مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
سیستم آموزشی
حوزههای تخصصی:
افزایش چشمگیر میزان اشتغال زنان در جهان از نیمه دوم قرن بیستم به بعد، به عنوان مهم ترین مشخصه «انقلاب در نقش های جنسیتی» نامیده شده است (دیویس 1984، کوتر و همکاران 2001). در ایران، علی رغم توانمندی های قابل توجه زنان و پیشرفت های برجسته ای که طی سال های اخیر در خصوص عناصر زمینه ساز افزایش مشارکت آنان در بازار کار به وقوع پیوسته است (مانند افزایش تحصیلات زنان به ویژه تحصیلات دانشگاهی، افزایش میانگین سن ازدواج، کاهش سطح باروری و روند فزاینده نگرش موافق با اشتغال زنان)، میزان مشارکت زنان در بازار کار همچنان پایین است. معمولا سطح پایین اشتغال زنان به میزان قابل ملاحظه ای ریشه در زمینه های اجتماعی و فرهنگی دارد که از طریق سیستم های آموزشی و متون درسی بازتولید می شود. در این تحقیق با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، مهم ترین الگوها و ویژگی های اشتغال زنان در متن و تصاویر کتاب های درسی سه مقطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان مورد مطالعه قرار گرفته است. مطابق نتایج این تحقیق، الگوی سنتی تفکیک نقش های جنسیتی داخل و خارج خانه و مدل «مرد، نان آور خانوار» (مک دونالد 2000) به وضوح در این کتاب های درسی بازنمایی شده است. تنوع شغلی بسیار محدود و همجنس بودن افرادی که زنان شاغل با آنان سروکار دارند، نیز از مهم ترین ویژگی های بازنمایی اشتغال زنان در کتاب های درسی محسوب می شود. به علاوه، تفاوت های مهم و قابل ملاحظه ای در خصوص الگوها و ویژگی های اشتغال زنان بر حسب مقاطع تحصیلی، پایه تحصیلی و عناوین کتاب های درسی در این تحقیق مشاهده گردید
زنان در بازار کار شهری؛ مطالعه تطبیقی شهرهای تهران و مونترال
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات مهم شهرها و روستاهای ایران، شمار روزافزون زنان بیکار، به ویژه زنان تحصیلکردهی در جستجوی کار و متعاقب آن، کاهش سطح تولید و بهرهوری، افت درآمد سرانه و رفاه است. این مطالعهی تطبیقی، بر پایه آمار جمعیتی سال 1385 (2006) و مشاهدات و مصاحبههای انجام شده در سالهای 2010-2011 شکل گرفته است. مقاله با هدف ترسیم دورنمایی از جنبههای مثبت و فرصتها برای کارآفرینی و کاهش بیکاری زنان شهر تهران، شاخصهای اشتغال و بیکاری، تفاوتهای موجود در سطح و نوع اشتغال زنان، علل و مکانیزمهای آنها و به ویژه نظام آموزشی را بررسی و تحلیل کرده است. این پژوهش، بر پایه سوال اصلی: علل تفاوت ساختاری در سیستم آموزشی دو شهر تهران و مونترال، و این که؛ تاثیر پذیری اشتغال زنان عمدتا از چه عواملی است؟ و فرضیه منطبق با آن که: نظام آموزشی و فرهنگ کار، علل مهم تفاوت ساختاری در اشتغال زنان مونترال و تهران است، شکل گرفته است. به این ترتیب، فرضیه، بر تفاوت عمیق میان دو سیستم آموزشی کار محور و تخصص گرا در مقابل مدرکگرا و در نگرش و تلقی از کار و اشتغال، تاکید دارد. نتیجه اصلی این پژوهش: تایید فرضیه، یعنی وجود ساختار آموزشی حرفه و کار محور شهر مونترال سبب اشتغال بالای جمعیت، ب ه ویژه زنان در مقایسه با شهر تهران شده است. از دیگر نتایج مهم این مطالعه برای مدیریت شهری به ویژه در تهران: ضرورت ایجاد و گسترش نظام آموزشی مبتنی بر کسب مهارت، حرفه و سواد کاربردی برای همه افراد؛ نظام حقوقی و قانونی روشن؛ شفاف و قطعی در اجرای ضوابط و قوانین مصوب در زمینه اشتغال همه افراد؛ فضای فرهنگی حفظ کرامت و اعتبار انسانی صرف نظر از جنس، و تسهیل کننده اشتغال برای همه انسانها و سیستم اقتصادی و مالی پویا، کارآمد و باثبات، همراه با تشویق و تسهیل منجر به تولید شغل و کارآفرینی زنان شود. این مجموعه میتواند در نهایت، از بروز تخلفات و موانع متعدد کاسته و بستر مناسب برای کاهش بیکاری و ارتقاء موقعیت اقتصادی-اجتماعی زنان در جامعه شهری ایران فراهم نماید.
بازتولید الگوهای حجاب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع اصلی این پژوهش معطوف به بررسی و تجزیه و تحلیل ابعاد و ویژگی های مرتبط با فرآیند جامعه پذیری حجاب و پوشش اسلامی بود. در این پژوهش، با استفاده از مدل نظری عناصر چهارگانه فرآیند جامعه پذیری میچنر و همکاران (1990) و سایر صاحب نظران معاصر تئوری جامعه پذیری (اونس و داویس، 2000؛ تایلور، 2003)، فرآیند جامعه پذیری حجاب از طریق سیستم آموزشی تجزیه و تحلیل شد. بر همین اساس، مهم ترین الگوها و ویژگی های مرتبط با چگونگی بازنمایی حجاب و پوشش زنان در متون آموزشی مدارس ایران بر پایه روش تحلیل محتوا بررسی شد. مطابق نتایج این پژوهش، اگرچه الگوهای کمابیش عمومی در زمینه چگونگی بازنمایی حجاب و پوشش زنان از طریق سیستم آموزشی وجود دارد، اما تجزیه و تحلیل های تفصیلی این پژوهش نشان می دهد که این الگوهای کلی به طور معناداری تابعی از دوره های تحصیلی و عنوان متون درسی است.
برنامه ریزی درسی و ساختار مدارس هوشمند در سیستم آموزشی
حوزههای تخصصی:
با شروع تحولات گسترده در جهان، شیوه های یادگیری و سیستم های آموزشی به طور مداوم در حال تغییر و به روز شدن هستند. یکی از این تغییرات ورود فناوری اطلاعات به عرصه آموزش است که منجر به ایجاد مدارس هوشمند در نظام آموزشی شده است. مدارس هوشمند با ابزار ها و امکانات خود رویکرد های آموزشی و یادگیری را متحول و در جهت بهبود حرکت کرده است. در این م دارس ی ادگیری دانش آموز محور است و محتوای درس فقط محدود به کتاب های چاپی نیست بلکه شامل کتاب ه ای الکترونیک ی، نرم افزارهای چندرسانه ای، درس افزارها و پایگاه های اطلاعاتی است. همزمان برای تفاوت های فردی هر دانش آموز و س بک ه ای مختلف یادگیریش برنامه هایی تدارک دیده می شود. مدارس هوشمند رویکرد جدید آموزشی است که با تلفیق فن اوری اطلاع ات و برنامه های درسی یاددهی و یادگیری را به دنبال خواهد داشت. دراین رویکرد نقش معلم به عنوان راهنما است. اما با وجود علم به سودمندی مدارس هوشمند و نقش آن در سیستم آموزشی کشور و رویکرد سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، توسعه وعمکرد این مدارس با مشکلات بسیاری رو به رو بوده است که یکی از این مشکلات نداشتن برنامه ریزی درسی متناسب این مدارس است. به طور حتم با دانستن ساختار و مشخصه های مدارس هوشمند می توان شیوه های برنامه ریزی درسی متناسب با آن طراحی واجرا کرد. در این پژوهش به بررسی ساختار مدارس هوشمند و شیوه مناسب برنامه ریزی درسی آن می پردازیم.
الگوهای بازنمایی هویت ملی در سیستم آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
3 - 23
این مقاله با استفاده از مدل نظری «جامعه پذیری ملی» (هایو، 2009)، به بررسی مناسبات بین هویت ملی و سیستم آموزشی می پردازد. مطابق این مدل نظری، هویت ملی در چارچوب یک فرآیند مستمر و از طریق سازوکارهای جامعه پذیری مخصوصاً نظام آموزشی و منابع درسی شکل گرفته و درونی می شود. بررسی ادبیات تحقیق در طیف متنوع و گسترده ای از ممالک جهان به وضوح نشان می دهد که نظام های آموزشی معمولاً الگوهای ایده آل هویت ملی را از طریق منابع درسی مدارس منعکس می کنند که به شدت متأثر از روابط قدرت و ایدئولوژی نیز هستند. در این تحقیق با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، مهم ترین ویژگی ها و الگوهای مرتبط با بازنمایی هویت ملی در کتب درسی به تفکیک دوره های ابتدایی، راهنمایی و متوسطه مطالعه شده است.
به کارگیری امکانات آموزشی، گامی جهت تسهیل فرآیند یادگیری
منبع:
آموزش پژوهی دوره هشتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
1 - 14
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از این پژوهش معرفی امکانات آموزشی موثر در تسهیل فرآیند یادگیری است . در مقاله حاضر سعی بر آن شده است تا بر گستره ی وسیع امکانات آموزشی تمرکز شود. یادگیری مهم ترین هدف آموزش است و فراهم کردن امکانات آموزشی جهت تحقق یادگیری صورت می گیرد.در این مقاله از روش توصیفی تحلیلی با بررسی کتب و مقالات مرتبط داخلی و خارجی جهت مطالعه نقش امکانات آموزشی در تسهیل فرآیند یادگیری استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که امکانات آموزشی تنها شامل به کارگیری فناوری های پیشرفته نیست، می توان با فراهم ساختن محیطی شاد برای فراگیران با استفاده از روش های نوین تدریس ، بدون نیاز به هزینه زیاد، امکانات آموزشی لازم را جهت یادگیری فراگیران فراهم نمود.در این مقاله با نگرشی تازه در مورد امکانات آموزشی آشنا می شویم. به گونه ای که به شناختی نو از جایگاه امکانات آموزشی در تحقق هر چه بهتر امر آموزش می رسیم.
شناسایی مؤلفه های جهانی توسعه حرفه ای معلمان به منظور ارائه الگوی مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۴۹
۴۸-۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های جهانی توسعه حرفه ای معلمان است. مطالعه از نوع کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. داده ها با مرور ادبیات و پیشینه نظری از طریق جستجوی نظام مند منابع کتابخانه ای، پایان نامه ها و مقالات موجود در پایگاههای اطلاعاتیERIC, ScienceDirect, Scopus, Springer, Magiran, IranDoc گرد آوری شده اند. از میان پژوهشهای صورت گرفته داخلی در سالهای 1390 تا 1396 و پژوهشهای خارجی در سالهای 2008 تا 2018، تعداد 80 مورد پژوهش شناسایی و از میان آنها 53 مورد پژوهش برای بررسی و تحلیل انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل محتوای استقرایی و کدگذاری باز و گزینشی استفاده شده است. برای تأیید اعتبار یافته ها از معیار باورپذیری (توصیف همتایان)، برای تأمین اطمینان پذیری از کفایت اجتماعی، برای تأییدپذیری از نگارش یادداشتهای تأملی و برای انتقال پذیری از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. بررسیها نشان دادند که مطالعات سنتزپژوهی طی سالهای اخیر روند رو به رشدی داشته است و الگوی موردنظر در سه بعد دانش(دانش تخصصی، دانش فناوری اطلاعات، دانش تربیتی)، منش(اخلاق فردی، اخلاق سازمانی) و کنش(ارتباط میان- فردی، ارتباط درون- سازمانی، ارتباط برون- سازمانی) قابل تفکیک است. سیاستمداران و برنامه ریزان آموزشی می توانند با استفاده از الگوی مفهومی مستخرج، تدابیر شایسته را برای توسعه حرفه ای معلمان و ارتقای کیفیت آموزشی اتخاذ کنند. معلمان نیز قادرخواهند بود تا از الگوی موجود برای افزایش شایستگیها و روزآمد کردن دانش و مهارتهای خویش بهره بگیرند.
ابزارهای مربوط به فرایندهای طراحی انگیزشی در راستای تسهیل یادگیری و بهبود سیستم آموزشی در کشور
حوزههای تخصصی:
انگیزش به فرآیندهایی مانند نیاز، شناخت، هیجان، و رویدادهای بیرونی گفته می شود که به رفتار، نیرو و جهت می دهند. انگیزش یکی از عوامل مهم و کلیدی در راستای یادگیری و آموزش در عرصه انتقال مطلب از طرف استاد است. با این اوصاف به نظر می رسد انگیزش یکی از مشکل ترین و پیچیده ترین چالش های پیش روی استادان امروزی است. در واقع پیچیدگی و تنوع آن باعث شده تا به یکی از موضوعات جالب و چالش برانگیز در مباحث علوم تربیتی تبدیل شود. اما بی انگیزشی برای مطالعه در بین دانشجویان دانشگاه به صورت یک فراگیری نامحسوس و نامریی درآمده است. بنابراین از آنجایی که یکی از مغفول ترین عوامل در کارایی برنامه های آموزشی، انگیزش فراگیران می باشد و از سویی انسان در توسعه نقش کلیدی دارد و تحقق توسعه به دست انسان صورت می پذیرد، برطرف کردن نیازهای روحی و روانی افراد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مقاله قصد داریم به بررسی و شناخت ابزارهای مربوط به فرایندهای طراحی انگیزشی در راستای تسهیل یادگیری و بهبود سیستم آموزشی در کشور بپردازیم.
نگاهی علمی به اهداف و دلایل ضرورت آموزش ضمن خدمت معلمان
حوزههای تخصصی:
آموزش ضمن خدمت مجموعه فعالیت های نیازسنجی و برنامه ریزی شده به منظور اصلاح و بالا بردن دانش، مهارت ها، نگرش ها و رفتارهای اعضای سازمان برای انجام دادن وظایف خاص محوله سازمانی است. آموزش ضمن خدمت یکی از مناسب ترین و دراختیارترین منابع و راهکارهای بهبود و ارتقاء منابع انسانی و دستیابی به دانش و مهارتهای لازم جهت رشد و ارتقاء است و حال آنکه آموزش پر هزینه و گران است و زمانی می تواند مقرون به صرفه، مؤثر، قابل توجیه و اجرا باشد که براساس نیازسنجی مناسب و علمی و در قالب الگو و چهارچوبی از پیش طراحی و تعیین شده اجرا شود. امروزه آموزش و بهسازی منابع انسانی به عنوان یکی از استراتژیهای اصلی دستیابی به سرمایه انسانی، و سازگاری مثبت با شرایط تغییر به عنوان دو مزیت رقابتی سازمان ها قلمداد می شود و از این رو جایگاه و اهمیت راهبردی آن در بقاء و توسعه سازمان نمایان شده است. بدیهی است این فعالیت نیز مانند هر فعالیت سازمانی دیگر مستلزم برنامه ریزی صحیح و اصولی است.در این راستا تعیین نیازهای آموزشی به عنوان اولین گام در برنامه ریزی آموزشی ضمن خدمت مطرح می شود که اگر به درستی طرح ریزی و اجرا گردد تمهیدی اساسی و مهم برای اثربخشی کارکرد آموزش های ضمن خدمت و طبعاً بهره وری شاغلین خواهد بود. یکی از رایج ترین شیوه های آموزشی در کشورهای توسعه یافته شیوه غیرحضوری است. به همین دلیل در حال حاضر امکان برگزاری این دوره ها به صورت مجازی نیز فراهم شده است. در راستای تحقق برنامه نقشه راه اصلاح نظام اداری شورای عالی (مبنی بر توسعه دولت الکترونیک)، مرکز برنامه ریزی آموزش منابع انسانی وزارت آموزش وپرورش با توجه به رویکرد مورد تأکید بر اجرای دوره های آموزشی مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات، با هدف افزایش اثربخشی آموزش، بهره وری سازمان، حذف واسطه ها از تدریس و ارسال پیام اصلی مؤلف به فراگیران با کمترین هزینه طی مراحل قانونی، نسبت به برگزاری دوره های الکترونیکی اقدام نموده است. در این مقاله قصد داریم به اهداف و دلایل ضرورت آموزش ضمن خدمت معلمان بپردازیم.
بررسی نقش و قابلیت های سیستم های خبره در سیستم آموزشی
حوزههای تخصصی:
امروزه استفاده از سیستم های خبره در زمینه آموزش نسبت به گذشته گسترش چشم گیری یافته است؛ چرا که این سامانه ها هزینه های جمع آوری شواهد و ارائه خدمات آموزشی را به طور قابل ملاحظه ای کاهش داده است. استفاده از این سامانه ها در آموزش سبب می شود تا با صرف وقت کمتر و صرف نیروی انسانی کمتر بتوان عرصه های بیشتری را تحت پوشش قرار داد. با اهمیت این موضوع پژوهش حاضر با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات میدانی و اسنادی به بررسی نقش سیستم های خبره در سیستم آموزش پرداخته است. جامعه آماری پژوهش را 43 نفر از اساتید دانشگاهی متخصص در زمینه سیستم های خبره و آموزشی تشکیل می دهند که به صورت هدفمند و گلوله برفی انتخاب گردیده است. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون آماری T تک نمونه ای و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردیده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مهمترین نقش و قابلیت سیستم های خبره در نظام آموزشی با آماره 8.311 تشکیل پایگاه جامع داده و اطلاعات آموزشی و سهولت دسترسی به آن و ایجاد زمینه آموزش بر اساس توانایی ها و آگاهی های کاربر و آموزش گیرنده با آماره 8.083 بوده است. هم چنین نتایج این پژوهش در سطح 99 درصد اطمینان نشان می دهد که با ضریب 0.703 رابطه معناداری میان ایجاد سیستم های خبره در نظام آموزشی و کارایی و بهره وری در این نظام وجود دارد.
طراحی و تبیین مدل سنجش اثربخشی سیستم آموزشی بر مبنای استراتژی های منابع انسانی
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷)
98 - 109
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: به منظور سنجش اثربخشی سیستم آموزشی در مراکز آموزشی ، منابع انسانی از بهترین ملاک های سنجش اثر بخشی هستند، بنابر این پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین مدل سنجش اثربخشی سیستم آموزشی بر مبنای استراتژی های منابع انسانی در دانشگاه فرهنگیان ایلام انجام شد. روش شناسی پژوهش: برای انجام این پژوهش که به روش ترکیبی (کیفی-کمی) انجام شد در بخش کیفی از مطالعات کتابخانه ای پیرامون موضوع انجام گردید و به منظور شناسایی مؤلفه ها، ابعاد و شاخص های مؤثر در اثربخشی طی مراحل مختلف مصاحبه هایی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل مربیان و مدرسان آموزش، کارشناسان آموزش و صاحب نظران دانشگاهی فرهنگیان ایلام بود که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 38 تفر انتخاب شدند. یافته ها: این مدل داراس سه بعد درونداد، بعد پردازش و بعد برونداد بود. بعد درونداد شامل 8 مؤلفه و۳۳ شاخص، بعد پردازش شامل یک مؤلفه و چهار شاخص و بعد برونداد شامل یک مؤلفه و چهار شاخص بود. مدل حاصل از تحلیل داده ها شامل 10 مولفه هدف گذاری و برنامه ریزی، محتوای دوره امکانات و تجهیزات آموزشی، منابع مالی ، فراگیران، نیازسنجی آموزشی، کارشناسان و عوامل اجرایی، بررسی ویژگی های مدرسان و مربیان، نحوه اجرای دوره های آموزشی و عملکرد و نتیجه است، همچنین نتایج آزمون فریدمن نشان داد بین شاخص های مربوط به مؤلفه موثر بر اثر بخشی آموزشی مولفه بررسی ویژگی های مدرسان و مربیان، نیازسنجی آموزشی دارای رتبه اول و دوم اولویت است.
ضرورت تحول در نظام آموزش و پرورش با توجه به شیوع کرونا
منبع:
پویش در آموزش علوم انسانی سال ۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
286 - 302
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی ضرورت تحول در آموزش و پرورش با توجه به شیوع کرونا است. در مقاله حاضر سعی بر آن شده است تا با روش توصیفی- تحلیلی و استناد به منابع معتبر داخلی و خارجی ضمن اشاره به اهمیت ایجاد تحول در سیستم آموزشی کشور، بر فرصت ایجاد شده توسط ویروس کرونا جهت تسریع در این فرآیند تاکید شود، چرا که امروزه به روز رسانی و تغییر نگرش اساسی در تمامی بخش های سیستم آموزشی ضرورتی جدی است. نتایج به دست آمده نشان می دهد با توجه به تجربه بسیار ارزشمندی که کادر آموزشی کشور در دوران همه گیری ویروس کرونا به دست آورد، فناوری های نوین آموزشی می توانند کلید اصلی ایجاد تحول در آموزش و پرورش باشند این فناوری ها که تاکنون جایگاه ویژه ای در آموزش نداشتند امروزه تبدیل به رکن اصلی برگزاری کلاس درس شده اند این موضوع باعث شده است تا سیستم آموزشی تطابق بهتری با نیاز فراگیران پیدا کند و از این امکانات آموزشی جهت مقابله با چالش های احتمالی آینده بهره بگیرد. همچنین به نظر می رسد می توانیم با استفاده از راهکارهایی که توسط کشور های پیشرو در این زمینه برای تداوم آموزش در دوران همه گیری ویروس کرونا به کار گرفته شده گام مهمی در راستای ایجاد تحول در سیستم آموزشی کشور برداریم.