مطالعات برنامه ریزی آموزشی

مطالعات برنامه ریزی آموزشی

مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره 13 پاییز و زمستان 1403 شماره 26 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تحلیل فرصت ها و چالش های یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یادگیری شخصی سازی شده آموزش عالی برنامه ریزی آموزشی سیاست گذاری هوش مصنوعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۴۵
هدف:این مقاله به بررسی فرصت ها و چالش های یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی در آموزش عالی ایران پرداخته و به تحلیل موانع پیچیده ای می پردازد که در برنامه ریزی آموزش عالی ایران در این زمینه پدیدار شده اند.روش شناسی: رویکرد پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. از میان صاحب نظران و اساتید دانشگاه تعداد 14 نفر به روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی و تا رسیدن به اشباع نظری داده ها انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل مصاحبه های نیمه ساختاریافته به صورت دستی و به روش کلایزی انجام شد.یافته ها: از تجزیه و تحلیل داده ها، 401 عبارت مهم استخراج شد که به 463 واحد معنایی فرموله شدند. در آخر واحدهای معنایی مشترک در دسته های کلی تری قرار گرفتند که حاصل آن، یافته های به دست آمده در پژوهش بود که نشان دهنده 8 مضمون اصلی و 52 زیرمضمون بود. مضامین اصلی استخراج شده عبارت بودند از: اصلاح و ارتقا نظام آموزشی، رفع کمبودها، ارتقا عملکرد دانشجویان، افزایش بهره وری استادان، آینده نگری شغلی، نیاز به زیرساخت و نیروی انسانی، مقاومت فرهنگی و دغدغه های انسانی و اخلاقی.نتیجه گیری و پیشنهادات: می توان نتیجه گرفت که یادگیری شخصی سازی شده مبتنی بر هوش مصنوعی با فواید و فرصت های زیادی برای برنامه ریزی آموزش عالی ایران همراه است اما چالش های سخت افزاری و انسانی بر سر راه آن قرار دارد که نیازمند توجه ویژه هستند.نوآوری و اصالت: این مطالعه تحلیل جدیدی از ظرفیت هوش مصنوعی در برنامه ریزی آموزش عالی، فرصت هایی که می تواند به یادگیری شخصی سازی و ارتقاء کیفیت در نظام آموزش عالی کمک کند و چالش هایی که در این مسیر وجود دارد پرداخته است. 
۲.

کاربرد فناوری های هوش مصنوعی در برنامه آموزشی استیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استیم برنامه آموزش فناوری هوش مصنوعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۳۵
هدف: فناوری هوش مصنوعی در تلفیق با رویکردها و برنامه های آموزشی، از رشد و توسعه چشمگیری برخوردار است. با این حال کاربرد هوش مصنوعی در برنامه آموزشی استیم هنوز به طور کامل شناسایی نشده است. این پژوهش باهدف شناسایی مطالعات صورت گرفته در خصوص روند و تأثیر کاربرد فناوری های هوش مصنوعی در برنامه آموزشی استیم محور انجام شد.روش شناسی: این پژوهش به روش مرور نظام مند انجام شد. پس از جستجو در پایگاه داده های خارجی  Scopus، ProQuest، Science Direct، Wiley، Springer و Web of Science، و داخلی نورمگز، مگ ایران و مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی بر اساس واژگان کلیدی و معیارهای ورود و خروج، مجموعاً 20 مقاله بررسی شد.یافته ها: ربات های آموزشی رایج ترین فناوری هوش مصنوعی در آموزش استیم محور بودند. کاربرد فناوری های هوش مصنوعی در برنامه آموزش استیم محور، بر دانش برنامه نویسی، حل مسئله، همکاری، ارتباط و تصمیم گیری، تفکر انتقادی و تحلیلی، به ویژه تفکر محاسباتی، درک عمیق و افزایش انگیزه یادگیری تأثیر مثبت داشته است. 30% مطالعات مربوط به کاربرد فناوری های هوش مصنوعی در برنامه آموزشی استیم محور در دوره تحصیلی ابتدایی، 25% آموزش عالی و 22% دوره کودکی بود. 50% از پژوهش ها به روش کمی، 20% کیفی و 30% به روش ترکیبی انجام شده بود.نتیجه گیری و پیشنهادها:  تلفیق هوش مصنوعی در برنامه آموزش استیم محور نتایج و پیامدهای مثبتی در یازهتحقق نای به هنگام نظام های آموزشی دارد. با این حال نیاز به انجام پژوهش های بیشتر به ویژه با استفاده از روش های ترکیبی احساس می شود. نوآوری و اصالت: این مطالعه شناخت منسجم و تازه ای از روند و کاربرد فناوری هوش مصنوعی در آموزش مبتنی بر برنامه آموزش استیم محور بدست می دهد. همچنین می تواند راه گشای برنامه ریزان آموزشی در بهره مندی از فناوری هوش مصنوعی در آموزش و نیز هدایت پژوهش های آتی دراین زمینه باشد.
۳.

موانع و چالش های پیاده سازی هوش مصنوعی در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چالش ها پیاده سازی هوش مصنوعی نظام آموزش عالی برنامه ریزی آموزشی نظریه داده بنیاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۴۱
هدف:هوش مصنوعی (AI) به عنوان یکی از مهم ترین شاخه های فناوری اطلاعات، تحولی بنیادین در حوزه آموزش الکترونیکی ایجاد کرده است. استفاده از این فناوری در آموزش عالی با چالش هایی مواجه است. بنابراین این پژوهش به بررسی موانع و چالش های پیاده سازی هوش مصنوعی در نظام آموزش عالی می پردازد.روش شناسی: این مطالعه با رویکرد کیفی و زمینه بنیاد انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه با 14 متخصص فناوری آموزشی گردآوری و تحلیل داده ها با کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفت.یافته ها: تحلیل داده ها به شناسایی 6 مقوله اصلی و 16 مقوله فرعی منجر شد. چالش های اصلی شامل کمبود تجهیزات پیشرفته، فیلترینگ و سرعت پایین اینترنت، موانع فرهنگی همچون مقاومت در برابر تغییرات، نبود قوانین مشخص و ضعف نظارت در ابعاد تقنینی، کمبود نیروی متخصص و نگرانی از تأثیر هوش مصنوعی بر مشاغل سنتی بود. علاوه بر این، عوامل ملی، بین المللی، خانوادگی و آموزشی نیز تأثیرگذار بودند. راهکارهای غلبه بر این موانع شامل تقویت زیرساخت ها و ارائه برنامه های آموزشی برای دانشجویان می باشد. پیامدهای این چالش ها می تواند به گسترش شکاف دیجیتال، محدودیت در رشد اقتصادی و ضعف در نوآوری منجر شود.نتیجه گیری و پیشنهاد ها: برای تسهیل پیاده سازی هوش مصنوعی در آموزش عالی، پیشنهاد می شود برنامه ریزی آموزشی شامل ارتقای زیرساخت ها، توسعه دوره های تخصصی، تغییر نگرش ها از طریق برنامه های ترویجی، تدوین قوانین حمایتی و گسترش همکاری های ملی و بین المللی باشد.نوآوری و اصالت: این پژوهش با تحلیل موانع فرهنگی، زیرساختی و تقنینی پیاده سازی هوش مصنوعی در آموزش عالی، راهکارهایی عملی برای تسهیل پذیرش این فناوری از طریق برنامه ریزی آموزشی ارائه می دهد.
۴.

شناسایی شایستگی های حرفه ای دیجیتالی معلمان در زمینه کاربرد هوش مصنوعی در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شایستگی دیجیتال هوش مصنوعی آموزش معلمان برنامه ریزی آموزشی چالش های فناوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۵۳
هدف: برنامه ریزی موثر آموزشی برای استفاده از فناوری های نوظهور مانند هوش مصنوعی نیازمند شناسایی و توسعه شایستگی های حرفه ای معلمان است. این شایستگی ها شامل نگرش ها، دانش و مهارت ها برای آموزش و بازخورد موثر می باشد. این مطالعه به ارزیابی شایستگی های دیجیتالی معلمان در زمینه هوش مصنوعی و پیشنهاد راهکارهایی برای برنامه ریزی آموزشی می پردازد.روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی انجام شد. محیط پژوهش شامل 21 نفر از معلمان، اساتید و خبرگانی از شهرهای مشهد و تهران بودند که از هوش مصنوعی در آموزش استفاده می کردند و با محیط کلاس آشنا بودند که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری و با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند.یافته ها: این مطالعه نشان داد که ادغام هوش مصنوعی در آموزش نیازمند توسعه هشت شایستگی کلیدی توسط معلمان است: مهارت های آموزشی، ویژگی های تحول آفرین، دانش نظری، مهارت های عملی، خودانگیزشی، درک فناوری، تعامل بین نسلی و تحلیل داده ها. برای بهره برداری کامل از مزایای هوش مصنوعی، معلمان باید فرصت ها و چالش های آن را شناسایی کنند. چهار فرصت کلیدی شناسایی شد: تولید ایده، خلق محتوا، بهبود فرآیندهای آموزشی و افزایش کارایی در زمان و هزینه ها. در عین حال، هشت چالش شامل پرورش تفکر انتقادی، حفظ هویت آموزشی، مسائل دسترسی، پاسخگویی، نگرانی های اجتماعی، حریم خصوصی و مشکلات فنی است. این مطالعه نیاز به اقدام در شش حوزه را برجسته می کند: آموزش معلمان، برتری، زیرساخت، آموزش خلق محتوا، توسعه منابع و بسته های پشتیبانی.نتیجه گیری و پیشنهادها: نتایج این پژوهش بر ضرورت برنامه ریزی جامع برای توسعه شایستگی های دیجیتالی معلمان تأکید دارد. شناسایی شایستگی ها، فرصت ها، و چالش های مرتبط با هوش مصنوعی، به سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزشی کمک می کند تا راهبردهای مؤثری برای یکپارچه سازی این فناوری در نظام آموزشی طراحی کنند. براین اساس پیشنهاد می شود برنامه های آموزشی معلمان بر اساس یافته های این پژوهش بازنگری و به روزرسانی شوند تا امکان بهره گیری حداکثری از هوش مصنوعی در آموزش فراهم گردد. نوآوری و اصالت: این مطالعه قابلیت های دیجیتال معلمان در زمینه هوش مصنوعی را شناسایی کرده و فرصت ها و چالش های مرتبط با آن را تجزیه و تحلیل می کند و چارچوبی برای برنامه ریزی آموزشی ارائه می دهد که مهارت ها را تقویت کرده و استراتژی هایی برای ادغام هوش مصنوعی در آموزش پیشنهاد می کند.
۵.

تدوین مدل مفهومی ارتقای قابلیت اطمینان منابع انسانی در نظام سلامت با تأکید بر راهبردهای آموزش و توانمندسازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منابع انسانی برنامه ریزی آموزشی آموزش و توانمندسازی قابلیت اطمینان انسانی نظام سلامت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳ تعداد دانلود : ۲۹
هدف: این تحقیق با هدف ارائه مدلی برای بهبود قابلیت اطمینان انسانی در حوزه سلامت با تمرکز بر شاخص های ارزیابی عملکرد، به ویژه آموزش، توانمندسازی و برنامه ریزی آموزشی انجام شده است.روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی و با روش توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری شامل کلیه بیمارستان های کشور است. داده ها از ۳۱۸ گزارش خطا و حادثه در ۵۴ بیمارستان نمونه از مهرماه ۱۴۰۱ تا مهرماه ۱۴۰۲ جمع آوری وتحلیل شده است. ابتدا عوامل شکل دهنده ی عملکرد کارکنان شناسایی و طبقه بندی شده اند. سپس از آزمون نیکویی برازش کای-دو و نمودارهای پارتو برای تحلیل استفاده شد. طبقه بندی جدید عوامل با فرآیند تحلیل شبکه ای فازی(FANP) و روش شاخص احتمال موفقیت(SLIM) در ۱۵ بخش اورژانس بیمارستانی آزمایش گردید.یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش، توانمندسازی، بهبود فرایندهای ارزیابی عملکرد و تقویت ارتباطات داخلی، عوامل کلیدی در افزایش قابلیت اطمینان انسانی هستند. مدل پیشنهادی نقش این عوامل را در ارتقای کارایی و کاهش خطاهای انسانی با تأکید بر برنامه ریزی آموزشی تبیین می کند. برنامه ریزی آموزشی برای شناسایی نیازها، طراحی دوره ها و ارزیابی اثربخشی در کاهش خطاها و افزایش قابلیت اطمینان مؤثر است.نتیجه گیری و پیشنهادها: مدل توسعه یافته به مدیران حوزه ی بهداشت ودرمان کمک می کند تا فرآیندهای ارزیابی و آموزش را با تمرکز بر نقاط قوت وضعف شناسایی شده بهینه سازی کنند. پیشنهاد می شود برنامه ریزی های آموزشی و ارزیابی به صورت جامع و مداوم اجرا شوند.نوآوری و اصالت: این تحقیق با ترکیب دو روش تحلیلی پیشرفته FANP و SLIM و تطبیق آن ها با نیازهای خاص حوزه سلامت، مدلی نوین ارائه داده است که با تمرکز بر عوامل کلیدی، بهبود مستمر عملکرد کارکنان و کاهش خطاهای انسانی را دنبال می کند.
۶.

ارزیابی وضعیت مراکز یادگیری محلی آموزش بزرگ سالان استان مازندران و ارائه راهکارهای بهبود کمی و کیفی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش بزرگسالان سیستم آموزشی برنامه ریزی آموزشی ارزشیابی مراکز یادگیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹ تعداد دانلود : ۲۸
هدف: مراکز یادگیری محلی نقش مهمی در آموزش بزرگ سالان و ارتقای سواد جامعه دارند. ارزیابی این مراکز می تواند به شناسایی چالش ها و فرصت های بهبود آن ها کمک کند. هدف این پژوهش، بررسی وضعیت مراکز یادگیری محلی آموزش بزرگ سالان در استان مازندران و ارائه راهکارهایی برای بهبود کمی و کیفی آن ها است. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. برای ارزیابی مراکز، از الگوی CIPP استفاده شده و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شده اند. جامعه آماری شامل ۲۱ نفر از مدیران، آموزش دهندگان و فراگیران مراکز یادگیری محلی بوده و داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شده اند.یافته ها: یافته ها نشان داد که چالش های اصلی این مراکز شامل مشکلات فرهنگی، محدودیت های مالی، ضعف در برنامه های انگیزشی، کمبود تجهیزات و منابع آموزشی، و نیاز به آموزش های تخصصی برای آموزش دهندگان است. این عوامل تأثیر منفی بر کیفیت یادگیری و میزان مشارکت فراگیران دارند. نتیجه گیری و پیشنهادها:  برای بهبود کمی و کیفی مراکز یادگیری محلی، پیشنهادهایی ازجمله افزایش حمایت مالی، بهبود شرایط پرداختی آموزش دهندگان، بازنگری در محتوای آموزشی، توسعه برنامه های انگیزشی و تجهیز مراکز ارائه شده است. اجرای این راهکارها می تواند به ارتقای سطح سواد بزرگ سالان و افزایش اثربخشی این مراکز کمک کند. نوآوری و اصالت:  این پژوهش با ارائه راهکارهای کاربردی و منطبق بر نیازهای واقعی آموزش دهندگان و فراگیران، به بهبود عملکرد مراکز یادگیری محلی و سیاست گذاری های آینده در حوزه آموزش بزرگ سالان کمک می کند. یافته های این تحقیق می تواند مبنای سیاست گذاری های جدید در این حوزه قرار گیرد و به تقویت زیرساخت های آموزشی و بهبود کیفیت خدمات آموزشی منجر شود.
۷.

آسیب شناسی دوره های ضمن خدمت کوتاه مدت بر اساس مدلCIPP ؛ ارائه راهکارهای مبتنی بر هوش مصنوعی در چارچوب برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش ضمن خدمت معلمان الگوی ارزشیابی CIPP آموزش عالی برنامه ریزی آموزشی پژوهش کیفی سیاست گذاری هوش مصنوعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۲۲
هدف: این پژوهش به بررسی و آسیب شناسی دوره های ضمن خدمت کوتاه مدت معلمان از منظر برنامه ریزی آموزشی و بر مبنای مدل ارزشیابی CIPP (زمینه، درونداد، فرایند، و محصول) می پردازد. علاوه بر این، با به کارگیری فناوری هوش مصنوعی، راه کارهای ابتکاری برای بهبود اثربخشی این دوره ها فراهم می آورد.روش شناسی: این پژوهش با بهره گیری از روش پیمایشی انجام شده و داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده اند. جامعه آماری معلمانی را شامل می شود که در دوره های ضمن خدمت سال های 1399 تا 1401 شرکت کرده اند. نمونه با روش تصادفی طبقه بندی انتخاب و با استفاده از تحلیل های آماری تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که عوامل محدودکننده اثربخشی این دوره ها شامل عدم تناسب محتوا با نیازهای واقعی معلمان، ضعف در نیازسنجی و نبود نظارت مستمر است. به کارگیری هوش مصنوعی در برنامه ریزی آموزشی می تواند با تسهیل نیازسنجی دقیق، بهینه سازی محتوای آموزشی و ارائه بازخوردهای آنی، اثربخشی دوره ها را بهبود بخشد.نتیجه گیری و پیشنهادها:  پیشنهاد می شود که دوره های آموزشی با استفاده از هوش مصنوعی و بر اساس نیازهای واقعی معلمان طراحی شوند. همچنین، ایجاد یک پلتفرم دیجیتال برای منتورینگ و کوچینگ و یک مرکز تخصصی با مدل یادگیری ترکیبی می تواند به معلمان در یادگیری مداوم و دسترسی به محتوای به روز کمک کند. این یافته ها مدیران آموزشی را به استفاده از فناوری های نوین در برنامه ریزی آموزشی برای افزایش اثربخشی دوره های ضمن خدمت ترغیب می کند.نوآوری و اصالت:  این پژوهش با استفاده از مدل CIPP و فناوری هوش مصنوعی، به شیوه ای نوآورانه به ارزیابی و بهبود اثربخشی دوره های ضمن خدمت معلمان پرداخته و چارچوبی نظام مند برای شناسایی نیازهای آموزشی و بهینه سازی برنامه ریزی آموزشی ارائه داده است
۸.

طراحی و اعتبار سنجی الگوی برنامه آموزش توسعه ی پایدار در دوره ی ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آموزش پایدار توسعه پایدار برنامه درسی دوره ابتدایی اعتبارسنجی آموزشی برنامه ریزی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷ تعداد دانلود : ۲۲
هدف:  هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه آموزش توسعه  پایدار در دوره ابتدایی ایران است.روش شناسی: این پژوهش با طراحی ترکیبی اکتشافی آغاز شد. ابتدا مبانی نظری آموزش برای توسعه پایدار از طریق مرور ادبیات و مصاحبه با کارشناسان یونسکو بررسی شد. سپس با رویکرد کمی، اسناد آموزشی و برنامه های درسی تحلیل شدند. جمعیت پژوهش شامل اسناد، برنامه های درسی و بیست استاد بود که انتخاب شدند. اطلاعات با فرم های تحلیل اسناد و مصاحبه ها جمع آوری و اعتبار فرم ۰.۹۳ به دست آمد. داده ها با تحلیل تم و آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفتند و ضریب اهمیت با روش آنتروپی شانون محاسبه شد.یافته ها: در مرحله اول کیفی پژوهش با بررسی منابع مکتوب و مصاحبه ها، 33 مؤلفه در چهار بعد استخراج شد. در مرحله کمی، تحلیل اسناد بالادستی آموزش و پرورش ایران نشان داد که به هر چهار بعد آموزش برای توسعه پایدار توجه نشده است؛ بیشترین توجه مربوط به بعد اجتماعی و کمترین توجه مربوط به بعد فرهنگی است. هچنین تحلیل کمی برنامه های دوره ابتدایی نشان داد که  وضعیت موجود برنامه های دوره ابتدایی ایران از جهت میزان توجه به آموزش برای توسعه پایدار مطلوب نیست.نتیجه گیری و پیشنهادها:  در برنامه درسی و آموزشی دوره ابتدایی به مؤلفه های آموزش برای توسعه پایدار توجه اندکی شده است. برخی از مؤلفه های آموزش برای توسعه پایدار همچون مؤلفه ایدز و تربیت جنسی و برابری جنسیت، با بافت و فرهنگ کشور ما تناسب ندارد؛  بنابراین در طراحی  برنامه آموزشی  مبتنی بر آموزش برای توسعه پایدار باید  به فرهنگ و ارزش های  کشورمان توجه گردد. الگوی طراحی شده  توسط پژوهشگر جهت آموزش برای توسعه پایدار از نظر متخصصان از اعتبار بالایی برخوردار است.نوآوری و اصالت:  با توجه به این که الگوی برنامه آموزش توسعه پایدار تاکنون طراحی و اعنبارسنجی نشده، این پژوهش به طراحی  و اعتبارسنجی این الگو برای دوره ابتدایی پرداخته است.
۹.

تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان از ادغام چت جی پی تی در آموزش و پرورش مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مقطع ابتدایی چت جی پی تی پدیدارشناسانه هوش مصنوعی ادراک معلمان برنامه ریزی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۳۴
هدف: با پیشرفت فناوری ، ابزارهای نوینی مانند چت جی پی تی به سرعت جای خود را در حوزه آموزش باز کرده اند. هدف این پژوهش بررسی ادراکات معلمان دوره ابتدایی از ادغام چت جی پی تی در آموزش بود و تجربه زیسته آنان از فرصت ها، چالش ها و کاربردهای چت جی پی تی را بررسی نمود.روش شناسی: طرح پژوهش با رویکرد کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. با توجه به ماهیت پژوهش، از روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار استفاده شد. پس از مصاحبه با 13 معلم، داده های اخذ شده به اشباع رسید. فرایند تحلیل داده ها بر اساس روش کلایزی، و با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام شد.یافته ها: تحلیل داده ها منجر به شناسایی ۲۱۱ عبارت معنی دار شد که در قالب ۲۵۲ واحد معنایی تدوین گردیدند. در نهایت، واحدهای معنایی مشابه در دسته های کلی تری طبقه بندی شده و یافته های پژوهش را شکل دادند که نشان دهنده ۹ مضمون اصلی و 23 زیرمضمون بود. مضامین اصلی استخراج شده عبارت بودند از: افزایش کارایی، بهبود مهارت های فکری و شناختی، بهینه سازی فرآیند یادگیری، چالش های پاسخ دهی، چالش های اخلاقی و آموزشی معلمان، مسائل حریم خصوصی، تولید محتوا آموزشی، ارزشیابی کلاسی و راهنمایی و مشاوره.نتیجه گیری و پیشنهادها:  چت جی پی تی فرصت ها و کاربردهای زیادی برای آموزش و پرورش مقع ابتدایی به ارمغان آورده است. با این حال، معلمان با چالش هایی در این مسیر روبه رو هستند که ضروریست با ارائه راهنمایی های مناسب و دوره های آموزشی، توانمندی آن ها در بهره گیری از این فناوری افزایش یابد.نوآوری و اصالت:  این پژوهش با رویکردی نو به ظرفیت های چت جی پی تی در برنامه ریزی آموزشی مقطع ابتدایی پرداخته و فرصت ها و کاربردهای این فناوری را که می توانند به بهبود فرایند آموزش کمک کنند، همراه با چالش های موجود در این مسیر بررسی کرده است.
۱۰.

ارزیابی کیفیت رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی (مطالعه موردی: دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتارهای فرانقشی گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان ارزیابی کیفیت برنامه ریزی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳ تعداد دانلود : ۲۷
هدف: رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی، که فراتر از وظایف رسمی هستند، نقش مهمی در بهبود کیفیت و عملکرد مؤسسات آموزش عالی ایفا می کنند. این رفتارها می توانند به افزایش انگیزه، بهبود روابط کاری و ارتقای سطح آموزشی کمک کنند. این پژوهش با هدف ارزیابی کیفیت رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش کاربردی با رویکرد آمیخته و روش اکتشافی متوالی (کیفی-کمی) انجام شد. در بخش کیفی، با 15 متخصص (به روش نمونه گیری هدفمند) مصاحبه شد و مؤلفه های رفتارهای فرانقشی شناسایی گردید. در بخش کمی، 140 مدیر و عضو هیئت علمی از سه حوزه مختلف به پرسشنامه پاسخ دادند. داده های کیفی با تحلیل مضمون و داده های کمی با نرم افزار SPSS27 تحلیل شدند. یافته ها:  وضعیت کلی رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان در سطح متوسط است. مؤلفه هایی مانند «ارتباط دوستانه و مؤثر با دانشجویان و دانش آموختگان» و «تقویت ارتباطات بین گروهی» در حد متوسط قرار دارند. در مقابل، مؤلفه های «ارتقای کیفیت پروژه های تحقیقاتی»، «فراهم کردن شرایط برای بهبود دانش و مهارت های دانشجویان» و «تعاملات حرفه ای و عاطفی اعضای گروه ها» به طور معناداری بالاتر از حد متوسط هستند. با این حال، مؤلفه های «ترویج ارتباط با مدیران، کارآفرینان و سازمان های مرتبط» و «حضور اجتماعی فعال» به طور معناداری پایین تر از حد متوسط و در سطح نامطلوب قرار دارند. نتیجه گیری و پیشنهادها:  اگرچه در گروه های آموزشی دانشگاه اصفهان تا حدودی به رفتارهای فرانقشی توجه شده است، اما تا وضعیت مطلوب فاصله وجود دارد. پیشنهاد می شود دانشگاه با برگزاری کارگاه های آموزشی، ارائه مشاوره و حمایت از فعالیت های فرانقشی، گام های مؤثری در این زمینه بردارد. نوآوری و اصالت: این پژوهش با رویکردی نوآورانه و اکتشافی، تصویری جامع از رفتارهای فرانقشی در گروه های آموزشی ارائه می دهد. با توسعه ابزار سنجش معتبر و ارائه الگوی کاربردی، این مطالعه می تواند به بهبود کیفیت آموزش و پژوهش در دانشگاه های کشور کمک کند.  
۱۱.

تبیین تجارب زیسته متخصصان آموزش سازمانی از انتقال یادگیری صفر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انتقال یادگیری صفر آموزش سازمانی محیط کار اثربخشی آموزش تجارب زیسته برنامه ریزی آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۲۹
هدف: آموزش یکی از ابزارهای کلیدی برای بهبود عملکرد سازمان ها محسوب می شود. با این حال، در بسیاری از سازمان ها، فرآیندهای آموزشی با چالش هایی مواجه اند که یکی از مهم ترین آن ها عدم انتقال مؤثر آموخته ها به محیط کار است، که می تواند به کاهش اثربخشی آموزش ها و هدررفت منابع منجر شود.از این رو، هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل آموزشی مؤثر بر انتقال یادگیری صفر در سازمان های دولتی انجام شده است.روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نوع ترکیبی متوالی است. در بخش کیفی، با هدف شناسایی عوامل آموزشی مؤثر بر انتقال یادگیری صفر، از رویکرد تجربه زیسته و ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. در این مرحله، تجارب ۱۲ نفر از متخصصان آموزش سازمانی که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند، مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل داده ها از طریق روش های کدگذاری باز و محوری انجام شد. در بخش کمی، با استفاده از روش توصیفی-پیمایشی و ابزار پرسشنامه محقق ساخته، اهمیت و اولویت بندی یافته های کیفی از دیدگاه متخصصان و مدیران آموزش بررسی شد و داده ها با آزمون فریدمن رتبه بندی شدند.یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد که انتقال یادگیری صفر در آموزش های سازمانی تحت تأثیر عواملی مانند چالش های سیاست گذاری و ساختار آموزش در سازمان ها، نبود رویکردی استراتژیک و جامع در فرآیند نیازسنجی آموزشی، ضعف در طراحی اصولی برنامه های آموزشی، موانع اجرای مؤثر آموزش ها، نامناسب بودن محتوای آموزشی، کمبود دانش و تجربه کافی در مدرسان، و چالش های مرتبط با سنجش و ارزشیابی آموزشی است. و بر اساس نتایج بخش کمی، «نبود رویکرد استراتژیک و جامع در نیازسنجی آموزش» با میانگین رتبه 66/4، بیشترین تأثیر را در انتقال یادگیری صفر دارد. همچنین، مشکلات در طراحی برنامه های آموزشی با میانگین رتبه 59/4 و چالش های سیاست گذاری و ساختار آموزش با میانگین رتبه 57/4، از دیگر عوامل اصلی کاهش اثربخشی آموزش ها در سازمان های دولتی هستند.نتیجه گیری و پیشنهادها: انتقال یادگیری در سازمان های دولتی به عوامل آموزشی وابسته است و غفلت از این عوامل می تواند انتقال یادگیری صفر را تداوم بخشد. برای رفع این چالش، رویکردهای آموزشی باید آینده نگر، هدفمند و مبتنی بر اصول آموزش بزرگسالان باشند. نیازسنجی باید به طور مستمر و همسو با تغییرات انجام شود، طراحی و اجرای آموزش ها نیز متناسب با نیازهای شغلی و سبک های گوناگون یادگیری صورت گیرد. علاوه براین، ارائه محتوای کاربردی و تعاملی، تسلط مدرسان بر روش های نوین و فناوری های آموزشی، و استفاده بهینه از منابع و نتایج ارزشیابی، نقش مهمی در بهبود این فرآیند دارند.نوآوری و اصالت: این پژوهش با تمرکز بر عوامل آموزشی، سعی دارد به طور دقیق و تخصصی تأثیر مؤلفه های مختلف آموزشی بر انتقال یادگیری را بررسی کند. همچنین این پژوهش از دیدگاه متخصصان حوزه آموزش سازمانی انجام می شود، که باعث می شود نتایج آن بر اساس تجربه و دانش عملی باشد.
۱۲.

شناسایی مولفه های صلاحیت های آموزشی و حرفه ای اعضای هیات علمی در نظام آموزش عالی کشور با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صلاحیت حرفه ای صلاحیت آموزشی اعضای هیات علمی آموزش عالی فراترکیب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳ تعداد دانلود : ۲۸
هدف: منابع انسانی هر سازمان مهم ترین و باارزش ترین عامل حیات آن است که بر تمامی ابعاد سازمان اثر دارد. اصلی ترین منابع انسانی دانشگاه های کشور، اعضای هیات علمی هستند و میزان صلاحیت آنان بر کیفیت فرایند آموزش اثرگذار است لذا هدف پژوهش حاضر، شناسایی مولفه های توسعه صلاحیت های آموزشی و حرفه ای اعضای هیات علمی در نظام آموزش عالی کشور بود.روش شناسی: رویکرد این پژوهش کیفی و با استفاده از روش فراترکیب هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو انجام شد. میدان پژوهش شامل، کلیه تحقیقات فارسی چاپ شده در حوزه صلاحیت های آموزشی و حرفه ای اعضای هیات علمی در بین سال های 1390 تا 1403 می باشد. اطلاعات بدست آمده با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند بررسی شد که در نهایت 27 پژوهش که از معیارهای ورود به مطالعه برخوردار بودند با استفاده از روش تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شدند. پایایی کدگذاری ها با استفاده از ضریب توافق کاپا در نرم افزار spss و با مقدار 78/0 تایید شد.یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل داده ها برای جمع آوری داده ها 122 کد باز شناسایی شد که در 7 مضمون اصلی و 21 مضمون فرعی دسته بندی شدند که عبارتند از: مهارت های آموزشی؛ مهارت های پژوهشی؛ مهارت های ارتباطی و فناوری؛ ویژگی های فردی؛ مهارت های رهبری و مدیریتی؛ اخلاق حرفه ای و صلاحیت های آموزشینتیجه گیری و پیشنهادها:  با عنایت به یافته های پژوهش حاضر، با تشکیل شورای توسعه صلاحیت حرفه ای در معاونت آموزشی و پژوهشی دانشگاه، برگزاری کارگاه ها، همایش ها و نشست های تخصصی پیرامون توسعه صلاحیت آموزشی و حرفه ای در دانشگاه و تولید محتوای متعدد آموزشی در زمینه صلاحیت آموزشی و حرفه ای در سامانه های دانشگاه جهت استفاده اعضای هیات علمی، می توان زمینه اجرایی هرچه بهتر این مولفه ها را فراهم آورد.نوآوری واصالت: این پژوهش یکی از اولین پژوهش هایی است که به صورت جامع و گسترده به شناسایی مولفه های توسعه صلاحیت های آموزشی و حرفه ای اعضای هیات علمی در نظام آموزش عالی کشور از طریق سنتز مطالعات انجام شده، پرداخته است و  بینش جدید، جامع، دقیق و ارزشمندی ارائه نموده که می تواند در رشد صلاحیت های آموزشی و حرفه ای اعضای هیات علمی در نظام آموزش عالی کشور مؤثر باشد.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۲۶