیت مراکز یادگیری محلی آموزش بزرگ سالان در استان مازندران و ارائه راهکارهایی برای بهبود کمی و کیفی آن ها است. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. برای ارزیابی مراکز، از الگوی CIPP استفاده شده و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شده اند. جامعه آماری شامل ۲۱ نفر از مدیران، آموزش دهندگان و فراگیران مراکز یادگیری محلی بوده و داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شده اند.یافته ها: یافته ها نشان داد که چالش های اصلی این مراکز شامل مشکلات فرهنگی، محدودیت های مالی، ضعف در برنامه های انگیزشی، کمبود تجهیزات و منابع آموزشی، و نیاز به آموزش های تخصصی برای آموزش دهندگان است. این عوامل تأثیر منفی بر کیفیت یادگیری و میزان مشارکت فراگیران دارند. نتیجه گیری و پیشنهادها: برای بهبود کمی و کیفی مراکز یادگیری محلی، پیشنهادهایی ازجمله افزایش حمایت مالی، بهبود شرایط پرداختی آموزش دهندگان، بازنگری در محتوای آموزشی، توسعه برنامه های انگیزشی و تجهیز مراکز ارائه شده است. اجرای این راهکارها می تواند به ارتقای سطح سواد بزرگ سالان و افزایش اثربخشی این مراکز کمک کند. نوآوری و اصالت: این پژوهش با ارائه راهکارهای کاربردی و منطبق بر نیازهای واقعی آموزش دهندگان و فراگیران، به بهبود عملکرد مراکز یادگیری محلی و سیاست گذاری های آینده در حوزه آموزش بزرگ سالان کمک می کند. یافته های این تحقیق می تواند مبنای سیاست گذاری های جدید در این حوزه قرار گیرد و به تقویت زیرساخت های آموزشی و بهبود کیفیت خدمات آموزشی منجر شود.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزند پروری مثبت والدین و آموزش مدیریت رفتاری مادران بر میزان پرخاشگری، اضطراب و افسردگی مادران دارای کودکان 4 تا 7 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
13 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش گروهی فرزند پروری مثبت والدین و آموزش گروهی مدیریت رفتاری مادران بر میزان اضطراب، پرخاشگری و افسردگی مادران دارای کودکان 4 تا 7 ساله است. پژوهش نیز به روش نیمه تجربی و با طرح تحقیق 3 گروه (یک گروه کنترل و دو گروه آزمایش) با پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه آماری شامل مادران کودکان 4 تا 7 سال شهر تبریز بود که به بیمارستان شهریار و دو کلینیک خصوصی برای رفع مشکلات کودکان خود مراجعه کرده بودند که دراین بین مادران از سه مرکز درمانی و از هر مرکز 20 مادربه صورت هدفمند انتخاب شدند. قبل از اجرای برنامه های آموزشی سه گروه توسط پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992)، اضطراب بک (1967) و افسردگی بک (1964) آزمون شدند، برای گروه آزمایشی اول برنامه آموزش گروهی فرزند پروری مثبت و برای گروه دوم آموزش گروهی مدیریت رفتاری مادران در 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند، درنهایت با انجام دوباره پاسخگویی به پرسشنامه پرخاشگری، اضطراب و افسردگی توسط مادران پس آزمون صورت گرفت. داده های این تحقیق با استفاده از نرم افزار SPSS و در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با تحلیل ANCOVA و t مستقل انجام یافته است. یافته های پژوهشی حاکی از این است که آموزش گروهی فرزند پروری مثبت والدین و آموزش گروهی مدیریت رفتاری مادران بر میزان پرخاشگری، اضطراب و افسردگی مادران دارای کودکان 4 تا 7 ساله اثر دارد و هر دو آموزش نسبت به گروه کنترل اثربخشی بهتری دارند ولی آموزش گروهی فرزند پروری مثبت والدین قدرتمند تر از آموزش گروهی مدیریت رفتاری مادران است.
بررسی تأثیر روش های آموزشی مبتنی بر استیم در یادگیری برنامه نویسی از طریق نرم افزار اسکرچ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تاثیر روش های آموزشی مبتنی بر استیم در یادگیری برنامه نویسی از طریق نرم افزار اسکرچ بوده است. این تحقیق که با هدف کاربردی انجام شده، بر پایه یک روش شبه آزمایشی استوار است و شامل طرح پیش آزمون و پس آزمون در سه گروه مختلف می باشد: یک گروه کنترل و دو گروه آزمایشی. بر اساس حجم نمونه آماری تعیین شده توسط پژوهشگر، از میان ۴۸ شرکت کننده، ۱۶ نفر به عنوان گروه کنترل، ۱۶ نفر برای گروه آزمایشی که با رویکرد آموزشی استیم تدریس شده اند و ۱۶ نفر دیگر برای گروه آزمایشی که با روش تدریس سنتی آموزش دیده اند، انتخاب شده اند. در این مطالعه، جمعیت مورد بررسی را تمامی دانش آموزان دختر کلاس ششم ابتدایی در شهر کرج تشکیل می دهند. به صورت تصادفی، یک مدرسه با دو کلاس ششم به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای جمع آوری داده های لازم، از روش های تحقیق کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. همچنین، برای سنجش میزان یادگیری محتوای برنامه نویسی، از پرسشنامه ای که توسط چو و بولی در سال 2007 تهیه شده، استفاده شده و این فرآیند آموزشی در 8 جلسه آموزش برنامه نویسی اسکرچ با استفاده از رویکرد STEM پشتیبانی شده است. پژوهش حاضر نشان داد که آموزش برنامه نویسی با استفاده از نرم افزار اسکرچ، که بر پایه رویکرد STEM است، بر ارتقاء دانش برنامه نویسی در میان یادگیرندگان موثر بوده است
شناسایی ابعاد و مولفه های آسیب های نظام مدیریت استراتژیک منابع انسانی شرکت شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
100 - 121
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: شناسایی و تحلیل ابعاد و مولفه های مدل آسیب های نظام مدیریت استراتژیک منابع انسانی در شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران اهمیت بسزایی دارد. این مطالعه با هدف بهبود عملکرد سازمانی و افزایش اثربخشی منابع انسانی انجام می شود.هدف اصلی این پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه های مدل آسیب های نظام مدیریت استراتژیک منابع انسانی شرکت شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران بود. روش شناسی پژوهش:روش این پژوهش کیفی به صورت تحلیل مضمون (به روش آتراید استرلینگ)بود مشارکت کنندگان در پژوهش، مدیران و کارشناسان شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران با حدأقل 15 سال سابقه کار مرتبط و خبرگان(اساتید دانشگاه) بود که نمونه گیری از آنها به روش هدفمند و با استفاده از رویکرد اشباع نظری انجام و طی آن، آگاهی دهندگان کلیدی، شامل 24 نفر از جامعه هدف انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند بود. اعتباریابی پژوهش به عنوان یک پارادایم کیفی برپایه چهارمعیار: قابلیت اعتبار (باورپذیری)، بی طرفی (تأئیدپذیری)، قابلیت اطمینان (سازگاری) و قابلیت کاربرد (انتقال پذیری) درنظرگرفته شد. یافته ها: براساس شبکه مضامین آسیب شناسی شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران، مضامین به سه دسته کلی تقسیم شده اند:تفکر راهبردی: شامل چشم انداز، سیاستگذاری و راهبردها.تفکر عملکردی: شامل جذب، آموزش، بهسازی و نگهداشت.تفکر انگیزشی: شامل نظام پاداش، مشارکت، انگیزش ارتقاء، انگیزه تعلق و انگیزه همکاری.این تقسیم بندی ها به بهبود ساختار و عملکرد سازمانی کمک می کنند.نتیجه گیری: آسیب شناسی شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران نشان داد که مضامین اصلی شامل تفکر راهبردی، عملکردی و انگیزشی هستند که به بهبود ساختار و عملکرد سازمانی کمک می کنند.
تأثیر آموزش مؤلفه های انگیزه بخش دعای عرفه امام حسین(ع) بر بهداشت روانی (دانش آموزان متوسطه دوم مدارس رشد و شاهد منطقه 16 تهران)
منبع:
پژوهش در آموزش معارف و تربیت اسلامی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
109 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مؤلفه های انگیزه بخش دعای عرفه بر بهداشت روانی دانش آموزان بود. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا آمیخته (کیفی- کمّی) است. نمونه گیری با روش خوشه ای- تصادفی انجام شده و جامعه آماری در بخش کیفی بدین صورت بود که برای شناسایی مؤلفه های تربیتی و عرفانی دعای عرفه، ابتدا مبانی نظری و پیشینه تحقیق مورد مطالعه قرار گرفت، سپس عبارات پس از بهره گیری از نظرات اساتید کدگذاری شد و در بخش کمّی دانش آموزان مدارس رشد و شاهد دوره دوم متوسطه منطقه 16 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 1368 دانش آموز بودند که بر اساس فرمول کوکران، حجم نمونه 300 نفر برآورد شد که در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. پس از شناسایی مؤلفه ها، از پرسشنامه بهداشت روانی گلدبرگ و هیلر (1979) استفاده گردید. داده ها در پرسشنامه بهداشت روان از پایایی کافی برخوردار بود. داده های پژوهش توسط نرم افزارSpss در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مقایسه نمرات ابعاد بهداشت روان بین دو گروه با استفاده از آزمون تک متغیری و چندمتغیری تحلیل کوواریانس انجام شد که در نتیجه آن علائم افسردگی رتبه اول، علائم کنش اجتماعی رتبه دوم و علائم جسمانی در رتبه سوم قرار گرفتند. بنابراین، متغیر مستقل مؤلفه های دعای عرفه در حد بالایی بر بهداشت روان تاثیر گذاشته است.
مقایسه اثربخشی آموزش قصه گویی مبتنی بر خودگویی مثبت و ذهن آگاهی کودک محور برامیدواری درکودکان سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
228 - 238
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش قصه گویی مبتنی بر خودگویی مثبت و ذهن آگاهی کودک محور بر امیدواری در کودکان سرطانی می باشد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی دارای پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کودکان 8 تا 12 ساله مبتلا به انواع سرطان که در سال 1400 تا خرداد 1401 در بیمارستان بوعلی سینای ساری تحت درمان بودند، انتخاب شدند. حجم نمونه شامل 60 کودک مبتلا به سرطان که به روش نمونه گیری هدفمند برحسب معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در سه گروه 20 نفری، دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگماری شدند. گروه آزمایشی اول به مدت 10 جلسه تحت آموزش قصه گویی مبتنی بر خودگویی مثبت و گروه دوم آزمایش دوم نیز 10 جلسه تحت آموزش ذهن آگاهی کودک محور قرار گرفتند. ابزار استفاده شده پرسشنامه ی امیدواری کودکان (اسنایدر و همکاران، 1996) می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل واریانس آنوا و آزمون تعقیبی بن فرونی در نرم افزار SPSS-25 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو روش آموزش در افزایش امیدواری کودکان سرطانی با اثربخشی معناداری همراه بودند .اما در مقایسه این دو رویکرد درمانی، آموزش قصه گویی مبتنی بر خودگویی مثبت نسبت به ذهن آگاهی کودک محور اثر گذراتر است. بحث و نتیجه گیری: آموزش قصه گویی مبتنی بر خودگویی مثبت و ذهن آگاهی کودک محور بر امیدواری کودکان سرطانی مؤثر است و می تواند زمینه افزایش ارتقا سلامت و امیدواری در کودکان سرطانی شود.